روزی روزگاری: نقد نسخهی اول Devil May Cry؛ سرآغاز یک افسانه
“به عمارت بزرگ و خالی از سکنهای که در آن قرار داری مینگری. از خود میپرسی: آیا میتوانم به آن زن اعتماد کنم؟ چگونه از سیر و پیاز زندگی من خبر دارد؟ اگر نقشهی شومی در سر میپروراند چه؟
دودل میشوی و اندکی شک در دلت رخنه میکند؛ اما هیچ چیز جلودارت نیست، چرا که یاد هدف و انگیزهی اصلی خودت از این سفر میافتی؛ یاد اینکه، کسی که جان مادر و برادرت را گرفته، باید تقاص پس دهد. به ناچار باید به آن زن مرموز و عجیب اعتماد کنی. عزم خود را جزم میکنی و دست به سوی شمشیر جادوییات میبری تا با آن به سمت هیولاها و کابوسهای پیش رو در مسیرت هجوم آوری و آنها را نابود سازی. باید هرجور شده جواب سوالاتت را پیدا کنی، اما میدانی که سفر سختی در انتظارت است. سفری که بعد از آن، شاید دیگر آن دانتهی سابق نباشی …”
اگر بازی Doom را آغازگر سبک اکشن اول شخش و سری متال گیر را خالق و پیشبرندهی سبک مخفی کاری بدانیم، احتمالا با بنده هم عقیده باشید که Devil May Cry هم پیریز اصلی سبک هک اند اسلش امروزی محسوب میشود و این سبک بعد از عرضهی این بازی بود که به معنای امروزی خود شناخته شد و نام خالق این سری یعنی Hideki Kamiya را هم بر سر زبانها انداخت و ماندگار ساخت.
نسخهی اول دویل می کرای ترکیب و معجون جادویی و بینظیری را تشکیل داد، ترکیبی از اسلحههای گرم و شمشیرهای جذاب و فوق العاده خوش دست، موسیقیهایی بینظیر و پرهیجان به همراه دشمنانی قدرتمند که نیاز به استراتژیهای درست و فکر شده برای مبارزه داشته باشند
با ما همراه باشید تا به بررسی و تجزیه و تحلیل بخشهای مختلف این بازی شاهکار و تاریخساز بپردازیم.
گیمپلی:
عموما کسی که به سراغ یکی از نسخههای این سری میآید، بیشتر از هرچیزی به دنبال تجربهی مبارزاتی خفن و لذتبخش و متنوع بوده و این بخش یعنی گیمپلی، در این بازی و در کل این سری، جایگاه والاتر و مهمتری را به خود اختصاص داده و به همین دلیل، نقد امروزمان را با همین مورد مهم آغاز میکنیم.
خب اول از همه از تنوع دشمنان صحبت کنیم. بازی به گونهای است که شما هرگز احساس نمیکنید که نوع خاصی از دشمنان برای شما تکراری شدهاند و از مبارزه با آنها دیگر لذت نخواهید برد. بازی سرجمع ۲۰ مرحله دارد و حدودا هر چهار_پنج مرحلهای یکبار شما با یکی دو دشمن جدید مواجه خواهید شد که واقعا برای آن زمان خیلی خیلی زیاد و خوب محسوب میشده و از این نظر بازی عالی است.
برویم سراغ طراحی باس فایتها. باید بگویم نام عناوین میازاکی و دارک سولز بد در رفته! چرا که باسفایتهای این بازی واقعا مشکلساز و سخت هستند و کنترل بازی خیلی خیلی سختتر از کنترل راحت و سر راست بازیهای امروزی است و مثلا برای یک dodge و جاخالی معمولی باید ۳ ۴ تا دکمه را همزمان فشرده باشید (البته این موضوع برای آن زمان و با امکانات آن دوره، ابدا نکتهای منفی نبوده و بنده صرفا از حیث چالشبرانگیز بودن خدمتتان عرض میکنم).
برای فرار از دست ضربات سنگین و مهلک باسهای این بازی، دو راه بیشتر در اختیار ندارید: یا جاخالی دهید و یا اینکه به بالا بپرید! که البته شخصا در این سری پریدن را بیشتر ترجیح میدم، چرا که اولا در عین حال که میپرید، شما یک فرصت برای ضربه زدن به دشمن هم دارید که خود فرصت خیلی خوب و ارزشمندی است و دوم هم اینکه جاخالی دادن در نسخههای اولیه این سری، خیلی خیلی فرایند طاقتفرسایی است و باید همزمان دکمهی R1 و دایره را فشرده و دانته را به سمت چپ و یا راست هدایت کنید تا تازه دانته جان بیاید و غلت بزند! البته مجددا تاکید کنم که اینها را اصلا و ابدا به عنوان نکتهی منفی در نظر نخواهیم گرفت و مقتضیات زمان عرضهی بازی بودهاند (و بعدها هم در نسخهی سوم وضعیت جاخالی دادن بسیار بهبود یافت چرا که یکی از چهار استایل بازی، کاملا مختص به این قابلیت بود و به راحتی با دکمهی دایره میتوانستید این عمل را انجام دهید). نکتهی مهم در این قسمت مقاله البته، همان بحث چالش برانگیز بودن باسهای بازی بود که در واقع شما با عناوینی مثل هک اند اسلشهای امروزی طرف نبودید که بتوانید با چشم بسته فشردن چندتا دکمه، پشت سر هم و بدون استراتژی و فکر، به راحتی باسها را شکست دهید و تازه جالب است بدانید محدودیتهایی هم برای تعداد مراتب کشته شدن دانته برای شما وجود داشت و اگر آیتم yellow orb شما تمام میشد، بایستی به آخرین سیو خود برگردید و در واقع دیگر امکان بهرهگیری از چک پوینت و دوباره زنده شدن در آخرین محل، برایتان وجود نداشت. بیایید یکم بیشتر این آیتم را توضیح دهیم.
در نسخههای سوم به بعد سری دویل می کرای (و حتی نسخهی ریبوت ساخته شده توسط نینجا تئوری) یک آیتم زرد رنگ کاربردی و البته بسیار کمیاب وجود دارد به اسم gold orb و به این صورت است که اگر شما در وسط میدان مبارزه، مثلا در هنگام مبارزه با باسهای بازی، شکست بخورید و خط سلامتیتان کاملا به اتمام برسد، با استفاده از این آیتم میتوانید مجددا به ادامهی مبارزه برگردید و شانس برنده شدن خودتان را افزایش دهید (چیزی عینا شبیه به resurrect stone در نسخهی ریبوت گاد او وار). حالا ولی در نسخهی اول دویل می کرای (و یک حالت خاص و غیرمعمول در دویل می کرای ۳ که ذکرش از حوصلهی این مطلب خارج است) قضیه فرق میکند. در این بازی حتی استفاده از چک پوینتها هم رایگان نیست و تنها کاری که این آیتم برای شما انجام میدهد، این است که میگذارد پس از شکست در میدان مبارزه، دوباره در آخرین اتاق نزدیک به آن محل زنده شوید و در واقع اگر موجودی این آیتم شما به اتمام رسیده بود، پس از شکست مجبور بودید مرحله را از ابتدا آغاز کنید که انصافا خیلی حالت دشواری بود و استرس خیلی فراوانتری به بازیکن القا میکرد. البته باتوجه به کوتاه بودن مدت زمان مراحل این نسخه، مقدار وضعیت از حالت بحرانی خارج میشد و بیشتر یک نقطهی قوت برای این بازی محسوب میشد که نتیجهی همین موارد بالا باعث شد تا سالها از این بازی به عنوان یک هک اند اسلش چالش برانگیز و هاردکور یاد کنند.
تنوع سلاحهای بازی (مثل همهی عناوین فوقالعادهی سری دویل می کرای) عالی است و در طول بازی، مدام سلاحهای جدیدی در اختیار شما قرار خواهد گرفت که خود انگیزه و کشش بینظیری برای ادامه دادن و پیش رفتن در بازی محسوب میشوند. از شمشیرهای خوشدست بازی گرفته تا دستکشهای قدرتمند آتشین، کلتهای سریع و شاتگان و … که جذابیت مبارزات بازی را دو چندان میکنند. نقطهی قابل توجه در این بازی، بالانس بسیار عالی بین سلاحهای گرم و سلاحهای سرد در این عنوان است به طوری که شما تمایل دارید تا از هر دو نوع سلاح موجود استفاده کنید، یعنی نه این جور است که شما از اول تا آخر بازی را با شمشیر و سایر سلاحهای سرد بروید که بازی با دیگر هک اند اسلشهای موجود تفاوتی نداشته باشد، و نه هم به شکلی است که فقط و فقط از سلاحهای گرم استفاده کنید و با بینهایت بودن تیر این اسلحهها، عطش کممهماتی خود از سری رزیدنت ایول را در این بازی تلافی کنید!
منتها یک نکتهی منفی این وسط وجود دارد و آن هم تفاوت زیاد و قابل توجه قدرت خود سلاحهای گرم بازی است، به این معنی که شاتگان که اسلحهی دوم بازی است، به مراتب از اسلحههای اول دانته یعنی دوتا کلت آن، قویتر است و شما بعد از گرفتن شاتگان دیگر محال است تمایلی به استفاده از دو کلت داشته باشد. ماجرا بعد از دریافت اسلحهی سوم بازی یعنی grenade launcher بدتر میشود و این سلاح به قدری قوی است که حقیقتا دو اسلحهی قبلی باید جلویش لنگ بیندازند!
موضوع وقتی بدتر میشود که بدانید شما در آن واحد فقط یک اسلحهی گرم و یک اسلحهی نزدیکزن در اختیار دارید و مثلا اگر بخواهید بین شاتگان و کلت سوییچ کنید، باید وسط مبارزه وارد منوی بازی شوید و از بخش inventory این جور تغییرات را اعمال کنید (خوشبختانه این مشکل در نسخههای بعدی برطرف شد و مثلا در نسخهی سوم شما همزمان دو سلاح گرم و دو سلاح سرد میتوانستید حمل کنید و سوییچ بین آن دوتا هم بسیار راحت بود).
در عمارت بزرگ و پهناور بازی (که شباهتهایی هم به آن عمارت ترسناک و مخوف نسخهی اول رزیدنت ایول دارد) میتوانید یک مجسمهی بزرگ پیدا کنید و در آنجا سلاحهای مختلف دانته را ارتقا ببخشید و آیتمهای مختلفی (شامل orbهای موجود با قابلیتها و مزایای متفاوت) خریداری کنید. اولین نکتهی جالب در این بخش، این است که بعد از خرید هر orb، قیمت آن افزایش پیدا میکند که باعث میشود شما مجبور شوید خیلی هوشمندانه و حساب شده از این آیتمها استفاده کنید و بازی برای شما به اصطلاح عین کیک و حلوا نشود تا راحت به سلاخی دشمنان بپردازید! نکتهی دیگر، تنوع بینظیر کامبوهای اسلحههای دانته است. برای تمامی سلاحهای دانته کلی فوت و فن خفن و جذاب وجود دارد که متاسفانه عموما در ابتدا در دسترس نیستند و شما با جمعآوری orbهای قرمز باید به تدریج آنها را با قیمت گزاف! خریداری نمایید. جالب است بدانید که خیلی از این کامبوها در نسخههای بعدی سری هم دیده میشوند؛ برای مثال به کامبوی Stinger اشاره میکنم که برای حمله به دشمنانی که با فاصله نسبت به شما قرار دارند، مناسب است و شما این کامبو را در نسخهی سوم و حتی نسخهی ریبوت هم خواهید دید. در فضای خارج و نزدیک به این مجسمه، یک موسیقی و ساندترک بینظیر پخش میشود که واقعا از بس زیبا و دوستداشتنی بود، دلم میخواست فقط برای چند دقیقه کنترلر را کنار بگذارم و به آن گوش فرا دهم.
یکی دیگر از قابلیتهای دانته در این نسخه، Devil Time Gauge است که در واقع باعث فعال سازی بعد شیطانی دانته میشود (میدانید دانته نیمه شیطان، نیمه انسان است _ این قدرت هم از پدر او یعنی Sparda به دانته به ارث رسیده و منشا داستانی فعال شدن این قابلیت هم به نسخهی سوم این سری که پیشدرآمدی برای نسخهی اول است بازمیگردد و خب چون اسپیول است، آن را برای شما بازگو نمیکنیم). موقع فعال سازی این قابلیت، قدرت و سرعت دانته به حد قابل توجهی افزایش مییابد و جالب است که این قدرت برای شمشیر دوم دانته یعنی Alastor و دستکشهای آتشین وی یعنی Ifirit، ویژگیهای متفاوتی دارد که مختص خود آن سلاح هستند که خود این مورد نکتهی بسیار مثبتی برای بازی محسوب میشده. هنگام استفاده از دستکشها، بهرهگیری از این قابلیت باعث میشود که به تدریج خط سلامتی دانته پر گردد که این مسئله یک استراتژی و تاکتیک مهم در مبارزات به حساب میآید و استفادهی هوشمندانه از آن، میتواند ضامن برنده شدن شما باشد.
در بازی یک سری side mission و مرحلهی فرعی هم وجود دارد که البته بیشتر حالت چلنج دارند و مثلا بازی به شما دستور میدهد که در مدت زمانی محدود، تعداد خاصی از یک نوع دشمن را در مکانی خاص از پای درآورید.
اشاره کردیم که قیمت خرید چه برای کامبوها چه برای آیتمها در فروشگاه بازی زیاد است. یکی از راههای به دست آوردن پول در بازی که به شکل red orb وجود دارد، کشتن دشمنان بود و نکتهی جالب این بود که در بازی وقتی به اتاقهای قبلی باز میگشتید، دشمنان زنده میشدند و میتوانستید به این طریق، به فارم کردن red orb بپردازید (دارک سولز بازاش کجان؟!).
در بازی blue orb هم وجود داشت که جمع کردن ۴ تا از آنها، باعث افزایش ظرفیت و مخزن سلامتی دانته میشد، این آیتم را هم علاوه بر خرید مستقیم در فروشگاه بازی، میتوانستید یکی در side missionها پیدا کنید که به آن اشاره کردیم، و یا در یک سری مناطق مخفی و نسبتا دور از دسترس در بازی.
زاویهی دوربین بازی خیلی خیلی بهتر از آن بازیهای دوربین ثابت و ایزومتریک نسل پنجم و ششم کار شده و جهش بزرگ و عالی برای عناوین سه بعدی محسوب شده منتها در محیط برخی باسها یک سری وسایل مثل ستونهای متعدد جلوی روی شما قرار میگیرند و دیدن شما را با مشکل مواجه میسازند که البته تعدادشان هم خوشبختانه چندان زیاد نیست.
گرافیک:
اگر نسخههای اولیهی رزیدنت ایول را تجربه کرده باشید، به شباهت غیر قابل توصیفی بین آنها و بازی اول Devil May Cry پی خواهید برد. نسخهی اولیهی هردو سری در یک عمارت بزرگ، مرموز و عجیب و غریب روایت میشود که رازهای زیادی پشت پردهی خود جای داده و البته موانع و راههای مخفی زیادی را هم در بر میگیرد.
طراحی این بازی در زمان خودش جزو بهترین و سرآمدترینها محسوب میشده و زمانی که بازیهای سه بعدی تازه داشتند کم کم باب میشدند، یکی از بهترین جلوههای بصری ممکن در آن زمان را به تصویر کشیده است.
همانگونه که در بخش گیمپلی هم ذکر شد، بازی از تنوع خیلی خوبی در زمینهی باسها و دشمنان معمولی برخوردار است و باید گفت که این دشمنان و باسها از کیفیت بصری خیلی خوبی (باتوجه به استانداردهای ۲۰ سال پیش) برخوردار بودهاند. البته بازی یک باس فایت کریه عنکبوتی شکل دارد که چندین بار هم با او مواجه خواهید شد که به دلیل وجود مواد مذاب بر روی جسم زخمت خود تجهیزات و امکانات بیشتر و مدرنتری برای نمایش بینقص از خود نیاز داشته و شاید از سایر دشمنان یک مقدار با کیفیت کمتری جلوه دهد. با این حال بازی از زمینهی گرافیکی چه برای طراحی دشمنان، چه برای فضا سازی و محیط و چه در خصوص کیفیت تکسچرها و قیافهی صورت شخصیتها و … نمرهی کامل را میگیرد و حرف و حدیثی در این زمینه باقی نمیگذارد.
بازی سرجمع حدود ۴۵ دقیقه کاتسین دارد که همگی بسیار بسیار زیبا و عالی هستند و البته حالت سینمایی هم ندارند (مثل نسخههای اولیه سری گاد او وار و پرنس او پرشیا).
طراحی هنری مناطق بازی واقعا شگفتانگیز کار شده و برای مثال، به یک کشتی بزرگ در بازی اشاره میکنم که محل برخورد و مبارزه با یکی از باسهای پهناور و عظیم بازی بود. رندر کردن همچین مواردی در پلی استیشن ۲ آن زمانها، واقعا کار خارقالعادهای بوده و نشان از کیفیت و بزرگی شرکت کپکام و شینجی میکامی و دیگر دستاندرکاران این بازی بزرگ دارد.
داستان:
مقدمهی مقاله را با توضیحات مختصری از داستان این بازی آغاز کردیم. در کل میتوان سری دویل می کرای را از نظر داستانی، به یک پازل بزرگ تشبیه کرد که قطعات مختلف آن کم کم در آن جای میگیرند (به جز نسخهی دوم که از همه نظر، من جمله داستانی چیز جدید و چندان مهمی به سری اضافه نکرد). قطعات این پازل نسخه به نسخه تکمیل شده و ما وقتی از دور به آن نگاه میکنیم، شاهد عظمت و ارزش واقعی آن خواهیم بود.
داستان نسخهی اول خیلی جذاب و مرموز آغاز میشود و در حدی هست که بازیکن را تا آخر پای بازی نگه دارد تا پرده از راز ماجراهای شک برانگیز بازی بردارد. منتها از نظر شخصیت پردازی و دیالوگ و … بازی یک مقدار (حداقل به نسبت نسخههای سوم و چهارم) کمبود دارد و در ده قسمت میانی بازی هم کلا خبری از کاتسین و روایت نبود و صرفا به دلیل گیمپلی بازی را دنبال میکردید که البته برای این بازی و در آن زمان، اصلا نقطهی ضعفی هم به حساب نمیآمده.
در یک جمع بندی کلی بخواهم داستان بازی را نقد کنم، باید بگویم از نظر پایهگذاری یک داستان، واقعا عالی عمل کرده بوده و بذر بسیار خوب و پرپتانسیلی را در زمین صنعت گیم کاشته است، منتها ما ثمرات و حاصل این بذر را در نسخههای سوم به بعد مشاهده کردیم و داستان تبدیل به یکی از نقاط قوت اصلی آن نسخهها بدل گشت.
صداگذاری:
ساندترک همیشه نقطهی قوت سری دویل می کرای بوده و خواهد بود. بازی معمولا در سکوت به سر میبرد تا اینکه هیولاها و demonها به سمت شما و دانته هجوم میآورند. موسیقی بازی ناگهان شروع به پخش میکند و هیجان و استرس شما را چندین و چند لول بالاتر میبرد.
ساندترک بازی تشکیل شده از موسیقیهای راک و موسیقیهایی که با گیتار نواخته میشوند و البته همانطور که قبلا هم اشاره کردم، بازی یک سری موسیقی آرام هم دارد که یکی از آنها در اطراف مجسمهی shop بازی پخش میشود که محال است از آن خوشتان نیاید و از شنیدنش لذت نبرید.
صداگذاری شخصیتهای بازی هم خیلی خوب کار شده و از همه بهتر هم، صداگذار کرکتر دانته است که کاملا مناسب با یک شخص بزن بهادر و شجاع و نترس است و جذابیت این شخصیت دوست داشتنی را دو چندان مینمود. البته همانجور که در بخش مربوط به داستان گفتم، بازی از مشکل کمبود دیالوگ رنج میبرد و واقعا حرفهای خیلی خیلی کمی در بازی رد و بدل میشود و کاتسین زیادی هم وجود دارند که زیاد با شخصیتهایی جز دانته اخت بگیرید و با آنها آشنا شوید.
جمعبندی:
بازی دویل می کرای، در ابتدا قرار بوده که نسخهی جدیدی از سری رزیدنت ایول باشد ولی خب خوشبختانه این اتفاق نیفتاد و یک سری کاملا جدید و متفاوت پدید آمد. سری فوقالعادهای که شخصیت اصلی جذاب و دوست داشتنیاش هم از تفنگ استفاده میکند و هم از سلاح سرد، نه کاملا ژاپنی است و نه تمی تماما غربی دارد. در تمام زمینهها، چه گیمپلی، چه گرافیک و چه صداگذاری و داستان، عالی کار کرده و پیشرو و آغازگر یکی از بهترین فرنچایزهای کل صنعت گیم شده است و تا همیشه افتخاری برای کپکام محسوب خواهد شد و هواداران آن هم، همیشه چشم انتظار عرضهی نسخههای جدید برای آن هستند.
سخن آخر:
بین جوامع مختلف گیمینگ، یک بحثی که خیلی اوقات وجود دارد، این است که دانته برتر است یا کریتوس؟ و کدام فرنچایز بین دویل می کرای و گاد او وار، از ارزش و اعتبار بالاتری برخوردار است؟
بیایید این صحبت را مورد بررسی و کنکاش قرار دهیم. نسخههای اولیه گاد او وار به چه نوع موسیقیای احتیاج داشتند؟ به موسیقیهایی حماسی و epic.
نسخههای مختلف دویل می کرای چطور؟ بدون شک سبک راک مناسبترین سبک موسیقی برای بازی بود.
و همگی میدانیم هر دو بازی بهترین موسیقیهای دو سبک بالا را در خود جای دادهاند و در این زمینه هیچ نقصی به هیچ کدامشان وارد نیست.
از نظر صداگذاری شخصیتهای کریتوس و دانته موضوع را بررسی کنیم. بله شخصا صدای گرفته و باابهت کریتوس را بیشتر میپسندم، ولی آیا اصلا همچین صداگذاری (که معمولا اکتش به صدایی فراموش نشدنی مبدل میشود) برای یک جوان موسفید مثل دانته قابل استفاده بوده؟ قطعا خیر!
از نظر شخصیتپردازی هم حکایت همین است. هر دو کرکتر یک جورهایی به دنبال انتقام هستند. منتها ماهیت داستان کریتوس کسی بود که عطش انتقام چشمانش را کور کرده است و او به جز گرفتن جان خدایان، چیز دیگری برایش اهمیت ندارد.
ولی دانته که جوانتر است و حالا طبق نسخههای مختلف در نظر میگیریم که علاوه بر نیمهی شیطانی، یا یک نیمهی انسانی دارد یا فرشتهگونه و کسی است که به جز انتقام از Mundus که مادرش را به قتل رسانده، اهداف دیگری مثل نجات بشر را هم در سر میپروراند و اتفاقا همین اهداف انسانی هستند که یک جورهایی اختلافات دانته و برادرش را پدید میآورند.
از نظر گیمپلی و طراحی باسفایتها هم که دیگر جای صحبتی باقی نمیماند و همگی میدانیم هردو عنوان شاهکار هستند.
خلاصه بخواهم بگویم، گاد او وار و دویل می کرای، در کنار هم، بهترین عناوین هک اند اسلش تاریخ بازیهای ویدیویی هستند و همگی در سبک و ژانر خود، به بینظیرترین شکل ممکن عمل کردهاند و اگر طرفدار هر کدامشان باشید، مطمئن هستم که بهترین لحظات زندگیتان را در آن بازی و آن سری سپری کردهاید و هیچ بازی هک اند اسلش دیگری هم نمیتواند جای این دوتا سری شاهکار و بینظیر را برایتان پر کند (مگر نسخههای جدیدی از خودشان!).
پر بحثترینها
- اینترگلکتیک، کانکورد، ناتی داگ؛ در اتاق فکر سونی چه میگذرد؟
- گزارش: طراحی سختافزار پلی استیشن ۶ برخلاف نسل بعدی ایکس باکس، به پایان رسید
- حساب توییتر پلی استیشن باعث ترند شدن دوباره Bloodborne Remake شده است
- یوشیدا: Horizon Forbidden West در حد انتظارم نفروخت
- یوشیدا: اگر خواهان بازی های انحصاری جدید PS5 هستید، بهتر است از ریمسترها حمایت کنید
- شایعه: اطلاعات فاش شده از GTA 6 توسط کاربری که ادعا میکند چندین ساعت از گیمپلی را دیده است
نظرات
بچه ها یک سوال دارم میدونم ربطی ندارد ولی لطفا جوابم را بدید
من ماینکرافت تو ps4 دارم ولی هر وقت که یکم از بازی رو میبرم جلو یک دفعه دیگه نمیتونم به چیزی دست بزنم یا چیزی رو خراب کنم میشه بگید باید چکار کنم تا حالا چند بار شده
سلام دوست عزیز
متأسفانه بنده هیچ سر رشتهای در زمینهی بازی ماینکرفت ندارم
امیدوارم باقی دوستان بدونن و جواب شما رو بتونن بدن⚘
احتمالا ارور اینترنته حتما باید نتت نت تایپ ۲ باشه و گرنه نمیشه بازی کرد ، اگه اینترنت نیست پس تو منو اصلی بازی سوییچ کن رو Playstation 4 edition
بنظر من باگ شده
سلام.فکنم داری نسخه دمو رو بازی میکنی.چون بعد یک ساعت(۶۰دقیقه)بازی قفل میشه و دوباره باید از اول بری.دقیق یادم نیست ولی تایم داره اگه داخل بازیت تایم زده دموهه اگه نیست مشکل از جای دیگس
فک نکنم ولی میتونم سیو های زیادی درست کنم
دیدم آره همینطوریه باید چکار کنم تا درست بشه میشه بگید
باید بازی رو برای ps4 بخری ولی میتونی برای گوشی هم دانلود کنی.پیشنهاد من اینکه اول برای گوشی دانلودش کنی بازی کنی چند ساعت یا چند روز بعد اگه خوشت اومد بخری برای ps4
ممنون
خواهش میکنم
با تشکر از آقای کرامت فر👍 این بازی یکی از اولین بازیهایی بود که تجربه کردم. واقعا زمان خودش بازی فوق العاده ای بود. البته به نظرم نسخه پنجم بهترین نسخه سری Devil May Cry هست و بعد از God of War 2018 بهترین بازی هک اند اسلش تاریخه.
سلام علی جان
بله واقعا همین طوره نسخهی پنجم بینظیر بود
البته شخصا بیشتر از همه نسخهی سوم رو دوست دارم
نسخهی سوم واقعا شاهکار بود و جزو بهترین بازیهای تاریخ صنعت گیمه
یکی از شاهکارای نسل ۶ واقعا خوش حالم این فرانچایز خلق شد یکی این یکیم بایونتا از بهترینای هک اند اسلش نسخه ی سوم از همه ی قسمتاش زیباتر و قشنگ تر بود داستان دارک و فضاسازی و اتمسفر دارک گیم پلی و سیستم مبارزات بی نقص و گرافیک معرکه زمان خودش صداگذاری و موسیقی متنای شاهکار کاش برای نسخه ی پنجم هم تتسویا شیباتا رو می اوردن برای اهنگسازیش لول دیزاین و پازلا و معماهای بسیار سخت چی بود این فرانچایز
حالا اینارو ولش قرار بوود lucia داخل ۵ باشه ولی نبود خدا کنه اینم بیارنش تو قسمت جدید اگه ساختن
انشالا
همه ی نسخه های DMC متاسفانه دارای نقصهای فراوانی بوده یعنی DMC هم مثل اکثر بازیها نقصهایی داشته اما باز هم با این وجود و با وجود دانته تبدیل به شاهکار دلربایی میشود… همیشه برای بهتر شدن DMC جای زیادی وجود دارد.
ممنون اقای محمد کرامت فر گل
ممنون از شما دوست عزیزم که وقت ارزشمندتون رو به مقاله اختصاص دادین
نقد عالی بود آقای کرامت فر میشه نسخه سوم رو هم نقد کنید
سلام دوستِ خوبم
نسخهی اصلی دویل می کرای ۳ قبلا توی سایت نقد شده
ولی اگه عمری باقی بود نسخهی ادیشن ویژه شو روی ps4 نقد میکنم⚘⚘❤
ممنون از شما
ممنون آقای کرامت فر ولی اون نقد اصلا قابل مقایسه با نقد حرفه ای فعلا سایت نیست بیشتر حالت مقاله آموزشی برای گیم پلی dmc3 هست تا نقد اگر وقت داشتید لطفا نقد کنید خواهش
دوست عزیز منظور نقد بازی devil may cry 3 نه نقد آقای کرامت فر درباره dmc1 در کامنت کمی مشکل اومده بخاطر املا خودکار کیبورد گوشی
شما اگر نقد dmc3 رو بخوانید متوجه منظور من میشید چون بیشتر از نیم مقاله از تحلیل مکانیک ها و استایل ها مبارزی دانته هستد تا نقد و همچنان هیچ نامی از شخصیت پردازی موسیقی و داستان نشده برای همین خاطر بازی devil may cry 3 دوباره نقد بشه امیدوارم منظور رو گرفته باشید
خیلی ممنون بابت نقد این masterpiece
اون مقایسه اخرم خیلی جالب بود فقط یک bayonetta کم داشت بنظرم اگه یه مقاله واسه مقایسه dmc و god و bayonetta مینوشتین خیلی جالب میشد…واسه خودم بهترین ها اول dmc بعد bayonetta بعدم god
سلام دوست عزیزم
ممنون از توجهتون
انشالا اگر عمری باقی بود می نویسم حتما⚘❤
مرسی بابت پیشنهاد خوبتون
همین چند وقت پیش نسخه hd remaster رو بازی کردم…
باید بگم به نسبت قدیمی بودن بازی همچنان تجربه اش لذت بخشه من حتی بیشتر از بازیهای امروزی حال کردم باهاش..
لعنتی کشتن باس هاش بیشتر از باس های دارک سولز استرس داشت
قشنگ خیس عرق میشدم مخصوصا باس آخر بازی که باید نقطه ضعفشو پیدا میکردی..
devil’s never cry
یه سوال
من نسخه ۳ رو همون اصلیشو رو پیسی زدم، تغییرات گرافیکیش رو ریمستر چجوره؟
سلام دوست عزیز
اولا بگم که دویل می کرای کلا یکی از بدترین پورتها رو روی پی سی داشت و از ماوس پشتیبانی نمی کرد و کلا بازی کردنش یک چیز عذاب آوری بود!!!
جدای از اون کیفیت بصری بازی هم خیلی پیشرفت کرده و رون تر هم شده ولی بافتها خیلیی تفاوت زیادی نکردن ولی باز خوبه
تغیر خاصی نداره متاسفانه و هزار افسوس ریمستر سازی کپکام هیچ قیمتی دارا نیست… یعنی توقع نداشته باشید که واقعا ریمستر بروزی باشه و از تغیر: تغیر داره نه که نداره اما اصلا چیز خاصی نیست.
بله دقیقا همین جورِ دوست عزیز
واقعا باسهاش خیلی چالش برانگیز و سخت هستند
اتفااقا بعضی از باسها و مکانهاش کاملا یادآور سولز هستن برام
مثل اون دوتا برادر تو دویل می کرای ۳ که وقتی کشتی شون شمشیر میشن
خیلیی مثل ارنیستون و … بودن
آقای کرامت فر راستش وقتی که دارک سولز ریلیز شد… من اون را قورت دادم بخاطر این که یک DMCفن هستم و حتا برای مدت خیلی طولانی تعجب میکردم وقتیکه بچها و دوستان میگفتن وای دارکسولز چقدر سخته و همش میگفتم نخیر سخت اصلا هم نیست بعد اخر با خودم فکر کردم و متوجه شدم که DMCجماعت یک فن ساده ایی نیست و بخاطر همونه که تونستم ساده بدون هیچ مشکلی دارکسولز را بازی بکنم و در ان پیشرفت بکنم 😅 💎 🤍 .
دیگه از کسی که با دانته نشست و برخاست داره، این درجه Badass بودن کاملا طبیعیه😄
اره درسته درود بر شما👍😂
کاش ریمیک کنن این سه گانه رو، فکرش بکنید با انجین غولی که کپکام داره سه گانه رو ریمیک کنه! ماشالا گیم پلیشونو هم اینقدر فوق العادست دست بهشون نزنه هم هیچ ایرادی نداره!
نسخه ۱ رو من بخاطر خیلی قدیمی بودنش هیچوقت رغبت نکردم پلی بدم، افسوس میخورم چرا اینقدر دیر عاشق این فرنچایز شدم! سالها همه بهم پیشنهاد میکردن که آقا برادر من ، عزیز من، خو …… ی من😄 بشین dmc 3 و ۴ رو پلی بده😄 از فضاسازی بازی خوشم نمیومد حقیقتش، فکر نمیکردم بازی داستان چندانی داشته باشه، نسخه پنجم دیگه عاملی بود که منو مجبور کرد این فرنچایز رو شروع کنم و توی همون ۱ ساعت اول، من عاشق این بازی شدم و به یکی از ۵ بازی برتر نسل شد برام، دیگه بعدش با خجالت تو رو رفقا نگاه میکردیم😄 و دیگه بعدش dmc 4 و dmc 3
نسخه پنجم رو هم برای بار سوم الان دارم پلی میدم و خیلی جالب بود که این مقاله مصادف شد باهاش و یکم درمورد این فرنچایز افسانه ای صحبت کنیم
تشکر❤
در مورد جمله ی اولتون خیلی لذت بردم راستش من خیلی توی این فکر هستم و حرف شما همان همان حرفای دلم بود.
داداش نسخه DMC1 گرافیکش کمتر از نسخه ی DMC3 نیست اگر میتونید بگیرد حتما بازیش کنید و همچنین نسخه ی DMC2 اما نسخه ی DMC2 متاسفانه نقص و اشتباهات خودش را دارد اما اگر بتونید بازیش کنید در نهایت خیلی لذت میبرید چونکه باسهای بسیار خوب و لذت بخشی دارد👍😁💞
خجالتی نداره داداش گلم راستش من خودم به شخصه با فرنچایز DEAD SPACE اینطوری بودم و چنین فکری در موردش داشتم اما متوجه شدم خدایی از نسخه اولش تا نسخه اخرش واقعا بازی بسیار خوبیه و داستانش واقعا شاهکار احساسی هست که باید شنیده بشه.
بهترین بازی هک اند اسلش خالص تاریخ
هیچ شخصیتی در سبک هک اند اسلش مثل دانته و ورجیل نمیشه. اصلا از تیپ و قیافشون سبک هک اند اسلش مشخصه.
Dmc 3 بهترین بازی عمرمه که تجربش کردم از همون پیتزا تا اون پایان غم انگیز شاهکار بود. بی نظیر بود. بی رقیب بود.
اولین و بهترین تجربه ی من در بین همه ی بازیا DMC 3 هست. بازی که به شخصیت و حال و احوال خودم نزدیک میدونم. من با این و ایول ۴ چه خاطراتی دارم. به به
امیدوارم نسخه ی ششمش بهترین باشه. دوست دارم شاهد دوباره ی فضای تاریک و خشن بازی باشم.
با مقایسه ی گاد و دویل هم موافق نیستم. گاد حماسی تره ولی دویل هک اند اسلش تره. برای من دویل می کرای بهترینه و رقیبی نداره. چه از نظر هک اند اسلش بودن چه تنوع سلاح ها و مبارزات و چه از نظر داستان غم انگیز و عالی و چه موسیقی های دث متال و هوی متال که اساس و پایه ی هک اند اسلش خالصه. حتی تیپ و قیافه و رفتارات ورجیل و دانته هک اند اسلش تره.
گاد در بین هک اند اسلش های حماسی بهترینه. هرکدوم از این دو بازیا خوبیای بخصوص خودشون رو دارند. گاد بیشتر به سبک کسلوانیا نزدیک تره نه دویل می کرای.
داداش گلم من با شما کاملا موافقم👍😁💞 راستش DMC برای بهتر شدن همیشه جا داشته و دارد چونکه اتمسفر و پتانسیل بسیار فراوانی دارد.
من ارپی جی فنم ولی این بازی خیلی خوشه در سبک خودش خودشم قسمت سوم و پنجمش 😍 خیلی دوسش دارم