لطفا گول نخورید! | ۱۰ دروغ بزرگ که باعث میشوند ۱۰ بازی جذاب را از دست بدهید – بخش چهارم
دنیای بازی ها پر است از دروغ و اراجیف و حرف های مضحک که حتی منتقدین هم دیگر زیاد می گویند چه برسد به کاربران. حرف ها و نظرات افراد افراطی که خدا نکند با یک چیزی مشکل داشته باشند و دشمن شوند، دیگر تا ابد ذهن تک بعدیشان نمی تواند غیر از آن را قبول کند. مثال بارزش هم دشمنان بی منطق و کوته فکر یوبیسافت که چون فلان بازی این شرکت زمان عرضه باگ داشته است تا ابد دیگر هر بازی این شرکت را بدون این که جلدش را از نزدیک دیده باشند می کوبند (از نظر شخصی من اصلا لیاقت بازی های این شرکت را ندارند) و ذهن افراطی و کینه ای آنها نمی تواند دیگر چیزی غیر از این را قبول کند. همه ی ما بارها از این قبیل حرف ها و دروغ ها شنیده ایم که در مجامع بازی یک کلاغ و چهل کلاغ شده اند، هر کسی هم می رسد یک چیزی می گذارد رویش و می دهد دست بعدی تا نهایتا یک دروغ بزرگ درست شود که ذره ای هم با واقعیت همخوانی ندارد و خیلی وقت ها باعث می شود بسیاری از بازیبازان سراغ برخی بازی های عالی و جذاب نروند. امروز دقیقا دست گذاشته ام روی ۱۰ تا از این دروغ های بزرگ که در مورد ۱۰ بازی جذاب و باکیفیت یک کلاغ و چهل کلاغ شده اند و آن قدر دهان به دهان چرخیده اند که باعث شده اند از فلان بازی جذاب یک هیولا خلق شود که کلا غیر قابل بازی است و خیلی ها به همین خاطر سراغش نرفته اند. البته خب این مقاله نظر بنده است و شاید برخی از شما با این لیست موافق نباشید و یا شاید فکر کنید برخی از اینها دروغ نیستند. بالاخره نظر هر کسی محترم است ولی این مقاله ی من و نظر بنده است که مطالعه می فرمایید. پس اگر تا اینجا با من همراه بوده اید از شما دعوت می کنم که در ادامه ی مطلب قسمت دوم “۱۰ دروغ بزرگ که باعث میشوند ۱۰ بازی فوق العاده را از دست بدهید” با من و وبسایت گیمفا همراه باشید. امیدوارم که این مطلب باعث شود که شاید به سراغ برخی از این بازی ها که به خاطر این دروغ های بزرگ از دستشان داده اید بروید و یک تجربه خوب داشته باشید.
۱۰ – Operation Flashpoint: Red River کیفیت در حد متای ۶۰ دارد
Operation Flashpoint: Red River یکی از بازی های بسیار خاص و یونیکی است که بازی کردنش کار هر کسی نیست و به همین دلیل هم خیلی ها که اصلا آن را درک نکردند امتیازات پایینی به آن اختصاص دادند در حالی که الحق کیفیت بازی خیلی بالاتر از این امتیازات بود. دلیل نمی شود که چون شما از یک سبک خوشت نمی اید در نقدت از آن کلی نمره کم نکنی. بازی باید با استانداردهای آن سبک نقد شود نه با علاقه شخص شما. بازی نخست سری Operation Flashpoint با نام Operation Flashpoint: Dragon Rising در نسل هفتم، توانست موفق عمل کند و در زمینه بازخوردها و فروش با کسب متای ۷۷، توانست سازنده و ناشر بازی یعنی کدمسترز دوست داشتنی را مجاب نماید که نسخه بعدی آن نیز در دست ساخت قرار بگیرد و همین اتفاق نیز رخ داد، اما سرنوشت بازی دوم به آن شکلی که انتظار داشتند پیش نرفت، لااقل از نظر بازخوردها و نمرات.
بازی Operation Flashpoint: Red River نیز مثل نسخه اول، عنوانیست در ژانر شوتر تاکتیکی اول شخص که توسط کدمسترز ساخته شد و در سال ۲۰۱۱ و ۲ سال پس از انتشار بازی نخست توسط همین کمپانی برای پلتفرم های پلی استیشن ۳، ایکس باکس ۳۶۰ و رایانه های شخصی منتشر گزدید. شما باید در بازی شخصیت خود را از بین ۴ کلاس rifleman, grenadier, scout و automatic rifleman انتخاب می کردید که هر یک از این کلاس ها سلاح ها و قابلیت های مخصوص به خود را داشتند. با انجام ماموریت ها در بازی شما امتیاز تجربه کسب می کردید که از آن می توانستید برای باز کردن سلاح های جدید، تجهیزات مختلف و همینطور Perk های گوناگون استفاده نمایید. باید بگویم اگر علاقمند به شوترهای تاکتیکی نفس گیر و بسیار واقع گرایانه مثل آرما یا گوست ریکان های قدیمی هستید، ابدا به امتیاز ۶۸ این بازی کاری نداشته باشید زیرا یکی از بهترین انتخاب های ممکن برای شما محسوب می شود.
در بازی این قابلیت را داشتید که بخش کمپین بازی را همراه دوستانتان به صورت کوآپ تجربه نمایید ولی اصلا قابلیت competitive multiplayer وجود نداشت که همین موضوع یکی از دلایل ضربه زننده به بازی نیز بود، اما خب این عنوان بر پایه هدف دیگری ساخته شده بود و یک بازی کواپ تاکتیکی داستانی بود، نه یک شوتر چند نفره رقابتی، ولی خب متاسفانه خیلی ها دیگر اصلا توجه نمی کنند که هدف بازی چیست بلکه انگار قانون است که تا یک شوتر اول شخص نظامی دیدند باید کلا آنلاین رقابتی باشد! به همین دلایل (و البته به خاطر برخی ضعف هایی که بازی داشت) Operation Flashpoint: Red River از لحاظ بازخوردها و امتیازات به هیچ وجه در سطح کیفیت و شبیه سازی واقعی و جذابی که از میدان نبرد انجام داده بود عمل نکرد و همان طور که در ابتدا خدمت شما عرض کردم به خاطر خیلی خیلی خاص بودن و کاملا تاکتیکی و سخت بودن، خیلی از منتقدها اصلا آن را درست درک نکردند و نتوانست امتیازاتی که واقعا به خاطر کیفیتش شایسته کسب آن ها بود را دریافت نماید و نهایتا با امتیاز متای ۶۸/۱۰۰ به کار خود پایان داد و به نوعی با بی عدالتی صنعت امروز بازی های رایانه ای روبرو شد. خلاصه که بدانید اگر دنبال یک شوتر کاملا تاکتیکی و خاص و کاملا واقعی هستید اصلا و ابدا به متای عجیب و غریب این بازی توجه نکنید و به سراغش بروید. اما اگر کال آو دیوتی می خواهید دورش را خط بکشید.
۹ – Nier چون شناخته شده نیست بازی ضعیفی است
بله درست است که از وقتی شاهکار بی بدیل Nier Automata در نسل هشتم عرضه شد و شگفت انگیز عمل کرد، توجه خیلی ها به بازی نخست این سری در نسل هفتم هم جلب شد، ولی این اصلا دلیل نمی شود که بخواهیم بگوییم چون بازی اول زیاد شناخته شده نبود پس بازی خوبی نیست و ارزش تجربه کردن ندارد. حرفی که شخصا شنیده ام برخی ها در مورد این بازی می گویند و برای همین هم آن را در این مطلب قرار دادم که بدانید بازی نخست Nier بسیار هم جذاب بود، درست است که در حد اتوماتا نبود ولی بسیار جذاب و با کیفیت و خاص بود. Nier عنوانی بود که کسی زیاد آن را نمی شناخت و با این که مانند اتوماتا خاص و عجیب و جذاب بود ولی منتقدین و بازیبازان درنسل هفتم روی خوشی به آن نشان نداده بودند، البته بنده که می دانید نقش آفرینی از زیر دستم در نمی رود و در همان نسل هفتم به طور کامل این عنوان را تجربه کردم! بازی Nier عنوانیست در ژانر اکشن نقش آفرینی که توسط استودیو Cavia ساخته شد و در سال ۲۰۱۰ توسط Square Enix برای پلتفرم های PlayStation 3 و Xbox 360 منتشر گردید. خیلی راحت باید در همین ابتدا بگویم اگر از بازی های “خاص” خوشتان می آید و یا طرفدار خیلی پر و پاقرص نقش آفرینی هستید و یا از بازی کردن و تجربه Nier Automata لذت برده اید قطعا بازی اصلی Nier نیز می تواند برایتان خوشایند بوده و ارزش آن را داشته باشد که سراغ کنسول های نسل هفتمی خود رفته و آن را تجربه نمایید و یا این که بهتر از آن صبر کنید تا ریمستر نسخه اول که قرار است منتشر شود به بازار بیاید، زیرا یک تجربه خاص و شبیه به همان تجربه Nier Automata را برایتان به همراه دارد البته اصلا نه در سطح و کیفیت Nier Automata که یک شاهکار محض است بلکه در سطح یک بازی نقش آفرینی باکیفیت، خاص، متفاوت و جذاب.
Nier از لحاظ بازخوردها و امتیازات به هیچ وجه در سطحی که شایسته اش بود تقدیر نشد و با بی رحمی و تنگ نظری منتقدین یا به دلایلی دیگر که ما از آن خبر نداریم، نتوانست امتیازاتی که واقعا به خاطر کیفیتش شایسته کسب آن ها بود را دریافت نماید و نهایتا با امتیاز متای ۶۸/۱۰۰ به کار خود پایان داد که قطعا این متا در دنیای امروز که بازیبازها به طور عجیب و غریبی چشمشان به متا است، در فروش و موفقیت اقتصادی بازی نیز تاثیرگذار بوده و بازی Nier به نوعی با بی عدالتی و بی رحمی صنعت امروز بازی های رایانه ای روبرو شد و هرگز در حد شایستگی اش از آن تقدیر نشد. داستان این بازی هزار سال بعد از پایان پنجم عنوان Drakengard رخ می دهد و شما را در نقش شخصیتی به نام نایر قرار می دهد که در تلاش برای یافتن دارویی برای بیماری دخترش Yonah که با نام Black Scrawl شناخته می شود است. در طول بازی، نایر با یک کتاب سخنگو که با نام Grimoire Weiss خطاب می شود و با همراهی دو شخصیت دیگر با نام های Kainé و Emil به ماجراجویی می پردازد تا بتواند درمانی برای دخترش بیاید و ماهیت وجودی موجوداتی عجیب به نام Shade که در زمین حضور دارند را نیز درک کند. کلیت داستان بازی جذابیت دارد و شاهد داستان خاص و مرموزی هستیم ولی می توانیم بگوییم روند روایت آن است که مقداری بی روح و بیشتر از حد افسرده است. البته می توان این نوع روند روایت را به حساب خاص بودن بازی گذاشت و بگوییم عنوانی که همه چیزش خاص است روند روایتش نیز خاص است ولی بالاخره این بازی در بازار بازی ها عرضه شده و منتقدین و بازیبازان آن را با دیگر بازی های هم سبکش مقایسه کرده اند و به خاطر همین بیش از حد خاص بودن خیلی ها با آن ارتباط برقرار نکرده و خوب آن را نفهمیده اند که این موضوع کاملا از امتیازات بازی مشخص است.
موسیقی این بازی که توسط Keiichi Okabe ساخته شده بود بسیار زیبا بوده و ساندترک این عنوان بارها مورد تحسین قرار گرفت و به خاطر قطعات زیبایی که داشت مورد توجه بسیاری از دوست داران موسیقی نیز واقع شد و همان طور هم که می دانید این موضوع ادامه دار هم هست و در بازی Nier Automata نیز شاهد ساندترک شاهکاری از زیباترین قطعات موسیقی بودیم. در تک تک لحظات و صحنه های بازی شاهد موسیقی هایی بسیار زیبا هستیم که در کنار داستان بازی واقعا تطابق خوبی با هم داشته و همواره شاهد و شنوای قطعات موسیقی متناسب با حال و هوای بازی هستیم. Nier جزو آن بازی هایی در صنعت بازی است که در زمان خودش مطابق ارزشش با آن رفتار نشد و مثل بازی هایی از قبیل okami و … هر چه که به جلوتر آمده ایم قدر و منزلت آن بیشتر شده و بیشتر آن را درک می کنند. در واقع اکنون و بعد از انتشار اتوماتا به بازی اصلی سری هم عمیق تر نگاه کرده و بیشتر به عمق آن و هدفی که دارد توجه می نمایند و شاید اگر امروز منتقدان، بازی Nier را دوباره نقد کنند شاهد امتیازات خیلی بهتری برای آن باشیم. البته چون نسخه ریمستر این بازی هم قرار است منتشر شود شاید واقعا این اتفاق بیافتد و این بار نمرات بهتری را برای این عنوان ببینیم. در هر حال یک نکته واضح است و ان هم این است که هرگز فکر نکنید که نسخه اول Nier بازی خوبی نیست و ارزش بازی کردن ندارد.
۸ – Shadows of the Damned یک بازی بی کیفیت است
یکی از آن حرف هایی که حسابی کفرم را در می آورد چون ۲-۳ بار این بازی را تجربه کرده ام و واقعا باید بگویم عنوانی با کیفیت است که هیچ چیزی شبیهش وجود ندارد. صحبت از عنوان Shadows of the Damned است. یکی از خاص ترین و دیوانه وارترین عناوینی که تا امروز دیده ام. بازی Shadows of the Damned عنوانیست در ژانر اکشن ماجرایی با رگه هایی از وحشت و بقا در قالب یک شوتر سوم شخص که توسط استودیو Grasshopper Manufacture ساخته شد و در سال ۲۰۱۱ توسط کمپانی Electronic Arts برای پلتفرم های PlayStation 3 و Xbox 360 منتشر گردید. قبل از انتشار این بازی نخستین نکته ای که در مورد بازی بسیار به چشم می آمد نام بزرگ سازندگان آن و تریلرهای جذابی بود که منتشر شده بود. در لیست سازندگان این عنوان نام استاد شینجی میکامی (پدر وحشت بقا و خالق رزیدنت اویل) به عنوان تهیه کننده، گوییجی سودا (سودا ۵۱) به عنوان نویسنده و آهنگساز افسانه ای سایلنت هیل یعنی Akira Yamaoka به چشم می خورد که هر کدام به تنهایی برای جذاب کردن یک بازی و جلب کردن توجه ها به آن کافی هستند چه برسد به این که هر ۳ با هم در یک بازی کار کنند. اتفاقا به دلیل همین نام های بزرگ هم انتظارات به حد وحشتناکی از بازی بالا رفته بود و سبب شد تا بعد از انتشار، بازی را بسیار سخت گیرانه تر از حالت معمول نقد کنند که البته حق هم داشتند زیرا از بزرگان انتظار اشتباه کمتری می رود. Shadows of the Damned از لحاظ بازخوردها و امتیازات به هیچ وجه در سطحی که شایسته اش بود تقدیر نشد و با بی رحمی منتقدین یا به دلایلی دیگر که ما از آن خبر نداریم، نتوانست امتیازاتی که واقعا به خاطر کیفیتش شایسته کسب آن ها بود را دریافت نماید و نهایتا با امتیاز متای ۷۶/۱۰۰ به کار خود پایان داد که قطعا این متا در فروش و موفقیت اقتصادی بازی نیز تاثیرگذار بود. واقعا خیلی از منتقدین با نمراتی که به این بازی دادند کاملا مشخص بود که حتی اصلا بازی را نفهمیده اند و کلا آن را درک نکرده اند در حالی که Shadows of the Damned یک بازی خیلی خیلی عالی با رگه های طنز و وحشت و جنون و عاطفی و جهنم با موسیقی های زیبا بود که خیلی ها از درک آن عاجز ماندند.
بدون شک ۳ نابغه به نام های میکامی، سودا ۵۱ و یامائوکا هر کدام به تنهایی برای یک بازی کافی هستند چه برسد که هر ۳ باهم یک بازی بسازند و قطعا این بازی آنقدر عجیب خواهد شد که خیلی ها نمی توانند آن را درک کنند و همین اتفاق هم برای Shadows of the Damned رخ داد. البته با تمام این سخت گیری ها باز هم خیلی از منتقدان آن را تحسین کردند و امتیازاتی را مانند نمره فوق العاده عالی ۹۳ از Game Informer، امتیاز ۸۵ از GameSpot، امتیاز ۸۰ از GameSpy و ۷۰ را از آی جی ان دریافت نمود. امتیاز کاربران به بازی بیشتر بود (۸۱) و مشخص بود که بازیبازان لذت بیشتری را از این عنوان برده اند. Shadows of the Damned همان عنوان خاصی است که انتظار داریم وقتی نام سودا ۵۱ را در یک بازی بشنویم، ساخته شود و همان امضای جنون آمیز همیشگی عناوین این بازیساز بزرگ و با دل و جرات را همراه خود دارد و دنیای خاص و شخصیت های خاص و قوانین خاص دنیای بازی و المان های خاص گیم پلی و البته همان طنز سیاه همیشگی بازی های این بازیساز را با خود دارد و هر چند که وی کارگردان بازی نبوده است ولی خوب می دانیم که عناوین استودیو گراس هاپرز مستقیما حاصل اندیشه و سبک بازیسازی وی هستند. با توجه به حضور استاد میکامی و آکیرا یامائوکا در این بازی، باید گفت این عنوان محصول کیفیت بالای کار شینجی میکامی در زمینه ساخت شوتر سوم شخص با تم وحشت است که در ترکیب با دیوانه بازی های خاص و منحصر به فرد سودا ۵۱ و با موزیکی عالی از Akira Yamaoka، معجونی را پدید آورده است که تجربه کردن آن برای هر علاقمندی به این سبک، حداقل برای یک بار واجب است و اگر بازی دارای حالت نیوگیم پلاس بود (که متاسفانه نیست) قطعا تجربه آن برای چند بار هم قابل پیشنهاد بود، زیرا که یک عنوان بسیار خوش ساخت، خاص و جذاب است. وقتی اخیرا مجددا به سراغ پلی استیشن ۳ خود رفته و این بازی را مجددا تجربه کردم، هنوز هم برایم از خیلی بازی های جدید، جذاب تر و جالب تر بود و واقعا نکاتی دارد که هر بازیبازی را از جنون خاص سودا ۵۱ و بازی هایش شگفت زده و متعجب می کند. شک نکنید که اگر این بازی تجربه نکرده اید هنوز هم دیر نیست که به سراغ آن بروید و یک شوتر سوم شخص به معنای کلمه “خاص” را بازی کنید. قطعا Shadows of the Damned در داستان و شخصیت پردازی و گرافیک و برخی موارد گیم پلی، ضعف هایی دارد که برخی از آنها بزرگ و تاثیرگذار هم هستند، ولی باید بدانید که عناوین سودا ۵۱ همیشه همین طور هستند و هدف وی ساختن یک بازی خاص و متفاوت با همه بازی های دیگر است و در این راه آن قدر نکات مثبت و یونیک هم به بازی هایش اضافه می کند تا بدون توجه زیاد به ضعف ها، بتوانیم از عناوین وی همواره لذت ببریم.
واقعا باید دل و جرات سودا ۵۱ در ساخت انواع و اقسام عناوین مختلف که هر بار هیچ ربطی به هم ندارند و حتی سبک هایشان هم گوناگون است، تحسین کنیم، زیرا که در دوران بازی های تکراری و همیشه مانند هم، وجود افراد خلاقی مثل سودا ۵۱ با دل و جرات بالا و ریسک پذیری، لازم است و باعث می شود تا هنوز هم بازی های خاص را در این صنعت ببینیم و بتوانیم از تجربه بازی هایی مثل Killer 7 و Shadows of the Damned و No More Heroes و Killer is Dead و Lollipop Chainsaw و Black Knight Sword بهره مند شویم و مقداری از حال و هوای تکرار بیرون برویم. عناوینی که شاید ضعف داشته باشند ولی خاص بودن و یونیک بودن آن ها تمام مشکلات را به کنار می زند و نکات مثبت پرتعدادشان هستند که در یاد بازیباز باقی خواهند ماند. Shadows of the Damned ضعف هایی داشت که گاه کم هم نبودند، ولی واقعا نکات مثبت و جذاب آن به حدی بیشتر بودند که نکات منفی نمی توانستند به اصل تجربه و لذت شما از بازی خدشه ای عمیق و اساسی وارد کنند و بازیبازانی که این عنوان را تجربه کردند اکثرا بعد از پایان بازی لبخندی از رضایت را بر لب داشتند و همیشه از Shadows of the Damned به عنوان یک عنوان جذاب و زیبا و البته یک بازی یونیک و خاص یاد خواهند کرد و ما بازیبازان خوب می دانیم که در این صنعت به بازی هایی مانند Shadows of the Damned و سازندگانی مانند سودا ۵۱ و شینجی میکامی و حتی آهنگسازان نابغه ای مثل یامائوکا خیلی نیاز داریم. Shadows of the Damned گاهی به شما استرس می دهد، گاهی شما را می خنداند، گاهی شما را می ترساند، گاهی شگفت زده می کند، گاهی اکشن محض است، گاهی شوتر سوم شخص، گاهی پازل، گاهی وحشت بقا و گاهی هم عنوانی دوبعدی و ساید اسکرولر. همین تنوع است که آن را تبدیل به عنوانی جذاب کرده است که سازندگانش از ریسک کردن نترسیده و ایده هایشان را در بازی پیاده کرده اند. در مورد بازی Shadows of the Damned بهترین نکته ای که می توان بیان کرد آن است که این بازی از آن قبیل عناوینی است که اگر تک تک و بسیار ریزبینانه و دقیق مانند یک منتقد سخت گیر به هر بخش بازی Shadows of the Damned جداگانه نگاه کنیم ایرادات تقریبا زیادی را می توان از آن گرفت ولی وقتی در قالب یک بازیباز، کلیت آن را به عنوان یک “بازی” که هدفش سرگرم کردن است بسنجیم، Shadows of the Damned یک بازی بسیار بسیار جذاب و دیوانه وار است که هرگز بازی مانند آن را تجربه نکرده اید و بدون هیچ شکی از آن لذت خواهید برد. Shadows of the Damned به معنای واقعی یک بازی بسیار خوش ساخت و جذاب بود که هر بازیبازی را به خود جذب می کرد و پر بود از لحظه های هیجان انگیز و موجودات عجیب و دیوانهبازی های مخصوص سودا ۵۱!
۷ – Mirror’s Edge بازی خوبی نیست
الکترونیک آرتز برای من یک حس عجیبی دارد و هم عاشقش هستم و عم برای خیلی چیزها از این شرکت بدم می آید. یعنی چیزی بین عشق و نفرت. از طرفی برخی از بهترین خاطراتم با بازی هایی است که اولش علامت EA را می دیدم و از طرفی هم نمی توانم به خاطر بستن ویسرال گیمز و توقف دد اسپیس و… آن را ببخشم. اما به هر حال این شرکت علیرغم کلی رفتار اشتباه در قبال بازیبازان و فرنچایزها و استودیوهایشٰ، خیلی وقت ها ثابت کرده است که کمپانی ریسک پذیری است و ترسی از ساخت آی پی ها جدید و بازی های با سبک خاص و نو نداشته و ندارد. یکی از این فرنچایزها در نسل هفتم حلق گردید و Mirror’s Edge نام داشت. بازی Mirror’s Edge عنوانیست در ژانر اکشن ماجرایی و پلتفرمینگ که توسط استودیو DICE ساخته شد و در سال ۲۰۰۸ در نسل هفتم توسط کمپانی Electronic Arts برای پلتفرم های PlayStation 3, Xbox 360 و Microsoft Windows منتشر گزدید و تبدیل به یک تجربه موفق برای خالقین بتلفیلد گردید. نکته جالب در مورد این عنوان که بر پایه المان های پلتفرمر و حرکات پارکور قرار داشت آن بود که بازی دارای سبکی بسیار جالب بود که تا به حال عنوانی دقیقا مثل آن وجود نداشت و به همین دلیل هم بسیار مورد توجه منتقدان و بازیبازان قرار گرفت و توجه زیادی را به خود جلب کرد. جلوه های بصری و گرافیک هنری و فنی بازی و همین طور حرکات پارکور در بازی بسیار عالی طراحی شده و هر بازیبازی را شیفته خود می کنند زیرا که تا به حال قبل از آن، چنین عنوانی وجود نداشت و کسی چنین بازی را تجربه نکرده بود.
نقطه عطف و اتکای اصلی بازی Mirror’s Edge در درجه اول بر پایه جرکات پارکور بسیار بی نظیر آن و سپس به خاطر جنبه گرافیکی فنی و هنری بسیار زیبای آن است که سبب خلق دنیایی بسیار جذاب در بازی شده است که چه از نمای دور و چه نزدیک، چه از بالای یک آسمان خراش و چه از پنجره یک آپارتمان که به آن بنگرید، زیبایی در طراحی و گرافیک پرزرق و برق و تیز آن را به وضوح می بینید. علاوه بر طراحی عالی شخصیت اصلی بازی و گیم پلی خاص و جذاب، طراحی بصری Mirror’s Edge نیز به معنای واقعی خاص و فوق العاده زیباست. تنها کافیست تا نگاهی کوتاه به تصاویر و تریلرهای بازی بیاندازید و قطعا هر شخصی متوجه می شود که چقدر طراحی این بازی و به طور کلی سری Mirror’s Edge خاص و زیبا است. طراحی بی نظیر شهر شیشه ای و سفید رنگ بازی که اتفاقا در لایه زیرین خود چندان سفید هم نیست بسیار با کیفیت و دوست داشتنی انجام گرفته است و بارها و بارها در بازی دوست دارید که بایستید و از روی سقف ها و پشت بام های این شهر بی نظیر به دوردست ها و دورنمای این شهر خیره شوید، البته بازی و سرعت آن زیاد به شما اجازه چنین کاری را نمی دهد و معمولا همیشه در حال حرکات پارکور سریع و پریدن از این ساختمان به آن ساختمان هستید. Faith که پروتاگونیست بازی است دختری سیاه پوش است که برای سفیدی می جنگد. همین تضادهای بازی در رنگ بندی و کنتراست عالی رنگ قرمز با سفید، در کنار طراحی عالی شهر و ساختمان ها و آسمان خراش های زیبای آن، سبب شده اند که Mirror’s Edge تبدیل به عنوانی فوق العاده جذاب با زیبایی های بصری و کاملا خاص شود. در واقع باید گفت انتخاب رنگ ها و رنگ بندی بازی بی نهایت هنرمندانه و در راستای هر چه زیباتر بودن بازی به کار گرفته شده اند.
رنگ سفیدی که رنگ غالب شهر و فضای بازی است کنتراست بسیار زیبایی را با رنگ قرمز کفش های شخصیت اصلی بازی (Faith) که در بازی همواره آن ها را می بینید ایجاد کرده است و همینطور لباس مشکی رنگ او با فضای سفید شهر کاملا در تضاد است، به مانند روحیه و ارزش های او. در شهری سفید که به ذات، سیاه است. Faith یک دختر ورزشکار است که در ابتدا یک دزد بوده است که نهایتا به گروه آدم خوب ها ملحق شده است و در نقش یک “Runner” ظاهر می شود که کمک می کند نظم و قانون در جامعه پر از مشکلی که در سری Mirror’s Edge به نمایش در آمده، حفظ گردد. البته شخصیت Faith در نسل هشتم مجددا در عنوان Mirror’s Edge Catalyst حضور یافت اما متاسفانه این بازی نتوانست به موفقیت نسخه اول دست یابد. Mirror’s Edge از لحاظ بازخوردها و امتیازات به هیچ وجه در سطحی که شایسته اش بود تقدیر نشد و با بی رحمی و تنگ نظری منتقدین یا به دلایلی دیگر که ما از آن خبر نداریم، نتوانست امتیازاتی که واقعا به خاطر کیفیتش شایسته کسب آن ها بود را دریافت نماید و نهایتا با امتیاز متای ۷۰/۱۰۰ به کار خود پایان داد که قطعا این متا در دنیای امروز که بازیبازها به طور عجیب و غریبی چشمشان به متا است، در فروش و موفقیت اقتصادی بازی نیز تاثیرگذار بود. از نکات جالب در مورد بازی این است که ساخت عنوان Mirror’s Edge و طراحی شخصیت اصلی بازی تا حد بسیار زیادی وام دار یکی از عناوین دهه ۹۰ بر پرده نقره ای است و به نظر می رسد که سازندگان بازی از آن فیلم الهامات زیادی را برای طراحی شخصیت Faith گرفته اند. اگر فیلم سینمایی آلمانی Run Lola Run، تولید شده در سال ۱۹۹۰ را دیده باشد کاملا متوجه تاثیری که این فبلم بر روی سازندگان Mirror’s Edge داشته است، خواهید شد. Faith بسیار شبیه به Lola لباس پوشیده است. امیدوار هستیم این سری با پتانسیل بالایی که دارد مجددا راه خود را پیدا نماید و شاهد تکمیل ۳ گانه با یک بازی زیبا از سوی خالقین توانمند بتلفیلد در استودیو دایس باشیم. تا آن زمان هم اصلا گول متای ۷۰ را نخورید و اگر دلتان یک پارکور معرکه با ترکیب اکشن میخواهد بدانید که هیچ بازی مثل Mirror’s Edge نمی شود.
۶ – The Surge عنوان با کیفیت و قدرتمندی نیست
یکی از حرف هایی که اصلا آن را قبول ندارم. بله خب معلوم است که The Surge دارک سولز نیست و کلا هیچ بازی دارک سولز نیست و نخواهد بود، ولی این که نشد دلیل برای این که The Surge بازی بدی باشد. این سری و هر دو نسخه ان یکی از بهترین بازی های سولزلایک هستند که خلق شده اند و اتفاقا اصلا هم کپی نکرده اند و زمین تا اسمان از همه نظر با دارک سولز فرق دارند. The Surge عنوانی در ژانر اکشن نقش آفرینی است که توسط Deck13 Interactive (که می توان گفت هنرمندترین طرفداران سری دارک سولز و آقای میازاکی در دنیا، هستند با دو بازی بی نظیر لردز او فالن و Surge) ساخته شد و در سال ۲۰۱۷ توسط کمپانی Focus Home Interactive برای پلتفرم های PlayStation 4, Xbox One و Microsoft Windows منتشر گردید. بازی پر است از رازهای مختلف که درست مانند سری سولز جذابیت دارند و باید آن ها را کشف کنید. The Surge با بهره بردن صحیح و جذاب از المان های پرطرفدار سری Dark Souls و قرار دادن آن ها در لباسی کاملا پیشرفته و دارای بالاترین تکنولوژی ها، توانست تا بعد از انتشار از نظر فروش موفق عمل کرده و بازخوردهای نسبتا خوبی را هم دریافت نماید، البته اصلا نه در حد شایستگی اش. در واقع The Surge از لحاظ بازخوردها و امتیازات در سطحی که شایسته اش بود تقدیر نشد و با بی رحمی و تنگ نظری منتقدین نهایتا با امتیاز متای ۷۲/۱۰۰ به کار خود پایان داد و به شکل عجیبی با بی عدالتی و بی رحمی صنعت امروز بازی های رایانه ای روبرو شد.
ذره ای شک نکنید که The Surge، جزو برترین عناوین الهام گرفته شده از دارک سولز در دنیاست و تاکید می کنم ذره ای به متا توجه نکنید، البته اگر حرف بنده را به عنوان کسی که سال هاست طرفدار دارک سولز است قبول دارید. راستش یک نکته خیلی عجیب است. سازنده لردز او فالن هم Deck13 Interactive و CI Games بودند و سازنده این بازی بی نظیر که از لردز او فالن هم پخته تر و برتر است نیز Deck13 Interactive است و هر دو بازی هم با بی مهری مرگبار و شدید منتقدین مواجه شدند و نمی دانم قضیه روابط این سازنده با سایت های بزرگ چیست اما خلاصه خیلی عجیب است رفتار آن ها با عناوین این سازنده. لردز او فالن با متای ۶۸ و Surge با متای ۷۲ تازه در بهترین نسخه، اما این رسالت ماست که شما را از بازی های فوق العاده ای که شاید به خاطر نمره، خود را از آن ها محروم کنید، آشنا نماییم. البته خدا را شکر فروش بازی اول خوب بود و شاهد نسخه دوم جذابی هم بودیم. درجه سختی بازی کاملا بالاست و عنوانی مناسب هاردکور بازان و طرفداران سولز است و باید حسابی صبر داشته باشید و لول بزنید و سلاح و زره ارتقا دهید و ست های جدیدتر بسازید تا بتوانید راحت تر پیشروی کنید. وقتی کشته شوید آیتم های tech scrap می مانند همان جا و یک بار وقت دارید برگردید و آن ها را بردارید و تازه “زمان مشخص شده برای انجام این کار” هم دارید و بعد از زمانی آن ها از بین می روند. هر چقدر هم که بیشتر دشمن بکشید قبل از این که به پایگاه بروید و استراحت کنید، ضریب گرفتن آیتم از دشمنان بالاتر می رود و می توانید مقدار خیلی خیلی بیشتری tech scrap بگیرید.
اکثریت قریب به اتفاق بازی های سولز لایک که از آن سری الهام گرفته اند، مثل سولز همگی بر پایه مبارزات قدیمی با سلاح سرد و کلاسیک هستند ولی The Surge کلا زمینه و تمش با دارک سولز فرق دارد و سراغ تکنولوژی بسیار پیشرفته رفته است و در قالب ابرسربازها و ارتقای فیزیکی انسان، عنوانی را کاملا وفادار به ریشه های دارک سولز خلق کرده است که در یک کلمه می گویم چیزی از یک بازی شاهکار برای “سولز دوستان” کمتر ندارد و آن قدر گسترده و عمیق است و آن قدر ارزش تکرار دارد که هر بار بازی کنید باز هم برای دفعه بعد انگیزه دارید. یک نکته بازی Surge که به معنای واقعی شگفت انگیز است و واقعا یادآور سری سولز است، موضوع نوع راهیابی مراحل به هم و ایجاد مبان برها در بازی است که واقعا مختان گاها سوت می کشد و از این که چقدر بی نظیر مراحل به هم وصل می شوند و از آخرین بخش بازی به اولین بخش آن میان بر می خورد و همه جا به طرزی شگفت انگیز به هم وصل می شوند، واقعا در بازی هنگ می کنید و سازندگان را تحسین خواهید کرد. این بازی برای من آن قدر جذاب بود که دقیقا مثل سری سولز، در بازی Surge هم هر بار که بازی تمام می شد طی چهار مرتبه بلافاصله و بی درنگ از ابتدا آن را شروع کردم و تا زمان گرفتن تروفی پلاتینیوم از لحظه لحظه آن لذت بردم. قطعا وقتی یک بازی می تواند چنین کاری را با یک طرفدار کهنه کار نقش آفرینی و سری دارک سولز انجام دهد یعنی خیلی خیلی بازی خوش دست و جذاب و خفنی است. امیدوارم شما هم اگر سولز را دوست دارید سراغ این سری هم بروید و آن را تجربه کنید و گول متا را نخورید، البته اگر حرف من را قبول دارید. خوشبختانه تا امروز ده ها نفر را به سمت چنین عناوینی فرستاده ام و حسابی لذت برده اند که این واقعا مایه افتخار و مسرت من است.
۵ – Brutal Legend فقط به درد متال بازها می خورد
بله قطعا هیچ شکی نیست که کسی که متال باز و دوستدار راک باشد از Brutal Legend خیلی بیشتر لذت خواهد برد اما اصلا و اصلا و اصلا این طور نیست که بخواهیم بگوییم این بازی فقط برای این قشر ساخته شده ایت زیرا از نظر نظر گیم پلی و داستان هم بازی واقعا حذاب و با حال و از همه مهم تر یونیک است. در واقع اگر اصلا علاقه ای به متال هم نداشته باشید و عاشق اکشن ماجرایی با المان های استراتژی (که سبک خیلی کمیابی است) باشید باز هم Brutal Legend یکی از خاص ترین و جذاب ترین بازی هاست. بازی Brutal Legend عنوانیست در ژانر اکشن ماجرایی و استراتژی همزمان که توسط استودیو دابل فاین و تیم شیفر دوست داشتنی ساخته شد و در سال ۲۰۰۹ توسط کمپانی Electronic Arts برای پلتفرم های پلی استیشن ۳، ایکس باکس ۳۶۰ و رایانه های شخصی (ویندوز و لینوکس و مک) منتشر گردید. Brutal Legend از لحاظ بازخوردها و امتیازات عالی عمل کرد و قاعدتا نمی شود عنوانی با متای ۸۰ را ناموفق حساب کرد ولی نکته در مورد Brutal Legend این است که به خاطر خاص بودن و پرداختن به موسیقی راک و متال، خیلی از بازیبازها آن را نخریدند و به این ترتیب از طرف بازیبازها بود که Brutal Legend تبدیل به یک بازی Underrated شد و دیگر ادامه ای از آن ندیدیم.
تازه خود امتیاز متای بازی هم به راحتی می توانست بین ۸۵ تا ۸۸ باشد زیرا از همه نظر این بازی فوق العاده بود، ولی خب این “فوق العاده و بی نظیر” بودن برای قشر خاص علاقمند به راک و متال بود که شخصیت های بازی را می شناختند و با فضاهای موسیقی های متال و راک آشنا بودند و خلاصه با Head ردن کاملا اوکی بودند. این قشر هم که همواره در همه جای دنیا تعدادشان نسبت به علاقمندان پاپ و .. خیلی کمتر است و قشر خاص و خفن هستند، پس بازی مورد استقبال همه بازیبازها قرار نگرفت و با متای ۸۰ و ۸۲ و ۸۳، دیگر هیچ وقت نامش را دوباره نشنیدیم، اما عجب بازی بود لعنتی!! بازی Brutal Legend عنوانی بود که بیشتر از سمت بازیبازان Underrated شد تا منتقدین و متاسفانه هرگز در حد شایستگی و امتیازش فروش نکرد. ولی به شما می گویم که اگر ذره ای اهل موسیقی راک و متال هستید ابدا و ابدا این بازی را از دست ندهید زیرا گرافیک اصلا برای این بازی مهم نیست در مقایسه با لذتی که با موسیقی و فضاسازی می برید. به شخصه از Brutal Legend خاطرات بی نظیری دارم. البته هر کسی که عاشق موسیقی متال و راک باشد و گیمر هم باشد قطعا مثل من چنین حسی را به بازی Brutal Legend دارد زیرا خیلی کم پیش می اید یک بازی به دو حوزه مورد علاقه یک نفر با هم بپردازد آن هم حوزه ای که یکی از آنها خیلی خیلی “خاص” است و مخاطبانش اصلا و ابدا عامه مردم نیستند.
Brutal Legend به بهترین شکل دنیای موسیقی راک و هوی متال را با دنیای گیم ترکیب کرد و یک اکشن ماجرایی با المان های استراتژی ساخت که فوق العاده برای هر شخصی که دنبال یک بازی باکیفیت این سبک می گردد لذتبخش بود و این لذت برای عاشقان موسیقی متال چند برابر بود زیرا بزرگان و خدایان متال را در این بازی می دیدیم و ذوق می کردیم. کدام “متال باز”ی است که دوست نداشته باشد در قالب جک بلک قرار بگیرد و پروتاگونیست بازی اش او باشد؟ کدام متال هدی است که از دیدن “شاهزاده تاریکی” یعنی آزی آزبورن در بازی شگفت زده نشود واز این که باید برای ارتقا و اسپورت کردن ماشینش با او حرف بزند و صحبت هایش را با صدای خود آزی بشنود ذوق نکند؟ کدام عشق متالی است که از ریسینگ و مسابقه دادن با برایان جانسون افسانه ای ACDC کیف نکند؟! درنهایت همان طور که در ابتدا هم خدمت شما عرض کردم، اصلا و ابدا این فکر را نکنید که خب چون من موسیقی راک و متال دوست ندارم پس Brutal Legend را نباید بازی کنم. بلکه اگر علاقمند به یک بازی اکشن ماجرایی جهان ازاد با المان های عالی استراتژی و دفاع از قلعه و ماشین سواری و اکشن جذاب هستید این را بدانید که Brutal Legend یکی از بهترین انتخاب های شماست.
۴ – Prince of Persia 2008 بازی ضعیفی است
نمی دانم چرا ولی به شخصه خیلی بازی Prince of Persia در سال ۲۰۰۸ که کلا با سایر عناوین این سری از همه نظر فرق داشت را دوست دارم و به نظرم یکی از بهترین و جذاب ترین بازی های سری همین نسخه است. البته کسانی هم هستند که این اعتقاد را ندارند و این نسخه را عجیب و غریب قلمداد می کنند. لااقل نظر منتقدان که با ما هماهنگ است و امتیازات عالی این بازی نشان دهنده جذاب بودن آن در این فرنچایز عظیم و فوق محبوب است. فرنچایزی که اخیرا دیدیم قرار است یک ریمیک از بازی نخست آن را تجربه کنیم و یوبیسافت که می دانست یکی از بزرگترین گلایه های طرفداران شرکت یوبیسافت از این کمپانی بزرگ در مورد همین سری بود (که چرا یکی از محبوب ترین فرنچایزهای این شرکت و تاریخ بازی ها به طور عجیبی چندین سال است کاملا بی صداست)، بالاخره نام این سری را تازه کرد هر چند با یک بازی ریمیک. فرنچایز قدرتمند و فوق محبوبی که شاید بعد از اساسینز کرید دومین سری محبوب این کمپانی به حساب می آید. برگردیم به بازی ۲۰۰۸. بازی Prince of Persia (نسخه سال ۲۰۰۸)، ساخته Ubisoft Montreal است که توسط شرکت یوبیسافت برای پلتفرم های PlayStation 3, Xbox 360, Microsoft Windows و Macintosh operating systems منتشر گردید.
Prince of Persia (نسخه سال ۲۰۰۸) پس از انتشار هم موفقیت های بسیار عالی را کسب کرده و بازخوردهای فوق العاده ای را از سوی منتقدان و طرفداران دریافت نمود تا نهایتا امتیاز متای ۸۵/۱۰۰ را کسب نماید. با این که شاهزاده این بازی هم با شاهزاده همیشگی این سری فرق داشت ولی باز هم خیلی باحال و Cool بود که این دلیل هم دارد. باید بدانید که نولان نورث در این فرنچایز هم سرک کشیده است و در نقش این شاهزاده در بازی سال ۲۰۰۸ که یکی از بهترین و باحال ترین شاهزاده های این سری هم هست نقش آفرینی کرده است که در اصل می شود گفت همین صداگذاری فوق العاده نولان نورث بوده که باعث شده این شاهزاده تبدیل به یکی از باحال ترین ها شودو یکی از بهترین و جذاب ترین شخصیت های شاهزاده پارسی را برای طرفداران پرتعداد این سری عظیم خلق نماید. شخصیت پردازی در این بازی مثل همه عناوین دیگر این سری بی نظیر و فوق العاده بود و این بار شخصیت طنازتری را از شاهزاده عزیزمان شاهد بودیم. بازیباز کاملا تک تک دیالوگ های شخصیت ها را درک کرده و با صداگذاری عالی شخصیت ها بیشتر و بیشتر در بازی غرق می شد. شاهزاده سرزمین پارس در این نسخه بعد از یک طوفان شن عظیم راهش را گم می کند و سر از سرزمینی مرموز و عجیب در می آورد و با دختر زیبارویی به نام Elika (یکی از اهوراهاست که نژادش از سوی خدای نور، اورمزد، مسئول نگهبانی و مراقب از اهریمن زندانی شده در درخت بوده اند) برخورد می کند.
هزار سال قبل از رخ دادن وقایع این بازی، یک جنگ قدرت بین خدایان Ahriman و Ormazd در می گیرد. در نتیجه این نبرد Ormazd (اهورامزدا) و مردمش (اهورا)، اهریمن و برده هایش (the Corrupted) را در یک درخت زندانی می کنند. سپس اورمزد آنجا را ترک می کند و از مزدمش اهورا می خواهد که همواره مراقب باشند که اهریمن در زندانش باقی بماند. به مدت هزار سال آنها موفق هستند ولی کم کم اهورا شروع به از دست دادن قدرتشان و ترک آنجا می کنند و برخی قصد می کنند تا اهریمن را دوباره آزاد کنند. کمی قبل از شروع داستان بازی، اهریمن در آستانه دوباره آزاد شدن است و سرنوشت این سرزمین و مبارزه با اهریمن در دستان شاهزاده سرزمین پارس قرار می گیرد. سپس در طول بازی متوجه می شویم که پدر الیکا با اهریمن عهدی بسته است که در ازای دوباره زنده کردن دخترش، باید آن را انجام دهد. در طول بازی Prince of Persia (نسخه سال ۲۰۰۸) و همراهی Elika با شاهزاده، همواره الیکا نقش خیلی مهمی در شکل گیری شخصیت پرینس دارد. The Prince و الیکا جریانات و مشکلات زیادی را با یکدیگر از سر می گذرانند و همواره یکدیگر را برای بهتر شدن به جلو می برند و البته در طی این مسیر به هم علاقمتد می شوند. در واقع به نوعی می توان گفت شخصیت بسیار مثبت و دوست داشتنی الیکا و جذابیت ذاتی او او باعث می شود تا شاهزاده ما تبدیل به شخصیتی مسئولیت پذیرتر از قبل از وقایع داستان بازی و ابتدای آن گردد. بازی در زمینه مبارزات و المان های پلتفرمینگ و باس فایت ها هم مثل داستان و روایت و شخصیت هایش فوق العاده بود و هر بازیباز علاقمند به اکشن ادونچر را جذب خود می کرد. در نهایت باید بگویم شاید این بازی با دیگر عناوین سری فرق داشت و عنوانی خاص و جدا بود، ولی واقعا بازی قشنگی بود و کیفیت بالایی داشت و کاملا ارزش تجربه کردن را داراست.
۳ – Resident Evil 7 یک رزیدنت اویل واقعی نیست
یکی از آن حرف های عجیب و غریب. خیلی واضح بود که این سری بعد از نسخه ششم نیاز به کلی وحشت و بقا و بازگشت به ریشه ها و خانه تکانی دارد. دقیقا هم همین اتفاق در نسخه هفتم رخ داد ولی بالاخره برخی باید همیشه غر بزنند! از همان زمانی که نسخه هفتم بازی رزیدنت اویل معرفی شد بحث و گمانه زنی ها در مورد موفقیت یا عدم موفقیت این بازی شروع شد و همگی در شک و تردید به سر می بردند که ایا Resident Evil 7:Biohazard خواهد توانست سری از نفس افتاده رزیدنت اویل را نجات دهد و نام کپکام را دوباره بر سر زبان ها بیاندازد یا خیر؟ البته به واقع نیز بازیبازان حق داشتند که این گونه فکر کنند زیرا که همه چیز و همه چیز در بازی Resident Evil 7:Biohazard با عناوین همیشگی این سری فرق داشت. داستان بازی کاملا دگرگون شده و هیچ شخصیت آشنایی در آن به چشم نمی خورد. زاویه دوربین بازی که همیشه به سوم شخص بودن آن در یک عنوان سری اصلی اویل عادت کرده ایم، به صورت اول شخص در آمده و هیچ شباهتی به عناوین قبلی نداشت. این دو تغییر به قدری بزرگ بودند که انگار کل بازی را نسبت به عناوین قبلی عوض کرده بودند و به واقع نیز همین طور بود. به همین دلیل هم بود که نظرات بسیار ضد و نقیضی از سوی طرفداران این سری به گوش می رسید و عده ای کاملا موافق و عده ای کاملا مخالف این تغییرات اساسی در بازی بودند و البته به هیچ وجه نمی توانستیم تا در مورد این بازی یک نتیجه گیری کلی انجام دهیم و حتی حدس بزنیم که آیا این عنوان کاملا موفق خواهد بود یا خیر. چاره ای نبود جز این که تا زمان انتشار بازی صبر کنیم و آن را تجربه نماییم و نظر منتقدین و بازیبازان را در سراسر دنیا در مورد این عنوان ببینیم. بازی Resident Evil 7:Biohazard که کپکام وظیفه ساخت و توسعه آن را عهده دار بود در سال ۲۰۱۷ برای پلتفرم های Playstation 4 ,Xbox One و PC منتشر گردید. لازم به ذکر است که وظیفه انتشار این بازی را نیز مثل هر رزیدنت اویل دیگری کمپانی کپکام بر عهده داشت. در نام بازی برای اولین بار هر دو کلمه “Resident Evil” و “Biohazard” که یکی مربوط به نسخه های غربی و دیگری مربوط به نسخه های ژاپنی بازی بوده است با هم حضور دارند و این بار نام بازی در تمام نسخه ها در دنیا یکسان است. Resident Evil 7:Biohazard موفق شد تا پس از انتشار بازخوردهای فوق العاده ای را دریافت نماید و نهایتا از مجموع نقد ها و نمرات خود، امتیاز متای بسیار عالی ۸۶/۱۰۰ کسب نمود تا به این ترتیب به عنوان یکی از موفق ترین عناوین اول شخص سبک وحشت در دنیای بازی های رایانه ای شناخته شود و ثابت کند که کپکام این بار تصمیم درستی را در جهت دوباره احیا کردن این سری گرفته است و تغییراتی که بازی به خود دیده است همان تغییراتی بوده اند که سری رزیدنت اویل به آن ها نیاز داشته است.
Resident Evil 7: Biohazard نخستین بازی از فرنچایز اصلی رزیدنت اویل است که از نمای اول شخص دنبال می شود. در بازی بایستی در عمارت متروک و خوفناک بیکرها راه خود را باز کنید و چاره ای برای فرار از دست آن دیوانگان آدمکش پیدا کنید که البته به هیچ وجه کار آسانی نیست و چالش های زیادی برای شما در این راه وجود دارند. البته شما نیز در این راه دست خالی نیستید و مانند همیشه در عناوین این سری، بازیباز به انواع سلاح در بازی دسترسی دارد مانند پیستول، شات گان، آتش انداز، مواد منفجره و حتی اره برقی. این سلاح ها برای مبارزه با دشمنان در بازی استفاده می شوند. Resident Evil 7 به هیچ وجه یک عنوان تماما اکشن و به عبارتی یک “فستیوال اکشن و تیراندازی” نیست و این نسخه بیشتر از همیشه در زمینه گیم پلی به ریشه های خود بازگشته است و شاهد یک عنوان وحشت بقای واقعی هستیم. در بازی برخی مکانیک های همیشگی سری رزیدنت اویل مانند حل کردن پازل ها و مدیریت منابع و مهمات و همچنین گیاهان دارویی برای پر کردن خط سلامتی وجود دارند که بازی بسیار جذاب می کنند. در Resident Evil 7 شاهد بازگشت به ریشه های این سری با خلق عمارتی مرگبار و هراس انگیز هستیم که دوباره بازیبازان را تا سرحد مرگ ترسانده و معنای وحشت بقا را دوباره به این فرنچایز بازگردانده است. جلوه های بصری فنی و هنری با کیفیت نقش بسیار مهمی را در مخوف تر کردن فضا و اتمسفر بازی برای بازیباز دارد. طراحی هنری بازی نیز چیزی در حد فوق العاده است. به واقع عمارتی که بازی در آن جریان دارد به خودی خود و بدون وجود هیچ موجودی در آن، ترسناک و مخوف است و نفس آدم را بند می اورد. در Resident Evil 7: Biohazard شاهد همان طراحی همیشگی سری اویل که در نسخه های اولیه وجود داشت و کاری می کرد تا حتی از رد شدن از کنار پنجره و دو قدم به جلو برداشتن هم بترسیم، هستیم. در واقع این طراحی هنری حس ترس و وحشتی را که مدت هاست از این سری رخت بر بسته است دوباره به آن باز گرداند. محیط های اکثرا در داخل عمارت و اتاق ها و راهرو ها و دالان های تاریک یا انبارهای متروک عمارت بیکر دنبال می شوند به واقع یادآور عناوین قدیمی این سری هستند و شباهت های زیادی به عمارت عناوین محبوب و اولیه این فرنچایز دارند. سازندگان Resident Evil 7:Biohazard با بازگرداندن عالی المان های عمیق وحشت و بقا موفق شدند تا تحسین تمامی صنعت بازی از جمله منابع معتبر گیمینگ و بازیبازان را برانگیزند. داستان Resident Evil 7 Biohazard در سال ۲۰۰۷ رخ می دهد. تقریبا ۴ سال بعد از وقایع نسخه ششم رزیدنت اویل. بازی در شهر دلوی در ایالت لوئیزیانا در جنوب ایالات متحده امریکا دنیال می شود. شخصیت اصلی این بازی اتان وینترز نام دارد که یک شخصیت کاملا جدید برای این سری به حساب می آید و یک شهروند معمولی است که در مقایسه با شخصیت های اصلی قبلی این سری از مهارت های مبارزه ای و تیراندازی خیلی کمتری بهره مند است. اتان در جستجوی یافتن همسر گمشده اش میا است که این جستجو وی را به یک عمارت زراعی متروک می رساند که متعلق به خانواده بیکر است.
اگر چه در داستان ارتباط هایی با عناوین قبلی این فرنچایز وجود دارد اما این بازی یک مجموعه کاملا جدید از شخصیت ها را به بازیبازان معرفی می کند که هیچ گاه در این سری حضور نداشته اند. اتان وینترز به نحوی در این عمارت متروک به دام افتاده و اتفاقات وحشتناکی را تجربه می کند که داستان حضور او در اینجا و جستجوی وی برای یافتن همسرش و تلاش برای نجات یافتن از این قتل گاه، پلات اصلی داستانی بازی را تشکیل می دهد. داستان بازی کشش و توانایی لازم برای جذب بازیبازان و طرفداران این سری را داراست و کاملا مناسب برای یک نسخه از سری رزیدنت اویل می باشد. معرفی یک داستان کاملا جدید با شخصیت هایی کاملا جدید که برای اولین بار در این سری حضور دارند یک ریسک بزرگ برای سازندگان این عنوان بوده است اما از آنجایی که به واقع همه می دانستیم که این سری نیاز به یک شوک بزرگ و یک خانه تکانی دارد، این تغییر داستان و شخصیت های جدید همان تحول وشروع دوباره ای بود که سری رزیدنت اویل به آن نیاز داشت. عنوان رزیدنت اویل ۷ در زمینه جلوه های بصری چه از دیدگاه فنی و چه طراحی هنری نیز یک عنوان کاملا با کیفیت و زیباست. در بازی شاهد جلوه های بصری بسیار عالی و کاملا مناسب یک بازی نسل هشتم هستیم که این جلوه های بصری فوق العاده باعث شده اند با واقعی تر به نظر رسیدن همه چیز در بازی، حس ترس و وحشت بسیار بیشتر شود و استرس بیشتری به بازیبازان منتقل شود، مخصوصا با توجه به این که زاویه دید بازی در این عنوان به صورت اول شخص است، صداگذاری شخصیت های بازی عالیست و صداپیشگان بازی به بهترین شکل ممکن از پس نقش خود بر آمده اند و اتان وینترز و خانواده دیوانه بیکر و … همه به بهترین شکل حس و حال نقش خود را به بازیباز منتقل می کنند. همچنین در بازی شنوای یک موسیقی کاملا مناسب برای یک بازی سبک وحشت بقا هستیم و موسیقی بازی کاملا با حال و هوای آن هماهنگ است و حس وحشت و استرس و ناامنی را در شما تشدید می کند. به صورت کلی باید گفت Resident Evil 7: Biohazard برای اکثریت طرفداران و منتقدان در دنیا همان رزیدنت اویلی بود که انتظار داشتند و قصد داشتند ببینند و برای عده کمتری نیز به خاطر تغییرات زیاد قابل قبول نبود و آن را بازی دیگری محسوب می کردند. اما باید گفت کپکام موفق شد تا دوباره اقتدار را به این سری محبوب بازگرداند و دوباره مانند گذشته قدرت نمایی کند. درست است که Resident Evil 7: Biohazard تغییرات زیادی داشت اما مگر نه این که همه می گفتیم این بازی نیاز به تغییر دارد و مگر نه این که در نسخه های ۵ و ۶ که همه شخصیت های آشنا حضور داشتند کلی ایراد گرفتیم و گفتیم این بازی ها خوب نیستند؟ کپکام ریسک کرد، ریسک بزرگی هم کرد ولی این ریسک خیلی خیلی لازم بود. این سری نیاز به یک شروع دوباره داشت و و همین بازی شروع دوباره ای است برای این سری وحشت بقای محبوب و دوست داشتنی که لااقل می توانیم دوباره بگوییم یک سری وحشت بقاست و نه یک بازی شوتر سوم شخص و تماما اکشن. مدت خیلی زیادی برای عرضه یک رزیدنت اویل واقعی صبر کردیم و سرانجام به نظر می رسد که کپکام راه درست را پیدا کرد و بعد هم که با شاهکار رزیدنت اویل ۲ ریمیک و سپس بازسازی نسخه ی سوم سری غوغایی به پا کرد و نشان داد خوب فهمیده یک بازی رزیدنت اویل باید چطور باشد. حالا بسیار خوشحالیم که نسخه جدید سری هم در راه است و گویا شباهت زیای زیاد هم به نسخه هفتم دارد.
۲ – The Last of Us Part 2 داستان ضعیفی دارد!
شاخص ترین و بزرگترین دروغ نسل هشتم. بله خب قطعا The Last of Us Part 2 کیفیت بازی اول را ندارد چون در همه زمینه ها پیشرفت کرده است و حداقلش این است که کیفیت مشابهی دارند نسبت به زمان عرضه خودشان. در نقدم از این بازی همه ی حرف هایی که لازم بود را زدم و جدا از کلی پیام محبت آمیز و زیبا در تلگرام و کامنت ها و… که ۲۰۰-۳۰۰ نمونه اش را در نظرات نقد می بینید (و بسیار بابت این نظرات و پیام ها از شما دوستان خوبم متشکر و قدردانم)، گویا این نقد در چشم عده ای هم فرو رفته بود و حتی آن قدر رویشان تاثیر گذاشته بود که یکی دو نفر وادار به فحش دادن شدند! خیلی لذت دارد که این قدر تحت تاثیر نقدت قرار بگیرند که نتوانند تحمل کنند و به فحش متوسل شوند. البته خب آن چند نفر چاره ای هم نداشتند جز تحمل کردن حقیقت و خودخوری. خلاصه این که سونی بار دیگر ما و طرفداران و علاقمندان پلی استیشن را با هدیه ای روبرو کرد که سریعا رفت توی فاز بازی سال شدن. یک عنوان اکشن ماجرایی با المان های وحشت و بقا از زاویه دوربین سوم شخص و بر پایه مبارزات دور و نزدیک و مخفی کاری است که به عنوان یک انحصاری شاهکار دیگر در نسل هشتم منتشر شد تا این کنسول نیز مثل برادران بزرگترش در نسل های قبلی، نسلی پر از انحصاری های فراتر از شاهکار را پشت سر گذاشته باشد و با یک انحصاری غول پیکر که کاندید اصلی بازی سال ۲۰۲۰ هم هست، منتظر رسیدن برادر کوچک و زیبا و قدرتمندش یعنی Playstation 5 در چند ماه آینده بنشیند تا سکان قدرت و رهبری نسل نهم را به او تحویل دهد. برهی می گویند داستان بازی در حد نسخه اول نیست اما برعکس، اتفاقا داستان این بازی خیلی خیلی قدرتمند است. داستان The Last of Us: Part 2 به حدی شاهکار و سنگین و عمیق و البته سیاه و تاریک است که در کمتر مدیایی تا امروز چنین داستان تلخ ولی زبیایی را دیده باشیم. اگر بگویم بعد از گذشت چند ساعت، داستان اولین یا دومین انگیزه مهم شما برای بازی کردن این عنوان می شود باور کنید که حرف صحیحی است زیرا جالب است که حتی اگر دلتان نخواهد داستان را دوست داشته باشید و به آن وابسته شوید، عاشق آن می شوید و بار سنگین غم بازی را به دوش خودتان خواهد کشید، همراه شخصیت های بازی پیش می روید و از نظر احساسی به آنها وابسته می شوید و می خواهید مراقب الی کوچولو باشید. ناسلامتی شما جوئلش بوده اید. دنیایی که در بازی دوم داریم می بینیم به مراتب بدتر و کثیف تر شده است و پای فرقه مذهبی و مدال های جدید قارچ زده و…. هم به آن باز شده و جالب است که باز هم در این دنیا خطرناک ترین موجودات، انسان ها هستند. با دیدن دنیای بازی دوم، کسانی که نسخه اول را تجربه کره اند بار هم به فکر فر می روند که آیا بهتر نبود که در انتهای بازی دوم گذاشته بودیم با همان احتمال پایین، شاید واکسن این بیماری پیدا می شد؟ و یا این که این انسان های جانی جلاد دیوانه لیاقت این را نداشتند همان بهتر که الی را زنده نگه داشتیم؟ دنبال جواب نگردید. همان طور که در پایان بازی نخست پیدا نکردیم، در اینجا نیز نمی شود فهمید کدام پاسخ درست است. این هنر داستان سرایی تانی داگ است که مجبورمان می کند فکر کنیم و آخر هم واقعا آنقدر همه جیز خاکستری است که حتی درصدی هم نمی شود به سمتی متمایل شد. ناتی داگ جوری در عناوینی مثل The Last of Us: Part 2 داستان پردازی می کند که نظیر آن برای هیچ کس دیگری ممکن نیست. بهترین داستان و از آن مهم تر بهترین روایتی را که می توانید در یک بازی ویدئویی تصور نمایید، در The Last of Us: Part 2 وجود دارد (البته منتظر گل و بلبل نباشید. یا باشید؟). این جادوی ناتی داگ است که شخصیت هایی خلق می کند که به قدری واقعا و عمیق و معرکه هستند که در هر لحظه بازی و با هر برخوردی که با آنها دارید لایه هایی از شخصیتشان را می شناسید و برخی از ذات آنها برای ما نمایان می شود، تازه برخی از آنها مثل یک انسان کاملا واقعی، ذات خود را از شما کاملا پنهان می کنند و در صدد گول زدن یا شاید اصطلاحا Manipulateکردن شما هستند. در کل باید بگویم یکی از مهمترین دلایل قدرتمند بودن The Last of Us: Part 2، هسته داستانی جذاب، بار داستانی سنگین، تاریکی ذاتی فضای داستانی و از آن مهمتر روایت بی نظیر آن است که به هنرمندانه ترین شکل ممکن صورت گرفته است. بازی The Last of Us: Part 2 عنوانی است که جدا از باکیفیت بودن در تمام بخش ها، هرگاه اسمش مطرح می شود بادآور داستان گویی و روایت شاهکار است و با شکوه و عظمت در داستان سرایی و شخصیت پردازی همراه است. ناتی داگ با داستان پردازی و شخصیت ها و روابط آن ها و نمایش ذات انسان های مختلف و نمایش قابلیت جنون و رد کردن مرزهای حیوان بودن انسان در ،The Last of Us: Part 2 قلب من را به آتش کشی و من را دیوانه ی خود کرد. آخر چقدر زیبا. داستانی شاهکار و درام و سیاه و سنگین که برای هر کسی نیست.
داستان The Last of Us: Part 2 غمی عمیق را به جانتان می اندازد و خیلی راحت اینطور بگویم که در بازی غصه می خورید. اما این غصه خوردن عذاب آور نیست بلکه حاصل غرق شدن کامل شما در دل دنیا و داستان بازی است که جالب است حتی اگر نخواهید هم نمی توانید مانعش شوید و باز هم بعد از چند ساعت خود را غرق در دل داستان و همراهی کردن احساسی با شخصیت ها خواهید یافت و حتی داستان برایتان شخصی می شود که واقعا خودتان هم از این موضوع تعجب خواهید کرد. این سری به طور کلی چه در بازی اول و چه در نسخه دوم، میعادگاه صحنه هایی بی نهایت احساسی است که اشک شما را جاری می کند و از این صحنه ها در بازی اول و دوم کم نداشتیم و نداریم اما به صحنه های بازی دوم اشاره نمی کنم. فقط اگر می خواهید بدانید که منظورم در چه حدی احساسی و قوی است بدانید که دارم از صحنه هایی مثل مرگ سارا در آغوش پدر یا صحنه ای که در رستوران جوئل الی را در آغوش گرفت و آرام کرد صحبت می کنم. بدون هیچ شکی در The Last of Us: Part 2 نیز مثل بازی نخست اشک و لبخند در قسمت های مختلف بازی همراه شما خواهند بود و فکر نکنید که می توانید از احساساتی شدن در این بازی فرار کنید. جدا از این که ساخت یک بازی مثل بخش اول The Last of Us یعنی عنوانی با بالاترین کیفیت ممکن کار بینهایت سختی است که شاید فقط ۲-۳ بازیساز از پس آن برآیند، ساخت یک دنباله شاهکار که حتی در همان سطح عمل کند (چه برسد بهتر هم باشد) چندین برابر سخت تر و دشوار هم هست و برای همین است که ارزش ساخت و کسب متای ۹۵ و ۹۶ برای The Last of Us: Part 2 خیلی خیلی تحسین برانگیزتر از عنوان نخست است و باید این موضوع را باز کنیم و خدمت شما عرض کنم چرا اینطور است. در دنیای بازی ها و مخصوصا در مورد فرنچایزهای دارای عناوین نخست بسیار عالی، خیلی وقت ها شاهد موضوعی بوده ایم (که البته اصلا ثابت و همیشگی نیست) و آن کاهش کیفیت در نسخه های جدید نسبت به عناوین اولیه آن فرنچایز است و خیلی مواقع دیده ایم که نسخه اول یک فرنچایز، فوق العاده برتر و زیباتر از مثلا نسخه سوم آن هستند و عناوین جدیدتر انگار آن تازگی و طراوت نسخه های اولیه را ندارند لااقل از دید منتقدان. می دنید چرا می گویم لااقل از نظر منتقدین؟ جون اینها بر عکس اکثر گیمرها، واقعا خیلی وقت ها تکلیفشان با خودشان معلوم نیست و انگار دقیقا مثل آن مردک “واقعا” محترم، فراستی، فقط نشسته اند که ببینند سازندگان برای نسخه های بعدی یک سری چکار می کنند و دقیقا بگویند برعکسش باید انجام می شد! یعنی واقعا گاهی در این مورد به سازندگان حق می دهم. چرا؟ وقتی سازنده ای مثل ناتی داگ می خواهد نسخه جدید یک فرنچایز موفق و فراتر از شاهکار مثل The Last of Us را بسازد واقعا شاید در ابتدا و با دیدن رفتار منتقدین نمی داند که باید دقیقا چه کاری انجام دهد تا منتقدین راضی شوند (شاید نهایتا تصمیم درست را بگیرند ولی خب اینها ناتی داگ هستند و یکی دو تا هم مثلشان وجود ندارد). اگر بیایند و با المان های موفق و شاهکار عنوان اول یک بازی جدید خلق کنند و تنها کیفیت گرافیکی و .. بازی را ارتقا دهند که منتقدان انگ تکراری بودن به آن بازی می زنند و از نمره آن کم می کنند در حالی که با خود نمی گویند چرا سازنده باید اصطلاحا به ترکیب تیم برنده دست بزند و بازی موفق خود را کلی تغییر دهد؟
مثالهای زیادی مثل God of War Ascension و Deus Ex Mankind Divided داریم که بسیار شبیه به عنوان بی نظیر و شاهکار قبلی بودند و واقعل معرکه بودند ولی منتقدین گفتند چرا مثل شاهکارهای قبلی هستن! حالا تازه این در حالتی بود که بازی تغییر نکند. حالا برویم سراغ حالت بعدی تا ببینید چقدر مسخره است اوضاع. حالا اگر سازندگان بیایند و بازی را در نسخه جدید کاملا نو کنند و کلی المان های جدید بیاورند و تغییرات زیادی در بازی به وجود بیاورند، همین منتقدان می گویند ای بابا این بازی دیگر نامش The Last of Us: Part 2 و از این فرنچایز نیست، یعنی حسابی به این که چرا بازی مانند قبل از المان های موفق خود استفاده نکرده است و کلی تغییر کرده است، گیر می دهیم و سازندگان را سرزنش می کنیم که آقا ریشه ها کجا رفت؟!! شما بگرد عزیز من، ریشه ها رو می بینی دقیقا کجا رفته… یعنی کامل می بینی ها. پیدا نکردی بیا بهت بگم کسکم. خلاصه که اینها را گفتم که فقط ببینید کاری که ناتی داگ می کند چقدر مرگبار و سخت است. چقدر اعضای ناتی داگ نابغه هستند که در ساخت The Last of Us: Part 2 دقیقا طوری عمل می کنند که بازی هم المان ها و شالوده قدیم خود را حظ کرده باشد و از طرف دیگر یک عنوان با فضایی جدید و حال و هوا و مکانیک هایی نو را عرضه کنند تا بتوانند طرفداران و منتقدان را راضی نگاه دارند. آنها به قدری این حد وسط را دقیق دقیق نگه می دارند که دهان همه بسته باشد و در نهایت The Last of Us: Part 2 بیاید و متای ۹۶ بگیرد. حتی اگر به رویمان هم نیاوریم اما در دلمان خوب می دانیم که در سال های اخیر (و مخصوصا در مورد نسخه های جدید فرنچایزی که شماره اول آن استثنایی و فوق العاده بوده است)، آن قدر سطح انتظارات ما به خاطر این سایت ها و متا و نمرات و … نسبت به دوران گذشته بالاتر رفته است که انتظار داریم وقتی یک عنوان در شماره اول برای ما خاطرات شیرینی رقم زده است در شماره های بعدی نه تنها خاطرات شیرین تری را برای ما خلق کند بلکه انتظار هم داریم تا نسخه جدید هم مانند بازی قبلی باشد و هم یک بازی جدید باشد، اما آیا دقت کرده اید که ما فقط می خواهیم، اما نمی دانیم چطور باید چنین کاری را عملی کرد و فکر نمی کنیم که آیا اصلا این خواسته منطقی است یا خیر؟ بله خب اگر موضوع در مورد ناتی دلگ و سونی و ۲ شماره ی The Last of Us شدنی است “زیرا اعضای ناتی داگ فقط جلوی ما شکل انسان هستند وگرنه در اصل هیچ کدومشون آدم نیستن بلکه یک ربات هایی با هوش و نبوغ جند هزار سال بعد هستن، اما خب از بقیه که این انتظارو نداشته باشید عزیزان ناتی داگ فقط یه دونه اس!” خلاصه کلام این که مبادا بخواهید به خاطر حرف ۴ نفر که حتی پلی استیشن هم ندارند و حرف می زنند و یا به خاطر یوزر اسکوری که همان ها ثبت کرده اند و حتی متاکریتیک هم دیگر کفرش از ادستشان در آمده است و اتفاقا خیلی هایشان هم هموطن هستند، این شاهکار بی رقیب را تجربه نکنید.
۱ – بازی های دیوید کیج بازی نیستند و فیلم هستند!
یکی از مسخره ترین و مضحک ترین حرف هایی که تا امروز در دنیای بازی های شنیده ام همین است و باید این را در قسمت اول مقاله می آوردم از بس که واضح و بزرگ است. به تازگی عنوان دیترویت را تجربه و پلات کردم و حسم بعد از دیدن کلی پایان و انتخاب و شگفت زده شدن این بود که “واااای خدایا این چه بازی بی نظیری بود دیگه!”. دقیقا یاد حس و حال زمان تجربه فارنهایت و هوی رین افتادم و انگار که هنگ کرده بودم از زیبایی این بازی. آن قدر کیف کردم که دارم یک مقاله فقط در مورد دیوید کیج و بازی هایش می نویسم و به زودی برایتان منتشر خواهم کرد. واقعا زورم می گیرد که برخی می گویند اینها که بازی نیستند فیلم هستند! این ذره ای واقعیت ندارد زیرا بازی یعنی شما همه چیز را رقم بزنید و در بازی های دیوید کیج هم اتفاقا شما خیلی بیشتر از دیگر بازی ها همه چیز را رقم می زنید.
در واقع موضوعی که در اینجا مطرح میشود این است که کسی باید از آنها سوال کند که شما در کدام فیلم میتوانید بارها و بارها پایان بازی را به اختیار خود تغییر دهید؟ شما در کدام فیلم میتوانید انواع و اقسام تصمیمات را بگیرید و در انتها نیز با عواقب تکتک آنها روبرو شوید؟ نه دوستان عزیز این فیلم نیست، بازی است. بازیای که شخصیت اصلی تفنگ ندارد و کاور نمیگیرد و یک تنه به جنگ یک لشکر نمیرود. این یک بازی احساسی است که در آن با تصمیمات و احساس و عواقب سر و کار دارید نه با یک گروه تروریست در افغانستان. وقتی ایراداتی که از سوی مخالفان و منتقدان این سبک بازی ها به آن ها وارد شده است را مطالعه کنید به طور کلی به این نتیجه میرسید که اغلب به طور کل با ساختار بازی و تماما سینمایی بودن آن مشکل دارند و از نحوهی روایت داستان یا تصمیماتی که باید در طول بازی بگیرید شکایتی نداشته اند (تاکید میکنم اغلب، نه تمام منتقدان) و آن را جذاب توصیف کردهاند.
نکته بسیار مهمی که در این بحث وجود دارد این است که بازی خاص هم مانند سینمای خاص، مخاطب خاص دارد. قطعا نمیشود انتظار داشت عنوانی مثل Beyond یا Until Dawn یا Heavy Rain و دیتریوت و فارنهایت، محبوبیتی مانند عناوین شوتر پیدا کنند همان طور که موسیقی راک و هویمتال نمیتواند مانند موسیقی پاپ طرفدار داشته باشد و نمی توان انتظار داشت که فیلمی از David Lynch مانند Mad Max طرفدار پیدا کند، ولی مخاطب خاص داشتن دلیل بر ضعف یک اثر هنری نیست. باور کنید لذتی که از بازی کردن عنوانی مثل Detroit میبرید شاید کمتر از عناوین عامهپسند نباشد ولی برای مخاطب خودش. شاید لذت بازی کردن این چنین عناوینی از جنسی متفاوت با لذت بازی کردن عناوین عامهپسند باشند ولی همچنان از همان خانواده هستند، خانواده ای بزرگ به اسم گیم که هدفش سرگرم کردن مخاطب خود است. حال این سرگرم کردن میتواند با دادن اسلحهای به دست او برای کشتن یک ارتش باشد یا سپردن تصمیماتی سخت به او که به قیمت جان او یا عزیزترین کسانش تمام شود. اینجا شما اتفاقات را کنترل میکنید نه یک روند خطی و از پیش تعیین شده. اینجا تصمیم با شماست زیرا این یک فیلم درجه دو هالیوودی نیست، این یک بازی AAA جذاب و زیباست. عنوانی که شاید وامدار هنر هفتم باشد اما بازیگر نقش اول آن ما هستیم. ما تعیین میکنیم چه کسی میمیرد و چه کسی زنده میماند. خلاصه این که وجود دیوید کیج در دنیای بازی ها یک غنیمت است و بازی های هم شاهکارهایی از نظر داستانی سرایی چند شاخه در دنیای بازی ها محسوب می شوند که همه و همه باید تجربه کنند. حتی کسی مثل من که عاشق اکشن است کاملا در برابر عناوین دیوید کیج ناتوانم و تسلیم می شوم از بس که زیبا و بی نظیرند و داسنان های شاهکاری دارند.
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
- این ۱۵ ویژگی منحصر به فرد GTA 6 را به یک تجربه خیرهکننده تبدیل خواهند کرد
نظرات
خیلی ممنون از شما آقا سعید
واقعا با همه موضوعاتی که بیان کردید موافقم
بازیهای دیوید کیج واقعا بازی اند من همیشه میترسیدم به سراغ بازیهای دیوید کیج برم اما بالاخره این کارو کردم و با هوی رین زندگی کردم و الآن یکی از فنهای این سبک بازیام و اگه خدا بخواد با خرید ps لست ۲ رو هم میزنم
در واقع برای من داستان مهمترین ملاک یه بازیه برا همین mafia بهترین بازی عمرمه
سلام خدمت شما. خیلی متشکرم که لطف فرمودید و مطالعه کردید مقاله رو. خیلی خوشحالم که رضایت داشتید از لیست و هم نظر هستیم. در مورد بازی های دیوید کیج کاملا با شما موافقم. امیدوارم لست ۲ رو هم بازی کنید و حسابی لذتش رو ببرید چون بازی شبیهش وجود نداره. همونطور که فرمودید داستان یکی از مهم ترین بخش های یک بازیه. باز هم ممنون از نظرتون.
خسته نباشید آقا سعید.شدیدا با شماره ۲ و ۳ موافقم.
واقعا با مورد سوم موافقم.هنوز بعد از سه چهار سال بعضی ها می گند رزیدنت اویل ۷ کپی از روی پی تی یا کپی از روی اوت لست ولی آب پاکی رو بریزم رو دست این افراد این بازی اگر رزیدنت اویل نباشه اوت لست و پی تی هم نیست این بازی ذات خودش رو داره
درود بر شما. مرسی که نظرتون رو نوشتید. خوشحالم در مورد رزیدنت ۷ هم نظر هستیم.
والا به نظر من که اصلا و ابدا اینکه داستان لست ۲ خوب نیست دروغ نیست
خیلی ها میگن یوتیوبرا و منتقداش چی میفهمن اونا هیترن هر کی میاد داستان بازی رو با موشکافی در میاره که بده هیتره
یا داستان دارک بازی رو نمیفهمه یا با رویداد های بازی مشکل داره
یا با اصل وقایع بازی مشکل داره چون دوس نداره میگه بده
نخیر بازی اساس داستان گویی رو رعایت نکرده
باشه منم هیتر منتقدای یوتیوبم دنبال جذب مخاطب
برید چنل the closer look
طرف اصلا منتقد و گیمر نیست
نویسندست عزیز من نویسنده!!!!
با دلایل کامل میگه چرا حتی اساس نویسندگی هم توی این بازی زعایت نشده چقدر مشکل و پلات هول و بی منطقی توشه
لست یک و دو جزو بازی های مرجع هستند بدین معنی که بازیها در ابعاد مختلف با این اثر هنری مقایسه نمیشن بلکه سنجیده میشن..؟…مثال میزنم در ادبیات قله هایی داریم ایرانی مثل فردوسی و حافظ و سعدی و نیما فرنگی چارلز دیکنز و ویکتور هوگو….اثر مرجع رو نمیشه هیچ وقت از قله اورد پایین چون الگو و پیشرو هستند و موتور هر رشته و دسته ای اینها هستند
با سلام خدمت اقا بابایی عزیز
متناتون همیشه عالیه
لست ۲ واقعا بازیی بود که همه عواطف و احساسات انسان رو به چالش میکشونه و خوبی که داره اینکه هر چه قدر بیشتر به داستانش فکر میکنی بیشتر وارد عمق داستان میشی و به این سادگیها ادمو ول نمیکنه.شاهکار ناتی داگ باعث شد شخصا بهترین بازی نسل ۸ بدونم بدون تعارف نظر شما هم امیدوارم همینطور باشه
سلام و درود خدمت شما صدرا جان. خیلی ممنونم از لطف و محبت شما. باعث افتخار منه که رضایت دارید از مقالاتم. بسیار عالی نوشتید در مورد لست ۲ و واقعا یه بازی بینهایت شاهکار و عمیق و سیاهه که کاملا شما رو غرق خودش میکنه و روتون تاثیر میذاره. قطعا شایستگی بهترین بازی نسل ۸ رو داره لست ۲. برای من هم قطعا جزو ۲-۳ بازی برتر نسله این شاهکار.
من تازه ایکس باکس ۳۶۰ خریده بودم ۲۸۰ هزارتومن ، prince of persia 2008 اولین بازیهایی بود که با ایکس باکس کردم ، یکی از بهترین خاطرانگیزترین بازی که کردم همین prince of persia 2008 بود عالی بود ، یکمی دقت کنین ubisoft , EA تو نسله هفتم چقدر عالی عمل کردن ، نمیدونم dante تو این مقالتون هست یا نه ، اونم بازی عالی بود که کم لطفی شد
درود بر شما حسام جان. بله واقعا پرنس ۲۰۰۸ عالی بود. دانته هم قسمت قبلی مقاله بود که نوشتم در موردش. اونم معرکه بود. از نظرتون ممنونم.
فکر نکنم لست دو ارتباطی با بازیهای اقای کیج داشته باشه.درسته لست یک و دو در داستانگویی در قله قرار دارند ولی در کنارش هم در گیمپلی در نوک قله هستند
آقا سعید خسته نباشید و ممنون از اینکه حرف دلمون زدید مخصوصا درباره تلو.
سلام درود خدمت شما. خیلی متشکرم از لطفتون. حوشحالم که مورد رضایتتون بوده.
خیلی ممنون اقای اقابابایی عزیز
به خدا موندم چی بگم اصلا نمیدونم چی بگم 😐
فقط در مورد بازیه اول پست بگم یه چیزی شبیه spec ops the line هستش که تحویلش نگرفتن ولی یه بازیه واقعا عالی هستش
Spec ops واقعا داستان بی نظیری داشت ، واقعا از نظر داستانی تو نسل ۸ بی رقیبه (در توصیف زشتی های جنگ) ولی المان های گیم پلی واقعا ضعیف بودن ولی نه در این حد که منتقدا میگن.
در کل به نظرم تجربش کنین ارزششو داره
درود بر شما حمیدرصا جان. خیلی ممنونم از شما و این که نظر نوشتید.
مرسی سعید جان چقدر زیبا و منطقی این مقاله نوشته شده
جالبیش اینه تمام این موارد ذکر شده واقعا گفته میشه از طرف تمامی گیمرا…. 😮
به نظر من متاسفانه متا تاثیر خیلی مستقیمی میذاره روی تجربه ی گمیرا برای همین خیلی وقته دیگه متا برام مهم نیست و اول تجربه ی شخصی خودمه :-))
سلام خدمت شما. خیلی متشکرم از لطف و محبتتون. باعث افتخاره که رضایت داشتید از مقاله. کامل با حرفتون در مورد متا موافقم و متاسفانه هنوز خیلی تاثیر مخربی داره. کاش لااقل نزدیک به واقعیت بود.
احمقانه ترین نظر ها تلو ۲ داستان خوبی نداره
بازی های دیوید کیج فیلم هستند
واقعا کسایی ک اینارو میگن به هیچکس صدمه وارد نمیکنن فقط به خودشون ضرر وارد میکنن ک همچین شاهکار هایی مث تلو ۲ و دیترویت و بازی نکردن حماقت محضه واقعا
درود بر شما. ممنون از نظرتون. کاملا باهاتون موافق هسم مخصوصا در مورد لست ۲ و دیترویت
سعیدجان مجموعه مقالات خیلی جالبی بود. البته نمیدونم ادامه پیدا می کنه یا نه. با مورد ۱ و ۲ خیلی موافقم و خیلی خوب گفتی واقعا :yes: 🙂 به امید ادامه دیدن شاهکارهای داستان محوری از این دست در نسل جدید :inlove: (فک کنم بازی های Naughty Dog و Quantic Dream اواسط نسل بیان)
درود بر هامون عزیز و گل. خیلی مممنونم که لطف کردی و دنبال کردی مقالات رو. خوشحالم خوب بوده از نظرت هامون جان. ادامه داره حتما تا هر جا لازم باشه. اینا حرفاییه که باید گفته بشه. ممنون از حمایتت هامون عزیز.
لست ۲ دروغ نیست،واقعا نویسندگی داستان فاجعست
شهامتت رو دوست دارم :yes:
آفرین به هر دوتون که حرف دلتون رو صاف و پوست کنده میایین بیان می کنین .. با اینکه باهاتون سر داستان لست ۲ هم عقیده نیستم ولی وظیفه دونستم بیام و بخاطر صادق بودنتون بهتون تبریک بگم :yes:
صریح می گم هر کس که به شما دو نفر بگه هیتر لست
ابله هست .. با همین قاطعیت ..چرا؟ چون شما از فنای سرسخت بودین و به هر دلیلی که با داستان لست کنار نیومدین، شایسته این القاب نیستین ( البته پیمان یمقدار بصورت فکت وار کامنت داده که خیلی شاید درست نباشه ولی هرکس که ۱سالی رو گیمفا بوده باشه می شناسدش که چجورآدمیه).. این حقیقته حالا هرکس هرچی گفت به شما،دیگه هیچ اهمیتی نداره چون در وهله اول مشکل از خودشه
لست دو فقط اشک یسری بچه رو در آورد که تحمل داستانی به این تلخی رو نداشتن نمیدونم چرا تو ایران قانون سن نیست که تعیین کنه چه رده سنی بازیش کنن تا بعدش نظرات بچه گانه نبینیم که حتی کسی که فن مایکرو بیاد راجب بازی مزخرف بگه کسی که هیچی از داستان سرایی حالیش نیس بهترین فیلم عمرش اسپایدر منه و بهترین بازیش کالاف البته مهم نیست بازی ثابت شدس موفقیتش از همه لحاظ شماهم هرچی میخواید بگید فایده نداره حرفا قبلا زده شده و حقیقت پیداس حالا عزاداری برای جوئل رو ادامه بدید بای :d بهترین بازی تاریخ بهترین کارگردان تاریخ بهترین داستان تاریخ حالا هرچی میخواید بگید ولی این حرفمم ثابت شدس توی وبسایت گیمر کام رسما این مقاله رسمی رو منتشر کردن
حالا استارتر پک هیتر های لست:
نشر امتیازات کمتر (دقت کنید کمتر نه کم چون بازی امتیاز کم نداره)
نوشتن جمله this game sucked بدون دلیل (همون این بازی فاجعهست)
دوری از هر گونه بحث منطقی حول محور داستان
و…
دقیقا همینو بگو که چقدر نظراتشون مسخرس :yes:
detroit حداقل یچیزی رو بزار رسمی و واقعی باشه و چندتا منتقد واقعی و حسابی باشن اون عکست کاملا معلومه جعلیه و چندتا نوب مثل خودت درستش کردن دیگه این چیزارو لازم نیست بزاری وقتی مشخصه از ۱۲۰ نقد منتقدین ۱۱۷ تاش نمره کامله عجب هیتر بدبختی هستی
up-00.com/i/00192/37c2x3sp3n8t.jpg
یعنی یک آدم چقدر میتونه بد بخت باشه که استناد میکنه به یوتیوبرا
عزیز این شهامت نیست.موقعی میشد شهامت که کنارش بگه نظر شخصی.چیز پیچیدهای نیست یا میگی نظر شخصی و انتقاد میکنی و یا سلیقه آدم به بازی نمیخوره و میگه من ارتباط نگرفتم.یکی برای اولین بار این کامنت رو ببینه که به صورت فکت نوشته شده ، کلمهای به غیر از هیتر به ذهنش نمیرسه.این کامنت ماهیت فکت وارانه داره که باعث خراب کردن ذهنیت بقیه میشه و فرصت اینکه گیمر بخواد خودش تجربه کنه و قضاوت کنه رو ازش میگیره وگرنه ما دشمنی با پیمان جان نداریم که.
حرف ها و دلایلمون رو گفتیم با توجیه های منطقی امثال اوژان مثل “تو رو چه به تلو برو کال آفت رو بازی کن” قانع شدیم و به شاهکار بودن داستان تلو شهادت دادیم
حرف ها و دلایلت(نقد اسپایدی) رو دیدم
میتونم بگم بدترین نقد منفی لست مال اسپایدی هست یعنی مضخرفِ کامله، نقد های منفی خیلی بهتری از این بازی هست که از دید کوتاهت جا مونده
هر چند که بعید میدونم اصل کامنت های منو دیده باشی چون دیدگاه من با وبسایت اسپایدی تفاوت های عمده ای داشتند و همشون دیدگاه کوتاه فکرانه خودم بوده ولی من دنبال بحث با تو نیستم
همچنان من را دارید قانع می کنید
به شاهکار بودن داستان تلو اعتراف و همچنان شهادت می دهیم
بابت دید کوتاهی که داریم نیز پوزش می خواهیم
دید ما به اندازه شما بلند و شگرف نیست که بقیه را مثل کامنت فعلیتون قانع و راضی کنیم
من کاملا به کاستی های داستان لست ۲ آگاهم، یه بار هم نگفتم به کسی لست ۲ شاهکار(حتی لست برا لست ۱ هم نگفتم، دنبال تحمیل عقیده نیستم)
من با دلایل مسخره مشکل دارم
من قبل از بازی کردنم(یکم دیر بازی کردم) همه خبرای لستو بوکمارک کرده بودم که بعدا بخونم و نظرات بقیه رو بدونم کامنت های شما رو هم کامل یادمه چون قبل از نقد اسپایدی خوندم و کامل با اسم شما تو ذهنمه
عزیز درکت میکنم منم چیزی خاصی نمیگم که.میگم به صورت فکت بیان نشه.خب خودت کامنت پیمان رو بخون نوشته لست ۲ دروغ نیست،واقعا نویسندگی داستان فاجعست.خب این به صورت فکت نوشته شده انگار که بگی آسمون آبیه.هر صحبتی خواستی بگو رو سرِ من جا داره اما به صورت فکت کمی غیرِ حرفهای هستش.من نمیخوام نظرت رو عوض کنم یا به زور چیزی بهت بگم اصلا من همچین حقی ندارم و هیچکس هم نداره.تمام حرف من همینه.
اون عکسی که یکی دهن الی رو گرفته و زیرش یه متنی نوشته رو جناب اقابابایی دقیقا برا شما نوشته و حقا که چقد هم برازندتونه
کسی که کال اف دیوتی های جدید رو شاهکار میدونه و با لست۲ میگه اشغال تکلیفش با خودش مشخصه!!!
😀 :yes:
کلا اگر دیدید کسی گفت لست ۲ اشغاله به والله قسم که نباید حتی یک دقیقه از وقت گرانقدرتون رو به صحبت باهاش اختصاص بدین. اصلا این شخص دشمن هنر و دنیای بازیه.
تند نرو
هیچکدوم دو ادعایی که کردی رو من تا حالا بیان نکردم که تلو آشغاله یا کال آف شده گوتی سال و شاهکار
اگر لینک دادی که من کل ساختار بازی تلو رو آشغال خطاب کردم پلی۴ ام رو واست پست پیشتاز میکنم در خونت
:rotfl: :rotfl: :rotfl: :rotfl:
لست ۲ دروغ نیست،واقعا نویسندگی داستان
(((از نظر من و بعضی های دیگه))) فاجعست
نه لست ۲ داستانش سوتی زیاد داره بخوام یه مقایسه کنم میتونم با فیلم اونجر اینفینیتی وار مقایسه کنم که داستان قشنگی داشت ولی سوتی زیاد داشت و منطقش مشکل داشت لست ۲ مثل همین فیلمه….
منم با برخورد سفینه تو هیلو اینفینت به درخت مقایسه میکنم سفینه به درخت خورد به درخت تکون نخورد خدای فیزیک بازی ها
بقولا چه ربطی داشت به حرف من؟
منم موافقم عزیز نباید ربط بدیم اما اگه قرارمون این باشه باید درباره همه چیز رعایت کنیم این موضوع رو.در نظر بالاتر میتونم اونجرز رو گودرز خطاب کنم و tlou 2 رو شقیقه و یا برعکس.
پیمان وقتی میگه بده یا خوشم نیومد حداقل بیان میکنه و صحبت میکنه که دلیلش چیه درست یا غلط.اما شما فقط حرفش رو میزنی و میگی سوتی داره اما نمیگی چیه فقط میگی سوتی داره. تا حالا دیدی من به پیمان بگم تو هیتری یا بهش بتوپم نه ندیدی چون برای خودش دلایلی داره و قابل احترامه.بازی سوتی داره خب بسمالله بگو چی بوده یا دیگه در مورد بازی حرف نزن.هیچ بازی برای من مقدس نیست صرفا به tlou علاقه دارم و به خیلی بازیهای دیگه هم علاقه زیادی دارم مثل metro مثل red dead مثل god of war و …
خب همین دیگه
اونجرز یه فیلم تخیلی بود که میشد از سوتی ها رد شد
ولی است لقب واقع گرایانه رو یدک میکشه و خب سوتی خیلی زیاد داشت
مگه لست تخیلی نیست….؟دنیای اخر الزمانی زامبی تخیل نیست؟….بعدا دلیل نمیشه یا فیلم علمی تخیلی باید سوتی داشته ما اینجا منظورمون داستانه که اتفاقا سطحی میتونست بیفته ولی نیفتاد شد نتیجش فیلم اند گیم….
کدوم سوتی؟یه فن مایکرو که از قضا ارزوی شکست ناتی داگ و سونی رو داره بدون تجربه کردن اون بازی داره میگه سوتی اونوقت چندنفر بخونن و واقعا حرفشو باور کنن میدونی معنیش چی میشه؟
والا من حال میکنم باهاش محض خنده گفتم
میشه لطفا سوتی هاشو نام ببری ؟
فیلم یا بازی؟
بازی.
قضاوت زودهنگام اشتباهه.کمِکمش من باهات وارد بحث میشم و اگه توجیح منطقی باشه چرا که نه با هم صحبت میکنیم.اتفاقا هیچ چیز بینقص و بدون عیب نیست.اصلا هم این جمله ( کی مخالفشه بره به جهنم) رو قبول ندارم اما مشروط به اینکه تجربه کرده باشه و در موردش صحبت کنه نه که صرفا لب و دهن باشه و بدون تجربه حرفِ اضافه بزنه.در کل این یه فکته هیچکس حق اینو نداره بدون تجربه چیزی در موردش نظر بده اونم نظر قطعی در حالی که مدرکی هم نداره.چه مثبت و چه منفی.
داش تو از یه هیتر که بازی رو تجربه نکرده و حرفای بقیه رو طوطی وار تکرار میکنه میخوای سوتی های نداشته ی لست رو بگه؟
نه اوژان جان میخوایم ببینیم ایشون که ادعای ریزبینیش آسمان رو جر داده و میگه سوتی زیاد داره باید سوتیهاش رو هم یکی یکی نامببره یا اگه نمیتونه حداقل در مورد tlou 2 سکوت پیشه کنه.
از موارد بالا همه رو قبول دارم مخصوصا مورد شماره ۲ که واقعا به خاطر یه سری نمرات مسخره چطور میتونین همچین شاهکاری رو که ۶ سال براش صبر کردیم رو زیر سوال ببرین یا جدیدا میگن به cpu دستگاه فشار میاره
درود بر شما عرفان جان. مرسی از نظرتون. والا نمرات هم که به جز شاهکار چیزی نمی گن. حرف مفت زدن هم که کاری نداره یه عده میزنن همینجوری از دشمنی و نفرت.
با تشکر از امپراطور سولز بورن بازان ایران استاد اقا بابایی :rose: :rose: :rose: دیگه کلا خسته شدم از بس درمورد لست اف اس شنیدم طرف میره یوتوب دودقیقه بازی رو میبینه چنان نظر میده که هر کی ندونه انگار بالای ۲۰بار گیم رو تموم کرده ای کاش از بازی مافیا ۳هم نام میبردین متسفانه بزرگ ترین خیلی مورد بی مهری قرار گرفت درسته بازی یه سری مشکلات داره ولی واقعا داستان زیبا و شیوه داستان سرایی یونیکی داره به امید بالا رفتن سطح گیمینگ ایران
ببخشید ولی تو مطلب رزیدنت اویل۷ به جای سال ۲۰۱۷نوشتین ۲۰۰۷
مرسی از اشاره تون. اصلاحش میکنم.
سلام و درود خدمت شما مجید جان. شما خیلی لطف و محبت داری که این القاب رو نسبت میدی به بنده. همین که لطف می کنید و مقالات رو میخونید شرمنده می کنید من رو. بسیار از نظر زیبایی که نوشتید ممنونم. اتفاقاغ مافیا ۳ رو هم کاملا تمومش کردم مدتی قبل و واقعا باید در این مقالات باشه چون حقش بشتر بود.
با خسته نباشید خدمت جناب آقابابایی
واقعا مقاله فوق العاده ای بود،اکثر گیم هایی که به نظرم بعضا دیدگاه اشتباه درمودشون اشتباه بود مثل Nier و Prince of Persia و… توی لیست بود.اگر انشالله مقاله بعدی هم بودلطفا به عنوان Binary Domain هم به نظرم کم لطفی درحقش شد،عنوان Drakengard 3 که باوجود پیشرفت در گیم پلی ولی بازخورد به مراتب حتی بدتری از Nier داشت نیز اشاره کنید و همچنین عناوین شناخته شده تری مثل Dragon Age II و Heavenly Sword و Ninja Gaiden 3 Razer Edge با تشکر
Drakengard 3 و Binary Domain عالی بودن و چه گیمپلی لذت بخشی داشتن (چه اواتار زیبای،اول فکر کردم شخصیت انیمه)
البته با Dragon Age II زیاد موافق نیستم،درخور قسمت قبلیش نبود
۳ تا عنوان آخر که گفتم عناوین معروفی اند،گفتم شاید بد نباشد اشاره بهشون کرد ولی واقعا شخصا با Binary Domain و Drakengard 3 لذت بردم و احساس میکنم واقعا دیده نشده اند درحد چیزی که بودند(گرچه اگر واقعا بخوام بازی ها دیده نشده نام ببرم واقعا زیاد اند نمونه اخیرش عنوان Crystar بود که با یه داستان خیلی قوی جلو اومد ولی گیم پلی قوی نداشت،این بازی فقط از نمره کاربران توی سایت متاکریتیک شانس اورد که کشوندنش حسابی بالا).برای آواتار هم تشکر،برای من One یکی از بهترین شخصیت ها سری Drakengard و Nier بود،جدا از داستان و شخصیت پردازیش با توجه به اتفاقاتی که براش پیش اومد خیلی ازش خوشم اومد و جز شخصیت ها محبوبم شد
البته اگر واقعا بخوام بازی ها دیده نشده نام ببرم واقعا زیاد اند نمونه اخیرش عنوان Crystar بود که با یه داستان خیلی قوی جلو اومد ولی گیم پلی قوی نداشت،این بازی فقط از نمره کاربران توی سایت metacritic شانس اورد که کشوندنش حسابی بالا
موافقم با همه حرفاتون.سری Drakengard و Nier کلی شخصیت جالب و دوس داشتنی داره بماند که طراحی شخصیتهای تو یه سطح عالی قرار داره همچون سایر اثار شرقی مثل ۲b و زیرو.خوب شد به Crystar هم اشاره کردید و حالا یه دلیل دیگه به دلایلم اضافه شد تا تجربش کنم.شنیدم Death end re;Quest 2 هم داستان مشابه Crystar و گیمپلی خوبی داره البته اینو گفتم که اگه خواستید اونو تجربه کنید،تو لیست خودمم هست.بگذریم…اوتارتون را یادم میمونه تا نظراتتون پیگیر باشم
شخصیت ها این ۲ سری بازی اکثرا به این راحتی فراموش نمیشند هم به خاطر ظاهر متفاوتشون مثل Emil و هم چون احساسات قوی پشت داستان هرکدومشون هست که ماندگارشون میکنه.به نظر من عنوان Crystar عنوانی که میشه پیشنهاد به تجربه اش کرد،چون که برای من از ۲۴ ساعت طول بازی،حداقل ۱۲ ساعت داستان و کاتسین داشت و به داستان خوب پرداخت کرده بودن،حوادث غیر منتظره و تم داستانی غم زده بعضی شخصیتها درکنار گیم پلی با کمی طبع هک اند اسلش معمولی این عنوان برای من بیشتر از نمرات متاکریتیک کرد،احتمالا در آینده سراغ Death end re;Quest 2هم میروم،ممنون برای معرفی
سلام عرض ادب خدمت شما. سلامت باشید انشالله. بسبار از لطف و محبتتون ممنونم که وقت گذاشتید و مطالعه فرمودید. اتفاقا در قسمت بعدی از قبل نوشته شده اسم Binary Domain و حتما دریکن گارد ۳ هم باید باشه و تمومش کردم خودم. همینطور نینجا گایدن ۳ که کاملا درسته و در حقش کم لطفی شد. اینها رو هم در قسمت های بعدی قرار میدم حتما.
تشکر جناب آقابابایی،زحمات زیادی میکشید که بقیه هم با این آثار آشنا بشوند و تنها نگاهشون به آثار پر سر و صدا نباشد بلکه به آثاری که شاید کم سر و صدا تر منتشر شدن ولی نقاط قوت عالی توی زمینه ها خاصی دارند و یا توسط منتقدین به اشتباه به صورت بدی نقد شدن و منتقدین با کم توجهی و کم لطفی نقدشون کردند،میپردازید.مقاله هاتون واقعا عالی اند
خسته نباشید مقاله هاتون عالی بود تو یکی از مقاله ک در مورد ac unity گفتین منو مشتاق کرد ک بگیرمش و حتما تو اولین فرصت میرم تجربش میکنم در مورد last 2 هم ک قطعا داستان ضعیفی نداره و داستانش خیلیم قشنگه و ی پیامم میخاد برسونه ولی اینکه شخصیتای اصلی بازی واسطه میشن تا این پیام برسه یکم اصاب خورد کنه من خدم در مورد داستان بازی نظری ندارم کلن حس عجیبی ب last 2 دارم ک نمیتونم با کلمات بیانش کنم ولی بازم میگم ای کاش داستان اینطری نبود نظر شخصیمه بازم ممنون بابت مقاله های زیباتون
این بخشی که میگی شخصیت های داستان واسطه میشن چون خیلی زیاد شنیدمش میگم:
وقتی شما میخوای یه پیام رو برسونی باید سعی کنی حداکثر تاثیر گذاری رو داشته باشی خب اولن این بازی باید یه پیامی رو برسونه هرچی باشه دلسته و وقتی بحث انتقام و تنفر میشه باید یه درون مایه ای هم وجود داشته باشه نه یه اثر پاپ کورنی
خب حالا برای اینکه این پیام درک بشه و اثرشو بزاره چه چیزی باید فدا بشه؟از چه چیزی باید استفاده بشه؟واصحه شخصیت های مهم داستان
خطر اسپویل:
.
.
.
.
مثلن اگر به جای جول دینا میمرد و این اتفاقا می افتاد کسی غر نمیزد بگه داستان افتضاحه میدونی چرا؟به خاطر اینه که اون اتفاق سنگین نمی افته اونوقت ایا تاثیر گذار میشد؟قطعا نمیشد
والا هیچکی از لست بد نمیگه جز یکی دو نفر و چندتا هیتر و مایکرو فن دقت کنید کاربرای سونی فن خوبی که همش کامنت میزارن همش در حال تعریف از بازی هستن و هیچ کامنت اعتراضی نمیزارن نسبت به بازی
Masih-neildruckman-grabdwarden-max3d-laedition-sir-nevergone-roya-abbastlou-omid-ozhan-devil6-mycrushabby اینا همه از سونی فن های خوب سایت که ثابت شده ان که خیلیاشون رو میشناسید قبلا توی کل کل ها بهترین نحو ثابت کردن(گرچه نیازی به اثبات هم نبود)که این بازی عالیه و همه جوره داستان شاهکارش رو نقد کردن دستشون هم درد نکنه و خیلی از سونی فنای دیگه حضور ذهن ندارم اگر بازی واقعا مشکل داشت ایراد داشت اینقدر فروش و طرفدار و لقب شاهکار و نقد و نمرات عالی دریافت نمیکرد که حتی الان مثل اینکه استارت پارت بعدیش رو بخوان بزنن این بازی بدجور هیترای سونی و لست رو سوزوند که اونجوری اول دو ساعت بعد انتشار هیترا به بهانه سواستفاده و استریمر ها برن یوزراسکور مثل بچه ها نمره بدن هیچ اهمیتی نداره این بازی بهترین بازی تاریخ بشریته که رو دستش نمیاد مگه دراکمن حرکتی بزنه حالا هرچی میخواید بگید وقتی یک چیزی زیادی شاهکار و خوب باشه لاشخور ها هم دورش میکنن لیاقتتون همون داستان های آبکی و قهرمان همیشه زنده و گل بلبله آخر هم میگم هرکی از لست بد میگه صدرصد هیتره یا اینکهاز داستان سرایی رئال هیچی حالیش نیس تمام
درود بر شما مهدی جان. خیلی متشکرم ازر لطفتون. محبت دارید که می فرمایید عالی بودن مقالات. باعث افتخار منه که مطالعه فرمودید. انشالله یونیتی رو بازی کنید و لذت ببرید و ممنون از ایعتمادی که به حرف بنده دارید.
خیلی ممنون از شما اقا سعید عزیز
خب در مورد دلست ۲:
اگر یکم دقت کنید و برید توی پستای دلست و کامنتا رو ببینید به جز یکی دو نفر بقیه همشون مایکرو فنن همینجا نمونش ALFAR3D که الان میگه داستان دلست در حد اونجرزه کامنتاشو ببینید میفهمید که فن مایکرو هست.فروش دلستم که ترکوند یسریا فک میکنن چون از جدول ده تای اول انگلیس خارج شده پس بازیه بدیه با اینکه اینجوری نبست و رتبه ۱۳ رو هر هفته تو جدول داره و با توجه به فروش فوق العاده اولیه بازی از لحاظ فروش ترکونده بود و این نشون میده گیمرایه کمی تحت تاثیر این جو های مسخره که توسط یه عده ایجاد شده قرار گرفتن.مثلن شما میری تو کامنتای یوتیوب که طرف اومده داره تبلیغ رد دد رو میکنه و میگه گرافیک و گیم پلی رد دد از دلست ۲ بهتره خب این شخص مشخصه هدفش چیه و حتی بری تو کامیونیتی مایکروفنا فقطودارن از دلست میگن :rotfl:
یا مثلن حرفایی مثل من بازی رو وسطاش ول کردم و یا بازی خسته کنتده بود که امارش اومد بیرون که دلست درصد اتمامش از بقیه بازیا بیشتر بوده :rotfl:
میدونید مشکل شما چیه
فکر میکنید هر کی از لست بد میگه هیتر سونیه
در حالی که از متین و Detroit become human فن تر نداریم
ولی هر دوی این ها از بازی بد میگن
همین نشون میده بازی سلیقه ایه
Masamune date
در مورد همه بازیا یسریا بد میگن برو پستای گاد او وار و یا رددد رو ببین اونجا هیچ کس از بازی بد نمیگه فن خود سونی؟کامنته منم خیلی واضح بود من گفتم بازی ریویو بامب خورده و کلن شاید ۱۰ درصد از هیترا واقعا فن نسخه قبل بودن
تو پست های گاد و رددد هر کی بد میگه قطعا هیتره
ولی این در مورد لست صدق نمیکنه
ببین ساده بهت بگم؟هرکی دقیقا هرکی ضد لست بگه یا بگه داستانش بده هیتره ولی انتقاد منطقی کنه مشکلی نیس ولی اینایی که میبینی همه هیترن همشون هیترن یا اینکه چندتا استریمر دلقک با مغزشون بازی کردن و ی مشت اراجیف به خوردشون دادن حالا جالب اینجاس اینقدر بازی بهشون حال داده که بری پروفایلشون حتی بازی رو روی آخرین درجه سختی هم تموم کردن و انواع حالت ها
همین جملت مشخص کرد که نباید وقت میزاشتم باهات بحث کنم
تخریب هیچ بازی درست نیست.
اما داداش برو از سینماتیک های دلست بگذر بعد گیم پلی رو با رد دد مقایسه کن.
هر کدوم تو یه زمینه خوبن و به نظرم از کامنت شما بوی تعصب
و ضایع کردن حق رد دد میاد، همون طور که تو خیلی زمینه های دیگه هم حقش خورده شده.
ردد اشکال زیاد داشت حالا چون اسم راکستار پشتش هست نیاید ازش بت بسازید
اسن به اسم و رسم راکستار کار نداریم…
از مشکلاتش بگو بدونم منظورت چیه
داستانش؟ اگه داستانش از چه نظر؟
ببین رد دد شاهکاره عالیه ولی یسری مشکل داره(مثل همه بازیا) مثلن همین داستان:
اسپویل
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
اون همه پول تو بلک واتره و گروه داچ دارن بهش فکر میکنن بعد هیچ کدوم به فکرشون نمیرسه سیدی ادلر رو بفرستن پولا رو بیاره؟؟؟؟
ما اون همه کار و سر و صدا تو سینت دنیس انجام میدیم اونوقت بعد دو روز ارتور راحت میره اونجا اما تو بلک واتر تا پاتو میزاری یه لشکر سرباز میریزن سرت
جان مارستون اون همه کار تو گذشته میکنه و حتی تو اندینگم اون همه سر و صدا میکنه و توی یه شهر یکی رو خودشون دار میریزن و همه میبیننن بعد به فکرش نمیرسه ممکنه بی افته تو دردسر و دوباره میره بلک واتر زندگی میکنه 😐
اندینگ بازی(پایان جان مارستون)که واقعا افتضاحه ولی همین هیترای دلست میگن عالیه حالا چرا؟چون مایکا میمیره اما دیگه نمیگن اون چه وضعش بود داچ کل گنگش برای طمعش از بین میرن حتی به ارتور هم پشت میکنه ارتوری که همه کاری براش کرد بعد تو پایان یهو تیر میزنه به مایکا و همینجوری راه میافته میره و کلی پولم برای مارستون میزاره 😐
.
.
تو زمینه گرافیک عالی بود ولی گرافیک خودش چنتا زیر شاخه داره(من گرافیکو با توجه به کنسول ها میگم نه pc)
گرافیک کلی و طراحی و نورپردازی در بهترین حالت ممکن قرار داره برای یه بازیه اپن ورلد جزییات عالین ولی کیفیت بافت برگ درختا افتضاحه افتضاح شما.یا کیفیت چهره های npc ها و یا کیفیت بافت لباس هاشون خیلی ضعیفه
سیستم شرافت در بازی بسیار بی معنیه
این همه مشکل از رد دد با اینکه اینا هم در برابر خوبی های بازی مثل قطره ای در برابر دریاس اما متای بازی واقعا اورریته که البته کم بودن تعداد نقداش هم دخیله
ردد ۲ در برابر ردد ۱ یک شوخی بود اینو جدی میگم هرکی ردد۱ رو بازی کرده باشه کامل پایانش رو دیده باشه به ردد۲ یک نیش خند میزنه(کاری به پی سی بازا ندارم چون که اصلا ردد۱ منتشر نشد برای پی سی که بدونن چه جواهری بودش) جز روایت کند و طولانی و روایت و ریتم بسیار آروم و راهای طولانی بخصوص در اوایل بازی ایرادات زیادی بهش وارده بازی روایت به شدت کند و با مراحلی غیر ضروری(مراحل اصلی) رو به رو هستش بلعکسش اون مراحل سیستمی که برای gta v پیش گرفته بودن که هر مرحلش مهم بود و تاثیر گذار در روند بازی حالا گیمپلی بدون هیچ تغییر خاصی و با همون فرمول قبلی ولی با گرافیک و تکنیک نسل هشتی کیفیت و تکسچر و بافت لباس ها و چهرها اصلا خوب نیست به طوری که gta v خیلی بافت چهره ها و لباس ها چه از نزدیک و دور عالیه گرافیک هنری و بصری بازی خوبه کاراکتر و شخصیت پردازی ها خوبه اما بازم به شخصیت های فرعی و شخصیت هایی که تو بازی همراهمون بود تو کمپ ها بهشون پرداخته نشد زیاد من از لحاظ فنی داستان و گیمپلی رو نقد کردم کاری به داستان خود بازی ندارم چون این دوستمون خودش توضیحاتی داد گرچه اینجاهم بخوام بگم طولانی میشه ولی خیلی چیزا هست بخوام بگم به هیچ وجه لیاقت ردد ۲ متای ۹۷ نبود و کاملا معلوم بود بخاطر جوی که صورت گرفته بود و اسم راکستار پشتش بود این نمره رو دادن وگرنه کمپانی دیگه ای این بازی رو میداد ببینید منتقدا چه ایراداتی که نمیگرفتند وقتی اون احمق میاد میگه مشکل گوست تو ایراداتش قطع درخت بامبو بوده چه انتظاری دارین یا میاد میگه به دلیل خشونت بالای لست ۲ نمره کم میکنم چه انتظاری دارین بازم میگم ردد۱ چه الان چه زمانی که اومد بهترین بازی بود و جز ۱۰ بازی برتر عمرمه اما ردد۲ اصلا اینجور نیس هرکسی نظری داره و سلیقه س ولی بازم ایراداتی بهش وارده که هیچ توضیحی براشون نبوده و نیست ردد۲ بازی خوبیه برای یکبار بازی کردن کامل و بازی رو ۱۰۰ رفتن هم ارزشش رو داره اما اصلا نتونست تاثیری که ردد۱ روم گذاشت بزاره
سلیقه شما محترمه. هر کی نظری داره. خودم خیلی با ریتم آرومش حال کردم، در عوض بازی هرچی به پایان نزدیک تر میشه نفس گیر تر و احساسی تر میشه. البته در بالا هم گفتم که به پرولوگ ایراد های بزرگی وارده.
بعدشم گرافیک فنی بازی واقعا در حدی نبود که تو ذوق بزنه چون کسی که بازی های اوپن ورلد تجربه کرده میدونه که به سختی از لحاظ تکسچر به بازی های خطی میرسن و بیشتر مانور شون تو بخش تنوع آبجکت های موجود تو بازی هست.
دوست عزیز ، خودم واقعا با نظر شما در مورد پرولوگ موافقم و به نظرم سر هم بندی شده بود یا به قول شما اون همه سر و صدا مطمعنن برا جان دردسر درست میکرد.از اون مهم تر قسمت مرگ مایکا و اون داچ بیهدف همون طور که گفتید تو خالی بود.
ولی بعضی از مشکل ها به دلیل ساختار اوپن درست بودن بازی پیدا میشن.
برای مثال قسمت بلک واتر، مطمعنم خود سازنده ها از هر دیدی به قضیه نگاه کردن و بهترین راه حلو پیاده کردن. خودتون مشکلات بازی های جهان بازو بهتر میدونین نسبت به بازی های خطی که کاملا دستشون برای هر اتفاقی بازه.
.
در مورد گرافیک هم شاید اول کیفیت npc ها یا درخت ها تو ذوق بزنه ولی در برابر اون وسعت نقشه این موارد کاملا طبیعیه تازه نسبت به بازی های جهان باز دیگه واقعا کیفیت رو خوب نگه داشته.برو نمونه های دیگه یا حتی خود gta رو ببین بعد میفهمی که راکستار تو این وسعت شاهکار کرده.
بعد همین که یه بازی جهان باز با یه نمونه نیمه خطی مقایسه میشه خودش عظمت اون بازیو نشون میده. همچنین دلست واقعا گرافیک بی نظیری داره که تقریبا با هیچ بازی دیگه ای قابل مقایسه نیست.
حالا بهت پیشنهاد میکنم یوتیوب مقایسه side by side رو ببین بین این دو بازی واقعا هر کدوم تو یه بخش خوبن.
من که بهت گفتم مشکلات بازی مثل قطره ای در برابر دریاس من در واقع ریز بین شدم
من نگفتم داستان د لست در حد فیلم اونجر یا برعکس حداقل کامنت مند درست بخون…من مقایسه میکنم که بهتر متوجه بشید…اصلا من فن مایکی….مشکلش چیه؟یعنی یه فن دو اتیشه مایکی نمیتونه در مورد یه بازی سونی نظر بده؟قانون هست که فقط فن سونی در مورد بازی سونی نظر بده…؟
نه ولی یه قانونی هست که میگه بازی که تجربه نکردی رو پس به تو مربوط نیست که در موردش نظر بدی
بساطت رو جای دیگه پهن کن هیترجان
بچه های سونی فن رو گمراه نکن لطفا اونا خودشون عقل دارن یکی مث پیمان که عاشق نسخه اول بوده واقعا خوشش نیومده و اینو ابراز میکنه یکی هم مث تو و اون کال اف دیوتی فن که از ناتی داگ دل خوشی ندارین فقط به فکر ترول کردنین!!!
خب حالا اینجا یه تئوری مطرح میشه….چجوری فهمیدی من بازی نکردم لست ۲ رو؟تو اکانت گیمفام چیزی ننوشته….اینستا هم که ول معطل….من هر جور حساب میکنم میبینم به کسی نگفتم من بازی نکردم….ولی تئوری اینجاش جالبه که چون من یه پنکه دو اتیشه مایکی خطاب میشم(که از دید خودم پیسی فنم)پس در نتیجه بازی رو انجام ندادم…محاله من پیسی یا مایکی پنکه لست ۲ رو انجام بدم…..و شرمنده که با بازی کردن لست ۲(بخونید مقدسات) بهتون توهین شده….
داداش من به نظرم هر کی سونی رو هیت کرد اتفاقا اشکالی نداره اما خداییش لست دو رو خیلیا بازی نکردن ولی راجبش نظر دادن که خیلی بده یا پر سوتیه( کاری به اوناییکه بازی کردن ندارم) اما خیلی بده یه بازی فراشاهکار رو هیت بزنیم و بدون اینکه اصلا بازی کرده باشیم ازش بدگویی کنیم
درود بر شما. خیلی متشکرم از لطف و محبتتون. در مورد موضوعی که فرمودید تا حد خیلی خیلی زیادی با شما موافقم و ۹۵ درصد دقیقا کسانی هستن که حتی یه ثانیه هم بازی نکردن و حتی نمیتونن بازی کنن چون کنسولش رو ندارن اصلا!!!
ممنون از شما جناب آقابابایی که با این کار های شما اطلاعات بسیار خوبی نسبت به بازی ها پیدا کردم و حتی دیدگاهم نسبت به بازی عوض شد.خواهشا به لطفا گول نخورید ادامه بدید.بیصبرانه منتظر عرضه بازی shadows of the damned روی پی سی هستم
درود بر شما امیر عزیز. باعث افتخار منه که به حرف من اعتماد دارید و خوشحالم اگر بتونم تاثیر مثبتی روی نگاهتون به بازی ها داشته باشم. خیلی از لطف و محبتتون ممنونم. همین که عکس اساسین هست روی پروفایلتون یعنی حوش سلیقه هستید.
خسته نباشید متال باز جان 😀 من خودم بیشتر poets of the
fall و Metallica رو دنبال میکنم شما چطور؟ :-)) راستش قسمت نشده اینارو بازی کنم انشالله بودجه اجازه بده 😥
.
.
.
#ترول نکنیم
من خیلی فن متال و موسیقی های این رده نیستم اما potf رو خیلی دوست دارم
درود بر شما ارمین جان. سلامت باشید انشالله. متالیکا برای من برترین گروه کل تاریخ موسیقیه. در کنارش هم اسلیپ نات و اسلیر و رامشتاین و خیلی گروه های بی نظیر دیگه از نوجوانی باهاشون بزرگ شدم. poets هم که خب عالیه دیگه مخصوصا که توی صنعت بازی هم حضور پررنگی دارن.
:laugh: :yes: :yes: 😀
سعید جان تو فوقالعاده ای؛ انصافا تنها کسی که Shadows of the damned و Nier اصلی و اولی رو اصلا بازی کرده باشه! و بدونه چه بازیهای خوبی بودن و برای دفاع ازشون نقد بنویسه خودتی! :yes:
تنها پناه ما در مقابل هیترهای tlou2 خودتی. :rose:
همونطور که انصافا باید اعتراف کنم طرف بازی brutal of legend نرفتم چون فکر میکردم فقط بدرد متال بازا میخوره! :evilgrin: :yes:
و هزاران بار دمت گرم که بازیهای استاد دیوید کیج رو هم درک کردی :yes: مسخره ست که وقتی کنترل همه چیز داستان دستت هست، بگن این بازی نیست! و ازون مسخره تر اینه که بعضی بازیهای همین سبکی با گرافیکی که اصلا یک دهم گرافیک بازیهای دوید کیج هم نیست، متای بالاتری دارن!! منظورم اصلا این نیست که باید به آثار مثلا استودیوی تل تیل نمره ی کم بدن، ولی هیچ منطقی نمیبینم که آثار دیوید کیج با همون پیچش داستانی، بلکم بیشتر و گرافیک بی نظیر، نمره کمتری بگیرن!!
در کل خسته نباشی مقاله عالی بود.
Shadow of the damned حرف نداره واقعا … سعید جان مقالاتش واقعا عالیه و خیلی قبولش دارم مخصوصا این مقاله ۴ قسمتی حرف نداشت حرف دل خیلیا رو زد….خوشبحالمون که هم گیمفا رو داریم هم اقا سعید و بقیه نویسنده ها ، دیوید کیج هم از نظر من نابغست و بازی هاش شاهکار
محسن کارت درسته. :heart: چقدر حس خوبیه دیدن گیمرای قدیمی و انقدر با عشق.
مخلصم داداش :heart:
سلام خدمت شما محسن جان. خیلی ممنون از محبتت و این که وقت ارزشمندئت رو گذاشتی برای مطالعه این مقاله ۴ قسمتی. باعث افتخار من و تیم گیمفاس که برای شما مطلب می ذاریم محسن عزیز. در مورد دیوید کیج هم که حرف نهایی رو زدی دقیقا.
خیلی عزیزی سعید جان :rose:
سلامت باشی محسن جان.
سلام خدمت نوید عزیز و گل. قطعا خود شما فوق العده هستی نوید جان. همیشه کلی لطف و محبت داری و حمایت کردی از گیمفا در این چند سال. بارها گفتم که باعث افتخار منه که مخاطبی مثل شما دارم. خوشحالم که بازی هایی مثل Shadows of the damned و Nier اصلی و شاهکارهای دیوید کیج رو میشناسی. در مورد لست ۲ هم که بابا عنوانی با متای بالای ۹۰ و فروش شاهکار که نیازی به حمایت خاصی نداره. ناتی داگ لطف میکنه ما رو از این هدایای ارزشمندش بهره مند میکنه. کسی هم که نمیتونه بازی کنه خب به طور دیفالت میاد میگه بده چون من ندارم!!! هیتر اسمش روشه دیگه!
باز هم ممنون از نظر زیبات. دنیای بازی جای این افراد سراسر نفرت نیست.
درسته آقای آقابابایی لست ۲ داستان ضعیفی نداره داستان فاجعه ای داره و بدتر از همه توهین به شعور من مخاطب بود که انقدر شماره اول خوب بود و هنوز هم خوبه که بالای ۲۰-۳۰ بار تمومش کردم به خاطر نسخه اول ps3 خریدم هنوزم تو ps4 ام بازیش نصبه و عهد بستم هیچوقت پاکش نکنم خب شما این ناامیدی رو درک نمیکنی منم اولش درک نکردم بازی انقدر بده چون ته دلم آرزوم بود حداقل عین نسخه اول باشه و بعد اولین بار تموم کردن بازی هزار تا نقطه رو به هم وصل میکردم که خودمو راضی کنم داستان بازی خوبه ولی واقعا هرجور حساب کنی این پازل تکمیل نمیشه.این بازی ساده ترین چیزها هم رعایت نکرده حتی ریتمی هم نداره که بگیم کنده این بازی ۲۰ساعته در صورتی که از یه طرف دیگه رد دد ۲ رو داریم که اونم به نظرم داستان ضعیفی داره ولی خیلی ریتم درست و درمونی داره بعضی وقایع تو بازی مثل حمله به بریثویتا وزن دارن ولی این بازی از فلش بکاش بگیر تا رابطه مسخره دینا و الی و از اون طرف ۵۰٪ فاجعه ابی و لو واقعا بازی هیچ چیزی نداره و در هیچ مقطعی موفق نیست.
به نظر من لست ۲ لایق امتیازی که گرفته هست از نظر موسیقی طراحی کیفیت گرافیک عالی بوده و حتی داستانی که اگر فیلمهای لو رفته نبود هیچکس نمیتونست اول و آخرش رو حدس بزنه دلیل اینکه من و تو از این بازی متنفریم این که به شدت شخصیت جوئل رو دوست داشتیم و انتخاب های داخل بازیش رو قبول داشتیم اما لست ۲ به کل جوئل و انتخابهاش توی قسمت ۱ رو اشتباه و اون رو لایق بدترین عاقبت میدونه از طرفی هم رابطه پدر دختری رو با یک رابطه مریض عوض کرده در اصل داره این بازی تبلیق یک ناهنجاری رو میکنه اون هم از نوجوانی که شاید خیلیا خوششون بیاد اما من اون عشق و مراقبت پدر بودن رو بیشتر دوست داشتم در کل لست لایق بهترین بازی سال شدن هست چون برای فریم به فریمش ناتی داگ برنامه داشته اما برای من لست توی قسمت یک تمام شد
داداش من نمیگم تلو ۲ داستان بدی داره به جاش میگم روایت فاجعه داره . افت ریتم واقعا مشهوده تو روایت و از کسی مثل دراکمن که بنچمارک داستانی ساخت با تلو ۱ بعید بود این داستان گویی. روایت زیرمجموعه داستانه پس روایت, داستان تلو ۲ روهم نابود میکنه اوج فاجعه شخصیت پردازی ابیه به نظرم. حالا نمیدونم اسم مارو عقده ای و هیتر و روایت ضعیف تلو ۲ رو دروغ و و هرچی میخواید بزارید. با پافشاری روی عالی بودن نقطه ضعف تلو ۲ فقط از سواد خودتون کم میشه
اگ ریتم کندی میداشت درصد تمام کردن پلیراش از همه بیشتر نبود!!!!!
یه چیزی بگین که با منطق خودتون پیش بره
نه اینکه مچتون گرفته شه
ریتم روایت داستان میدونی چیه اصلا اقای مچگیر؟؟ :rotfl:
شما بگو چیه ما هم بفهمیم.اگه درست و حسابی میدونستی ریتم روایت داستانی چیه در جواب به اوژان ، ریتم روایت داستان رو توضیح میدادی چیه نه که با اون استیکر مسخرهبازی از خودت در بیاری.
اینجا سایت سینما نیست بشینی توضیح بدی ریتم روایت چیه بخش کامنت سایت بازیه. بعدشم من اگرم ندونم چیه:
۱. با سرچ ساده میشه فهمید
۲. میدونم ریتم روایت یه چیزی مربوط به داستانه نه اینکه چقد ادم بازی رو تموم کردن. اگه درست و منطقی مثل شما جواب آدمو بدن منم ایموجی دلقک نمیفرستم دیدم مچ گیریه اونم با چه اعتماد به نفسی منم این ایموجی رو شایسته دیدم. ایشون گیمر قدیمین نمیفهمم این چه طرز کامنت دادنه
اشکال کار سازنده ها دادن تجربه جدید برای کسایی بود که نمیخواستن، شاید بشه بهش بگی گیر کردن تو گذشته. به نظر من این مقاله درست میگه اگه همون فرمول پیاده میشد مطمئنا منتقدا گیر میدادن که تکراریه آقا تکراری هر چند پلیرا عوضش بیشتر خوششون میومد ولی اصلا نمیتونم به سازنده ها گیر بدم که آقا چرا دو روی یه سکه رو به نمایش گذاشتین.
کلا حرفم اینه من با انتقادات به خصوصی از داستان پارت دو کنار میام (خودمم هم انتقاداتی دارم و به نظرم به خیلی از چیز ها پرداخته نشده و فاصله چهار ساله نسخه اول و دوم باید بهتر روایت میشد حداقل پنج شیش ساعت دیگه باید بعضی شخصیت های فرعی روایت و شخصیت پردازی میشدن تا تاثیر گذاری این داستان کامل بشه)
ولی با این جمله که نسخه دوم احساسات نسخه اول رو بهم القا نکرد پس بازی بده و موفق نیست و داستان خوبی به خاطر این که من به گذشته ها نبرد نداره اصلا کنار نمیام و اشتباه ترین نقد به بازی میدونمش، اصلا هدف بازی القای حس تکراری نبوده.
تو یکی از پادکست های رسمی لست نیل دراکمن میگه “وقتی در حال طرح ریزی وقایع بودیم بعضیا میگفتن اوه این واقعه شبیه قضیه زرافه نسخه قبل یا اوه این شبیه مرحله دیوید نسخه قبله، سعی کردیم از اینا دوری کنیم”.
اگه شما هم مثل عاشق نسخه اول بودین و اون رابطه رو بیشتر دوست داشتین کاملا درکتون میکنم که این تغییر فاز رو دوست نداشته باشین. ولی من مشکلی نداشتم و مشکلم با اینکه میتونست بهتر نشون داده بشه هست تا حدی که من به شخصه تونستم چشم پوشی کنم.
درود بر شما Happy till the next deterioration. واقعا یکی از زیباترین نظراتی بود که خوندم. ممنونم که اولا کاملا به متن مقاله دقت کردید و مطالعه فرمودید و نظرتون رو در موردش نوشتید. بسیار زیبا و به جا نوشتید و جا داشت یان صحبتتون رو در مقاله قرار بدم حتی.
همچنین درود بر شما جناب آقابابایی، خوشحالم که نظرم مورد لطف نویسنده قابلی مثل شما قرار گرفته. و تشکر برای نوشتن این سری مقاله قابل توجه!
درود بر شما. ممنون از لطفتون. بسیار لذت بردم از خوندن نظرتون. باعث افتخار منه که رضایت دارید از مقالات.
سلام آقا سعید خسته نباشی
مقاله مثل همیشه عالی و من مثل همیشه خوانندشونم
با تمامی موارد، الالخصوص مورد ۲ موافقم! این بازی فراتر از درک بشریته
نمیدونم تو قسمت های قبل اشاره شد یا نه، اما چند بازی هستن که بهنظرم باید تو این لیست باشن
آنچارتد که خیلیا با جملهی اینم تومب ریدره بیخیالش میشن درحالی که در دو دنیای متفاوتن
بردرلندز که خیلیا به خاطر گرافیک سلشید بیخیالش میشن، درحالی که قطعاً بهترین لوترشوتر دنیاس، تازه نسخهی سومش رو گرفتم این بازی عالیههه از هرنظر
دیویژن ۱ میگن آشغاله به خاطر کمبود محتوا در حالی که حتی با همین کمبود هم راحت نزدیک ۴۰ ساعت میتونه عالی باشه، اصلا ایده ی دارک زون فوق العادست تو بازی، یه محیط خفقان و دشمنای خفن، هر لحظه ممکنه رفیقا به هم خیانت کنن و روگ بشن خیلی عالیه
فراتر از درک بشیرت!! 🙂
حتما این بازی برای ادم فضایی ها ساخته شده؟؟ ?:-)
نه برای سونی فن ها ساخته شده نه کسی که از مولتی میره بالا
اهان پس سونی فنا ادم فضایی ان!!!
😐 😐 😐
درود بر شما ابولفضل جان. سلامت باشید انشالله. خیلی ممنون که لطف میکنی و وقت عزیزتون رو میذارید برای خوندن مقاله. مواردی که فرمودید در مورد لست ۲ و دیویژن و .. کاملا صحیح و درسته و قطعا باهاتون موافق هستم.
مقاله ای زیبایی بود ولی دوستان سمت هر کدوم از بازی های لیست میخواید برید غیر از surge چون واقعا یه عنوان افتضاح و کپی هست و اصلا ارزش تجربه نداره(نظر شخصی)
آخ آخ سرج چقد چرت بود خدایی نظر منم اینه سمتش نرید. بحث اینه آیا وقت ارزششو داره که سراغ یه بازی درجه چند کپی برید وقتی هرسال بازیای بسیار بهتری هستن که آخرش به خودت نمیگی خب که چی؟ لول دیزاینرا فککنم آخر هفته ففط میومدن یه دور دور میزن پیتزا میخوردن کنار هم شبم میرفتن.
درود بر شما. ممنون از نظرتون.
بسیار عالی :yes:
درود بر شما نظر لطفتونه. خیلی ممنونم
سلام خدمت آقا سعید عزیز و دوست داشتنی.راستیتش این قسمت مقاله رو با اجازتون از قسمت های قبلی بیشتر دوست دارم.دلیلش هم اینه که یک حس نوستالژی و غم عجیبی در من ایجاد کرد!
هیچ وقت زمانی که mirror’s edge رو تجربه کردم فراموش نمیکنم!هنوز که هنوزه ندیدم بازی ای چنین هیجان و آدرنالینی رو بتونه به بازی باز القا کنه.در مورد دو بازی زیبا brutal legened و shadow of the damned هم جا داره این نکته رو یادآور بشم که نسل هشت هر چقدر هم عالی بود،در یک نکته از نسل هفتم شکست خورد و اون هم چیزی نبود جز کاهش تعداد بازی های عرضه شده و مهم تر از اون هم آثار خاص و نابی مثل همین دو عنوان .متاسفانه بالا رفتن هزینه توسعه بازی ها و عدم ریسک پذیری ناشرین باعث میشه دیگه هیچ وقت شاهد چنین تجربیات منحصر به فردی نباشیم و اینکه تمام بازی ها در یک چارچوب مشخصی حرکت کنند و از پا رو از حاشیه امنیت فراتر نگذارند.
و اما شماره ۲.به نظرم حتی ۱ نفر هم فکر نمیکرد این ابر شاهکار روزی این چنین توسط عده قلیلی مورد بی مهری قرار بگیره.باز خدا رو شکر که عزیزانی مثل شما هستند و تا حدودی با موج های منفی و پوچ ایجاد شده مقابله میکنن.خدا سایه شما رو از سر گیمفا و گیم ایران کم نکنه.
ممنون از مقاله زیباتون و امیدوارم در پناه خداوند سلامت باشید. :rose:
سلام و درود خدمت شما. خیلی متشکرم از لطف و محبتتون. شما همین که افتخار میدین و مقالات رو میخونید باعث خوشحالی منه. این لطف و محبت شما رو می رسونه که همیشه حمایت میکنید. باعث افتخار منه که این قسمت رو دوست داشتید بیشتر. بسیار بسبار نظر زیبایی نوشتید و در مورد تک تک جملاتتون با شما کاملا هم عقیده هستم. تشکر از شما. امیدوارم که سایه شما همیشه بالای سر گیمفا باشه چون بقیه میان و میرن ولی گیمفا رو شما مخاطبینش زنده نگه می دارید با حمایتاتون. انشالله که همیشه سلامت و موفق باشید.
ممنون بابت مقاله زیباتون
ولی در مورد the last of us 2…
من به کسانی که ذره ای از منطق بو نبردن یا هیترن و فقط برای کوبیدن بازی میان کاری ندارم.خودم از بزرگترین فن های پارت اول هستم و قصدم فقط گفتن احساساتم درباره داستان بازیه. نه هیتری
اسپویل…
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بازی در بخش ابتدایی مهره خودشو جسورانه جلو میبره و با حذف جول حس انتقامی رو درون گیمر ایجاد میکنه تا باعث بشه به شخصه خود من تشنه مکیدن خون ابی بشم! در بخش بعدی هدف بازی اینه که مارو با الی همراه کنه و اینو هم نشون بده که رفتن دنبال انتقام، میتونه به هر دو طرف صدمه بزنه و الی هم هر چه بیشتر پیش میره بیشتر به کاری که میکنه شک میکنه.نیمه اول بازی به نظر من فوق العاده بود و تونست به تمام اهداف سازنده هاش برسه. اما بخش ابی…
واقعا یا من آدم کینه ای هستم، یا شما ها چشتونو رو همه چی بستین و فقط از خوبی بازی میگین. به جرئت میگم حداقل دو چپتر اول مربوط به ابی از زجر آورترین تجربه های گیمم بود. اصلا نیل دراکمن چی فکر کرده؟ که میتونه مارو به راحتی تو نقش قاتل جول بزاره و ما هم بگیم به به عجب داستانی؟؟ روی کاغذ نویسنده ها سعی داشتن حسی در ما بوجود بیارن که همون قدر که به الی حق میدیم به ابی هم حق بدیم. با توجه به اتفاق هایی هم که برا ابی افتاده حدس درستی هم بود که فکر کنیم گیمر باهاش ارتباط برقرار میکنه. اما اینجا میشه نقطه ضعف داستان
نه به خاطر توانایی های نیل دراکمن، بلکه به این خاطر که با مرگ جول اونقدر ازش چهره هیولایی درست میکنن که اگر بخوایم یه ذره باهاش ارتباط برقرار کنیم، حداقل باید یه کتابچه از خودش دفاع کنه. شاید این حس منه که نمیتونم به سادگی از اشتباه دیگران بگزرم. اما طراحی مدل کاراکتر ابی هم به نظر من یه اشتباه مهلک دیگه بود. شاید اگه یه قیافه و اندام ظریف براش در نظر میگرفتن بیشتر به حق دادن بهش فکر میکردم! برای من تازه چپتر سوم ابی جایی بود که اون برام تبدیل به یه کاراکتر خاکستری و نه مورد علاقه تبدیل شده بود، موافقید؟؟
در اونجا با مشکلاتش آشنا بودم و تا حدودی درکش کردم، ولی عمق این کاراکتر فرسخ ها با الی فاصله داشت و حتی اگه تا ۱۰ سال هم ابی رو برام توجیح کنن باز تاثیری رو توجه من به الی نمیزاره. در قسمت بعد، یعنی باس قرار دادن الی، دراکمن به نوعی حاصل تلاش هاشو در معرض آزمایش میزاره. آیا گیمر به حدی به ابی و مشکلاتش نزدیک شده تا مشت پس از مشت تو صورت الی خالی کنه؟؟ جوابش برا من یه نه گندس. شاید نیل با خودش گفته که الی دوستان ابی رو کشته، این یه محرکه بی نظیره که گیمرو به جنگ با ابی بکشونه. اما من میگم مگه جول کم کسی بود؟ جون انسان ها در کاغذ با هم برابره ولی آیا کسی هست که عمق شخصیتی جول رو با owen دوست پسر ابی مقایسه کنه؟به نظر حتی مقایسشم خنده داره.
در بخش نهایی هم به نظرم بازی خوب ظاهر میشه. تازه در اون موقع بود که دلم به حال ابی سوخت و همراه الی تصمیم گرفتم از خیر خفه کردنش بگزرم !
بازی هدف خودشو به خوبی به گیمر میرسونه و چرخه انتقام رو به زیبایی نشون میده. اما نقشه های دراکمن درباره کاراکتر ابی، اکثرا به سنگ میخوره. در یه کلام قرار گرفتن با ابی در مشکلاتش و اون جزیره جهنمی به تنهایی کافی نبود و چیزی که باید اضافه میشد عمق بیشتر بود تا با یه کاراکتر دوست داشتنی نه صرفا خاکستری طرف باشیم.
دوستان این نظر من بود و خدا شاهده قصد تخریب بازیو ندارم. بلکه از طرفدار های بزرگ ناتی داگم و قبل عرضش براش لحظه شماری میکردم.
اگه حرفی دارید با کمال میل باهاتون وارد بحث میشم. فقط به طور دوستانه نه به هر نوع تخریب شخصیتی!!
خب میدونی مشکل حرفت چیه.اون اینه که این تصور رو داری که بازی میخواد به ابی حق بده
بازی میخواد ابی رو محبوب کنه
بازی میخواد ابی رو نمیدونم چی کار کنه
نخیر برادر من بازی این قصد رو نداره.تو از ابی متنفر باش توی همین بازی ابی میزنه جول که واسه خیلیا محبوب ترین کارکتر صنعت گیمه رو میکشه اگه لو نبود میزد دینایی که میدونست حامله رو میکشت خب اینا رو کی نوشته؟ دراکمن
پس بازی نمیخواد ابی رو عزیز کنه واسه گیمر حالا یسریا مثل من خوشمون اومد ازش
بازی میخواد عواقب کاری که جول در نسخه اول انجام داده بود رو نشون بده و گیمر از جوانب مختلف ببینتش و پیامی رو درک کنه همین
ولی اون تیکه که گفتی اگه ابی هیکلش فرق میکرد بهش شاید حق میدادم واقعا حرف مزخرفی بود
اسپویل
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
خب اگر هدف بازی جا انداختن ابی نزد گیمر نبود، پس چرا کنترل اونو باید به دست بگیریم؟؟ کاملا منظورتو می فهمم ولی برای نشون دادن عاقبت کار جول در قسمت اول مجبور هستیم که بیش از نصف بازیو با کاراکتر بریم که به قول شما هدفش این نبوده که به دل مخاطب راه پیدا کنه؟
هیچ مقصدی برای این قضیه وجود نداره، به جز اینکه تلاش های سخت بازیو میبینیم که داعما میخواد کاری کنه به جای الی به ابی و اهدافش هم نگاه کنیم.
برای اون چیزی که شما گفتی هیچ نیازی نبود که چندین ساعت رو با ابی به سر ببریم. ته تهش یه پیش زمینه کوتاه هم کفایت میکرد
قصدشون این نبود که علاقه مند بشیم
قصدشون فقط نشون دادن خاکستری بودن کاراکترا بود
البته از حرفتون میشه این طور هم برداشت کرد که بودن ابی کاملا بی هدف بوده و حالا یسریا مثل شما کاملا اتفاقی با کاراکترش حال کردن! یا یسریا باهاش ارتباط برقرار نکردن.
ولی ابی بار خیلی مهمیو به دوش می کشه و در واقع بزرگترین برگ برنده دراکمن برای برگردوندن ترازو به حالت تعادله.
پس این حرف تمامن اشتباهه که ابی فقط هست که انتقام بگیره و مثل هیولا آدم بکشه
Rockstar fan
فک کنم کامنت منو متوجه نشدی من کجا گفتم ابی بی خاصیته؟من دارم میگم ابی که ما نصف بازی رو کنترلش میکنیم هدف اولش اینه که عاقبت کار های جول رو ببینیم.بازی نمیخواد ابی رو محبوب نشون بده دقیقن همینه که خاصش کرده بازی میخواد یه کارکتری رو نشون بده که به دنباله انتقامه و دلیلش ما هستیم
خب اگر یه کاراکتر نتونه بین یه گیمر محبوب شه چی؟
بازی همون طور که دراکمن گفت به نوعی سلیقه ایه کسانی که بتونن با ابی ارتباط برقرار کنن میتونن به اون چیزی که شما گفتی برسن. ولی شما میگی هدف بازی محبوب نشون دادن ابی نیست درست. اما به شخصه منه نوعی نباید ابی رو دوست داشته باشم تا بتونم به بازی با اون ادامه بدم؟ اگه سازنده هیچ تلاشی برا جا انداختن کاراکتری در دل گیمر نکنه،اون کاراکتر غزلش خوندس. اینجا نمی گم شرکت هیچ تلاشی نکرده بلکه میگم تلاشش برا یه دسته از مخاطب ها که نمیتونن به راحتی از تقصیرات یه نفر بگزرن حتی اگه از یه جهات حق داشته باشه، خاص بوده. برای همین سلیقس که این دو دستگی ایجاد میشه. این وسط مهم اینه که بتونیم به نظر هم احترام بزاریم. این بزرگترین دستاوردمون میتونه باشه
اسپویل
.
.
.
.
.
.
اینا هیچی همون مرگ جول اخه چندین سال زندگی کرده با شرایت سختو و اینا و کلی تجربه داره میاد به اینا خیلی راحت اعتماد میکنه که بزنن بکشنش
دوست عزیز ممنونم از نظرت .. بالاتر گفتم کسی که به امثال شما بی احترامی کنه یا قصد تخریب شخصیتی داشته و یا انگ هیتر و.. به شما بزنه، قبل از همه این خودشه که مشکل داره .. و خودش از کسایی هست که باعث شرمندگی تلو فنای حقیقیه ..
وقتی خود سازنده گفته اثر من، مخاطب رو به دو گروه “متنفر ها” و “عاشق ها” تقسیم می کنه، دیگه این آقای تلو فن عزیز، اگه فن واقعی باشه هیچوقت با مخالفین اثر تندی نمی کنه، بلکه باهاشون محترمانه و کاملاً دوستانه وارد بحث می شه .. حساب هیتر البته از همه عالم جداست .. من کاری به اونا ندارم ..
خطر اسپویل لست۲
.
.
.
.
.
.
.
اصل انتقاد شما حول این موضوعه که آقا من نمی تونم شخصیت ابی رو به عنوان کرکتر قابل بازی بپذیرم .. یعنی آبم با شخصیتی که
اومده و اون قتل وحشتناک جول رو مرتکب شده توی یه جوب نمی ره..
ببین این قضیه دقیقاً یکی از همون قضایایی هست که مخاطب رو تقسیم کرده .. و یکی از موضوعاتی هست که باب سلیقه رو بروی این بازی،باز کرده.. من می تونم شما رو درک کنم ..و احتمال قریب به یقین نمی تونم نظرتون رو عوض کنم.. فقط می خوام علت اینکه با شما هم نظر نیستم رو بگم ..
خلاصه بگم یکی از عواملی که بنظرم این بازی حکم ساختار شکن رو برام داره همینه .. یعنی سازنده می گه ببین..این همه رفتی و کشتی
.. این همه ان پی سی که جلو راهت بود و نابود کردی .. تا حالا فکر کردی اون طرف چی می گذره؟ چه دخترایی رو که تو داغدار نکردی..
به هر دلیلیم که اونا رو کشتی ( نجات دخترت یا هرچی) اونام همون تعداد دلیل برای زنده موندن و کشته نشدن به دست تو داشتن ..
حالا منِ دراکمن تو این نسخه حالیت می کنم… اول کرکتر اصلی رو می کشم تا سزای اعمال خودش رو ببینه این از این .. بعدتو رو مجبور می کنم داستان یکی از اون ده ها ان پی سی رو که تو همیشه راحت بخاطر هدفت می کشتی و عین خیالت نبود رو بشنوی .. حتی بیشتر “خودتو جاش بذاری” .. اون دکتر جری نامی بود که تو بیمارستان کشتی.. اون یه دختر داشت که تو داغدارش کردی ..
و اون همون ابیه .. کسی که حق جول رو گذاشت کف دستش .. یعنی من گفتم حقشو بزاره کف دستش ..
حالا دراکمن می گه فکر کردی بهش؟
خب بعد منه فن تلو می گم عه ..راس میگیا .. چقدر عجیب .. تا حالا از این ورشو ندیده بودم دمت گرم
من اینجوری لست رو بازی کردم … و اینجوری فهمیدمش .. . و با این فهم .. می گم ناتی داگ اثرت ساختار شکن بود ..
بسیار عالی، چه خوب بود اگر همه مثل شما به نظر دیگران احترام بزارن و نظر خودشونو بدون هر تعصبی بگن.
خب با تقریبا تمام حرفات موافقم، با مرگ جول مشکل نداشتم، بخش داستانی کاملا به من فهموند که جون هر انسانیو که بگیری…یه جا بهت بر میگرده و نشون دادن چرخه انتقام و اینکه ابی هم به همون اندازه حق داشته و … تمام چیزایی که خودتون گفتید درسته و قبولشون دارم.
نکته بسیار مهمی که بهش اشاره کردید همون بحث سلیقس یا به نوعی خلق و خوی طرف بازیکن.
همین جاست که راهمون از هم جدا میشه، کسانی مثل شما میگن خب من داستان ابی رو می شنوم، در انتها میفهمم که ابی به نوعی حق تمام کسانی که به دست جول به قتل رسیدن گرفته. در داستانش با اون شریک میشم و قدم به قدم به اون هدف دراکمن نزدیک تر میشید. به قول خودتون میرید در دسته عاشقان بازی…
حالا کسایی هم هستن مثل من.. به خوبی اون احساس تردید در راهی که توش به عنوان الی قدم میزاشتمو کشیدم. هر چی جلو میرفتم بیشتر دلم میخواست برگردم ولی از طرفی هم غم جول رو دوشم سنگینی میکرد. اما با کنترل گرفتن ابی هیچ حس خوبی نداشتم، یعنی به نوعی برام ناممکن بود که بخوام باهاش همدردی کنم. در اینجا یه منطق و یه احساس داریم. با اینکه منطقم میگفت ابی با انتقامش به نوعی انتقام تمام کسانی که مردنو گرفته و البته حق هم داشته و کار بی هدفی انجام نداده. اما از طرفی الان هیچ کدوم از قسمت های وجودم نتونستم خودمو راضی کنم که ابی شخصیت موجهیه. برای من تازه در چپتر سوم ابی کمی قابل تحمل شد و تونستم با اهدافش کنار بیام.
در کل نظر شما کاملا درسته و علت این دودستگی بین هوادار هارو نشون میده. سلیقه کسانی مثل شما هم برای من بسیار محترم و قابل تحسینه.
وقتی شما اینقدر محترمانه کامنت می دین و اینقدر محترم هستید هیچکس حق جسارت نداره ..
بالاتر گفتم چه صفتی داره کسی که به شما و مثل شما جسارت می کنه ..
کاملاً می تونم شما رو درک کنم
اسپویل لست۲
.
.
از دست دادن جول خیلی سنگین بود
هم برای الی هم برای منه لست فن ..
جزو ۵تای محبوب بازی های ویدئویی بود برام ..
آسون نبود دل کندن ازش
سفر رفته بودیم باهاش .. روز ها و هفته ها ..
هنوز یادآوریش آزار دهندست
درودب ر شما. خیلی ممنون که مطالعه فرمودید. خوشحالم رضایت داشتید. مرسی از نظر طولانی که وقت گذاشتید و نوشتید و نظرتون رو توضیح دادین.
گزینه هفتم
جرکات پارکور = حرکات پارکور
مرسی از اشاره و دقتتون. اصلاح میشه حتما
تشکر از زحمتی که برای این لیستها میکشین. اما به نظرم این موارد هم لحاظ بشه، عالی میشه:
۱-بازی هایی که بعضیا میگن خوبه، اما اصلا خوب نیست.
۲-بازی هایی که میگن بچه گونه یا مناسب سن پایینه.
۳-بازی هایی که در حقشون(هم فروش هم امتیاز) کم لطفی شده.
درود بر شما. خیلی ممنونم از لطفتون. هر ۳ موضوعی که فرمودید عالی هستن و جا داره براشون نوشته بشه مقاله.
سیاه تر از لست ۲ ندیدم ، واقعا داستان بشدت تاریکی و غمنلکی بود ، و خب بعضیا تحمل اینجور بازی هارو ندارن ، به هر حال سلیقه هست ولی داستان لست ۲ بشدت در ذهن باقی میمونه
خیلی ممنون از مقالتون اقا سعید.
درود بر شما. خیلی ممنونم از لطفتون. بسیار عالی و کوتاه نوشتید. بازی واقعا سیاهه و به برخی ها نمیخوره اصلا
خیلی ممنون به خاطر پاسخ گوییتون و همچنین مقاله های عالیتون.من چند سالی میشه که گیمفا رو دنبال میکنم ولی ساین نشده بودم.
ولی تو این چند وقته اینقدر مقاله عالی و سرگرم کننده از شما و بقیه نویسنده ها نوشته شده که دیگه هیچ سایتی توی ایران حتی نزدیکش هم نیست و من فقط به همیم یک دلیل ساین شدم تا از شما و زحماتتون تشکر کنم که حداقل واسه نیم ساعت هم که شده مشکلات و غصه ها و سختی های دنیا رو فراموش میکنیم.خیلی خیلی ممنونم از زحماتتون.
خیلی طولانی شد فقط یه سوال داشتم.به نظرتون بین شاهکار های استاد میازاکی کدوم رو اول بخرم؟چون تا حالا هاردکور بازی نکردم و اولین تجبرم حساب میشه؟
درود متقابل :))
سلام و عرض ادب خدمت شما. بسیار ممنونم از لطف و محبتتون. خیلی خوشحالم که در مقاله ی بنده نظر گذاشتید و امیدوارم باز هم نظرات زیباتون رو ببینیم. گیمفا سایت خودتونه و شما مخاطبین همیشه در اولویت هستید. باعث افتخار ما هست که رضایت دارید از مقالات. حمایت شما دنایی از انگیزه اس برای ما.
خدمتتون عرض کنم که فکر میکنم بد نیست با بلادبورن شروع کنید تا حدود کلی دستتون بیاد. با دارک سولز ۱ هم میشه
باز هم ممنون
درود.جالب بود. من بازی operation flashpoint red river داشتم بازی خیلی خوبی بود اما مشکلش این بود که سیو نمیشد.اگر نسخه ای از این بازی رو سراغ دارید که نیازی به ساخت اکانت games windows live نداره بگید و در کل مطالب خوب بودن.
درود بر شما. خیلی متشکرم از این که لطف کردید و مطالعه فرمودید. باهث خوشحالی منه رضایت داشتید.
سلام به آقای بابایی عزیز مقاله زیبایی بود در مورد PRINCE OF PERSIA 2088 با شما موافق هستم واقعا بازی جذابی بود و از نظر بنده بهترین بازی سری هم هستش در مورد لست ۲ هم واقعا یکی از بهترین و متفاوت ترین داستان ها رو ارائه میداد واقعا نمیدونم چطور بعضی از افراد به این بازی و داستانش گیر دادن و اون رو بی ارزش خطاب کردند
#ترول نکنیم
PRINCE OF PERSIA 2088=PRINCE OF PERSIA 2008
😉 😉
درودب ر شما. حیلی متشکرم از لطفتون. باعث افتخاره منه رضایت داشتید. در مورد پرینس کاملا موافقم که بازی معرکه ای بود. در مورد لست ۲ هم عالی گفتید و زدید به هدف. مشکل این نست که کسی بگه مثلا من دوست نداشتم داستان رو. بلکه اون افراد از خود متشکری که میگن چون من دوست نداشنم بی ارزشه کسانی هستن که دقیقا ارزش یک کلمه حرف زدن رو هم ندارن و نباید جوابی داد بهشون. منم از ردد دد خوشم نمیاد ولی عقلم کم نیست بگم شاهکار نیست. این فقط خودمو بی عقل نشون میده. دقیقا کاری که هیترهای لست ۲ میکنن.
کاملا موافقم تکلیفش مشخصه و مشخصه که مقاله بسیار بسیار عالیه :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: .
درود بر ایمان عزیز و گل. خیلی ممنون از لطف و حمایتت.
کامنتی هم که توش به نظر شخصی بقیه تیکه بندازه مشخصه تکلیفش چیه……
درود بر شما. خیلی ممنون از حمایت و لطف همیشگی شما.
سلام و عرض خسته نباشید به سعید جانِ عزیز و گل
مقاله مثل همیشه عالی.از الان هم یک هایپی در من به وجود اومد که تو مورد اول بهش اشاره کردی.
با تشکر سعیدِ عزیز :rose: :heart: .
سلام و درود خدمت ایمان عزیز و گل که دیدن نظرت همیشه باعث دلگرمی برای من. سلامت باشی ایمان جان. یک دنیا ممنون از لطف و محبتت. ایمان جان حتما عناوین دیوید کیج رو بازی کن خصوصا دیترویت و هوی رین. روحت رو جلا میدن واقعا
عزیز همون موقع که جواب دادی دلمو قرص کردی و خریدم کالکشن quantic dream رو.بیصبرانه هم منتظر خوندنه مقالت در مورد دیوید کیج و آثارش هستم :rose: :heart: .
خیلی ممنون ایمان عزیز به خاطر اعتمادی که داری به من. واقعا باعث خوشحالی و افتخار منه. پیشنهاد میکنم دیترویت رو با انجام کارهای مختلف تکرار کن و همه روندهاش رو ببین. واقعا شگفت زده میشی که یه چیز کوچیک چقدر میتونه فرق ایجاد کنه در نهایت. بازی بهت اجازه این کارو میده به ساده ترین شکل ممکن که بتونی تکرار کنی موقیعت ها رو. اینقدر این موضوع جذاب بود که اخرش دیدم پلات شد بازی از بس همه کارها رو کردم. البته یک بار اول رو بازی رو هر جوری برو که دلت میگه و به هیچی نگاه نکن. بعدش میتونی تکرار کنی. خیلی لذت خواهی برد از تجربه این ۳ اثر معرکه ایمان جان.
حتما به پیشنهادت عمل میکنم.بازم ممنون سعیدِ عزیز :rose: :rose: .
فکر میکنم یکی دیگه بجای اقای بابایی مقاله رو نوشته
من بیشتر مقالات ایشون خوندم این مقاله هیچ شباهتی از نظر لحن و جمله بندی… به مقالات اقای بابایی نداره
یا من دارم اشتباه میکنم یا یکی داره بجای ایشون مقاله میزاره یا خودشون لحن و جمله بندی رو تغییر دادن یکی از این ۳ تا است
هرگز نمیذارم کسی حتی یک کلمه رو به جای من بنویسه و منتشر کنه. خیالتون راحت
تکلیفش چیه؟؟
اقای اقابابایی از لست خوشش اومده
مشکلش کجاست
#ترول زیرپوستی نکنیم
درودب ر شما. خیلی ممنون از محبت و حمایتتون.
اقای اقابابایی یه پیشنهاد
تو سری بعدی این مقاله از mass effect 1 و ۳ نام ببرید
سه درسته اوایل از ماکو خوشتون نمیاد ولی یکم قلقش دستتون بیاد قطعاً از بازی لذت میبرید
داستان و صداگذاری و مبارزات هم شاهکارند و سخت
Mass effect 3 هم عمده ایراد هایی که بهش نسبت دادن به پایان بازیه که خیلی نامردیه
خیلی جالبه اگه دقت کنید تو اخر اساسین کرید ۲ اتزیو به نفر اخر رحم میکنه ولی چرا کسی نمیاد بگه داستان اساسین کرید ۲ بده , چرا از داستانش به عنوان بهترین داستان ها یاد میشه چرا کسی اون موقع اعتراض نکرد
اتفاقا به نظرم پایان tlou2 خیلی خوب و منطقی بود اینکه میگید چرا خیلی دیر تصمیم گرفت به ابی رحم کنه خب الی تو سن ۱۸ یا ۱۹ سالگیه نمیتونه فرق خوب یا بد بودن رو تشخیص بده الی بجای اینکه میخواست از ابی انتقام بگیره بیشتر داشت از خودش انتقام میگرفت بخاطر کم محلی هایی که به جوئل کرد یه جورایی این واسش تبدیل به عذاب وجدان شده بود بیشتر از دست خودش عصبانی بود تا ابی و در اخر دیدیم که الی در راه انتقام همه چیزشو از دست داد
کاملا موافقم
:yes: :rose: .
سلام آقای آقابابایی، خیلی دوس دارم بدونم نظرتون در مورد بازی Dishonered چیه؟
سلام خدمت شما. والا من نسخه اول رو ۱ بار در نسل هفتم و یک بار در نسل هستم بازی کردم. نسخه دوم رو یک بار و نسخه اسپن اف رو هم یک بار. به شخصه چیزی که میتونم بگم اینه که نسخه اول واقعا فوق العاده بود و یه حس عجیبی داشت که برای من از جنس بایوشاک بود البته نه مثل یابوشاک بلکه فقط حسی از اون جنس. واقعا کیف کردم از هر دو بار تجربه اش. نسخه اول عنوانیه که میتونم در سطح و اندازه ی یک بازی در حد شاهکار نام ببرم ازش. نسخه دوم و اسپن اف برام مثل بازی اول جدید نبودن ولی بازم دو عنوان واقعا فوق العاده و جذاب بودن و کیفیت خیلی بالایی داشتن. امیدوارم که پاسخم کامل بوده باشه.
خیلی ممنون بابت پاسخ دادن.منم کاملا هم نظرم باهاتون درمورد این بازی.راستی،مقاله ی خیلی خوبی بود،به یه سری مقاله با همچین موضوعی واقعا نیاز داشتیم
درود بر شما. خواهش میکنم. خوشحالم که نظزمون یکیه. لطف کردید مطالعه فرمودید مقاله رو و خوشحالم مورد توجهتون قرار گرفته.
مورد ۱ / ۲ / ۳ موافقم
لست ۲ شاهکاره
بازی های دیوید کیج هم عالی و تاثیرگذار هستند
درود بر شما. ممنون از نظرتون. خوشحالم موافق هستید در این موارد با لیست
آقا سعید,
تمامی بازی های این لیست یه طرف
لست ۲ یه طرف
به نظر من آدم اگه واقعا اندازه یک سر انگشت تجربه بازی و لذت بردن از دنیای گیم داشته باشه، همون اینترو بازی و نیم ساعت اول بازی برای دادن انگیزه برای تمام کردن بازی کافیه
به قسمت دعوای الی و جوئل وسط جمع میرسه که دیگه آدم روانی میشه
این بازی به نطرم تلالو تمامی آلمان های با کیفیت ژانر اکشن سوم شخصه…… از اتمسفر تنها بودن بین زامبی ها بگیرید تا تنش و استرس درگیری با گروه wolves
یه تعداد از عزیزان شاید بیان بگن روایت بازی افتضاحه…
والا شخصیتا اصلا بی مثال درست شدن… آنقدر که به جزئیات توجه کردن،اصلا حس هم ذات پنداری بازیباز بیداد میکنه…
اصلی ترین دلیل اینکه بازی از نفس نمیفته اینه که:
بازم همون فرمول موفق ناتی داگ رو پیش گرفتن…
اول با اتمسفر آروم شروع میکنن… حتی ممکنه کاری کنه همپای شخصیتهای بازی گریه کنید…. اما یخورده بعد دقیقا جایی که انتظار ندارید جوری تنش و استرسی بهتون وارد میکنه… اصلا یادتون میره دو دقیقه پیش چی شد… صحنه فرار الی و دینا با اون جیپ جنگی رو یادتونه؟؟ چند دقیقه پیش انگار نه انگار همه جی آروم بود….. اما اینبار چون همه چیز وسیعتر شده… تنش و استرس تو بازی رو چند برابر کردن…
حرف آخرو آقا سعید اول کار زد…..
به این اراجیف که کی چی میگه توجه نکنید…. به قول یه حرف انگلیسی:
The game speech for himself
احسنت به شما. نمره و فروش بازی مشخص میکنه هیترهاش کیا بودن. کسانی که در نمره و خرید بازی نقش نداشتن!!!!! یک کلام خود فروش بازی یعنی همه چیز مشخصه
for itself بازی یه شخص نیست
درود بر شما. خیلی متشکرم از نظرتون. با کلمه به کلمه ی حرفانون موافق هستم. واقعا کسی که با این بازی توهین کنه اصلا یعنی چیز خاصی از گیم نمیدونه. دقت کنید که “توهین” نه گفتن نطرش به صورتی که فقط شخصیه و توهین نمیست با کلماتی مثل بی ارزش و اشغال که بیشتر به خود اون شخص میخوره تا بازی لست ۲
به به سعید جان لست ۲ و بازیای کیجکه جای خود دارن و من با اینا زندگیکردم و میدونی که چقدر عاشقشونم. لست ۲ ذات گیم و هنر و درکنارش سرگرمیه. بعضی دوستان از روند فعال شدن چرخه انتقام ها ایراد میگیرن ومیگن الی چرا اون همه ادم قبل ابیکشت هیچچرخه ای فعال نشد پس. دوستان این یکگیم هست و شما که نمیتونی توی گیم تا رسیدن به ابی راه بری فقط! باید با دشمن درگیر شی اگه قرار بود تک تک دشمنا کشتنشون داستانی پشتش باشه که دیگه میشد رمان! اینا قسمت اکشن بازیه واقعا توقعات بعضی دوستان فرای زمان و تکنولوژی هست!
در مورد بازی های کیج به جز فارنهایت که مشکلات گیم پلی زیادی داشت واقعا پیشرفت کرد کیج و گیم پلی واقعی و عالی رومیشد تو اثار بعدیش دید. به خصوص بیاند ودترویت که گیم پلی های عالی تری دارن.
مرسی از مقاله خوبت سعید جان
با تشکر از اقا سعید بابت مقاله
به به سلام مهدی جان خوب هستی ؟ نمیدونم من رو به یاد داری یا نه :))
حقیقتا قصد نداشتم سر مسئله ایی که اکثر کسایی که بازی tlou رو تجربه کردن موافقن بحث کنم اما یه چیز رو خواستم بگم
اسپویل tlou 2 : اگه بازی نکردید نخونید :
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
مهدی جان اون ایرادی که میگیرن به tlou اولا که کسی دوربین مدار بسته نذاشته ببینه شما دقیقا کیو کشتی و بیاد برات هویت مشخص کنه بیفته دنبالت
ابی اگه اینکارو کرد به این خاطر بود که میدونست یه جوئل نامی پدرش رو کشته و توی اتاقی که با پدرش و مارلین بود علننا مارلین اسم جوئل رو اورده بود ابی هم آتیش انتقامش خاموش نشده بود
انتقام مقوله ایی هست که همیشه توی روانشناسی و مسائل روانشناختی به صورت یه آتیش به تصویر کشیده میشه که این اول خیلی تنده اما کم کم ازش کاسته میشه
ابی توی این یه مورد از ۱۰ تا بعد این همه سال بازم به یاد مرگ پدرش بود و ما میفهمیم چرا یعنی حتی بازی فکر اینجاش رو هم کرده و به ما نشون میده چرا ابی اتیش انتقامش هنوز روشن بوده
توی جهانی که پر از غم و تاریکی و کلیکره قطعا این که شناسایی کنی یه نفر توسط کی کشته شده بسیار سخته و این که میگن اره الی با کشتن بقیه چرخه رو شروع کرده واقعا مضحکه ! با یه بازی سر و کار داریم که برای تک تک این جور مسائل توجیه داره اتفاقا
در مورد رفرنس ها و داستان بازی هم که قبلا زیر نقد سعید عزیز کامل گفتم نظرمو و مفاهیم و نماد هایی مثل گیتار ، قایق ، دریا و تشبیهات اون به نفرت و سیاهی رو هم قبلا بررسی کردیم
در وصف tlou part 2 همون چیزی که قبلا گفتم و الان رسیدیم به مرور زمان میفهمن که این بازی چه مرواریدی در صنعت گیمه
نوع روایت و داستان سرایی این بازی خیلی جلوتر از زمان خودشه و توی مدیو گیم کسانی که کمی سابقه ی گیمری داشته باشن موافق حرف من هستن که نظیر نداشته بازی ایی اینطور روی احساسات اثر بزاره
بعضی ها هم میگن جاه طلبیش کجاست که من توصیه میکنم برن پست های چند ماه قبل رو بخونن اونجا جوابشو پیدا میکنن
یکی از اون جاه طلبی هارو من میگم
بازی وقتی تو از ابی متنفری تورو وادار میکنه در نقش ابی بازی کنی
یکی دیگشو بگم ؟ در ۳ ساعت ابتدایی جوئل که یکی از مهم ترین کارکتر های صنعت گیم هست رو میکشه و عمیقا یه تیر توی قلبتون شلیک میشه
بازم میخواید ؟ بازی الی رو به عنوان یه باس فایت جلو روت میزاره
توی کدوم بازی همچین چیزایی هست ؟ کدوم بازی همچین جرئتی داره ؟ کدوم بازی نمیترسه از اینکه فروشش افت کنه ؟
tlou part 2 اثریه که بالاخره منی که جزوه مخالفان این هستم که گیم هارو هنر بنامیم ( قبلا صحبت کردیم چرا ! مقوله ی هنر یه تعریف داره ، هنرمند داره ، بازی ها اینگونه نیستن و نمیشه سیل عظیمی از بازی هارو هنر حساب کرد ) اما من این اثر رو واقعا هنر داستان سرایی در بازی ها میدونم و امیدوارم ناتی داگ و دراکمن به خاطر نظر کسایی که هیچ اهمیتی به پیشرفت صنعت گیم نمیدن و به اصطلاح کژوال گیمرن نیاد دیگه این نوع روایت رو تکرار هم نکنه
در آینده میبینیم میراث tlou part 2 به کجا میرسه
نمیدونم کامنت من رو خواهید خوند یا نه ولی امیدوارم جواب بدید
اینکه یکسری مسائل به شدت دارک و ناراحت کننده تو بازی به کرات دیده میشه به معنی نویسندگی خوب یا داستان قوی نیستش
کل هدف بازی ایجاد حس تنفر و دپرس شدن هست که اتفاقا تو این کار به شدت موفق میشه ولی نه بخاطر اینکه داستان خوبه،بخاطر اینکه انقدر بد نوشته شده و از قصد به شکل مسخره ای به سمت بد بودن میره که همچین حسی به مخاطب میده
داستان بازی هایی مثل RDR2 (آخر چپتر ۶) و TWD تلتیل(هر فصلش)حس دپرس شدن و عوض شدن زندگی از تاثیر بازی رو از خودشون بجا میگذاشتن و گریه مخاطب رو درآوردن و بخاطر داستان نویسی و روایت خوبشون بود
داستان لست ۲ هم حتی چندین برابر از RDR2 و TWD همچین حسی رو به مخاطب میده ولی همش بخاطر همون نویسندگی بد و از قصد بد بودن اون هم شکل منزجر کننده و تا حدودی مسخره هستش
راجب اینکه چندین سال دیگه مردم راجب TLOU 2 چی فکر میکنن هم حقیقتا بعید میدونم کسی اون موقع این بازی رو یادش باشه چون همین الآن هم بعد ۳ ماه فراموش شده هستش
دنباله بازی ای که ۷ سال راجبش صحبت میشد بعد از ۳ ماه دیگه کمتر کسی اون رو به یاد میاره
البته شاید هم در آینده از TLOU 2 به عنوان بنیان گذار ورود SJW و فمنیسم به صنعت گیم یاد بشه و تا ابد مورد لعن و نفرین گیمرا قرار بگیره
پیمان جان نیل دراکمن بیخود نگفت طرفدارها دو دسته میشن واقعا هم عالی گفت یعنی در مورد این بازیِ بخصوص عمرا اگه نظر دو دسته به هم نزدیک بشه دقیقا مثل دو خط موازی که هیچوقت به هم نمیرسن پس نمیگم چیکار کن یا نکن بجاش پیشنهاد میدم خواستی بکن نخواستی هم نکن.با کسی که خلاف نظرت رو در مورد این بازی داره ، وارد بحث نشو در اکثر موارد ندیدم به جای خوبی برسه.به خاطر این میگم که اعصابها راحت بمونه و ناخودآگاه جنگ اعصاب رخ نده.فکر کنم الان اکثرا نظرِ هم رو به اندازه کافی در مورد این بازی میدونن و شنیدن و به نظرم بحثِ بیشتر ضرورت نداشته باشه اما در نهایت خودت مختاری عزیز.
detroit یعنی ندیدم کسی به اندازه تو بتونه این همه چرت و پرت رو توی یک کامنت جا کنه
این مخالفت هات و نظرات بچه گانه ت خیلی بدرد اون سایت بی در پیکر همسایه میخوره چون اونا هم قشر های خودتن
درود بر شما امیر جان. خیلی متشکرم از لطف شما. واقعا ممنونم که نظر به این کاملی با توضیحات عالی نوشتی.
سلام امیر جان. نظرت روخوندم کامل و دقیق و کاملا باهاش موافقمخوشحالمکه شما داستان بازی رو کامل درک کردی. البته نه این که حتی کوچکترین ایرادی هم نشه از داستان گرفت چون هیچ کتابی هم نیست که همچین ویژگی داشته باشه، اما کسی که لست ۲ رو بازی کرده میفهمه چقدر عالی هس داستانش و به حرفای شما پی میبره.
درود بر مهدی عزیز. مرسی از نظرت مهدی جان. کاملا با حرف هات موافق هستم. تشکر که مطالعه کردی مهدی عزیز.
اگه قسمت بعدی هم وجود داشته باشه دروغ : آندرتیل بخواطر کیفیت و گرافیکش بازی خوبی نیست رو هم بزارید و دروغ : کاپهد مال بچه هاست :-/
بله بسیار عالی بودن هر دو مورد که فرمودید. فکر میکنم لااقل ۲ قسمت دیگه داره مقاله
سلام آقای بابایی. من یه چیزی میخواستم بگم که قبلا هم چندین گفتم نمیدونم دیدین یا نه.(آخه چند وقته زیاد جواب کامنت نمیدین) ما داریم یه اپ میسازیم با نام احتمالی “Game Critic” که نمری ی بازیا رو تو همین ایران مشخص کنیم. کلی مشخصات و چالش و تریلر و والپیپر و ترفندم توش هست. بیشتر دربارش صحبت نمیکنم چون تا منتشر شدنش خیلی مونده. حالا سوالی که از شما و بقیه منتقدهای گیمفا دارم اینه که ممکنه نقداتون رو در اپ ما هم وارد کنید؟؟ و میخواستم بدونم چطور میتونم در وبسایت تبلیغ کنم برا اپ؟؟ ممنون میشم جواب بدین
سلام علی جان. ببخشید اگر یکی دو بار نتونستم جواب بدم به خاطر مشغله. عذرخواهی میکنم از شما. امیدوارم به بزرگی خودتون ببخشید.
بسیار بسیار کار عالی و جالبیه. حتما حمایت ما رو خواهید داشت و خلاصه نقد و نمره رو قرار میدیم اگر چنین برنامه ای به وجود بیاد. برای تبلیغ باید به مدیریت سایت پیام بدین از ادرس ایمیلی که هست. این کار خیلی خوبیه که شروع کردید . انشالله موفق باشید علی جان.
ممنونم. اگر منتشر بشه حتما مطلعتون می کنم از طریق همین کامنتا.
واقعا خیلی گیمفا خوبه. دلیل اولش راهنماهای طولانی و به شدت سخته که میزارین. دوم اینکه جواب کامنتا رو میدین. سوم مقاله های ۱۰ برتر و ویدیو ها و… . باور کنید من همین موضوع اپ رو به وبسایت همسایه گفتم و اصلا محل سگم بهم نزاشتن. دمتون گرم.
تشکر از این مقالات ارزشمندتون اقا سعید
اگه امکانش هست تو قسمت بعدی از nfs heat وnfs rival هم اسم ببرید چون خیلی این بازی هارو بد میدونن
از بازی dark souls 2 هم نام ببرید چون خیلی میگن که این بازی چون اقای میازاکی نقش انچنانی تو ساختش نداشته اصلا بازی خوبی از اب درنیومده
از کل بازی های انحصاری نینتندو هم یه اشاره ای کنید که خیلیا میگن بچگونست واقعا این مورد منو بدجوری حرس میده
در مورد اینقسمت هم من طرفدار بازی های ناتی داگ نیستم(انچارتد و لست اف اس)پس نظر درموردشون نمیدم
ولی در مورد بازی the surge کاملا حق با شماست
به نظر من این مقاله میتونه در جواب یاوه گویی های زومجی در رابطه با مراسم فوق العاده پلی استیشن باشه….. این برنامه به قدری مضحکه که صدای همرو دراورد
سلام و ممنون از آقا سعید آقابابایی برای این مقاله ی زیبا . من نه هیترم نه مایکرو فن نه سونی فن . فقط درباره د لست ۲ میخواستم بگم که یوزر اسکور بازی مشخص میکنه که خود طرفداران بازی هم از داستان ناراضی ان .
من رزیدنت اویل ۷ رو بازی کردم و باید بگم بهترین بازیم تو چند سال اخیره . واقعا نمیفهمم چرا میگن به رزیدنت اویل نزدیک نیست چرا لیون توش نیست چرا کریس نیست . خیلی هم بازی خوب و فوق العاده ایه و به هر کی معرفی کردم تا بازی کنه لذت برده .