نقد و بررسی سریال White Lotus | هتل پر اتفاق - گیمفا
نقد و بررسی سریال White Lotus | هتل پر اتفاق - گیمفا
نقد و بررسی سریال White Lotus | هتل پر اتفاق - گیمفا
نقد و بررسی سریال White Lotus | هتل پر اتفاق - گیمفا
نقد و بررسی سریال White Lotus | هتل پر اتفاق - گیمفا
نقد و بررسی سریال White Lotus | هتل پر اتفاق - گیمفا

نقد و بررسی سریال White Lotus | هتل پر اتفاق

ماهان حسن زاده
۱۰:۰۳ ۱۴۰۱/۱۰/۲۵
نقد و بررسی سریال White Lotus | هتل پر اتفاق - گیمفا

سریال White Lotus یکی از جدیدترین آثار پخش شده از سوی HBO می‌باشد که بعد از پخش دو فصل حال برای فصل سوم نیز تمدید شده است.

سریال White Lotus اثری آنتولوژی است به آن معنا که هر فصل از آن شخصیت‌ها و قصه متفاوتی را دنبال می‌کند و در این مورد حتی در مکان‌های مختلفی نیز در حال وقوع هستند.

فصل اول این سریال در شش قسمت پخش شده و قصه افراد و خانواده‌هایی را روایت می‌کند که برای تعطیلات به هاوایی سفر کرده‌اند. افرادی که در هتل‌های پنج ستاره و بسیار لوکس White Lotus اقامت داشته و از قشر سرمایه‌دار جامعه هستند.

فصل دوم نیز در هفت قسمت روایتگر گروه دیگری از مسافران می‌باشد که این بار به سیسیل در ایتالیا سفر کرده‌اند و در شعبه دیگری از هتل‌های White Lotus اقامت دارند.

سریال White Lotus سعی می‌کند تا در طول هر یک از فصول خود چند خط داستانی مربوط به خانواده‌ها و یا افراد مختلف را به طور همزمان روایت کند. تصمیمی که بسیار چالش برانگیز است و انجام آن دقت بسیار زیادی را می‌طلبد. حال باید دید که این سریال تا چه حد در این امر موفق بوده است.

سریال White Lotus در فصل اول خود داستان خانواده ماسباکر، خانواده پتن، و تانیا زنی تنها را همراه با آرموند مدیر هتل و بلیندا مدیر مرکز ماساژ هتل White Lotus روایت می‌کند.

خانواده ماسباکر خانواده‌ای موفق از نظر مالی بوده که زن خانواده دلیل اعظم این برخورداری می‌باشد. خانواده پتن یک زوج تازه ازدواج کرده هستند که از طبقات بسیار متفاوت مالی هستند و در نهایت تانیا زنی تنها و نیازمند توجه با انواع و اقسام مشکلات روحی است.

White Lotus در فصل ابتدایی خود دست به روایت قصه این افراد در طول یک مسافرت یک هفته‌ای به هاوایی می‌زند.

نقد و بررسی سریال White Lotus | هتل پر اتفاق - گیمفا

سریال White Lotus از نظر کیفی دو فصل متفاوت دارد و می‌توان گفت فصل دوم آن به مراتب فکرشده‌تر و منسجم‌تر از فصل ابتدایی می‌باشد اما هر دو فصل ایرادات مشترک بسیاری دارند و البته هر دو فصل نکات مثبت مشترکی مثل بازی خوب بازیگران یا فضاسازی دارند.

اولین موضوع مورد توجه در همان فصل اول شلختگی و سردرگمی واضح در روایت است. فیلمنامه فصل اول سریال White Lotus بنظر خود هم نمی‌داند قصد دارد چه کند. تقریبا تمام خطوط داستانی شلخته و بدون کوچک‌ترین حسی پیش می‌روند و شروع، میان و پایان درستی ندارند.

در طول این شش قسمت هیچ شخصیتی ساخته نمی‌شود و حتی ارتباط بین شخصیت‌ها به عنوان مثال در خانواده ماسباکر نیز ابدا به شکلی درست شکل نمی‌گیرد. نه مادری وجود دارد نه پدری و نه خانواده‌ای. سریال فقط اسما آن‌ها را خانواده می‌نامد.

در این بین شاید بتوان گفت ارتباطی که تانیا با بلیندا مدیر مجموعه ماساژ هتل White Lotus دارد، بهترین ارتباط و لینک شکل گرفته بین شخصیت‌ها بوده و تنها خط داستانی می‌باشد که کمی منسجم بوده و سر و شکل دارد.

پس از تانیا شاید بتوان از ریچل به عنوان شخصیت دیگری نام برد که مخاطب تا حدودی با او همراه شده و او را درک می‌کند اما او نیز نمی‌تواند حس لازم را در مخاطب برانگیزد و پایان بدی نیز دارد.

در واقع سریال تصمیم دارد چند خط داستانی را روایت کند و هیچ یک را نمی‌تواند تکمیل کند. شاید تمرکز بر روی یکی از این خطوط داستانی به عنوان هسته اصلی روایت و سپس پیش بردن دیگر داستان‌ها در کنار و با پیوند با خط داستانی اصلی، می‌توانست تصمیم بسیار درست‌تری باشد.

چرا که در سینما مخاطب از جز به کل نتیجه می‌گیرد و ارتباط گرفتن با یک شخصیت و یک خط داستانی مشخص بسیار آسان‌تر بود.

مشکل دیگر سریال در فصل اول و روایت خود به پیوند نداشتن شخصیت‌ها بازمی‌گردد. شخصیت‌های مختلف که مشغول تماشای قصه آن‌ها هستیم در طول روایت به یکدیگر گره نمی‌خورند این مورد نیز از عواملی است که فیلمنامه فصل اول را شلخته‌تر و نامنسجم‌تر از گذشته می‌کند و نوعی گسستگی در آن احساس می‌شود. در حالی که در فصل دوم این اتفاق می‌افتد و این موضوع در فیلمنامه رعایت شده است.

بنابراین بزرگترین مشکل فصل اول سریال White Lotus به فیلمنامه آن بازمی‌گردد. فیلمنامه‌ای که نه قصه سر و ته داری را روایت می‌کند و نه شخصیتی در دل آن وجود دارد که مخاطب خود را آن طور که باید همراه او ببیند. صرفا مشغول تماشای برخی اتفاقات و وقایع هستیم بدون آنکه هیچگونه حسی در آن باشد. چرا که فیلمنامه و نوع روایت آن این شانس را از مخاطب می‌گیرد.

اما از طرفی سریال از نظر فضاسازی عملکرد بسیار خوبی دارد و کاملا موفق به ترسیم فضای یک هتل و حس و حال سفر شده است و در این امر فصل اول از فصل دوم عملکرد بهتری دارد.

نقد و بررسی سریال White Lotus | هتل پر اتفاق - گیمفا

فصل دوم سریال White Lotus اما کمی قصه متفاوتی دارد و بنظر می‌رسد سازنده این اثر تجربه بسیار زیادی را از فصل اول کسب کرده است.

فصل دوم نیز مانند فصل اول به روایت همزمان چندین قصه درباره شخصیت‌های مختلف می‌پردازد. برخی نکات گفته شده درباره فصل اول سریال White Lotus، در فصل دوم رعایت شده‌اند.

تقریبا تمامی خطوط داستانی فصل دوم سریال White Lotus، دارای تم مشخص و مشترک هستند و این فصل از نظر فیلمنامه منسجم‌تر از فصل اول می‌باشد. گرچه که کماکان ایراداتی دارد.

در فصل دوم شخصیت‌ها و روابط بین آن‌ها ملموس بوده و دنبال کردن قصه آن‌ها راحت‌تر است. بر خلاف فصل اول، در این فصل شخصیت‌‌ها به یکدیگر پیوند خورده و با یکدیگر وارد ارتباط می‌شوند.

در واقع در فصل دوم چند خط داستانی بر بستر یک تم مشترک روایت می‌شود و حضور پر رنگ این تم در طول هفت قسمت، دید بهتری به مخاطب از تمامی شخصیت‌ها و قصه‌ها می‌دهد. بنابراین دیگر خبری از آن میزان شلختگی در روایت مانند فصل اول نیست. اما همچنان برخی ایرادات در آن وجود دارد.

از ایراداتی که به هر دو فصل سریال وارد می‌باشد بالانس نبودن جذابیت قصه‌های موجود است. هنگامی که قصد روایت چند قصه موازی را دارید باید سعی داشته باشید تا این چند قصه از نظر جذابیت به یکدیگر نزدیک باشند. اما در هر دو فصل سریال White Lotus چنین مشکلی وجود دارد و خطوط داستانی از نظر جذابیت بسیار تفاوت سطح دارند.

این موضوع باعث می‌شود تا هنگامی که مخاطب مشغول ارتباط برقرار کردن با یک شخصیت یا قصه می‌باشد، ناگهان آن موضوع رها شده و به سراغ قصه و شخصیتی می‌رویم که از نظر پرداخت و جذابیت بسیار پایین‌تر می‌باشد.

یکی از ایرادات موجود در فصل دوم سریال White Lotus، خط داستانی و شخصیت تانیا است. دلیل حضور او در فصل دوم نامشخص است. چرا او نیز مانند سایر شخصیت‌های فصل اول از سریال کنار نمی‌رود؟ بدون شک ضعیف‌ترین خط داستانی از نظر پرداخت مربوط به تانیا است.

ظاهرا هیچ برنامه‌ای برای این شخصیت وجود نداشته و او نه تنها هیچ تکامل شخصیتی از فصل اول تا فصل دوم ندارد بلکه قصه‌ای حوصله سربر نیز برای او در نظر گرفته شده است.

البته که این موضوع به اشتباه بسیار بزرگ فیلمنامه برمی‌گردد. در نیمه قسمت پایانی این موضوع مطرح می‌شود که جان تانیا در خطر است در حالی که این موضوع باید بسیار قبل‌تر مطرح می‌شد.

در تمام طول قصه مربوط به تانیا، مخاطب هیچ حسی به آن نداشته و ارتباطی با آن برقرار نمی‌کند در صورتی که اگر این اطلاعات به مخاطب داده می‌شد قضیه کاملا فرق می‌کرد. اگر مخاطب می‌دانست که چه اتفاقی ممکن است برای تانیا رخ دهد کاملا درگیر قصه شده و دغدغه پیدا می‌کرد. اما سریال با تصمیم اشتباه خود این موضوع را به صورت مستقیم در قسمت پایانی باز می‌کند. زمانی که دیگر کارمان با سریال تمام است و این اتفاق بجز یک شوک چند ثانیه‌ای تاثیر دیگری ندارد و این موضوع در حالی است که خط داستانی او می‌توانست تبدیل به جذاب‌ترین خط داستانی شده و با نوع شروع سریال در فصل دوم نیز ارتباط بیشتری داشته باشد.

نقد و بررسی سریال White Lotus | هتل پر اتفاق - گیمفا

از طرف دیگر نوع شروع سریال در هر دو فصل با نوع روایت و لحن قصه تطابق ندارد. به عنوان مثال در فصل دوم قصه با یک جسد شناور در آب آغاز می‌شود و سپس به یک هفته قبل بازمی‌گردیم. اگر سکانس مربوط به جسد در سریال وجود نداشته باشد و سریال از همان سکانس یک هفته قبل آغاز شود هیچ تفاوتی نمی‌کند.

هنگامی از این شیوه استفاده می‌شود که محوریت قصه به آن مربوط باشد اما در سریال White Lotus مخاطب تا قسمت هفتم اصلا فراموش می‌کند که قصه قرار است به آن جسد برسد.

اگر در شروع سریال سکانسی وجود دارد که یک جسد را به نمایش می‌گذارد و سپس به یک هفته قبل می‌رویم، این بدان معنا است که سریال می‌خواهد قصه‌ای را روایت کند که به آن سرانجام ختم می‌شود. اما برای چنین کاری باید آن اتفاق بسیار در فیلمنامه پر رنگ باشد، در حالی که کوچک‌ترین درگیری ذهنی با این موضوع در طول هفت قسمت ایجاد نمی‌شود و اتفاقا قصه مربوط به آن جسد ضعیف‌ترین خط داستانی موجود در فصل دوم می‌باشد.

بنابراین شیوه شروع سریال با لحن و روایت آن تناقض دارد و بنظر می‌رسد چنین آغازی بیشتر ادا در آوردن باشد.

اما در فصل دوم جدا از عملکرد بسیار ضعیف در قصه تانیا و همسرش گرگ، بقیه قصه‌ها سر و شکل بسیار بهتری از فصل اول داشته و حداقل در ترسیم روابطی مثل دوستی سمی و قلابی که بین ایتن و کامرون وجود دارد و یا رسیدن لوچیا و میا به اهدافشان و همچنین چالش‌های پدر و پسری موفق است.

در این بین یک پیوند ارتباطی بین آلبی و پورشا نیز وجود داشت که خیلی زود رها شد و در پایان سریال نیز به شکلی کلیشه‌ای به اتمام رسید.

در مجموع باید گفت سریال White Lotus دو فصل متفاوت داشت. فصل اولی بسیار سردرگم و پر ایراد در فیلمنامه و فصل دومی که گرچه ایرادهایی داشت اما نسبت به فصل اول قدمی رو به جلو حساب می‌شد. حال که این سریال برای فصل سوم تمدید شده است، می‌توان امیدوار بود تا این قدم‌های رو به جلو را ادامه دهد و ایرادات موجود در دو فصل پیشین را برطرف کند.

DARKSIRENDota2Porfosor

ایرانیکارت

مطالب مرتبط سایت

تبلیغات

نقد و بررسی سریال White Lotus | هتل پر اتفاق - گیمفا
نقد و بررسی سریال White Lotus | هتل پر اتفاق - گیمفا
نقد و بررسی سریال White Lotus | هتل پر اتفاق - گیمفا
نقد و بررسی سریال White Lotus | هتل پر اتفاق - گیمفا
نقد و بررسی سریال White Lotus | هتل پر اتفاق - گیمفا
نقد و بررسی سریال White Lotus | هتل پر اتفاق - گیمفا
نقد و بررسی سریال White Lotus | هتل پر اتفاق - گیمفا
نقد و بررسی سریال White Lotus | هتل پر اتفاق - گیمفا

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نقد و بررسی سریال White Lotus | هتل پر اتفاق - گیمفا