نقد فیلم Renfield | خوناشامبازی
«رنفیلد» (Renfield) یک کمدی/ترسناک تازه منتشر شده به کارگردانی «کریس مککی» میباشد که یک «نیکلاس کیجِ» خوناشام شده در قامت شماتیکِ کلاسیکِ «کنت دراکولا» دارد و البته مطابق انتظار یک «نیکلاس هولتِ» غالباً مظلوم و معصوم که نقش مثبت ماجراست.
در این فیلم همچنین بازیگر اصالتاً کرهای/چینی این روزهای هالیوود یعنی «آکوافینا» با آن صدای طناز، دورگه و گرفته خود به نقشآفرینی پرداخته است و البته بازیگر اصالتاً ایرانی هالیوود یعنی «شهره آغداشلو» را نیز مشاهده خواهیم کرد که در نقش یک رئیس مافیا ظاهر شده است.
این دورهمی بازیگران قدیم و جدید هالیوود به کارگردانی «کریس مککی» و البته نویسندگی «رایان ریدلی» فیلمی با عنوان «رنفیلد» را شکل داده است که داستان آن حول محوریتِ سرسپرده و خدمتکارِ قسم خوردهی «کنت دراکولا» یعنی «رنفیلد» (نیکلاس هولت) میگردد که سالها گذران عمر خود را بعنوان پیشکار درجه یک «دراکولا» و خدمترسانی های گوناگون برای وی سپری کرده است از جمله پیداکردن قربانیانِ گوناگون و اغلب بیگناه جهت طعامدادن به اربابِ ظالم و خوناشامش یا کمک به وی در هنگام مبارزه با شکارچیانِ دراکولا.
در عوض کنت دراکولا به «رنفیلد» قابلیتهای گوناگونی داده است که مهمترینشان عمر طولانی و همچنین قدرت جنگندگی آنهم از طریق خوردن حشرات بهعنوان منابع انرژیزا میباشد.
اینها پلات و طرح اصلی داستان فیلم «رنفیلد» میباشد اما پس از مشاهده کامل این فیلم به این نکته پی خواهیم برد که این اثر جز یک لحن کمدی نسبی آنهم با اثرگذاری لحظهای و کوتاه چیزی در چنته ندارد، که البته همین لحن هم بر دو رکن استوار است، یک بازیگری کاربلدانه و نسبتاً خوب «نیکلاس کیج» که شماتیک رفتاری و کنشمندیِ «کنت دراکولا» را جذاب و البته طناز میکند و دوم خشونتورزیهای وابسته به فوارهی خون که البته با کمی دقت گویا منبع الهامشان بازی پرطرفدار «مورتال کامبت» بوده است!
اما فیلمِ «رنفیلد» از نظر فیلمنامه و داستان پردازی یا حتی شخصیت پردازی چیزی برای ارائه و کشش برای مخاطب ندارد. با دغدغههایی فیلم را شروع میکند که فرسنگها با وجه بصری فیلم فاصله یا حتی تعارض دارد؛ در ظاهر اصلیترین دغدغه فیلم مربوط به «رنفیلد» و افسردگی و گرفتگی حالش مبنی بر ناامیدی از اربابش «دراکولا» میباشد که یک گزارهی صرفاً شنیداری است.
خلاصه و مقدمهی ابتدایی فیلم که آشنایی و همکاری این دو را نشان میدهد، صرفاً شمایل و ظواهرِ یک فیلمِ کلاسیک را دارد و نه بیشتر آنهم در شمایل یک خلاصهی تبلیغاتی و نه روایت بصری! علت عضویت «رنفیلد» در دورهمی های مثبتاندیشی چیست؟ در ظاهر کمبود توجه و علاقه اما در باطن فیلم منطق رواییاش را به خوبی برای مخاطب تبیین نمیکند.
در لحظات کوتاهی این قرارگیری در معرض توجه را مثلاً در اواسط فیلم (مورد تشویق واقع شدنِ جمعیت در کافه) میبینیم اما بسیار لحظهایست به طوریکه حتی به یک “میل” تبدیل نمیشود و سریعاً با اتمام سکانس، فراموش میشود.
بدتر از پرداختِ «رنفیلد»، فیلمنامه هیچ موردِ پرکششی برای کاراکتر «کنت دراکولا» تعبیه نکرده و در نظر نگرفته است! گویا عوامل فیلم به صرف گریم و بازی «نیکلاس کیج» در نقش دراکولا بسنده و راضی بودهاند و کاراکتر دراکولا را در بلاهت پرداختی رها کردهاند؛ چرا بلاهت و نادانی؟ زیرا هیچ علت خاص و قابل توجهی از نیازمندی «کنت دراکولا» به «رنفیلد» به نمایش در نمیآید؟ چرا دراکولا با آن همه قدرت و هیبت «رنفیلد» که یک فرد املاکی بیشتر نبوده را بهعنوان پیشکار اصلی خود انتخاب میکند؟ یا چرا در سالهای سال کسی غیر یا علاوه بر او را به خدمتکاری خود نمیگیرد؟ کشمکش یا علت اصلی وابستگی دراکولا به رنفیلد در چیست؟
این سوالهایی میباشد که فیلمنامه هیچ جواب و پراختی پیرامونشان برای مخاطب در نظر نمیگیرد و نکته جالب اینجاست که در اواسط فیلم تعارض و برخورد اصلی دو کاراکتر اصلی یعنی دراکولا و رنفیلد نیز حول همین سوالهای بیجواب است.
در مورد سایر کاراکترها که فیلم مطلقاً هیچ پرداختی ندارد و حضورشان صرفاً برای جوری جنس و مترسکِ مورد نظر است. «ربکا» (آکوافینا) افسر پلیسی که بهانه مرگ پدرش را برای علت تحرکاتش پیش میکشد، صرفاً جنبه شنیداری دارد و بدون هیچ قابلیت خاصی به غیر از یک کنش کلیشهای مثلاً “عدالت خواهی” چیزی از او نمیبینیم.
مورد جالب «ربکا» نیز در اینجاست که بدون هیچ مانور خاصی از جانب خود فیلم بر او و کاراکترش، در اواخر فیلم هنگام اولین رویارویی با «کنت دراکولا»، برخورد دراکولا با او به گونهای است که گویی یک ویژگی منحصربهفرد در او دیده است و درصدد اغوای او میباشد تا به تیمش ملحق شود! این یعنی بلاهت و نادانی و مضحک بودن که فیلم هیچ چیز خاصی از خود برای پرداخت ندارد و در عوض به این اعمالِ بدون منطق و مضحک صرفاً برای پرکردن سکانسهایش دست میزند.
دیگر کاراکترهای فیلم هم همچون «الا» (شهره آغداشلو) بهعنوان رئیس مافیا و پسرش «تدی» (بن شوارتز) همانطور که گفته شد صرفاً مترسکانی برای پرکردن مُهرههای توخالی فیلم هستند که هیچ خاصیت و قابلیتی از خود ندارند و فیلم نهایتاً استفادهای که از این دو میبرد در حد لحن کمیک فیلم است و نه بیشتر.
در مجموع فیلم «رنفیلد» را اثری نحیف و با ارفاق و چشمپوشی زیاد یکبارمصرف میتوان قلمداد کرد که به غیر از یک «نیکلاس کیج» نسبتاً خوب [بعد از بازیهای ضعیف در فیلم های ضعیف در یک دهه اخیر] و یک لحن کمیکِ نصفه و نیمه هیچ چیزی برای مخاطب همراه ندارد؛ خوناشامش قلابیست، دراکولایش وابسته به بازی و در نهایت رنفیلدش آلت دست و خوددرگیر. همین
پر بحثترینها
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
- از صنعت بازی های ویدیویی در سال ۲۰۲۵ چه انتظاراتی داریم؟
- شایعه: کمپانی مادر FromSoftware احتمالا برای جلوگیری از تصاحب خصمانه از سوی یک شرکت کرهای به سونی مراجعه کرده است
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- رسمی: شرکت مادر FromSoftware پیشنهاد خرید از سوی سونی را تایید کرد
- گزارش: GTA 6 وضوح فوقالعادهای روی پلی استیشن ۵ پرو خواهد داشت
- سازنده STALKER 2 به دنبال بررسی بازخوردها و رفع سریع مشکلات بازی است
- بازی STALKER 2 در عرض دو روز بیش از ۱ میلیون نسخه فروخت
نظرات
تپهای نیس که نیکلاس کیج این اواخر فتح نکرده باشه …
از فیلم های عالی مثل تغییر چهره ، بزرگ کردن آریزونا ، و ارباب جنگ ، رسیده به این آشغالهای سطحی و مضخرف و حاضره تو هر پروژه بیخود و درجه چندمی بازی کنه .
حیف تو نیس مرد ؟! این همه استعداد رو داری هدر میدی ، خودت رو به چه روزی انداختی …
The Unbearable Weight of Massive Talent ببین جوابتو اونجا پیدا میکنی
این اثر ابدا نباید در قالب طنز ساخته میشد. خیلی پتانسیل بهتری میداشت اگر یک درام جدی و ترسناک میبود.
من دیدم فیلم واقعا بیشتر ۱بار ارزش دیدن نداره
در یک کلمه:آشغال
من دیدم فیلمو و خیلی سرگرم کننده و جالب بود. جلوه ویژه و گریم خوبی داشت. کمدیشم واقعا جالب بود