نقد فیلم The Adults | لنگ در قصه، لنگ در کمدی، لنگ در همهچیز
این روزها حال سینما خراب است. چه بلاک باسترها چه مستقلها. حداقل ما سینمادوستان کمی به مستقلها امید داشتیم اما این امید نیز واهی بود. فیلم The Adults در همین چند روز پیش منتشر شد و به من شخصه از دیدنش بسیار نا امید شدم. فیلم پلات مهم و جذابی داشت اما اثر به فُرم نرسید چون این داستان، مسئله فیلمساز نبوده است. فیلم The Adults در اجرا لنگ است؛ در کمدی لنگ است و در آخر در همهچی لنگ است.
فیلم از همان شروع خود نامفهوم است. پسری وارد شهری بیروح شده و سرگردان میچرخد. خود این استفاده از فصلها به نوعی کلیشه شده است. زمستان میشود یعنی فضایی نهلیسمی. پاییز میشود یعنی فیلمی عاشقانه. The Adults نیز از این کلیشه به دور نیست، فضای سرد به فیلم سنجاق شده و سعی میکند بارِ فضای پوچِ فیلم را به دوش بکشد. دوربین نیز روی دست حرکت میکند و این لرزه در تصویر صرفا باید تداعیکننده هیجان باشد اما فیلم اصلا هیجانی ندارد! گویی کارگردان صرفا با چند تکنیکی که در کلاس یاد گرفته میخواهد فیلم بسازد. از همین روThe Adults عملا به فُرم نمیرسد.
یکی دیگر از مشکلات فیلم همین کاراکتر اصلی است. داستان حولمحور این کاراکتر میچرخد و این درحالی است که مخاطب اصلا با این کاراکتر آشنا نیست. او کیست؟ شغل او چیست؟ دلیل این نهلیسمی بودن او چیست؟ داستان او در مقابل خواهرانش چیست؟
اگر قرار باشد من خودم را جای او بگذرام و با وی همذاتپنداری کنم، باید و باید او را بشناسم اما چنین اتفاقی در فیلم نمیافتد. این کاراکتر از چندین بُعد نیز دارای مشکل است. او جُک بیمزه میگوید و کاراکترهای مقابل او جواب وی را نمیدهند و او نیز به قدری این جوک را ادامه میدهد که نگاه سنگینِ کاراکترهای مقابل و همچنین فضای سنگین فیلم او را میبلعد. اما مشکل در کجاست؟ این جوکها معطوف به یک نفر نیست! خواهران نیز چنین هستند (خواهری که در ایستگاه رادیویی با درآوردن صدای عجیب چنین کرد و خود کاراکتر که در بولینگ و سر میز چنین شوخی کرد) یعنی برای خلق کمدی، هر یک از کاراکترها باید ویژگیهای منحصر به فرد خود را داشته باشند و وقتی یک نوع کمدی را تمامی کاراکترها اجرا میکنند مشخص میشود که تنها یک نویسنده پشت این کمدیهاست و این یعنی داستان خلق نشده است. یک داستان باید مستقل از خالق خود نفس بکشد. فیلم The Adults بسیار وابسته به خالق است، خالق نیز تنها بر تکنیک تکیه زده است.
این فیلمِ مسموم تنها یک کانسپت است که در همان کانسپتی میماند. ایده اصلی فیلم به تصویر کشیدن ستیزی میان گذشته و حال است. دوستانی که با آنها کلی در جوانی خوشگذرانی میکردیم و اکنون این امکان فراهم نیست. هر کدام بزرگ شده و به سراغ زندگی خود رفتهاند؛ حال بازسازی این خاطره با انسانهای جدید به فاجعه میانجامد. این طرح اصلی فیلم است اما کارگردان نمیتواند آن را بگوید، چون میخواهد فلسفه زده و روانشناختیاش بکند که خب آن را هم نمیتواند. اصلا معلوم نیست این برادر و خواهران در گذشته چگونه بودهاند، صرفا آوازهایی مسخره خوانده میشود که قرار است به نوعی اکنون را به گذشته پیوند زند اما حتی نمیتواند حس بیافریند. این آوازها تنها از مگی (سوفیا لیلیس) یک کاراکتر مثلا احساسی و زود رنج میسازد که الکی خوشحال و یا بدتر از آن الکی ناراحت میشود.
در مقابل این کاراکتر، خود کاراکتر اریک نیز نامفهوم است، او بیدلیل اهل رقابت است، او کافیست یک بازی را ببازد تا دنیاش را دگرگون کند، چرا او میخواهد برنده شود؟ از همه مهمتر چرا او چنین بازیگری خوبی را از خود نشان میدهد؟ (به هنگام بازی کارت و تعریف داستان شیرشاه) تمامی این سوالها بیجواب میماند و کارگردان نیز مثلا سعی میکند کاراکترهایی چند بُعدی و روانشناختی داشته باشد، حال این درحالیست که برداشتهای طولانی با دیالوگهای بیربط به راستی مخاطب را خسته میکند و در پایان نیز نامفهوم و نا مشخص باقی میماند.
در واقع فیلم The Adults بسیار سعی میکند فضایی نهلیسمی داشته باشد اما نمیتواند چون نهلیسیم مسئلهاش نیست. فیلمساز (داستین گای) صرفا میخواهد خودش را متفاوت با دیگر کارگردانها معرفی کند و به نوعی پا در مسیر برگمان بزرگ بگذارد و همین یعنی فیلم به فُرم نمیرسد. برگمان فیلم فلسفی و روانشناختی میساخت چون این چیزها مسئلهاش بود. صبح تا شب فکرش را به خود درگیر کرده بود، او صرفا نمیخواست در یک فیلم باهوش به نظر برسد. اما کارگردان The Adults انسانی عمیق و فلسفی نیست، او با همان چند تکنیکی که بالا خدمتتان عرض کردم، میخواهد مخاطبش را گول بزند تا مخاطب نیز فکر کند با یک اثر مهم و متفاوت طرف است. حال چه بسا که اصلا مخاطب امروز با چنین فیلمهایی که چنین فضاهایی دارند اصلا ارتباط برقرار نمیکند.
راستش را بخواهید مخاطب امروز کم حوصله است، یعنی حوصله فیلمهایی مثل پدرخوانده را هم ندارد. دلیل این عمل نیز به عصر تکنولوژی برمیگردد. در پنجاه سال پیش انسانها یا باید سه ساعت و نیم پدرخوانده را در سینما تماشا میکردند تا باید به خانه رفته و در و دیوار را تماشا میکردند. اما امروزه اسباب سرگرمی زیاد است. مخاطب را فیلم را میبیند اگر خسته شد یا میرود گیم بازی میکند یا وقتش را در اینستاگرام سپری میکند. منظور از این حرفها اینکه اولا فیلم The Adults به فُرم نمیرسد چون فیلمساز انسانی عمیق و فُرمیک نیست و دوما اگر هم بخواهد برسد باید سرگرمی را نیز در اثر خود لحاظ کند وگرنه مخاطبش را میبازد.
در پایان میشود گفت اثر The Adults فیلمی ضعیف و لنگ است که چیزی به جز خستگی برای مخاطب ندارد. البته فیلم پتانسیل این را داشت که بهتر، شیرینتر و گرمتر در روابط باشد اما چند چیز اضافی در فیلمنامه این اجازه را نداد. بازیگران خوب هستند اما این بازیگرانِ خوب بدون فیلمنامهِ درست صرفا دارند وقتشان را تلف میکنند. The Adults در ساخت فضا ناکام میماند، دوربین نیز بعضی جاها الکی خط فرض را شکسته و در لانگ شاتهایی تکنیک زده کاراکترهایش را در دوردستها قرار میدهد تا حس تنهایی را به مخاطب القا کند. بیش از این نمینویسم تا الکی علیه فیلم جبهه نگرفته باشم. فیلم بد است همین.
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مورد انتظارترین بازی های سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
نظرات
Another cringe movie
ممنون از نقد فوق حرفه ای… واقعا سینما داره به کجاها میره؟؟!
ممنون از نگاهت دوست عزیزم.
سینما داره به چیز میره و تنها پناهگاه ما فیلم های کلاسیکه
این فیلم قراره بره جشنواره سس مایونزها….. اون فیلمو یادتونه طرف ۸ ساعت از چرای گوسفنداش فیلم گرفته بود فرستاده بود جشنواره؟ اینم همونه
سس فرانسوی☕
یک لکه لنگ بلورین برای جناب آقای کارگردان…….
از شوخی گذشته اون دختر وسطیه چرا قیافش شبیه بازیگر نقش هابیت تو سریال ارباب حلقه هاس؟ (شباهت یا همونه؟! )
خودش هابیته احتمالا
اقای کریمی مجبورم کردی برم فیلمو نگا کنم
جان من فیلمای خوب نقد کن 😂🙏
این کارگردان بنظرم باید یه فیلم راجب تیمور لنگ بسازه شاهکار میشه 🗿
حالا ببین شاید خوشت اومد😂
نقد هم که گفتم دست من نیست…
کلاً کارگردانشم لنگ لنگان فیلمو ساخته
فیلمای بی کیفیت امیرسالار میبینن میلرزن انگار که زهردارترین مار دنیا زده بشون سم 🗿🚬
توی جان ویک یه دیالوگی بود گفت من سراغ دردسر نمیرم اما اگه اون بیاد سمتم پدرشو درمیارم، رابطه من با نقد فیلمهای بد همینه 😂😂😂😂😂
جناب کریمی واقعا از مطالعه نقد های شما لذت میبرم
واقعا دست مریزاد👏
خسته نباشید❤️
ممنونم دوست عزیزم لطف داری
تو همون تیتر جوری کوبودینش که من جاشون باشم تا اخر عمر سمت بازیگری نمیرم
من همیشه معتقد بودم که نباید مخاطب خوش حدس بزنه که من از فیلم خوشم اومده یا نه. نظر باید صریح اعلام بشه
خوشم اومد باریکلا🔥
منتقد باید اینجوری باشه
خدا بهتون رحم کرده ایجا چنین نقد هایی می نویسید ولی اگر در یکی از این کشور هایی که دمیکراسی دارن بودید الان یا گوشه خیابان کارتون خواب بودید یا تو زندان 🤣🤣🤣
کاملا مخالفم دوست عزیزم. شما فکر میکنید دموکراسی از کجا میاد؟ از فرهنگ نقد. اینجا ما فرهنگ نقد نداریم و دوست داریم همه چیز رو اسطوره ای قبول کنیم. شما وضعیت منتقدهای اینجا رو با خارج مقایسه کن ببین کدومش کارتون خوابه
ولی کدومشون هم شجاعت این گونه نقد کردن چنین آثاری رو داره (اگه این طور نقد کنن کنسل خواهند شد مثل خیلی های دیگه). دموکراسی از رم باستان می یاد که در اونجا اولین مجلس بشر مجلس سنای رم تشکیل شد که مردم نمایندگانشون رو که سناتور نام داشتن انتخاب می کردن ولی در قرن ها بعد در همین ایتالیا دیکتاتوری به نام موسولینی به قدرت رسید که یکی از بدترین دیکتاتور های تاریخ بود. حقوق بشر هم برای اولین بار در ایران باستان در استوانه کوروش بود اینو دیگه توضیح نمی دم. اینا رو گفتم که بدونید اینکه چی کجا بوده مهم نیست ولی این رو هم می دونم که پایه های دموکراسی در آمریکا محکم تر از این حرفاست که که با بادی به نام ووک بلرزه ولی خیلی ها در همین هالیوود بار ها گفتن که دیگه مثل گذشته نمی تونن اعتقاداتشون رو بیان کنن.این یعنی آزادی بیان و دموکراسی افت کرده ولی با اخباری که این چند وقته داره میاد انگار تا زمان پیوستن ووک به زباله دان تاریخ زمان زیادی نمانده.
خب اینکه گفتید شجاعت نقد باید بگم اقای راجر ایبرت. اگر امروز منتقدا میگن تنت نولان شاهکاره چون چیزی حالیشون نمیشه.
دموکراسی هم از یونان باستان میاد.
رم که لازم نبود بیاید تا موسولینی توی همون دوره سزار دموکراسی نابود کرد.
درباره سقوط دموکراسی هم موافقم چون دنیای ما خیلی مبتذل پسند شده. سلبریتی ها همه جا هستن! شما دقت کنید توی مراسم ریاست حمهوری جو بایدن، لیدی گاگا رو برده بودن!
درود
بنده یونان رو سرچ کردم و دیدم شما درست می گید ولی جالب بود دموکراسی در آتن هم در نهایت سقوط کرد.سزار هم در همون مجلس سنا کشته شد.
ولی یه چز جالب تو سرچم دیدم که به شرایط الان دنیا خیلی شبیه
فیلسوفان معروفی همچون سقراط، افلاطون و ارسطو که امروزه آنها را به خاطر اندیشمندی و افکار تأثیرگذارشان ستایش میکنیم، در واقع از دموکراسی بیزار بودند. برای مثال سقراط اعتقاد داشت که دموکراسی به معنی تن دادن به خواستهی افرادی تباه است و درنهایت به تباهی میانجامد.
ولی در مورد منتقد ها مخالف هستم الان اینکه فیلم king woman یه آشغاله نیاز به سواد خاصی نداره ولی نمراتی گرفته که از فیلم گلادیاتور بیش تره.
سلام دوست عزیزم
دموکراسی در زمان یونان تنها معطوف به اربابان و بزرگان شهر بود نه عام. حتی اگر از دید فلسفه هرمنوتیک نگاه کنیم باز هم میشه از این سه فیلسوف دفاع کرد، به هر حال در ۲۵۰۰ سال پیش و نسبت به شرایط اون زمان یه چیزی گفتن.
درباره woman king هم که چه عرض کنم… از اون بدتر به فیلم همه چیز در یکجا به یکباره اسکار دادن…!
فیلم Buffalo 66 اثر وینسنت گالو رو به عنوان فیلم مستقل خوب پیشنهاد میدم