وقتی که بخواهیم ردیف اول ویترین زیبای بازیهای ویدیویی را بچینیم، یکی از قویترین نامها و کاندیداها برای قرار گرفتن در برترین جایگاهها، شاهکاری است به نام The Last of Us: Part 2. مقالهی امروز ما که سومین قسمت از سری مقالات جدید “چرا … یک شاهکار است؟”، به بررسی دلایل این که چرا The Last of Us: Part 2 اینقدر تحسین میشود، میپردازد و در واقع قصد داریم به شما بگوییم چرا The Last of Us: Part 2 یک شاهکار بینظیر است؟
راستش قصد داشتم که این مقاله را برای قسمت اول The Last of Us بنویسم، ولی خب حس کردم که بیان دلایل شاهکار بودن بازی دوم، شاید دید خیلیها که به خاطر نظرات برخی هیترها، چشمشان را به روی The Last of Us: Part 2 بستهاند، باز کند و در واقع به این نتیجه رسیدم که این مقاله برای بازی دوم این سری خیلی لازمتر است، چون کسی حرفی در مورد شاهکار بودن بازی اول ندارد، زیرا آن بازی مثل نسخهی دوم، هیترهای متنفر از هنر و برخی فرصتطلب که یک روزنه برای بروز نفرتشان پیدا کنند، نداشت.
کلا در زمان بازی نخست، هیت و هیتر و دشمنان هنر خیلی کمتر بودند (چون بازی بهانهای دستشان نداده بود)، ولی در زمان انتشار بازی دوم و با تصمیمات ریسکی و شجاعانهی ناتی داگ (مخصوصا کشتن جوئل و وجود المانهای خاص اجتماعی در بازی)، این نسخه کلی هیتر و وکیل مدافع جامعه پیدا کرد! بگذریم. امروز صحبت از دلایل شاهکار بودن این بازی است.
از نگاه نویسنده، وقتی که در دنیای بازیها از نمرهٔ کامل و ۱۰/۱۰ صحبت میکنیم، شاید کمتر بازیای به اندازهٔ The Last of Us: Part 2 شایستهٔ این امتیاز باشد و در واقع میتوانیم بگوییم The Last of Us: Part 2، تعریف نمرهٔ ۱۰/۱۰ و مصداق بارز عنوانی است که در هیچ بخشی، حتی کوچکترین نقصی ندارد.

وقتی یک شخصیت مانند Abby در این حد منفور میشود، یعنی شخصیتپردازی شاهکار است. یاد شخصیت کینگ جافری در سری گیم آو ترونز میافتم که آنقدر بینظیر بود که مخاطبین حتی از بازیگر بیچارهی این نقش هم متنفر شده بودند!
توجه داشته باشید که در توضیحات پیش رو و هنگام صحبت کردن در مورد داستان بازی، اسپویلهایی نیز وجود دارد که اگر این بازی را تجربه نکردهاید، بهتر است مراقبشان باشید.
مثل دو قسمت قبلی این سری مقالات، باید بگویم مهمترین دلیل شاهکار بودن The Last of Us: Part 2 به داستان آن برمیگردد. در واقع اگر دقت کنید، همهی این عناوین که در مورد دلایل شاهکار بودنشان نوشتهام، در داشتن یک داستان بینظیر، عمیق و تاثیرگذار مشترک هستند و The Last of Us: Part 2 نیز از این قاعده مستثنی نیست. داستان The Last of Us: Part 2 مثل یک تنهٔ قدرتمند و محکم است که تمام شاخههای زیبای درخت این بازی را متصل نگه داشته و باعث شده است تا ترکیب این شاخهها و تنهٔ درخت با هم، زیبایی و ابهت خاصی پیدا کنند.
ناتیداگ میتوانست در مورد داستان و شخصیتها ریسک نکند و همه را خوشحال و خندان و راضی نگه دارد، ولی واقعیت این نیست، مخصوصا در آن دنیای سیاه و تاریک و لجنگرفتهٔ بازی که خشونت حرف اول و آخر را میزند.
نمیشود که در چنین دنیایی، شخصیتها هر کاری میخواهند بکنند و هیچ عواقبی هم نباشد. نمیشود یک بیمارستان را قتل عام کنی و بعد هم تا آخر عمر خوش و خرم زندگی کنی تا طرفداران بازی اول از زنده بودن جوئل خوشحال باشند! این از آن بازیهایی نیست که با یک داستان عجیب و بیمنطق، کل شخصیتهای مهم را تا آخر بازی زنده نگه میدارند و هر اتفاقی هم بیفتد، آنها نمیمیرند تا در انتها همه دور هم Happily Ever After شوند! هر کاری در دنیای بازی The Last of Us عواقب دارد.
نوابغ ناتیداگ با The Last of Us: Part 2، داستانی را که خودش خیلی در نسخهی اول تاریک بود، چندین درجه تاریکتر و سختتر کردند و برای همین هم خیلیها اصلا توان هضم این حد از سیاهی و غم را نداشتند، زیرا موضوع خیلی جدیتر، ناراحت کنندهتر و دردناکتر از قبل است. میدانید موضوع اصلی بینظیر بودن داستان و روایت The Last of Us: Part 2 چیست؟ این است که انگار همه دارند کار درست را انجام میدهند و خود را جای هر کدام از شخصیتهای اصلی که تصمیمات مختلفی گرفتهاند بگذارید، میبینید که تصمیمشان توجیه دارد!
دنیای سیاه و شرایط سیاه، انسانها را تغییر میدهد و آنها را عوض میکند. وقتی در لحظه مجبور باشی تصمیم بگیری، شاید اگر بهترین آدم هم باشی اشتباه کنی. تامی در ابتدای بازی به جوئل میگوید «نمیتونم بگم اگر منم در شرایط تو بودم، جور دیگهای عمل میکردم.» ما عاشق جوئل هستیم، اما آیا او حق داشت یک جراح که خانواده و یک دختر جوان دارد و میتوانست واکسن بسازد (شاید) را بکشد، آن هم در حالی که خود الی که قرار بود کشته شود، راضی بود؟

ناتی داگ با ساخت The Last of Us: Part 2 نخواست راه راحتتر و بدون ریسک را برود. این خیلی ارزشمند است که اینقدر برای مخاطبت ارزش قائل باشی.
داستان The Last of Us: Part 2 یک شاهکار بیبدیل و واقعی است، چون ما را به چالش میکشد و ذات ما انسانها را وقتی در چنین شرایطی گیر کنیم به ما نشان میدهد. آدمهای خوب طی شرایط سخت کارهای بد میکنند و حتی بد میشوند؛ آدمهای بد هم گاهی کار خوب میکنند و حتی خوب میشوند. این قاعده و قانون دنیا و انسان بودن است.
در دنیای واقعی، وضعیت مثل دنیاهای ابرقهرمانی آنقدر مسخره نیست که همه چیز سفید و سیاه باشد. در دنیای واقعی، اکثر مواقع رنگ خاکستری است که غالب است. دنیای The Last of Us: Part 2 هم دقیقا مثل دنیای واقعی است. این بازی کاملا نشان میدهد که آیندهٔ انسانها اگر آنها با یک وضعیت آخرالزمانی مواجه شوند چگونه خواهد شد. والا هنوز که آخرالزمان نیست همهٔ دنیا به حزب و گروه تبدیل شده است که هم را میکشند، چه برسد به آخرالزمان واقعی!
فکر میکنید در دنیای واقعی اگر آخرالزمان رخ دهد Scars نداریم؟ پدری که جان دخترش را به میلیونها آدم ترجیح دهد نداریم؟ آدمهای خوبی که آدمهای خوب دیگر را میکشند، نداریم؟ چرا دقیقا داریم. راستش خوب میدانید که همین الان هم اینها را داریم و حتما خودتان میدانید Scarها چه کسانی هستند و دیگر نیاز نیست من بگویم.

یکی از پاسخهای محکم به سوال این مقاله، کیفیت گیمپلی The Last of Us: Part 2 است که در واقع تبلور کامل مفهوم یک اکشن ماجرایی بینقص است.
در خصوص داستانپردازی بازی The Last of Us: Part 2 باید به این نکته دقت داشته باشید که وقتی مثلا یک شخصیت مانند Abby در این حد منفور میشود، تنها یک پیام دارد. سازندگان و نویسندگان و بازیگر آن شخصیت، یک کار معرکه در خلق وی انجام دادهاند که به قدری با مخاطب ارتباط برقرار کرده که از صمیم قلب از وی متنفر شدهاند. فقط وقتی که داستان و شخصیتپردازی شاهکار باشد چنین اتفاقی رخ میدهد. همیشه وقتی در مورد این موضوع حرف میزنم، یاد شخصیت کینگ جافری در سری گیم آو ترونز میافتم که آنقدر بینظیر بود که مخاطبین حتی از بازیگر بیچارهی این نقش هم متنفر شده بودند و این شخصیت تا این حد زیر پوست و روی مخشان رفته بود!
همانطور که قبلا هم خدمت شما عرض کردهام، یکی از سختترین کارها برای یک داستاننویس این است که در طول یک بازی ۲۵ ساعته کاری کند شخصیتی جدید مثل Abby که محبوبترین شخصیت کل سری که عاشقش بودهاید (جوئل) را کشته است و ابتدای بازی به حد مرگ از او متنفر بودهاید را طی همراهی چند ساعته، تبدیل به یکی از شخصیتهای محبوبتان کند که کاملا با او ارتباط برقرار میکنید و ناگهان میبینید که او را دوست دارید و وقتی در بخشهای پایانی بازی الی قصد میکند که برود و او را پیدا کند و بکشد، در دلتان حس میکنید که کاش الی این کار را نمیکرد و پیش دینا و بچهاش میماند و میگذاشت Abby هم زندگیاش را با Lev داشته باشد. بالاخره Abby دو بار میتوانست الی را بکشد ولی نکشت. البته در نهایت این کار الی به نفع Abby شد وگرنه مرگ بدی داشت. الی تمام دوستان Abby و حتی زن حامله را کشت (هر چند نمیدانست حامله است)، ولی Abby دقیقا زمان انتقام، عشق حاملهٔ الی یعنی دینا را نکشت و در حالی که همه چیز در اختیارش بود، از جان آنها گذشت.
یکجورهایی آدم میتواند بگوید در این بازی Abby شخصیت بهتری نسبت به الی است. میدانید پیاده کردن صحیح این کار در داستان چقدر سخت است؟ این که Abby را در چند ساعت، محبوب بازیباز کنید؟ ولی داستاننویسان The Last of Us: Part 2 این کار را کردند، آن هم به شکلی بینظیر. باور کنید تمام بازی میخواستم از Abby متنفر باشم ولی نشد که نشد و آخرش دیدم واقعا او را دوست دارم، زیرا دختر خیلی خوشقلبی است که ذات پلیدی ندارد و گذشت هم دارد. این یعنی شاهکار سازندگان و نیل دراکمن. ناتیداگ که نشان داد در سیاهترین زمانه و دنیایی مثل The Last of Us هم انسانهای خوب وجود دارند، عشق وجود دارد، گذشت وجود دارد، خانواده ارزش دارد.

هر روزی که از انتشار بازی گذشت، عدهٔ بیشتری آن را درک کردند و تازه بعد از ۲-۳ بار بازی کردن، اصل قضیه را دریافتند و این بازی را بر مبنای ارزشی که دارد تحسین کردند.
نمیشود از دلایل شاهکار بودن The Last of Us: Part 2 یا بازی اول این سری صحبت کرد و از موسیقی شاهکار گوستاوو سانتائولالا نگفت. ساندترک The Last of Us: Part 2 شما را به درون دنیای بازی میبرد و حس و حال چند برابر سیاهتر و غمگینتر این بازی (نسبت به بازی اول) را کاملا با موسیقی هم به ما منتقل میکند. نکتهی جالب اینجاست که تفاوت بین دو بازی اول و دوم، کاملا در روح موسیقی آنها نیز به وضوح مشخص است و یک موسیقی ملایم سرشار از غم، اندوه و زیبایی، حالا خشنتر و اصطلاحا لبهدارتر و Edgeیتر شده است، اما در همان بنیان و قالب کلی موسیقی این سری. انگار که تم موسیقی غمناک و ملایم که آرامآرام از شکلگیری یک رابطه و عشق زیبا در دنیایی زشت سخن میگفت، حالا در ساندترک The Last of Us: Part 2 از غمی سختتر و زخمزنندهتر میگوید.

تکتک بخشهای این بازی به صورت جداگانه هم بینقص هستند، ولی مهمتر این است که همهی این پاسخها با هم در زیر یک سقف جمع شدهاند.
یکی دیگر از پاسخهای محکم به سوال این مقاله، کیفیت گیمپلی The Last of Us: Part 2 است که در واقع تبلور کامل مفهوم یک اکشن ماجرایی بینقص است. راستش The Last of Us: Part 2 انگار ترکیب چند بازی کامل در سبکهای شوتر سومشخص و مخفیکاری و … است و انواع و اقسام المانهای مختلف را برای پیشروی با هر کدام از این روشها که دوست دارید در اختیار شما قرار میدهد.
ناتیداگ در ساخت گیمپلی The Last of Us: Part ۲ دقیقا طوری عمل کرده که بازی هم المانها و شالودهٔ قدیم خود را حفظ کرده باشد و هم از طرف دیگر یک عنوان با فضایی جدید و حال و هوا و مکانیکهایی نو را عرضه کنند تا بتوانند طرفداران و منتقدین را راضی نگاه دارند. گیمپلی بازی The Last of Us: Part 2 معنای کامل بینقصی است و نه تنها معدود مشکلات خیلی کوچک بازی اول مثل هوش مصنوعی، تبدیل به نقطهی قوت بازی گردیدهاند، بلکه کلی موارد جدید که عمق گیمپلی را بیشتر کردهاند نیز به بازی اضافه شدهاند.
به قدری ترکیب موارد مختلف گیمپلی در The Last of Us: Part 2 بینظیر و جذاب از کار در آمده که سبب خلق یکی از بهترین بازیهای تاریخ شده و باید گفت تجربهی آن برای هر گیمری لازم است. همانطور که قبلا در نقد و بررسی این بازی هم خدمتتان عرض کردهام، نکتهٔ عالی و عجیب گیمپلی بازی The Last of Us: Part 2 این است که بازی دقیقا به هر روشی که متد غالب و انتخاب اصلی شما برای گیمپلی باشد، رفتار میکند. میخواهید اکشن محض بازی کنید و کلا خون و خونریزی راه بیندازید؟ بازی کل ابزار لازم شما را خیلی بیشتر از نیازتان برایتان آماده و فراهم کرده و تقدیمتان میکند. میخواهید تا حدی که ممکن است فقط و فقط مخفیکاری کنید؟ مشکلی نیست. میخواهید بالانس بین اکشن و مخفیکاری پیاده کنید؟ کاملا آزاد هستید. بازی در حد بسیار بالایی بر اساس سلیقهی شما انعطافپذیر است.

اگر همین الان این بازی را با همان کیفیت بصری در نسل نهم منتشر کنند، یکی از زیباترین بازیهای نسل نه خواهد بود که رقبا کار سختی برای رسیدن به کیفیت بصری و انیمیشنهای آن دارند.
بازی The Last of Us: Part 2 از لحاظ گیمپلی کاملا به ریشههای این سری و بازی نخست وفادار است و میشود گفت به نوعی تمام مواردی را که در بازی اول در گیمپلی شاهد بودیم، حالا به صورت کاملا بهبودیافته و خوشدستتر در The Last of Us: Part 2 هم مشاهده میکنیم و از آن مهمتر این که سازندگان با افزودن یک سری موارد جدید به گیمپلی در کنار بهبود المانهای قبلی، باعث خلق عنوانی شدهاند که از لحاظ گیمپلی، کاملترین و پرمحتواترین بازی در سبک خودش محسوب میشود و نه تنها کاملا یک The Last of Us آشکار و دوستداشتنی برای طرفداران بازی اول است، بلکه آنقدر نکات جدید هم دارد که بتوانیم به طور کامل آن را یک بازی متفاوت و ارتقایافته نسبت به نسخهٔ اول سری قلمداد کنیم.
این دو مورد به حدی کامل و عالی در بازی لحاظ شدهاند که The Last of Us: Part 2 لحظهای بالانس خود را در زمینهٔ وفادار بودن به ریشههای بازی نخست و تبدیل شدن یه یک عنوان کاملا جدید از دست نمیدهد و به طور مداوم روی آن خط باریک حرکت میکند، ولی هرگز منحرف نمیشود که این یک المان حیاتی و بهتر است بگویم یکی از ستونهای اصلی گیمپلی The Last of Us: Part 2 است که خیلی از نسخههای دوم سریهای بزرگ سعی کردهاند آن را اجرا کنند، ولی موفق نشده و شکست خوردهاند، اما The Last of Us: Part 2دقیقا این مورد را در بالاترین سطح، اجرایی میکند و همین باعث رقم خوردن تفاوتهای اساسی در کیفیت گیمپلی The Last of Us: Part 2 با عناوین دیگر و نسخههای دوم فرنچایزهای مختلف میشود.

The Last of Us: Part 2 خیلی نیازی به دلیل و مدرک آوردن ندارد؛ همین که میگوییم پرافتخارترین بازی تاریخ، خودش مدرک نهایی است …
بدون شک یکی از اصلیترین دلایل شاهکار بودن The Last of Us: Part 2، طراحیهای هنری چشمنواز و خلق دنیایی با گیرایی بالاست که با طراحی بینظیرش، شما را مستقیما به درون بازی میکشد. در یک کلمه باید گفت کیفیت بصری The Last of Us: Part 2 شگفتانگیز است. دقت کنید که با یک بازی نسل هشتمی طرف هستیم، ولی اگر همین الان این بازی را با همان کیفیت بصری در نسل نهم منتشر کنند، یکی از زیباترین بازیهای نسل نهم خواهد بود که رقبا کار سختی برای رسیدن به کیفیت بصری و انیمیشنهای آن دارند.
در واقع The Last of Us: Part 2 عنوانی بود که نسل نهم را زودتر شروع کرد! البته وقتی نام ناتی داگ مطرح است، اینها عجیب نیستند، زیرا این سازنده و بازیهایش، همیشه از زمان خود جلوتر هستند. بازی از لحاظ طراحی هنری یک شاهکار به غایت چشمنواز است با جزئیات عجیب و غریب گرافیکی که هر بینندهای را به تحسین وا میدارند. مراحل و مناطق گوناگونی که در دنیای The Last of Us: Part 2 شاهد هستیم به معنای واقعی کلمه زیبا و از آن مهمتر، در حداکثر تنوع طراحی شدهاند تا هرگز و هرگز چشم شما از تکرار مناطق و مراحل آزرده نگردد.
The Last of Us: Part 2 پر است از مناطق شاهکار با طراحیهای بینظیر که کیفیتشان نسبت به بازی نخست واقعا خیلی بالاتر رفته است، مخصوصا وقتی آنها را مستقیما مقایسه کنید. طراحی چهرهها و طراحی دنیای بازی در The Last of Us: Part 2 شگفتانگیز بوده و هرچه که در بازی میبینیم، بسیار واقعی و با جزئیات بالا خلق شده است؛ همچنین جزئیات صورت شخصیتها و حالات چهرهی آنها هنگام صحبت کردن و بیان احساسات مختلف، واقعا شگفتانگیز و دیدنی از کار درآمدهاند.

نمیشود یک بیمارستان را قتل عام کنی و بعد هم تا آخر عمر خوش و خرم زندگی کنی تا طرفداران بازی اول از زنده بودن جوئل خوشحال باشند!
درست است که پاسخهای زیادی برای دلایل شاهکار بودن The Last of Us: Part 2 وجود دارند (که به چند تا از آنها اشاره کردیم) و تکتک بخشهای این بازی به صورت جداگانه هم بینقص و عالی هستند، ولی مهمتر این است که همهی این پاسخها با هم در زیر یک سقف جمع شدهاند و در ترکیب با هم، ارزش و زیبایی هر کدام از آنها چندبرابر شده است. به هر حال داریم در مجموع از یک اثر هنری صحبت میکنیم، نه گرافیک و گیمپلی و داستان و موسیقی جداگانه. The Last of Us: Part 2 عنوانی است که استانداردهای بازیسازی را بالاتر برد. حالا چه در زمینهی داستانگویی و روایت تاثیرگذار، چه در زمینهی بصری و چه از نظر المانهای گیمپلی در یک بازی اکشن ماجرایی.
یکی از اصلیترین دلایل شاهکار بودن The Last of Us: Part 2 برای شخص من این است که ناتی داگ راه سخت را انتخاب کرد و راه آسان و ساده که همه را راضی نگه میداشت، انتخاب نکرد. این برای من خیلی خیلی ارزشمند است. ناتی داگ دلش چالش میخواست و تصمیم گرفت کار سختتر را انجام دهد که ریسک بیشتری هم داشت. در حقیقت ناتیداگ با ساخت The Last of Us: Part 2 خودش را هم به چالش کشید و نخواست راه راحتتر و بدون ریسک را برود. این خیلی ارزشمند است که اینقدر برای مخاطبت ارزش قائل باشی. نکتهٔ مهم هم اینجاست که مخاطب بالاخره ارزش کارت را میفهمد و دنیا تو را تحسین خواهد کرد، همانطور که هر روزی که از انتشار بازی گذشت، عدهٔ بیشتری آن را درک کردند و تازه بعد از ۲-۳ بار بازی کردن، اصل قضیه را دریافتند و این بازی را بر مبنای ارزشی که دارد تحسین کردند. در نهایت هم این بازی، نه تنها بازی سال، بلکه پرافتخارترین بازی تاریخ شد. The Last of Us: Part 2 خیلی نیازی به دلیل و مدرک آوردن ندارد (ما که به هر حال آوردیم!)؛ همین که میگوییم پرافتخارترین بازی تاریخ، خودش مدرک نهایی است …
در انتها جا دارد تا چند خط صحبتی که در مورد Abby و الی با یکی از دوستان در مورد این دو شخصیت و این که کدام مثبت و منفی هستند داشتم و برای او نوشته بودم، برای شما هم قرار دهم تا از نظرم در مورد این دو شخصیت اطلاع پیدا کنید، چون خیلی از شما دوستان عزیز در این مورد از من سوال کرده بودید:
“در کل میشه گفت الی و Abby هر دو شخصیت مثبتی هستن در نهایت. اگر کسی بابای آدم رو بکشه و دادگاه و … هم در کار نباشه، خب معلومه که آدم دلش انتقام میخواد، اون هم توی چنین دنیای سیاهی. در کل به نظر من Abby نسبت به الی “خوددارتر” بود و وقتی از جون الی و دوست حاملهاش گذشت که راحت می تونست نگذره و انتقام کاری که الی با دوستاش کرد رو بگیره. به نظرم Abby دختر خیلی خوشقلبی بود. الی هم البته همینطوره دقیقا. در نهایت هم خاطرهی جوئل نذاشت Abby رو بکشه، چون ته قلبش میدونست جوئل اشتباه کرده و در حق Abby بدی کرده. اگر خود جوئل بود، دلش میخواست الی Abby رو ببخشه.”
نظر شما در مورد دلایل اصلی شاهکار بودن The Last of Us: Part 2 چیست؟ آیا این بازی از عناوین محبوبتان است؟ لطفا به ما افتخار داده و نظراتتان را با ما در بخش کامنتها در میان بگذارید.
شما میتوانید دو قسمت قبلی این سری مقالات که اتفاقا با استقبال بسیار خوب شما مواجه شدند را در زیر مطالعه نمایید:







نظرات
به نظرم یه مقاله بنویسین که “چرا سری پورتال فراتر از شاهکار است”؟!!
ایا تیتر شما رو ناراحت کرده
ناراحتی نیست دوست من. پافشاری روی یک پلتفرم ناتوان هستش.
بابا داره پیشنهاد میده و سری پورتال یکی از شاهکار های گیمه لست اف اس ۲ خودش یکی از شاهکار های گیمه البته به جز یه خورده لیزی نریتی که داشت ولی به جز اون عالی بوده
عنوان last of us part2 پوزخند ناتی داگ به تمام استودیوهای بازیسازی بود
اونهایی هم که به توانایی و پیشتازی سونی به عنوان قویترین و پر افتخار ترین ناشر صنعت گیم شک دارن فشار خونشون بالا رفته(فن های مایکروسافت که شامل پیسی گیمرها و کاربران ایکس باکس میشه)فقط و فقط و فقط یک بازی از مایکروسافت به عنوان ناشر بزرگ صنعت گیم و رقیب سونی بیارین که جایزه بازی سال رو دریافت کرده باشه!!
تا پایان سال ۲۰۲۲ و کریسمس هم وقت دارین فکر کنید
لازمه عرض کنم خدمتتون سونی ۳ بار این افتخار رو نصیب خودش کرده!
Uncharted 2
God of war 2018
The last of us part 2
بماند tlou 2 پرافتخار ترین گیم تاریخ و فقط gta vi میتونه این رکورد رو بشکونه و اکثر از بازیهای سونی نامزد بازیه سال شدن
این یکی از دلایلیه که سونی رو خیلی از مایکروسافت قویتر و پیشتازتر نشون میده!
حالا فیل اسپنسر بیاد سالی ۱۶۵ تا عنوانی کارتونی معرفی کنه
کارتونی دوست داری رتچت پلی بده
بعدم تو میخوای بازی رو بازی کنی یا جایزه هاش رو؟؟حالا گوتی یه چیزی اما نمیفهمم چون پرافتخارترینه بهترین هم هست بهترینی وجود نداره همش سلیقش و من راک استار رو بهترین استودیو عمرم میدونم
بعد ازنیم ساعت اول کنفرانس دیدیم چجوری میخواد جوابe3رو بده
مثل اینکه کنفرانس فشارهای خودش رو داره نشون میده
بله خیلی واسه رینبو سیکس و gtav نسل نهمی و دث لوپ فشار خوردم.
پس موقع god of war و spiderman 2 کجا بیدی خواب رفته بیدی؟ همون دث لوپم که وگویی یه سال باید چهارزانو وشینین بازی کردن مارو نگاه وکنین تا شاید برای شما هم عرضه وشد. ههه هه هه هه هه (خنده های داوود)
کسی نمیگه دث لوپ بده حرف من اینه که اینقدر نمایش داشته چرا باید دوباره نمایش داده بشه
بعدم با یکی از اخرین بازی های بتسدا که واسهpsمیاد اخرین خداحافظی هاتو بکن.
خودم از معرفی ولورین خوشحال شدم اما اگه مایکرو اینطوری معرفی میکرد چیا که نمیگفتید
یه تریلر۳۰ثانیه از ولورین و اسپایدرمن بدرد خودت میخوره دوست من.
شما خودت ۱۰ بار چه اینجا چه سایت بغل درباره گوتی و جوایز صحبت میکنی بعد الان داری از این حرفا میزنی ؟
من که لست رو هیت نکردم گفتم از پورتال هم بنویسین؛بازی کنی میفهمی بیشتر از ۹۵ درصد بازی ها جلوش مثل یه ماشینن جلو یه تانک!!!
آموزش:
درس ۱= در خبری که مربوط به یک بازی دیگر است اسپم ندیم
از اونجا به اینجا رسیدیم که گفتم به این سری سری پورتال رو هم اضاف کنین XD
ماشالا حقگویی شما که حد نداره 🙄
اینکه همه جوایز رو تو یک سال بگیره و بیگ وینر بشه مهمه. وگرنه اون بازی سال فقط مال ۱ مراسمه.
.
2020: The Last of Us Part II
2019: Death Stranding
2018: God of War
2016: Uncharted 4
2013: The Last of Us
2009: Uncharted 2
.
راک استار فقط ۱ بار بیگ وینر شده با رد دد ۱. سونی ۶ بار بیگ وینر شده که ۴ تاش به دست ناتی داگ بوده.
به نظرم بیگ وینر شدن از اهمیت کمتری نسبت به بهترین بازی سال شدن تو معتبر ترین مراسم این صنعت (که تو این سناریو میشه the game awards و سابقا spike games)
همونجوری که تو سینما معمولا به اسکار به عنوان معتبر ترین جایزه نگاه میکنن و بحث “بیگ وینر” شدن مطرح نیست
سلام عزیزم the man without name
سینما خیلی متفاوته نسبت به دنیای گیم
اعتبار بیگ وینر شدن بیشتره تا مثلا tga به تنهایی.
بیگ وینر اهمیت خیلی بیشتری داره. چون مثلا برنده ۶۰۰ تا سایت و مراسم معتبر رو جمع میزنه. گیم اواردز فقط یک مراسمه و اهمیت کمتری داره.
پس حاضری مثلا گاد فقط بیگ وینر بشه و گوتی نشه؟؟(اگه فقط یکیش بشه)
صد در صد. اصلا گوتی که شما میگید اهمیتی نداره. فقط بیگ وینر مهمه.
ارزش بالاتر ناتی داگ نسبت به راک استار اینجا مشخص میشه دوست من. حالا اینو جلوی چندتا نوب که تا کنسول میخرن یدونه جی تی ایم میخرن میرن کفش فروشی بگی رگ غیرتشون میزنه بالا!
یه نکته ای هم خواستم بگم که بیگ وینر شدن واقعا به کیفیت بازی های دیگه عرضه شده در همون سال و رقیبم بستگی داره
مثلا ۲۰۲۰ ، لست ۲ واقعا بی رقیب بود تنها رقیب درخورش گوست آو سوشیما بود
یا ۲۰۱۶ بازی آنچارتد ۴ رقباش عناوینی مثل overwatch یا inside بودن
ولی مثلا سال ۲۰۱۳ gta v رقیبی مثل tlou و bioshock infinite
یا سال ۲۰۱۰ رد دد رقبای خفنی مثل گاد آو وار ۳ و مس افکت ۲ داشت
یا سن آندریاس رقیباش half life 2 و halo 2 و metal gear 3 داشت و
یا gta iv رقبایی مثل fallout 3 , metal gear 4 و gears of war 2 طبیعتا جوایز در مراسمای مختلف بین این عناوین تقسیم میشن
ولی از حق نگذریم ، گاد آو وار ۲۰۱۸ هم رقیبی مثل رد دد ۲ داشت و آنچارتد ۲ هم رقبایی مثل مدرن وارفیر ۲ و batman arkham asylum
خواستم این نکته رو بگم که به رقبای عناوین هم توجه کنید
پورتال فقط از دو تا مکانیک گیم پلی استفاده میکنه. چطور میتونه با یه بازی ویدیویی تماما موشن کپچر رقابت کنه؟
راستی بخش کو آپشم خوبه میشه معماهایی که باقی پلیرا ساختن رو حل کرد خودتم میتونی بسازی!!!
یه یارویی هم هست ته بازی میگه !!!SPaaaccccceeee که خیلی باحاله(بدیج بازی رو کامل کنی همینو مینویسه!!!) =)
من هر دو نسخه پورتال رو تموم کردم. حرفی که بالا زدم یه طعنه نسبت به بازی های ویدیویی فوق سینمایی بود ولی انگار اینجا همه خیلی جدی هستن.
کلا پورتال و هف لایف اصلا یه لول دیگه از گیمینگن…فقطم هلف لایف الکس تونست موفقیت رو تکرار کنه…
سری پورتال خودش یک درجه سنجش برای شاهکار ها است😀
بنظر منکه داستان بازی نه تنها شاهکار نیست بلکه یک فاجعه است که ساختار و روند نسخه ی قبلیش رو نابود میکنه حالا بماند که گاف های اتفاقات درون بازی هم تعجب آور است ( مثلا کسی یک زن باردار رو به ماموریت نمیبره و یک زن باردار نمیتونه انقدر تحرک داسته باشه و از اینجا به اونجا بپره) دیگه از صحبت کردن های زیاد از حد و به زور رابطه ی احساسی اوون و ابی رو به خورد مخاطب دادن و به زور مارو مجبور کردن به اینکه به ابی حق بدیم هم بماند! البته من به نظر آقابابایی هم احترام میگذارم هر کسی یه برداشتی میتونه از یک اثر داشته باشه
به عنوان یه فارغ التحصیل رشته سینما میگم
با کمال احترام
یا شما خیلی بد سلیقه هستید
یا از ساختار کاراکتر پردازی و درام یه فیلم نامه شناخت کافی ندارید
خیلی ببخشید اصلا قصد ندارم نظرم توهین امیز باشه ولی نمیتونستم مودبانه تر از این منظورم رو برسونم
تو یه جامعه آخر زمانی که انسانها فقط برای زنده موندن میجنگن
در یه کمپ نظامی با نهایتا ۵۰۰ نفر جمعیت
حضور یه کاراکتر پزشک در یه ماموریت در حالی که حتی خیلی از اطرافیانش نمیدونند که حامله است
چون هنوز به مرحله شکل گرفتن جنین هم نرسیده و این که کاراکتر رابطه احساسی ( غیر کاری ) با کاراکتر دوم ماجرا داره
و با کاراکتر اول هم بک گراند
ایا به نظر شما خیلی دور از واقعیت هست ؟؟؟؟
برداشت شما از داستان بازی
احتمالا به خاطر تعصباتی هست که ریشه ش به بازی برنمیگرده و با انتشار اولین تریلر شروع شد
وگرنه درک نمیکنم چطوری میشه عاشق این بازی نبود
و چطوری میشه انقدر این بازی رو بی رحمانه و بد قضاوت کرد
به نظر من The Last Of Us 2 پخته ترین و دقیق ترین شخصیت پردازی رو در تاریخ بازی های کامپیوتری داره
و حتی در سینما انگشت شمار هستند آثاری که این سطح از توجه به پیشینه شخصیت ها و پرداختن به جزئیات داشته باشن
امیدوارم سوءتفاهم نشه اصلا قصد بی احترامی به شما رو ندارم ودر آخر هر کسی سلیقه ای داره
ولی پیشنهاد میکنم یه بار دیگه بازی رو با یه نگاه بازتر و بدون تعصب تجربه کنید
شک ندارم که نظرتون تغییر میکنه
درود بر شما🌻.
خواهشا دوست عزیز به شعور مخاطب توهین نکنید زنی که انقدر شکمش بزرگ شده و ورم کرده بنظرت بارداریش خیلی سخته تشخیصش؟ چون جواب اولت بی منطق بود بقیشو نخوندم
دوست عزیز شما انقدر عجول و بدون فکر کردن نظر میدی که حتی به جمله های خودت فکر نمیکنی
شما میگی کسی زن حامله رو ماموریت نمیبره
من میگم جدا از موقغیت آخرزمانی داستان و ارتباط فراتر از همکار بودن کاراکترها
تو مرحله ای که به اون ماموریت اعزام شدن حتی اطرافیان کاراکتر هم نمیدوستند که باردار هست
این الان کجاش به شعور شما توهین کرد !!!!
شما خودت به شعور خودت توهین میکنی که بدون اینکه یه متن رو تا آخر بخونی راجبش نظر میدی !!
پیشنهاد میکنم یه بار دیگه بدون عجله و مهم تر از اون بدون ( تعصب ) بازی رو تجربه کنی
داداش پس من از کجا فهمیدم بارداره هان؟ منکه انگلیسیمم خوب نیست. خوب دیدم یه زنی که اصلا چاق نیست شکم ورم کرده و بزرگی داره همون ثانیه های اول فهمیدم بارداره منظور منو فهمیدی بعدشم اینا همیشه در چنان محیطی میتونند درک کنند که ممکنه با خطرات بزرگی مواجه بشند.اصلا یه سوال دیگه کسی که انقدر دنبال انتقامه و هیچ چیز در این عالم نمیتونه اونو از انتقام منصرف کنه چطور یهویی در آخر منطقی شد؟ اصلا جوئلی که در شماره ی اولش همیشه اسم واقعیش رو پنهان میکرد چرا باید اول بازی فوری اسمشو بگه؟ تازه اینها هیچی نیست در مقایسه با فیلم ها و نوشته هایی که خارجی ها در مورد گاف های داستانی بازی نوشتند و گفتند.
درود بر شما. ممنون که لطف کردید نظرتون رو نوشتید. به عنوان کسی که فارع التحصیل رشته ی سینما هستید واقعا خوندن نظرتون ارزشمند بود و باعث میشه بیشتر به کیفیت این بازی پی ببریم. تشکر از نظر زیبا و به جاتون.
Respect
سعید عزیز
سلیقه شما بسیار به من نزدیکه
تا حالا چندین بازی خوب رو که قبلا تجربه اش نکرده بودم از لابه لای نوشته هات پیدا کردم
واسه همین همیشه ازت ممنون هستم
حضور آدم فعالی مثل شما با یه فکر باز و قلم خوب
واسه تمام گیمرهای ایران یه نعمته
موفق که هستی – امیدوارم موفق تر باشی
درود بر شما gamegood. خیلی ممنون که لطف کردید و نظرتون رو نوشتید. نظرتون بسیار برای من قابل احترامه و ارزشمند. به هر شکل دلیلی نیست که همه ی نظرات با هم یکی باشه. هر کسی نگاه خودشو داره. تشکر که در میون گذاشتید نظرتون رو.
درود بر تو آقای آقابابایی عزیز امیدوارم همیشه و همه جا سلامت و پیروز باشید.آقای بابایی عزیز من اتفاقا عاشق سری the last of us هستم از یکشم خیلی خوشم اومد و یکی از بهترین بازیهای عمرم شد ولی با وجود اینکه شماره ی دومش رو از قبل اومدن پیش خرید کرده بودم ولی اون چیزی که میخاستم نبود.امیدوارم انحصاریهای بعدی سونی شما رو راضی نگهداره با تشکر.
درودربر شما. انشالله برای سری پورتال هم می نویسم حتما.
این بازی همه چیز داره از طراحی هنری و آخرالزمانی محیط گرفته تا هوش مصنوعی و مبارزات با اسلحه و مبارزات تن به تن و طراحی مراحل همگی یک شاهکار هستن و همینطور یک شروع حیرت آور و شوک کننده و پایانی آموزنده.
درود بر شما. کاملا درست می فرمایید محمدرضا جان
🌹ممنون🌹
منم اولش می گفتم این بازی بده و تحت تاثیر حواشی منفی دورش بودم تا اینکه شروع کردم به بازی کردن و فهمیدم که شاهکاره تنها مشکلم با پایانش بود وگرنه کلش عالی بود
اتفافا نقطه قوت بازی همون پایانشه دوست عزیز …
پایانش به خاصترین و دقیقترین شکل ممکن نوشته شده … فقط چون یک مقدار روند اتفاقات پایانی سریع پیش میره شاید مخاطب بعضی چیزها رو دیر درک کنه …
من هم همینطور. حرف های بعضی دوستان ایکس باکسی اینجا تحت تاثیرم قرار داد ولی بعد تجربش فهمیدم که کل عمرم برفنا بود. سونی بازی نمیسازه شاهکار میسازه
به به صبح جمعه را با همچین مقاله ای اونم به دست قلم آقا سعید شروع کنیم چه شود
من که متاسفانه پیسی دارم و زیاد بازی نکردم جز چند دفعه ):
اما قطعا لست ۲ شاهکار صنعت گیم هست (البته رددد ۲ رو یه کوچولو بالاتر لست میدونم )
اما ۳ تا از برترین بازی های عمرم ویچر و لست و رددد۲ هستن
درود بر شما رامین جان. سلامت باشید. خیلی ممنونم که لطف می کنید و وقت روز تعطیلتون رو اختصاص میدین به خوندن مقاله ی بنده. یک دنیا سپاس از نظرتون.
واقعا شاهکاره
درود بر شما. ممنون از نظرتون. کاملا باهاتون موافقم
انتظار داشتم برای این قسمت Dark Souls باشه.
سلام خدمت شما. حتما برای دارک سولز هم می نویسم.
ممنون آقا سعید گل
بله لس دو یه شاهکاره
نمیدونم کدوم بازی تو نسل هشت یا حتی نه از نظر گرافیک و انیمیشن به این بازی میرسه.
ناتی داگ بهترین استودیوی جهانه، تو این شکی نیست
بتسدا و راکستار و راکستدی و پلی گراند گیمز و کپکام و اسکوئر انیکس همزمان :
تورو خدا مارو دور ننداز ما اونقدرا بدرد نخور نیستیم
اینا هیچکدوم به ناتی داگ بزرگ نمیرسن. حتی راک استار هم بازی ضعیف زیاد داشته. ولی ناتی داگ هیچ بازی ضعیفی نداشته و نخواهد داشت.
بازی انچارتد نسخه فرعیش؟؟با متا۸۷
در برابر متا های۹۷راک استار
اون نسخه رو استدیو بند ساخته
اکس فن و چ بحث راجب شاهکار اصلا؟
متا ۸۷ شکست نیست ، بلکه موفقیت کامله. متا ۶۷ من هانت ۲ شکست محسوب میشه. میانگین نمرات همه بازیهای ناتی داگ ۸۸ هست. ولی راک استار ۸۲ که این خودش نشون میده کدوم استودیو در طول تاریخ بهتر بوده. بتسدا ۷۴ ، راک استدی ۸۱ ، کپکام ۷۴ ، پلی گراند ۸۳ ، اسکوئر انیکس ۷۴ و….. که هیچکدوم حتی نزدیک ناتی داگ هم نشدن.
الان میانگین شد علل موفقیت؟؟تعداد گوتی متا های خود بازی ها و البته محبوبیت چیز دیگه ای میگه. هرچند ناتی داگ فوق العادس.
اینا هیشکدوم به ناتی داگ نمیرسن داش
حالا راک استار یه چیزی شاید کم و بیش در حد ناتی داگ باشه اما الباقی خیلی مونده بهش برسن
نسل ۸ که به کنار ؛ تو نسل ۹ هم باید زور بزنن به لست۲ برسن.
درود بر پژمان عزیز. یک دنیا ممنون از لطف و محبت شما و نظر زیباتون. واقعا ناتی داگ بی نظیره
با تشکر از آقای بابایی. این بازی تعریف کامل بی نقص بودن و شاهکار بودنه. من ۵ معیار کلی برای بررسی و نمره دادن به بازیا دارم که این بازی در هر ۵ بخش نمرش ۱۰۰ کامله.
.
۱. گیمپلی: با اختلاف بی نقص ترین و واقع گرایانه ترین گیمپلی توی سبک اکشن-ماجراجوییه. (نمره: ۱۰۰)
.
۲. داستان: انقدر کامنت قبلاً دادم و مقالات خوندین که نیازی به توضیح بیشتر نیست. فقط اینو بگم که شاهکار تر از این داستان گیر نمیاد. (نمره: ۱۰۰)
.
۳. موسیقی: بدون شک چیزی که داستان رو برام جذاب تر کرد همین موسیقی بود. شاید باورتون نشه ولی من یکی از انگیزه هام برای شروع دوباره بازی همین موسیقی های فوق العاده و بی نقصش بودن. (نمره: ۱۰۰)
.
۴. گرافیک: میشه گفت تا چند ساله آینده مثلش نمیاد. اصلا من بار اول که بازی رو روی ps4 معمولی شروع کردم باورم نمیشد میتونه اجراش کنه. البته یادتون باشه Film Grain رو از تنظیمات غیرفعال کنید. (نمره: ۱۰۰)
.
۵. از نظر فنی: کاملا روان و بدون کوچکترین مشکلی. (نمره: ۱۰۰)
.
من فقط به ۲ بازی نمره کامل میدم. یکی The Last of Us Part II و دومیش Uncharted 4 که میتونه از این سری مقالات داشته باشه.
.
راستی آقای بابایی نظرتون درباره مراسم دیشب چیه؟
درود بر شما علی جان. خیلی ممنون که لطف کردید مطالعه فرمودید. و مرسی از توضیحات کاملتون. کاملا با شما موافقم در مورد نمره ی کامل. برای انچارتد ۴ هم می نویسم حتما.
عرض کنم خدمتتون که واقعا کیف کردم با مراسم دیشب. معرفی عناوین جدیدی مثل ولورین و اسپایدرمن ۲ و … فوق العاده بود و در کنارش نمایش بی نظیر گاد او وار و گرن توریسمو واقعا عالی بودن. معرفی بازسازی استاروارز هم که خب اصلا یکی از بهترین خبرها بود. در کل مراسم واقعا جذاب و معرکه ای بود برای من.
از تو بعید بود سعید جان
شاهکار با ارفاق
ن دیگ بینظیر!
بازی داستانی ک وختی از خود داستان کم گذاشته نباید بهش بگیم شاهکار بینظیر!!!!!!!
موفق باشید
درود بر شما Mr Zombie. ممنون که مطالعه فرمودید مقاله رو و نظرتون رو نوشتید.
این نظر شماست که احترام زیادی براش قائل هستم و این مقاله هم نظر بنده اس که خب مطابقت نداره با نظر شما. دلیلی هم نیست البته که همه ی نظرات یکی باشه.
اگه سعید آقابابایی یه مقاله در شاهکار بودن پرافتخارترین بازی تاریخ نمینوشت باعث تعجب بود… 🌹👍
همونطور که تو مقاله هم تاکید شده، این بازی تو تمام زمینه ها بی نقصه؛ از گرافیک بگیر تا گیم پلی که کلی نسبت به قسمت اول گسترش پیدا کرده و داستان…
داستان این بازی از من جلوتر بود و من رو بزرگتر از قبل کرد؛ البته بعضی ها ترجیح دادن عقب بودن خودشون از داستان رو قبول نکنن و بجاش به داستان ایراد وارد کنن!
هنوز قبول حرف های آخر مقاله که الی و ابی هردو خوب هستن برای بعضی ها سخته. هنوز فکر میکنن “حق” یچیز انحصاری هست که فقط در اختیار خودشون یا شخصی هست که دوستش دارن! البته بحث هم بی فایده هست، چون وقتی ناتی داگ به زیباترین شکل ممکن و در قالب دو خط داستانی و گیم پلی جداگانه، وضعیت الی و ابی رو شرح داده؛ دیگه کسی که بخواد معصومیت هر دوی اینها رو بفهمه میفهمه. البته معصومیت نه به معنای بی گناهی و نداشتن اشتباه بطور مطلق! معصومیت به معنای اینکه شخص قصدی برای بدی کردن نداشته باشه، ولی شرایط تو وضعیت آخرالزمانی گاهی انقدر پیچیده میشه که کاری که حق مسلم شما هست ممکنه باعث رنجش عده ی زیادی بشه؛ مثل نجات جون الی توسط جوئل… یا انتقام ابی از جوئل بخاطر مرگ پدرش و کلی انسان دیگه که با اون تصمیم از بین رفتن… یا عطش الی برای انتقام جوئل که چیزی نداشت جز کشتن یسری افراد بی گناه…
حالا من فقط موندم تو کار اونایی که معتقدن الی باید ابی رو هم میکشت تا کشتن یسری از دوستان ابی هم توجیه بشه!!!
اینجاست که فقط میتونم بگی عزیز من، از درک داستان عقبی، خییییییییییییییلی هم عقبی.
PARASITE EVE 2 عزیز
لذت بردم از کامنت شما
به نظرم بهترین کامنت این پست بود
خوشحالم که هنوز بچه هایی با چنین تفکری باز و نگاهی عمیق تو این سایت پیدا میشه
respect –
لطف دارید. 🙏
و منم خوشحالم بخاطر دیدگاه سالم و درستی که شما دارید. 🌹
سلام و درود خدمت دوست عزیزم نوید گل. یک دنیا سپاس نوید جان از محبت و بزرگواریت. باعث افتخار منه که از مقاله رضایت داشتی و مرسی از نظر زیبات که مثل همیشه باعث دلگرمی منه.
بسیار بسیاز زیبا در مورد لست ۲ نوشتی نوید جان. هنوز که هنوزه خیلی ها حتی نتونستن بفهمن داستان بازی رو. واقعا از حوزه ی درک برخی خارجه از نظر من این داستان. چون بسیار سیاه و تاریکه و بیشتر روی گفتن یک واقعه تمرکز داره تا خوشحال کردن همه ی طرفدارا!!
تنها بازی که دیسک اشو نفروختم گذاشتم کنار چندماه دیگه دوباره دلم تنگ شد بازی کنم، یه نکته خیلی جالب من زبان ام اصن فول نیست ولی به طرز عجیب تمام صحنه های سینماتیک بازی رو کامل متوجه میشدن واقعا برام عجیب بود
درود بر ادامس خرسی بزرگ . شایعه شده که شما دیسک بازی tlou رو داری . قرض میدی بهم تموم کنم ، احتمالا بعدش پس بدم بهت ؟ 🙂 شوخی . (استیکر لبخند با دانش بر اینکه میدونم ادم بی مزه ای هستم)
داداش قرض که نمیشه ولی من پایین شهر خونه مجردی دارم خواستی میتونی بیای اینجا بشین بازی کن🙂 خاطره خوبی از قرض دادن بازی ندارم
بنظرم یک نقد به روایت لست ۲ میشه وارد کرد. (دوستان خواهشا اگه کامنت رو خوندین نظرتون رو هم در مورد این نقد بگید)
وقتی بازی ما رو در نقش یک کاراکتر قرار میده یعنی کنترل اون کاراکتر رو به دست ما داده و قراره که ما خودمون رو به جای اون بذاریم و در دنیای اون کاراکتر زندگی کنیم و بازی حق نداره این کنترل رو از ما هر زمان که دلش خواست بگیره و کارهایی با اون کاراکتر انجام بده که ما نمی خوایم انجام بدیم.
اگر بازی یک بازی چنین اشتباه بزرگی داشته باشه دیگه اصلا اسمش بازی نیست میشه مثل فیلم که ما صرفا یه داستانی در مورد چند کاراکتر مختلف می بینیم و قرار نیست خودمون رو جای هیچ کدوم از اونا بگذاریم.
با تمام نکات مثبتی که لست ۲ داره این نکته فوق العاده مهم رو رعایت نمی کنه مثلا من خیلی جاها کارهایی که الی انجام میداد رو نمی خواستم انجام بدم و با خودم میگفتم که نیل دراکمن عزیز قراره تو بازی کنی یا من بازی کنم؟؟؟ کی داره بازی میکنه ؟ اگر قرار هست که سر اتفاقات مهم کنترل کاراکتر رو از من بگیری و هرکاری که خودتون دوست داشتین در جهت روایت داستانی که تو ذهنتونه انجام بدین این دیگه اسمش بازی نیست. تمام کاراکتر ها به جز اونی که من دارم بازیش می کنم هر کاری می تونن انجام بدن اما تصمیماتی که کاراکتر خودم تو بازی می گیره نباید با چیزی که من تو ذهنمه فرق داشته باشه(قبول ندارین؟؟)
من نمیگم بازی باید حالت نقش افرینی داشته باشه و به ما انتخاب بده مثلا تو همون لست ۱ خیلی جاها جول یه سری تصمیماتی می گیره که در اون لحظه کنترلش دست ما نیست ولی اگر هم بود ما دقیقا همون کار رو انجام می دادیم مثل تصمیم آخر بازی. پس لست ۱ اصلا این مشکل لست ۲ رو نداره.
البته این بازم به کسی که بازی می کنه بستگی داره شاید یکی واقعا همین کارهایی که الی انجام داد رو انجام بده (مثل سلاخی کردن هزاران نفر بی گناه برای رسیدن به ابی و کشتنش و در لحظه اخر وقتی که ابی دوتا از انگشت هاشو میخوره بیاد اون رو ببخشه و رهاش کنه) در اینصورت لست۲ براش یک شاهکار تمام عیار میشه.
اما من تو تجربه ای که داشتم یه سری از جاها ارتباطم رو با الی از دست دادم دیگه و گفتم خب اوکی هر چی دلتون می خواد نشون بدین دیگه ظاهرا قرار نیست من بازی کنم. و دلیل نظرات منفی گیمرا هم بنظرم همین نکته بود.
در کل میشه گفت بازی لست ۲ یکی از مهمترین بازی های صنعت گیم بود و قطعا شایسته جوایزی که دریافت کرده هست.
اما به نظر من لست ۲ از هر لحاظ نسبت به لست ۱ یک پسرفت محسوب میشد! (به جز زمینه های فنی و گرافیکی که خیلی اهمیتی هم نداره)
اگه بنظرتون من در مورد این نکته اشتباه می کنم مشکلشو بگین لطفا
کاملا قبول دارم نظرتو دوست عزیز
مشکل اکثر گیمرایی که داستان بازی رو نتونستن هضم کنن اینه که عادت به قهرمان سازی دارن و نتونستن با هر دو شخصیت بازی همراه بشن و براشون سخت بوده از دو زاویه ی متضاد اتفاقات رو دنبال کنن.
مثلا همین دوستمون یجوری میگه واسم قابل قبول نیست که تا آخر بازی بری و به ابی برسی و دو تا از انگشتات رو هم بخوره و بعد ببخشیش که انگار اصلا خط داستانی ابی وجود نداشته!!
اصلا متوجه نیست که ما ماجراهای ابی و پدرش رو هم دیدیم، دیدیم که ابی قبل از الی از چرخه ی انتقام خسته شده و از جون دینا دوست الی که حامله بود به یاد دوست حامله ی خودش گذشت. دیدیم که خود ابی هم دلایل کافی برای کشتن الی داره ولی تو سکانس آخر میلی به ادامه ی این چرخه نداره و گاز گرفتن دست الی هم فقَط بخاطر نجات جون خودش و البته دوستش لو هست. وجود ابی برای لو، دقیقا شبیه نقشی هست که جوئل کنار الی داشت.
خلاصه که آقای کریمی، این بازی کردن با دو شخصیت که مقابل هم هستن رو خیلیا نتونستن بفهمن چون تا حالا نداشتیم این مورد رو. و یسری تنها چیزی که براشون آشناست اینه که بدونن کی قهرمان بازی هست و کی ضد قهرمان…
عالی گفتی نویدِ عزیز
(اسپویل)
آقا دقیقا بحث منم همین خط چهارم نوشته شماست:
“اصلا متوجه نیست که ما ماجراهای ابی و پدرش رو هم دیدیم”
کاملا درسته ما دیدیم آیا الی هم دیده؟؟؟؟!! الی از اتفاقاتی که برای ابی رخ داده و رابطش با لو خبر داره ؟؟!!
تنها چیزهایی که الی تا آخرین لحظه بازی دیده و حس کرده این موارده:
۱- کشته شدن فوق العاده بی رحمانه جول توسط ابی (نکته خیلی خیلی خیلی منفی)
۲- کشته شدن جسی توسط ابی (نکته خیلی منفی)
۳- زخمی شدن تامی توسط ابی (نکته منفی)
۴- درگیر شدن و کتک خوردن از ابی تا سر حد مرگ (نکته منفی)
۵- ابی از کشتن دینا و الی با وجود خشم زیادش منصرف می شه (نکته خیلی خیلی مثبت)
۶- کشتن صد ها نفر و تبدیل شدن به یک هیولا فقط بخاطر رسیدن به ابی و انتقام گیری (نکته خیلی خیلی منفی)
۷- درگیری نهایی و کنده شدن دو تا از انگشت هاش توسط ابی (نکته خیلی منفی)
این ۷ مورد بالا چیز هایی هست که الی از شخصیت ابی حس کرده (قضاوت با شما) به هیچ وجه مهم نیست که کارگردان بازی به شما چی نشون داده مهم اینه که الی چیا دیده.
اینکه الی تصمیم میگیره ابی رو رها کنه با توجه به کارهایی که ابی در مجموع با اون کرده بود “بنظر من” خیلی منطقی نیست البته ممکنه بنظر کسه دیگه ای کاملا منطقی باشه که هیچ اشکالی هم نداره. حرف من اینه که برای خیلی ها روایت بازی تاثیراتی رو که باید بذاره نمی ذاره و باعث میشه که در نهایت اتفاقات این داستان فوق العاده دردناک و غمگین و صدالبته شاهکار برای بعضی ها کاملا منطقی جلوه نکنه.
وای اونجا که نوشتی انگشتهاشو میخوره😂😂😂🤣🤣🤣
خیلی خندیدم
نخورد که بنده خدا
ریک گرایمز هم تو واکینگ دد از این کارا زیاد کرده ولی نخورده باز!!! جسارتا به همراه آب دهان دوباره به بیرون منتقل میدن!
اره شرمنده اون جارو فعل اشتباهی بکار بردم 😂😂 ” انگشت هاش رو با دندوناش قطع می کنه “
بله دقیقا من تو کامنت قبلی هم گفتم که مثلا بازی اول هم هیچ کنترلی به دست ما نمیداد اما اینقدر با حوصله و قشنگ رابطه ی بین جول و الی رو در طول گیم پلی شکل داد که اخر بازی تقریبا همه دلشون میخواست که جول الی رو نجات بده و شانس پیدا کردن درمان رو از بین ببره(که تصمیم منطقی هم بنظر نمیاد) و جول هم دقیقا همین تصمیم رو میگیره ولی توی لست ۲ ابی و الی هردوشون کارهایی انجام دادن که اگر من جای اونا بودم انجام نمی دادم و این برام یه نکته بد به حساب میومد چون همیشه دلم میخواد که خودمو ۱۰۰ درصد وارد دنیای بازی کنم و در نقش کاراکترم فرو برم.که نظر شما اینه که “به هیچ عنوان قرار نیست در هر بازیای خودت رو جای شخصیت اصلی بذاری.” و الان که توضیحاتتون رو خوندم می بینم که حرفتون کاملا منطقیه و این مورد رو به عنوان یک اشتباه از بازی نمیشه درنظر گرفت و میشه داستان رو مثل یک فیلم از بیرون نگاه کرد و با هیچ کاراکتری همزادپنداری نکرد و این حالت هم برای خودش سبکی محسوب میشه ولی خب اینطوری دیگه بازی برای من لذتش کمتر میشه.
در کل خیلی ممنون از توضیحاتتون آقای کریمی.
مقاله بجایی بود، خسته نباشید.
بازی مخاطب رو به شکل عجیبی جذب خودش میکنه و جادو و کاریزمای عجیبی داره به طوری که منی که موفق به تجربه بازی نشدم همه ۲۵ ساعت بازی رو تو یوتیوب دنبال کردم.
سلام و درود خدمت شما اردلان جان. خوشحالم که از مقاله رضایت داشتید و ممنونم که وقت گذاشتید برای مطالعه ی مقاله.
بسیارعالی در مورد بازی نوشتید. واقعا جاذبه ی بالایی داره لست ۲.
آقا جان
اصلا یه کاری کنین که نه سیخ بسوزه نه کباب
مثلا hl بهترین بازی انحصاری تاریخه 🙂
واقعا یکی از مقاله هاییه که برای خوندن ادامه قسمت هاش رغبتی ندارم(بغیر از اسکایریم و دارک سولز که قطعا توی این مقاله جای دارن)
چون میدونم نویسنده این مقاله اقای اقاباباییه و ایشون هم شاهکار بی بدیل Red dead redemption2 رو دوست ندارن و نسبت بهش موضع دارن
من همیشه این نقد رو نسبت به آقا سعید داشتم چون به عنوان یه نویسنده توی هنچین ساتی که همه میشناسنش وظیفه داره بازی های ارزشمند و شاهکار رو به همه معرفی کنه مثل بایوشاک که کمتر شناخته شده بود و ایشون به خیلیا معرفیش کرد و واقعا کار ارزشمندی کرد
ولی وقتی توی یکی از مقاله هاشون میان میگن اگه نظر خودم باشه رد ددتوی ۵۰ بازی برتر عمر من هم نیست دیگه مشخصه
یکی که خیلی به اقا سعید اعتماد داشته باشه بعد از نوشته قشنگ معلومه دید خوبی نسبت به رد دد پیدا نمیکنه(البته درسته نظر شخصیشونه ولی نباید به این صراحت این بازیو بکوبه تازه وقتی یکی دوساعت هم این بازیو انجام نداده..واقعا تو کت ادم نمیره)شما نباید با نظر شخصیتون یه عده رو از بازی کردن لین شاهکار مخروم کنید
چون خیلی به شما و کارتون اعتقاد دارن میگم
خیلیا توی این سایت نظر شما خیلی براشون برای انتخاب بازیشون مهمه
امیدوارم این نقد و گله ی دوستانه رو زشنوین اقا سعید
اینجاس که بحث سلیقه وارد میشه😂🤦♂️ منم همین انتقاد رو دارم چون از دید یخ نفر مثل من رددد تکرار نشدنیه و از دید یه نفر دیگه ممکنه اصلا این طور نباشه.. به تعداد آدم ها نظر وجود داره درست؟
ولی این فقط نظر یه شخص هست و نه هیچ اثری تو خوب بودن اون بازی داره نه هیچ چیز دیگه.. کسی که میاد نقد میخونه باید به اندازه ای ذهن تحلیل گر داشته باشه تا خودش بدون اینکه نظر کسی رو بخواد بازی رو برا خودش تجزیه کنه این از این
و کار آقای آقابابایی تا حدی عیر حرفه ای هست. با اینکه نظرشونو میگن ولی کار یه منتقد گفتن فکت ها و جمع بندی هست نه نظر شخصی چون بزرگی رددد دیگه تو دنیا ثابت شدس😂
ولی باز از نظرم نقدی وارد نیست کارشونو خوب بلدن و نظر شخصی خودشون رو دادن.. مخاطب خودش انتخاب میکنه❤
لطفا محبت بفرمایید و بدون بررسی حرفی نزنید. اگر جایی دیدید که بنده از رد دد ۲ به غیر از شاهکار و یکی از بهترین بازی های تاریخ یاد کردم لطف کنید و بیان کنید.
فکت اینه که رد دد ۲ یک شاهکاره و کسی نمیتونه غیراز این بگه. بنده هم همیشه گفتم این رو. نظر شخصی اینه که بنده این بازی با سلیقه م جور نیست.
این دوتا رو با هم قاطی نفرمایید لطفا.
درود بر شما. خیلی ممنون که نظرتون رو لطف کردید و نوشتید.
فکر نکنم حتی یک خط نوشته از بنده ببیند که از رد دد ۲ به عنوان یک شاهکار و یکی از بهترین بازی های تاریخ یاد نکرده باشم. واقعا چیزهایی که نوشتید عجیب و غریبه و هیچ ربطی به هم ندارن.
دلیل نمیشه که چون یکی از یه بازی خوشش نمیاد بقیه هم خوششون نیاد یا خوششون بیاد!!! هر کسی نظر خودش رو داره.
یکی از بازی هایی که در لیست این سری مقالاتم جا دارن و از همون اول اسمشون رو در لیست نوشتم تا براشون “چرا فلان بازی شاهکار است” رو بنویسم رد دد ۲ هست.
پس لطفا همینجوری یک چیزی رو بیان نکنید و بیشتر بررسی کنید قبل از این که چیزی رو بفرمایید.
شما که نمیتونید کسی رو مجبور کنید از یه بازی خوشش بیاد یا نیاد!! و بعد هم این رو به مقاله در مورد بازی های دیگه ریط بدین که رغبتی دارید یا نه!!!