مروری بر ترسناکترین کاراکترهای ژانر وحشت
در این مقاله بنا بر آن است که مروری داشته باشیم بر ترسناک ترین کاراکترها و موجودات ژانر وحشت در صنعت گیمینگ. با گیمفا همراه باشید.
ژانر وحشت مملو از هیولاها، کاراکترها و موجوداتی است که با ظاهر شدن روی صفحهی مانیتور یا تلویزیون ما باعث رخنه کردن سرمای ترس زیر پوست و حبس شدن نفسمان در قفسهی سینه میشوند. هر کدام از این موجودات به دلایل خاص خود ترسناک و بعضا به یادماندنی هستند، برخی برگرفته از ذهن خسته و زخمی شخص دیگری بوده و برخی دیگر برآمده از زشتیهای اتفاقاتی هستند که در نقطهای از زندگی گریبانگیرشان شده است. بیایید همراه هم نگاهی داشته باشیم به تعدادی از این موجودات جذاب وحشت انگیز که کابوس پلیرها شدند.
The Baby – Resident Evil Village
بگذارید مقاله را با یک مورد نسبتا تازه شروع کنیم، موردی که احتمالا بسیاری از شما به خوبی لحظهی ملاقات با او را به یاد میآورید. The Baby جنین عظیمالجثهای بود که در نسخهی هشتم Resident Evil و درون راهروهای تاریک عمارت Donna Beneviento با او مواجه شدیم. آن طور که به نظر میرسد، این جنین عظیمالجثهی مونث تجسمی از احساس گناه در راستای محافظت و همچنین ترس Ethan از ماهیت غیر انسانی دخترش است که به لطف Donna و گردههای معلق گلهای آلوده به Mold او به یک تصویر ذهنی و توهمی وحشتآور تبدیل شده است.
طراحی این هیولا و چگونگی معرفی آن است که باعث میشود تاثیرگذاری آن در زمینهی ترساندن پلیر بسیار افزایش یابد. یک جنین که در مراحل ابتدایی تشکیل و رشد قرار دارد و هنوز برخی از اعضای بدنش به طور کامل تشکیل نشدهاند در حال خزیدن به سمت شماست. همچنین با وجود آن که این هیولا نمایانگر یک جنین است اما صداگذاری او کاملا مشابه یک نوزاد متولد شده است با این تفاوت که این نوزاد با صدایی خراشیده که طنینش راهروهای این عمارت را تسخیر میکند، به دنبال پدرش میگردد.
یکی دیگر از جزئیاتی که در طراحی این هیولا توجهام را جلب و برایم جالب جلوه کرد، چگونگی حمله کردن او بود به طوری که این جنین تنها از راه بلعیدن، Ethan را از پا در میآورد که در واقع برگرفته از حرکات نوزادان خردسالی است که علاقه شدیدی به جویدن و بلعیدن اجسام و اشیا مختلف دارند. به طور کلی طراحی ظاهری، صداگذاری و همچنین چگونگی رونمایی از این هیولا چیزی است که همهی پلیرهای این عنوان را در لحظهی مواجه شدن با او شوکه و به تنهایی عمارت Beneviento را به ترسناکترین بخش نسخهی هشتم تبدیل کرد.
Alma Wade – F.E.A.R
نسخهی ابتدایی F.E.A.R. یکی از آثار ترسناک مورد علاقهی بنده در ژانر وحشت محسوب میشود که در گذشته طی یک مقالهی اختصاصی به طور کامل به این فرنچایز و چگونگی تکامل آن پرداختیم و به غیر از آن بارها و بارها در مقالات دیگر با مضمون ترس از آن یاد کردیم. اما این فضاسازی و المانهای ترس بسیار موثر و وحشتناک را تماما مدیون کاراکتر Alma هستیم. اگر عناوین F.E.A.R. را تجربه کرده باشید احتمالا از چگونگی شکنجه شدن و تباهی این کاراکتر و تبدیل شدن آن به یک نیروی اهریمنی مطلق متحرک خبردار هستید.
میتوان گفت Alma پس زمینهی داستانی بسیار دلخراشی را با خود یدک میکشد که تا حد زیادی تبدیل شدنش به یک ماشین کشتار را توجیه میکند. Alma از کودکی از قدرت ذهنی و روانی به شدت بالایی برخوردار بود به طوری که کمپانی Armacham تصمیم گرفت از او به عنوان یک نمونهی آزمایش در راستای اهداف کثیف خود استفاده کند آن هم زمانی که Alma تنها ۵ سال سن داشت!
این کمپانی با استفاده از تستهای مختلف و متعدد سعی بر سنجیدن پتانسیل این دخترک داشت و در حالی که Alama در ابتدا به بهترین شکل این تستها را پشت سر گذاشت اما پس از مدتی خسته شد و تصمیم گرفت همهی آنها را به شکلی ضعیف پشت سر بگذارد بلکه Armacham دست از سرش بردارد اما این اتفاق هرگز رخ نداد چرا که این کمپانی در نهایت به این موضوع پی برد.
آنها متوجه شدند که تنها دلیلی که Alma دست به کشتن کسی نمیزند آن است که همچنان یک کودک است و سیرت انسانی خود را حفظ کرده است از همین رو تصمیم گرفتند تا انسانیت درونش را بکشند و در همین راستا شروع به شکنجه دادن او و قرار دادنش در کمای موضعی کردند که در نهایت در طی این پروسه تنها هیولایی خلق شد که هیچ چیز توانایی متوقف کردنش را نداشت. این کمپانی از آن جایی که میدانست Alma به شدت به موجودی بیثبات تبدیل میشود به محض آن که او توانایی باروری را بدست آورد تصمیم گرفت با باردار کردن او، از بچههایش به عنوان جایگزین استفاده کند.
Alama زمانی که تنها ۱۶ سال داشت صاحب دو فرزند بود که هر دو به دست Armacham از او گرفته شده و در نهایت او را رها کردند تا در محفظهای بپوسد و از بین برود غافل از آن که این دخترک از قدرتی برخوردار بود که تنها به جسم فیزیکی او محدود نمیشد. نسخهی اول تاکید بسیاری بر چگونگی پیشروی این پروسه و زخمهای روحی حاصل از ربوده شدن فرزندانش از او داشت.
همهی این مسائل باعث خلق هیولایی شدند که در قسمت ابتدایی F.E.A.R. در قبای یک دخترک به شدت ترسناک جلویمان ظاهر میشد و مو به تنمان سیخ میکرد. بهرهوری از پیشزمینهی داستانی Alma، استفاده از روشهای بسیار خلاقانه برای ترساندن پلیر و همچنین طراحی کاراکتر Alama باعث میشد هر بار رویارویی با او حس و حال تازه، متفاوت و در عین حال ترسناکتر از پیش را داشته باشد، مسئلهای که این اثر را شخصا برای من به یک اثر ترسناک بسیار به شدت به یادماندنی تبدیل میکند.
Broken Neck Woman – Fatal Frame 2
Fatal Frame فرنچایز فوقالعادهای است، چه در زمینهی ترساندن پلیر با استفاده از بهرهگیری از المانهای فراطبیعی خاص و چه در زمینهی طراحی ارواحی که دیدار با آنها از پشت لنز دوربین Obscura در این مجموعه باعث میشود تا چندین و چند شب متوالی تصویر او خواب را از چشمانتان گرفته و شما را به تفکر در تراژدی مرگشان وا میدارد. میتوانیم تمام این خصوصیات را به روحی که الان قرار است از آن یاد کنیم تعمیم دهیم، Broken Neck Woman.
روح این زن نگون بخت گردن شکسته نیز در نسخهی دوم شما را ملاقات خواهد کرد که تنها نگاه کردن به او باعث میشود تصویر چشمان بیروح و گردن خمیدهی غیر عادیاش برای همیشه در ذهنتان حکاکی شود. نسخهی ابتدایی Fatal Frame نیز اثری بسیار نوآورانه و جذاب بود که از قضا یک نمونهی دیگر از این دسته ارواح را به تصویر میکشد که البته کمی تهاجمیتر از روحی است که در نسخهی دوم آن را ملاقات میکنید. لازم به ذکر است که چندی پیش در طی یک مقاله دربارهی احتمال واقعی بودن اتفاقات نسخهی اول این فرنچایز صحبت کردیم که پیشنهاد میکنم اگر آن را مطالعه نکردید حتما سری به آن بزنید.
این روح به یادماندنی اما بسیار ترسناک در نسخهی دوم شباهتهای زیادی به Sadako از فیلم The Ring داشته و نام او هم همانطور که اشاره کردم به دلیل گردن شکستهاش به او داده شده که در زاویهای بسیار آزار دهنده به نمایش درآمده است. در طول بازی شما این روح را در کنار پل Heaven مشاهده میکنید که در واقع مکان مرگ اوست. آن طور که به نظر میرسد این زن یکی از اعضای خاندان Tsuchihara بوده و زمانی که مشاهده کرده است که تاریکی در حال تسخیر روستایش است از پل نام برده به پایین پریده و احتمالا در زاویهای فرود آمده که باعث شده است گردنش به یک سمت خمیده و خورد شود.
بد نیست اشاره کنم که از این روح در زبان ژاپنی با نام Kubi ga Oreta Onna یاد میشود و یکی از خصوصیات برجستهی آن تهاجمی بودنش است.
Valtiel – Silent Hill 3
اینکه فرنچایز Silent Hill برخی از برترین طراحیها را برای دشمنان و هیولاهای خود در تاریخ ژانر وحشت در صنعت گیمینگ ارائه داده است بر کسی پوشیده نیست از همین رو تصمیم گرفتم به جای نام بردن از Pyramid Head که موردی بسیار شناخته شده و آشناست، از یکی دیگر از هیولاهای این سری یاد کنم که نه تنها طراحی ظاهری بسیار خوبی دارد بلکه از لحاظ فلسفهی طراحی نیز هدف بسیار جالبی را دنبال میکند.
این هیولا یا بهتر است بگویم فرشته در واقع یکی از همراهان و خدمتکاران خداست که وظیفه دارد در راستای اطاعت آدمیان از او قدم بردارد. ما با Valtiel در نسخهی سوم این مجموعه روبهرو شدیم و یکی از خصوصیات بسیار جالبی که باعث میشود این موجود برای طرفداران این فرنچایز بسیار متمایز جلوه کند آن است که برخلاف بسیاری دیگر از دشمنان شناخته شدهی Silent Hill از جمله Pyramid Head و The Butcher که تا حدی ساختاری تهاجمی دارند این موجود در واقع رویکردی بسیار خنثی پیش میگیرد و حتی در زمان مرگ Heather او را به مکانی امن منتقل میکند تا خدای درونش را احیا کند.
با این وجود در حالی که Valtiel نسبت به پلیر رویکردی تهاجمی ندارد اما در طول بازی دیده میشود که در حال شکنجه دادن هیولاهای دیگر از جمله پرستاران شناخته شدهی فرنچایز است. جالب است بدانید این فرشته با Pyramid Head به طور مستقیم در ارتباط است به طوری که هر دوی آنها شکلی متفاوت به نسبت تماشاگرشان به خود میگیرند و همچنین گفته میشود که Pyramid Head در واقع تسجمی از دلیل وجود Valtiel است!
به طور کلی با وجود آن که Valtiel در واقع لزوما یک دشمن به شمار نمیآید اما نمیتوان به او به عنوان یک موجودیت کاملا مثبت نیز نگاه کرد. طراحی جذاب و ترسناک او، تکانهای عجیب و غریب سرش و همچنین حالتها و موقعیتهایی که در آنها به تصویر کشیده میشود با وجود آن که به سمتتان حملهور نمیشود اما همچنان باعث میشود استرس تمام وجودتان را فرا بگیرد به طوری که شاید آرزو میکردید مانند هر دشمن دیگری به سمتتان هجوم میآورد.
Lisa – Silent Hills P.T
دموی P.T به دلایل متعددی مورد توجه طرفداران ژانر وحشت قرار گرفت و بسیار ماندگار شد؛ یکی از آنها شخص Lisa بود که در طی تجربهی این دمو لحظهای اجازه نمیداد نفش راحت بکشید و حتی مدتها بعد مشخص شد که او دائما پشت سر شما در حال حرکت بوده است! Lisa در واقع روح زنی است که توسط همسرش به قتل رسیده بود و حالا راهروهای خانهای که در طول این دمو در آن گرفتار شدهاید را تسخیر کرده است.
از آن جایی که پلیر توانایی شکست و یا از بین بردن او را در طول تجربهی دمو ندارد، باید برای جلوگیری از گرفتار شدن به دست او تا جای ممکن سعی کنید فاصلهی خود را حفظ کرده و راههای دیگری را برای پیشروی انتخاب کنید. زمانی که در حال قدم زدن در راهروهای تنگ این خانه هستید دائما در حال مشاهدهی تغییرات مختلف در آن خواهید بود که به نوبهی خود سعی دارند به نوعی به اتفاقاتی که در این مکان رخ داده است اشاره کنند و از همین رو، هر بار ملاقات با Lisa متفاوت و منحصر به فرد خواهد بود.
گاهی اوقات دری را باز کرده و ناگهان صورت او را پشت در مشاهده میکنید و گاهی اوقات نیز او را مشاهده میکنید که از طبقهی بالا به شکلی به شدت دلهرهآور در حال نگاه کردن به شماست! همچنین ظاهر این کاراکتر نیز تا حد زیادی میتواند یک تصویر کلی از چگونگی مرگ او ترسیم کند چرا که به خوبی میتوان مشاهده کرد که او یک چشم خود را از دست داده و همچنین صورت و لباسش رد خون خشک شده روی خود دارند.
شخصا اگر بخواهم از کاراکترهایی صرفا بر اساس میزان ترسی که منتقل میکنند یاد کنم این کاراکتر قطعا یکی از برجستهترین آنها خواهد بود. متاسفانه P.T هرگز منتشر نشد که بتوانیم به شکلی عمیقتر با Lisa و داستانش آشنا شده و همچنین ترس بیشتری را از او دریافت کنیم اما حتی در همین دموی محدود نیز چنان تصویر خود را در ذهن طرفدران ژانر وحشت ثبت کرد که گاهی اوقات برخی بازیها با ساعتها گیمپلی نمیتوانند یک کاراکتر را به این شکل به یادماندنی کنند.
Laura – The Evil Within
سری The Evil Within با وجود آن که تنها دو نسخه از این دنیای خاص را در اختیار طرفداران ژانر وحشت قرار داده است اما همچنان توانسته است تعداد زیادی از دشمنان و موجوداتی را معرفی کند که به سرعت به طراحیهایی نمادین در راستای تسخیر کردن ذهن پلیرها در ژانر وحشت تبدیل شدند. در این مقاله قصد دارم از Laura یاد کنم، موجودی که وجودش به تنهایی باعث میشود لذت ترس نسخهی ابتدایی این مجموعه برایم چندین و چند برابر شود.
Laura برخواسته از خاطرات دلخراش Ruvik از خواهرش Laura Victoriano و احساس خشم و انتقامی است که در درون خود احساس میکند. Laura قبل از اتفاقات نسخهی اول در طی یک آتشسوزی در انبار کاه به شدت صدمه دیده و در نهایت کشته میشود و این مسئله زخم عمیقی بر ذهن و روح Ruben بر جای میگذارد که بازتاب آن در STEM به شکل یک هیولای بسیار ترسناک به تصویر کشیده میشود.
طراحی Laura به طور مستقیم از یکی از موجودیتهای فراطبیعی معروف در فرهنگ ژاپن به نام Jorōgumo الگوبرداری شده است که در واقع به شکل زنی با بدن عنکبوت به تصویر کشیده میشود که میتواند در قبای یک زن زیبا نیز جلوه کند. این ایدهی کلی با خصوصیات اختصاصی Laura ترکیب شده است، به طور مثال به وضوح میتوان جای سوختگی شدید را بر بدن او مشاهده کرد. همچنین صدای جیغ دل خراش و دلهرهآور او نیز احتمالا اشاره به آخرین خاطرهی Ruben از او دارد یعنی صدای ضجههای خواهرش در زمانی که در شعلههای بیرحم انبار کاه در حال سوختن است.
تمام این خصوصیات ظاهری و ساختاری دست به دست یکدیگر داده و موجودی را خلق میکنند که به نظر من جزو ترسناکترین و به یادماندنیترین هیولاهای ژانر وحشت در یک دههی اخیر است که قطعا در اولین تجربهی عنوان The Evil Within بسیاری از پلیرها را غافلگیر کرده است.
Lisa Trevor – Resident Evil
داستان خانوادهی Trevor مخصوصا Lisa یکی از غمانگیزترین، دل خراشترین و بیرحمانهترین بخشهای Lore فرنچایز Resident Evil بوده است که همیشه مرا به فکر بازداشته و با خودش به گوشههای تاریک عمارت اسپنسر میبرد جایی که سعی میکنم لحظات و اتفاقاتی که این خانواده تجربه کردند را برای خود بازسازی و مرور کرده تا بتوانم بهتر آن ترسی که Lisa تجربه کرد را درک کنم و در نهایت، درک این ترس باعث میشود هر بار که چشمانم به این کاراکتر میافتد نفس در سینه حبس کنم.
George Trevor یک معمار فوقالعاده ماهر بود که در کارنامهی خود، طراحی عمارت خاندان Ashford در قطب جنوب و همچنین کشتی فوقالعاده جذاب و مخوف Queen Zenobia را ثبت کرده است. او در سال ۱۹۶۲ از سوی Oswell Spencer درخواست ساخت یک عمارت شخصی را گرفته و همچنین همانند بسیاری دیگر از سازههای او، بنا بر این بود که این عمارت نیز مملو از درها و راهروهای مخفی و همچنین پازلها و تلههای مختلف باشد. پس از تکمیل مراحل ساخت عمارت او، همسرش Jessica و دخترش Lisa از طرف Spencer برای اقامت در این عمارت دعوت شدند. George حدود سه روز پیش از آن که خودش به عمارت برود دختر و همسرش را به آن جا میفرستد که رسما مهری بر نامهی تباهی آنها بود.
به محض رسیدنشان به عمارت، آن دو توسط افراد Spencer ربوده شده و به عنوان نمونهی آزمایشی برای ویروس Progenitor استفاده میشوند. در حالی که ذهن هر دو رو به زوال میرود، Jessica واکنش مطلوب و مورد انتظار محققان را به این ویروس نشان نداده و از آن جایی که یک نمونهی آزمایشی شکست خورده شناخته شده بود، بلافاصله به قتل میرسد.
در سوی دیگر Lisa پتانسیل بسیار خوبی را از خود به نمایش گذاشت که باعث شد آزمایشات بیشتری روی او انجام شود اما در همین حین بهانه گرفتنهای دخترک برای دیدن مادرش باعث شد یکی از افراد Spencer خودش را به جای مادر او جا زده و سعی کند او را آرام کند. پس از مدتی Lisa از این موضوع خبردار شده و فکر میکند این شخص صورت مادرش را دزدیده است از همین رو سعی کرد صورتش را بریده و به مادرش بازگرداند! داستان Lisa بسیار عمیقتر از آن است که ظرفیت این مقاله به ما اجازهی پرداختن به آن را میدهد از همین رو متاسفانه نمیتوان به شکل کامل به آن پرداخت.
شاید Lisa Trevor جزو معدود موجوداتی در ژانر وحشت باشد که هنگامی که او را میبینم ترس و غم به طور همزمان وجودم را فرا میگیرد. دخترک بیگناهی که گرفتار طمع Spencer برای دستیابی به زندگی ابدی شد و در این راه همهی افراد خانوادهاش را از دست داد. او در طی نسخهی اول با چهرهای پوشیده از صورتهای بریده و دوخته شده به هم دیده میشود که به راستی یک طراحی بسیار خوفناک است اما در زیر این طراحی ترسناک، بدن عظیمالجثه و صداهای نالهی دلهرهآور همچنان دخترکی پنهان شده است که پس از بیش از دو دهه زجر و شکنجه، تنها چیزی که میخواهد آن است که بتواند مزار مادرش را پیدا کرده و به او پناه ببرد.
سخن پایانی
و اما در نهایت به پایان این مقاله رسیدیم و باری دیگر از راهروهای باریک، روستاهای متروکهی روح زده، شهری مهآلود و در نهایت عمارتی مخوف در دل جنگل عبور کردیم تا دوباره با برخی از هیولاهایی ملاقات کنیم که هر کدام به نوبهی خود به کاراکترهایی نمادین، به یادماندنی و صد البته ترسناک در این ژانر تبدیل شدند که حتی با وجود آن که شاید دهههاست که از اولین رویاروییمان با آنها میگذرد، همچنان به شفافترین شکل ممکن آنها را به خاطر داشته و با فکر کردن به آنها مو بر تنمان سیخ میشود.
شما از کدام یک از این موارد در اولین رویارویی خود با آنها بیشتر ترسیدید؟ طراحی کدامیک از آنها برایتان جذابتر است؟
پر بحثترینها
- اینترگلکتیک، کانکورد، ناتی داگ؛ در اتاق فکر سونی چه میگذرد؟
- گزارش: طراحی سختافزار پلی استیشن ۶ برخلاف نسل بعدی ایکس باکس، به پایان رسید
- حساب توییتر پلی استیشن باعث ترند شدن دوباره Bloodborne Remake شده است
- یوشیدا: Horizon Forbidden West در حد انتظارم نفروخت
- یوشیدا: اگر خواهان بازی های انحصاری جدید PS5 هستید، بهتر است از ریمسترها حمایت کنید
- شایعه: اطلاعات فاش شده از GTA 6 توسط کاربری که ادعا میکند چندین ساعت از گیمپلی را دیده است
نظرات
نمسیس ، مستر x و جک بیکر : am i a joke to you?
درسته مستر و جک بیکر از لحاظ قیافه ترسناک نبودن اما همینکه نمی تونستی بکشیشون و هرلحظه ممکن بود سر برسن و تنها کاری که از دستت بر میومد فرار بود، خودش ترس روانی رو خیلی بالا می برد
ولی به نظرم زنومورف Alien Isolation ترسناک تر از اوناست
کله هرمی ؟!
” … از همین رو تصمیم گرفتم به جای نام بردن از Pyramid Head که موردی بسیار شناخته شده و آشناست، از یکی دیگر از هیولاهای این سری یاد کنم که … ” دوست عزیز اول متن پست رو کامل بخون!
Alma Wade – F.E.A.R : اومدم بگم یه بازی بود یه دختره میومد نمیدونستم چیکارش کنم بازیو پاک کردم اون زمان🤣🤣که معرفیش کردی
دقیقا منم اون موقع که بازی اومده بود هم خیلی میترسیدم هم نمیدونستم باید چی کار کنی دیگه بازی رو ولش کردم
جای Pyramid Head خالی ه
Alma Wade – F.E.A.R رو خیلی میپسندم
The Baby اویل ۸ :مرحله ای که این بالای کلبه عروسک ها بود هم به دلیل خوف انگیز بودن مجبور شدم صدا رو کلا قطع کنم وگرنه دیوونه میشدم از صداش خیلی خوف انگیز بود اینجا
ترسناک ترین کاراکتر
فقط اون کاراکتری بود که تو gta san andreas
وقتی با رایدر میرفتی خونش تا مهمات بدزدی
میگفت: از تپه ی من برید بیرون
تن و بدن آدم میلرزید
آره واقعا. فکر میکردم فقط من تن و بدنم به لرزه میافتاد پس همه اینجوری میشدیم..
دلهره آور بود لعنتی
به خصوص اونجا که چند تا از جعبه ها تو اتاقش بود باید میرفتی تو اتاقش جعبه هارو برداری🗿صدا ترسناک خروپوفش هنوز تو گوشمه😂😂😂🗿☠️
وحشتناک بود
تنها مرحله ای که از رد کردنش بدم میومد
به خصوص تو کامپیوتر من نمیدونستم دکمه اروم راه رفتن کدومه مجبور بودم همش دکمه W هی بگیرم هی ول کنم تا سی جی اروم راه بره😂😂😂😂😂
اون دیگه قضیه رو دو برابر پیچیده میکرده واسه تو
چه استرس ها که نکشیدم سر مرحله ش🗿👌🏻
اون جونور ها که شبیه سگ هستن.. توی رزیدنت اویل اون ها هم می تونست باشه
البته مانند انسان بودند ولی چهار دست و پا و خونی جلوه می کردند
لیکر ها
یه سری ها نیستن اما در مجموع همشون وحشتناک هستن ، تو این لیست لاوُرا و بیبی واقعا استرس زا بودن برا من
.
یک پیشنهاد هم داشتم براتون آقای زرمهر عزیز از اونجا که رزیدنت اویل فرنچایز محبوب شما و خیلی ها از جمله خودم نیز هست و خب اویل ۴ ریمیک هم که ترکونده چقدر خوب میشه تو یک مقاله صدا پیشه و کسایی که به کرکتر های این فرنچایز جان بخشیدن و جاشون حتی بازی کردن رو معرفی کنین فک کنم مقاله جالبی بشه ، البته با یک تحقیق تو اینترنت میشه فهمید ولی خب تو گیمفا خوندن یه لذت دیگه داره 😁
.
موفق باشید و منتظر نقد اویل ۴ ریمیک هم هستیم 🍺
کاراکتر ترسناک فقط سمندون و مادربزرگه
اینا پیش اون دوتا جوکن
هیچ کدومشون به پای نمسیس اورجینال نمیرسن