نقد فیلم Cocaine Bear | خرس عنکبوتی
«الیزابت بنکس» بازیگر نام آشنای هالیوودی که دستی در فیلمسازی نیز دارد، اینبار فیلمی را در قامت کارگردان و تهیهکننده تولید کرده است که داستان آن بر اساس یک رویداد واقعی در سال ۱۹۸۵ میلادی اتفاق افتاده است. داستانی با این روایت که یک خرس سیاه آمریکایی در اثر اشتباه یک قاچاقچیِ مواد مخدر به حجم زیادی از مواد مخدر (کوکائین) دست مییابد و آنها را میبلعد؛
این داستان که قطعا تنها شنیده شده و حتی خندیدهشده از جانب «الیزابت بنکس» برای او موجبات یک اثر کمدی و ترسناک با عنوان «خرس کوکائینی» را فراهم کرده است که باید گفت نه کمدی است و نه ترسناک بلکه در حقیقت لودگی و ولنگاری است و البته مضحک.
فیلم «خرس کوکائینی» از آن دست آثاری است که مانندش را به وفور در بخشی از بدنهی سینمای وحشت که جمعی از افراد اغلب غریبه و به طور تصادفی طعمه حملات یک حیوان وحشی و درّنده همچون مارکبری بزرگ، پلنگ یا کروکودیل میشوند، دیدهایم اما چیزی که این فیلم را تا حدودی متمایز از آن دست آثار میکند این است که خرس وحشی قصه اینبار نه به ذات و خودخواسته بلکه متأثر از یک اشتباه انسانی با مادهٔ مخدرِ «کوکائین» برخورد داشته و تحت تأثیر آن اصطلاحاً نشئه شده و وحشی و درّنده میشود و همچنین به علاوه منبع اقتباس این فیلم که بر اساس یک رویداد واقعی میباشد، همگی دست به دست هم دادهاند تا اینبار یک اثر از «الیزابت بنکس» بیشتر در دهانها چرخیده، بیشتر دیده شود و تبعاً فروش بهتر و سودآوری بیشتری هم برایش به دنبال داشته باشد.
در فیلم «خرس کوکائینی» یکی دو بازیگر نام آشنا و قدیمی هالیوود نیز به نقشآفرینی پرداختهاند از جمله «کری راسل» و «ری لیوتا»ی فقید که از جمله آخرین بازیهایش را در این فیلم به نمایش گذاشته بود. علاوه بر این دو بازیگرانی چون «اوشی جکسون جونیور» ، «آلدن ارنرایک» و «مارگو مارتیندال» نیز بازی کردهاند که جملگی میتوان درباب تیم بازیگری جز «لیوتا»ی فقید که کمی تلاش و حرفهای بودن از جانبش میبینیم، بیان داشت که این فیلم و بازیهایشان را جدی نگرفته و در بحبوحهی فقر شدید فیلمنامه در پردازش کاراکترها و خامدستیهای قابل توجهِ «الیزابت بنکس» در کارگردانی و به خصوص تدوین، بازیهای بازیگران نیز به وضوح خام و ناشیانه پیش رفته است.
قبل از پرداخت اجمالی به اثر باید متذکر شد اگر مای مخاطب فقر جدی در مواجهه با آثار خوب و درست کمدی داشته باشیم، قطعاً به طور خام و سطحی با ولنگاری این دست آثار بهراحتی خنده بر لب آورده و به صرف همین خندیدن گمان میکنیم که با فیلم کمدیِ موفقی روبهرو بودهایم به گونهای که میتوان گفت به طبع اینگونه مخاطبان با ۹۵ درصد آثار مثلاً کمدی سینمای خودمان هم به خنده میآیند.
یک “موقعیت کمدی” ساختن در دل یک داستان کاری بسیار دشوار است که به راحتی با یک “اتفاق صرفاً مضحک” تفاوتهایی اساسی دارد؛ برای مثال یک سکانس اعلای کمیک و پخته را مثال میزنم که احتمالاً اغلب مخاطبان دیده اند و آن هم از سریال قوی و خوب «برکینگ بد» میباشد، جایی در یکی از قسمتهای فصل دوم زمانی که «والتر وایت» و «جسی» به کمک وکیلشان «سال گودمن» میخواهند یک فردی که خودخواسته به عنوان «هایزنبرگ» قلابی است را به زندان بیندازند که در یک موقعیت کمیک و ناخواسته، لحظهای اما سراسر تعلیق و دلهره و البته طنزآمیز سر «هنک» را گرم کرده تا آن گولزدن در یک تعلیقِ اعلای کمدی و طنزآمیز به نمایش درآید. اگر این سریال را دیده باشید قطعا این سکانس یادتان خواهد آمد و این یک نمونه به عنوان یک طنز درستِ داستانی بود.
حال برویم سراغ داستان فیلم «خرس کوکائینی» که در همان سکانس مقدمه به معرفی خرسِ اصلی قصه میپردازد، آنهم از طریق یک صحنه برهنهی خشن و البته مثلاً کمیک که یکی از انسانها را به طور وحشیانهای طعمهی درّندگی خرس کوکائینی قرار میدهد و به صرف بازی بازیگران یک واکنش طنزآمیز دارند و البته اکتهای خود خرس، موقعیت را میخواهد کمدی جلوه دهد اما این کمدی و طنزآمیز بودن زمانی به ثمر مینشیند و به درام ارتقا مییابد که ما در داستان فیلم با کاراکترهایی زنده و دارای نبض و دغدغه روبهرو باشیم؛
اما کمی پس از سکانس افتتاحیه زمانی که میخواهیم با کاراکترهای مختلف فیلم آشنا شویم با چند نکته مواجه خواهیم شد که ناامیدی قابلتوجهی به سراغمان میآورند؛ ابتدا بازی بازیگران که جملگی آماتورگونه و به شدت غیرحرفهای هستند به طوری که انگار هر سکانس به فاصلهی چند ماه برداشت شده است، دوم تدوین مبتدیانه و مفتضحِ فیلم است که در قطع نماها، کاتها و حتی بعضاً دکوپاژها پراکنده عمل میکند و اما مهمترین ضعف فیلم پرداخت کاراکترهاست که همگی با حداقل دادههای اطلاعاتی که در این فیلم همگی صرفاً با چند دیالوگ ماستمالی میشود، پیش میروند.
برای مثال: کاراکتر A میخواهد به مکان B برود و تمام. او این پیمایش را در یک حالت تخت و دوبعدی میپیماید و در این بین یا با وراجیها و چرتگوییهایی زمان سکانسش را میگیرد (همچون دو کاراکتر دیوید و ادی) یا در مسیرشان با خرس کوکائینی مواجه میشوند و در یک کنش و واکنشهای صرفاً لحظهای و رباتیک با چاشنی خندههای زیرپوستی بر کمیک کردن لحظه [و نه موقعیت یا درام] اصرار میورزند.
در این میان درباره خودِ خرس کوکائینی قصهمان هم توضیحی دهیم که تا یک سوم ابتدایی فیلم اعتیاد و اشتیاق وحشیانهاش به کوکائین عملاً پنهان میماند و از نظر فیگور و اکت نیز که کاملاً رایانهای جلوهگر شده و حتی یک تحرک سریع و چابک دارد گویی که در سکانسهایی یک رزمیکار حرفهای است یا حتی یادآور سرعت و چابکی «مرد عنکبوتی» برایمان میباشد و از این درخت به آن درخت میپرد یا در دیگر صحنهها با سرعتی غیرمنطقی به کاراکترها حمله ور میشود.
از دیدِ نقطه نظر خود فیلم که باید گفت در یک روایت مضحکانه ابتدا خرس کوکائینی را وحشی نشان داده اما در آخرین لحظات و در اواخر فیلم با نشاندادن تولههایش میخواهد خود و البته مای مخاطب را طرف او قرار دهد آنهم با قراردادن کاراکتر «سید» (ری لیوتا) به عنوان سردستهی یک گروه خلافکار در مقابل آن تولهخرسها و خریدن ترحم برای آنها که درکل میتوان گفت هیچ چیز در این فیلم جدی و سینمایی نمیشود و با ولنگاریِ صرف هم که عملاً نمیتوان با یک داستان و قصهگویی مواجه شد.
در مجموع فیلم «خرس کوکائینی» را میتوان یک اثر خامدستانه و ناشیانه از طرف مبتدیبودنِ خانم «الیزابت بنکس» دانست که فقط و فقط به صرف مضمونِ جالبِ توجهش که بر اساس یک رویداد واقعی میباشد، بر سر زبانها افتاده و از نظر پرداخت هم که به طور خلاصه میتوان گفت یک خرسِ رایانهای و چابکاندام را طراحی کرده و یک مشت جاندارِ مثلاً شبه آدمیزاد را آن وسط رها کرده تا با اکتهای طنزآمیزشان به طور مضحکانهای طعمه خرس قرار گیرند؛ بله من هم خندیدم اما به ناشیانهگری فیلم که خود را به در و دیوار میزند اما هیچ نمیشود.
پر بحثترینها
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- ۱۰ بازی سینماتیک که میتوانند با بهترین فیلمهای سینمایی رقابت کنند
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
- شایعه: حالت پرفورمنس بازی STALKER 2 روی Xbox Series X به خوبی اجرا نمیشود
- بازی Death Stranding Director’s Cut دومین بازی پرفروش ایکس باکس شد
- بدون اشتراک پلاس، امکان انتقال فایل سیو بازیها از پلی استیشن ۵ استاندارد به پرو وجود ندارد
- رسمی: شرکت مادر FromSoftware پیشنهاد خرید از سوی سونی را تایید کرد
- بازی GTA V با این هدف ساخته شد که از هر نظر بهتر از GTA IV باشد
نظرات
😂سوسمار مراقب خودت باشه
بسته سفیدی دیدی اصلا نزدیکش نشو
یادم باشه به این خرسه بگم بیاد پیشم پا پیکنیک دوتایی صفا کنیم
واقعا فیلم مسخره ای بود … به جاش یه دست Dota 2 میزدم ای کاش
سید اون فیلم این گیم اصلا ربطی ندارد بهم بخدا 😂
دوتا ۲ هم وقت هدر گردنه بجاش League of legends میزدی
خودم لیگپلی میدم ولی هر دوتا یه سبکنا/:
سگ این فیلم به دوتادوز می ارزه
برو دوز دوزتو بازی کن عمو تورو چه به ژانر اسلشر
ضعف های فیلم مثل فیلمای جناب ایرج ملکی خنده دارن و این تنها نکته مثبت فیلمه.
به شعور خودتون احترام بذارید و این فیلمو نبینید
برای فیلم های اینچنینی نقدا رو بندازید بیرون تا یه ساعت و نیم سرگرم بشید
این فیلمو به این امید دیدم که طنز باشه اما اصلا طنز نبود
فیلمش ارزش دیدن نداره ، من که باهاش حال نکردم
تیتر فقط (خرس عنکبوتی)😐😂