بررسی فیلم Bones and All | خودخواریِ آدم خواران
جدیدترین اثر فیلمساز ایتالیایی و مطرح هالیوود «لوکا گوادانینو» فیلم عجیب و غریب و البته مُبدِع و خلاقانهای است با عنوان «استخوان ها و همه» (Bones and All) که به تازگی در فستیوال ونیز هم به نمایش عمومی درآمده و موفق شده است دومین جایزه مهم این فستیوال یعنی جایزه «شیر نقرهای» که به بهترین کارگردان جشنواره اعطا میشود را کسب کند. اگر به دیگر فیلم مهم و فستیوالخورِ این کارگردان نیز اشارهای کنیم میتوان از فیلم «مرا با نام خودت صدا بزن» (Call Me by Your Name) نام برد که توانست در سال ۲۰۱۷ کاندیدای جایزه بهترین فیلمِ سه آکادمی معتبرِ «اسکار»، «گلدن گلوب» و «بفتا» شود و البته که در دیگر رشتههای سینمایی نیز موفق به بردن جوایزی شده بود.
تبعا قبل از تماشا و با یک آشنایی اجمالی از رزومهی فیلمسازیِ «لوکا گوادانینو» میتوان انتظارات نسبتاً بهجایی از فیلم جدید وی «استخوانها و همه» پیدا کرد تا حداقل از جنبه کارگردانی و انشعابات مستقیمش (میزانسن و دکوپاژ) در سطح مقبولی قرار داشته باشد، اما میبایست پیش از هر چیز در مختصرترین کلمات ممکن به موضوع داستانِ این فیلم اشاره کرد: «آدمخواری»! بله محوریت داستانی فیلم «استخوانها و همه» بر «آدمخواری» تکیه زده است که البته با تخیلی قابل توجه در منبع اقتباس و فیلمنامه اثر با درامی عاشقانه و جادهای تلفیق شده است که میتوان از واژگان ابداع و خلاقیت نوآورانه برای این فیلم استفاده کرد.
با اینحال باید متذکر شد و تأکید کرد که با این بدعتِ موضوعی و ژانری به خودی خود نمیشود ارزش ذاتی برای این فیلم یا هر فیلم دیگری قائل شد بلکه کارگردان میبایست به خوبی بتواند خلاقیت و تخیل متن را به همراه زبردستی در اجرا این نوآوری را در بطن و ریشههای کاراکترهای اثر سرایت داده و علاوه بر شماتیک جدید و خاص اثر، اتمسفری نو و خاص نیز خلق نماید. حال اگر پس از تماشای اثر، محوریت داستانی فیلم را هضم کرده باشیم و نه اینکه خود محو آن شده باشیم، ضعفهای اثر بیشتر و پُررنگتر به چشم میآید.
اصلیترین ضعف فیلم «استخوانها و همه» در این است که نوآوری ژانری خود را تبیینِ فرمیک نمیکند یعنی رفتار «آدمخواری» که آغازگرش با کاراکتر اصلی فیلم که یک دختر نوجوان با نام «مارن» (با بازی تیلور راسل) هست را فراتر از آشنایی مخاطب با طرح موضوع (صرفاً نمایش و نه پرداخت دراماتیک) آن نمیبرد. این ضعف بالاخص از نظر بیولوژیکی خیلی به چشم میآید؛ یعنی اگر با دقت به اثر نگاه کنیم، این سوالات پیش میآید که عمل «آدمخواری» چگونه اَکت و رفتاری است، آیا یک خوی کنترلنشده و افسارگسیخته در وجودِ آدمخوارانِ فیلم (بالاخص کاراکترِ محوریِ مارن) است یا کنشی مختارانه همچون انسانهای عادی است که به اختیار دست به انتخاب در نوع تغذیهشان میزنند؟ چرا آدمخوارانِ فیلم همچون اغلب مردمان عادی گوشت مصرفیشان را نمیپزند و خام میخورند؟ یا چرا نمیتوانند تنوع غذاییشان در خوردن گوشت آدمیزاد با سایر گوشتهای حیوانات را متمایز کنند؟
چیزی که هیچگاه در طول فیلم به طور واضح مشخص نمیشود محدودهی رفتاری به خصوص از منظر بیولوژیکیِ عملِ آدمخواری است، به طوری که حتی در مواردی دچار تناقض هم میشود که در نهایت به این معنا است که فیلمساز نیز جای اینکه شگفتی اولیهاش را به یک تبیین و تعریف سینمایی از آدمخواری تبدیل کند، سعی کرده با اکت خاص و قابل توجهش هر چه سریعتر به تلفیق ژانری و موضوعی دست بزند درحالیکه متوجه این امر نیست هر اکت عام و خاصی که از کاراکترهای اصلی فیلم مشاهده میکنیم ناشی از آدم خواری آنان است. «آدم خواری» آنان است که مفاهیم اخلاق، غریزه و تغذیه را در متن فیلم به پیش میکشد، تلفیق ژانری از رابطه و عاشقانهی دو کاراکتر اصلی، باید اساسشان از این اکت باشد!
نکتهی دیگری که در فیلم شدیداً به چشم میآید و بر خودسازیِ جهان فیلم ضربهی مهلکی وارد میکند، طردشدگیِ آدمخواران فیلم از جهان انسانهای عادی است که اغلب فرض گرفته شده و مایِ مخاطب تصویر و ماجرای عینی از انزوا و طردشدگی نمیبینیم بلکه این مورد به صرف در اقلیتبودنِ آدمخواران و اکت به ظاهر وحشیانهشان توسط فیلمنامه فرض گرفته شده و از مخاطب نیز انتظار این فرض گرفته شدن را دارد. البته فیلم برای پرداخت کاراکترهای «مارن» و «لی» (که «تیموتی شالامی» ایفاگر نقش آن است) تلاشهایی میکند که با دوربینی متین و آرام (فستیوال پسند) بیشتر هم به چشم میآید اما فراتر از سطح ماجرا و آشنا کردن مخاطب با داستان نمیرود و توانایی درگیرکردن ما را جز در ابتدای فیلم ندارد.
حال از کاراکتر اصلی فیلم یعنی «مارن» شروع کنیم: طردشدگیِ اولیهاش قابل فهم است که توسط پدرش صورت میگیرد اما از آنجایی که رابطهی مستقیم یا غیرمستقیمی آن هم به طور موثر با او ندارد از عمق پرداخت خبری نیست؛ که البته میشد با آن نوار صوتی به جامانده از پدر تأثیری شخصیتپردازانه گرفت که متأسفانه هرز میرود و فراتر از پردهبرداری سطحی از چرایی وجود آدمخواریاش چیزی به گوش نمیرسد و مهمتر به چشم ما نمیآید. حتی آن طردشدگی اولیه توسط پدر را میتوان آخرین هم درنظر گرفت زیرا که دیگر در هیچ کجای فیلم هیچ تحمیل شرایطی مبنی بر انزوای «مارن» نمیبینیم و تنها مفروض واقع شدنِ عملِ آدمخواری که مثلاً جرم انگاشتنش در جامعه بدیهی بهنظر میرسد او را به این طرف و آن طرف میکشاند؛ به همین دلیل میتوان گفت انزوایی حقیقی در طول فیلم دیده نمیشود تا آن مثلا بازگشت مارن به همراه لی به قلبِ جامعه در اواخر فیلم نماینگر یک انتخاب یا آزادیِ خاصی بوده باشد.
همچنین پیگیری و جستجو «مارن» به دنبال مادرش نیز در سطح داستان رخ میدهد، با این گزاره که: پدر رفت و نیست حال چرا مادر هیچگاه نبوده و نیست! این علتیابی آدمخواریِ خود توسطِ «مارن» هیچ انگیزهی درونی ندارد و گویا علت این کار تنها روشنسازی فیلمنامه در سطح ماجرا برای مخاطب است و نه خود کاراکترِ «مارن». البته خوشبختانه فیلم پس از دیدار با مادر مانورِ بیهودهای بر روی آن رابطه نمیدهد و از آن میگذرد اما تفحص ابتدایی در راستای شخصیتپردازی «مارن» پیش نمیرود.
اما وجه ″اخلاقیِ″ عمل «آدم خواری» که پررنگترین امر متناقض و پارادوکسیکال در طول فیلم است: مدافع و حامی اصلی این وجه «مارن» هست اما اولین مواجهه مای مخاطب با اَکت آدمخواری از جانب همین مارن میباشد که انگشتِ دستِ دوستِ خود را درحالیکه وی زنده و حاضر کنارش نشسته است میبلعد و به او آسیب میرساند اما عذاب وجدانی حتی اندک نمیگیرد، همچنین در اواسط فیلم نیز قتل جوانکی که هیچ نکته منفیِ بولدشدهای حتی در حد یک کاراکتر تیپیکال و فرعی ندارد (مسخرهکردن و دستانداختن یک کودک وجه منفی بولدشده نیست) اما توسط «لی» کشته میشود و او و «مارن» بلافاصله از جسم در حال جان دادنش تغذیه میکنند، عذاب وجدانی از خلل آن بر «مارن» وارد نمیشود اما به یکباره پس از دیدن همسر و فرزندش و اینکه مقتول متاهل بوده، عذاب وجدانش اوت میکند!
در واقع اگر انزوا و طرد شدن را در فیلم سطحی قلمداد کنیم، عذاب وجدان گرفتنِ «مارن» کاملاً کاذب و دروغین است و تنها کارکردش برای ترحمانگیزی مخاطب جهت همراهی با کاراکترهاست. حتی جایی که «کارن» به علت همین عذاب وجدان و اختلاف عقیده از «لی» جدا میشود و او را ترک میکند، بعد از یکی دو سکانس دوباره نزد «لی» بازمیگردد بدون اینکه در این رفت و برگشت هیچ تغییر و اتفاقی برایش افتاده باشد و «کارن» به راحتی آبخوردن عذاب وجدان و اختلافش را کنار میگذارد!
در مورد کاراکتر «لی» که حتی «تیموتی شالامی» با شماتیک و فیگور بازیاش روی کاراکتر نشسته هم نمیتوان چیز زیادی گفت؛ یک داستانکی در رابطه با پدر خود دارد که در ظاهر علتالعلل رفتارها و انزوای اوست اما جز یک سری تصاویر تک قاب و تکنیکبازی چشمگیر در تدوینِ صدا و قاب چیزی ندارد. رابطهاش با خواهرش هم بهشدت ناچیز و بیارزش نمود پیدا کرده. آن اعتراف کردن در اواخر فیلم نزد «مارن» هم از عالَم مفروضات میآید و همذاتپنداری را از جانب مخاطب موجب نمیشود.
کاراکتر «سالی» با بازی خوبِ «مارک رایلنس» نیز که مثلاً بَدمَن فیلم است با حضور کوتاه خود پتانسیل زیادی برای شخصیتپردازی از خود نشان داد زیرا در سه سکانس حضورِ سالی در فیلم منبع الهامش یعنی «مارن» در پیش چشمانش قرار داشت اما او هم کاراکتری هدر رفته به شمار میرود، عمق امیالش به «مارن» درکشدنی نیست زیرا جز بازیِ گیرا و دوربین متمرکز در قاببندی، شخصیت پردازی از او نمیبینیم و آن مرگ (زجرکش شدن) پایانیاش تنها یک اتفاق است و هیچ تراژدیای همراهش نیست.
همه این نکات و ناسرههایی که پیرامون فیلم «استخوانها و همه» گفته شد، به نظر نگارنده این متن، این فیلم را از واژگان توصیفی همچون «خوب» و «عالی» دور میسازد البته این فیلم اِلمانهایی دارد که قطعاً برای بار اول میتوان پیگیرش شد اما اگر شما نیز در پایان از کلیت فیلم خوشتان نیامد دوباره سری به این یادداشت بزنید تا فراتر از آدمخواریها و هیجانهای لحظهای، از زاویهای دیگر به فیلم نگاهی بیندازید و در حقیقت خودخواریِ آدمخوارانش را ببینید.
پر بحثترینها
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
- از صنعت بازی های ویدیویی در سال ۲۰۲۵ چه انتظاراتی داریم؟
- شایعه: کمپانی مادر FromSoftware احتمالا برای جلوگیری از تصاحب خصمانه از سوی یک شرکت کرهای به سونی مراجعه کرده است
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- رسمی: شرکت مادر FromSoftware پیشنهاد خرید از سوی سونی را تایید کرد
- گزارش: GTA 6 وضوح فوقالعادهای روی پلی استیشن ۵ پرو خواهد داشت
- سازنده STALKER 2 به دنبال بررسی بازخوردها و رفع سریع مشکلات بازی است
- بازی STALKER 2 در عرض دو روز بیش از ۱ میلیون نسخه فروخت
نظرات
عالی بود
جدی موضوعش درباره ادمخواریهه .
.
بشر داره به کجا میره …وای
گوشت انسان هم مثل موجودات دیگس، من امتحان نکردم، ولی میدونم خوش طعمه