نقد و بررسی فیلم ۶۵ | مهمان ناخوانده زمین
فیلم ۶۵ اثری تازه منتشر شده در ژانر علمیتخیلی و اکشن با بازی و حضور آدام درایور میباشد که قصهای از ۶۵ میلیون سال قبل را روایت میکند.
فیلم ۶۵ توسط برایان وودز و اسکات بک ساخته شده است. این افراد در ساخت آثاری آشنا نقش داشتهاند. آنها فیلم Haunt یک اثر ترسناک و اسلشر محصول سال ۲۰۱۹ و فیلم ترسناک و دلهرهآور Nightlight را نیز کارگردانی کردهاند.
علاوه بر آن این دو جزو فیلمنامه نویسان فیلم موفق و پر سر و صدای A Quiet Place نیز بودهاند. فیلمی که شاید بتوان آن را موفقترین و مهمترین پروژه سینمایی آنها نامید.
حال چهار سال پس از فیلم Haunt آنها تصمیم به ساخت سومین ساخته مشترک خود یعنی فیلم ۶۵ گرفتهاند.
پس از فعالیتهای پی در پی در ژانر و سینمای وحشت حال آنها به سراغ ژانری متفاوت رفته و سعی در ساخت اثری علمیتخیلی و اکشن داشتهاند.
اما باید دید این تغییر حوزه فعالیت و شروع کار در ژانری جدید چقدر به این دو کمک کرده است؟ آیا آنها توانستهاند در اولین تجربه خود موفق شوند؟
داستان فیلم ۶۵، شصت و پنج میلیون سال قبل اتفاق میافتد و روایتی خیالی است از اولین حضور یک بیگانه بر روی کره زمین.
قصه با خانوادهای سه نفره آغاز میشود. آدام درایور به عنوان پدر این خانواده قصد دارد تا به ماموریتی به مدت دو سال رفته تا میزان پول مورد نیاز برای درمان بیماری دختر خود را فراهم کند.
در نتیجه میلز با بازی آدام درایور خانه را ترک کرده و به دنبال تامین هزینه درمان دخترش میرود. او در اثر یک سانحه و برخورد شهاب سنگ در سیارهای ناشناخته سقوط میکند. این سیاره ناشناخته همان کره زمین است.
حال میلز باید تلاش کند تا با تنها بازمانده این سقوط که دختر بچهای به نام کوآ میباشد، از این سیاره قبل از برخورد شهاب سنگهایی که باعث انقراض دایناسورها میشود، خارج شود.
فیلم ۶۵ اما نه موفق به ایجاد هیجان یک اثر اکشن میشود و نه موفق به انتقال جذابیت یک اثر علمیتخیلی.
۶۵ را پیش از هر چیزی میتوان اثری یکنواخت نامید. این یکنواختی در فیلمنامه، تمام بالا و پایینها و هیجانات محتمل فیلم را از بین میبرد.
فیلم از همان ابتدا تا انتهای خود یکنواخت و بیروح و بدون نقطه عطف در فیلمنامه است. در واقع از لحظهای که میلز با کوآ آشنا میشود و این دو سعی در بقا در کره زمین را دارند تا لحظه فرارشان هیچ عملکرد مثبتی در فیلمنامه وجود ندارد.
میلز و کوآ در مسیر خود برای رسیدن به محفظه فرار و خروج از زمین موانعی را میبینند. اما این موانع ابدا به گونهای طراحی نشدهاند که مخاطب خطر و سختی راه را برای شخصیتهای اصلی فیلم حس کند.
در واقع هر مانعی که بر سر راه میلز و کوآ قرار میگیرد در چند ثانیه و نهایتا یکی دو دقیقه از سر راه برداشته میشود تا این دو به مسیر خود ادامه دهند. گویا که فیلم اجبار شده تا بیش از یک ساعت و نیم نباشد.
قصه و اتفاقات یکنواخت هستند و علاوه بر آن تکنیکهای دوربین و کارگردانی نیز در حدی نیستند تا موفق به ساخت هیجان مورد نیاز برای یک اثر اکشن شوند.
از یکنواخت بودن فیلمنامه و نبود اولین عناصر یک اثر اکشن که بگذریم، به شخصیتها و قصه و روابطشان میرسیم.
هدف میلز از این ماموریت فراهم کردن پول مورد نیاز جهت درمان دخترش و در نهایت راحتی خانوادهاش میباشد. اما کدام خانواده و کدام دختر؟
در فیلم کوچکترین اثری از یک خانواده یا یک ارتباط ساده پدر و دختری دیده نمیشود. نه خانوادهای ساخته و حس میشود و نه پدر و دختری.
در نتیجه فیلم از نظر حسی نیز زمین میخورد. هنگامی که تنها دغدغه شخصیت که نجات جان دخترش است تبدیل به دغدغه مخاطب نمیشود، هیچگونه ارتباطی بین مخاطب و شخصیت ایجاد نمیشود.
در نتیجه گیر کردن میلز در کره زمین و به موقع نرسیدن او به دخترش اهمیتی برای مخاطب ندارد. پس از مدتی مشخص میشود که دختر او میمیرد و این موضوع باز هم اهمیتی برای مخاطب ندارد چرا که شخصیتپردازیها و ساخت ارتباط بین شخصیتها در فیلم از حالت آماتور نیز پایینتر است. در نتیجه کوچکترین حسی در فیلم ایجاد نمیشود چرا که اولین دریچه حس کردن در سینما از طریق کاراکتر باز میشود.
اما این ضعف موجود در پرداخت شخصیتها در ارتباط بین میلز و کوآ نیز دیده میشود. آن دو که برای فرار از کره زمین با یکدیگر همراه شدهاند هرگز تبدیل به زوجی قابل درک و قابل حس نمیشوند.
این ارتباط دو نفره تماما اجباری و زوری است و مخاطب باید بپذیرد که این دو خیلی با یکدیگر نزدیک و صمیمی شدهاند.
فیلم اصرار دارد که کوآ را به جای دختر میلز قرار دهد و شرایطی احساسی ایجاد کند اما کاملا ناموفق است. چرا که این ارتباط ساخته نمیشود بلکه به مخاطب تحمیل میشود.
کوچکترین اثری از ارتباط بین این دو شخصیت دیده نمیشود. این اتفاق با آن وجود رخ میدهد که فیلم باید میتوانست در طول یک مسیر سخت این دو نفر را به یکدیگر نزدیک کند اما سرنوشت این دو شخصیت نیز اهمیتی برای مخاطب ندارد.
در واقع هیچ تحول و یا تکاملی در این شخصیتها وجود ندارد و مشخص نیست از چه لحظهای تا این حد با یکدیگر نزدیک میشوند. شخصیت آنها نیز همانند سایر اتفاقات فیلمنامه خطی، تک بعدی و یکنواخت است.
میلز دائما به زبانی که کوآ متوجه آن نیست با او حرف میزند. آیا کاراکتر ضریب هوشی پایینی دارد یا این تلاشی بیفایده برای شخصیتپردازی است؟ نمونه بسیار بد آن در لحظات پایانی فیلم و هنگامی که نوآ متوجه مرگ خانوادهاش میشود قابل دیدن است.
سریال تازه منتشر شده The Last of Us را به یاد آورید تا شیوه صحیح ساخت رابطه بین دو شخصیت را متوجه شوید و تفاوت آن با ادا در آوردنهای احساسی و سانتیمانتال را کاملا درک کنید.
در فیلم ۶۵ نه شخصیت میلز و خانوادهاش ساخته میشوند و نه کوآ و خانوادهاش. تنها موردی که در آن اثری کمرنگ از حس و درام دیده میشود، نقاشی کوآ بوده که پدر و مادر خود را در سطوح مختلف نقاشی میکند. بجز این مورد فیلم تماما از نظر حسی نه تنها شکست میخورد بلکه به التماس کردن از مخاطب برای دراماتیک جلوه دادن اثر میافتد.
در پایان باید گفت که فیلم ۶۵ اثری ضعیف و شکست خورده در تمام ابعاد است. فیلم با وجود آنکه ایده جذابی دارد و عصر دایناسورها را به شیوهای متفاوت به تصویر میکشد، اما نه موفق به ساخت هیجان یک فیلم اکشن میشود و نه چیزی از ۶۵ میلیون سال قبل و غیر زمینی بودن میلز و کوآ در آن مشخص است. فیلم در دو بعد اکشن و علمیتخیلی ناموفق است.
فیلم ۶۵ را در یک کلمه میتوان ناتوان توصیف کرد. ناتوان در تمام آنچه سعی دارد تا به آن برسد و هر چه بیشتر دست و پا میزند، بیشتر فرو میرود و این تلاش بیفایده نیز بر مخاطب روشن است.
پر بحثترینها
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- ۱۰ بازی سینماتیک که میتوانند با بهترین فیلمهای سینمایی رقابت کنند
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
- شایعه: حالت پرفورمنس بازی STALKER 2 روی Xbox Series X به خوبی اجرا نمیشود
- بازی Death Stranding Director’s Cut دومین بازی پرفروش ایکس باکس شد
- بدون اشتراک پلاس، امکان انتقال فایل سیو بازیها از پلی استیشن ۵ استاندارد به پرو وجود ندارد
- رسمی: شرکت مادر FromSoftware پیشنهاد خرید از سوی سونی را تایید کرد
- بازی GTA V با این هدف ساخته شد که از هر نظر بهتر از GTA IV باشد
نظرات
فیلم از همه نظر ضعیف و غیر قابل لمس بود
فیلم خسته کنندهای بود و جلوههای ویژه ضعیفی داشت
واقعن فیلم جذابی نبود
فیلمی که ویل اسمیت با پسرش بازی کرده بود که بر میگردن زمین ، این فیلم هم تقریبا مثل همونه ، البته این قبل از برخورد شهاب سنگ رو نشون میده ،درست وقتی که دایناسورها میخوان منقرض بشن ،ولی اون فیلم ویل اسمیت بعد از تمدن انسانها و نابودی اونها رو نشون میده ، تقریبا دو هفته طول کشید تا دیدمش این فیلم رو
۶۵ رو هنوز ندیدم ولی تو گالری دارم
ولی اون فیلم که گفتی برام خیلی لذت بخش بود
خوش ساخت بود
من تریلرای این فیلم اومد دقیقا یاد همون فیلم ویل اسمیت افتادم فک کنم آخرین فیلمی که از ویل دیدم همون بود از اون تاریخ به بعد از فیلمای ویل اسمیت چه فیلمی بهتره و پیشنهاد میکنید ببینم؟
من به شخصه ادمیم که خیلی زیاد فیلم میبینم هم فیلمایی که نمره های بالا گرفتن هم فیلم هایی که نمره های پایین دارن و اتفاقا همین دیشب این فیلم نگاه کردم و با تک تک کلماتی که گفتی مخالفم قسمتای احساسی فیلم مخصوصا صحبت های دخترش بسیار قشنگ بود و حس رو منتقل کرد و تمام خطر ها و هیجاناتی که باید منتقل شد.
نمیدونم این روزا نقد شده فقط تو سر فیلم کوبیدن تو ایران
چه فیلم ایرانی باشه چه خارجی تاحالا یه نقد نه از گیم فا نه از ویجیاتو ندیدم که توش فیلمو نکوبیده باشن
نمیدونم داری از چی این فیلم مزخرف دفاع میکنی. چون حتی T-rex این فیلم هیچ شباهتی به تی-رکس نداره!!!
فروش فیلم که فاجعه بود. فیلم با بودجه ۴۵ میلیون فقط ۵۶ میلیون فروش داشت که یکی شکست صددرصد. تو IMDB هم که امتیاز ۵.۵ آورد.
دیگه همه مردم دنیا گفتن مزخرفه. پس بیخود از نقد ایراد نگیر.
فیلم مزخرفی بود!