تاثیر شگفت انگیز زاویه دید در بازی ها؛ از Resident Evil تا God of War
بازیهای ویدیویی متشکل از سیستمهای بسیاری هستند که توسعهدهندگان برای طراحی آنها مدتها زمان صرف میکنند. کاربران به دفعات ارزش زحمات سازندگان حتی در کوچکترین مکانیزمهای جزئی را درک نمیکنند و آنها را بیارزش جلوه میدهند. دوربین و زاویه دید یکی از این موارد است که مخاطبان بازیهای ویدیویی معمولاً توجه چندانی به آن ندارند. بازیکنان تنها زمانی به زاویه دید توجه میکنند که یا مشکلی اساسی دارد و یا سازندگان یک مجموعه محبوب تصمیم به تغییر آن میگیرند.
برای نمونه اگر بازی Shadow of Colossus را تجربه کرده باشید، به این درک میرسید که چطور تنها دوربین میتواند تجربه یکی از منحصربهفردترین آثار تاریخ این صنعت را خدشهدار کند.
با این حال مورد دوم که طی سالهای گذشته بیشتر مورد توجه قرار گرفته است، تبعات و دلایل زیادی دارد که گیمپلی بازی را به کلی تغییر میدهد اما ما هرگز پشت پرده را نمیبینیم. طی تمام سالهای عرضه مجموعه Resident Evil، دوربین همواره در این آثار تغییر کرده است. چه به سراغ نسخههای نخست این مجموعه برویم، چه سالهای میانی آن را مد نظر قرار دهیم و چه از آخرین بازیهای منتشر شده این سری سخن بگوییم، دوربین همیشه در مرکز توجه قرار میگیرد.
در نسخه ابتدایی این سری از دوربین ثابت استفاده شد. شخصیت اصلی با ورود به هر اتاق و یا صحنه جدید، زاویه دید متفاوتی را تجربه میکرد که با توجه به مولفههایی خاص طراحی شده بودند. در آن زمان بیش از هر چیز، محدودیتهای موجود سازندگان را وا داشت تا به سمت چنین چیزی حرکت کنند اما به هر حال همین زاویه نیز برای دورانی که دنیا هنوز با پتانسیلهای جهان سه بعدی بازیهای ویدیویی آشنا نشده بود، یک نعمت واقعی و تجربهای کامل بود.
این زاویه دید بعدتر در نسخه دوم و همچنین سوم مجموعه به کار گرفته شد. با کنار رفتن برخی از محدودیتها و البته سر کار آمدن ایدههای جدید، نسخه چهارم، دوربین روی شانه و یا همان زاویه دید شوترهای سوم شخص که امروز بسیار رایج است را به کار گرفت. بعدتر بازی Resident Evil 7 باری دیگر سنتشکنی کرد و این بار زاویه دید اول شخص را تحویل مخاطبان داد.
اصولاً هر بار که تغییراتی در این سری انجام شد، برخی کاربران واکنشهای شدیدی به آن نشان دادند. مهمترین واکنش آنها معمولاً به تغییر زاویه دید بوده است و با توجه به افزایش طرفداران عظیم این مجموعه در مرور زمان، Resident Evil 7 بیشترین واکنشها برای جایگیری دوباره در میان مخاطبان را تجربه کرد.
اما تغییر زاویه دوربین با این مقدار از ریسک و واکنشهای اولیه منفی ابداً به سادگی و بیهدف صورت نمیگیرد. همانطور که اشاره شد، دوربین عنصر بسیار مهمی در بازیهای ویدیویی به شمار میرود که برای محقق کردن اهداف بازیسازان اولویت بسیار بالایی دارد.
در بازیهای ابتدایی مجموعه ما با صحنههای سینمایی بیشتری روبهرو بودیم که سازندگان در آنها میتوانستند حس ترس، بقا و تعلیق را به خوبی مدیریت کنند. در این نسخهها تکهای از سینما با جادوی بازیهای ویدیویی ترکیب میشد تا ما با سناریوهایی که سعی میشد از قبل تعیین شوند، سرجایمان خشکمان بزند.
تکهای از این فرایند در نسخه چهارم تغییر کرد. دوربین به پشت شخصیت اصلی منتقل شد تا در عوض آن که تنها موقعیت و کارگردانی سینمایی آن حس تعلیق و وحشت را ایجاد کند، ما با یک زاویه دید پویا بتوانیم تجربهای مشابه را در تمام رویاروییها احساس کنیم.
به این ترتیب این تغییر موجب شد بازیکن در عوض آن که هر بار منتظر زمینهسازی برای یک برخورد باقی بماند، خود زمینهساز اتفاقات آینده شود. این طرز تفکر با شدت بیشتری از نسخه هفتم مجموعه باری دیگر احیا شد. گفتنی است که بازیهای اول شخص به دنبال ارائه حس نزدیکی بیشتر به شخصیت اصلی و محیط بازی هستند.
حتی در بازیهای سوم شخص نیز برای القای حس ترس، خفگی و افزایش همذاتپنداری با شرایط و شخصیت قابل بازی، دوربین بیشتر از حالت معمول به شخصیت نزدیک میشود. بنابراین اکنون بهتر متوجه میشوید چرا زمانی که در مجموعه The Last of Us، Tomb Raider و سایر بازیها، شخصیت اصلی از مکانهای باریک عبور میکند و یا سینهخیز میشود، دوربین تا جای ممکن به آنها نزدیک میشود.
در Resident Evil 7 برای رویارویی هر چه نزدیکتر با مواردی که ذکر شد، دوربین تا عمق ممکن در بازی فرو میرود و تمام دستاوردهای پیشین سری را نادیده میگیرد. در این نسخه دوربین اول شخص، زاویه دید شما را فراتر از آن چیزی که در نسخههای سوم شخص سری دیده میشود، محدود میکند. حس ترس میتواند در چنین اثری از نقاط کور شما و تشابه آن با دنیای واقعی نشات بگیرد. البته این به معنای آن نیست که بازیهای سوم شخص در ایجاد حس همذاتپنداری و یا شخصیتپردازی ضعیفتر عمل میکنند.
بحث این است که نسخه هفتم برای بازگرداندن حس وحشت به سری موفق عمل کرد اما چطور همین دوربین در Resident Evil 8 باری دیگر روایتگر صحنههای اکشن بیشتری شد؟ از سوی دیگر اگرچه Resident Evil 6 با وجود بهرهگیری از دوربین سوم شخص یکی از اکشنترین ورودیهای سری بود اما ما باری دیگر به لطف عرضه Resident Evil 2 Remake که آن هم از دوربین یکسانی استفاده میکرد، با لحظات پرتعلیقی مواجه شدیم که تعادل میان اکشن، وحشت و بقا را به خوبی برقرار میکرد.
آنطور که مشخص است، دوربین در بازیهای ویدیویی همه چیز نیست، بلکه این رویکرد سازندگان و اهداف آنها در استفاده از عناصر بازی از جمله دوربین است که گاه میتواند با یک زاویه اول شخص Resident Evil 7 و گاه یک Call of Duty سراسر اکشن را تحویل جامعه بازیبازان دهد.
اگرچه اتفاقات، مکانیزمها و سیستمهای درون یک بازی (در مقالات آینده در رابطه با بازیهای سیستماتیک مفصل توضیح داده خواهد شد) میتوانند ژانر و همچنین کیفیت آن را به کلی دستخوش تغییر کنند اما برخی از جنبههای بازی وابستگی شدیدی به دوربین و یا دقیقتر، زاویه دید دارند.
در بازیهای اول شخص معمولاً برای القای حس زمین لرزه، انفجار، ضربه، تصادف و …، از لرزشهای شدید استفاده میشود. همین موضوع در دوربینهای سوم شخص هم به چشم میخورد. برای بیان سرعت در بازیهای ریسینگ یا اساساً عناوینی که وسایل نقلیه ارائه میدهند، حالت محو (Blur) که همگی به خوبی با آن آشنا هستیم روی صفحه نقش میبندد. این حالت جدای از عناوین ریسینگ، در بازیهایی نظیر Spider-Man هم به کار میرود و در مجموع برای نمایش سرعت کارآمد ظاهر میشود.
دور شدن دوربین از شخصیت اصلی در این بازی در کنار عنصر یاد شده، سایر هنرنماییهای تیم سازنده در تار انداختن مرد عنکبوتی را به زیباترین حالت خود پیاده میکند. دویدن شخصیت اصلی در بعضی از بازیها هم به همین صورت با افکتهای جانبی همراه میشود. شخصیت اصلی مجموعه Just Cause حین استفاده از قلاب معروف خود که بسیاری از مکانیزمهای بازی به آن مرتبط هستند، به دفعات از مزایای چنین جلوههایی بهرهمند میشود.
در بازیهای سوم شخص دامنه قابل انجام و اعمال برخی از این تغییرات، گستردهتر است. از دور شدن دوربین در برخی صحنهها برای نشان دادن عجز شخصیت اصلی و یا عظمت محیط و دشمنان، تا نزدیک کردن دوربین به شخصیت برای حس خفگی، ترس و همذاتپنداری و یا حتی نشانهگیری که به تنهایی دنیای دیگری را رقم میزند.
در بازیهای سوم شخص در اکثر مواقع حین نشانهگیری، دوربین به شخصیت نزدیکتر میشود تا دقت تیراندازی افزایش یابد و این مقدار گاه برای سلاحهای مختلف متفاوت است. اختلاف مذکور گاهی اوقات به حدی زیاد میشود که شما در یک بازی سوم شخص، حین استفاده از سلاحهای مجهز به اسکوپ از جمله اسنایپر، از زاویه دید اول شخص بهرهمند میشوید.
سری بازیهای Batman ساخته استودیو Rocksteady یکی از بهترین نمونههای دوربین پویاست که فراتر از کلیشههای رایج این صنعت قرار میگیرد و برای ارائه تجربهای بینظیر از هیچ تغییری در زاویه دید دریغ نمیکند.
معمولاً چیزی که از مبارزات این بازی به یاد آورده میشود، تاثیرگذاری آن روی سایر بازیها است اما هیچ عنوانی خود بدون تاثیر از دیگر بازیها یا حداقل تشابه با آنها طراحی نمیشود. اگر به خوبی به مبارزات بازی خیره شوید، متوجه میشوید که همچون سری نخست God of War، دوربین از شخصیت اصلی دور میشود تا تمام دشمنان را به نمایش بگذارد و با ذات گیمپلی همگام شود.
دوربین در سری Batman بلافاصله پس از مبارزه تغییر حالت میدهد. اگر حین کاوش در محیط یا شهر باشید (با توجه به هر نسخه) دوربین از زاویه دید سوم شخص تا جای ممکن شما را از نزدیک دنبال میکند تا شخصیت اصلی به شما نزدیکتر باشد و بحث شخصیتپردازی در سطحی بالاتر انجام شود. افزایش فاصله از بتمن حین مخفیکاری باری دیگر رخ میدهد تا اتفاقات برای شما ملموستر شوند اما به هر حال مقدار فاصله به اندازه زمان مبارزه نیست. در همین حین اگر وارد یکی از دریچهها و یا کانالهای تهویه شوید، دوربین کاملاً به حالت اول شخص تغییر میکند.
این تغییر چندان جدید نیست و چندین سال پیش از آن که Rocksteady حتی به ساخت این مجموعه فکر کند، سری Metal Gear Solid در انجام چنین کاری دریغ نمیکرد. ورود به هر دریچه و یا مکانهای مخفی شدن مانند کمد در نسخههای دهه ۹۰ و بعدتر اوایل دهه ۲۰۰۰، بازیکن را به حالت دید اول شخص میبرد. با این حال مجموعه Batman حتی دوربین دو بعدی و بعضی عناصری که پیشتر ذکر کردیم را نیز مورد استفاده قرار میدهد تا یک زاویه دید کاملاً پویا را متناسب با شرایط ارائه دهد.
ابعادی از همین موضوع در مجموعه Deus Ex هم به چشم میخورد. در شرایط سنگرگیری، کاربر شخصیت اصلی را با زاویه دید سوم شخص مشاهده میکند و نقاط بیشتری از محیط در دیدرس قرار میگیرند.
ریبوت مجموعه Thief که در سال ۲۰۱۴ عرضه شد حین بالارفتن از برخی قسمتها نیز به چنین دوربینی تغییر حالت میداد که چندان الزامی به نظر نمیرسید و اساساً تاثیری در بهبود تجربه بازی نداشت.
به این ترتیب نباید فراموش کنیم که چنین انعطافی برای دوربین در همه بازیها نیاز نیست. گیمپلی بازیهای Batman بهگونهای طراحی شدهاند که به دوربین پویا نیاز دارند اما فرض کنید اگر قرار بود زاویه دید در مجموعههای Dishonored و Call of Duty با گیمپلی کنونی در موقعیتهای متخلف به اشکال گوناگون تغییر کند، چه فاجعهای رخ میداد.
برخی از آثار مانند Red Dead Redemption 2 و Grand Theft Auto V یا همان GTA V (به عنوان نماینده مجموعه خود) به شما اجازه میدهند زاویه دید خود را مشخص کنید. تغییر دوربین در بازیهایی نظیر Elder Scrolls V: Skyrim و Fallout 4 نیز ممکن است و انتخاب میان آنها به تصمیم بازیکن بستگی دارد تا خودش با توجه به شرایط، یکی را برگزیند.
این بازیها سعی میکنند با طراحی مناسب گیمپلی برای هر دو حالت مذکور تلاش کنند در تمام زمانها این انتخاب را در اختیار کاربر قرار دهند اما مسلماً هر زاویه دیدی برای هر شرایطی مناسب نیست.
بسیاری از کاربران حین اسبسواری در Red Dead Redemption 2 قادر به تحمل زاویه دید اول شخص نیستند و از طرفی، کسانی که با این زاویه حتی در شرایط یاد شده به تجربه بازی میپردازند، نمیتوانند انکار کنند که درگیری با دشمنان روی اسب یا پیشروی در برخی مراحل داستانی با زاویه دید اول شخص یک عذاب واقعی است و شاید همین شرایط در بعضی سناریوها برای دوربین سوم شخص رخ دهد. بعضی آثار دیگر حتی از این نیز فراتر میروند و یک زاویه دید کاملاً متمایز را هم در اختیار بازیکن قرار میدهند.
گاهی این زاویه دید به عنوان یکی از گزینههای کاربر در تغییر دوربین در نظر و گاهی به عنوان یکی از ویژگیها و مکانیزمهای بازی معرفی میشود. برای مثال دید عقاب، زاویه دید پهپادها و … همگی از این دسته هستند اما تا زمانی که کاربر نتواند حین ارائه یک زاویه دید به تجربه گیمپلی و انجام مکانیزمهای رایج آن بپردازد، آن زاویه به عنوان یکی از دوربینهای بازی در نظر گرفته نمیشود.
بازیهایی که دید ایزومتریک ارائه میدهند، در تصور این هستند که تمام مدیریت به کاربر واگذار شود و در واقع از زاویه دیدی بهرهمند شود که اصطلاحاً به آن زاویه دید خداگونه هم گفته میشود. بازیهای استراتژیک و دیگر ژانرهای مشابه اجازه تغییر ارتفاع و محل قرارگیری دوربین را میدهند تا شما بهتر بتوانید استراتژی خود، مدیریت عناصر و مکانیزمهای بازی را انجام دهید. این زاویه دید برای مدیریت و اشراف داشتن بر همه جنبههایی که بازی قصد ارائه کنترل آنها توسط بازیکن را دارد، مفید است.
در این بازیها قرار نیست هیچ تجربهای صرفاً توسط یک شخصیت و یا یک محیط بهخصوص منتقل شود. حس و حال کلی و نحوه سرگرم ساختن بازیکن، به مدیریت و بررسی همه جانبه او بستگی دارد که نیازمند این زاویه دید گاهاً تغییرپذیر اما در عین حال مشخص است.
بنابراین جدای از زاویه دید پویا، سپردن انتخاب به عهده بازیکن برای آثاری که عمدتاً بر تجربه نقشآفرینی عمیق و یا یک جهان آزاد با مکانیزمهای پرداخته شده و نمونههای آشکار متفرقهای متمرکز هستند، یکی دیگر از شیوههای مدیریت دوربین بازیها است اما در اینباره هم نباید فریب خورد. چه کسی حاضر است بازیهای مجموعه Dark Souls را با دوربین شدیداً پویا و یا انتخاب میان زاویههای دید مختلف تجربه کند؟
برای تجربه چنین اثری معمولاً دوربین زاویه سوم شخص خود را حفظ میکند و در عین حال به اندازه کافی عمق دارد که بازیکن بتواند چالش برانگیزترین دشمنان را هم با استراتژی و تلاشهای مکرر خود از پا در بیاورد.
گیمپلی در چنین آثاری سنخیت و تناسبشان را با دوربین حفظ میکنند. در این بازی شما هرگز با آشفتهبازاری که آثار هک اند اسلش و تماماً اکشنی مانند Devil May Cry ارائه میدهند روبهرو نمیشوید. همچنین تمام اجزای چنین بازیهایی از جمله دوربین به صورتی طراحی میشوند که حس مورد نظر بازیساز اولویت بیشتری داشته باشد و بر تمام محیط بازی چیره گردد.
در واقع اگر این چنین نبود ما به عنوان نمونههایی نامناسب از آنها یاد میکردیم و یا خودشان آن قدر درگیر مشکلات ریز و درشت میشدند که نسخههای جدیدی از آنها منتشر نمیشد و اصلاً به این مقاله راه پیدا نمیکردند تا با همان افتضاحی که به پا کردهاند، در ورای تاریخ فراموش شوند.
همانطور که ذکر شد خیل عظیمی از بازیهای هک اند اسلش و یا مواردی که روی اکشن و مبارزه تمرکز دارند، نمیتوانند از رویه Dark Souls پیروی کنند. فرایندی که هر بازی کاربران را به وسیله آنها سرگرم میکند، تفاوتهای گاهاً بسیار بزرگی با دیگر آثار دارد. این تفاوتها حتی برخی اوقات در میان یک مجموعه به چشم میخورند. مانند آن چه در مجموعه Resident Evil رخ داده و چیزی که سری God of War نیز آن را پشت سر گذاشته است.
در مجموعه اول سری God of War (تمام قسمتهای بازی به غیر از نسخه ۲۰۱۸) دوربین در میدان نبرد از شخصیت با فاصله قابل توجهی قرار میگرفت. این دوربین در یکآن دسته بزرگی از دشمنان را پیش چشم بازیکن قرار میداد و با توجه به سلاح اصلی کریتوس و سایر سلاحهای او که برای مبارزات دور هم مناسب بودند، محیط باید توان جای دادن حرکات و عواقب این حرکات را به دوش میکشید.
این روند برای ارائه مبارزات مجموعه عالی بود و کاربران هم از پتانسیل یک شخصیت خشمگین با کمبوهایی به یاد ماندنی لذت میبردند اما چه شد که یکی از حساب شدهترین زاویههای این ژانر همانند چیزی که در سری Resident Evil اتفاق افتاد، کنار گذاشته شد و Santa Monica، استودیو سازنده بازی به سراغ چیزی جدیدتر رفت؟
پاسخ آسان است؛ آنها یک زاویه دید حساب شدهتر را خلق کردند که میتوانست اهداف جدید استودیو یعنی نحوه روایت و شخصیتپردازی عمیقتر را محقق کند. پیادهسازی این زاویه جدید که در God of War 2018 شاهدش بودیم، برخلاف چیزی که پیشتر در مجموعه انجام شده بود، فرایندی دشوارتر تلقی میشود که زمان زیادی را از تیم سازنده گرفت.
اکنون نیز وقتی از بیرون به قضیه نگاه میکنیم به نظر میرسد که آنها چرخ را دوباره اختراع کردهاند. شاید آنها میتوانستند با دوربینی پویا یا حتی زاویه دیدی که در گذشته مورد استفاده قرار داده بودند، God of War 2018 را به مقصد برسانند اما مشکل اینجاست که ما درباره شایدها سخن میگوییم.
شاید اگر زاویه دید سری Resident Evil نیز تغییر نمیکرد اکنون ما در نسخه هشتم باری دیگر لذت تجربهای دقیقاً مشابه و یا حتی بهتر از Resident Evil 4 را احساس میکردیم اما چطور میتوان «کلمات» را آن هم زمانی که یک «عمل» صورت گرفته است و نتیجهاش را شاهد هستیم، بررسی کرد و حتی به آنها برتری داد؟
زاویه دید God of War 2018 برخلاف نسخههای قبلی مجموعه سوم شخص است و به واسطه استفاده از تبر به عنوان سلاح اصلی، بیشتر شبیه یکی از اکشنهای سوم شخص به نظر میرسد. این بازی به واسطه این تبر، در قسمتی از سناریوهای مبارزه در نسخه مذکور حتی از سایر نسخهها نیز بیشتر مبتنی بر سلاحهای دوربرد است.
در میدان نبرد این نسخه نیز برعکس بازیهایی مانند Dark Souls که بیشتر شما را درگیر مبارزه با یک دشمن به صورت همزمان میکند، در راستای نسخههای پیشین، تمام دشمنان از گوشه و کنار محیط بر سر شما جاری میشوند.
استودیو Santa Monica برای تطابق دوربین با گیمپلی بازی مدتها زمان صرف کرده است. از تضعیف هوش مصنوعی دشمنان خارج از دید، تا قفل شدن کریتوس روی آنها، ترسیم محدوده حرکت افقی و پرتاب عمودی دشمنان، همهشان سالها وقت این استودیو را گرفته است تا بازی بدون نیاز به تغییر دوربین، پشت کریتوس باقی بماند، نبرد او و آترئوس با دشمنان را از نزدیک به کاربران نمایش دهد، ما را برای اولین بار در سری، از نزدیک در میان میدان مبارزه غوطهور سازد و نهایتاً شخصیتی را به تصویر بکشد که برخلاف گذشتهها اکنون رو به ضعف است و دیگر به بازیکن گوشزد نمیکند که میتواند در آن واحد لشکری متشکل از تمام موجودات زمین و زمان را به قتل برساند. همه چیز به سختی و با صرف مدتها زمان تغییر کرده است تا روایت و نقل داستان ساده بازی، به شکلی حماسی، عمیق و همچنین به شدت از نزدیک صورت پذیرد.
دوربین پیوسته و بدون کات بازی یکی دیگر از دستاوردهای تیم سازنده در ابعاد فنی و مخصوصاً بحث یک زاویه دید هدفمند است. اگر فیلمی مانند Rope که بدون تدوین عرضه شد و یا فیلم ۱۹۱۷ که به دلیل نحوه فیلمبرداری و تدوین ادعا میشود هیچگونه کات آشکاری ندارد، نتوانند در زمینه ارائه یک تجربه بدون کات که در یک دور کامل فیلمبرداری شده باشند در صنعت سینما، موفق عمل کنند، God of War 2018 با پنهان کردن تمام صفحههای لودینگ و پردازش پرجزئیاتترین محیطها میتواند در ارائه این تجربه در دنیای بازیهای ویدیویی موفق باشد.
اگر شما از ابتدا تا انتهای بازی شبانهروز به تجربه آن بپردازید، هرگز شاهد حتی یک کات هم نخواهید بود اما یک نتیجهگیری درباره کلیت کار سازندگان بازی در ساخت پیچیدهترین سیستمها با مواردی که با مکانیزمهای سادهتر به شکل دیگر قابل انجام بود کاملاً به خود شما باز میگردد. با این حال خواندن مقاله بررسی طراحی مراحل و کارگردانی God of War که از حوصله این مطلب خارج است، شاید بتواند در نتیجهگیری به شما کمک کند.
به هر ترتیب اگر کوچکترین تغییرات سبب رخ دادن چنین نتایج بزرگی میشوند، ما دقیقاً در بازیها به چه چیزی خیره میشویم؟ به همان جایی که سازندگان میخواهند. اگر استودیوهای بازیسازی را به شعبدهبازانی قهار تشبیه کنیم، اصلاً غلو نکردهایم. این استودیوها نیز دقیقاً مانند شعبدهبازها کار اصلی و راز ماجرا را در نقطهای دیگر پنهان میکنند اما ما به مکانی خیره میشویم که تنها نتیجه در آنجا رخ خواهد داد.
البته با این تفاوت که بازیسازان معمولاً برخلاف شعبدهبازان به ندرت از ما درخواست میکنند که به نقطه خاصی توجه کنیم. آنها چنان در کار خود تبحر یافتهاند که اهدافشان را پیاده میکنند، بازی را عرضه میکنند و سپس به انتظار مینشینند تا نظراتی را مطالعه کنند که هیچ کدام به حقه ماجرا اشاره نخواهند کرد؛ چه ستایش و چه انتقاد کاربران همه در کلماتی تهی از معنا جای میگیرند. به این ترتیب اصلاً چرا باید آنها را شعبدهباز بنامیم؟ به راستی که این خود خود خود جادو است. لطفاً سعی نکنید دفعه بعد هوشیار باشید؛ بیشتر بینندگان تا زمانی از شعبده لذت میبرند که راز آن را ندانند؛ شما چطور؟
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- ظاهراً تریلر معرفی Intergalactic: The Heretic Prophet به تاریخ عرضه آن اشاره دارد
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
نظرات
خسته نباشی جناب ملکی ، مقالبه جالبی بود به عقیده من یک گیمر نیازی نداره انقدر دقیق بازی ها رو بررسی کنه منظورم اینه که یک گیمر در بازی اگر بخواد خودشو جای کسی بزاره که ریزترین مسائل بازی رو کارشناسی کنه در اکثر مواقع باعث میشه اون لذت اورجینالی رو که از بازی میبرده از بین ببره و این دقیقا خود سم هست سمی که گاها باعث میشه طناب ارتباطی بین گیمر و بازیساز پاره بشه و دیدیم خیلی اوقات گیمرا از اینکه مثل یک منتقد سخت گیر به بازی ها نگاه کنن شکایت میکنن و عقیده دارن لذت اصلی گیم داره ازشون دور میشه ، منم با این افراد موافقم ،،،،، یک مسیر طولانی رو برای یک گیمر متصور بشیم مثلا ۲۰ سال ، در ۶ یا ۷ سال ابتدایی اونچنان لذت نابی از بازی خواهید برد که براتون قشنگترین خاطرات هستن سپس کم کم شروع میکنید به نقد کردن بازی ها و کم کم هر بازیی به شما حال نمیده بعد از مدتی متوجه میشید چقدر بازی ها در گذشته بیشتر کیف میداد اگر خوش شانس باشید متوجه میشید شما تغییر کردید و خیلی اوقات متاسفانه تحت تاثیر قرار گرفتید اگر طناب ارتباطیتون با ویدیو گیم محکم و عاشقانه باشه بر میگردید به همون دوران قدیمتون منتها این بار بسیار پخته تر و حرفه ایی تر اگر نه مانند بسیاری این هنر زیبا رو ترک میکنید و یا نگاهتون بهش بسیار تضعیف میشه
.
.
تو قسمتی اشاره کردین رزیدنت اویل ۸ و اکشن تر شدن که خب این بازی فقط قسمتی که کریس وارد شد و اونم شاید در حد نیم ساعت خیلی اکشن شد و اگر شماره یک این فرنچایز رو بزاریم کنار در رزیدنت اویل کریس یعنی اکشن ، رزیدنت اویلی که وجودش مثل یک فرشته بود برای ویدیو گیم و خدا میدونه چقدر تاثیر گذاشت در ویدیو گیم ، که زاویه دوربین فقط یک موردش هست اصلا نمیتونم ویدیو گیم رو بدون این ای پی تصور کنم.
.
.
درود فراوان بر مهدی عزیز :rose:
وقت بخیر
بله دقیقاً در انتهای مطلب هم اشاره شده که این موارد رو بازیبازان نباید تمرکز زیادی روش بزارن. این مقاله گریزی کوتاه و یک زنگ تفریح محسوب میشه
زندهباد
:yes: :yes:
سلام
فقط باید گفت احسنت به این همه دانش و تجربه!
مخلصم ارین عزیز نظر لطفت هست :rose: تو گیمفا گیمرای بسیار عالی داریم که خیلی اوقات ازشون یاد میگیرم
سلام
سلامت باشید!
“این دقیقا خود سم هست سمی که گاها باعث میشه طناب ارتباطی بین گیمر و بازیساز پاره بشه” شبیه به دیالوگ های صابر ابر در سریال قوباغه بود . :yes: :inlove:
کاملا با نظرت موافقم . متاسفانه خود من هم همینطوری شدم . دیگه هر گیمی بهم حال نمیده . اگر هم گیم بزنم زمانش خیلی کوتاه هست . به لطف قیمت ها هم کلا دارم کنار میکشم 😕 اوج لذت رو زمانی از گیم میبردم که هیچ چی از جزییات نمیدونستم و وارد اپشن های گرافیکی نمیشدم و مثلا در بخش ساخت و ساز مپ بازی هایی مثل هیلو و فارکرای دست نمیبردم و اصلا نمیدونستم هوش مصنوعی چیه و بازی ها چطور ساخته میشن . هر چی معلومات رفت بالا تر ، لذت اومد پایین تر . یه مدت گیتار و امپ و افکت گرفته بودم نوازنده شم . کم کم به این نتیجه رسیدم از موزیک فقط شنونده باشم . لذتش بیشتره شاید
در زمینه ی گیم البته سن و سال هم بی تاثیر نیست . همسن های من الان زن و بچه و خونه زندگی دارن . من ولی با نام کاربری سوسمار و عکس مارمولک با افتخار مشغول فعالیتم
سلام
زنده باشید، بالاخره زندگیها و شرایط متفاوت است.
من که هر چی بزرگتر شدم علاقم به گیم بیشتر شده :laugh:
سوسمار D:
سلام
انشاءالله با هم از این مرحله هم عبور میکنیم!
اول با بازیهای موردعلاقه و لذتبخش شروع کنیم.
در هنر مصرف کننده بودن را بیشتر میپسندن این لذتش خیلی بیشتره برای من و شما ، مصرف کننده درست بودن نعمتی هست که جلوی روی ماست فقط باید درست مصرف کرد …
سوسمار با من زیبا دوست میشی؟
بازی شروع میشه غرق داستان ها و شخصیت ها و گیم پلی میشی اونقدر که فکر میکنی از لذت غوطه وری در بازی بیرون نمیای مگه
وسواس پیدا کنی قفلی بزنی روی اینکه هر لحظه ی بازی رو از هر لحاظ بررسی کنی با اطلاعاتی که داری. سعید اقا بابایی خدای اطلاعات ولی از بازی لذت میبره. تو یکم قفلی زدی اگه اشتباه نکنم مثل اینکه
تیتر جانب دارانه بود.
درود
تیتر تکهای از محتوای داخل مقاله رو نمود میده چون سری Resident Evil و God of War به خوبی تونستن تغییر زاویه دید رو مدیریت کنن
امیدوارم اشتباه برداشت نشه
در حالی که اون همه بازی بررسی شد پس شاید از محبوبیت آنها سوء استفاده کردید.
مسلماً قسمت بیشتری از مقاله مربوط به این دو سری بود. مجموعههای اندکی وجود دارن که این تعداد تغییر زاویه رو داشته باشن و تا این حد تجربه کسب کرده باشن
ممنون که مطالعه کردید
ولش کنین این بنده خدا فقط نام کاربریش انسانه وگرنه ازش بویی نبرده
سلام
چرا بابا، موج منفی راه نندازیم دیگه.
شما هم از انسانیت بویی نبردی . بارها به یک گروه راحت توهین می کنی بدون دلیل. دلیل بیاری می پذیرم مثل قضیه فروش گرن توریسمو که قبول کردم.
دلیل میارم ولی تو گنجایشت نمیکشه
بارها با دلیل جوابتو دادم بعد نتیجش کامنت بالایی شد
نه خیر . بعضی مواقع دلیل آوردی ولی به راحتی قبول کردم.
باید تیتر را اثر تغییر زاویه دوربین بربازی ها می گذاشتید نه اینکه از اسم بازی ها سوءاستفاده کنید. به هرحال متشکر واقعا مطلب مفیدی بود .
دوست من چ سو استفادهای؟ محتوای مقاله کیفیت بالایی داره و ما هم براش بازاریابی انجام دادیم. با کمال احترام و ادب، از این ب بعد هم روند همین خواهد بود. ۱۰ ساله ک برای تمام مقالات همین فرایند رو طی میکنیم!
کیفیت بالای مقاله یعنی مقاله علمی باشه یعنی علم بازیسازی . منکر زحمات شما نیستم ولی کافیه چند تا از سخنرانی های بازی سازان در اجتماع توسعه دهندگان را ترجمه کنید و در سایت بگذارید . اینجوری واقعا مقاله علمی و با کیفیت می شود .
بخواب بابا
مقام انسانیت رو به لجن کشیدی تو سایت
سلام برادر
جزءنگر و ریزبین اند، باور کن اصلا اینطوری که فکر میکنید نیست.
شما از عکس پروفایلتون معلوم هست که انسانیت را در هوا و هوس می بینید و نه مقامات عالیه.
مجبور نیستی همه چیزو بهم ربط بدی، معنای انسانیت ثابته و ربطی به پروف من نداره، ولی تویی که ادعای انسان بودن داری با تک تک کامنتات تناقض درست میکنی و بیشتر حیوان جلوه میکنی
بقول کتابتون که نوشته “مانند چارپایانی که کتاب حمل میکنند” ، شما هم موجودی ناشناخته هستی که اسم انسان رو یدک میکشی
:laugh: :laugh:
هرکی هرکار دوست داره میکنه
هوس؟ منم از شخصیت ینفر و الی و لارا خوشم میاد میزارم عکس پروفایلم
الان شد هوس؟
البته بعید نیست از ادمی که اومده پیوی میگه دلایل بد بودن لست :rotfl:
امیر خان شما هم هرچی دوست داشتی بزار پروفت به اینا هم محل نده اصلا اینبار جودی رو بزار;-)
چی میگی تو :rotfl: خودتو ملتو گذاشتی سر کار ، اون مقامات عالیه خودشون از همه هوس باز ترن تو هم مراقب خودت باش از انسان بودن پشیمون نشی کاپیتان :laugh:
MahyarSam
از جودی خوشم نمیاد 😀 عشق فقط روگ :heart:
اصلا هرچی بزار که خودت باهاش حال میکنی به اینا هم اهمیت نده 😉
برادر من دوتا از مهم ترین بازی هایی که تغییر دادن زاویه دوربینشون رو تو تیتر اورده
مشکل چیه؟
اینکه انحصاری سونیه یکیش؟
عجبا:-|
نه . این همه بازی توی همین مقاله بود از بتمن گرفته تا رزیدنت ایول و مرد عنکبوتی و رد دد۲ و گاد آف وار. سوال من این هست که چرا باید دو تا بازی از این لیست بیایند بولد شوند ؟ هدف چیزی جز سوءاستفاده (یا به قول آقای ملکی بازاریابی) نیست. حالا این که بد هست یا خوب هست رو من نمی دونم .
میدونم چون یکیش انحصاری سونیه اینطوری میکنی
اقای ملکی دوتاش رو گذاشته میخواستی همه رو قراره بده توی تیتر؟؟!!!
انسان عجیبی هستی 😐
فقط میخوای جو رو بهم بریزی
.
.
جناب اقای ملکی به حرف ادمایی مثل ایشون گوش ندید هرکار دوست دارید هم بکنید
مقالتون هم حرف نداشت :rose:
زنده باد 😀 :beer:
ممنون که مطالعه کردید و نظر دادید
زندهباد :beer:
دوست عزیز یا شما فقط قصدت خراب کردن جو سایته یا واقعا فرد فوق العاده منفی نگری هستی
سلام
من مطمئنم قصد بدی ندارند، فقط حساس اند.
ریز بینی را اضافه کنید.
لازم به ذکر هست که من دوست شما نیستم.
معلومه ک نیستی (خداروشکر ک نیستی) فقط خواستم یه احترامی بزارم که انگار نباید بزارم
راستی سر … لست ۲ اذیت نشدید ؟ من که حالم بهم می خوره.
سلام
زیاد سخت نگیرید، خوبه دیگه!
اول که میخولستم مطلبو بخونم گفتم بابا خیلی طولانیه کی حوصله شو داره
اما بعد اینکه یکم از متنو خوندم اونقدری قلمتون رسا و خوندنی بود که یهو به آخر مطلب رسیدم دیدم تامام شد
خسته نباشید
درود
تشکر که نظر دادید
زندهباد :rose:
:rose:
خواندن کلید دانستن هست. اگر نخوانید هیچ…
:yes:
عرض ادب و حترام خدمت جناب آقای مهدی ملکی . امیدوارم روز خوبی داشته باشید .
موضوع مقاله ی فوق علاوه بر تأثیر عمیقی که در پیشبرد صنعت بازی های ویدیویی داشته و دارد به واقع به لحاظ فنی یکی از پیچیده ترین بخش های تهیه و تولید یک بازی ویدیویی محسوب می گردد .
چه بسا یک سازنده ی کوچک به لحاظ توان مالی با انتخاب یک زاویه ی دید نامناسب (View Angle) یا (Camera Perspective) تمامی زحمات خود برای خلق یک بازی موثر را به راحتی از دست دهد ( البته این مهم برای تمامی سازندگان صدق می کند )
پس بیایید در مورد این موضوع مهم که تعیین کننده ی شرایط Gameplay و Level Design و سایر المان های ساخت یک بازی ویدیویی است با هم صحبت کنیم .
انواع دوربین یا زاویه ی دید در بازی های ویدیویی به شرح زیر می باشد :
۱ – First Person : قطعاً نیازی به توضیح نمی باشد اما صرفاً جهت یادآوری عرض می گردد در این زاویه ی دید ، راوی در نقش بازی باز ظاهر می شود ( همچون عنوان DOOM )
۲ – Third Person : این نیز به مانند بخش اول گمان نمی کنم نیازی به توضیح داشته باشد اما باز هم صرفاً جهت یادآوری ، راوی در مقام نفر سوم ظاهر می گردد ( همچون عنوان Red Dead Redemption II )
۳ – Isometric : یک نوع زاویه ی دید که نمایی همچون یک تخته ی شطرنج را به بازی باز نشان می دهد . دلیل استفاده از این نوع تکنیک برای انتقال حس فضایی سه بعدی با استفاده از ابزارهای ( Assets ) دوبعدی می باشد . ( همچون عنوان Hades )
۳ – ۳/۴ view : این زاویه ی دوربین نیز به مانند مورد سوم می باشد با این تفاوت که بازی باز بر روی خطوط مرزبندی ( Grid ) حرکت می کند ، حال نحوه ی قرارگیری بر روی خطوط مرزبندی توسط بازی مشخص می گردد . ( همچون عنوان Disco Elysium )
۵ – Top/Down : این نوع دید ، زاویه ی دوربین را دقیقاً بالای نقشه یا Plan بازی قرار می دهد با این تفاوت که ما شاهد خطوط مرزبندی باشیم و یا نباشیم . ( همچون عنوان Enter the Gungeon )
۶ -Side (scrolling) : شاید بد نباشد بدانید اگر بخواهیم معنایی فارسی مشابه این لغت بیابیم باید به آن کلمه ی (( بغل غلت )) گفت . نیازی به توضیح نیست اما صرفاً جهت یادآوری عنوان می گردد که این زاویه ی دوربین بیانگر حرکت بر روی محور X و Y می باشد . ( همچون عنوان Mario Bros )
۷ – Over The Shoulder : توجه نمایید این زاویه ی دوربین با زاویه ی عنوان شده در ردیف دوم که در بالا به آن اشاره داشتم کاملاً متفاوت می باشد . نحوه ی روایت گویی راوی مشابه زاویه ی دوربین اول شخص یا First Person می باشد . ( همچون عنوان Resident Evil 4 )
۸ – Follow Camera : همانگونه که از اسم این تکنیک مشخص است دوربین با حرکت بازی باز بر روی محورهای X و Y و Z حرکت می نماید . ( همچون عنوان Syberia III )
۹ – Free Camera : همانگونه که از نام این تکنیک مشخص است ، دوربین تماماً در اختیار بازی باز می باشد و ما می توانیم دوربین را در هر قسمت بر روی خطوط مرزبندی و محورهای X و Y و Z حرکت دهیم . ( دقت نمایید محور Z نیز اضافه شده است و صرفاً بر روی دو محور X و Y دوربین قابلیت تغییر ندارد ) ( همچون عنوان Civilization )
۱۰ – No Person : دقیقاً متوجه شده اید . در این قسمت ما هیچگونه دوربینی نداریم و اصولاً تعریف صحنه در بازی به آن شکل جایگاهی نداشته و ندارد . ما فقط با متن طرف هستیم . ( همچون عنوان Colossal Cave Adventure )
۱۱ – Second Person : احتمالاً کمتر بازی بازی این اصطلاح را شنیده باشد . در این جا راوی روایت را برای شخص دوم و تعاملات ایشان با سایر اشخاص تشریح می کند . به طور مثال از زاویه ی یک دوربین مدار بسته ، شخصیت اصلی به بازی باز نشان داده می شود . این نوع زاویه ی دوربین به ندرت در بازی ها کاربرد داشته علی ایحال می توان شاهد ترکیب آن با سایر موارد زاویه ی دید باشیم .
باید اذعان کرد که موارد فوق با این که به صورت جداگانه تفکیک شده اما در برخی از عناوین از چند تکنیک زاویه ی دید استفاده شده است همچون عنوان Nier : Automata
امیدوارم توضیحات فوق برای خواننده مفید و موثر واقع گردد تا با درکی درست از مفاهیم فوق بتواند ارزش و جایگاه یک بازی ویدیویی را بهتر از گذشته درک نماید و به نقدی اصولی نه بر اساس سلیقه که بر اساس علم و اصول اساسی دخیل در ساخت یک بازی ویدیویی برسد .
پیروز و پایدار باشید .
وقت بخیر
ممنون از مشارکت شما جناب چمنی عزیز
زاویه دید دوم شخص یکی از مسائل مورد علاقه منه ک به دلیل عدم تاثیرگذاری و ققدان استفادههای مشخص، تصمیم گرفتیم مطلبی دربارش ننویسیم اما با این حال جالبه که در توضیحات شما بهش برخوردم
زندهباد
من دوم شخص رو نفهمیدم ( مورد یازده )
اگر بیشتر توضیح بدید ممنون میشم
اگر کاربران واقعاً خواهانش باشن، یک مقاله اساسی براش مینویسیم
اما باید ببینیم نظرشون چیه؟
بنویسیم؟ D:
آره بنظرم میشه این دوربین های خاص رو قشنگ باز کرد
از سکندپرسن گرفته تا تاپ دون و فالوکمرا که کمتر دیده میشن
بلی.
دوم شخص یعنی چی؟
اول شخص که یعنی دید از نگاه شخصیت اصلی
سوم شخصم یعنی دید از نگاه او (یعنی از یه فاصله ای به شخص اصلی نگاه کردن)
من دوم شخصو نفهمیدم؟؟
مطلب جالبی میشه
توی یک خط نمیشه توضیح داد. احتمالاً یک مقاله در این مورد کار میکنم و با مثال بازگو میکنم
منتظر باشید
حتما
برای بازی خیلی بخوای قانون تعیین کنی جلوی خلاقیت گرفته میشه
من هنوز مطلب رو کامل نخوندم ولی زاویه دید واقعا در بازی تاثیر گذار من بخاطر زاویه دید نامناسب Assassin’s creed valhalla اصلا اونو بازی نکردم چون واقعا رو مخ بود
سلام
“بیشتر بینندگان تا زمانی از شعبده لذت میبرند که راز آن را ندانند؛ شما چطور؟”
ما هم همینطور، بعضی دانستنها عذاب است.
تشکر، هر چقدر بگیم کم گفتیم که چقدر مقاله خوبی بود.
نگارش که مثل همیشه عالی بود، محتوا هم شاهکار بود!
دوربینها هم باید دید خوبی بدن هم باید تأثیر حسی بزارند و فضا بدهند، تو سینما هم دقیقا همینطوره.
تو بازیها دوربین با گیمپلی هم کار داره که به خوبی گفتهشد، از دو نوع دوربین گادها بگیریم تا بتمن و رزیدنتاویل و دئوسایکس.
بازیهای استراتژیک هم با دوربین خوب خیلی آدم رو خوشحال میکنند! سری توتالوار همیشه دوربین خوبی داشته، حتی میشه روی نبردها و سربازها هم زوم کرد!
سری قلعه هم همینطور، جنگهای صلیبی فقط خیلی زاویه دوربینش زیاد بود و تند بود.
تو بازیهای سینماتیک، آنچارتد ۴ تو کاتسینها خیلیخیلی هنرمندانه کار کرده.
تشکر از شما، حضور ارزشمندتون و نظری که دادید
ممنون دوست من
زندهباد
سلام
من تشکر میکنم، سلامت باشید!
*اسپم
یه سوال مگه قرار نیست کنا(Kena)30 شهریور بیاد؟پس چرا توی بازی های آینده زده فردا؟!! =/
فکر کنم مال قبل از تاخیر بازیه
بروز نشده
من زیبا و ملکه هند هستم.
oh
hell
.
.
انصافا اینا کی ان دیگه؟؟ 😐
بیا بغل عمو :rotfl:
بنظرم پز اشکال ترین نوع دوربین همین دوربین سوم شخصه ( over shoulder نه ، همین معمولی )
تقریبا تمام بازی هایی که از این نوع دوربین استفاده میکنن مشکل دارن
از گوست گرفته تا اساسین و سولز و ویچر و غیره
کم پیش میاد بازی ای مثل بتمن بیاد این مشکلات رو به حداقل برسونه
حداقل من که مشکلی نداشتم چه تو مبارزه تو فضای باز ، چه فضای بسته
و اینکه گاد یه شاهکار کارگردانیه
شما حساب کن بارلوگ بازی رو بدون کات عرضه کرده ، با این وجود میشه به محیط های قبلی برگشت و بازم کاتی ندید! ( یکی از خلاقانه ترین گیم اور هایی هم که دیدم مال همین گاده ، تو ی سری از فست ترول ها ما میریم یه جایی راه میریم تا اونور محیط یه دره بازش کنیم ، بار اول گوش نکرده بودم به حرف بازی از بقل پریدم پایین خیلی خوب بود:-D)
زندهباد
D:
مقاله خوبی بود. تاثیر دوربین ایول ۴ در بقیه ی بازیا همیشه گفته شده و کاملا واضحه. رزیدنت ایول تاثیرات زیادی غیر از دوربینش در بازیای دیگه داره. برای مثال هیچ بازی ترسناک اول شخصی به خوبی ایول ویلیج نمیتونید پیدا کنید. حال بازیای ترسناک دیگه در آینده از ایول ۷ و ویلیج الهام خواهند گرفت.
اما بسیاری از افراد خواستند به ایول ویلیج لطمه بزنن و گفتن بازی کاملا اکشنه و هیچ ترسی نداره و افکار منفی در ذهن طرفداران ایجاد میکردند، در حالی که بنظر بنده ایول ویلیج حتی از ایول ۷ ترسناک تره، از خونه عروسک و لیدی گرفته تا کارخونه. فقط و فقط قسمت کریس اکشن بود. همچنین اکشن در ذات رزیدنت ایول هست از قسمت ۲ تا ۶ همشون اکشنن بخصوص قسمت ۴ که شاهکارم هست.
خیلیا از الهام گرفتن ایول ویلیج از یک فیلم ایراد گرفتند و تهمت دزدی به کپکام زدند در حالی که خیلی از بازیا از ایول الهام گرفته اند. همچنین الهام rdr 2 از فیلم DJANGO. حال باید بگیم راکستار دزدی کرده؟! خیر این الهامه
خلاصه کپکام و رزیدنت ایول نباشند، تن من مباد. 😀
بعضی از مقاله های سایت رو دوست دارم دوبار لایک کنم. (البته این قابلیت وجود نداره 😐 )
این یکی از مقاله هاست.
شادباد :rose: :yes:
لایک سوم متعلق به شماست
مهدی جان فقط من یک چیزی رو اضافه کنم شاید گفتنش خالی از لطف نباشه
توی همون God of War 2018 هم وقتی سوار boat میشدیم، دوربین از حالت روی شانه تغییر حالت میداد و خیلی فضای بیشتری رو به نمایش میگذاشت که این امر برای تسهیل امر Exploration در بازی صورت گرفته بود
دوربین در سناریو مبارزات میتونست پویاتر باشه تا به اون چیزی که اشاره شد برسه اما سازندهها قصد نداشتن این کارو بکنن
بله در برخی قسمتها ی تغییرات جزئی رو تجربه میکرد که البته اگر سناریو مذکور انجام میشد، تاثیرش فراتر از این موارد میرفت
من ترجیحم دوربین سوم شخصه . قدیما یه بازیو میخریدم میدیدم اول شخصه مینداختم دور. الان هم تا اعلام میشه فلان بازی اول شخصه روش خط قرمز میکشم . این خط قرمزو طی این چند ساله روی بازی رزیدنت ایول ۷ و سایبرپانک کشیدم . مخالف دوربین اول شخص نیستم ، فقط با سلیقه من جور در نمیاد . بازیهایی که از ابتدا از دوربین اول شخص استفاده کردن و مردم با همون دوربین طرفدارشون شدن خیلی هم عالیه مثل شوترهای معروفی مثل کال و بتل و ..
ولی وقتی یه بازی سوم شخص موفق رو میاری دوربینشو تغییر میدی به نظر من هیچ توجیهی جز کم کاری سازنده در طراحی بازی و کم کردن هزینه ساخت نداره . منتها از اونجایی که اعتراف به همچین مواردی براشون گرون تموم میشه میان و با حرفهای مسخره ای از جمله القای حس بیشتر ترس و بلندی ساختمونهای شهر و فلان کارشون رو توجیه میکنن .
دمت گرم اقا مهدی بابت مقالت :rose: :rose:
زندهباد
عزیزان اگه ممکنه یه آمار از طرفدارهای سوم شخص(لایک)و اول شخص(دیس لایک) بگیریم. خودم هم برای اولین بار کامنتم رو لایک می کنم