نقد فیلم The Creator | آینده اسطورهای
فیلم The Creator در این چند روز اخیر اکران شده و توانسته تا حدودی نظرها را به سمت خود جلب کند. این فیلم در مقام کارگردان «گرت ادواردز» را دارد که «گودزیلا» و یک قسمت از فرنچایز «جنگ ستارگان» را کارگردانی کرده است. به نظر من اگر فیلم The Creator سعی میکرد صرفا یک جهانِ گرفتار در چنگ رباتها را بسازد، نتیجه بهتر از این میگرفت. فیلم The Creator بسیار درگیر حاشیه و جهان بینیهایی شده است اصلا در حد فیلمساز نیست و به قول خودمان لفاضی است. از همین رو بنده قصد دارم به چیزهای پیرامون این فیلم نیز برسم. چیزهایی که مثلا پیشبینی از آینده است؛ اما در اصلا چیزی جز وقت تلف کنی نیست.
فیلم از یک روایت شروع میشود. روایتی بسیار ضعیف که فرصت آشنایی با فضای فیلم را به مخاطب نمیدهد. ما فقط چند کاراکتر را میبینیم که جلوی دوربین راه میروند و درنهایت یک بمب اتم در لس آنجلس منفجر میشود. همین ترکیدن بمب اتم پلات اصلی داستان را شکل میدهد. قرار است دنیای فیلم The Creator به قبل و بعد از ترکیدن این بمب تقسیم شود. گویا ترکیدن این بمب تقصیر ربات هوش مصنوعی است. از همینجا باگهای فیلم شروع میشود. اصلا چه ربات هوش مصنوعی در این فیلم ساخته شد؟ چرا به این شکل و شمایل هستند؟ چرا آسیا میخواهد از آنها اسفاده کند؟ مثلا قرار است این اتفاقات نمادی باشد بر جنگ شرق و غرب؟ آمریکا و چین؟ خب اگر میخواهد نماد باشد مشکلی نیست، اما یک نماد باید ساخته شده و آنقدر درست نمایش داده شود که از خودآگاه مخاطب آرام آرام وارد ناخودآگاه او شود و درنهایت مخاطب به جهانبینی فیلمساز نزدیک شود. اما اینجا خبری از فُرم نیست چرا که اصلا فیلمساز نمیداند دارد درباره چه صحبت میکند. بر فرض مثال. فیلم بارها اعلام میکند که لس آنجلس مورد حمله اتمی قرار گرفته و مردم در کسری از ثانیه به خاکستر تبدیل شدهاند. سپس در یکی از صحنه که پسر دنزل واشنگتن (جان دیوید واشینگتن) در حال تمیز کردن مواد رادیواکتو است (که خود این مورد نیز ساخته نمیشود) انسانی وجود دارد که به هنگام منفجر شدن بمب اتم مُرده و خاکستر شده است. اما نکته جالب توجه این است که بمب اتم منفجر شده، طرف خرد خاکشیر شده اما شیشهها سالم است! (عکس این صحنه در پایین قابل مشاهده است) البته بنده قصد نقد ریزبینانه را ندارم، اما مسئله این است که فیلمساز اصلا نمیداند داستان چیست. صرفا میخواهد خودش را جیمز کامرون بعدی بداند، وگرنه اصلا اُبژه ربات، تکنولوژی و هوش مصنوعی در فیلم ساخته نمیشود.
مسئله بعدی قهرمان داستان است. «جاشوا» سرباز آمریکایی است که به صورت مخفیانه به قلب دشمن نفوذ کرده و قصد دارد تا دشمن اصلی (نیرماتا) را نابود کند. بازهم به جبهه خودم بازگشته و ادعا میکنم که این مورد نیز ساخته نشده است. اصلا جاشوا کیست؟ چگونه سرباز شده؟ کجا دوره دیده؟ چرا و چگونه یک دست و پای خود را از دست داده است؟ حال حول محور این شخصیت یک دختر چینی وجود دارد که جاشوا عاشق اوست. این عشق کی ساخته میشود؟ صرفا با چند فلش بک ساده؟ اصلا کلا مسئله همین است: The Creator اصلا و اصلا در ساخت فضای فیلم و پرداخت به جزئیات خوب عمل نکرده و همین موضوع آن را به فیلمی ضعیف تبدیل کرده است که نه جهان بینی دارد و نه توانسته آینده را به خوبی پیشبینی کند (کمی جلوتر کاملا به مسئله آینده خواهیم رسید) مثلا شخصیت «آلفی» را در نظر بگیرید. او سلاحی است که قرار است به تمام جنگها پایان دهد و رباتها نیز وعده آمدن او را میدهند. این مسیحِ کد نویسی شده یک منجی است که نه برای طبقه پرولتاریا، نه برای سیاهپوستان و… بلکه برای رباتها میجنگد. اما مسیح داستان ما نیز چیز خاصی ندارد. مثلا به قدرت او توجه کنید. او صرفا موفق میشود برقها را خاموش کند، خب با این میشود به تمامی جنگها پایان داد؟ یا مثلا مسیحِ داستان ما تمام و کمال در اختیار جاشوا است. چرا؟ چه چیزی در جاشوا دیده؟ جاشوا ربات نیست که او را تحت تاثیر قرار دهد. اصلا چرا نخست سکوت میکند و بعد ناگهان شروع به حرف زدن میکند؟ یا مثلا در یکی از صحنهها این بچه پیش دوست جاشوا میرود و او نیز با فرو کردن پیچ گوشتی در گوش او، پی میبرد که او اعجوبه است که دنیا مثل آن را ندیده و نخواهد دید! مگر شوخی داریم؟ بگذارید خلاصه کنم. تمامی عناصر در فیلم سطحی هستند. البته بسیار بسیار سطحی.
برسیم به بحث پیرامون فیلم. The Creator ادعا میکند که آینده را پیشبینی کرده است و میداند که هوش مصنوعی چگونه عمل خواهد کرد. رباتها راهب شدهاند و مردم را به دین هدایت میکنند. اما بگذارید نخست کمی صحبتهای دکتر یوال نوح هراری را درباره هوش مصنوعی و آینده بشنویم. او مهمترین تهدید هوش مصنوعی را نه سوپرترمیناتورها و رباتهای خودکار کشتار انبوه، بلکه رسیدن هوش مصنوعی به توانایی تقلید زبان، دستکاری فرهنگ و در نهایت ابداع دین میداند. از نظر هراری هوش مصنوعی فاصله زیادی با تسلط کامل بر زبانهای انسانی ندارد و در این مرحله نیاز نیست که رباتها با انسانها بجنگند بلکه مثل همیشه تاریخ انسانها، خود بر سر توهمات و اسطورهها و مقدسات و تعصباتشان با همدیگر خواهند جنگید. با این تفاوت که اینبار دین و فرقههای جدیدشان ساخته دست انسان نیست. خدای ابرهوش مصنوعی نویسنده کتاب مقدس آنان خواهد بود.
هشدار هراری اگرچه به ظاهر در جهت نقد هوش مصنوعی است، اما اگر خوب و دقیق بنگریم بحثیست درباره «امکان بازگشت و مهندسی دین» در جوامع دموکراتیک و سکولار غربی توسط هوش مصنوعی.
همین سخنان از دکتر هراری تمام کاری را کرد که فیلم The Creator میخواست بکند، اما نمیتوانست. حال مسئله این است که در فیلم خالق، رباتهای هوش مصنوعی دین اخترع نکردهاند بلکه به دینهای قبلی بازگشتهاند؛ اما ما خیلی وقت است که از این موضوع رد شدهایم و به همین دلیل است که ربات هوش مصنوعی تهدید است. تهدیدی علیه شغلها. هوش مصنوعی قرار است منِ انسانِ را بی مصرف کند (البته اگر سرمایهداری قبل از او چنین نکند) و همانطور که دکتر هراری گفت، ترس اصلی از روزی است که هوش مصنوعی بتواند فرهنگ، زبان و دین جدیدی را به میدان بیاورد.
در پایان میشود گفت فیلم The Creator اصلیترین ضربه را از روایتی میخورد که اصلا سر راست و درست و حسابی نیست. داستان نیز صرفا یک اثر کپی شده از ترمیناتور است که میخواهد کمی از هوش مصنوعی پول دربیاورد. البته پول چندانی هم عاید دوستان نشده و شاید بشود گفت که تنها چیز خوبِ فیلم موسیقی متن آن است که استاد هانس زیمر آن را ساخته است. البته پرده سبز هم قابل قبول است اما با توجه به هزینهها و سرمایهگذاریهای کلان روی این موضوع، انتظار دیگری هم نداشتیم. The Creator یکبار مصرف، ضعیف، روشنفکرنما و بسیار سطحی است که در همین چند روز آینده به دست فراموشی سپرده خواهد شد.
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
- این ۱۵ ویژگی منحصر به فرد GTA 6 را به یک تجربه خیرهکننده تبدیل خواهند کرد
نظرات
نوع گفتار منتقد :
قصد دارم به “چیز های” پیرامون این فیلم برسم!
و در جایی دیگر لحن کتابی را کلا بیخیال شده میفرماید:
اما نکته جالب توجه این است که بمب اتم منفجر شده، طرف خرد خاکشیر شده اما شیشهها سالم است
امیدوارم پیروز و موفق باشید
ارزش دیدن داره دانلود کنم یا خیر ؟؟
اونقدر بَد بود که وسط فیلم قطع و Shift + Delـش کردم !!!!
…
یه فیلم علمی-تخیلی با تِم غالب جنگ ویتنام و داستان آبکی و کلیشه ایی!
تو سال ۲۰۷۰ و آسیای جدید، مَردم مثل ویتنام دهه ۱۹۵۰ هستن. ۴تا سربازه آمریکایی مثل آب خوردن میرن تو آزمایشگاه و هیچکسی هم نیست جلوشون رو بگیره. آسیای جدید با اونهمه پیشرفت در ساخت روبات و هوش مصنوعی نمیتونه ۲تا موشک بزنه به NOMAD و نابودش کنه. ظاهراً آسیای جدید در جنگی که در فیلم ازش نامبرده میشه هیچ ارتش و نیروی نظامی بجزء پلیسهای روبات ابله و یک گروه پارتیزان روبات مسخره که فرمانده اشون رو میشه در خواب با یک دکمه به حالت Stand By در آورد نداره!!!
درست ۱۷ دقیقه رو تونستم تحمل کنم و به شدت اعصابم رو خورد کرد. در بین تمام فیلمهای ۲۰۲۳ این بدترین فیلم امسال هست با اختلاف.
حالا ما وقت نمیکنیم ببینیم همش زود نقد میشه😅
مالی نیستش
بیشتر منظورم اوپنهایمر و کیلر بود
اینم یکم منتظرشم بودم
فیلم خوبی بود و جوابی بود برای طرفدارای تئوری توطئه و نابودی دنیا.
هر چی بیش تر بهر داستانش میری ، اسیدی تر میشه
چرا فیلمای بد میرسه به شما ؟
در حد یک بار دیدن خوبه
نیمه اول فیلم خوب بود اما نویسنده اثر نتونست به نتیجه برسه که کل فیلم خراب کرد. حفره های احمقانه داستانی و یه سری سکانس هایی که بیشتر توهین به شعور مخاطب بود مثل گشت و گذار بی دردسر اون بچه تو پیشرفته ترین و امن ترین اختراع بشریت اونم از بین یه مشت دوربین و آدم و چند تا سکانس دیگه رو کنار بزاریم پیامش این بود هوش مصنوعی بد نیست انسان ها بد هستن و با چند تا سکانس احساسی مثل اون روباته که خودشو فدا کرد بچه ها زنده بمونن خواست با دلیل ثابت کنه، زمحت کشیدی مهندس !!! این تم نخ نما تهدید هوش مصنوعی هالیوود هم دیگه حال بهم زن شده. از طرفی یه بازیگر بسیار آشغال به نام جان دیوید واشنگتن که مصداق بارز گلزار تو هالیوود هست به قدری بد بازی می کنه صحنه های احساسی رو واقعا آدم می مونه چرا اعتبار پدرتو لگد مال می کنی !!! حتی فن بیان درستی هم نداره لهجش مثل اوباش محله های فقیر نشین نیویورکه.
از طرفی بنظرم فیلم بیشتر از اینکه از ترمیناتور کپی کرده باشه از منطقه ۹ کپی کرده.
ازون فیلمای به یاد ماندنی نیست. ریتم فیلم هم نسبتا کنده.
ولی اونجوریم که فراستی های سایت میگن بد نیست. 😁
تو این ژانر یه فیلم معمولی و برای یک بار دیدن بود که بخاطر جلوههای ویژه ی عالی و داستان تو بعضی موارد خاصش میشه معمولی رو به خوب حسابش کرد.
نظرات رو خوندم ممنونم از دوستان که کمک کردن در صرفه جویی وقتم
فیلمی که کلا بدون ایده پردازی سالم و جذاب نباشه ، تهش میشه همین . کاور زیبا و محتوایی زشت … الگوریتمی که شرکت های بزرگ دارن پیش میگیرن ، نتیجش میشه ایده های بسیار خوبی رو به فیلمایی ضعیف تبدیل میکنن