نقد و بررسی فیلم The Wonderful Story of Henry Sugar | دنیای وس اندرسون
“داستان عجیب هنری شوگر” جدیدترین فیلم وس اندرسون، کارگردان مولف آمریکایی، است که براساس مجموعه داستانهای کوتاهی به همین نام به نویسندگی “رولد دال” در قالب یک فیلم کوتاه ۳۹ دقیقهای منتشر شده است.
هنری شوگر (با نقشآفرینی بندیکت کامبربچ) مردی ثروتمند است که تمام زندگیاش را صرف قماربازی و افزایش ثروتش میکند. روزی او در یکی از مهمانیهایی که حضور دارد سری به کتابخانه صاحبخانه میزند و با کتابی روبه رو میشود که گزارشی از یک پزشک است راجع به مردی به نام امداد خان (با نقشآفرینی بن کینگزلی) که ادعا شده است میتواند بدون چشم همه چیز را ببیند!
پیش از هر چیز باید بگویم که “داستان عجیب هنری شوگر” آینه تمام نمایی از فیلمهای وس اندرسون است. وس اندرسون بی تردید یکی از کارگردانان مولف سینما محسوب میشود که تمامی آثارش پر است از امضاهای شخص خودش و با تمامی آثار دیگر کارگردانان جهان به شکلی واضح فرق میکند. فیلمهای او تماما از نظر بصری چشمنواز هستند و قاب بندیهای او در هر نما به گونهای است که بیننده تصور میکند با یک بوم نقاشی از یک نقاش هنرمند طرف است نه یک فریم از یک فیلم سینمایی! در این اثر هم وس اندرسون با استفاده از رمان “رولد دال” ، نویسنده مشهور بریتانیایی در ژانر فانتزی که “چارلی و کارخانه شکلات سازی” از محبوبترین آثارش است، جلوه بصری فوقالعادهای خلق کرده است.
برای پی بردن به زیبایی بصری این فیلم کوتاه نگاهی گذرا به رنگبندی همان سکانسهای ابتدایی فیلم کافی است! رنگبندی این فیلم واقعا تماشایی است! نگاه کنید که چگونه در اتاق راوی اول (خود رولد دال با نقشآفرینی رالف فاینس) رنگهای گرم و روشن استفاده شده است و سپس در سکانس بعدی، سکانس حضور “هنری” در کتابخانه، از رنگهای سرد استفاده شده است؛ یا در سکانس بیمارستان نورپردازی و رنگبندی سفید چقدر به فضای فیلم کمک میکند؛ یا در سکانسی در اواخر فیلم که “هنری شوگر” با یک لباس قرمز (که کاملا او را از فضای صحنه متمایز کرده است) پولها را به پایین ساختمان میریزد. کلا این اثر از منظر رنگبندی یک کلاس آموزشی است.
سینمای وس اندرسون به قدری متفاوت است که میتوان یک مقاله مفصل جداگانه راجع به سینمای خاص او نوشت. برای مثال به نوع حرف زدن کاراکترها در فیلم دقت کنید. نگاه کنید که چگونه تمامی کاراکترها دیالوگهایشان را بسیار سریع ولی شمرده بیان میکنند! یا به طراحی صحنه دقت کنید. در طول فیلم بارها شاهد تغییر دکور و صحنه به کمک بازی با نور به شکل جالبی هستیم! حتی سکانسی که در آن دکتر (با نقشآفرینی دِو پتل) بین جمعیتی از مردم نشسته است و همگی به دوربین نگاه میکنند ولی فقط او صحبت میکند بسیار شبیه به سکانس مشابهی در جدیدترین فیلم بلند او، Asteroid City 2023، است. اصولا هم وس اندرسون زیاد اهل حرکت دادن دوربینش نیست و وقتی هم که دوربینش را حرکت میدهد صرفا حرکات ساده دوربین را انجام میدهد. طبیعی هم هست. قاب بندیهای او بی نظیر است و همان طور که گفتم مانند بومهای نقاشی است.
نکته دیگری که این فیلم را به اثری خوب و موفق تبدیل کرده است ریتم خوب آن است. وس اندرسون دوباره توانسته است یک ریتم خوب و سریع را در اثرش ایجاد کند به طوری که حوصله بیننده سر نرود. (نکتهای که در فیلم “Asteroid City” به شدت آزاردهنده بود و بیننده باید هنر میکرد که طرفدار سینمای وس اندرسون نباشد و فیلم را تا پایان تماشا کند!)
نوع روایت هم کاملا متفاوت با فیلمهای دیگر است. به شکلی که در بسیاری از لحظات فیلم، خود کاراکترها مانند یک راوی داستان انگار در حال خواندن جملات کتاب داستان “رولد دال” برای بیننده هستند!
لحن پر شوق و ذوق و کمدی فیلمهای وس اندرسون هم به وضوح در این فیلم حس میشود. موضوعی که اینجا کمک حال ریتم خوب و سریع فیلم بوده است.
اما از این نکات مثبت که بگذریم کماکان فیلم کاستیهای سینمای وس اندرسون را دارد. کماکان در این فیلم هم شخصیت پردازی چندان خوبی را شاهد نیستیم و بیننده نمیتواند زیاد به کاراکترها نزدیک شود. این فیلم براساس رمانی از “رولد دال” ساخته شده است و طبیعتا باید یک مضمون و محتوا داشته باشد. اما متاسفانه در این فیلم هم شاهد پرداخت درست و حسابی و کاملی نیستیم. مضمون فیلم را میتوان نکوهش شخصیت سابق “هنری” و کم ارزش بودن ثروت اندوزی دانست. در فیلم سکانس بسیار خوب ریختن اسکناسهای پول از بالای پنجره به کف خیابان را داریم. (دوربین “هنری” را نشان میدهد که پولهایش را از پنجره به پایین میریزد و در حال تماشای مردم است که در خیابان هیاهویی به پا کرده اند. دوربین با تصمیمی هوشمندانه به خیابان و مردم کات نمیخورد و همان بالا میماند و کماکان “هنری” را نشان میدهد. سکانسی که به شکلی حرفهای کارگردانی شده است و به زیبایی با افکت های صوتی خوب، هیاهو و تقلای مردم برای کسب چیزی به نام پول را نشان میدهد.) اما به جز این سکانس عالی، مضمون فیلم خوب چفتو بست نمیشود که البته با توجه به کمبود زمان فیلم خیلی هم نمیشود این ایراد را برجسته کرد.
نقطه ضعف دیگر سینمای اندرسون گرچه اینجا کمرنگتر شده است اما باز هم تا حدی دیده میشود. بازیگران در فیلمهای وس اندرسون عروسکهای خیمه شب بازی هستند که با نخهای فرضی توسط او حرکت داده میشوند. در فیلمهای او علیرغم حضور نام های برجسته خبری از بازیهای درخشان و جذاب نیست. کست این فیلم هم از “بندیکت کامبربچ”، “رالف فاینس”، “بن کینگزلی” و “دو پتل” تشکیل شده است! ولی در این فیلم هم بازیهای ویژهای از این کست نمیبینیم. گرچه انصافا این نوع دیالوگگویی تند و سریع کار هر کسی نیست!
در کل فیلم “داستان فوقالعاده هنری شوگر” اثر خوب و جذابی است. از نظر بصری شاهد یک فیلم کم نظیر و قابل تحسین هستیم. این فیلم کوتاه به مراتب از “سیارک آباد”، اثر چندی پیش “وس اندرسون”، بهتر است و به خصوص از نظر داستانی و ریتم به شدت بهتر است. فیلمی است که تمام سینما دوستان میتوانند از دیدنش لذت ببرند و باری دیگر اثری خوب و جذاب از کارگردان مولف سینمای هالیوود ببینند. خصوصا طرفداران “وس اندرسون” میتوانند ۳۹ دقیقه رویایی را با تماشای این فیلم کوتاه تجربه کنند.
پر بحثترینها
- رسمی: سونی دو استودیوی Neon Koi و Firewalk، سازنده Concord، را تعطیل کرد
- ادعای مدیر سابق Sweet Baby: استودیوها سراغ ما میآیند تا داستان بازیهایشان را بهبود دهیم
- مشخصات کامل سختافزار پلی استیشن ۵ پرو فاش شد
- مدیرعامل پلی استیشن: طرفداران باید انتظارات خود را کاهش دهند، PS5 Pro یک کنسول نسل بعدی نیست
- سازنده سابق راکستار: مردم سالها از واقعگرایی GTA 6 صحبت خواهند کرد
- ۷ بازی مخفیکاری با پیشرفتهترین هوش مصنوعی دشمنان
- نقدها و نمرات بازی Call of Duty: Black Ops 6 منتشر شدند
- ادعای سازنده Concord: اثری ساختیم که تجربه فوقالعادهای را به گیمرها ارائه میدهد
- بیش از ۸۰ بازی برای PS5 Pro بهینه شدهاند
- Horizon Zero Dawn Remastered در زمان عرضه روی استیم تنها ۲.۵ هزار بازیکن فعال داشته است
نظرات
هنری شوگر بهترین داستانی هست که من تو به عمرم خوندم. به درست و یا غلط این کتاب توی ۱۲ سالگی خوندمش(هنری شوگر و ۶ داستان دیگر) مسیر تموم زندگی منو عوض کرد. بعد از این کتاب که بر اساس داستانی واقعی نوشته شده(خود دال به سفارش دوستان نزدیک هنری نوشته)، من کل اینترنت رو شخم زدم که ببینم آیا این داستان واقعی هست یا نه. با هر ترفندی که فکرش رو بکنی یا نکنی دنبال شخصی گشتم که چنین مشخصاتی داشته باشه( تمامی اسامی کتاب و کازینوها عوض شدن همین کار رو سخت میکرد) هرچند، هرگز اون کسی که اسمش به اصطلاح هنری شوگر هست پیدا نکردم، اما در عوض به کلیات داستان شک کردم. چون یک داستان دیگه هم شبیه این هست به اسم کودا باکس. هرگز فکر نمیکردم رولد دال دروغ بگه یا بخواهد اغراق کنه. چون برای دیگر کارهای سفارشی مثل گنج میلدن هال و غیره واقعاً امانتداری رو رعایت کرده بود. روی طناب نازکی از نبوغی خودش و خیالپردازی و امانتداری در داستانهاش بندبازی کرده بود. اما در نهایت اونقدر دنبال ساختگی یا اصلی بودن این داستان گشتم که در نهایت در دنیای واقعی تو همین ایران لعنتی خودمون افرادی رو پیدا کردم که دست کمی از هنری شوگر نداشتند……هرچند که خودم هم میدونم این خط آخر رو باور نخواهید کرد…..اما من هم یک روزی متریالیست بودم و به خیلی چیزها که هیچ……به هیچ چیز باور نداشتم.
دیدن این خبر لعنتی مثل این بود که یک دیسک پلی استیشن ۶ رو از آینده برام فرستاده باشن و متشکر از امیر عبدال..یان عزیز بابت پوشش این خبر.
ضمناً……رفقا من واقعاً احساس میکنم بهتره از گیمفا برم و بازنشسته بشم. در این چندصباحی که با شما بودم خیلی خوشگذشت اما بهتره منم برم پیش سوسمار. هرکس مایل بود که با من در ارتباط باشه پ.خ بفرسته تا تلگرامم رو در اختیارش بذارم. همه شما رو به سدربیر حسین غزالی…..و حسین غزالی رو به خدای بزرگ میسپارم.
خدا نگهدار همتون باشه[ با سیس گریت گتسبی که کلاهش رو برمیداره و ماشینو گاز میده]💨💨💨💨
فکر نمیکردم نقدش کنید.نقد خوبی بود.
ولی من زیادی از طرز روایت فیلم خوشم نیومد.انگار داشتن واست داستان رو تعریف میکردن شبیه کتاب صوتی.
اما دوسش داشتم.
خوب سبک فیلم هم همین هدفش بود، که حس کنی داری یه کتابو میخونی.
درسته👍
متاسفانه وس اندرسون جدیدا خیلی افت کرده
هتل بوداپست بهترین اثرشه بنظر من