بازیگران Red Dead Redemption 2 از صحنهی مورد علاقهی خود در بازی میگویند
بازی Red Dead Redemption 2 جدیدترین ساختهی شرکت راکستار (Rockstar) است که در آن شاهد لحظات فراموش نشدنی و دیالوگهای به یاد ماندی بسیاری بودیم. برای هر یک از بازیبازان این لحظات متفاوت خواهند بود. البته عبارات و جملاتی در بازی وجود دارند که هر بازیباز با شنیدن آن، لحظات تلخ و شیرین بازی را به یاد خواهد آورد. از جمله معروفترین عبارتها و جملات بازی میتوان به “Boah” اشاره کرد که مطمئنا بسیاری به شنیدن آن به یاد آرتور مورگان و لهجهی زیبای او خواهند افتاد. البته ممکن جملهی “I have a plan” شخصیت داچ نیز باعث خشم برخی دیگر از بازیبازان شود.
به تازگی و در جریان مصاحبهای با وبسایت ShackNews، برخی از بازیگران Red Dead Redemption 2 از جمله راجر کلارک (در نقش آرتور مورگان)، الکس مکنا (در نقش سیدی ادلر)، راب ویتهوف (در نقش جان مارستون)، پیتر بلامکوئست (در نقش مایکا بل) و بنجامین بایرون دیویس (در نقش داچ وندر لند) به صحبت در مورد صحنهی مورد علاقهی خود در بازی پرداختند.
توجه: متن زیر حاوی اسپویل از قسمتهایی از بخش داستانی بازی Red Dead Redemption 2 است.
راب ویتهوف (در نقش جان مارستون): من فکر میکنم دیالوگی که برای من از همه خاطرهانگیزتر است، لحظهی “تشکر” و “خداحافظی” با آرتور باشد. البته با توجه به نحوه به پایان رساندن بازی توسط بازیبازان، من دقیق نمیدانم که آن دیالوگ کدام خواهد بود. اینجا جایی بود که من چند بار مجبور شدم تا از کارگردان تیم بپرسم که “جان تا چه اندازه در این صحنه احساساتی شده است؟” فکر کنم چند بار اولی که از کارگردان پرسیدم، او کاملا منظور من را متوجه نشد بنابراین به او گفتم که “آیا لازم است که در این صحنه گریه کنم؟” البته جان مارستون گریه نمیکند. اما برای من، این صحنه ترکیبی از داستان بود. من با دانستن داستان، بسیار تحت تاثیر آن صحنه قرار گرفتم و اینکه ۵ یا ۶ سال بود که با راجر و بقیه اعضای تیم کار کرده بودم و بالاخره حقیقت را فهمیده بودم (اشاره به داستان نسخه اول). به عنوان یک انسان، گریه نکردن در آن صحنه برای من سخت بود. آن لحظهی واقعا بزرگی بود. من تمام تلاش خود را کردم تا از بروز احساساتم جلوگیری کنم. این چیزی است که هیچگاه فراموش نخواهم کرد.
بنجامین بایرون دیویس (در نقش داچ وندر لند): اگر صحبت در مورد یک دیالوگ بهخصوص است باید بگویم که من دیالوگی را به عنوان لحظهی به یاد ماندنی خود انتخاب نکردهام. صحنهای وجود داشت که من مدت زمان بسیار طولانی را برای ضبط آن صبر کرده بودم و آن صحنه مربوط به رویارویی نهایی با شخصیت برانتی (Bronte)، رئیس گروه ایتالیایی در سنت دنیس (Saint Denis) است. یک سال قبل از ضبط این صحنه، من اطلاعات مربوط به آن را دریافت کرده بودم. بنابراین بسیار برای رسیدن این صحنه و ضبط آن برروی قایق لحظه شماری میکردم. زمانی که با کارگردانی و موسیقی فوقالعاده این صحنه ضبط شد، من به آن نگاه میکنم و برای من آن لحظهای نمادین و هیجانانگیز است. انتخاب صحنهای بهخصوص در این بازی به مانند تصمیم سوفی (Sophie’s Choice) بسیار دشوار است. همهی آنها به مانند فرزندان ما هستند.
راجر کلارک (در نقش آرتور مورگان): من یکی از دیالوگهایی که در اول بازی به جان میگویم را دوست دارم و به نوعی اینت دیالوگ به یکی از موضوعات اصلی بازی اشاره دارد و آن مردن در غرب وحشی است. من فکر میکنم یکی از جذابترین چیزها در مورد بازی این است که در خود گروه، عدهای میدانند که بهزودی کشت و کشتارهایی صورت میگیرد و عدهای دیگر از آن بیخبر هستند که این خود باعث به وجود آمدن مناقشات بسیاری میشود. من فکر میکنم که آرتور در یک دیالوگ به جان میگوید “گوش کن، من میخوام بهت بگم که ما آخرین نفراتی هستیم که داریم به این روش زندگی میکنیم و فکر میکنم که این سبک زندگی خیلی طول نکشه.” آرتور به نوعی میداند که پایان کار نزدیک است اما افراد دیگری هستند که از این موضوع بیخبراند. برای من این کلیدیترین صحنهی بازی است.
پیتر بلامکوئست (در نقش مایکا بل): من مطمئن نیستم که دیالوگ بهخصوصی داشته باشم یا نه. من میدانم که صحنههای بسیاری را با آرتور گذراندم و همیشه برای من بسیار لذت بخش بود که با بازیگری با استعداد همچون راجر در یک صحنه حضور داشته باشم. من میدانستم که میتوانم به توانایی بازیگری او اعتماد کنم. بنابراین انتخاب صحنهای بهخصوص بسیار دشوار است. البته برخی از آخرین سکانسهای من و آرتور بسیار پرتنش بودند، بنابراین آنها صحنههای لذت بخشی برای من هستند.
الکس مکنا (در نقش سیدی ادلر): فکر میکنم که انتخابهای بسیاری وجود داشته باشد. اتفاقات بسیاری در چپتر ۶ وجود دارد که من به آنها علاقه دارم اما صحنهی مورد علاقهی من زمانی است که آرتور به سیدی میگوید ” تو و من بیشتر شبیه روح هستیم تا انسان” مطمئن نیستم چرا اما این صحنه مرا تحت تاثیر خود قرار دارد. انتخابهای بسیاری وجود دارد اما اگر بخواهم یکی را انتخاب کنم، این صحنه خواهد بود چرا که این دیالوگی است که بارها میشنوم.
بازی Red Dead Redemption 2 هماکنون برروی کنسولهای پلیاستیشن ۴ و ایکسباکس وان در دسترس است. میتوانید با مشاهده هایلایت اختصاصی گیمفا به ویژگیهای کلیدی بازی پی ببرید. همچنین میتوانید به مطالعه نقد و بررسی گیمفا با عنوان بازگشت باشکوه پادشاه غرب وحشی | نقد و بررسی بازی Red Dead Redemption 2 پرداخته و یا به مشاهده نقد ویدئویی بپردازید. در پایان میتوانید با مشاهده تحلیل فنی به بررسی عملکرد Red Dead Redemption 2 برروی پلتفرمهای مختلف بپردازید.
نظر شما چیست؟ محبوبترین سکانس و یا دیالوگ مورد علاقه شما در Red Dead Redemption 2 کدام است؟
پر بحثترینها
- ۱۰ حقیقت تلخ که گیمر ها نمیخواهند به آنها اعتراف کنند
- مورد انتظارترین بازی های سال ۲۰۲۵
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- روابط عاطفی در The Witcher 4 معنای عمیقتری خواهند داشت
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- این ۱۵ ویژگی منحصر به فرد GTA 6 را به یک تجربه خیرهکننده تبدیل خواهند کرد
- کارگردان Silent Hill 2 Remake از علاقه خود به ساخت یک بازی در ژانر وحشت با اقتباس از Lord of the Rings میگوید
- استراتژی ریسکی Xbox که ۱۰ سال آینده آن را تعریف خواهد کرد
- شایعه: Xbox در سال ۲۰۲۵ بازیهایی خواهد داشت که هنوز رونمایی نشدهاند
- فهرست نامزدهای بهترین بازی های سال ۲۰۲۴ گیمفا
نظرات
مال من از زمان دیدن لوگو راکستار شروع میشه تا موقع بیرون اومدن از بازی 😎
دیالوگ فقط اون یارو که تا آخر بازی هی میگه Gavin
اسپویلر
.
.
.
.
من به نظرم بهترین صحنه ها یکی صحنه آخر بازی و مکالمه آرتور با داچ و یکی صحنه حمله گنگ برای پس گرفتن جک هست !
اسپویل
.
.
.
برای منم مرحله ای که به اون خانواده حمله میکردیم فوقالعاده بود(نور ماه واقعا فوقالعاده کار شده)
صحنه بعدی هم توی چپتر شیش که اگه ماموریتای سیدی ادلر رو قبول کنیم و بریم اولدریسکول هارو بکشیم کل اون مرحله دیالوگای فوقالعاده ای داشت و شاهکار بود از نظر من
.
.
.
پایان اسپویل
اسپویل
.
.
.
.
.
.
.
.
.
دقیقا منم با اون صحنه که داچ همرو فراخوند واسه حمله به کاخ braithwaits (دزدیدن جک)اصن واقعا شاهکار بود همه پشت سر هم سوار بر اسب عصبانی واسه حمله به اون خونه
خر کیف شدم عالی بود
صحنه خوب فقط مرحله cuba …
اصن یه چیز دیگه بود…
واقعا از نظر کیفیت داستان و نحوه ی روایت داستان بی نظیره این بازی
در کل میشه گفت دیالوگ های زیادی هستن که از یاد نمیرن در این بازی
اما من همون جمله ی معروف آرتور که میگه :
:musicnote: Listen To Me When The Tme Comes You Gotta Run And Dont Look Back :musicnote:
رو انتخاب میکنم
متن حاوی اسپویل
.
.
.
.
.
GameWorld درود به شرفت با زیبایی تمام بهترین جمله آرتور رو انتخاب کردی به شخصه این جمله رو خیلی دوست دارم اما به نظر من احساسی ترین دیالوگ ها فقط فقط دیالوگ های بین آرتور و عشقش مری لینتون هستش لامصب چقدر از نظر روحی داغون میشه آرتور وقتی به مری میگه آدمای زیادی امیدشون به منه نمیتونم باهات بیام یا آخرین دیالوگ بین آرتور و مری و اون خداحافظی دراماتیک راستی این موسیقی متنش نیومد بابا دلم پوکید تمام چپتر هایی که توش موسیقی متن داره و حداقل ۳ بار دوباره بازی کردم لعنت بهت مایکا لعنت بهت و صد حیف که آرتور خدا بیامرز
قربانت داداش
اصلا تمام دیالوگ های آرتور با هرکسی مهم نیست عالیه لعنتی صداش یه سنگینی خاصی داره
یه ابهت تمام نشدنی
عاشقش شدم به مولا
It’s Over
این دیالوگ حرف نداشت
این یه برادر بزرگتر
واقعا دلم شکست از پایان بازی
تجربه ی بی نظیری بود که بخاطر پایانش واقعا دلم نمیاد دوباره بازیش کنم
اسپویل
یا اون صحنه آخر که رو زمینه و داچ پاش رو میذاره رو دست آرتور و آرتور میگه : but john made it dutch
he is a rat
i gave all i had to you dutch
عین 😐
ما که هنوز بازیش نکردیم گذاشیتم dmc5 هم کرک شه همرو باهم بریزیم
بهترین صحنه ای از بازی که من لایق شوکه کننده ترین صحنه های بازی های ویدیویی میدونم……. مگر هوزیا(Hosea). نقطه ای که سبب وارون شدن تمام تصمیمات و شخصیت های بازی شد. نقطه ای که گروه داچ رو رو به زوال برد. نقطه ای که سبب رستگاری آرتور شد…….
<>
خطر اسپویل
واقعا به نظر منم هوزیا و داچ کاملا مکمل هم بودن ! نمیشد گفت کدوم رهبر بهتریه! کاملا مکمل هم ! همونطور هم که دیدیم بعد از مرگ هوزیا ، داچ به طور کامل کنترل گروه رو از دست داد…
شخصیت پردازی هوزی فوق العاده بود.به شدت فرد دانایی بود بر خلاف داچ.
اسپویل.
.
.
.
.
پایانه بازی بشدت احساسی و غمناک بود بود.بقچاره ارتور هیچکس رو نداشت.پول و مالی هم دیگه نداشت و کلا چیزی نداشت که از دست بده.
واقعا معنی کلمه رستگاری رو تو این بازی درک کردم
رستگاری یک مرد نا تمام…..
واقعا دیالوگ ها و صحنه های بی نظیری داره
یکی از این دیالوگای شاهکاری که یادمه، دیالوگای سیستر کالدرون و ارتور توی ایستگاه قطار بود :brokenheart:
دیالوگای جان و ابیگیل توی قایق هم فوق العاده بود.
.
.
.
یه دیالوگ هم هست که روزی پنج شش بار میشنومش اونم اینه:
Help the blind
Help the blind
Help the blind maaan :rotfl:
“I think i’m afraid”با اون نگاهش که واقعا ترسش رو میشه حس کرد
if you aint gonna be civilized about this….
حاوی اسپویل
برای من دراماتیک ترین قسمت ، صحنه ای بود که از جزیره برگشتن و اسب سواری آرتور با موسیقی شاهکار May I?
صحنه ی بعدی اونجایی بود ک ارتور فهمید سل داره و داشت تو خیابون راه میرفت! اونجا که دیالوگای بقیه ی شخصیتا یادش میومد!
May i stand unshaken 😥
……..Amid, amidst crushing world
Amidst the crash of worlds 🙂
کلا جفتمون اشتباه زدیم داداچ -_-
اصلش :
Amid, amidst a crashing world
منبع هم سایت genius فقط,تو مرورگر سرچ کن stand unshaken lyrics
خدایش شاهکار بود من که بالای ۱۰۰ ساعت طول کشید داستان بازی رو ۱۰۰درصد کنم (دهنم سرویس شد) ولی از دید من صحنه عجیب بازی
اسپویل
.
.
.
رفتن آرتور و دوست سیاهش با دخترای کمپ به شهر تو همون اوایل بازی بود یادمه بابامم داشت نگاه می کرد و می گفت چقدر گرافیکش بالاست که بعد از دیدن اون اتفاقات فاجعه بار تو سالن شهر و مست کردن آرتور نزدیک بود کنسولمو بشکنه 😀
حماسه ترین صحنه هایی که تو خوده گیم پلی انجام میشه اخرین دقایقی ک با ارتور هستیم تو جنگل و اخرین مرحله اصلی که با جان روی کوهستان انقام ارتورو میگیرم جفت این دو مرحله اهنگ خیلی باحالی روشون بود
دیالوگ های تاثیر گذار توی بازی فراوان یافت میشه
تعریف داچ از تمدن
صحبت هایی که ارتور به شرط انتخاب شرافت با راهبه میکنه
دیالوگ های رد و بدل شده بین ارتور جان داچ
سیدی ادلر و ارتور هم خودشون باهم کلی دیالوگ خوب و خفن دارن
اما در کل اگه بخوام از بین همه ی اینا یه صحنه رو انتخاب کنم میتونم به دیالوگ ارتور به راهبه که میگه میترسم اشاره کنم یا همون تعریف تمدن از زبان داچ
در کل چپتر ۶ و حتی چپتر ۵ هر جفتشون فوق العاده تاثیر گذارن و اشک شما رو در میارن
دیالوگ های بازی هم که یکی از یکی بهتر ….
اسپویل
این بازی اونقدر روایت زیبا و غمناکی داشت که دو بار اشکمو دراورد
یکی صحنه ای که ارتور برای اخرین بار داشت میرفت به کمپ با این که دیگه هیچ امیدی نه به زندگی داشت نه به داچ که یه موقع خیلی روش حساب باز میکرد.
با اهنگی که در راه برگشتن به کمپ پخش میشد واقعا غمناک بود اون صحنه
و صحنه دیگه توی اپیلوگ بازی بود اون صحنه که جان به همراه ابیگل به شهر رفتن برای گرفتن عکس و خیلی خوش بودن.چون نسخه قبلی بعد از این خوشیشون تموم میشه و مامورها میان دیگیرش میکنن.
واقعا چیزی جز شاهکار نمیشه گفت به داستان و روایت و دیالوگ های بازی و این نویسندگی استادانه!
دوستان آنلاین این بازی رو چیکار کنیم؟!!!
رسما سروراشو برای ایران بسته 😐 😐
اسپویل
.
.
.
.
.
.
.
.
.
دو مرحله آخر هر کاراکتر واقعا عالی بود قشنگ حس یه هفت تیر کش غرب وحشی رو بهم القا میکرد و البته ترحم( میشن آخر آرتور اسبم که مرد منم رفتم 😥 😥 ) و همچنین میشن خواستگاری جان از ابیگل هم لذت بخش بود موزیک ها صدا گذاری بازی هم عالی بود
We’re not criminals, we’re outlaws 😎
اسپویل
.
.
.
یکی از چیز های بسیار پیچیده که در بازی وجود داره رابطه آرتور با پدرش هست. در هر حال پدرشه اما ازش متنفره. جایی که با اون زن راهبه صحبت میکنه: 《پدر من خیلی وقت پیش مرد…..ولی ای کاش زودتر میمرد.》 با این حال عکس پدرشو بالای تختش زده و بهش نگاه میکنه.
یا وقتی که با داچ و هوزی ماهیگیری میکردیم.
اما کرکتر محبوب من سیدی ادلر هست. مخصوصاً اونجاش که نامه پیرسون رو میخونه. و آخرش میگه:(( این بابا اصلاً تا حالا با زنی صحبت کرده که بهش پول نداده باشه؟))