نقد و بررسی فیلم The Machinist | چهره عذاب وجدان
فیلم The Machinist اثری درام و روانشناختی با بازی کریستین بیل و ساخته برد اندرسون میباشد.
برد اندرسون تا به این لحظه مهمترین فیلم دوران کاری خود را در سال ۲۰۰۴ ساخته است. او بیشتر به کارگردانی برخی قسمتهای سریالها مشغول بوده است اما The Machinist اثر سینمایی مهم او به شمار میرود.
علاوه بر برد اندرسون، شخص دیگری که در The Machinist بسیار قابل توجه میباشد، کریستین بیل است. کریستین بیل با کاهش وزنی شدید بازی در نقش ترور را پذیرفت و قطعا نگاهها را به سمت خود جذب میکند.
فیلم The Machinist اثری است شخصیتمحور با محوریت شخصی به نام ترور که مشخصا از مشکلات زیادی رنج میبرد. نخستین چیزی که از ابتدا در او مشخص است، کمبود وزن شدید او میباشد. سپس متوجه میشویم که او مشکل بیخوابی داشته و نزدیک به یک سال نخوابیده است.
فیلم در واقع احوالات درونی ترور را دنبال میکند و او را در مرکزیت خود قرار داده است و همچنین مخاطب را درست در کنار او میگذارد تا همراه او این زندگی و اتفاقات را تجربه کند. کریستین بیل با درخشش و بازی فوقالعاده خود نقش مهمی در این امر دارد.
هشدار اسپویل!
فیلم با سکانسی از ترور شروع میشود که مشغول مخفی کردن و جابجایی یک جسد است و سعی دارد آن را ناپدید کند.
در واقع این گونهای است که فیلم شخصیت اصلی و محوری خود را به مخاطب معرفی میکند. اولین مواجهه مخاطب با ترور در حالی رخ میدهد که او سعی در ناپدید کردن یک جسد دارد.
بنابراین اولین حسی که مخاطب به ترور پیدا میکند، نوعی ترس است. چرا که او را در قامت قاتلی میبینیم که سعی در مخفی کردن قتل خود دارد. این معرفی از شخصیت اول با توجه به قصه فیلم بسیار دقیق و درست است.
پس از آن به ابتدای اتفاقات بازمیگردیم. حال مخاطب شکی درباره احتمال قاتل بودن ترور دارد و قرار است بیشتر با او آشنا شود.
ترور شخصی منزوی، تنها با مشکلات شدید جسمی و روحی است. او با دو نفر بیشترین ارتباط را دارد. استیوی، دختری که او را مرتبا میبیند و ظاهرا به یکدیگر علاقه دارند و ماری پیشخدمت کافه فرودگاه که ترور سعی دارد با او مهربان باشد.
فیلم The Machinist بر روی لبه خیال و واقعیت حرکت میکند و از این رو شاید در برخورد اول یادآور آثاری مثل Fight club یا Memento باشد.
با وجود آنکه The Machinist فیلمنامهای سرراست دارد اما سعی میکند تا مخاطب را غافلگیر کرده و در واقع او را در دامی بیندازد که ترور در آن گرفتار شده است.
در واقع فیلم به گونهای ساخته شده است که مخاطب همواره دست ترور را گرفته و با چشمانی بسته در این دو راهی خیال و واقعیت قدم میگذارد.
شخصیت ایوان ورودی ناگهانی در فیلم دارد و مخاطب از همان ابتدا حدس میزند که او وجود خارجی ندارد. اما فیلم به گونهای پیش میرود که مخاطب ایوان را توهمی ناشی از بیخوابی ترور بداند.
این در حالی است که ایوان در واقع زاده یک عذاب وجدان قدیمی و درونی ترور است. ایوان در واقع همان عذاب وجدان و یادآور اتفاقی است که برای ترور افتاده است که ترور در همان سکانس ابتدایی فیلم سعی در نابودی و مخفی کردن آن دارد.
فیلم The Machinist عذاب وجدان را به تصویر میکشد. ترور که در یک حادثه رانندگی با خودروی خود با کودکی پیاده به نام نیکولاس تصادف میکند و سپس از صحنه فرار میکند.
حال او با این عذاب وجدان زندگی میکند که باعث یک سال بیخوابی و کمبود وزن و انزوای او شده است. ترور در خیالات خود با نیکولاس و مادرش ماری در ارتباط است و سعی دارد با آنها مهربان باشد. در واقع این نوعی مکانیزم دفاعی برای خاموش کردن عذاب وجدان خود میباشد.
اما نیکولاس در تمام خیالات ترور میمیرد و یا دچار مشکل میشود. مانند شهربازی که او غش میکند و ترور همراه با وحشت زیاد تصور میکند که باعث مرگ نیکولاس شده است.
در پایان فیلم نیز نیکولاس را همراه ایوان میبیند که وارد خانه شده و تصور میکند که ایوان، پسر بچه را به قتل رسانده است.
هنگامی که ترور تلاش میکند تا ایوان را به قتل برساند یا در واقع عذاب وجدان خود را خفه و مخفی کند، واقعیت برای مخاطب و او آشکار میشود و او همه چیز را به یاد میآورد.
هنگامی که ترور برای اعتراف به اداره پلیس میرود، ایوان همان بیرون صبر کرده و وارد اداره نمیشود و پس از آن نیز او را در کنار ترور نمیبینیم. او به کار خود اعتراف کرده و حال از شر عذاب وجدان ناشی از فرار کردن از صحنه تصادف منجر به قتل، خلاص میشود. او تنها جملهای که در انتها به پلیس میگوید درباره خوابیدن است. برای او مهم نیست که چه اتفاقی برایش رخ دهد او فقط میخواهد بخوابد. کاری که نزدیک به یک سال انجام نداده است.
فیلم The Machinist این سوال را برای مخاطب یادآوری میکند که در صورت روبرویی با یک تصمیم یا اتفاق ناگوار، قبول آن بهتر است یا انکار آن و فراموشی اصل و گذشته خود؟
فیلم در رساندن این پیام و به تصویر کشیدن مفهوم عذاب وجدان موفق است. اما در عین حال The Machinist کمی سادهانگارانه نیز میباشد. فیلمی روانشناختی با موضوعی مهم مثل عذاب وجدان، کمی پیچیدگی و عمق بیشتری را میطلبد. اتفاقی که در دو فیلم پیشتر نام برده شده Fight club و Memento رخ میدهد.
اما با این وجود فیلم The Machinist در دسته آثار روانشناختی موفق قرار میگیرد. فیلمی که مخاطب را در درون و دل دنیای شخصیت اصلی خود یعنی ترور قرار میدهد و مخاطب این دنیا را از دریچه نگاه او میبیند. فیلم با وجود آنکه در برخی موارد مثل خیالی بودن ایوان، دستش برای مخاطب رو شده است، اما همچنان چیزی در آستین خود برای غافلگیری مخاطب دارد.
در نهایت از همه مهمتر آنکه فیلم میتواند عذاب وجدان و حس ناشی از آن را بسازد و تاثیر آن را در زندگی روزمره و روح و روان شخصیت اصلی خود نشان دهد.
پر بحثترینها
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- ۱۰ بازی سینماتیک که میتوانند با بهترین فیلمهای سینمایی رقابت کنند
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
- شایعه: حالت پرفورمنس بازی STALKER 2 روی Xbox Series X به خوبی اجرا نمیشود
- بازی Death Stranding Director’s Cut دومین بازی پرفروش ایکس باکس شد
- رسمی: شرکت مادر FromSoftware پیشنهاد خرید از سوی سونی را تایید کرد
- بازی GTA V با این هدف ساخته شد که از هر نظر بهتر از GTA IV باشد
- بدون اشتراک پلاس، امکان انتقال فایل سیو بازیها از پلی استیشن ۵ استاندارد به پرو وجود ندارد
نظرات
طبیعتا چون اسپویل داشت نخوندم دوستان فیلم ارزش دیدن داره؟؟
ارزش دیدن؟
عالیه از دست نده
صد در صد
صد البته
اگه فیلم حس ششمو دیده باشی ازش خوشت اومده باشه این فیلمو ارزش دیدنو داره
داداش کل داستان فیلمو نوشتی که 🗿😂😂😂😂
“هشدار اسپویل!” زده.
مردم خودشون می بینن نیازی نیست بگی چشم دارن
میدونم سید ولی توی نقد که نباید کله داستانو بگی باید یککی از اول داستانو بگی. اصلا نقد و بررسی ها یه بخشش برا این ساخته شده که بتونه اون بازی یا فیلمیا هر چیز دیگه ای رو به مردم معرفی کنه ولی خوب اگه قرار باشه کل نقد پر از اسپویل باشه یارو اصلا نقدو نمیخونه و تا اخر عمرش دیگه شاید علاقه ای نداشته باشه به سمت اون بازی یا فیلم بره چون همش براش اسپویل میشه🗿☠️☠️☠️میدونم که رو نقدم هشدار اسپویل زده ولی خوب این حس کنجکاوی و کرم داشتن همیشه توی خواننده به وجود میاد که بره ببینه داستان از چه قراره هر چند که خودش دوست نداره داستان براش اسپویل شه ولی خوب یه نوع کرمه دیگه خود به خود فعال میشه😂😂😂😐
داداش نقد و بررسی دیگه همین میشه
یکی از بهترین بازیای کریستین بیل، این بازیگر وزنشو واسه فیلم به ۴۵ میرسونه، تازه خودش میخواسته ۴۰ کیلو بشه ولی دکترش اجازه نمیده، بنظرم اگه سازنده فیلم هالیوودی بود، بیل حتی میتونست واسش اسکار بگیره
یه فیلم فوق العاده در ژانر روانشناختی هست.
…
کریستین بیل برای بازی در این فیلم ۳۰ کیلو وزن کم کرد! (رسماً شد پوست و استخون)
…
یادش بخیر، اوایل دهه ۸۰ شمسی بود که این فیلم با نقد و بررسی از برنامه “سینما ۴” شبکه چهار تلویزیون پخش شد.
شاید باورتون نشه شایدم مسخره کنید ولی بعد دیدن این فیلم پشت فرمون با گوشی کار نمیکنم انقد رو من اثر گذار بود
فیلم ها خیلی تاثیر گذارن
نه داداش چه مسخره کردنی اتفاقا کار درست رو شما انجام میدی
اصلا داداش اون سکانسی ک مشخص میشه داستان تصادف و زن پیشخدمت تو کافه یهو ۳۰ سال پیرتر میشه داغونم کرد
کار درستی میکنی
فیلم دارک و عمیقی هستش
از اون فیلمهایی که فقط یبار باید ببینی مخصوصا با اون تویستش