امروزه صنعت موسیقی و سینما با نزدیک به صد سال سابقه درگیر رقابتی یک سویه با شکل دیگری از رسانه شدهاند که تنها در دو دهه اخیر اوج گرفته است. رسانهای که در اولین روزهای تولدش بیشتر به چشم یک سرگرمی زودگذر و مختص کودکان به آن نگاه میشد و حال در هر شرایطی یک قدم جلوتر از دیگر حوزههای مربوطه قرار میگیرد. بازیهای ویدیویی از زمان اولین نقشآفرینیهای ماریو تا معرفی سبک بتلرویال مدام در حال پیشرفت بودهاند و در سالهای اخیر نه تنها از سینما و مجموعههای تلویزیونی نیز بهتر ظاهر شدهاند بلکه احتمالاً محبوبترین شکل سرگرمی نیز به شمار آیند.
از تلاشهای ناشرهای بزرگ همانند راکاستار، اکتیویژن و تولیدکنندگان دیگر تا سازندگان کنسولهای بازی مانند سونی، نینتندو و مایکروسافت و حتی ماجراجوییهای قابل توجه توسعه دهندگان مستقل، همه میراثی را بنیان گذاشتهاند که اکنون پرسودترین شکل سرگرمی با قدرت روی پایههای آن استوار است و چنان آینده درخشانی در این زمینه به تصویر کشیده میشود که بشر قادر به تصور چیزی ورای آن نیست. در حقیقت بازیهای ویدیویی اکنون با قدرتی باورنکردنی به کار خود ادامه میدهند و همزمان با شروع نسل نهم آن، یعنی عصری که بیش از هر بازهای درخشانتر به نظر میرسد، ما به دلایل پشت سرگذاشتن دیگر شکلهای رسانه و مخصوصاً سینما، میپردازیم.
تعامل بیشتر
ایدههای فیلمهای مارول و اکثر فیلمهای ابرقهرمانی یا تخیلی دیگر، حقیقتاً در سطحی بسیار جذاب و هیجانانگیز قرار دارند. چه کسی از مشاهده شجاعتهای بیپروا و جلوههای ویژه کاملاً طبیعی قهرمانانی که از کودکی به داستانهای آنها عشق ورزیده شده است، لذت نخواهد برد؟ در حقیقت شاید جواب این سوال در زمان عرضه مجموعه سینمایی Matrix بسیار مثبتتر از زمان حال تلقی شود. زمانی که کارهای باورنکردنی کیانو ریوز و رقیبان او چنان هیجانانگیز بود که مخاطب را مجبور به تماشای چند باره اثر میکرد و در ذهن او خطی از ماورا را ترسیم مینمود. با وجود آن که تماشای فیلمهای مذکور هنوز هم بسیار هیجانانگیز محسوب میشود و مخصوصاً نسخه اول مجموعه یاد شده در میان آثار کالت قرار گرفته است، اما بحث ما به نقطه اول باز میگردد؛ آیا این فیلمهای پرشکوه و اغراق شده، هنوز هم بیرقیب هستند؟
اساساً اینطور به نظر نمیرسد. کافی است که نگاهی به مجموعه Uncharted و شخصیت بذلهگوی آن داشته باشید تا هیجان واقعی را در خارج از دنیای سینما هم درک کنید. شاید نتوان اولین نسخه سری Uncharted را در حد و اندازه مجموعههای سینمای اکشن و هیجانزا قرار داد اما چه کسی درباره نسخه اول سخن گفت؟ جدای از هیجان به شدت بالای نسخه چهارم Uncharted، جلوههای بصری آن نیز چنان به واقعیت نزدیک شده است که نمیتوان منکر جذابیتهای آن شد. اما از طرفی ما هنوز هم به نقطه اوج تفاوت هیجان آثار سینمایی با بازیهای ویدیویی اشاره نکردهایم: تعامل، تعامل و باز هم تعامل!
ظاهراً بشر همیشه به فکر پیشرفت بوده است. از تفکر برادران رایت به پرواز در آسمانها تا عملی کردن قابلیتهای کیانو ریوز Matrix در دنیای واقعی، همه و همه انگیزههای بس بزرگ بودهاند که اکنون ماحصل برخی از آنها را میتوان در بازیهای ویدیویی نه تنها تماشا، بلکه اجرا کرد. اگر حدود ۲۰ سال پیش کارگردان، بازیگر و دیگر عوامل فیلمها در صدد بودند تا یک تجربه تماشایی را برای شما مهیا کنند، اکنون دستهای دیگر از افراد در صدد هستند تا از طریق بازیهای ویدیویی، شما را به نزدیکترین تجربه ممکن ماجراجوییهای قابل توجه ببرند. دیگر نیازی نیست که شما با فشردن دکمه ریموت کنترل تلویزیون، به تماشای تصاویر متحرک بپردازید.
شما میتوانید با به دست گرفتن کنترلر، موس یا کیبورد خود به آفرینش جهانی دوباره پویا یا حتی مرگ انسانهایی نامیرا دست بزنید. مبارزه با خدایان کهن در سری God of War یا انتخابهای شدیداً تاثیرگذار The Witcher 3 در خلال داستان موضوعاتی هستند که سینما ابداً قادر به دستیابی به آنها نیست و حتی اگر به اکشنهای اغراق شده خود نیز متوسل شود، حرکت، تیراندازی، رانندگی و ماجراجویی در دنیای بازیهای ویدیویی که در دستان بازیکن و به واسطه اختیار او انجام میگیرد، گاه میتواند فرسنگها جلوتر از آثار سینمایی پرواز کند. در واقع گاهی اوقات اختیار شیرجه زدن با مکس پین و چشیدن لذت توقف زمان صدها برابر از حرکات استثنائی کیانو ریوز که ما هیچ اختیاری روی آنها نداریم، جذابتر به نظر میرسد.
ایدههای نو و موضوعات جدیدتر
نویسنده این مقاله شدیداً باور دارد که انسان در هر زمینهای قادر به نوآوری و استفاده از ایدههای نو است. سبکی که کریستوفر نولان در روایت فیلم Memento انتخاب کرد یا تماشای فیلم Mr.Nobody مسلماً مصداق بارز نوآوری و بیحد و مرز بودن افکار و ایدهها حتی در یک رسانه صد ساله هستند. طی زمانهای بسیار دور از زمان عرضه فیلم Blade Runner اورجینال تا برخی از فیلمهای اخیر، ایدهها هرگز متوقف نشدهاند. بعضی از این ایدهها بسیار عالی عمل کردهاند و برخی از آنها به شدت از محبوبیت عموم باز ماندهاند. با این حال آیا میتوان ادعا کرد که بازیهای ویدیویی ایدههای بزرگتری را پرورش دادهاند یا حداقل از لحاظ کمیت در جایگاه بهتری میایستند؟ شاید نتوان با قاطعیت گفت بله، اما مسلماً میتوان گفت «تا حدودی».
معرفی و عرضه عنوان Dreams یکی از بهترین مثالهای ایدههای طلایی در بازیهای ویدیویی است. Dreams یک بازی است که شما در آن به خلق یک بازی دیگر میپردازید و خلق یک بازی دیگر، همان بازی کردن است! این ایده به همین مقدار عجیب و به همین مقدار غیرقابل وصف اما ستودنی است. آیا یک فیلم میتواند در عین حال که یک فیلم محسوب میشود، به خلق و ساخت فیلم بپردازید؟ نه تنها گزینه تعامل در این میان از بین میرود بلکه شاید نزدیکترین اثر را بتوان The Truman Show نامید که نمیتوان مقایسه درستی شکل داد.
حتی جدای از آن، بازیهای بتل رویال کنونی و محبوبترینشان یعنی Fortnite سرار استفاده از ایدههایی هستند که فیلمهای سینمایی حداقل در این زمینه قادر به رقابت با آنها نیستند. شاید نزدیکترین اثر مشابه Fortnite در سینما را بتوان سری فیلمهای Hunger Games نامید که البته این مقایسه باری دیگر از بن و ریشه اشتباه است. در واقع فیلمهای سینمایی و بازیهای ویدیویی در جهتهای مختلفی دست به ایدهپردازی و پیادهسازی آنها میزنند اما مقصود ما به کیفیت این ایدهها نمیپردازد بلکه به تنوع آنها میپردازد.
بازی Portal 2 در معرفی ایدههای گوناگون و استفاده از آنها احتمالاً بهترین گزینه موجود در دنیای بازیهای ویدیویی باشد. استفاده از سلاحی که تیر شلیک نمیکند، به کار گیری فیزیک عملی آن هم به معنای واقعی کلمه، بازی با مفهوم زمان و مکان، استفاده از معماهایی که پیشتر هرگز چیزی شبیه آنها را ندیده بودیم و موارد ریز و بزرگ دیگری که احتمالاً یک اثر سینمایی با تمام ایدههای جدید خود، به آن حد از نوآوری دست پیدا نکند. در حالی که احساس میشود ایدههای سینمایی فارغ از کیفیتشان در خیلی از دستهها، دیگر مورد بسیار جدیدی را برای عرضه ندارند اما به نظر میرسد که بازیهای ویدیویی روز به روز به گشایش دروازههای جدید نزدیکتر میشوند. آخرین ضربه بازیهای ویدیویی و جذابیتهای آنها همین نقطه است: در حالی که سینما به سختی نوآوری میکند، بازیهای ویدیویی حتی به عملی ساختن آخرین پتانسیلهای خود نزدیک هم نشدهاند و ما هنوز هم شاهد خلق آثاری به شدت ایدهگرا هستیم. مورد بعدی مقاله از همین نقطه زاده میشود.
پتانسیلهای فراوان، محدودیتهای کمتر
محدودیت مانند تیغ دو لبه عمل میکند. اگرچه اکثراً احساس میشود که محدودیتها میتوانند سد راه تولیدکنندگان شوند اما بسیاری از محدودیتهای سینما در پیشبرد آن و میراثی که از انسانهای بزرگ مانند چارلی چاپلین، باستر کیتون و … باقی میماند، فراموش شدنی نیست. با این حال رفع این محدودیتها و کنار زدنشان نیز از جمله موضوعاتی است که در کنار استفاده از محدودیتهای دیگر، امتیازی دو چندان به بازیهای ویدیویی بخشیده است؛ مقداری عجیب شد، نه؟ در حقیقت همین طور است. درک و دریافت این بخش در ظاهر سخت به نظر میرسد اما در ادامه به خوبی با آن آشنا خواهیم شد.
بیایید با یک مثال به بطن این موضوع برویم. Team Silent در سال ۲۰۰۱ با عرضه Silent Hill 2 قسمتی از تاریخ مربوط به بازیهای ویدیویی را برای همیشه دچار تغییر کرد. این بازی ژانر ترس به دلیل محدودیتهای سختافزاری کنسولهای بازی نمیتوانست حاشیه دید بسیاری را به نمایش بگذارد و از سوی دیگر حرکت شخصیت اصلی هم چندان روان نبود. با این حال تیم توسعه دهنده با افزودن یک فیلتر مه کاذب، نه تنها بر مشکل حاشیه دید فائق آمد بلکه قسمت بزرگی از ترس استخوانسوز بازی را نیز به آن تزریق کرد. از سوی دیگر، انیمیشنهای حرکت شخصیت با وجود عجیب بودن، باعث میشدند که بازیکن با دیدن Pyramid Head، شخصیت اصلی منفی (اگر بتوان با توجه به روایت داستان اینطور گفت) باری دیگر از نو بترسد و خود را در فضای مهآلود بازی به همه جهات بکوبد. این مثال، نحوه استفاده از محدودیتها و تبدیل آنها به نقاط قوت را نشان میدهد اما این اثر چطور با استفاده از رفع محدودیتها به جایگاه بالاتری رسید؟ کنترلر!
تیم توسعه دهنده تصمیم گرفت که با لرزشهای کنترلرهای آن زمان و مخصوصاً کنترل دوال شاک پلی استیشن ۲، ترس را به سطحی برساند که اکنون حتی پس از سالها، ما هنوز هم از تجربه آن بازی وحشت داشته باشیم. پیشرفت کنترلرهای کنسولها یا دیگر دستاورهای دنیای بازی در مقایسه با سینما بسیار بزرگتر به نظر میرسد.
در اینجا میتوان به فیلمهای سه بعُدی اشاره کرد که هرگز به موفقیت چندانی نرسیدند. این فناوری که یکی از انقلابیترین موضوعات عرصه سینما محسوب میشد، اکنون فراموش شده به نظر میرسد و آمار فروش تلویزیونهای سه بعُدی به سطح بسیار اندکی تنزل پیدا کرده است. با این وجود، پیشرفت کنترلرها، موسها و صفحه کلیدهای دقیق در سالیان اخیر، استفاده از فناوریهای واقعیت مجازی و موارد دیگر به خوبی قادر به توضیح پیشرفتهای بیشتر صنعت بازی و محدودیتهای کمتر آن است.
البته این موضوع اکنون در قسمت جلوههای بصری مقداری متفاوت است. بازیهای ویدیویی در حال دسترسی به گرافیکهای بصری خارقالعادهای هستند اما از آنجایی که آثار سینمایی عملی تخیلی بدون نیاز به دستگاه کاربر و از قبل، جلوههای خود را رندر میکنند، به درجه واقعگرایی دست یافتهاند. نسل نهم کنسولها و سرورهای ابری از دیگر مواردی هستند که به دنبال محقق کردن این گرافیک کاملاً واقعی هستند و احتمالاً در طی سالیان آتی سرانجام شاهد واقعی شدن آنها باشیم. پتانسیل و پیشرفتهای بیشتری که درون صنعت بازیهای ویدیویی در مقایسه با سینما دیده میشود، آن قدری راضی کننده ظاهر شده است که بتوان ممکن شدن غیرممکنها را تصور کرد.
پیش به سوی دوران اوج
شاید تاکنون نام فیلمهای «بلاک باستر» را شنیده باشید. این اصطلاح در سینما اغلب به فیلمهایی اختصاص داده میشود که به وجه تجاری بیش از وجه هنری اهمیت میدهند. تولید این دسته از فیلمها در دهه جاری به اوج خود رسیده و همزمان، کیفیت آثار هنری سینما نسبت به دهههای قبلی و مخصوصاً دهه ماندگار ۹۰ میلادی، به کمترین حد خود رسیده است.
اصطلاح بلاک باستر با وجود نظرات دوگانه، هنوز در دنیای بازیهای ویدیویی به این مرحله نرسیده است. برخی از بازیهایی که از نظر تجاری به موفقیت بسیاری دست مییابیند، به وجه هنری خود اهمیت زیادی قائل شدهاند و این اهمیت از نظراتی که تا سالیان سال در مورد آنها شنیده میشود، قابل درک است. بازی Red Dead Redemption 2 و در کل آثار راکاستار شاید از لحاظ درآمد حتی شرکت مارول را هم پشت سر بگذارد اما کیفیت بخشهای هنری آن، چنان مثالزدنی است که میتوان تا سالهای سال به تجربه آنها پرداخت. این مورد در دنیای بازیهای ویدیویی اصلاً عجیب نیست. شاید بتوان گفت در حالی که سینما از ریشههای خود فاصله گرفته است و کارگردانهای هنری آن در حال ترک این عرصهاند، هیچکاکهای جدیدی در صنعت بازیهای ویدیویی در حال رشد هستند.
اگر روند محبوبیت بازیهای بتل رویال و آثار تماماً آنلاین را نیز در نظر بگیریم، بازیهای ویدیویی در بدترین شرایط، حداکثر تا اواخر نسل بعدی هنوز هم وجه هنری خود را حفظ خواهند کرد. اگرچه کمیت این آثار هنری نسبت به نسلهای پیشین بازیهای ویدیویی به سطح پایینتری رسیده اما کیفیت برخی آثار کنونی به بالاترین حد خود صعود کرده است. در نهایت اگر قرار نیست که به یک نتیجه قطعی دست یافت میتوان گفت که صنعت بازیهای ویدیویی حداقل از سینما شرایط بهتری دارد.
گسترش عرصه
اگر قرار باشد که به دهه ۶۰ میلادی بازگردیم، تنها گزینه شما برای تماشای فیلمها، مراجعه به سالنهای سینما محسوب میشود. یک بلیط، مقداری ذرت بوداده و یک همدم برای مشاهده فیلمهای سینمایی، تنها گزینه در دسترس بود اما اکنون شرایط به کلی تغییر کرده است. نه تنها شما قادر به تماشای فیلمهای سینمایی در هر زمان و مکانی هستید بلکه بازیهای ویدیویی هم از دستیابی به این امر غافل نماندهاند.
افزون بر کنسولهای بازی که بیش از هر زمان دیگری در دسترس قرار گرفتهاند و کاربر میتواند با پرداخت مبلغی ناچیز (البته در خارج از ایران!) به تهیه یکی از آنها بپردازد، سرویسهای اشتراکی و استریم بازیهای ویدیویی تجربه هنر هشتم را از هر زمان دیگری آسانتر کردهاند و این روند متوقف نخواهد شد. البته شرایط از آن چه که فکر میکنید، بسیار سهلتر شده است و این موضوع به محبوبیت بینظیر گوشیهای هوشمند بیربط نیست.
حتی تصور این که چه کسی میتواند از گوشیهای هوشمند استفاده نکند، دشوار به نظر میرسد. اکنون میتوان جمله معروف بیل گیتس «یک کامپیوتر در هر خانه که از سیستم عامل ویندوز استفاده میکند» را به گونهای دیگر بیان کرد: «یک گوشی هوشمند برای هر شخص که بدون نیاز به سختافزار قدرتمند، بازیهای بزرگ را اجرا میکند». اگر شما هم از آن دسته افراد هستید که احساس میکنید کاربران گوشیهای هوشند جزوی از بازیبازان محسوب نمیشوند، نگران نباشید؛ چون شما احتمالاً علاقهای به اقتصاد و تجارت ندارید و از خواندن ادامه مطلب نیز مبرا خواهید بود! سهم درآمدزایی بازیهای موبایل اکنون حتی از مرز آثار پرزرق و برق پلتفرمهای اصلی نسل هشتم و نهم نیز گذشته است و بسیاری از بازیبازان کژوال، بازار را قبضه کردهاند.
این امر خود به تنهایی چنان محرک قوی به شمار میآید که سازندگان بسیاری برای موفقیت در این زمینه، به سمت ساخت و عرضه بازیهای ویدیویی روی پلتفرم موبایل مجاب شدهاند. احتمالاً بار دیگری که به صنعت بازیهای ویدیویی اشاره میکنید، باید در نظر داشته باشید که بدون وجود گوشیهای هوشمند و کاربران آنها، سینما و رسانههای دیگر میتوانند تجربه هنر هشتم را به آسانی زیر سایه ببرند. وجود این پلتفرم محبوب و استفاده از سرویسهای استریم و اشتراکی احتمالاً یکی از قویترین نظریه آینده بازیهای ویدیویی باشد؛ یک نظریه که هماکنون هم به خوبی عمل میکند و به لطف سهم عظیم آن، سینما از دستیابی به جایگاه این صنعت محروم شده است.
فراتر از معمول
مهم نیست که یک موضوع تا چه حد ساده باشد، مسلماً میتوان در آن به مقطعی از مهارت رسید که بسیاری قادر به انجامش نباشند. بازیهای ویدیویی نیز به همین نقطه دست یافتهاند. در حالی که جشنوارههای مرسومی مانند اسکار، گلدن گلوب و … یک عرصه بزرگ برای رقابت فیلمسازان پدید آوردهاند، ورزشهای الکترونیک این فرصت را در اختیار افراد عادی قرار میدهند که اکثراً نه چیزی از بازیسازی میدانند و نه علاقهای به بازیسازی دارند! آنها تنها به دنبال اجرای بینقص قوانینی هستند که سازندگان با نبوغ تمام درون بازی خود گنجاندهاند. شما اگر علاقه فراوان و مهارت بسیاری در زمینه سینما و قصد دنبال کردن علاقه خود را داشته باشید، یا باید فیلمساز و یا باید خبرنگار این حوزه شوید؛ اما این قضیه در زمینه بازیهای ویدیویی متفاوت است.
بازیکنان آثار مختلف ویدیوگیم میتوانند از تمام فرصتهای موجود برای عالی بودن استفاده کنند و در رقابتهای آن شرکت کنند. این رقابتها از سالهای پیش به شدت در حال گسترش هستند و آثار محبوب بسیار متعددی به برگزاری مسابقات حرفهای میپردازند. بنابراین برخلاف اعتقادات قدیمی که بازیهای ویدیویی اکثراً به عنوان عملی مجهول شناخته میشدند، اکنون فرصت برای درآمدزایی و کسب موفقیت از آن بسیار بیشتر است.
جدای از رقابتهای حرفهای، افراد بسیاری در زمینه استریم، معرفی و در کل فعالیتهای جانبی این حوزه مشغول به کار شدهاند. برای مثال در سال گذشته میلادی نه تنها بازی Minecraft درآمد زیادی را به خود اختصاص داد بلکه بسیاری از یوتیوبرها و استریمرهایی هم که در این دسته مشغول به فعالیت بودند، پول زیادی از آن به جیب زدند. چه چیزی میتواند اشتیاق فراوان کاربران برای مشاهده، معرفی و نقد بازیهای ویدیویی را خاموش کند؟ حال از آن سو آیا به نظر شما عادی به نظر میرسد که یک استریمر به پخش زنده یک فیلم سینمایی بپردازد؟
کلام آخر
با وجود آن که صنعت بازیهای ویدیویی، اکنون سینما را پشت سر گذاشته است و به نظر نمیرسد که شکل دیگری از سرگرمی حداقل به این زودیها بتواند جلوی آن قد علم کند اما نباید رسانههای دیگر را رقیب هنر هشتم دانست. نحوه روایت، موسیقیها، قاببندیها، شخصیتپردازی و بسیاری از جزئیات دیگر بازیهای ویدیویی دقیقاً از رسانههایی مانند سینما و موزیک اقتباس شدهاند. اگر بخواهیم روایت Bioshock را تحسین کنیم، در وهله اول به تحسین فیلمنامه آن پرداختهایم و در وهلههای بعدی از مفاهیم جامعهشناسی و فلسفه تعریف کردهایم. در حقیقت به نظر میرسد که به جای مقابله مستقیم هر رسانه با یکدیگر، بازیهای ویدیویی شکل تکامل یافتهتر سینما و همچنین موسیقی و موارد مشابه هستند.
اگر تمام مواردی که ذکر شد، به قوت خود باقی باشند، ما در سالهای آینده شاهد خلق رسانه جدیدی نخواهیم بود و این تنها بازیهای ویدیویی هستند که به پیشرفت روز افزون خود ادامه خواهند داد. از قدمهای کوچک بازیهای ویدیویی در نسل پنجم تا چشماندازهای باورنکردنی نسل نهم، بازیکنان مدام در حال تجربه مواردی دستنیافتنی بودهاند. تجربه نشان میدهد که پیشرفت یک حوزه در تخریب حوزههای دیگر نیست بلکه در کمک گرفتن از آنها است. استفاده از موسیقیهای فراموشنشدنی و سکانسهایی که نفس را در سینهها حبس میکنند، اخرین جرقههای این صنعت نیستند و ما به عنوان مخاطبان اصلی بازیهای ویدیویی، روزهای خوبی را پیش رو داریم.
نظرات
بازی های ویدئویی اغلب اوقات بیشتر از فیلم درگیر و غرق داستان میکنن
گیم هنوز نوپاست و برخلاف سینما که بالای ۱۰۰ سال قدمت داره و کاملا جا افتاده و جا برای پیشرفت و ایده های جدید نداره این صنعت داره و هنوز مونده به سینما برسه.البته با آثاری مثل لست ۲ با اون روایت داستان فوق تاریکش و گیمپلی شگفت انگیزش با اون انیمیشن ها یک قدم به سینما نزدیک تر شده
کیا فکر میکنن این خوبه؟ دیس بدن
اونایی که میگن بده لایک
بنظر من این خیلی بده که گیم به سینما نزدیک بشه
این دو هنر باید دو خط موازی باشند و نسبت به خودشون پیشرفت کنن
نه اینکه به هم نزدیک بشن
دقیقا بعضیا فکر میکنن خوبه که نزدیک بشه در حالی که گیم باید گیم بمونه یکی از ضعفهای که وارد دنیای گیم شده استفاده بیش از حد از کاتسینه طوری که ۵ دقیقه خودت پلی میدی ۱۵ تا ۲۰ دقیقه کاتسینه عملا تو خیلی از بازیها گیمپلی رو رها کردن یک دکمه میزنی یک دقیقه انیمیشن حرکت میبینی
سینما خیلی فراتر از گیمه
شاید کسی که اسپایدرمن تام هالند رو دیده باشه و بعدش مارولز اسپایدرمن رو بازی کنه بگه بازی از فیلم بهتره ولی کسی که با دیدن شاهکارهای سینما بزرگ شده باشه میدونه هنوز بازی ای به اون نقطه نرسیده
بله شاید اگه ناشران بزرگ تمام توان و هزینه شون رو روی بازی داستانی میزاشتن ۱۰ ۱۱ سال دیگه گیم از لحاظ روایت و شخصیت پردازی و القای حس بازیگرا از سینما هم جلو میزد ولی مساله اینه بازی داستانی همین الانشم مرده
اگه راکستار و فرام سافتور رو بگیری دیگه چیزی از داستان محور باقی نمی مونه بقیه بازی ها همش یه سری چرخه تکراری هستن مثلا از فلانی انتقام بگیر تو راه هم نوچه هاش رو بکش . دنبال یه نفر بگرد . برو اون کوه بعد میبینی باید بری یه کوه دیگه . فضایی ها به زمین حمله کردن و تو هم باید با چرخ دنده بکشیشون وسط راه هم چندتا تلفات بده و … همه بازی ها افتادن رو چرخه یه سری داستان تکراری حالا بعضی ها مثل ناتی داگ میبینی با اینکه داستانشون تکراریه ولی همون رو بهترین شکل پیاده میکنن و باز جذابیت داره و بعضی ها هم مثل ۲k یه مافیا کپی پیست میکنه میره
مثل تو عناوین aaa هیچ بازی با داستان رمانتیک . درام اجتماعی . زندگی نامه ای و … وجود نداره حتی کمدی هم یه تعداد خیلی محدود هستن
بتل رویال ها با اینکه جیب سازنده هارو پر کردن ولی خیلی به صنعت بازی ضرر زدن
داداش خوبیش رو لست با تعداد جوایزش گرفته.
اینجا هم با نظرسنجی مشخص شد.
نه عزیز سینما میتونه از گیم هم الهام بگیره همانطور که گیم میتونه از سینما الهام بگیره.
البته بحث داستان و شخصیت پردازی لست ۲ هستش وگرنه لست ۲ گیمپلی عالی داره.
بعضی از کارگردان ها یا بازیگران سینما تو حوضه گیم کار میکردن و آثارشو اتفاقا تحسین شده هستن، این خودش نشون میده که چقدر بهم نزدیکن گیم و سینما.
به هر حال هر کسی نظری داره ولی لزوما نظر من یا شما ملاک نیست.
اتفاقا چه قبول کنید چه قبول نکنید، سونی باعث پیشرفت صنعت گیم شده.
لست ۲ بهترین داستان تاریخ صنعت گیم رو اراعه داده دیدید که شد بهترین بازیه تاریخ چه از نظر داستان چه از نظر موارد دیگه بیشترین جوایز تاریخ رو گرفته از نظر محبوبیت هم که متعلق به ویچر بود رکورد ویچر رو هم شکوند
وقتی میگی لست بهترین داستان صنعت گیم رو داره احساس میکنم از ۲۰۱۹ به قبل بازی انجام ندادی
چه بازیی به نظر تو بهترین داستان صنفت رو داره میتونی بگی
این همه بازی با داستان شاهکار و شخصیت پردازی فوق قوی هست .
God of war
RDR 1,2
GTA.SA
Uncharted 2.4
Call of duty
وغیره که الان همینا به ذهنم میرسه که ننوشتم بازی های مایکروسافت هم بازی نکردم ک بدونم چطوره حتی از بین انحصاری های سونی هم God of war سر تره
ولی رکورد محبوبیت رو نه(لست) …
الآن تنها بازی که میتونه با غول سینما یعنی اونجرز اند گیم مقابله کنه ماینکرافت و gta v هستن
البته معیارم شهرته و جهانی بودن و طبق امار موفقیته دعوا هم نداره
مشکل شما دقیقا همینه که فکر میکنین جوایز مهمه جوایزی که با چرب کردن دهن مجله ها هم بدست میاد از این ور تعداد پلیرها براتون مهم نیست انگار مجلها فقط حق دارن یه بازی رو انجام بدن و نظر بدن نظرسنجی که میگی اصلا به درد لای جرز میخوره چون هزار راه برای دور زدنش هست فقط به فروش یه بازی دقت کن چون تنها راهیه که میشه فهمید یه بازی موفق بوده یا نه بقیش شعاره من وقتی بگم فلان بازی خوبه ولی نخرمش نظرم به درد لای جرز دیوار میخوره چون رو هوا نظر دادم اونم که میگی گیمپلی عالی داره گیم پلی عالی نیست عزیزم انیمشن حرکات عالیه که بازم یکی از کلاهبرداریهای گیمه چون پلیر تو بازی تقریبا هیچکارس خود بازی داره حرکاتو انجام میده اونم صرفا با یک دکمه به بازی که نزدیک ۷۰ درصد کاتسین داره و پلیر هیچ کاری توش انجام نمیده نمیگن گیمپلی عالی
Pc فروشش که تو ۳ روز رکورد تمام انحصاریای ps4 تو زمان عرضرو شکوند در عرض دو ماه تبدیل شد به سومین بازیه پرفروش تاریخ PlayStation تو درآمد دلاری باعث پیشرفت سونی شدتمام کسایی که لست ۲ رو بازی کردن تمام مراحلشو رفتن بر اساس لیست تروفیهای داخل بازی مشخص شد
درباره ی بخش آخرت باید بگم لست دو به یه رکورد دست نیافتنی رسید
اونم اینه که بیشتر از ۷۵ درصد بازیباز ها تموم کردن بازیرو
این درصد برای مثلا گاد کمی بیشتر از پنجاه درصده
اون پیش فروشه با عوض کردن معنی نبرش بالا که خیلیها هم پسش دادن سومین بازی از لحاظ پیشفروش با یک کلاغ چهل کلاغ دارین گندش میکنین از نظر محبوبیتم کی رکورد ویچر رو شکوند ؟ یوزیر اسکورش هنوز تو سایت متاریک هست کی مشخص کرد بهترین بازی تاریخه میشه بگی ؟کلا داری با عوض کردن عنوانها بحثو پیش میبری .
بعد فروش کلی حسابه که تو بازیهای ۲۰۲۰ فکر کنم دهم یا بیشتر شد ولی مطمعنا ۱ تا ۵ نبود
مشخص که نشده چون نصف نصفه
درباره ی بقیش هم لست دو بحثش کاملا جداست
من هم نگفتم نظر من ملاکه
فقط میخواستم به یه اکثریتی برسم و ببینم نظر بقیه چیه که فعلا پنجاه پنجاست
و درباره ی بند آخر هم صد در صد
یه سوال سمی ?:-)
کریتوس چطور قدرتمند ترین کارکتر گیم هست با وجود دارک ساید در اینجاستیس ۲ ?:-)
من خودم مخم سوت کشید
تو اکثر فیلم ها من دیدم جوری جنگ نشون میدادن که ی چیزی فوقالعاده و کشتار ولی جالبه صعنت گیم برخلاف اون عمل کرده که اونم به اسپک اشاره میکنم اکثر هر فیلم یا بعضی بازی ها جنگ ی چیزه جذاب نشون میدن ولی بازی مثل ،متال گیر، دث ی جوریایی تونست اند بدی و ضرر جنگ نشون بدن ولی اسپک ی چیزه دیگه بود و کلا داشت بد بودن جنگ نشون میداد ولی حیف آنچنان ازش طرفداری نکردن
کاشکی یه زمانی هم برسه که گیم رو جدی بگیرن و بزارن مثل آدم از گیم لذت ببریم مثل فیلم ها من یه سریال رو به مدت ۹ ساعت گاه کنم چیزی بهم نمیگن ۲ ساعت بازی کنم دعوا میشه
جهنمه بخدا.ـ.ـ.ـ. :brokenheart:
واقعا دقیقا همینطوریه 🙁
واقعا شما وضعتون اینجوریه؟؟؟؟؟؟ راضیشون کنید
من بابام میگه یه امسالو تحمل کن بعد کنکور روزی ۱۰ ساعتم بازی کن کاری بهت ندارم
فقط الزام شدید دارن که باید کنارش ورزش منظم هم داشته باشم(که البته خودم میرم همیشه)
من بابام معتقده کل عمرم رو باید درس بخونم 😥
تسلیت میگم
همدردیم.متاسفانه این فرهنگ نادرستی هستش که بین پدرها و مادرها جا افتاده.
الان موقع درس ها من روزی یه ساعت رو بازی میکنم اگه امتحان نداشته باشم و خبری از امتحان نباشه اخر هفته ها شاید بیشتر ولی بابای منم میگه هر وقت درست تموم شد یه تلویزیون میگیرم برات بری توی اتاقت حسابی بازی کنی بعدشم میریم با هم دوتایی عین مرد فیلم میبینیم :laugh:
تازه چند وقتی میرم کلدوار و وارزون میاد کنارم میشینه میگه این دیگه چه بازیه بده دسته رو به من.
دیدنشون وقتی میشینن بازی میکنن خیلی جالبه :laugh: :laugh:
آره کلا به یه سری از بازیا علاقه خاصی دارن
من بابام به بازیایی که طبیعت توش باشه علاقه داره (ردد و اساسین و فارکرای)
اون قسمت دیدنشون آره واقعا به طرز عجیبی لذت بخشه 🙂
من بعد از ظهر دوساعت بازی میکنم که گیر ندن
نصفه شب وقتی فکر میکنن دارم فیلم میبینم میرن میخوابن بازی میکنم:-D
یک حالی میده ( اینم بگم که به هیچ وجه تو نور کم بازی نکنید )
عجب مقاله ی نابی . دمتون گرم . :yes: :heart:
عناوینی مثل last of us و god of war و red dead وThe Witcher و Uncharted و… باعث شدن که صنعت گیم از صنعت سینما جلو بیفته و چیز هایی درونش خلق بشه که هیچ کس اونا رو در سینما ندیده و مهم ترین برتری صنعت گیم نسبت به صنعت سینما این هست که موقعی که شما دارید به یک بازی می پردازید احساس میکنید که تو همه اتفاقاتش نقش دارید و بیشتر با داستان و اتفاقات اون درگیر میشید اما در یک فیلم سینمایی چنین چیزی نیست و ما چنین احساسی نداریم.
“شاید تاکنون نام فیلمهای «بلاک باستر» را شنیده باشید”
بدبختی ما تو هالیوود فعلی همین بلاک باستر هاست :reallypissed: :reallypissed: با ظهور کمپانی هایی مثل دیزنی کلا تمرکز هالیوود رفته رو ساخته فیلم های بی محتوا و پرفروش :reallypissed: و دنباله روی این هم کمپانی هایی مثل WB و universal :reallypissed: :reallypissed:
هالیوود چی بود چی شد :reallypissed: بهترین سال های هالیوود بنظرم دو دهه ۹۰ و ۲۰۰۰ بود که تو هر ژانری یک فیلم بسیار خوب داشتیم و کلا تمرکز روی کیفیت فیلم بود نه روی فروش یا روی حمایت های عجیب و غریب :reallypissed:
صنعت گیم هم درسته پیشرفت خوبی داشته اما ۱. اگه بخواد تمرکزشو بذاره رو فروش داغون میشه که دیگه وقتی شرکت هایی مثل CDPR تمرکزشون رو عرضه سریعتر و فروش بیشتر بود دیدیدم عاقبتش چی شد! یا حتی ۲k که به راک استار فشار آورده بازی هارو زود تر بده بیرون پس صنعت گیم هم بخاطر پول در خطره و احتمالش هست به عاقبت هالیوود دچار بشه
۲.حمایت های بی جا و بی مورد از گروه های خاص: این هم هالیوود الان چسبیده بهش ول کن هم نیست و کلا داره فیلم های افتضاح میسازه که فقط مثلا حمایتی کرده باشه. پای گیم هم تو این زمینه کشیده شد اما هنوز اونقد تاثیرشو رو گیم نذاشته اما اگه بعدا شرکت هایی مثل یوبی سافت و غیره مجبور به ساخت عناوینی فقط برای حمایت باشن پس صنعت گیم هم ممکنه مثل هالیوود بشه
درکل الان گیم خیلی وضعش بهتره ولی اگه یکذره فقط یکذره کج بره دیگه زده جاده خاکی و فاتحش خوندس
نمیخوام بگم که همه فیلم های دیزنی خوبه اما بسیاری از بهترین فیلم های دهه برای دیزنیه یا خیلی از سریال های خوب ساخت دیزنی هستش پس نمیشه همینجوری بیای به همه ی فیلم ها و انیمیشن های حذاب دیزنی برچسب ضعیف بزنی
برا همین دارم میگم دیگه 😀 هر فیلمی تو الان میاد بیرون اسم دیزنی داره و همه هم پر فروش ولی کیفیت؟! خیر
یک زمانی دیزنی خیلی خوب بود دیزنی کمپانییه که تو سال ۲۰۰۳ یک انیمیشن به اسم نمو میزنه حدود ۹۰۰ میلیون فروش میکنه اونم تو اون سال ها که فیلما ۵۰۰ میلیون هم براشون خیلی سود خوبی بوده چه بشه ۹۰۰ ! دیزنی یه زمانی فرانچایز دزدان دریایی کارائیب داشت که از هر نظر فان سرگرم کننده و عالی بود اما الان با اون حمایت های مسخره میان جانی دپ که عنصر اصلیه فیلمه رو اخراج میکنن بعد نسخه زنانه جایگزین میکنن!!!!! دیزنی از وقتی که امتیاز مارول و استاروارز رو گرفت شروع کرد فقط فیلم ساخت بدون اهمیت به کیفیت کلی یعنی یک سال نشد فیلم ابرقهرمانی نداشته باشیم! یک زمانی مارول سه گانه مرد عنکبوتی سم ریمی میساخت ولی الان مرد عنکبوتی میسازه حس میکنم برنامه خردسالانه دارم نگاه میکنم! دیزنی اومد ۵ تا استاروارز ساخت که بجز rogue one بقیشون بدرد افتضاح محض بودن و عملا اسم استاروارز فقط استفاده شد تا پول دربیاره!!! اینا مشکلاتی بود که دیزنی اضافه کرد و البته فقط دیزنی هم نیست وارنر از ترس عقب موندن از قافله فیلم چرتی مثل batman v superman ساخت که از هر نظر افتضاح بود بعدشم justice league که اون هم تعریفی نداشت! یونیورسال F&F رو به یک فیلم هندی تبدیل کرد که با ماشین از یه برج میپره تو برج دیگه!!! یا گاو صندوق وصل میکنن به ماشین راه میرن تو شهر!! اینا واسه فیلمای هندیم قفله!!! پس منظورم فقط دیزنی نبود تمام هالیوود بود.
گفتم بهترین سال های هالیوود بین ۹۰ تا ۲۰۱۰ بود تو این ۲۰ سال بهترین فیلم ها ساخته شدن اما بعدش متاسفانه هالیوود با مخ خورد زمین الان مثلا شما فقط ژانر بگو من برات فیلم خوب بگم.
ابرقهرمانی: dark night spiderman – فانتزی حماسی :lord of the rings – تاریخی: gladiator – troy – علمی تخیلی: matrix – star wars – جنگ جهانی : saving private ryan عاشقانه : titanic – notebook جنایی: seven – la confidential و کلی فیلم خوب دیگه تو ژانر های مختلف.
در پاسخ به ghost.007 گرامی
وقت بخیر
فقط خواستم ی اشارهای داشته باشیم به این جمله شما “بهترین سال های هالیوود بین ۹۰ تا ۲۰۱۰ بود”
با اینکه دهه ۹۰ بسیار درخشان بود اما دهههای ۴۰ تا ۸۰ رو نباید فراموش کرد(نمیشه فراموش کرد) من احساس میکنم که دهه ۴۰ تا ۹۰ با تمام تفاوتهاشون یک دوره درخشانن و نباید توی اشارات از هم جدا باشن. فیلمهای هیچکاک، ولز، فورد، کوبریک، کاپولا، برگمان و خیلیای دیگه این دههها رو درخشان کردن و سخت میشه تصمیم گرفت که کدوم بازه زمانی برتره. با این حال مسلماً میراث سینما ماندگاره
کاملا موافقم شاید جملم رو بد گفتم من این جمله رو در مقایسه با دهه ۲۰۱۰ بیان کردم و اون ۲۰ سالی که گفتم خوبیش تو تنوع ژانر بود که خب شاید این تنوع به دلایل مختلفی قبلا وجود نداشت اما واقعا کلمه بهترین رو شاید زیادی گفتم و متنوع ترین رو باید اسم میبردم وگرنه به این راحتی نمیشه بهترین سال هارو اسم برد و قطعا دهه ۴۰ تا ۹۰ هم سال های فوق العاده ای بودن برای هالیوود و اساتیدی که اسم بردین همه از بزرگان سینماین از جان فورد گرفته تا استنلی کوبریک اما چون یکذره هنوز غریبم با این سال ها و فیلم هایی که از این سال ها دیدم کم بوده برا همین حواسم بهشون نبود و اخیرا بیشتر از قبل دارم میرم سمت سینمای کلاسیک و قدیمی اما خب هنوز کار داره تا فیلمای مختلفش رو ببینم از فیلمایی مثل برباد رفته و اشک ها و لبخند ها گرفته تا فیلم هایی مثل جوخه و اینک آخرالزمان و…
در کل ممنون از نکته ای که گفتین و کاملا با حرف شما موافقم :yes: :yes: :yes:
زندهباد
F&F فیلم هندی به تمام معنا بود بهترین سریع و خشنی که من دیدم ۱ و ۲ بوده بقیه بنظرم فیلم هندی بود مثلا قسمت هفتم فیلم با لیکان چجوری میتونی از یک برج به برج دیگه بری یا مثلا ۸ با ماشین قدیمی gtx گرفت جگوار و بنتلی و کوروت قدیمی همه باهم گذاشت تو قوطی چخبره اخه یه فیلمی بسازید لاقل منطقی باشه
تو اسپین افش دوست عزیزمون راک هلی کوپتر رو با دست میگیره
نذار از منطق بگم که دلم خونه
Ghost
دوست عزیز چی بخواهیم یا نخواهیم بازی های مثل the last 2. cyberpunk و بعضی دیگر اون گروه خاص رو حمایت می کنه ( حال یک عده طرفداران نیل درکمن شروع به برچسب زدن می کنن) که خیلی مسخره است مثل هالیوود این صنعت به مرگ خودش نزدیک می شه اونم بخاطر گروهی که هیچ جا دنیا دوستش ندارن 😐 :no:
بحث دیگر این که شرکت های مثل ea راکستار خیلی به سمت آنلاین شدن میرن که در واقع همون اصطلاح بلاک باستری می شه به کار برد هدف اصلی درآمدزای هستد
بازی به صورت کامل از هنر و محتوا دور می شه همین نسل هم اگر سونی و شرکت های دیگر مثل کپکام cdpr نبود این نسل باید فاتحه صنعت بازی می خواندیم 😐 این نسل من خیلی ترس دارم که این صنعت به پایان برسه هر چند سونی هستد هنوز 😎
موافقم و درست میگی فقط امیدواریم که صنعت گیم نابود نشه :yes: :yes: :yes: :yes:
:rose: :heart:
:yes:
یک فیلم خوب به سه چیز نیاز داره: فیلمنامه ، فیلمنامه و فیلمنامه
گیم هم همینطوره محور اصلیش باید گیمپلی باشه که جدیدا خیلی بازی ها دارن روز به روز بیشتره به سمت سینمایی شدن میرن و بیشتر مثل سمه برای گیم به ویژه طی نسل هشتم که دیگه بسیار بیشتر شد شما به نسل هفت نگاه کنید متوجه میشید… طرف گیم میسازه با یه داستان نسبتا جذاب جلوه های بصری چشم نواز ولی همه پیک داستان توی کاتسینه یعنی توی کل۲۰ ساعت بازی خیلی هنر کنی دوتا تیر بزنی چارتا معما حل کنی اخرشم مخاطب میگه واو براوو عجب چیزی بود ولی در صورتی که کل نقاط اوج و فراز و فرود داستان رو توی قالب کاتسین بهش تحویل دادن نه که کاستین نباشه نه ولی خیلی بازی ها هستن که بی کاستین انچنانی کارشو رو انجام دادن
چه جالب منم همین زیر همینو نوشته
به قول مامانم:-D
دل به دل از تو اینترنت هم لوله کشیه:-D
احتمالا این کارو به خاطر عامه پسند کردن بازی میکنن چون در این حالت کسایی که خیلی به گیم هم علاقه ندارن جذب میشن…البته خودم که با حرفت موافقم چون تفاوت اصلی گیم با فیلم یا سینما همینه دیگه
من با قسمتی که گفتی : فیلمنامه،فیلمنامه،فیلمنامه.
مشکل دارم همه چیز فیلمنامه نمی شه فیلمنامه مثل کتابی می مونه که که ترجمه لازمه و این ترجمه توسط کارگردان انجام می شه.برای فرانچرز یه شخص لازمه که هدفگذاری کنه به محتوا اهمیت بده و از اشتباهاتش درس بگیره.
کارگردان هم باید همین هدف ها رو داشته باشه اگه فیلم رو بی هدف بسازه به کل فیلم ضربه می خوبه ما فیلم های زیادی داشتیم که با فیلمنامه ای خوب زمین خوردن ایده رو نتونن تبدیل کنن چون کارگردان نتوانست درست استفاده کنه.
و دلیلی که سینما پسرفت می کنه پول هست و ناتوانی در ساخت فیلم
همین دلیل ها هم هستن که بازی رو هم زمین می زنه اگه کارگردان از کار با عشق این کار رو کنه فیلم موفق می شه چون می خواد بهترین رو بسازه ولی اگه نتوانه مشکل دوم هست یعنی ناتوانی.
Dr.who
داکتر عزیز حال زیاد خوب نیست 😐 فیلم ها رو مرکب شیمیایی فکر کن فیلم نامه یک بخشی این مرکب هستد روایت شخصیت پردازی و صحنه هنری از جمله مهمترین بخش این مرکب هستد
این مثل رو درباره بازی می شه گفت که مهمترین بخش این مرکب در گیمپلی داستان و گرافیک هنری و گرافیک اصلی خلاصه می شه حال نظر به سبک بازی این ترکیب فرق می کنه به عنوان مثل در بازی لست ۲ گیم پلی نقش اساسی رو نداره بلکه داستان ( بیشتر فیلم 😐 ) نقش پررنگی داره از اونجایی که ایده داستان عالی است ( فیلم نامه ) عالی است روایت داستان فاجعه نمی توانیم بگیم که بازی عالی هستد گیمپلی هر چقدر عالی که باشه بازی زیر روایت داستان فاجعه بار می ره مرکب خراب می شه لست ۱ هم فقط روایت داستانی خوب داشت که گیم پلی متوسط بازی زیاد جلو نمیده چون گیمر در داستان عرق می شه
یا God of war 3 نمونه خوبی است gow ایده داستانی جالب نداره ولی به لطف روایت داستانی نسبتاً خوبه داستان خوب جلو می کنه و به لطف گرافیک و گیم پلی عالی گیمر به داستان بازی توجه نمی کنه نسخه ۲۰۱۸ فرق داشت از لحاظ داستانی و گرافیک هنری پیشرفت کرد گیم پلی هم نیم مرکب رو تشکیل داده 😎
بازی دارک سولز هسته اصلی مرکب رو گیم پلی تشکیل داده اگر داستان نداشته چون گیم پلی نقش اصلی رو داره داستان اصلا مهم نیست بازی های آنلاین هم همین طور از این قاعد پیروی می کنن ( سبب اصلی مرگ این صنعت هم همین خواهد بود ) بازی مثل هوی رن و امثلا آن بدون داستان خوب یک بازی پوچ و بی معنی هستند گیم پلی بجز دکمه زنی سریع چیزی دیگر نیست
از نمونه کامل که توانسته هم از لحاظ داستانی و گیم پلی و هنری عالی عمل کنه می توانیم به بایوشاک mgs4 uncharted ( برای من uncharted بازی کاملی هستد حال شاید برای شما متفاوت باشه ولی به شما احترام می گذارم )
حال برای مثل mgs4 بازی هستد که از لحاظ گیم پلی ارزش تمام کردن بازی رو چندین می کرد من ۲۲ بار این بازی رو تمام کردم هنوز بازی می کنم داستان بازی هنوز هم جذاب هستد cutscenes های بازی به معنا واقعی عالی هستد از لحاظ هنری هر act بازی شما رو عرق خودش خواهد کرد هر دیالوگ شخصیت اصلی و شخصیت های فرعی معنا دار اند از نظر من بازی mgs4 یکی از کاملترین بازی هستد که من بازی کردم :yes:
فیلمنامه فیلمنامه فیلمنامه حرف من نیست اگه اشتباه نکنم حرف الفرد هیچکاکه…عنصر اصلی موفقیت گیم گیمپلی و عنصر اصلی موفقیت فیلم فیلمنامس باقی بخش ها نه که مهم نباشن ولی اصل چیز دیگه ای هستش راجب اون قسمت اولش هم مخالفم تا صبح میشه بازی گفت که داستان انچانی نداشتن ولی با گیم پلی حال دادن و صد البته بازیی هایی بودن که داستان فوقالعاده داشتن ولی گیمپلی زیر خط فقر{ مثل در بازی لست ۲ گیم پلی نقش اساسی رو نداره} تبریک میگم به هدفشون رسیدن
بازی tlou 2 ب نظر من از همه عناصرش در نقش کاملاً کلیدی بهره میبره
نظر و سلیقه هر فرد متفاوت است :yes: برای من داستان بازی در نگاه کلی خوبه ولی روایت داستانی فاجعه است حال اگر خواستید آقای ملکی برای شما توضیح خواهم داد 😎
بسیار عالی. خیر نیازی به توضیح نیست. به نظرم بازی کردن ایده بهتریه :))
داش گلم شما از یه گیم پلی چی میخوای که میگی لست۲ گیم پلیش ضعیفه؟
یه بازی اکشن ادونچر بهم نشون بده گیم پلیش به پالیشی لست۲ باشه!!!
اگرم منظورت از گیمپلی فقط مکانیک های گیم پلیه که من حرفی ندارم…
ولی ناراحت کننده بود حرفت؛ شاید بعضیا به اشتباه بیفتن
عزیزم کسی نگفت گیم پلی لست ۲ ضعیف است گفتم گیم پلی زیر روایت داستان فاجعه دفن می شه آره 😐 داداش کامنت رو بخوان
“ولی گیمپلی زیر خط فقر{ مثل در بازی لست ۲ گیم پلی نقش اساسی رو نداره”
پیشنهاد میدم شما اول کامنت دوستان رو بخونی
ببخشید متوجه نبود :yes: فکر کرد کامنت من رو می گی 😀
بنظرم صنعت گیم به هیچ وجه در حال پیشرفت نیست و تنها دلیلی که این مقاله درسته اینه که سینما به طرز فجیعی داره پسرفت میکنه
یکی از دلایلش دور شدن از ریشه هاست
قبلاً وقتی یه بازی رو انجام میدادی تنها چیزی که بهش فکر میکردی این بود که چند تا کمبو میزنی یا مثلاً مهماتت تموم نشه یا چمیدونم کسی نبینتت
این تو این چند وقت اخیر تا حد زیادی برداشته شده
چون تمرکز از رو گیم پلی رفته رو سینمایی شدن و داستان
یه شخصه اصلا این رو نمیپسندم
ب نظرم تمرکز روی داستان در صورتی که گیمپلی هم اولویت یکسانی برای سازندهها داشته باشه اصلاً بد نیست
درسته
ولی این تمرکز از رو گیم پلی تو خیلی از بازیا که حمایت هم شدن برداشته شده
و این گیم رو از اصالتش دور میکنه
منظور من اولویت یکسان مثل مثلا لست دو که هم تو داستان هم گیم پلی عالی بود نیست
منظور من بازی های دیگست که با وجود داستان خوب گیم پلی خوبی نداشتن و تمرکز فقط رو داستان بوده
چه بسا بازی هایی با تمرکز رو گیم پلی به داستان های محشری هم رسیدن ( مثل دارک سولز که سخته بفهمی اول گیم پلی بوده یا داستان:-D)
خیلیا دارن از همین سوء استفاده میکنن یه سری بازیا هستن که ضعف گیمپلی رو پشت داستان خوب پنهان کردن تا صب میشه بازی هایی رو نام برد که اگه از یوتیوب داستانشون رو ببینی چیزی از دست ندادی چون گیمپلیشون چیزی برای عرضه نداره
داش یه بار سر این مسعله باهم به توافق نرسیدیم ولی اینبار بهت ثابت میکنم هرچند منظورت رو میفهمم که میگی دوس نداری بازیا فقط به داستان اهمیت بدن و گیم پلی اولویت داره
ولی اگر مبنا رو بذاریم بر اینکه یه بازی از یوتیوب هم بهت حس خاصی نده پس فلسفه ساخت سولزبورن ها میره زیر سوال
بنظر من عیبی نداره اگ یه سری بازی ها مرز سینما و گیم رو کم کنن چون بهرحال صنعت گیم جا واس ژانر زیاد داره
برعکس سینما که خیلی کم تنوع تره
شما یه فیلم واسم تو کل تاریخ سینما مثال بزن که مفهومی تر یا سایکو هارر تر از سایلنت هیل۲ باشه!
یا اکشن تر از انچارتد یا فلسفی تر از بایوشاک ۱و اینفینیت و حتی بلادبورن
نگرد پیدا نمیکنی چون ازین بعد بخوایم نگاه کنیم خیلی از فیلما تو نمادگرایی یا مفهومی بودن با اینساید هم حتی نمیتونن رقابت کنن از بعد داستان چه برسه با تریپل ای هایی که با همین هدف ساخته شدن!
شکر میون کلامت
نود درصد بازیساز ها برای پول بازی میسازن
وقتی میبینن یه بازی سینمایی متای خوبی میگیره و فروش خوبی میکنه میرن سمت اون سبک بازی ساختن
مثال بزنم وقتی یوبی دید ویچر چه موفقیتی کسب کرد رفت سمت آرپیجی شدن
گیریم یه ژانر اضافه شد به گیم برای بازیای سینمایی
اگه موفق شد بازیای اون ژانر تنها استودیو هایی که سمت سینمایی شدن نمیرن از نظر من مون و فرامسافتور و نینتندو و تیم چرین
بقیه از دم عوض میکنن
با بقیه ی کامنت مشکلی ندارم چون تا حدودی درست گفتی
بلاخره این ژانر به پولم احتیاج داره واس زنده موندن
من نمیگم داستان بد داستان اخ حرف من بازی هایی مث دیترویت و دث استرندینگ و یه سری انحصاری هاست که ضعفهای یه گیم پلی ساده رو سعی دارن پشت داستان و کاتسین نفس گیر پنهان کنن
(شما یه فیلم واسم تو کل تاریخ سینما مثال بزن که مفهومی تر یا سایکو هارر تر از سایلنت هیل۲ باشه!)
Psycho
(اکشن تر از انچارتد)
mad max
(فلسفی تر از بایوشاک ۱و اینفینیت و حتی بلادبورن)
Stalker
قبول دارم مثال های خیلی خوبی زدی
ولی کدومشون مخاطب رو میخکوب تر کرده؟
افرین اونی که بیشتر اینترتیمنته
اینتچیمینته؟ :laugh:
جفتشون به نحوی مخاطب رو میخوکوب کردن
و قابل مقایسه نیست بنظرم
اینارو بیخیال
دمت گرم که ۱۲شب هم اکتیوی 😀
ها؟
فوتبال میدیدم
دیدم عرضه ی گل زدن ندارن
هیچی دیگه اومدم ببینم تو سایت چند چنده:-D
بزرگترین دلیل جلو زدن صنعت گیم از سینما وجود بسیار بچههای زیر ۱۰ سال خخخخخ
متاسفانه داره حقیقت رو میگه جیمی جان
این صنعت کمتر جدی گرفته میشه چون میانگین سنیش کمتره
حتی با استاندارهای الان سینما هم حساب کنی سینما از نظر روایت داستان خیلی از گیم جلوتره و مقایسش با سینما قبل از ۲۰۰۰ هم که شوخیه البته هر از چندگاهی بعضی از بازی ها مثل لست یا ردد میان و از نظر روایت حتی از سینما هم بهتر عمل میکنن ولی تعدادشون خیلی محدوده و متاسفانه ساخت بازی خیلی هزینه بره برای همین کمتر استدیویی حاضر به ریسک میشه و حتی اگر بخوان ریسک کنن ناشر های بزرگ جلشون میگیرن همین قضیه باعث محدودیت میشه و ترس از شکست خلاقیت از بین میبره همین الان هم اکثر شرکت های بزرگ مثل یوبیسافت یا ea یا اکتیویژن به ورطه تکرار افتادن و هر یک یا دو سال بازی هایی با کمترین تغییرات و فقط با جلوه های بصری بهتر عرضه میکنن و اگر با این فرمون بریم جلو در آینده از نظر پول سازی صنعت گیم بهترین خواهد بود ولی از نظر روایت داستان و خلق ایده های جدید پسرفت خواهد کرد مثلا همین نسل ۸ با نسل ۷ از نظر تنوع بازی ها مقایسه کنید متوجه میشید که افزایش هزینه ساخت بازی چقد روی صنعت تاثیر گذاشته امیدوارم یه راهی برای کاهش هزینه ها پیدا بشه تا شاهد همچین اتفاقی در نسل ۹ نسبت به ۸ یا ۷ نباشیم
با اینکه بیشتر از فیلم دیدن بازی میکنم ولی بنظرم هم بازی کردن هم فیلم دیدن لذت بخشه کلا زیاد فیلم نمیبینم ولی چن وقت پیش فیلم scarface رو دیدم ک خیلی خفن بود مخصوصا بازی الپاچینو ک اصا عجیب غریب خوب بود خلاصه حرفم اینه ک هم صنعت سینما هم گیم مهمن
دوستم کاتسین بیشتر از خود گیم پلی دوست داره 😕
برتری صنعت گیم نسبت به سینما به روایت و شخصیت پردازی و مهم تر از همه میزان ارتباط مخاطب با عنوان برمیگرده
به نظر من هیچوقت یک فیلم ۲ ساعته نمیتونه میزان تاثیرگذاری و ارتباط با شخصیت اصلی ای که یک بازی ۷ الی ۳۰ ساعته میگذاره رو انجام بده
اون هم در شرایطی که ما توی گیم در هر لحظه شخصیت اصلی رو کنترل میکنیم و در نتیجه جای اون قرار میگیرم(بحث سریال جداست)
خیلی وقت هست که صنعت گیم از سینما جلو زده و البته این اتفاق تو نسل هفتم رخ داد
نسل هفتم صنعت گیم اوج این صنعت تو روایت بودش و بعد از اون با همه گیر شدن بازی های آنلاین و سرویس محور رو به افول رفت
البته تو نسل هشتم هم پیشرفت هایی داشتیم مثل MGSV و GOW که برای اولین بار تو صنعت گیم از دوربین بدون کات استفاده کردن
یا گیم های اوریجینالی مثل death stranding و inside
در کل ما توی نسل هفتم عناوینی رو دیدیم که از لحاظ روایت کاملا جدید بودن اون هم بدون اینکه فرمول گیم های قبلی رو تکرار کنن
The last of us
The walking dead:season 1
Heavy rain
MGS4
Alan wake
Bioshock 1 & infinite
Dark souls
Red dead redemption
The wolf among us
The stanley parable
To the moon
Limbo
و کلی عناوین دیگه که از لحاظ ارتباط با مخاطب چند پله بالاتر از سینما بودن…
البته متاسفانه game awards 2020 با آوردن بازیگر های سینما جوری وانمود کرد که انگار صنعت گیم زیر سایه سینما هست و بدون اون دیده نمیشه…
درود. The stanley parable از عناوینی بود که متاسفانه زمان و محتوا اجازه نام بردنش رو نداد. یک اثر با ایدههای فوقالعاده عالی که فقط در مدیوم بازیهای ویدیویی میشه بهش پرداخت. هوس کردم که یک بار دیگه هم به سراغ این اثر برم.
عزیز death stranding شبیه سازی است نه بازی 😐
تشکر از شما آقای ملکی.
من یه سوال دارم. چطور میشه داستان فیلم هایی مثل under the skin یا mother! رو تبدیل به بازی کرد؟ اگر نمیشه پس چطوری میشه گفت گیم از سینما جلوتره؟ ویدیوگیم لازمش وجود گیم پلیه اما ما خیلی داستان ها داریم که نمیشه از توشون گیم پلی دراورد پس درنتیجه نمیشه تبدیلشون کرد به بازی. اما فیلم و انیمیشن این محدودیت رو ندارن. شما دریمز رو مثال زدید و از یه جنبه بهش نگاه کردید. اما اینجوری میشه به قضیه نگاه کرد که هرکس با دوربین گوشیش میتونه فیلم بگیره و فیلم بسازه ولی بازی نیازمند برنامه نویسی و سخت افزار قدرتمند و نیروی کار و خیلی چیزای دیگس و دریمز فقط این ضعف رو پوشونده.
حرفم اینه که مقایسه بهتر بدتری این دوتا مدیوم کلا اشتباهه. حتی خیلی ایده هایی که دوستان میگن تاحالا تو سینما استفاده نشده و فقط تو گیم میشه بنیان شه اشتباهه. مثال بروزش مستند Paradise Lost: The Child Murders at Robin Hood Hills. منبع الهام کانسپت داستان tlou2 به گفته شخص دراکمن. پس میشه داستانی مثل tlou2 به تاثیرگذاری اون توی سینما هم داشت.
درکل منظورم برتری سینما به گیم نیست. حرفم اینه قابل مقایسه نیستن. جفتشون فرمی از هنرن که خوبی ها و محدودیت های خاص خودشونو دارن
بله در قسمت نهایی مقاله هم اشاره کردم که رسانهها رقیب همدیگه نیستن. در اصل این مقاله دو رسانه رو از وجه درآمدزایی و محبوبیت بررسی کرده
“البته این مقایسه باری دیگر از بن و ریشه اشتباه است.” چندین بار هم داخل قسمت بررسی ایدههای متنوع این مورد رو ذکر کردم. شاید باید این مقاله دو قسمت میشد تا به نکات قابل توجه هر دو رسانه یاد شده توجه میشد
درسته آقای ملکی عزیز. من منظورم صرفا متن شما نبود. کلا این نوع مقالاتو توی سایت مربوط به هر مدیایی بخونی اینجوریه که این از بقیه تو همه چیز بهتره و من خوشحال شدم مقالتون اینجوری نبود ولی اومدم کامنتارو دیدم بعضی دوستان قاطعانه همچنان میگفتن تک کلمه ای میگفتن که گیم بهتر و جلوتر از سینمائه. من روی صحبتم و اون سوالم برای اون دوستان رادیکال بود که جوانب مختلفو بسنجن قبل این مقایسه ها
واس اینکه بگیم گیم یا سینما(سینما رو که مطمعنیم) فرمی از هنرن حداقل اول باید مشخص کنیم که هنر چیه اصلا
اگر سینما رو مطمئن هستید چه نیازی به ذکرش بود؟ :))
من مطمعنم ولی بعضیا عقیده دارن چیزی که به صورت جمعی ساخته بشه هنر خالص حساب نمیشه!
میتونی بگی فلان بخشش هنرمندانه بود ولی به صورت کلی نمیشه همچین حرفی زد
همه مفاهیمی که بشر ازش استفاده میکنه انتزاعی و نسبیه. بنابراین باید در همچین مواقعی نظرات بقیه رو در اولویت بعدی قرار بدیم. شاید اگر بخوایم با همون منطقی که به سینما هنر میگن بسنجیم، بازیهای ویدیویی نه تنها الان جزوی از هنر محسوب میشن بلکه پایه اصلی اونن
بازم میرسیم به سوال من
اینکه مفهوم هنر چیه
تعریف اصلیش اینه که هرچی که ذاتش ناشناخته باشه هنره
ولی این تعریف تو فرهنگ پاپیولار هم درسته؟
هنر بنظرم تعریف درستی نداره
ولی وقتی یه بازی رو انجام میدی یا یه فیلم رو میبینی حس میکنی که این هنره
مثلا بایوشاک و اوری
این دوتا هنرن
لست و گاد
نوع متفاوتی از هنرن
هنر تعریفش به شدت نسبیه
در نهایت چیزی که این دو “صنعت” رو از هم جدا میکنه اینه که ویدیو گیم نیاز داره به تعامل فیزیکی و سینما نیازی به تعامل فیزیکی نداره و خب نقش هر دو در ایجاد تجربه بسیار متفاوته و بازی های زیادی هم روی جنبهی تعامل بازی دست گذاشتن و از طریق اون هست که به بازی های بهتری تبدیل شدن.
در کل بسیاری از احساسات و زیبایی هایی که از سینما و لنز دوربین به ما میرسه رو نمیشه از بازی ها دریافت کنیم و در عین حال بسیاری از حس های بازی ها رو نمیتونیم از فیلم ها دریافت کنیم.
یه بحث دیگه هم بود که سالها سرش دعوا بود که آیا گیم هنره؟ و خب دلایل زیادی برای تایید یا رد کردنش میومد و خب نظرم به شخصه اینه که حتی با وجود بخشهای زیادی توی طراحی و ایجاد حس که به هنر نزدیک هست گیم بخاطر سیستم برد و باخت و پاداش و مجازات نمیتونه صرفاً هنر باشه و اینکه اصلا نیازی نداره گیم به هنر بچسبه برای اعتبار بخشیدن بهش.
حرفتون جالب بود راجب هنر. اوژان خان هم اشاره کردن. اگر سینما یا گیم هنرن پس این سیستم نمره دهی چیه؟ ما توی موسیقی زیبایی شناسی داریم مثلا میگیم تو زیبایی شناسی غرب فاصله چهارم افزوده صدای شیطانی میده و مطلوب نیست یا فلان فاصله به گوش خوب میشینه. این وجود داره ولی سیستم نمره یا قطعیت توی خوب و بد بودن دیگه نه. یک بازی بد واقعا بده. نمیشه یه محصول واقعا آشغال رو بازی کرد ولی یکی بیاد بگه نه این بازی فوق العادس اما خب توی سینما یسری سینمای سورئال مثل دیوید لینچ رو قبول دارن یسری هم ندارن و نمیشه با قطعیت گفت کدوم درسته. این عدم قطعیت تو سایر هنر ها ولی وجود قطعیت توی ویدیوگیم منو گیج میکنه که واقعا یه هنره؟
توی ضمینهی هنر ویدیو گیم بحثش یکم پیچیده میشه چون بحث بازیباز میاد وسط و تاثیر مشخصی که توی روایت میذاره
اگر بخوایم بازی ها رو به حالت کلاسیکشون درنظر بگیریم چیزی که از تتریس و پینگ پونگ و پک-من تا الان هست و پایهاش برد و باخت و امتیاز خب کلا تکلیفش معلومه بیشتر جنبهی سرگرمی دارن.
یکم میایم جلوتر و بازی ها گستردهتر میشن طراحیها جدی تر و حرفهای تر میشه و خب اصل بازی همونه و حتی نمونههای پیشرفتهترش که امروز مثلا توی RDR میبینیم خیلی کارو سخت میکنه چون از نظر اجرا و طراحی و موسیقیِ فوقالعاده، واقعا هنر توش دخیله و نمیشه اینو انکار کرد و این فقط یک نمونشه ولی خب به هر حال هستهی اصلی برد و باخت و هدف سرگرمیه و بازم تعریف همون گیم هست.
حالا میرسیم به سختترین قسمت ماجرا که میشه بازی هایی مثل Unfinished Swan یا What remains of edith finch یا Journey و Gone Home که بهشون میگن Art Games به اصطلاح و خب خیلی مرز رو کمرنگتر میکنن ولی انتقادی که میشه معمولا از این فرم بازی ها اینه که دیگه مفهوم بازی از بین میره، یعنی نه برد و باختی هست و سیستم پاداش و مجازات و خب در آخر به این میرسیم که یا باید برد و باخت باشه که در این صورت دیگه هنر خطابش نمیکنن یا هنر باشه و دیگه “گیم پلی” نداشته باشه و یه چیز دیگه هم اینه که بازیباز تا چه حد آزادی عمل و در چه مواردی داره؟ اگر یه بازی درام داشته باشیم و بازیباز تصمیم بگیره توش همهی مردم شهر رو بکشه خب این مغایرت داره با هدف اصلی سازنده ولی کی میتونه جلوگیری کنه از این قضیه پس یا باید بازیباز محدود بشه که از مفهوم بازی کم میکنه یا آزاد باشه که هدف کار رو ممکنه منحرف کنه برای همینه که اکثر بازی های جهان باز هم ژانرشون اکشنه چون هدف و رفتار تقریبا در یک جهت هستن. بحث خیلی مفصله 🙂
در آخر هم بگم بحث نمره دادن توی موزیک و فیلم و حتی بازی باعث شده مخاطبها تنبل بشن و فقط نمره رو بخونن بجای نقد، حتی منتقدا هم تنبل شدن. در صورتی که نقد اصلش اینه که نوشتار باشه و اون اثر رو بشکافه و توی زمینهی فیلم و موسیقی که خب سلیقه و دیدگاه روز هم توش مطرحه.
اما در زمینهی بازی چون بحث تکنیک به مراتب واضحتره و به چشم بازیباز معمولی هم میاد خب نمره دهی و غیره خیلی وضوح بیشتری داره
ولی به طور کلی به شخصه مخالف نمره دهیم
نمونهاش هم دوتا بازی امسال دیدیم
TLOU 2 و Cyberpunk 2077 که چه جنجالی سرش بود و در ضمینهی دومی هم میتونم به No Man’s Sky اشاره کنم که حتی توی لیست بهترین ساپورتهای سال هم رفت پس تهش به نظرم نمرات نباید نقطه تصمیم گیری مطلق باشن.
متاسفانه الان جداول فروشن که ارزش بازی و فیلم و موزیک رو تعیین میکنن.
خیلی دوست دارم بحثو مفصل باز میکردیم مخصوصا که بحث هویت ویدیوگیم از لحاظ میزان آزادی شد که چقدر باید فضای امکان به بازیباز داد ( possibility space). این قضیه بشدت توی متال گیر سالید به چشم میاد یا لحظه ورود کلید خنثی سازی سلف دیستراکشن رپچر تو بایوشاک. اصلا چاره ای هست؟ ضعف دیزاینه یا ضعف مدیوم گیم … متاسفانه بخش کامنت واقعا جاش نیست و نمیشه حق مطلب رو ادا کرد. ممنون از توضیحاتتون و وقتی که گذاشتید دوست عزیز
در پاسخ به دوست عزیز recidivist
با وجود اون که شاید دیگه این پاسخ رو نخونن اما خب مطالب همیشه جستوجو میشن و کاربرای دیگه به این نظرات نگاهی میندازن
ب نظر میرسه که شما روی این دو موضوع تاکید دارین:
۱. بازیهای ویدیویی به دلیل سیستم برد و باخت هنر محسوب نمیشن
۲. بازیهای ودیویی چون سرگرمی هستن هنر محسوب نمیشن
این دو موضوع مغلطه است. نمیشه از جمله اول، نتیجه دوم رو گرفت.
اول به دومی میپردازیم. سینما برای سرگرمی نیست؟ الان فیلمهای سینمایی مارول یا اصلاً اثار فاخر سینما دقیقاً برای چه هدفی ساخته شدن؟ یا اصلاً موضوعات دیگه؟ من هیچ رسانهای رو توی این دنیا نمیشناسم که منجر به سرگرمی نشه
حالا به اولی میرسیم. به نظر من بازیهای ویدیویی به خاطر پیادهسازی حیرت انگیز یک سیستم برد و باخت بسیار جذاب، هدفمند و قابل درک هنر خالص محسوب میشن. شما در نظر بگیر که چند نفر داخل ی کازینو و با استفاده از شانس خودشون به یک برد و باختی دست پیدا میکنن. این موضوع در حالیه که ویدیوگیم حتی از شانس هم در ساخت تصمیمات غیرشانسی استفاده میکنه. این موردیه که سینما در اون حرفی برای گفتن نداره. سیستم برد و باخت و … حقیقتاً موضوعی نیست که من بخوام راجع بهش صحبت کنم. میلیونها نفر از دوستداران سینما و کسانی که احساس میکنن سینما یک هنره، هرگز درباره دلیل اون حرفی نمیزنن، چیزی درباره دلیل هنر بودنش نمیدونن و نیازی هم ب دونستنش ندارن
بازیهای ویدیویی هم ب نظرم در همین پله میایستن. ما بازیهای ویدیویی رو به دلیل آثار به غایت بزرگ و ماندگارش دوست داریم. این صنعت غیرممکنها رو ممکن کرد. هنر یعنی چی؟ چه چیزی میتونه بازی Bioshock را از رسیدن به نهایت هنر بازداره؟ به نظر من اثری مثل Bioshock (همون طور که توی سینما هم از آثار بزرگش برای ارائه چنین نظری استفاده میکنیم) آغاز هنر، تعریف هنر و خود هنره. با این حال من نتیجه گیری نمیکنم که این دلیلی بر هنر بودنه. این موارد نیاز به ی درک خاصی داره. نیاز به این داره که از محدودیتهای روزمره و مواردی که توی جمعهای به ظاهر فلسفی ذکر میشه فراتر بریم
با درود خدمت آقای ملکی بابت این مطلب متفاوت ، در مورد سینما خب همیشه فیلم زیبا دیدنیست اما سینما و فیلم غیر از بازی های ویدیویی رقیبی دیگر دارد و آن سریال های تلویزیونی هم هست که در دو دهه اخیر خیلی تکامل پیدا کرده به عنوان کسی که عاشق سینماست و خیلی از هنر های دیگه برای آینده سینما کمی نگران هستم اما بازی های ویدیویی ، خب بازی تاثیر گذاری زیادی داره رو بازیباز و کسی که بازی میکنه ارتباط شدیدی با دنیای بازی برقرار میکنه و این خصوصا در بازی های شاهکار مثال زدنی هست این اتفاق برای من از دهه ۹۰ افتاد و کنسول سگا جوری که من غرق در بازی و داستان و طراحی مثال زدنی بازی comix the zone شدم و گذشت و گذشت تا برسم به حقیقتی جالب در دنیای خودم در اوایل نسل ۹ …. من همیشه گیم پلی برام اولویت داشت اما با انجام دادن بازی هایی نظیر ویچر ۳ یا لست ۲ یا سه گانه مس افکت ووووو این رو فهمیدم که یک بازی بدون داستان تاثیر گذار اون تاثیر شگرف رو نمیزاره و الان این داستان بازی هاست که من رو غوطه ور میکنه یک نگاه به نحوه روایت داستان در لست ۲ و اینکه حاظر نیستم یک خار در چشم الی فرو بره من رو به این باور رسونده که اول داستان مهمه بعدش گیم پلی و ترکیب این ۲ در کنار پیشرفت تکنولوژی دنیایی رو برام خلق کرده که حتی بیشتر از دوران کودکی و نوجوانی پیگیر ویدیو گیم هستم درسته مثل اون دوران وقت آزاد ندارم ولی حسی که دارم به این هنر بسیار قویتر از گذشته هست
.
.
از ویچر ۳ بود که من متوجه شدم چقدر داستان میتونه در ویدیو گیم تاثیر گذار باشه و به خاطر علاقه به یک کاراکتر میتونم یک بازی رو چند باره بازی کنم تا اون کاراکتم اونطور که دوس دارم باشه این بزرگترین انقلاب ویچر ۳ بود برای من ( البته قبل از ویچر هم بود این داستان ولی در ویچر ۳ به بلوغ کامل رسید ) و نتیجه ایی که بخوام بگیرم اینه که بله بازی های ویدیویی هم اکنون بسیار فراتر از سینماست برام و البته آثار ماندگار سینما هرگز جایگاهی که دارن رو برای من از دست نخواهند داد فقط الان یک برادری دارن که بزرگتر شده و به قولی ۱۸ سالش تموم شده من هرگز اینا رو رقیب هم ندونستم و مقایسه نکردم چون میخوام از همشون لذت ببرم ، “هنر هنر است هفتم و هشتم ندارد” هنر زیبا و تاثیر گذار برای من همیشه ستودنی هست اما این واقعیت که الان ویدیو گیم بسیار تاثیر گذارتر شده غیر قابل انکاره و هنوز جا داره برای پیشرفت اما سینما چطور ؟ با ویدیو گیم هم میشود فیلم دید هم بازی کرد هم موزیک گوش داد هم تصاویر هنری زیبا دید و هم خیلی چیز های دیگه و اینکه همه اینا کاملا جای پیشرفت دارن واقعا نوید آینده ایی هیجان انگیز رو میده…… ویدیو گیم فرزند سینما و چندین هنر دیگست و الان خیلی حرفا برا گفتن داره :inlove: و اینکه ویدیو گیم در کنار موزیک ( راک و متال و هر موزیک با ارزش برای من ) و همچنین سریال های تلویزیونی نظیر battle star galactica جزو محبوب ترین سرگرمی های زندگی من هستن سرگرمی هایی که خیلی حرفا برا گفتن دارن :chic: ممنون از آقای ملکی عزیز :rose:
درود. ممنون از نظرتون
بله چنین احساسی در اکثر بازیبازانی که به محتوا اهمیت میدن و از حاشیه دوری میکنن موج میزنه
خوشحالم که مطالعه کردین. زندهباد
Comix zone واقعا عالیه
برای یه چیز بخوام از یه سایتی تشکرکنم
معرفی کردن این بازی به منه
یه شاهکار فراموش نشدنیه فکر کنم ۱۸۸ بار تو اون زمان تمومش کردم ، رکوردی دست نیافتنی حداقل برای خودم 😀
آثار بلاک باستر توی صنعت گیم هم وجود دارن نمونه ش فیفا و کالاف و بتل که بدترین نسخه ها و کپی پیست بودن هم همچنان میفروشن میلیون ها نسخه بعدیش هم بازی اونجرز که یک بازی شکست خورده هستش ولی جالبه و میبینید هم فروخته هم نسخه نسل بعدیش رو هم میخوان بدن در مورد بخش دوم بازی های بتل رویال که اینا هم یکجور بلاک باستر حساب میشن با خرید های درون برنامه ای و لوت باکس دست کمی از بلاک باستر ندارن گرچه تلخ هست ولی صنعت گیم دیر یا زود دچار همچین اتفاقی میشه و اون روز هم روز مرگ این هنر هستش همونطور که هنر های دیگه ای مثل موسیقی و فیلم اصالت خودشون رو از دست دادن تا الانم به لطف سونی بوده که بازی های با ارزش و داستانی هنوز زنده هستن و روایت عالی دارن چندتا کمپانی مثل راکستار و کپکام نباشن دیگه هیچی
داخل متن به همین موضوع اشاره شده. با وجود اون که همچین آثاری در صنعت بازیهای ویدیویی هم زیادن و هر روز رشد میکنن اما بسیاری از آثار بلاک باستر این رسانه تعاملپذیر از وجههای هنری غافل نشدن. این موضوع توی نسل هفتم به خوبی قابل مشاهده بود و توی نسل هشتم هم ادامه پیدا کرد؛ نه تنها آثار تجاری بیشتر شدن، بلکه در سمت مخالف با وجود کاهش تعداد آثار هنری، کیفیت اونا ارتقا پیدا کرد
در هیچ فیلمی من ندیدم که روایت داستانی به اندازه متال گیر باشه هیچ بازی و فیلم نمی آید مثل متال گیر از سیاست ابرقدرت ها انتقاد کنه از کنترول جمعی بر مردم یا بمب هسته ای ایراد بگیره از سیاست مداران آمریکایی که فقط به خودشان و کشور خودشون فکر می کنن ایراد بگیره
یا هیچ فیلم نمی تونه مثل بایوشاک از پیامبر ها و دین ها انتقاد کنه از حقیقت تلخ پشت پرده بگه آیا سینما می تواند این طور روایت کند 😎
اگر هنر واقعی میخواین که تمام شکلای هنر رو در خودش داشته باشه اون برترین و محبوب ترین بازیه تاریخه که داسنانش از صد تا فیلم هالیوودی هم فراتر اکشنشو نمیتونی تو هیچ فیلم هالیوودی در حال حاضر ببینی گرافیکشم که در حد فیلمای امروزیه هالیوودیه
با احترام به سینما دوستان،من فکر میکنم که بازی ها ویدیویی رسانه ای قوی تر از سینماس،بازی ها رایانه ای باید درحال رشد و ایده ها نو باشد پس وقتی شما عنوان مناسبی تجربه میکنید کمترین اتفاقی که می افته یه داستان نو یا اگر داستان نو اتفاق نیوفته مطمئنا گیم پلی شما رو ناامید نمیکنه(عنوان خوش ساخت مناسب که میشه گفت اکثرا با نمره بالای ۷۰)،بهترین نقطه قوت گیم هم قطعا تعامل پذیریشه،چه میخواد بازی مثل ویچر یا مردگان متحرک باشه با تصمیم گیری خاکستری چه اینکه عنوان احساسی مثل Nier باشه(قطعا بعد از تجربه نسخه ریمستر بازی و ماموریت آخر بازی به این حرف من میرسید)که شما خودتان مسئول اجرا اتفاقات توی بازی هستید.گرچه بنظرم چیزی که نباید در گیم فراموش بشه عامل تغییر گیم پلیه،چون پلیر دوست نداره گیمی بازی کنه که قبلا بازی کرده و تا وقتی که این عامل رعایت بشه و از نوآوری در گیم پلی استفاده بشه،بازیا پیشرفت میکنند
سلام،خسته نباشید.
خداقوت و تشکر از شما، چند تا نکته…..
۱٫شما شدّت پیشرفت گیم در این چهار دهه رو، حداقل باید با پیشرفت سینما در چهار دهه اولش مقایسه بکنید.
۲٫پیشرفت یک مسیری است که طی میشود نه یک نقطه. مهدی ملکی از A به X میرود، آرین از M به Z، در اینجا شما از من بیشتر پیشرفت کردهاید در حالی که من در پایان در نقطه بالاتری قرار گرفتهام. در واقع فاصله آغاز تا پایان میشود پیشرفت نه نقطه پایان.
۳٫گرافیک واقعگرایانه داریم ولی گرافیک واقعی نه؛ چیزی که واقعی هست ما و دنیا پیرامونمان با تمام ریز و درشتیهاش هست، ما نمیتوانیم واقعیت را خلق کنیم بلکه میتوانیم اون رو شبیهسازی کنیم. روزبهروز میتوانیم شبیهسازان بهتری شویم امّا در آخر فقط شبیهساز هستیم و انعکاسی از واقعیت، انعکاسی که روزبهروز میتواند به واقعیت نزدیکتر شود ولی خود واقعیت نخواهد شد.
بنظرم در مورد بازی قضیه فرق میکند، بازی شبیهساز واقعیت نیست و خود واقعیت هم نیست، بازی یک دنیاست یک جهان، جهانی که توسط بازیساز ساخته میشود و ما بعنوان گیمر بوسیله یک آواتار وارد تعامل به این دنیا میشویم.
۴٫ درآمد بیشتر یک حوزه دلیل بر عمیقتر بودن و پیشروتر بودنش نیست و اتفاقاً دلیل بر متوسط بودنش هست.
۵٫فرمودید: “در حقیقت به نظر میرسد که به جای مقابله مستقیم هر رسانه با یکدیگر، بازیهای ویدیویی شکل تکامل یافتهتر سینما و همچنین موسیقی و موارد مشابه هستند.”
خیلی موافقم و این مقایسهها و بالا پایین کردنها کار بیهودهای است. بازی بیشتر وامدار سینما، موسیقی، نقاشی و معماری است تا شکل تکاملیافتهشان، همانطور که سینما از موسیقی کمک میگیرد، بازی هم از نقاشی کمک میگیرد ولی ممکن است در شکل و شمایل و طریقه کمک گرفتن تفاوتهایی باشد.
۶٫مثالها و مقایسههای شما خیلی خوب هستند ولی بهتر هم میتوانند باشند؛ شما در مورد اکشن، بازی رو با فیلمهای مارول یا ماتریکس مقایسه کردید، تعامل و خلاقیت پورتال (portal) رو با سینما.
۱٫بعضی وقتها این تفاوتها دلیل بر خوب یا بد بودن نیست بلکه تفاوت بخاطر متفاوت بودن دو حوزه و تفاوت شکل تعاملشان است. مختصات و تواناییهایتان با هم متفاوت است
۲٫بعضی وقتها هم تفاوتها بخاطر بزرگان است؛ اگر ولو (Valve) نبود، Portal هم نبود که اینجا صحبتی ازش بشود و ممکن است سینما هم یک Portal داشته باشد که هنوز کسی نساخته است. اگر هیچکاک هم نبود ما چطور میتوانستیم آنقدر از پرندگان بترسیم، ترسناکترین پرندگانی که دیدم برای فیلک هیچکاک هست و در بازی چنین چیزی ندیدم ولی این دلیل نمیشود که بازی هم از پس چنین کاری البته در مختصات خودش بر نیاید.
بهتر هست مختصات این دو حوزه یعنی گیم و سینما رو دربیاریم و بعد طول و عرضهایشان را با هم مقایسه کنیم؛ چون آثار موجود به برخی از طول و عرضها نرسیدند و حتی برخی از ابعاد.
ولی در کل مقاله عالی بود؛ خدا قوت.
درود وقت بخیر و تشکر از همراهی شما
ب نکات قابل توجهی اشاره کردین. مطمئناً بحثهای زیادی میتونه در این باره شکل بگیره اما باید در نظر گرفت که هیچ چیز کامل نیست و من هم تنها به نوبه خودم میتونم نظر بدم
بسیار لذت بردم از مشارکتتون
زندهباد
قربان شما، ما لنگ میاندازیم جلوی شما.
تشکر
در پناه خدا