از درون بنگر| تحلیلی بر بازی INSIDE
پرسش های بی شمار، جواب های نامعلوم این دو هستند که تمام بازی inside را برای هر فردی میسازند.فکرو دوباره کمی فکر بیشتر تمام چیزی است که استودیوی پلی دد از پلیر بازی اش طلب میکند.به طور حتم اگر به شما بگویند جمله ” عمیق تر بیندیش ” شعار کدام استودیوی بازی سازی است بایستی بی درنگ پاسخ دهید پلی دد.آری این استودیو چند سال روی بازی هایش زمان میگذارد و آن ها را به بهترین نحو ممکن میسازد تا برای مدتی هم که شده هر چند کوتاه شما را وادار به اندیشیدن کند و به شما بگوید زندگی همیشه از آن چه شما فکر میکنید لایه های بیشتری دارد به عبارتی دیگر میگوید : دیدی چگونه ما ذهن تو را به بازی گرفتیم؟ یک استودیوی کوچک؟ حالا فکر کن این دنیا چگونه تو را بازی میدهد! در این مقاله تلاشم بر آن است که برداشت شخصی خودم و آنچه را که خودم از این بازی دریافتم با شما درمیان بگذارم،درست یا غلط، نمیدانم اما هر چه که هست میدانم این بازی سزاوار یک کاوش از سوی بازی کنننده اش را دارد.
پسرک قرمز پوش بی چهره
از آغاز بازی با فردی روبرو میشویم که هیچ اطلاعی در مورد وی نداریم، برای او هیچ پیش زمینه ی داستانی تعریف نشده. این که او کیست، از کجا می آید، چه شده که در این مخمصه ی تعقیب و گریز بی پایان قرار گرفته، سوالاتی است که تا پایان بازی هم به قوت خود باقی میمانند اما چیز های دیگری هست که با پیش رفتن در بازی به آن ها پی میبرید،مانند این که این پسرک شجاع است، بی نهایت شجاع است حتی با وجود این که تمام بازی یک فرار بزرگ محسوب میشود و او فراری، باز هم میفهمید که او بینشی بی نهایت بزرگ در سرش دارد این که به هیچ وجه تسلیم نشود!(اشاره به این موضوع که پس از هر بار فرار کردن این پسرک نفس نفس میزند و آشکارا میترسد اما خود را تسلیم نمیکند.)این که قرمز بپوشد اما سبز فکر کند، این که در تاریکی زندگی کند اما هدفش روشنایی باشد، این که تلاشش را بکند حتی اگر تنها فرد زنده به معنای واقعی این دنیا باشد، این که مسیرش را دنبال کند و بداند مسیر است که ارزش دارد حتی اگر پایان کارش چندان خوشایند نباشد.(اشاره به پایان عجیب داستان)
چرا او قرمز میپوشد؟ این یکی از ساده ترین سوالاتی است که در بازی ذهن شما را به خود مشغول میکند احتمالا برای آن که به خودش ثابت کند با بقیه فرق دارد و این رنگ در بدترین لحظات و تاریک ترین آن ها یاور شجاعتش باشد. چرا پلی دد شخصیت اصلی بازی را یک پسر کوچک قرار داده است؟ بیشتر به این خاطر که همه ی ما ویژگی پسر بچه های کوچک را میشناسیم و آن هم چیزی جز کودکانه دنبال کردن رویاها( که در اینجا آزادی است) نیست.پسرکی که وقتی تمام دنیا در سمت مخالف او هستند واقعیت نبرد را در ذهنش تغییر میدهد و خود را برنده ی این بازی میکند و با این باور به پیش میرود.
چرا این پسر چهره ندارد؟ در اینجا دو عقیده وجود دارد: یکی اینکه خود این پسر چهره اش را به شما نشان نمیدهد تا شما هم نتوانید به طور کامل او را کنترل کنید و توهم کنترل را از ذهن شما بزداید.(در این مورد بعدا بیشتر بحث خواهیم کرد.) و دیگری که شاید بیشتر به حقیقت نزدیک باشد آن است که او یک فرد خاص نیست و هر کسی میتواند باشد و به این دلیل چهره ی منحصر به فردی ندارد.
سیاه پوشان سرکوب گر
معماهای ابتدایی بازی بیشتر بر مبنای فرار از این افراد است،افرادی که به نوعی نیروی تاریکی به حساب میآیند و قصدشان اسیر کردن شماست،حال گاه با پای پیاده،گاه با ماشین و بیشتر اوقات با سگ هایشان.این افراد نماد تاریکی و ظلم و ستمی هستند که هر روزه بر مردم وارد میشود،سنگ دلانی که میخواهند به هر قیمتی که شده مهم ترین دارایی شما یعنی آزادیتان را از شما بگیرند و قوانین دلخواه خودشان را بر شما اجرا کنند،قوانینی سخت گیرانه و بیرحمانه که شما را در قفسی تنگ زندانی میکنند و به مرور زمان شادی،نشاط و پویایی را از زندگی شما میگیرند.(اشاره به مردمان بیروحی که به کرات در بازی یافت میشوند.)
از سگ ها سخن گفتیم،سگ هایی که در حقیقت حیوانات دست آموزی برای شکار شمایند و جانوری بیش نیستند،اما با این حال آنقدر از داشتن چنین وظیفه ای هیجان زده اند و میخواهند خودشان را به صاحبانشان اثبات کنند،که حتی شدیدتر از آن ها وارد عمل میشوند و در قالب یک گروه میخواهند شما را برای به دست آوردن پاداششان قربانی کنند.(اشاره به این موضوع که سایر کاراکتر های بازی بیشتر به دنبال دستگیری شما هستند و نهایت شدت عملشان بیهوش کردن شماست،در حالی که بیشتر اوقات سگ ها گروهی به شما حمله میکنند و شما ر به تکه های کوچک تبدیل میکنند. )
جانوران بدون روح،انسان های سابق
جدای از طراحی بینظیر محیط بازی،شاهکار دیگر این بازی ساختن کاراکتر هایی بیروح و انسان مانند بوده است.شخصیت هایی که در نگاه اول بسیار عجیب وگاهی رعب آور به نظر می رسند اما نکات ریز بسیاری را در خود جای داده اند.این کاراکتر ها عموما انسان هایی به شکل کارگران ساختمانی یا انسان های پیر و فرتوت هستند(این که چرا هیچ فرد خردسالی در میان آن ها مشاهده نمیشود خود جای تامل دارد.) که نه تنها چهره ای ندارند بلکه فاقد ذره ای شخصیت اند.به حرکت دست ها و پاهای این آدم ها اگر نگاه کنید،دقیقا کلمه ی “برده” در ذهن شما تداعی میشود.(اشاره به این موضوع که این انسان ها دقیقا حرکت شما را تقلید میکنند و برای حل تعدادی از معماهای بازی به آن ها نیاز دارید.)موجوداتی که به شکل انسان هستند اما تنها در ظاهر! و مهم ترین ویژگیشان یعنی شخصیت انسانیشان را از دست داده اند.
در این جا هم دو عقیده وجود دارد یکی اینکه این شخصیت ها در زمان گذشته و در مواجه با سختی ها و ستم هایی که بر آن ها روا داشته شده،با وجود شکیبایی و صبر و تحمل بسیار در آخر شکسته شده اند و برای این که از این درد و رنجشان کاسته شود،به دستورات زورگویان گوش سپرده اند و به عبارتی خودشان را گم کرده اند و حالا تنها کاری قادر به انجام آن هستند تقلید حرکات دیگران است.دیگری این که این شخصیت ها به میل خودشان و نه با اجبار و زور سلطه ی ستم کاران را پذیرفته اند و به دستورات آن ها عمل کرده اند اما کم کم از این کار خود پشیمان شده و به موجب ناراحتی و غصه ی فروان از آن چه انجام داده اند،ترجیح داده اند خودشان را از دست روحشان خلاص کنند تا بلکه به آرامش برسند(اشاره به طریقه ی نشستن این افراد که دقیقا همان کنایه ی گوشه غم بغل گرفتن را یاد اور میشوند.) اما نکته ی جالب اینجاست که هرکدام از این دو عقیده هم که درست باشد باز هم در انتها با افرادی روبرو میشویم که کارشان تقلید محض است و نمیتوانند برای خودشان تصمیمی بگیرند و یا مستقل از دیگران عمل کنند.
شخصیت های جانبی
در این بخش میخواهم دو شخصیت جانبی را معرفی کنم.مورد اول دیو دریایی است منظورم همان موجود سیاه رنگ با موهای بلند در اعماق آب های تیره است.موجودی که به معنای واقعی کلمه تباهی را به یاد انسان میآورد،این که موجودی در اعماق آب های تیره که جایگاه موجودات تاریک است زندگی کند و منتظر باشد تا فردی به نزد او برود و آنگاه کاری را انجام دهد که فکر میکند مناسب است یعنی به دام انداختن او و پایین کشیدن وی تا با این کار خود دیگران را هم مرتبه ی مقام پست خود بکند.(اشاره به علاقه ی آن ها برای شکستن زیردریایی شما و طریقه ی دورکردنشان با نور که بسیار نمادین به نظر میرسد.)
شخصیت دوم که شما احتمالا اعتراض میکنید که یک شخصیت نیست همان گلوله ی چسبناک و لزج در انتهای بازی است.شخصیتی که هم ظاهر و هم صدای بسیار آزاردهنده ای دارد و ماحصل امید وآرزو های برباد رفته است،شخصیتی که نتیجه ی کنجکاوی و جسارت بیش از اندازه است،شخصیتی که با وجود ظاهر آشفته اش باطن زیبا و یکدستی دارد،موجودی که سراپا امید و آرزو است و تا آخرین نفس رویای خودش را تعقیب میکند.این طرح نشان دهنده ی انسان های شجاعی است که مرگ را به ذلت و خواری ترجیح میدهند و هیچ چیزی و هیچ مانعی نمیتواند جلوی آن ها را بگیرد.(اشاره به نحوه ی تشکیل این گلوله بزرگ وسرانجامی که دارد.)
صحنه های تامل برانگیز
نه این که بخواهم بگویم صحنه هایی که اینجا آورده نشده اند از نظر کیفی کم و کاستی داشته اند،بلکه فقط آن حالت نمادین را در خود نداشتند.
- صحنه ی انسان های به خواب رفته:نمایی رعب آور که تعداد نسبتا زیادی انسان های به خواب رفته را نشان میداد که در زیر آب قرار گرفته اند و توسط منابع خاصی با یک لوله تغذیه میشدند.این صحنه بیشتر برایم یاد آور همان خواب غفلت و ناآگاهی بود که بسیاری از مردم در آن به سر میبردند و معلوم بود که پس از بیدار شدنشان به چه سرنوشتی دچار میشوند.
- صحنه ی تماشای مردم: درست قبل و بعد از این که توسط یک دستگاه خاص به درون آن گلوله ی بزرگ کشیده شوید آدم های زیادی را دور محفظه ی نگه داری میبینید و برایتان سوال میشود که چرا این مردم(و تعداد بیشتری که در حال آمدن به آن قسمت از ساختمان بودند)صرفا در حال تماشای شما هستند و هیچ کاری انجام نمیدهند؟مگر نه این که شما در حال درد کشیدن و تحمل سختی برای کار نکرده تان هستید و آن ها باید به شما کمک کنند؟این صحنه هم انسان هایی بیاحساس و خودخواه را که فقط و فقط مشکلات خودشان برایشان مهم است و درد کشیدن و مشکلات دیگر مردم را احساس نمیکنند،برایم تداعی میکرد.
- صحنه ی کمک کردن کارگران زنده:تقریبا در قسمت های انتهایی بازی و جایی که شما در حال تقلا کردن برای رها شدن از این گلوله بزرگ هستید،بایستی یک جعبه را به تعدادی از کارگران زنده ی کارخانه بدهید تا آن را برایتان شارژ کنند و از آن برای فرارتان استفاده کنید.اگر کمی با دقت باشید متوجه میشوید که این تنها قسمت از بازی است که افرادی واقعا زنده به شما کمک میکنند که از این موضوع دو چیز قابل برداشت است یکی این که آن ها میدانند چه پایانی در انتظار شماست و میخواهند هر چه سریعتر کار شما را یکسره کنند و دیگری آن که شما و دیگر آدم هایی که در آن گلوله بزرگ گیر کرده اید تنها کسانی نیستید که برخلاف جریان آب شنا میکنید بلکه انسان های دیگری هم هستند که این عقیده را دارند و میخواهند راه شما را ادامه دهند.
- صحنه ی اسکن کردن افراد:در قسمتی از بازی بایستی در صفی قرار بگیرید که توسط یک روبات اسکن میشود و صلاحیت شما را مورد بررسی قرار میدهد یا به عبارتی دیگر بررسی میکند آیا شما به اندازه ی کافی از خودتان دور شده اید که به درد کار قدرت زورگوی حاکم بخورید یا نه.
- صحنه ی غرق شدن:در قسمتی از بازی مشاهده میکنیم که پسرک با دیوی دریایی درگیر شده و با وجود سعی و تقلای فراوان باز هم نمیتواند خودش را خلاص کند و گویا به زیر آب رفته و در ظاهر غرق میشود! شاید گمان کنید که بازی واقعی در آن نقطه به پایان رسیده و تمام اتفاقات بعدی تماما خیال و توهم هستند!اما اینگونه نیست و من برای آن دلیل خوبی دارم.حقیقت آن است که پسرک داستان ما از روی خوش شانسی اش اینبار به درون نوعی مایع قابل تنفس میافتد و تنها در چند لحظه ی اول به او شوکی وارد میشود و از هوش میرود.توجیه این اتفاق هم بسیار ساده است اگر یادتان باشد در چند مرحله ی بعد با معمایی روبرو میشویم که هم درآن آب هست و هم از آن مایع،به این صورت که اگر در مایع قرار بگیرید میتوانید نفس بکشید و راه بروید اما اگر در آب قرار بگیرید نفستان حبس میشود و تنها قادر به شنا کردن هستید.اما این اتفاقات به چه معناست؟به عقیده ی من این مایع تیره تر از آب اما قابل تنفس خود استعاره ای از شرایط بد و تیره و تار است،به این معنا که شرایط هر چه قدر هم که سخت و ناگوار به نظر برسند باز هم میتوان خود را با آن وفق داد و راه حلی برای خلاصی از آن یافت حتی اگر مشکل شما مشکلی باشد که نفس یا رمقی برایتان باقی نگذارد.
دو نقطه ی پایان
- هرچقدر هم که بدبین باشید هیچ وقت به ذهنتان خطور نمیکرد که این بازی چنین پایان دلسرد کننده ای داشته باشد اما بیاید این نقطه ی پایان را بار دیگر بررسی کنیم.
شما در یک گلوله چسبناک و لزج همراه با دیگر آزادی خواهان!گیر افتاده اید و پس از حل چندین معما به شکلی دهشتناک در آخرین مرحله،پنجره ای را شکسته و به بیرون پرتاب میشوید.به ظاهر این آخر کار است و همه چیز تمام شده است اما اشتباه میکنید!دو اتفاق ممکن است رخ داده باشد یکی این که شما به دیار باقی رفته اید که چندان هم بد نیست و بالاخره همراه با تمامی هم قطار هایتان به آزادی معنوی رسیده اید!منظورم این است که شما به معنای واقعی کلمه آزاد شده اید و هیچ وقت شکست را نپذیرفته اید.همان طور که قبلا گفتم آن چه اهمیت دارد مسیر رسیدن به مقصد است و نه خود آن.اتفاق دیگری که احتمال وقوع آن بیشتر بوده،آن است که اگر به مسیری که این گلوله در آن غلت زده نگاه کنیم متوجه میشویم که این گلوله از ارتفاع سقوط نکرده و فقط روی زمین کشیده شده و با توجه به خصوصیات این گلوله که در مراحل قبل مشاهده کردیم مثل مقاومت در مقابل ضربات و آتش و غیره میتوانیم امیدوار باشیم که پسرک برایش اتفاقی نیافتاده باشد و پس از مدتی حالا که دیگر به محیطی با نور روشن و شاد یعنی آزادی رسیده است(اشاره به این که تمام لوکیشن های بازی در محیط های تاریک به تصویر کشیده شده و تنها صحنه ای که نور زرد رنگ در خود داشت صحنه ی پایانی بود.) با دیگر دوستانش راه حلی پیدا کند و به خوبی و خوشی زندگی کند.
- اگر فکر میکنید که بازی فقط همین یک پایان را داشت باید بگویم سخت در اشتباهید!بازی یک پایان مخفی دیگر هم دارد که رسیدن به آن کمی زمان بر است.در سراسر بازی لامپ های نورانی وجود دارد که شما بایستی آن ها را با دستتان از برق در بیاورید که کاری بس زمان بر است و شما میتوانید راهنمای محل دقیق این آیتم ها را با جست و جویی در اینترنت بیابید سپس در مرحله ای که باید از یک نردبان طویل پایین بیایید به جای پایین آمدن،بالا بروید تا به یک محل عجیب وارد شوید که در سمت راست آن لوکیشن خاص یک دستگاه شبیه به ماشین زمان طراحی شده که با ورود به آن و فشردن دکمه ی دستگاه به نظر اتفاق خاصی نمیافتد اما میافتد! و شما با نگاه به تابلویی که در سمت چپ لوکیشن تعبیه شده در مییابید که چراغ مرحله ی دوم روشن مانده که بعد از رفتن به مرحله ی دوم درمییابید که اشتباهی رخ داده و ما قبلا لامپ این مرحله را خاموش کرده ایم سپس با دربی ربرو میشویم که با کدی خاص باز میشود و سپس شما به محوطه ای کارگاهی راه پیدا میکنید و سیمی را روی زمین پیدا میکنید که به کلیدی وصل است و هنگامی که کلید را فشار میدهید،بوم!بازی تمام میشود!این پایان هم به نظر دلسرد کننده میآید نه؟حقیقت امر این است که پلی دد منظور خاصی از این نوع پایان ها دارد و در اینجا هم این قاعده را رعایت کرده.منظور از این پایان آن است که پسرک به شما بفهماند مترسک دست شما نیست که هر کاری بگویید انجام دهد و شما کاملا او را در اختیار داشته باشید بلکه شما بایستی راهنمای او باشید و او را هدایت کنید به عبارتی دیگر پسرک توهم کنترل را از ذهن شما پاک میکند و با کشیدن برق کنترل شما را از بین میبرد.
بار دیگر در پایان یادآور شوم که تمامی این نوشته بر اساس برداشت شخصی بنده بوده که با چندین بار تمام کردن بازی بدست آورده ام و به معنای درست یا دقیق بودن این فرضیه ها نیست.
پر بحثترینها
- ۱۵ مشکل بزرگ سری GTA که طرفداران سرسخت نمیخواهند به آنها اعتراف کنند
- ویدیو: مقایسه Call of Duty Black Ops 6 روی PS5 و Xbox Series X/S [زیرنویس فارسی]
- نقدها و نمرات بازی Dragon Age: The Veilguard منتشر شدند
- رسمی: سونی دو استودیوی Neon Koi و Firewalk، سازنده Concord، را تعطیل کرد
- نقدها و نمرات بازی Call of Duty: Black Ops 6 منتشر شدند
- ادعای سازنده Concord: اثری ساختیم که تجربه فوقالعادهای را به گیمرها ارائه میدهد
- بیش از ۸۰ بازی برای PS5 Pro بهینه شدهاند
- گزارش: کارگردانان بازی Marvel’s Wolverine نقش خود را رها کردند
- شمار بازیکنان همزمان Dragon Age: The Veilguard در روز عرضه به بیش از ۷۰,۰۰۰ نفر رسید
- تحلیلگر: Ghost of Tsushima ارزش سرگرمی و عدم تحمیل ایدئولوژی را در اولویت قرار داد
نظرات
آقای عباسپور
سومین مقاله تون رو تبریک میگم. زیاد اسمتون آشنا نبود واسم ولی مقاله خیلی خوبی بود
امیدوارم از این مقاله های تحلیلی و نه فقط نقد بیشتر بخونیم
کاش این بازی در انحصار مایکروسافت باقی میموند چون من یکی واقعا ازش لذت بردم.خیلی خیلی بهتر از Limbo و شاهکار در عین بی ادعا بودن و سادگی
—————————————————-
برای عضویت در گروه “جمهوری خودمختار گیمفا”، لطفا بر روی اسمم کلیک کنید.
ممنون دکتر عزیز 😉 چشم حتما حتما سعی میکنم بیشتر مقالات تحلیلی بنویسم
این بازی محشره ، البته هنوز تمومش نکردم اما نصف اول رو انجام دادم و فوق العاده بود / یکی از کاندید های اصلی بهترین بازی امسال یکی این یکی the witness
داداش یه توضیحی درباره witness میدی ؟
یه بازی پازلی هستش که باید پازل های مختلفشو حل کنی / توی یه محیط شخصیتت حرکت می کنی و … بعد پازل های مختلفی سر راهت قرار می گیره که باید حلشون بکنی
ممنون بابت راهنمایی
می شود چند تا بازی مستقل خوب برای کامپیوتر در حدود ۲۰ دلار معرفی کنید؟
یکی از کاندید های اصلی بهترین بازی امسال؟ 😮 :dazed:
کاندید بهترین بازی مستقل سال میشه ، اما کاندید بهترین بازی سال؟ یه کم دقت کنید خواهشا 😐
:rotfl: :rotfl: :rotfl: :rotfl: :rotfl: :rotfl: :rotfl:
بیایید با نو.بها کمی مهربانتر باشیم :yes:
بیایم ب سلایق دیگر احترام بزاریم ناموسا
خیلی ممنون آقا عباس پور مقاله خیلی خوب بود
ممنون از اینکه مقاله رو مطالعه کردید
یه بازى عالى من هنوز بازیش نکردم ولى مى گن پایانش بسیار مبهم بوده اگه تونستم حتما بازیش مى کنم
دوستم توى دو سه ساعت توسنت تمومش کنه ولى من خودم اهل اینجور بازبا نیستم
من بتلفیلد ۴ رو که ۲۴ گیگ بود تو ۶ ساعت تموم کردم روی حالت هارد . آخرشم خیلی خنک تموم شد و حالم به هم خورد . فک کنم یه بازی تحسین شده ی ۱ گیگی ارزش ۳ ساعتو داشته باشه . توام امتحان کن
ببخشید دوستان ولی من این بازی رو گیر کردم
اون قسمتی که بازیر دریایی میری تا اخر بعد پیاده میشی و چنتا کار انجام میدی و بعد اون در بزرگ رو باز میکنی بعدش دوباره برمیگردیم پیش زیردریایی بعدش دقیقا باید چیکار کنم ؟؟؟ ?:-)
ممنون میشم راهنمایی کنید! :yes:
اگه منظورت اون دریه که بالاتر از سطح آبه باید ctrl رو نگه داری با جهت بالا و راست بعد چند ثانیه ctrl رو ول کن میپره اونور 😉 حالا اگه جای دیگه منظورته بگو ?:-)
ممنون
دقیقا منظورم همون جاس ولی مشکلم پریدن اینور یا اونور نیس چون قبلش پیش زیردریایی بودم بعد از زیر اب رفتم اونور دریچه رو باز کردم بعد دوباره برگشتم پیش زیردریایی!!
حالا دقیقا نمیدونم کجا باید برم !! ?:-)
اگه اون قسمتی که چندتا محفظه قل میخورن به سمتت و.. میگید باید همونطور که دوستمون گفت با زیردریایی بپرید اون سمت دری که باز کردید. و زیر آب برید و حرکت کنید یه در قرمز رنگ هست که باید بازش کنید
من همین دیروز این بازی رو گرفتم بسیار بازی زیبا و جذابیه و از بابت مقاله هم تشکر میکنم
خوشبختانه افتخار اینو داشتم که این شاهکار رو چند روزی قبل تجربه کنم
و باید بگم واقعا لذت بردم از همه المان های بازی و چقدر حسرت خوردم به حال بازیسازهای داخلی خودمون که تو ذهنشون میخان از نظر گرافیکی بازی ای مثل کرایسیس ۳ بسازن ولی حتی ایده ساده ای در حد قامت کوچک اینساید هم ندارن و نهایتا نتیجه امر شکست مفتضحانه ای خواهد شد که هممون می بینیم
من پایان مخفی بازی رو از یوتیوب مشاهده کردم و بازم خیلی منو به فکر فرو برد و باید بگم این بازی پر از نماد های مختلفی هست که باید کالبدشکافی تخصصی در موردش صورت بگیره
این بازی همه چیش به جا و درست بود،وجود هیچ چیزی کم و کاستی نداشت و یا در ایجادش زیاده روی نشده بود
مختصر،ساده و مفید
سپاس بابت نقد
حرفتو درباره بازی سازای ایرانی درک میکنم…
یکی از مشکلات بزرگ ما ایرانی ها همین ایده پردازیه
خیلی زیبا بود و حرفایی هم که میزدید با عقل جور در میومد.
مرسی بابت زحماتتون و خسته نباشید
دیشب بازی رو دانلود کردم.
تعریفشو زیاد شنیدم.
امیدوارم شاهکار باشه
اقاى t.m اگر میشه ایدى تلگرامتون رو بدید تا راهنمایى تون کنم
واقعا بازی زیبایی هست
من ک اصلن از این بازی خوشم نیومد فقط از بازی limbo خیلی خوشم میومد خواستن از لیمبو تقلید کنن ر*دن
این بازی از لیمبو هم بهتره داستان که هیچ معما ها هم متعادل تر شدن پایان بندی هم بهتر شده
تو لیمبو معما ها به طرز عجییی بعضیاشون خیلی سخت یا اسون بودن ولی تو این بازی بهتر شدن.
در پایان بندی لیمبو باید مخاطب خودش پایان رو حدس میزد ولی تو این بازی با یه پایان بندی جمع و جور طرفیم.
من لیمبورم بازی کردم ولی با این بهتر ارتباط برقرار کردم نظر شخصیه
این بازی یه شاهکار به تمام معناست از هر نظر نصبت به بازی پیشین خودش پیشرفت داشته.
این بازی به علاوه salt and sanctuary دو تا از بهترین بازی های پلتفرمی هستن که من تا به حال دیدم.
با احترام به تحلیل زیبای شما باید عرض کنم سایت reddit مقاله ای در مورد این بازی منتشر کرده که میگه داستان این بازی پیرامون بیماری سرطانه. این پسر بچه رو به عنوان یه تومور خوش خیم معرفی میکنه. آدم های با ماسک سفید رو گلبول های سفید و سایر آدم ها و سگ ها رو لایه های دیگر سیستم دفاعی بدن میدونه. تحلیل قابل تاملیه.
واقعا نقد زیبایی بود،خیلی زیبا حق مطلب بازی رو بیان کردی سهند جان……خوشحالم که گیم فا نقد زیبای سهند رو منتشر کرد….
عالی بود
ممنونم از تمامی دوستان بابت کامنت هاشون حتما بازی های استودیوی پلی دد رو بازی کنید و در حین بازی حتما به معناشون توجه کنید 😉
یکی این یکی اوری واقعا عالین اون محیطش واقعا ارامش داره حتما اگ بازی نکردین انجامش بدین
تم اخر زمانی بازی باصداگذاری عالی واقعا تاثیر گذار هست رنگ بندی بازی که دقیقا حس ناامیدی رو القا میکنه از ته دل میگم ایکاش میشد به خیلی از اطرافیانمون بفهمونیم بازی فقط کلش یا وقت تلف کردن نیست مثلا همین بازی رو درنظر بگیرید فلسفه کنترل ذهن برده بودن اکثریت جامعه از بین رفتن انسانیت نداشتن ازادی ترس از گیر افتادن چقدر زیبا بیان شده واقعا ایکاش میشد این تجربه رو به دیگران هم نشون بدیم متاسفانه فقط تو گیمفا همدیگه رو میفهمیم 🙁
این بازی به معنای واقعی کلمه شاهکاری بی حد و اندازه هست که به راحتی تا سال ها در دل گیمر ها باقی میمونه .من هر دو پایان بازی رو رفتم و باید بگم هر دو پایان به یک اندازه جیغ آدمو در میارن !!!!
ممنون بابت تحلیل عمیقتون از این بازی .به نظرم بیشتر تحلیلاش درست بود (از نظر من) البته این بازی واقعا نیاز به ساعت ها تحلیل دقیق و عمیق داره که این خودش نشان دهنده ی توانا بودن خالقان این بازی در خلق معما ها و داستان سرایی معرکه ی آنها در قالب گیم پلی و محیط و معما هست.
وای دقت نکرده بودم بازی اینقدر نکته داره داستانشم که مثل لیمبو هیچی نفهمیدم. 😀 ولی فکر میکردم بعد از اینکه غرق شد چون مرده میتونه تو آب نفس بکشه ولی اگه میگین رنگ آب تیره تر بود احتمالا شما درست میگین و نمرده کلا مقاله و بازی عالی بودن :yes:
ممنون بابت این بررسی تون.
بازی فوق العاده ای بود اما انتظاری که از این بازی داشتم بیشتر بود شاید فکر کنید نظری که میذارم همش ایراد از بازیه اما واقعیت اینه که نیازی به تعریف این بازی نیست و فقط میخوام ایراداتی که به بازی وارده البته به زعم خودم رو بنویسم.
راستش شروع بازی رو هیچ وقت از یادم نمیره یعنی اون جو سنگین و خفقان آور توی جنگل واقعا عالی کار شده اما هرچی جلوتر میریم متاسفانه این حس کمرنگتر میشد چون بازی خودشو با یکسری معماهای جور واجور
درگیر میکرد. دیگه اون مردان سیاه پوشی که جلوی دهانمان رو میگرفتند که مبادا صدایی از شما دربیاد(شاید مهمترین چیز توی بازی !) نمیبینیم
و البته اقای عباسپور مردان سیاه پوش مارو با دارت بیهوش نمیکردن بلکه میکشتن وقتی توی اون دریاچه ی اول بازی شما رو میزنن شما همونجوری توی آب قوطه ور میمونید(کشته میشید) که توی همین هم پارادوکس وجود داره دارتهایی که صدا و اتش مهیبی دارن
اما مرگی آرام و بدون خونریزی. یا وقتی که دستشون رو جلو دهانتان میگیرن شما رو خفه میکنن یا اون قسمتی که به یک زیر دریایی میرسیم گردن پسرک رو به نرده ها فشار میدن وتمام
بخشی از بازی روفقط به دویدون و شنا کردن مشغول هستیم کار زیادی انجام نمیدیم فقط زیبا هستن. معماهای بازی اونقدری که نیاز بود، درگیر کننده نبودن ولی معماهای کنترل ذهن عالی بود و استفاده ی درستش از اون انسانهای گوشه گیر به جا بود.
اون محیط خشنی که در لیمبو دیدیم تقریبا از بین رفته بود.(رباتها جزو محیط نیستن) به شخصه یادم نمیاد به جز یکی دو بار توسط محیط (فیزیک محیط) کشته شده باشم یا حداقل توسط معماهایی که خودمون حل میکنیم بمیریم.به عنوان مثال وقتی جعبه های پرنده رو فعال میکردم و
زیرشون میرفتم ، کاراکتر خودش رو میکشید کنار عوض اینکه له بشه! هرچند به خاطر نمای ۲٫۵ بعدیشه. شخصا به خاطر همین تغییر توی بازی انتظار معماهای انق.لابی داشتم ولی به جز کنترل ذهن هیچ ارتباطی با نمای بیرونی نداشتیم و فقط افراد و سگ ها جولان میدادن.
یه نکته دیگه ای که باید بگم اینه که بخش اعظمی از بازی به مخفی کاری اختصاص داده اما چرا بازی به جای اینکه یک دکمه ی نشستن رو با جهت پایین تعریف کنه اتومات پسرک رو مجاب به نشستن میکنه؟ بالاخره اینساید فرقهای زیادی با لیمبو داشته و همچنین نیاز هست در گیمپلی این فرقهارو ببینیم
و در مورد اون دختر یا پری دریایی یا.. یک مساله هست. شما حدودا ۱/۴ بازی رو با این شخصیت میگذرونید و مدام در حال فرار هستید. بعد از کلی تعقیب و گریز بالاخره این دخترک مارو به پایین میکشه که هدف اولشم همین بوده(راهو به ما نشون میده برداشت من اینه) یک سوال چه فرقی میکنه
که اول بازی این دخترک مارو بگیره یا آخر بازی؟ آیا فرقی در نگرش این دختر به وجود میاد یا در ما؟ پس چه دلیلی داره وقتی همون اوایل به ظاهر میمیریم بازی دوباره شروع میشه؟ این فیلم نیست این بازیه و وقتی که مارو میگیره بازی دوباره شروع میشه یعنی به ما میگه شما باختید دوباره سعی کنید!
این بخش با اینکه خوب کار شده بود ولی بیشتر شبیه اتلاف وقت بود. به نظرم بهتر بود بخشهایی که مربوط به فرار از دخترک میشد حداقل چیزی به اسم باخت نداشته باشه یا جور دیگه ای نشون بده.
اینساید یکی از بهترینهای ۲۰۱۶ بود قطعا. من فقط با پیشروی در بازی و همچنین معماهای ساده مشکل داشتم ولی همونطور که گفتم بازی ای هست که نیاز به تعریف نداره و اگه قراره از نکات مثبتش بگیم خب خیلی راحت میتونیم به نقدهایی که وجود داره اشاره کنیم. حرف اصلی بازی ازادی خواهی بود که حتی با
داشتن بهرین تکنولوژی و اسلحه ها نمیتونن بذرشو از بین ببرن.افرادی که حتی حاضر نیستن چهره ی واقعی خودشون رو نشون بدن و یک ماسک سفید میزنن و از مردم ارتشی بی احساس و مطیع میسازن تا در اهداف اینده از اونها استفاده کنن.در واقع دلیلی که اون اسلحه ی غول پیکر در نزدیکی معدن قرار داره خودش گواهی بر به راه انداختن جنگ به واسطه ی کار تحمیل شده به مردم هست. همون مردمی که با کوچکترین چیزها ذهنشون در اختیار یک حاک.میت محلی قرار گرقته
ممنون از اینکه مطالعه کردید
تایید لطفا
درود برشما،ممنون از اینکه به این زیبایی دیدگاهتون رو به اشتراک میگذارید.
در مورد اون دیو دریایی به نکته ی جالبی اشاره کردید که راه رو میخواد به ما نشان بده که این هم میتونه درست باشه و واقعا این برداشت هم به نظرم معقول میاد و میشه گفت که شخصیت باطن بدی نداره و فقط ظاهرش هست که زشت و تباه جلوه میکنه
درمورد نبود یک سری المان های حاص و وجود معماهای آسان در بازی هم به نظرم این کار به این خاطر انجام شده که پلیر تجربه روان و لذت بخش و در عین حال ساده ای از بازی به دست بیاره و افراد بیشتری بتونن با بازی ارتباط برقرار کنن.
من این بازی رو دو بار تموم کردم ولی اون پایان مخفی رو که میگین نتونستم پیدا کنم
اگه میشه یه راهنمای ویدیویی از اون مرحله مخفی بذارین
با عنوان inside secret ending در گوگل سرچ کنید به راحتی پیدا میشه
بازی رو تموم کردم، شاهکار بود، خیلی بهتر از لیمبو، هم از نظر داستانی هم گیمپلی هم محیط
تحلیل عالی بود چند جایی از بازی بود که سر در نمی آوردم مثلا همون جا که آب بالا میرفت و ما زیر آب راه میرفتیم که با خوندن این تحلیل متوجه شدم
بازیش مزخرف بود هیچ داستانی نداره من بازیش کردم و آخرش هم معلوم نشد چی به چیه الکی وقتتون رو هدر ندین خیلی هم خسته کننده است
|:
O-:
خسته کننده تری اینجا و لیاقت بازی رو نداری
خیلی ممنون که آگاهمون کردی
کل بازی تو ۵ ساعت اینا تموم شد ولی جالب بود.
در بین بازی های پر هیاهو بعضی بازیا بی سر و صدا میان که ارزششون چند برابر بازیای پر زرق و برقه
inside از این دست بازیاست که با گیمپلی، داستان، نور پردازی، طراحی های هنرمندانه و … یک شاهکار رو ارائه داده
حتما تجربش کنید
اینکه میگید انسان هاش خود خواهن اگه کمی تفکر میکردید اونا دارن کنترل ذهن میشن.نصف حرف هاتون تقریبا بی ربطه
خیلی ممنون آقای عباسپور عالی بود واقعا. همچین مقاله ای هم نیاز بود برای این بازی :yes:
واقعا یک بازی چقدر میتونه معنا دار و پر مفهوم باشه در حالی که حتی یک دیالوگ هم توش نیست!!!!
😯 😯 :yes:
اگه آدم بخواد در مورد معانی این بازی حرف بزنه باید یک روز کامل سخنرانی کنه!
ولی من با دیدن پایان بازی واقعا دپرس شدم . یعنی تا قبل از تموم کردن بازی با خودم پایان بازی رو تصور میکردم که یه اتفاق خاصی بیفته و کل دنیا از بیرنگی در بیاد ولی… :-((
امروز دوباره این بازی رو رفتم. حالا دیگه قاطعانه عرض میکنم که کاملا با شما مخالفم. این بازی در مورد بیماری سرطانه بدون هیچ ظنی عرض میکنم. دوستان خیلی پیچیده ش کردن. ممنون میشم نظر بنده رو فعال کنید. اگه تمایل داشته باشید تحلیل کامل رو براتون إرسال میکنم.
درود، ببینید تا جایی که من میدونم reddit یک فروم هست و مقاله به صورت رسمی توش یافت نمیشه هر چند بحثایی که توش صورت میگیره بعضا از مقالات رسمی وب سایت های دیگه هم برای آدم مفید تر واقع میشه . بنده هم چیزی که گفتید رو مطالعه کردم و میتونم بگم این هم میتونه یک برداشت کاملا درست باشه اما خب به نظرم برداشت ما از موضوعات مختلف تا جای ممکن باید ابعاد وسیع تری رو پوشش بده که به همین خاطر من چنین برداشتی داشتم. البته بازم میگم نه اینکه برداشت شما یا کاربران reddit غلط باشه اما یه مقداری کامل نیست به نظرم 😉 😉
من این بازیرو رفتم اما اخرش خیلی نامعلوم بود ولی خیلی با حال بود
از شما هام متشکرم اقای عباسپور
بازی در یک کلام محشره :chic: :chic: :chic: :chic: :chic:
عالی بود. حتما در اولین فرصت بازیش میکنم
خیلی سطح پایین و بی مزه حیف پول اورجینال دادن به این
اونجوری که من برداشت کردم کارکتر بازی تو اون صحنه که دختر موبلنده میبرش زیر اب خفه میشه و بعدش یچیزی بهش وصل میکنه – اگر توجه کنید بعد از اون دیگه شما توی اب خفه نمیشید ( طبق نقد که گفتین یک نوع مایع در اونصورت هم باز در صحنه هایی اب هم وجود داره که درش خفه نمیشید ) اون گلوله هم یجورایی یه مغز بزرگ ازمایشگاهیه وقتی پسره بهش متصل میشه امیدو یبار دیگه بهشون تزریق میکنه و بزن که بریم! هرچند فرقیم نداره بهرحال داستان درکل بر روی کلید واژه های ازادی – امید – معصومیت و .. میچرخه واینو با فضا سازی های بسیار خوبش به خوبی بهت میفهمونه – چی بهتر از اون صحنه نقاشی مانند پایانی که حس راحت شدن از دست اون ادمای دیوانه رو بهت میده
این بررسی داستانش چیه کلمات خاصی هستند؟ بگین ماهم بدونیم یا الکی نظر ندیم
یکی از بهترین بازیای تاریخ
بازی ای پر از فلسفه و احساس و زیبایی در حین زشتی!
تا ب الان بهترین بازی سال بوده ب نظرم
خیلی بازی گنگی بود واقعا من کلشو یه روزه رفتم ببینم چی میشه تهش بعد هیچیم نفهمیدم آخر
بازی خوبیه نه معماهاش خیلی سخته نه اون عنکبوترو داره :laugh:
بازی کوتاهی بود ولی بعدش که تمومش کنید درگیرش میشید تازه که چیشد :struggle:
بازی ای بس زیبا ،عرفانی!و فلسفی
و به شخصه نقد به این پیچیدگی در حین سادگی ندیده بودم.
واقعا تبریک آقای عباس پور.
ادعا نمی کنم.شاید اولین نقد و تحلیلی بود که واو به واو تا آخر خوندمش.مرسی،مرسی..قلمت خیلی گیرا و فلسفی بود.
بازم مرسی
خیلی ممنون، خوشحالم که مورد پسندتون قرار گرفته
آقا عالییی.فقط یه سوال
یه قسمتی از بازی ک بچه خفه میشه ب طور ناخود آگاه صفحه ی بازی سیاه میشه و وارد بازی قبل از اینساید میشه.نظر
نقد بسیار خوبی بود فقط نکاتی که بنظرم اشتباه بودن رو خواستم بگم
اول اینکه اون دخترای توی آب در واقع به نوعی میخواستن مارو آگاه کنن چون تو نماد شناسی آب هم نماد آگاهی ولی تو بار های قبلش به چه علت میکشیدنمون پایین خدا و play dead عالمه
دوم اینکه اون بندگان خدایی که تو آب ها معلق بودن تو خواب غفلت نبودن بلکه به نوعی موش آزمایشگاهی بودن
سوم اینکه تو دنیای بازی مردمان روستا هارو بوسیله ی یه کنترل کننده ی مرکزی به سمت شهر ها هدایت میکردن چون توی روستا ها نوعی انگل وجود داشت چون اگه یادتون باشه خوکی که بهمون حمله کرد به عقبش یه نوع کرم بزرگ وصل بود که وقتی کشیدیمش آروم شد تو همه ی جنازه های خوکا اون انگلا وجود داشتن
چهارم در پایان مخفی بازی اگه به ته راهرو نگاه کنید اون کنترل کننده ی مرکزیو میبینید که با قطع کردن ارتباطش ما هم مثل وقتایی که کلمونو از کنترل کننده ها خارج میکردیم و آدمای معمولی میشستن رو زمین و به قول نویسنده زانوی غم بقل میکردن ماهم مثل اونا نشستیم
پس
در طول کل زمانی که بازی میکردیم اون شخصی که به کنترل کننده ی مرکزی وصل بود مارم داشت کنترل میکرد که با قطع ارتباط ماهم نشستیم
اینو مطمئن نیستم ولی اگه به مکانی که در انتهای بازی با برخورد بهش دیوار میشکنه و میوفتیم دقت کنین میبینین دارن ترمیمش میکنن یکم عجیبه چرا دقیقا همون نقطه باید ترمیم بشه به نظرم کل بازی یه لایه ی پنهان داشت و اون همین این بود که تمام مدت یه نفر دیگه برای بار چندم داشت یه تراژدی درست میکرد حالا منافعی که داشتن رو نمیدونم ولی اینطور به نظر میرسه