- میراث انسان غارنشین:
زمانی که انگشتان خونین انسان اولیه که از شکار ماموت بازگشته بود، تکه ذغالی از آتش خاکستر شده ورودی غار برداشت و آن را به نرمی بر پیکره سخت غار کشید، با اشکال ساده ذهن او، افسانه ها، اژدهایان، جادوگران و کیمیاگران به وجود آمدند. انسان ناتوانی که از ترس حیوانات وحشی به غار پناه برده بود، در رویای خود سودای پرواز عقابی را در سر میپروراند که خداگونه در پهنه آسمان بال میگشود.
روزها در ورودی غارش مینشست و از ناتوانی هایی که از آنها گریزان بود، برای خود خدایانی آفرید که نامیرا بودند. از رعد میان آسمان زئوس به وجود آمد، از خشم دریای مجنون، پوسایدن جان گرفت و از جنگ بین قبیله ای خدای جنگی به وجود آمد که هیچ گاه نمی مُرد. خطوط ساده روی غار، باعث شد که انسان جاودان شود.
شاید زمان ساخت بازی God of War به چند سال محدود شود، اما اگر آن انسان تصوراتش را به تصویر نمیکشید و سالیان دراز کسانی نمی آمدند و بر آن نقشی اضافه نمیکردند، شاید ما هیچگاه نمی توانستیم سکان هدایت بازی ها را به دست بگیریم. پس میتوان گفت که روند ساخت بازی خدای جنگ، هزاران سال طول کشیده است.
رمانهایی که با تکنولوژی خطوط سیاه رنگشان، بومِ هنر را به گونهای دیگر به تصویر کشیدند.
سعی داریم در این مقاله به بازیهایی اشاره کنیم که مستقیم یا غیر مستقیم از روی کتابها ساخته شدند و به همراه کتابها دنیای زیباتری خلق کردند.
- سبک فانتزی، اساطیری
بی شک پیشرفت انسان با اختراع خط شروع شد. اکنون بعد از هزاران سال، ما همچنان به همان شکل مینویسیم. خط هیچگاه عوض نشد و با همان ظاهر به میان رایانه ها آمد. همان خطوط ساده سیاه رنگ کتابها، از میان صفحات جان گرفتند و بال گشودند و تبدیل شدند به بازی هایی همانند The Witcher که بی شک تمامی گیمرها، روزگاری با آن سپری کردند. بازیای که با آمدنش کیفیت بازیها را چندین پله بالا برد و برای ۵ سال تاجدار بازیهای ویدئویی تاریخ بود تا باز رقبیش، The Last Of Us: Part II برگردد و تاج و تخت خود را بار دیگر از او پس بگیرد.
شاید زمانی که Andrzej Sapkowski، نویسنده مشهور سری رمان ویچر، حق ساخت بازی کتابش را با قیمت پایین فروخت، هیچگاه فکر نمیکرد کتابش که اثر ملی لهستان حساب میشد، بتواند به چنین درجهای از افتخار دست پیدا کند. شاید پول آنچنانی بابت کتابهایش نگرفت، اما CD Project Red به حق، در پیاده سازی روایت داستان، از خود کتاب هم بهتر عمل کرد. کتابهای ویچر به تمام زبانهای مهم دنیا ترجمه شدهاند و حتی میتوانید به زبان شیرین فارسی آنها را پیدا کنید.
- قاتلی که در ۶۰ کیلومتری تهران به وجود آمد
شاید ندانید ولی طبق گفته جید ریموند (Jade Raymond)، بازی Assassin Creed برگرفته از کتاب الموت نوشته Vladimir Bartol درسال ۱۹۳۸ است. زمانی را به یاد میآورم که برای اولین بار در سال ۲۰۰۷ بازی را دیدم، چنان محو گرافیک و حرکات نرم الطیر (الطائر) بودم که فکر میکردم گرافیک بیشتر از آن دیگر امکان ندارد. قلعه الموت در ۶۰ کیلومتر تهران قرار دارد و حسن صباح روزگار قدیم حاکم آن بود. او به دنبال گسترش فرقهی خویش قاتلانی را به وجود آورد که به ظاهر در راه حق، در مقابل ظلم و ستم میجنگیدند. او گروهی را به وجود آورد که هیچ چیز جلودار آنها نبود. عمده فعالیت گروه در پی ترور کردن اشخاص مهم صورت میگرفت و هیچ یک از عملیاتهای گروه با شکست روبه رو نمیشد. گروهی از بهترینها در حالی که شستوشوی مغزی از انجام هیچ دستوری عقب نشینی نکنند، برای رسیدن به بهشت واهی دست به هر کاری میزدند. این گروه که به مرور در دنیا به نام حشاشین (استفاده کننده از حشیش) معروف شد، کمکم به اساسین بدل گشت و امروزه کمتر کسی پیدا میشود که اسم فرقه اساسین را نشنیده باشد. همان گروهی که میراث فدائیانِ حسن صباح را به یدک میکشند و بیچون و چرا دستورات را اجرا میکنند.
اکنون شما میتوانید سری رمانهای Assassin Creed را بخواند که بر اساس بازی نوشته شده اند.
- ارباب کتابها
به حق میتوان کتابهای ارباب حلقه ها را برترین اثر دنیای فانتزی دانست گر چه نباید از رفیق و رقیب قدیمی او، همان نارنیای پر از جادو غافل ماند. دو دوست، (جی آر آر تالکین و سی اس لِویس) دو دنیای فانتزی ماندگار و غنی را به وجود آوردند که اکنون الهام بخش بسیاری از نویسندگان دیگر هستند. در این بین نباید فیلمهای این دو کتاب را فراموش کرد که همچون بازی ویچر، از خود کتابها پیشی گرفتند. اگر پیتر جکسون وجود نداشت، ما خیلی دیرتر با این کتابها آشنا میشدیم. اما درمورد بازیهای ویدیویی این دو مجموعه کتاب، قطعا هم پای فیلمهایشان نبودند ( البته از نظر بنده) اما این فرصت را به ما دادند که در سرزمین میانه قدم بزنیم و زمانی که سوار سیاه بر فراز خرابه ها پرواز میکرد، هم پای گندالف سپید و … بجنگیم.
- شکارچی خون
اگر در کوچههای تاریک با معماری بینظیر گوتیک در حال قدم زدن هستید و صدای گرگینهها در فضای خفه شهر طنین میاندازد و از روایت سختگیرانه ولی دلپذیر استاد میازاکی (bloodborne) دارید لذت میبرید، بدانید که نیمی از افکار نویسنده بزرگ، اچ پی لاوکرفت را میخوانید که آغازگر سبک ترس کیهانی بود. گرایش میازاکی به غرب، کاملا مشهود است. زمانی که رمان رویایی تب آلود جی آر آر مارتین را خواند، به تمام اعضای استودیواش توصیه کرد که آن را بخوانند. درمورد جدیدترین ساخته او، (Elden Ring) که از مدتها قبل، قلب گیمرها برای آن می تپید، این موضوع کامل مشخص است. اما چه عالی که میازاکی، با الهامی که از نوشته های اچ پی لاوکرفت گرفته است، توانست چنین اثری را خلق کند.
- سوار بر اژدها
چه کسی فکر میکرد پسری پانزده رمانی را خلق کند که دنیای فانتزی را تحت تاثیر قرار دهد؟ به محض انتشار رمان اراگون، توانست جوایز بیشماری را کسب کند و در همین راستا تمام کمپانیها به دنبال خرید امتیاز فیلم و بازی این کتاب شدند. یکی از نکات جالب دربارهی کتاب اراگون این است که در ژانویه سال ۲۰۰۴، رتبه اول بهترین رمان فانتزی را به دست آورد و هری پاتر و محفل ققنوس دوم شد. فیلم اراگون با بازی اد اسپیلرز توانست فروش بسیار خوبی را تجربه کند. گرچه بازی ویدئویی نتوانست به خوبی کتاب و فیلم ظاهر شود اما هنوز پس از ۱۵ سال به خوبی صحنههایی از بازی را به خاطر دارم. داستان، روایتگر پسری نوجوان است که پس از پیدا کردن تخم اژدها، صاحب آن میشود و به مبارزه با حاکم شرور به پا میخیزد. قابلیت co-op بازی، گیمرهای زیادی را به کلوپهای بازی میکشاند. در آن زمان که هم سن اراگون بودیم، به خوبی این بازی توانست ما را در نقش قهرمانی نوجوان قرار دهد، شاید بیدلیل نیست که همه از این بازی خاطره داریم. چهار جلد از اراگون منتشر و به زبان فارسی در دسترس گیمرهای عزیز قرار دارد. کم لطفیست اگر بگوییم با خواندن کتابها، خاطرات گذشته زنده نخواهند شد.
- سبک پساآخرالزمانی
میراث انسان غار نشین تماما به دست انسان امروزی رسید. گرد زغال او، باعث شد حماسه های بینظیری مانند اولین حماسه تاریخ گیلگمش، ایلیاد و اودیسه هومر، مهاباراتا سرودهای حماسی از هند، نوشتهی ویاسَ و گروهی از مؤلفان، با بیش از یکصدهزار بیت، بلندترین حماسه منظوم جهان ، شاهنامه، یکی از بهترین حماسه های تاریخ از فردوسی بزرگ دنیا را تغییر دهند.
اما غافل از غرور و نِخوت انسان متکبر. (تاکنون هیچ موجودی برای نابودی خودش سلاح نساخته است، جز موجودی به نام انسان) همان زغال انسان اولیه تبدیل به گرافیت شد و پیشرفت انسان، سلاحی را ضد خودش ساخت که انسانها را به میان مترویی کشاند که تاریکی با موجوداتی جهش یافته در آن کمین کرده بودند. در سال ۲۰۳۳، انسانی که خودش را اشرف مخلوقات میدانست و در عرش خدا میزیست، با غرور بر سر خود بمب اتم ریخت و دنیایش را نابود کرد و به زندگی در تونلهای تاریک و خفه مسکو راضی شد. زمانی که کتاب مترو ۲۰۳۳ به صورت رایگان منتشر شد توانست در مدت زمان کوتاهی سه میلیون خواننده را به خود جذب کند. مجموعه کتاب مترو که با نام مترو ۲۰۳۳، مترو ۲۰۳۴، مترو ۲۰۳۵ از دیمیتری گلوخوفسکی منتشر شد، خطری را به یاد ما آورد که بازیهای ویدیویی این امکان را دادند که خود را در میان خرابه های مسکو و حیوانهای جهش یافته ببینیم و درس بگیریم. آیا درس میگیریم؟
- خرامندهی تنها
با نابودی دنیا، فقط مسئله زنده ماندن مهم است و بس. برای زنده ماندن باید تقلا کرد، به دل خطر زد و در میان خرابه های آسمان خراشها و ماشینها به دنبال یک کنسرو، نان و آب گِل آلود گشت. اما چه کسی توان زنده ماندن در دنیای خشک و پر از موجودات جهش یافته را دارد. کتاب Roadside picnic از بوریس و آرکادی استراگاتسکی، الهامبخش بازی S.T.A.L.K.E.R بود که خطر نابودی دنیا را نشان میداد. انتشار استاکر انقلابی در صنعت بازی های رایانه ای بود. گرافیک خیره کنده به همراه گیمپلی بینظیر در کنار داستانی زیبا یکی از به یاد مانده ترین بازیها را به جهان نشان داد که تا مدتها از ذهن کسی پاک نمی شود. اغراق نیست اگر بگویم بازیهای زیادی از فضاسازی و جو سنگین این بازی الهام گرفتند. استاکر سعی داشت سبک بقا را به گونه ای دیگر تعریف کند که الحق در این زمینه چیزی کم نگذاشت. یکی از افسوس های گذشته زمانی بود که بازی stalker را روی سیستمی با گرافیک ۲۵۶ نصب کردم ولی زوال سیستم خودم را دیدم. میتوانم بگویم که بازی با ۶ فریم اجرا میشد. باید یک سال صبر می کردم تا پولهایم جمع شده و بتوانم سیستم جدیدی بخرم.
- شهر زیر آب
BioShock نامی که میان همه گیمرها شناخته شده است، روزگاری از انسان مدرن را به تصویر می کشد که بار دیگر انسان به تباهی رسیده است. اندرو رایان کسی است که رویای ساخت یک آرمان شهر را در ذهن میپروراند، اما آیا آنچه در فکر درست است، زمانی که اجرا بشود باز درست است؟ بایوشاک هم آغازگر یک فرنچایز بینظیری بود که پله های موفقیت را یکی یکی طی کرد. بیراه نیست اگر بگویم با یکی از بهترین و خاصترین فرنچایزهای دنیای بازیهای کامپیوتری روبرو هستیم. آرمان شهری که به دور از سیاهی و تباهی بیرون از آبهای آزاد، قصد داشت انسان را در جایگاه والا قرار دهد. زمانی که جک، تنها بازمانده سقوط هواپیما به فانوس دریایی پناه میبرد به دنیایی پا میگذارد که جز خون و خرابی چیزی وجود ندارد. مردمانی که برای جاودانه شدن به هیولاهایی وحشی تبدیل شدهاند. حتی بایوشاک: بینهایت هم نشان داد که در سایهی افکار به ظاهر آرمانی و ارزشی نمیتوان انسان را از جلد وحشیگری خارج کرد. ایده این چنین آرمان شهرها از نوشته های فیلسوفی به نام Ayn Rand بر گرفته شده که گویی اندرو رایان، خود Ayn Rand است و کن لوین با دستان جادوییاش به این داستان بینظیر جان بخشید.
- زامبیهای مدرن
زمانی که فیلم the world war z به نمایش در آمد، کمتر کسی فکر میکرد ایده چنین فیلم زیبایی از کتابی به همین نام قرض گرفته شده باشد. سالهای اخیر تعدادی از سازندگان و بازیبازان به این نتیجه رسیده بودند که دیگر سبک آخرالزمانی زامبیها به انتها رسیده است اما مکس بروکس به زیبایی سبک آخرالزمانی مدرن را به دنیا معرفی کرد و نشان داد که سبکها تمام شدنی نیستند. در دنیای world war z زامبیها دیگر به شکل گذشته ایفای نقش نمیکردند و در این بازی بازماندگان با گروهی از زامبیهای وحشی روبرو بودیم که حتی دیوارهای بتنی هم نمیتوانستند راهشان را سد کنند. انتشار بازی ویدیویی این عنوان توانست با نقدهای مثبتی روبه رو شود و بازیبازهای زیادی این عنوان را تجربه کردند. ایدهی زامبیهای مدرن حتی به بازیهای دیگر ریشه دواند. بازی days gone شما را در مبارزاتی نفس گیر علیه گروهی عظیم از زامبیها قرار میدهد. شما میتوانید این کتاب زیبا را با ترجمه حسین شهرابی تهیه و از خواندن آن در کنار فیلم و بازی این عنوان لذت ببرید.
در این بین بازی های دیگری چون Parasite Eve بر اساس رمانی به همین نام از هیدِآکی سِنا ساخته شده و Spec Ops: The line از رمان قلب تاریکی از جوزف کانرد الهام گرفته است.
- وضعیت سبکهای فانتزی، اساطیری و پساآخرزمانی در ایران
عمر این سبک ها در ایران بیشتر از دو دهه نیست و بیشتر کتابهای نوشته شده توسط نویسندگان ایرانی، در دهه قبل اتفاق افتاده است. خلاف کشورهای دیگر، این سبکها دارای طرفداران زیادی در ایران نیست ولی جای امیدواری دارد که نرم نرمک این سبک نوشتاری در حال پیدا کردن جای خود در بین سلیقه هاست. سبکی که در آن سوی مرزها صد و پنجاه سال عمر مدرن آن است، در ایران بیشتر از بیست سال نیست. درصورتی که این سبک ها جایگاه بسیار ویژهای در بین مردم کشورهای اروپایی و آمریکایی دارد و بیشتر مواقع، کتابهایی در این سبکها، فروش بسیار بالایی دارند. جای آن است که چند مورد از این کتاب ها را نام برد.
– فانتزی، اساطیری:
۱- چرخ زمان از رابرت جردن
۲- شاهکش از دنیل روتفوس
۳- مجموعه مه زاد و استورم لایت از برندون سندرسون
۴- افسانه مالازان از استیون اریکسن
– آخرالزمان، پسا آخرالزمان
۱-مجموعه کتاب های ۱۰۰ نوشته کَس مورگان
۲- دونده هزار تو نوشته جیمز دشنر
۳- ابلیس نوشته استیون کینگ
۴- جاده نوشته کورمک مک کارتی
در این قسمت هم چند عنوان از دو تن از نویسندگان ایرانی که در چند سال گذشته منتشر شدهاند نام خواهیم برد.
اگر به سبک فانتزی سیاه – اساطیری علاقمند هستید، می توانید کتاب زیر را به صورت رایگان دریافت نمونده و مطالعه کنید.
الواح همهی آنان از خدایان بودند: لوح یکم رستگاری
خلاصهای از کتاب:
چشمانت را ببند، دستانت را به من بده و به من اطمینان کن. من تنها کسی هستم که میتواند تو را به دنیای کهن دفن شدهی درون خاطرات مردگان ببرد که رازهای مهمتری نسبت به زندگان در سینه دارند. اکنون ببین که ما در گذشتههای دور هستیم. چگونه اژدهایان در گستره آسمان بال میزنند؛ ببین که جادوگران و کیمیاگران از آینده میگویند؛ حیوانات غولپیکردرون غارها زندگی میکنند؛ موجودات وحشی در شب از لانههایشان برای شکار کردن بیرون میخزند. آنها میگویند که همه چیز در اراده خدایان است، اما خدایان که هستند و چه کسی آنها را دیده است؟ چشمانت را باز کن. اکنون تو به زمان حال بازگشتی. همهی آنان که دیدی، درون گورهایشان دفن شدند، اما در سکوت فریاد میزنند. فقط یک نفر میتواند صدای آنها را بشنود. و تو با این لوحی که در دست داری، میتوانی سرگذشت من را ببینی که چگونه برای رهایی از نفرین کهن خانوادگیام، خود را به اتفاقاتی سپردهام که به دست کسانی رقم خوردهاند که روزگاری همهی آنان از خدایان بودند. لوح یکم رستگاری در ۵۲۶ صفحه نوشته شده و لوح دوم این مجموعه به نام دَد سِگال نیز منتشر شده است.
شما میتوانید فایل PDF کتاب را از اینجا دانلود کنید.
همچنین اگر مایل هستید، میتوانید کتاب را در اپلیکیشن کتابخوان کتابراه مطالعه کنید.
اگر به سبک تخیلی – پساآخرزمانی علاقمند هستید، میتوانید کتابهای زیر را به صورت رایگان دریافت نمونده و مطالعه کنید.
- مجموعه سقوط مرگبار: باران سیاه از معین فرد
شخصیت اصلی داستان چشمانش را باز میکند و خود را بالای ساختمانی مییابد که قصد خودکشی دارد. او نمیداند چرا آنجا آمده و چرا میخواهد به زندگی خود خاتمه دهد. او حتی اسم خود را هم به خاطر نمیآورد! شخصیت بینام داستان، منفورترین انسان روی زمین محسوب میشود و سایر انسانها قصد کشتنش را دارند.
اما این تنها گرهی داستانی مجموعهی سقوط مرگبار نیست، بلکه دنیایی که انسانها در آن زندگی میکنند هم دگرگون شده است. هیولای جهش یافتهی بزرگی در آسمان پرواز میکند، ماسهها شهرها را ویران کردهاند، انسانها داخل پناهگاهها زندگی میکنند و گلولهها از زندگی انسانها باارزشتر هستند.
هیولاها و موجودات عجیب بر کرهی زمین حاکم شدهاند و شبها در اطراف پرسه میزنند اما او هیچ یک از اینها را به یاد نمیآورد. شخصیت اصلی داستان بدنش آهنی است اما نمیداند چرا با سایرین فرق دارد. او فقط یک جمله را تکرار میکند: رباتی که میخواست انسان شود..
شما میتوانید فایل PDF کتاب را از اینجا دانلود کنید.
همچنین اگر مایل هستید، میتوانید کتاب را در اپلیکیشن کتابخوان کتابراه مطالعه کنید.
نسخه صوتی این کتاب نیز برای کسانی که علاقمند به نسخه صوتی هستند نیز موجود است و میتوانید از اینجا آن را دریافت کنید.
کتاب دوم این مجموعه به نام بمب خیس نیز منتشر شده است.
کتاب جوینده از امین فرد
- خلاصهای از کتاب:
هشتاد و پنج سال از نابودی زمین میگذرد و انسانهای محدودی درون شهری با گنبد شیشهای زندگی میکنند. بیرون شهر، انسانهای جهشیافتهای پرسه میزنند که از گذشته کینه به دل دارند و مقصر وضعیت حال خود را انسانهای جاهطلبی میدانند که حرص سیریناپذیری برای قدرت دارند.
سرانجام روزی میرسد که گنبد شیشهای دیگر وجود ندارد و تنها محافظ بین انسانها و جهشیافتهها پایان میگیرد. آخرین نفر شهر شیشهای دل به بیابانهای سوزان میزند. گرسنگی از یک سو، تنهایی و جهشیافتهها از سوی دیگر در کمین او نشستهاند و تمام انسانها مجبور به کوچ به شمال میشوند، جایی که وعده نجات داده شده است.
اگر مایل هستید، میتوانید کتاب را در اپلیکیشن کتابخوان کتابراه مطالعه کنید.
- سخن آخر
به امید روزی که کتاب جایگاه اصلی اش را در بین ایرانی های عزیز پیدا کند.
کسی میگفت: «از زمانی که برای خرید کتاب در صف نایستادیم، مجبور شدیم در صف های مرغ و شکر بایستیم.»
نویسندهی مقالهای که مطالعه فرمودید: آقای امین فرد
در آخر باید از مدیریت محترم سایت، آقای کسری نراقی و سردبیرمحترم، آقای سعید آقابابایی تشکر کنم که به ما این اجازه را دادند که این مقاله با هر کم و کاستی در سایت منتشر شود.
بیصبرانه منتظر نظرات و انتقادات شما گیمرهای عزیز درمورد کتابها هستیم. امیدواریم که از خواندن کتابها لذت ببرید.
نظرات
“از زمانی که برای خرید کتاب در صف نایستادیم، مجبور شدیم در صف های مرغ و شکر بایستیم”
این شخصی که این حرف رو زده قبل از هزار سال پیش این رو گفته مشکل امروز دیروز چهل سال نیست
کتاب تولدی دیگر از دکتر شجاع الدین شفا را بخوانید
خسته نباشید میگم به شما اقای اقابابایی و همه کسایی که در این مقاله دست داشتن
واقعا مقاله زیبایی بود و لذت بردم
بنده از مطالعه کردن خیلی لذت میبرم و در اسرع وقت کتاب هایی که قرار دادید رو که همین چند لحظه پیش دانلودشون کردم مطالعه میکنم 😀
اون قسمت هم که مربوط به بازی ها میشد واقعا جذاب بود :yes:
چه بازی هایی خلق شدن که خیلیاشون برگرفته از کتاب بود!!
مثل فرا شاهکاری به نام ویچر که بازیش باعث شد تعداد خیلی عظیمی با یکی از دوست داشتنی ترین شخصیت های این صنعت اشنا بشن(گرالت) ولی این شخصیت و ایده هاش توسط یک نویسنده ای که کتابی به نام ویچر رو نوشت خلق شد!
حالا نه فقط ویچر بازی های دیگه ای مثل بلادبورن، استاکر، مترو، بایوشاک و…. هم هستن که واقعا زیبا و فوق العاده بودن.
اون قسمتی که درباره گاد اف وار گفته شد هم بسیار بسیار جالب بود :yes: 😀
همهی کتابهای خارجی که در سبک فانتزی معرفی شد رو خوندم و از بینشون فقط آراگون کتاب ضعیفیه، در کل اگر وقت دارید حتما stormlight archive و mistborn و lies of locke lamora رو بخونین، اگر دسترسی دارید حتما افسانه اثر دیوید گمل و همینطور تولد یک قهرمان از همین نویسنده رو حتما بخونین و صد البته تقریبا همهی آثار نیل گیمن به خصوص اقیانوس پایان جاده و stardust
سلام
خیلی ممنون از پیشنهاد ها
شما کتاب Throne of Glass هم خوندید از سارا جی ماس؟
کلا تو رده سنی یانگ ادالت نمیخونم، هانگر گیمز و میز رانر رو خوندیم ولی هیچ کدوم اونقدری که باید خوب نبودن،
در کل تو سبک نزدیک به علایق شما فک کنم از ۳۹ سرنخ خوشتون بیاد، (ریک ریوردن و چند نویسنده دیگه با هم نوشتن این مجموعه رو)
آها درست میگید
39 سرنخ رو قبلا تا کتاب ۳ خوندم ولی کتاب چهارمشو پیدا نکردم، دیگه یادم رفت سراغش رو بگیرم. واقعا کتاب جالبی بود. بعدا حتما دنبالش میرم.
ممنونم
حالا که بحث کتابه، جسارتا من هم چندتا کتاب معرفی میکنم (فقط نامشون!)
.
کتاب های DC icon ( کتوومن(بهترینشون همینه!) ،بتمن، سوپرمن، واندروومن) – نشر باژ
.
سه گانه کوئوت شاه کش – انتشارات بهنام
.
جنگ ملکه سرخ – نشر باژ
.
آرتمیس فاول – نشر افق
.
تن تن! (بچگیمو با این کتاب گذروندم! صد بار خوندم هر کتابشو)
.
داستان های کوتاه شرلوک هلمز
.
این قسمت ۱ بود 😀
باتشکر :beer:
ترجمه ی شاه کش از نشر بهنام سراسر سانسوره و حذفیات و اشتباهه!!!
اگه می تونید انگلیسی بخونید یا از یه مترجم دیگه استفاده کنید
جدی؟
ممنونم اطلاع دادی :beer:
گیمر و کتاب خواندن؟ 😮
پشمز
سلام
مگه آدم نیستیم یا عقل و شعور نداریم؟
تو یکی قطعا نداری
وجدانت خطاب بهت
سلام، تشکر!
نکته عمیق و خوشمزهای گفتید!
همین که تو داری خیلیه
سلام عزیز، تشکر!
سلام
پس حتما آدم خیلی خوشبختی هستم!
برعکس شما که عقل و شعور تون عذابتان میدهد…
وای لعنتی ناکارش کردی دیگه نمیتونه سرش رو تو جمع بالا بگیره
کسی در مورد عقل و شعور حرف زد مگه؟
لازم نیست توی کامنتا سعی کنی خیلی فلسفی و بزرگ بزرگ حرف بزنی
منظورم این بود که با این همه سرگرمی مثل بازیو شبکه های مجازیو اینا دیگه ملت یا وقت نمیکنن یا حوصله کتاب ندارن.
هیچ ربطی به حرف من نداشت این سوالت
سلام دوست عزیز
نحوه ی بیان شما همچین مفهومی نداشت
ولی بگذریم
به نظرم باید یه حد مشخصی برای هر چیزی گذاشت
می خواد سینما باشه، ویدیو گیم باشه، هر چیزی ….
یه مورد دیگه این که گفتید حوصله نمی کنن دلیلش اینه که به ما به صورت صحیح یاد ندادن چجوری از کتاب ها لذت ببریم و به همین علت برای اکثریتمون خسته کننده است
موفق باشید 😀
سلام
من معذرت میخوام دوست عزیز، شما حلال کن.
همه مثل شما نیستند.
تا یه جایی درست میگی با این همه بازی و فیلم و سریال که از کتاب ها ادم تنبل میشه و دوروبر کتاب نمیره
اما تجربه کتاب خیلی عمیق تر هستش چون با تک تک کلماتی که میخونی شروع میکنی به تصویر ساز و اون تصویری که میسازی خیلی زیباست و حس شخصی تری داره (نمیدونم چطوری توصیفش کنم 😀 )
الانم یک سال هستش تو رمان غرور و تعصب گیر کردم تنبلیم میاد تمومش کنم رومانش خیلی قشنگه ولی حسش نیست
اگه میخوای شروع کنی از نویسنده های خانم شروع کن چون قلم روون تری دارن و ارتباط باهاشون راحت تره مثل رمان ربکا
مثلا کتاب ابله و یا کتاب مردی که میخندد رو بخونی ۵۰ درصد داستان صرف تصویر سازی محیط و وضعیت سیاسی اون دوره میشه داستانش خوبه ولی سرعتش پایینه
سلام، تشکر جناب امینفرد!
ممنون بابت کتابهایی که معرفی فرمودید، روزم را کلا تغییر دادید.
“پس میتوان گفت که روند ساخت بازی خدای جنگ، هزاران سال طول کشیده است.”
موهای تنم سیخ شد! چقدر ما و تمام اشیاء بهم وصل یم و چقدر واحد و مرتبط ایم!
پدر زوسیما میگفت:
“همه چیز به اقیانوس میماند، همه چیز جاری میشود و در هم میآمیزد، تلنگری در یک جا، در آن سر دنیا هم حرکتی ایجاد میکند.
چه بسا درخواست بخشایش از پرندگان بیمعنی باشد، اما پرندگان در کنارتان شادتر میشوند_به هر تقدیر قدری شادتر_ و کودکان و تمامی حیوانات هم شادتر میشوند، اگر شریفتر از آنچه اکنون هستید باشید.
همه چیز به اقیانوس میماند، این را از من داشتهباشید. آنوقت، شعلهور از محبتی همهجانبه، در حالتی وجدآمیز، برای پرندگان هم دعا میکنید؛ و دعا میکنید که آنها هم گناهان شما را ببخشایند.”
پدر زوسیما، برادران کارامازوف، داستایِفسکی
سلام
چه نقل قول زیبایی.
من از کتاب های آقای داستایوفسکی فقط قمارباز رو خوندم که خیلی هم لذت بردم.
حتما این کتاب برادران کارامازوف هم تهیه میکنم و میخونم.
کلا ادبیات روسیه، یک حال و هوای دیگه ای دارن (-:
ممنون
سلام، سلامت باشید!
“ابله” هم خیلی کتاب خوبیه، شخصیت اصلی باحالی داره!
سلام و ممنون نقل قول زیبایی بود
(هرچند با ادبیات روس نمی تونم کنار بیام به خاطر توصیفات و جزئیات بیش از حد)
داوینچی هم یه جمله ی جالب داره
Learn how to see.
Realize that everything connects to everything else
همه چی به این بستگی داره که بتونیم این ارتباط و وابستگی رو ببینیم
هر چقدر که بزرگ تر شدم این جمله ی که ما همه به هم وصلیم رو بیشتر دیدم
ولی ای کاش…
ای کاش این ارتباط و وابستگی حقیقت نداشت…..
———–
آقای امین فرد مقاله ی جالبی بود و خسته نباشید
کاش بیشتر درباره Heart of Darkness توضیح میدادید
موفق باشید 😀
سلام، زنده باد!
آره حال و هوای روسیه کلا متفاوته، داوینچی هم که تاج سره!
حالا چرا ای کاش حقیقت نداشت؟ خوشتون نمیاد از این ربط؟
سلام
شما کاملا درست میفرمائید، زنده باد!
بلندی و پستی با هم معنا پیدا میکنند، مثل شب و روز میمونن.
فقط آدم باید حواسش باشه که نه بلندی همیشگییه نه پستی…
و اینکه همه چیز میگذره، آدم هم باید بگذره….
تشکر
کلا اکثر بازی هایی که از روی کتاب ها ساخته میشن خیلی با کیفیت از آب درمیان مخصوصا در زمینه اتمسفر و فضاسازی چون تو کتاب برای اینکه آدم بتونه تو ذهنش کامل دنیای اون داستان رو تجسم کنه ، نویسنده همه جزییات ریز و درشت فضا و داستان رو بیان میکنه و بازی ساز ها به سادگی با وارد کردن این جزییات به بازی اتمسفر فوق العاده گیرایی می تونن خلق کنن.
این نکته رو کاملا تو بازی هایی که اینجا اسمشون امده می تونین حس کنین.
مقاله جالبی بود،ولی وقتی دیدم از کتاب اراگون و بعضی بازیها کم نام و نشان یادکردید،بی انصافی دیدم که در این مطلب از بازیها ژاپنی یادی نکردید،من میدونم اگه بخوام لیست کنم کلی رمان باید از ژاپن بگم ولی به عنوان یک سر عنوان کلی بنظرم جا داشت از کلیه بازیها ژاپنی که بعد از انتشار کتابی دریافت کردند نیز یاد کرد(نمونه:Final Fantasy XV,Nier Replicant,automata,Drakengard 3.Kingdom Hearts,Resident Evil و…)البته میدونم ممکن بعضی این رمانها به قدری نام دار نباشند،اما به هرحال از بازی ها ویدیویی جون گرفتند
متشکر اقای امین فرد بابت این مقاله زیبا و تبریک بابت نوشتن رمانهایی در این سبک .
+دوستان درسته دیدن فیلم زمان کمتری می بره و لذت خاص خودش را داره اما باور کنید کتاب جادوی خاصی داره ، حتی اگه فیلمی که اقتباس از کتابی بوده ، تماشا کردید و خوشتون اومده ، حتما حتما کتابش را تهیه کنید و بخونید چون کتاب لذت دیگری داره .
لذت بردیم
واقعا جالب بودن و دلنشین
سلام به استاد آقا بابایی عزیز و بزرگوار بنده..عرض ادب و احترام دارم خدمت گلتون…دست مریزاد از قلمتون که برامون از زیباییهای دنیای گیم مینویسید.. واقعا من وقتی پای کنسولم میشینم دارم هیپنوتیزم میشم توسط گیم…اصلا چقد مست کنندست..بی اغراق مطالب که گفتین بسیار بسیار زیبا و پرمغز بودن..یه زمانی بود که میخاستم ps3 بخرم اما هیچ وقت موفق نشدم بخرم چون پول نداشتم..بنظرم نسل هفتم مخصوص نسل شش زیباییهای خاص خودش رو داشتند و من غرق میشدم…
خب میدونید دوست داشتم چیزای که تو دنیای گیم وجود داشت تو دنیای واقعی وجود داشته باشه…مثلا چه میشد تو شاهزاده ایرانی تو زندگیمون اگه اشتباهی میکردیم زمان رو بتونیم برگردونیم..
یا مثل gta تو هر کاری آزاد بودیم..
یا مثل اساسین کرید (دکمه مثلث اگه اشتباه نکنم) میزدیم دوست رو آبی دشمن قرمز آدمای عادی سفید و افراد مهم زرد…چه میشد تو زندگیمون بدونیم کی دوستمونه کی دشمن..افراد رو میشناختیم…کی مارو میخاد کی نمیخاد..
سلام خسته نباشید.پیروان حسن صباح حشیش نمیکشیدند چیزیه که به دروغ درست کردند شما لطف کنید اول تاریخ بخونید بعد مطلب بزارید
خوشم میاد مورد چهارم فانتزی اساطیری (افسانه مالازان از استیون اریکسن) قشنگ توی ایران ترجمه نشده و پیشنهاد داده بخونیم. (البته هر کس که دلش بخواد میتونه با زبان اصل بخونه)
سلام
مقالهی مفید و آموزندهای بود، ممنون. رمان های ایرانی اساطیری و فانتزی دیگری هم هستند: کتاب های آقای آرمان آرین
پارسیان و من (سه گانه)
اشوزدنگه (سه گانه + یک جلد دستنوشته ها)
پَتَش خوارگر (۵ جلد که فعلاً تا جلد ۴ منتشر شده است)
یک رمان فانتزی هم گرفتم ولی کامل نخوندم هنوز. اوایلش رو که خوندم جالب بود برام:
بیست و سه از نشر پیدایش
تا حالا خودم مترو ۱ رو خواندم ایکاش مثل tlou یک؛ درستش می کردن. خدای بخش کتابدار ها چی می شود. طفلی دانیال (یکی از تیپ های کتاب بود که کتابدارها پاره و پوره اش کردن).