نقد و بررسی بازی Scorn؛ چرخهی حیات به سبک مرگ
در این مقاله به نقد و بررسی یکی از آثار خاص و متفاوت چند سال اخیر یعنی Scorn خواهیم پرداخت تا ببینیم نتیجۀ این پروژۀ طولانی مدت، چه شده است.
پس از گذشت ۸ سال از روزی که عنوان Scorn برای اولین بار معرفی شد، سرانجام شاهد عرضهی این بازی هستیم. از همان زمان معرفی، این بازی بسیار برایم جذاب جلوه میکرد؛ چرا که نه تنها از طراحیهای هنرمند شناخته شده، آقای H.R. Giger فقید،الهام میگرفت، بلکه سعی داشت استایل تازهای از داستانسرایی را از طریق محیط خود به تصویر کشیده و اخلاقیات پلیر را نیز در طول بازی با استفاده از انتخابهای مختلف به چالش بکشد. متاسفانه پس از ۸ سال، اثری که به طرفداران تحولیل دادهاند نه تنها به بسیاری از وعدههای خود عمل نمیکند، بلکه تجربهای که ارائه میدهد، از مشکلات متعددی رنج میبرد.
کوتاه و ناامید کننده
یکی از بزرگترین مشکلات Scorn کوتاه بودن بیش از حد آن است. شخصا این اثر را در طول ۵ ساعت به پایان رساندم و این مسئله با توجه به سرعت شما در حل پازلها، ممکن است کمتر یا بیشتر شود. بازیهای کوتاه به هیچ عنوان بد نیستند و گاهی اوقات نیاز است که یک اثر کوتاه باشد تا داستان و داستانسرایی آن بتوانند پتانسیل خود را به رخ بکشند؛ اما این مسئله برای Scorn صدق نمیکند چرا که هیچگونه داستانسراییای در آن وجود ندارد و از همین رو، پلیر برای درک اتفاقات اطراف خود نیازمند زمان و محتوای بیشتری است؛ محتوایی که متاسفانه در این اثر به شکل مناسبی وجود ندارد.
ما در حال صحبت دربارهی اثری هستیم که رسما از هیچگونه روایت داستانی و یا شخصیتپردازی منسجمی برخوردار نیست و از همین رو کوتاه بودن باعث میشود زمان کافی برای برطرف کردن ابهامات و همچنین ارائهی یک تجربهی جذاب وجود نداشته باشد. همچنین، از طرفی پس از ۸ سال توسعه انتظار میرفت یک تجربهی ۱۰ ساعته در اختیار پلیرها قرار بگیرد که حداقل ارزش انتظار را داشته باشد!
شاید بسیاری نبود شخصیتپردازی و روایت داستانی را یک مورد منفی بدانند، اما در ارتباط با Scorn این رویکرد در واقع یکی از اهداف سازندگان بوده است تا بتوانند داستانی محیطمحور را روایت کنند و در حالی که این مسئله روی کاغذ بسیار جذاب به نظر میرسد، اما در زمینهی پیادهسازی با مشکل روبهرو است. کوتاه بودن بیش از حد بازی باعث میشود از این نوع داستانسرایی لذت نبرید، چرا که مسلما وقتی یک روایت کلی وجود نداشته باشد پلیر به زمان و محتوای بیشتری برای درک دنیای پیچیدهی Scorn نیاز دارد، اما این زمان در اختیار او قرار نمیگیرد.
در ابتدای بازی، شما در نقش یک فرد بینام و نشان قرار میگیرید که سعی بر رسیدن به برجی در دور دستها دارد، برجی که او را از این دنیای بیرحم مرده نجات داده و به سوی روشنایی و یک زندگی تازه و مطلوب هدایت میکند اما طولی نمیکشد که کاراکتر نگونبخت ما کشته میشود و حالا شما در نقش کاراکتر دیگری قرار میگیرید که به تازگی متولد شده است و حالا سعی دارد خود را به آن برج برساند. با وجود آن که در پایان بازی به یک نتیجهی کلی دربارهی اتفاقات بازی رسیدم، اما باز هم دهها سوال در ذهنم نقش بسته بود که فرصت یافتن پاسخ آنها به من داده نشد.
این عنوان سعی دارد از طریق محیط خود به روایت داستانش بپردازد و از همین رو شما با هیچ نوع دیالوگ و یا حتی متنی در طول تجربهی خود روبهرو نخواهید شد که جزئیاتی در رابطه با دنیای تباهی که در آن رها شدهاید را در اختیارتان بگذارد. یکی از خصوصیات مثبت این مسئله، آن است که شما میتوانید نتیجه گیری خود را از پایانبندی، موضوع و خود پایان داشته باشید، چرا که محیط بازی مملوء از نمادها و سمبلهایی است که شما را در راستای درک بیشتر دنیای این اثر یاری میدهند.
اما با وجود چنین دنیای زیبا، تباه و عجیبی، تجربهی این اثر به قدری کوتاه است که به محض آن که شروع به درک بیشتر و لذت بردن از ساختار دنیا و روند Scorn میکنید، بازی به پایان میرسد! همچنین یکی دیگر از موارد ناامید کننده، نبود هیچگونه انتخاب خاصی در طول بازی است. همانطور که اشاره کردم، سازندگان قصد داشتند انتخابهایی جلوی پای پلیر بگذارند که نه تنها اخلاقیات و خط قرمزهای او را به چالش میکشد، بلکه بر پایانبندی بازی نیز تاثیر مستقیم دارند اما به نظر میرسد که در اواسط روند توسعه به کلی از پیادهسازی این ایده دست کشیدند که به شدت ناامید کننده است.
Scorn سعی دارد روند تولد و مرگ را به شکلی متفاوت در دنیای زیبا اما تاریک و مردهی خود روایت کند و در زمینهی ارائهی یک دنیای سمبلیک و نمادین نیز بسیار خوب عمل میکند، اما چنین رویکردی باعث میشود که این اثر به تجربهای به شدت سلیقهای تبدیل شود چرا که نبود هیچگونه روند داستانی در بازی میتواند برای بسیاری آزار دهنده و یا گیجکننده باشد. از طرفی، کوتاه بودن بازی و همچنین خشک بودن شدید روند پیشروی در آن، حتی کسی همچون بنده که تشنهی تجربهی بیشتر این اثر بودم را ناامید و سرخورده میکند.
گیمپلی بیهویت
شخصاً به هیچ عنوان انتظار یک گیمپلی عمیق را از این بازی نداشتم اما حقیقتا برخی رویکردهای سازندگان در قبال گیمپلی بسیار سوالبرانگیز و عجیب است. روند کلی Scorn به این صورت است که شما برای رسیدن به برجی که به آن اشاره کردم، باید از محیطهای مختلف عبور کنید و در این راستا، پازلهای مختلفی را نیز برای پیشروی در بازی حل کنید. تا اینجای کار هرکسی که اهل آثار ترس بقاء و یا به طور کلی عناوینی همچون Amnesia باشد، بسیار از این روند راضی خواهد بود اما در اینجا یک مشکل بزرگ وجود دارد و آن نیز سیستم مبارزات است!
سیستم مبارزات Scorn در یک کلام «آزاردهنده» است و حسی که در طول تجربهام از آن دریافت میکردم، آن بود که گویی سازندگان از روی اجبار مبارزات را در بازی قرار دادهاند و هیچگونه تلاشی برای بهینهسازی و پیادهسازی صحیح آن نکردهاند؛ از همین رو، در طول پیشروی در این عنوان دائما از خود خواهید پرسید که چرا اصلا این سیستم در بازی تعبیه شده است؟ چرا از همان ابتدا یک گیمپلی پازل محور بدون اکشن همچون Amnesia طراحی نکردند؟
شما در طول بازی به چهار اسلحهی متفاوت دسترسی پیدا خواهید کرد. یک اسلحهی ضربه محور که در فواصل نزدیک به کار میآید و همچنین به عنوان یک کلید نیز عمل میکند، یک تپانچه، یک شاتگان و در آخر یک پرتاب کنندهی نارنجک. طراحی اسلحهها بسیار خاص و جالب است اما استفاده از آنها آنچنان لذتبخش نیست. پلیر در طول بازی با چند دشمن گوناگون و منحصر به فرد روبهرو خواهد شد که از طراحی ظاهری خاص و جذابی برخوردارند و به خوبی بر دنیای Scorn منطبق هستند اما متاسفانه به دلیل سیستم مبارزه و گانپلی خشک بازی، رویارویی و مبارزه با آنها آن چنان جذاب نیست.
هیچ یک از دشمنان برای پلیر به یادماندنی نخواهند بود و آن قدر وجودشان در بازی همچون سیستم مبارزات نابهجا است که به هیچ عنوان حتی رغبت مبارزه با آنها را نخواهید داشت. شخصا در بسیاری از رویاروییهایم با دشمنان، از کنار آنها میگذشتم و از مبارزه با آنها صرف نظر میکردم، نه به این دلیل که این اثر شما را مانند آثار وحشت بقاء به حفظ مهمات و دوری از مبارزات تشویق میکند، بلکه صرفا به این دلیل که مبارزه با آنها هیچ جذابیتی برایم نداشت؛ دلیل آن نیز سیستم مبارزات خشک و اعصاب خوردکن این بازی بود.
بحث از حفظ مهمات شد؛ بد نیست به مهمات و چگونگی دسترسی به آنها نیز صحبت کنیم. در طول بازی شما با دستگاههایی روی دیوارها روبهرو خواهید شد که میتوانید از طریق آنها مهمات برای اسلحهها و همچنین خون برای تامین سلامتی خود بدست بیاورید. در این بازی تقریبا هر آنچه که به طراحی ظاهری باز میگردد عالی انجام شده و از همین رو، چگونگی دریافت این مهمات و محل نگهداری آنها نیز از طراحی بسیار جالب و خاصی برخوردار است.
شخصا در طول بازی هیچگاه با مشکل کمبود مهمات مواجه نشدم؛ زیرا همانطور که اشاره کردم، حتی در همان مواقع محدودی که امکان مبارزه وجود داشت، از آنها صرف نظر میکردم؛ در حقیقت علاوه بر ضعیف بودن سیستم مبارزات، هیچگونه پاداشی از انجام آنها دریافت نخواهید کرد. اما سلامتی از طرف دیگر چیزی است که در طول بازی باید حواستان به آن باشد، چون علاوه بر جانوران عجیب و غریب دنیای Scorn، عوامل خارجی دیگری نیز وجود دارند که میتوانند به شما صدمه بزنند.
گیمپلی Scorn بین دو دنیا معلق است چرا که از طرفی سعی دارد یک اثر پازل محور باشد و از طرف دیگر سعی دارد برخی از المانهای وحشت بقاء را پیادهسازی کند اما در آن موفق ظاهر نمیشود. به نظر من بسیار بهتر میشد که به جای رویاروییهای بیهوده با دشمنان، سازندگان همچون عنوان Amnesia یک موجود ناشناس با طراحی فوقالعاده را در این اثر قرار میدادند تا در طول بازی پلیر را دنبال کند. با این رویکرد، هم Scorn به راستی به یک بازی ترسناک و استرسزا تبدیل میشد و هم موضع خود را در قبال ساختار گیمپلیاش مشخص میکرد.
اگرچه این اثر در ژانر وحشت قرار میگیرد، اما بسیار کم پیش میآید که در طول بازی به راستی بترسید! دشمنانی که احتمالا با هدف ترسناکتر کردن این اثر در آن قرار داده شدهاند، کاملا بر خلاف این هدف عمل میکنند و بیش از آن که بترسید، با دیدن آنها ناامید میشوید.
اما در طرف دیگر، پازلهای Scorn از طراحی مطلوبی برخوردارند و در توضیح سمبلیک اتفاقاتی که در این تمدن مرده رخ داده است، نقش مهمی را ایفا میکنند. برخی از آنها سادهاند و برخی دیگر به راستی شما را به چالش میکشند که باعث میشود تعادل خوبی در ساختار پازلها به وجود آید و این تنها مورد مثبتی است که میتوان در رابطه با گیمپلی گفت. لازم به ذکر است که هیچگونه سیستم ذخیرهی دستی در این بازی وجود ندارد و ذخیرهی خودکار نیز بسیار بیثبات و عجیب عمل میکند؛ به طوری که گاهی اوقات چکپوینتها در لحظات عجیب و یا فواصل زیادی ثبت میشوند!
همچنین، باگهایی در طول بازی وجود دارند که رسما تجربهی شما را خراب میکنند. به عنوان مثال، در قسمتی از بازی هرگاه به آخرین چکپوینت رجوع میکردم، من را در حالت مرده وارد بازی میکرد؛ به طوری که میتوانستم در حالی که روی زمین افتاده و مردهام حرکت کنم! همین مسئله باعث شد مجبور شوم به آخرین سیو خود که بیش از ۳۰ دقیقه قبل بود رجوع کرده و دوباره آن بخش را از ابتدا تجربه کنم.
تلفیق گوشت، استخوان و ماشین
دنیای Scorn به راستی یک دنیای مرده و تباه شده است اما به طور همزمان طراحی محیط و فضاسازی فوقالعادهی آن، زیبایی خاصی را به نمایش میگذارند. قدرتمندترین و برجستهترین قسمت تجربهی این بازی همین فضاسازی و ساختار جذاب محیط است که باعث میشود در طول تجربهی آن دائما به آنها خیره شوید و با خود بگویید: «این دنیا به شکل باشکوهی زننده است!»
نقش و نگارهای سمبلیک و نمادین در هر گوشهای از این بازی دیده میشوند که اگر در آنها تأمل داشته باشید، قطعا میتوانید معنای خاصی را از آنها استخراج کنید. همانطور که گفتم، از آن جایی که این اثر از روایت داستانی برخوردار نیست، شما برای پاسخ به سوالات خود باید به محیط بازی رجوع کرده تا بلکه بتوانید از راه نمادهایی که در دنیای Scorn وجود دارند، به جواب برخی سوالاتتان دست پیدا کنید و از همین رو، طراحی محیط از اهمیت بالایی در این بازی برخوردار است و سازندگان نیز به بهترین شکل از پس خلق دنیایی زیبا و در عین حال مرده برآمدهاند. محیطهای بازی در عین شباهت بسیار با یکدیگر، متفاوت هم هستند و این چیزی است که دنیای Scorn را به شکل وحشتناکی زیبا میکند.
فضاسازی، نورپردازی و اتسمفر به بهترین شکل بر صداگذاری محیط منطبق شده و با مسیر طراحی هنری Scorn همراستا میشوند. گرافیک بصری بازی نیز بسیار چشمنواز است و در کنار آن، ما شاهد وجود انیمیشنهای بسیار نرمی نیز هستیم که به طور کلی باعث میشوند Scorn بیشتر به یک تجربهی بصری جذاب تبدیل شود تا یک اثر تعاملی!
در آخر با وجود آن که گرافیک بصری و طراحی هنری این عنوان مثال زدنی است، اما نمیتواند تجربهی کلی آن را روی دوش خود حمل کند؛ زیرا حتی روایت داستانی بازی که با محیط آن ارتباط مستقیم دارد، به شکل درستی پیادهسازی نشده است و تجربهی کلی آن نیز آنقدر کوتاه است که باعث میشود بسیاری از بخشهای بازی به پتانسیل کلی خود دست نیابند.
تجربهی کلی Scorn برای من یک تجربهی ناامیدکننده بود؛ چرا که اعتقاد دارم این عنوان پتانسیلی بسیار فراتر از چیزی را داشت که در پایان به دست طرفداران رسید. با وجود آن که در طول تجربهی بازی مجذوب دنیای آن بودم و از آن لذت بردم، اما کوتاهی و کمبودهای این اثر، آن هم پس از ۸ سال توسعه، به طوری ذوق پلیر را کور میکند که علاوه بر دنیای افسردهی Scorn، فکر این کمبودها نیز به افسردگی شما در طول تجربهی آن میافزاید. من برای مدت زیادی منتظر تجربهی این بازی بودم و انتظار یک تجربهی ترسناک ناب در دنیای الهام گرفته از H.R. Giger را داشتم، اما متاسفانه نه تنها این اثر یک ترس مناسب را ارائه نمیدهد، بلکه در دیگر بخشها نیز ناامیدکننده عمل میکند.
Scorn
بازی Scorn شاید اثری متفاوت و بسیار سلیقهای باشد؛ اما نمیتوان از این موضوع برای توجیه تمامی مشکلات آن استفاده کرد. عواملی مانند گیمپلی بلاتکلیف، سیستم مبارزات آزار دهنده و همچنین کوتاه بودن بیش از حد، باعث میشوند Scorn به یک سفر کوتاه در دنیایی زیبا و بیرحم تبدیل شود که سوالهای زیادی را به وجود میآورد اما در پاسخ دادن به آنها شدیداً ضعیف عمل میکند. من قطعا Scorn را به هر کسی که از چنین طراحی هنری و به طور کلی آثار H.R. Giger لذت میبرد پیشنهاد میدهم؛ چرا که این بازی به راستی یک اثر هنری فوقالعاده منحصر به فرد است اما اگر به دنبال گیمپلی و داستانسرایی لذتبخش و درگیر کننده هستید، قرار نیست چنین مواردی را در این بازی بیابید.
نکات مثبت:
- فضاسازی و طراحی مراحل و محیط فوقالعاده
- پازلهای قابل قبول
- گرافیک بصری چشمنواز و طراحی هنری مثالزدنی و سمبلیک
- طراحی جالب اسلحهها و مهمات
- طراحی ظاهری خاص دشمنان
نکات منفی:
- روند تکراری و گاهاً کند بازی
- داستانسرایی محیطمحور ناقص و سطحی
- سیستم مبارزات بسیار خشک و بیهوده
- کمبود محتوا، کوتاه بودن بیش از حد بازی و بیپاسخ ماندن بسیاری از سوالات
- عدم وجود هیچگونه پاداش در قبال مبارزه با دشمنان و حضور بیهوده آنها در طول بازی
- سیستم ذخیرهسازی نامتعادل
۶.۵
این بازی روی PC تجربه و بررسی شده است
پر بحثترینها
- کامنتهای هفته ۲۸؛ هیتلر: The Last of Us Part 2 بهترین بازی تاریخ است
- کامنتهای هفته ۲۹؛ بَک تو بَک
- تریلر جدید فصل دوم سریال The Last of Us شخصیت ابی را نشان میدهد
- شایعه: کنسول نسل بعدی Xbox در سال ۲۰۲۶ با نام Xbox Prime عرضه خواهد شد [بهروزرسانی شد]
- کارگردان Alan Wake 2: رمدی میخواهد نسخه اروپایی ناتی داگ باشد
- کانیه وست، رپر آمریکایی اعتقاد دارد که The Last of Us: Part II بهترین بازی تاریخ است
- ۱۵ بازی بزرگ خاطرهانگیز گیمرهای ایرانی
- کلیپ جدید Assassin’s Creed Shadows با محوریت پارکور
- از کنترلر جدید Xbox با طرح DualSense رونمایی شد
- مهمترین آمار و ارقام صنعت بازی های ویدیویی در سال ۲۰۲۴
نظرات
توی بهترین حالت با یه بازی متوسط طرفیم. هنوز تجربش نکردم اما از حجم بازی هم معلومه تجربه کوتاهی خواهد بود (۱۸ گیگ روی سریز اس بقیه پلتفرم هارو نمی دونم) و نمرات متا تعیین کننده نهایی نیست اما مشخصه با یه شاهکار طرف نیستیم
یه بازی ابر شاهکاره متاسفانه کسی درکش نمیکنه
امان از گیمر های نسل جدید
بله {گیمر های نسل جدید} یعنی کسایی که فکر میکنن بازی فقط باید گرافیکی باشه یا فکر میکنن شبیه ساز خدا کشی بهترین بازی جهانه در حالی که هیچ کمکی به صنعت گیم نکرده و بود و نبودش برای صنعت گیم اهمیتی نداشته و ندارد
حالا میشه بگی این بازی چه کمکی به صنعت گیم کرد؟ یا مثلا چه انقلابی توی این صنعت بپا شد؟
والا انتظار انقلاب خفن تری ازش داشتیم ولی محیط این بازی بی نظیر و تکه و هیچکس مثل اینو تا الان نساخته بود
گاد آف وار تاثیر گذار ترین بازی توی سبک هک اند اسلش بود و بازار این سبک گرم شد با این بازی
دوم اینکه یک بازی بود که هیچکس حتی نزدیک به این بازی که بتونه اساطیر یونانی رو وارد یه بازی کنه سابقه نداشته….
به نظر میاد کنسول پلیر باشید چون بهترین و پرطرفدار ترین بازی هک اند اسلش اساسینز کریده و از لحاظ داستان یه سر و گردن از گاد اف وار بالاتره(این نظر من و خیلی های دیگست) در مورد اساطیر هم باید بگم اگه بازی hades رو تجربه کنی میبینی خیلی بازی های دیگه هم تو وارد کردن اساطیر موفق بودن تازه بدون تبدیل کردنشون به هیولا
Assassin’s Creed هک اند اسلش 🗿🗿😐😐
اتفاقا گرافیکی که ازش حرف زدی جزو نکات مثبت بازی نوشته شده😂😂
فشار واسه چی 🤭
این گیم شروع داستان اسکورنه و قراره نسخه ۲ به داستان و عمیق بودن اتفاقات بازی بپردازه ولی گیمش لایق خیلی بیشتر از اینا بود
نمره ۶.۵ خیلی کمه از نظر من ۱۰ حقشه حالا اگه گاد آف وار رنگارنگ بود بهش نمره ۸ رو میدادید ولی به این ابر شاهکار نمره ۶.۵ رو دادید
ابر شاهکار که نه ولی خب جدی یه کمبود هایی داشت
با قسمت اول حرفت کاملا موافقم همه برای گیمای سونی با دید مثبت میرن نقد میکنن
نمره ۸ به رگنارک 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣 وای خدا مردم از خنده نمره رگناروک حدقعا تو این سایت ۹.۳ هست ۸ دیگه چیه
داداش گلم فازت چیه دقیقا هان . دوستان باور کنین هیج جز اسمش هیچی از بازی نمیدونه حتی بازیشم نکرده بعد چون ماکروسافت ساخته میگه شاهکار این حقیقته که حقش ۶.۵ هست ، همینطور که حق هیلو ۹ هست ، همینطور که حق فورزا هورایزن ۹ هست (البته از نظرم باید ۱۰ میگرفت ولی دیگه هرکی نظر خودش رو داره باید به نظر بررسی کننده هم احترام گذاشت) و هیمنطور هم حق این بازی ۶.۵ هست نه بیشتر و نه کمتر .
به این خدا قسم میخورم که اگه همین Scorn رو سونی میساخت الان یه حرف هایی میزد که انگار داشت در مورد مزخرفترین بازی قرن حرف میزد یا اگر همین گاد اف وار رو ماکروسافت میساخت الان همین آدم هر روز زیر هر پست چند تا پیام از بازی گاد اف وار میداد که چقدر این گیم شاهکاره هم من میدونم هم خودت میدونی و هم همه دوستان میدونن که اینکار رو میکردی دلیلشم اینکه همچین بازیه فوق العاده ای جز فورزا ندارین یعنی تشنه یه یازی مثل گاد اف وار هستین
اولن این بازی رو مایکروسافت نساخته دوماً نسخه ۲۰۱۸ گاد رو رفتم اینقدر خسته کننده بود همون ربع ساعت اول بازی رو پاک کردم حافضه کنسول پر بود
مگه کنسولم داری؟
تو نهایتا بتونی با موبایل گیم بزنی.
گاد ۲۰۱۸ هم اصلا خسته کننده نیست اینا من میگم که سه بار تمومش کردم نه تویی که تو یوتوب تمومش کردی خخخخخخخ
هرکسی سلیقه ای داره مثلاً برادر من که هفت سالشه خیلی به گاد آف وار علاقه داره مانند شما میتونم بپرسم که شما دارای علم غیب هستید یا به گزافه گویی علاقه دارید
علم غیب ندارم ولی از این کامنت هایی که میدی معلومه کنسول نداری.
اگر کنسول داشتی ۲۴ ساعته توی سایت در حال هیت کردن نبودی میشستی دو دقیقه بازی می کردی.
🤣🤣🤣👏👏👏
هرکس میخواد ایکس باکس بگیره از قبل میدونه یه آیپی مثل gow وجود داره که انحصاریه
یا بازی های خوبی واسه ایکس باکس نمیان
وقتی میخره از همه اینا خبر داره پس کسی حسرت gow رو نمیخوره
مگه گرز آف وار انحصاری مایکروسافت نبود🗿
گاد آف وار هم میشه gow
انگار نباید از این کلمه استفاده کنیم
فنبوی پی اس یه کامنت مثبت دیده بیانیه داده
تو دیگه خیلی تعصبی هستی کل منتقدین گیم حالیشون نیست تو خیلی میفهمی حتما ابر شاهکار!!!!شما جعبه فنا خیلی کم توقع هستید ایول
منتقد سونی متن رو خوب بخونید 👆👆👆
معلومه استودیو سازندشاز ایناست که استعداد داره ولی هنوز پرورشش نداده
به نظرم اگه سونی یا مایکروسافت بخرنش،میتونن به درجات بالایی برسوننش
مثل نینجا تئوری و اینسامنیاک
سونی که به فکر زنده موندن خودش باشه از نظر من مایکروسافت بهترین گزینست
کلا بازیه کریپی متفاوتیه
بازی خاصی ساخته شده ولی همونطور که همه میگن گان پلی ضعیف در کنار پازل زیاد آزار دهنده ۸سال ساخت بازی فقط ۵ ساعت گیمپلی فاجعس دیالوگ هم ک نداره متا زرد لایقش بود
کلی بخواییم نقد کنیم باید بگیم از دید چشم زیباست،
از دید عقل طراحی محیطش چندش و ترسناکه،
با اینکه کلی نکته منفی داره،من دوست دارم فقط برم یبار تو اون محیط زنندش قرار بگیرم واقعا،ولی با این همه نکته منفی بعید میدونم کسی بعد خوندن نقدها با حس خوبی سمت بازی بره،اونم تازه اگه بخواد بره
بازیو تجربه کردم
توی چند ساعتی که بازی کردم هیچگونه ترسی احساس نکردم{با توجه به اینکه بازی وحشت-بقا هست}
اتمسفر و محیط بازی در یک کلام بینظیرن
پازلا نه انچنان درگیر کنندن و نه خیلی راحت
سیستم مبارزه تو دیواره
موسیقی معمولی
نمره من به بازی ۶.۷۵ یا ۷ نهایتا
دوستان گاتهام نایتس پس فردا میاد ولی هنوز نقداش منتشر نشده
دقیقا چرا هنوز نقداس منتشر نشده ؟؟؟
امبارگوی Gotham Knights پنجشنبه (فردا) ساعت ۱۴:۳۰ به وقت تهران برداشته میشه، همراه برداشته شدن امبارگو و انتشار جهانی نقدها، ما هم نقد و بررسی خودمون از gotham knights رو منتشر میکنیم.
حیف که نقدتون جزو متاکریتیک یا اوپن کریتیک حساب نمیشه کاش یجوری این رفع میکردید
داخل اوپن کریتیک ثبت میشه:
https://opencritic.com/outlet/498/gamefa
هه خوبهتا چند وقت پیش یادمه ثبت نمیشد
میشه متا رو هم ردیف کنید ؟ مثل همون سایت همسایه سنتر؟
۵۰ درصد قضیه حله، یعنی ما میخوایم بریم متاکریتیک ولی ۵۰ درصد بقیه اش گویا حل نمیشه، یعنی متاکریتیک نمیخواد.
🤣
امیدی به این بازی دارید(البته اول باید بگم سی اف پی اس به تجربتون صدمه نمیزنه)؟
امیدوارم نقد رو خودت نوشته باشی
اگه نقد با خودته حسابی به بازی سخت بگیر لطفا D:
حسرت هر سونی فن!!۷۸
بازی مثل تابلوی نقاشیه از نوع ترسناکش
همین
صرفا یه تابلوئه
از نظر گیم واقعا خوب عمل نکرده
بازیش در حدی نیس که بشه براش خیلی نوشابه باز کرد
ایده پردازی هاش و نوع ساختش که نظیر نداره
ولی رویه ی پیاده کردن این ایده مشکل بود
اگه طرفدار ژانر وحشت باشین حس میکنین بازی آنچنان ترسناک نیس فقط freak هست ، گان پلی بازی به نوع خودش برای ی بازی ایندی خوبه ولی کند بودنش یکم کسل کنندس ، پازل ها نسبتا چیزی نیستن که بخوان شمارو به چالش بکشن صرفا فقط برای طولانی تر کردن تایم پلی گیمر استفاده میشن ، داستان بازی هم خیلی بی هدف دنبال میشه انگار فقط میخوای راه بری و هی صحنه های freak بیشتر ببینی
ولی از حق نگذریم اتمسفر و فضای بازی فوقلعادس🤚🏻🔥
نقاط مثبت و منفی بازی تناقض و سم خالصه فقط یه اعجوبه تونسته ایم موارد را همزمان داشته باشه
کاملا با نقد موافقم من که بعد دو ساعت بازی اینقدر بازی حوصله سربر بود حذفش کردم
خلاصه کنم، از بهترین حس هایی بود که از یه بازی گرفتم.
ما به هنر هایی عادت کردیم که برای فروش به جمعیت های بالایی از مخاطب عام و شبه عام طراحی می شن. مخصوصا از نسل PS3 به اینور. اگه کسی از قدم زدن تو دنیا فراآخرزمانی لذت می بره یا می خواد واقعا حس کنه تو دنیای تاریک تخیلی باستانی گم شده (به عنوان یک انسان، نه یک نیمه خدا یا هرکول)، در واقع براش بازی ای پیدا نمیشه که با بالا ترین کیفیت هنری ساخته شده باشه. تقریباً! این وسط یک سری سازنده هستن که انقدر به خندشون اعتماد دارن و هنر ساخت بازی براشون ارزشمنده که زیر فشار هوادار های عام و اقتصاد خم نمی شن و دقیقا همون چیز که می خوان می سازن. حنی اگر فقط تعداد کمی ازش لذت ببرن. (اون تعداد لذتی میبرن که بعد ها تو توصیفش هم نمی تونن دین سازنده رو ادا کنن). Death Stranding، Dark Souls، Disco Elysium, Shadow of Colossus… اینها به هیچ وجه اون چیزی که یک گیمر به طور میانگین در نگاه اول از بازی می خواد بهش نمی دن، رویای قدرتمندی تخیلی یا power fantasy عموما در این بازی ها با یک چالش شدید و قدرت خاکی شخصیت یا حتی نبود هر گونه چالش در دنیا جایگزین میشه تا از داستان ابر قهرمانانه ی نخ نما و پر طرفدار به سمت پیدا کردن هویت انحصاری خودش فرار کرده باشه. Scorn برای من از این دسته تجرببات بود. من بک گراند لپ تاپ و موبایلم کارای ایچ آ گایگا(HR Giger) بوده چند ساله و بار ها نشستم طراحی هاش فقط نگاه کردم. و ورود به چنین دنیایی آرزوی ندونسته ی من بوده. و باید بگم به بهترین شکل به واقعیت پیوسته. تبدیل نشده به یک video game خالص بلکه یم ایده هست که نتیجش یک چیز شبیه ویدیو گیم شده که شبیه بازیای دیگه نیست. این دسته بازی ها اونقدر متفاوت با سایزین هستن (تا زمانی که سایرین نرن ازشون کپی بسازن) که نمره دادن بهشون بیهوده ترین کاره، ما می تونیم Farcry 19 و Battlefield bad company 2 remake و Call of Duty Tech Wars 26 با بازیای دیگه مقایسه کنیم اما ورود به دنیای گایگا فقط باید با احترامش به همین ایده قیاس شه. من که از ته دل عاشقش شدم.
درباره ی زمان بازی باید بگم منم دوست داشتم بیشتر از زمان بازی توی اون محیط فوق العاده بگردم و چیز های جدیدی کشف کنم
ولی از طرفی هم اگه بیشتر فکر کنیم میفهمیم که یجورایی زمان بازی به نفع بازی بود چون بازی های ترسناک اکثرا یه مشکلی دارن که برای طولانی شدن زمان گیمپلی بازی رو کش میدن و خیلی چیزا تو بازی تکراری میشه و خسته کننده
توی بازی های ترسناک اکثرا وقتی یه هیولایی رو میبینین دو سه بار اول ترسناکه بعد بهش عادت میکنین و دیگه نمیترسین
این همون نقطه ای بود که بازی تموم شد درست قبل از اینکه مکانیک ها سلاح ها پازل ها و … دچار تکرار و خسته کننده بشن
نخوندم
برای تو ننوشتم
برای گیمرای منطقی نوشتم
همونطور که حدس زده بودم بازی ضعیفیه
سلام
از کامنت بی ربط پوزش
gamepass شما کار می کنه؟
شاتل دارم هر dns ای رو امتحان کردم
ی قسمت هایی از بازی اینقدر چندش بود که تا چند دقیقه مو های تنم سیخ بود از همه بیشتر اون موجودی(مرگ) که شخصیت اصلی رو گرفته و آخر بازی هم واقعا حالم گرفته شد اصلا انتظارشو نداشتم خیلی حالم خراب شد
نقد فوق العاده 👏👏👏.. نمره خوبی به بازی دادید… ارزش یکبار تموم کردن داره …
کامنتها داشتم میخوندم سیب زمینی فن ها این بازی رو با گاد اف وار مقایسه میکنن خخخخ… چه به سر این طفلکها داده ماکروسافت به اینجا رسیدن ….
تمومش کردم و راضی بودم تجریه جدیدی بود
کلا گیم عجیبیه شما تو یک دنیای بیو ماکنیکی گم شدید حتی ساختمان ها هم از گوشت پوست تشکیل شدن محیط گیم خیلی باز و زیبا طراحی شده و حین بازی یه انگل چندش هم بهتون میچسبه
که بهتون قدرت بیشتری میده ولی در روند بازی بدتون زخم و آلوده میکنه یجورایی شبیه یه کارخانه باستانیه که داخلش موجودات بیولوژی و گوشتی میسازن و همینش ترسناک میکنه
الحق خفنه👌👌👌👌
عجب!!
بعضی وقتها نباید هر سوالی که داریم پاسخ داده بشه، بعضی وقت ها بهتره هر فردی تاویل خودش رو از اتفاقات پیرامون خودش داشته باشه پیشنهاد میکنم کتاب امید بازیافته، اثر بابک احمدی در نقد فیلم های تارکوفسکی رو بخونید تا لذت بیشتری از این بازی که بهتره بهش بگیم یک اثر هنری ببریم، از طراحی گان فایت های بازی که چنگی به دل نمیگذره بگذریم با یک اثر بی نقص طرفیم، این بازی مناسب هر سلیقه ای نیست و ابدا سرگرم کننده نیست. نمره ی من ۹/۱۰