جشن در سرزمین رویاها | نقد و بررسی Kingdom Hearts III

مجموعه Kingdom Hearts یکی از خاص‌ترین فرنچایزهای دنیای بازی‌های ویدیویی است. این مجموعه در طول تاریخ حدوداً ۱۷ ساله خود، توانسته با وجود ایده‌های خاص و تقریباً پر ریسک با عناوینی باکیفیت هم نظر منتقدان و هم بازیکنان را جلب کند. ایده‌هایی که شاید جنبه نوستالژی آن‌ها به خاطر حضور شخصیت‌های دیزنی، در صورت اشتباه در پیاده سازی می‌توانستند با ایجاد موجی از انتقادات، این سری را به ورطه نابودی بکشانند اما خوشبختانه در طول این سال‌ها سازندگان در انجام کار خود موفق بوده‌اند. حالا بعد از سال‌ها انتظار پس از معرفی Kingdom Hearts 3، سرانجام این بازی منتشر شده است. در ادامه مطلب به نقد و بررسی این عنوان می‌پردازیم.

از آن جایی که این سری برای بسیاری از بازیکنان ایرانی ناآشنا است، در ابتدا به صورت کلی داستان اصلی سری و تاریخچه‌ای مختصر از نسخه‌های مختلف آن و همچنین روند پر پیچ و خم ساخت این نسخه را توضیح داده و سپس به سراغ نقد خود بازی می‌رویم.

با داستان کلی سری شروع می‌کنیم. اولین نکته‌ای که احتمالاً با دیدن تریلر هر کدام از نسخه‌های این سری توجه شما را به خود جلب می‌کند، حضور شخصیت‌های دیزنی در این بازی است. داستان این سری از جایی شروع می‌شود که سرزمین Destiny Islands که محل زندگی شخصیت‌های اصلی این بازی‌های این سری یعنی سورا، ریکو و کایری (Sora, Riku, Kairi) است، توسط موجوداتی به نام بی‌قلب‌ها (Heartless) مورد هجوم قرار می‌گیرد و سورا دو دوست خود را در جریان وقایع گم می‌کند. در حین این حملات، سورا به شکلی به سلاحی جادویی به نام Keyblade دسترسی پیدا می‌کند که به او امکان مبارزه با بی‌قلب‌ها را می‌دهد. در همین حین، او طی وقایعی وارد سرزمین‌های دیزنی می‌شود. در این جا گوفی و دانلدداک از طرف پادشاه سرزمین دیزنی یعنی میکی موس مأمور شده‌اند که دارنده Keyblade را پیدا کنند تا بتوانند از قدرت او برای مقابله با بی‌قلب‌ها که به سرزمین‌های دیزنی نیز هجوم آورده‌اند استفاده کنند. بدین ترتیب، وقایع اولین نسخه سری رقم می‌خورند و سورا، برای مقابله با افرادی که قصد نابودی تمامی دنیاها را دارند با بسیاری از شخصیت‌های انیمیشن‌های دیزنی که هر کدام دنیای خاص خود را دارند همراه می‌شود. البته خوشبختانه داستان بازی در هر نسخه تکرار نمی‌شود و بیش‌تر عناوین اصلی سری از جمله سه نسخه اصلی یعنی Kingdom Hearts، Kingdom Hearts 2 و Kingdom Hearts 3 هر سه از نظر داستانی در ادامه هم هستند و قرار نیست در هر نسخه با یک داستان کلی تکراری رو به رو باشیم.

اما در مورد تاریخچه سری؛ اولین نسخه سری Kingdom Hearts در سال ۲۰۰۲ و برای PS2 منتشر شد. هر چند ایده بازی و استفاده از بسیاری از شخصیت‌های نوستالژیک دیزنی، ریسک کار را در صورت پیاده سازی اشتباه بالا می‌برد اما به هر صورت، سازندگان به خوبی از پس کار برآمده بودند و بازی با کسب نمرات بالا و میانگین ۸۵ از ۱۰۰، نشان داد که می‌توان روی آن به عنوان یک اکشن نقش آفرینی خوب حساب باز کرد. از نظر فروش نیز بازی وضعیت بسیار خوبی داشت و جزو بازی‌های بسیار پرفروش آن سال بود. در نهایت نیز طبق آمار تا انتهای سال ۲۰۰۶، بیش از ۵٫۶ میلیون نسخه از این بازی در سراسر جهان به فروش رفته بود که آمار بسیار قابل توجهی است. ۲ سال بعد عنوان Kingdom Hearts: Chain of Memories برای پلتفرم همراه Game Boy Advance عرضه شد که با وجود این که عنوان خوبی بود، اما در کل در حد و اندازه‌های بازی اصلی نبود؛ اما پس از آن و در اواخر ۲۰۰۵، دومین نسخه شماره دار سری با نام Kingdom Hearts II در کشور ژاپن منتشر شده و با فاصله‌ای اندک و در اوایل ۲۰۰۶، این بازی برای سایر نقاط دنیا نیز عرضه شد. این بازی توانست همانند نسخه اول بسیار موفق بوده و میانگین نمرات ۸۷ از ۱۰۰ را کسب کرد و در کنار آن، در طول یک سال پس از عرضه‌اش یعنی در اواخر ۲۰۰۶، بیش از ۳٫۵ میلیون نسخه از این بازی به فروش رفته بود. پس از آن در طول چند سال آینده چندین نسخه از این بازی برای پلتفرم‌های همراه مختلف از جمله PSP و DS و حتی نسخه‌های تحت مرورگر آن منتشر شدند که مهم‌ترینشان، نسخه Birth by Sleep بود که در سال ۲۰۱۰ و برای PSP عرضه شد. بعد از این چندین نسخه ریمستر با کیفیت بالاتر از نسخه‌های قبلی سری با عناوین Kingdom Hearts HD 1.5 Remix و Kingdom Hearts HD 2.5 Remix در ابتدا برای PS3 و بعداً برای PS4 عرضه شدند که هر کدام شامل چندین نسخه از سری می‌شدند که از نظر گرافیکی کیفیت بهتری داشته و بعضی از ویژگی‌های جدید نیز به گیم پلی آن‌ها اضافه شده بود؛ اما در تمام این سال‌ها پس از عرضه نسخه دوم، هیچ نسخه اصلی و شماره داری برای سری عرضه نشده بود تا این که سرانجام در روزهای گذشته بالاخره انتظارهای هواداران این سری به پایان رسید و نسخه سوم Kingdom Hearts منتشر شد.

تعداد زیادی از کاراکترهای دیزنی در این بازی جمع هستند. در این جا شخصیت کارتون و فیلم Maleficent را در کنار شخصیت‌هایی همچون گوفی و دانلد داک مشاهده می کنید.

اما همین نسخه سوم هم در طی این سال‌ها روند ساخت بسیار طولانی را سپری کرده است. معرفی این بازی اولین بار در E3 2013 و در جریان کنفرانس سونی برای PS4 معرفی شد و روند ساخت بازی تقریباً از سال ۲۰۱۲ آغاز شده بود اما این روند از همان سال نیز بسیار کند بود چون کارگردان اصلی بازی آقای تتسویا نومورا (Tetsuya Nomura) در آن سال‌ها مشغول کار بر روی Final Fantasy XV بود که البته در آن سال‌ها قرار بود Final Fantasy XIII Versus نام بگیرد. البته آقای نومورا همان سال بعد از E3 اعلام کرد که بازی خیلی زود معرفی شده است و این کار صرفاً برای اطمینان دادن به طرفداران که به خاطر عرضه نسخه‌های فرعی فراوان صبر خود را از دست داده بودند انجام شده است. اندکی بعد نیز Square Enix اعلام کرد این بازی برای Xbox One نیز عرضه خواهد شد. بعد از آن در سال‌های بعد در مراسم‌های مختلف تریلرهای کوتاهی از بازی نمایش داده می‌شد تا سرانجام در سال ۲۰۱۷، اولین تریلر گیم پلی بازی منتشر شد. در این میان، تغییر موتور بازی از موتور داخلی استودیوی ساخت بازی به موتور Unreal Engine 4 نیز باعث ایجاد یکسری تأخیرها در روند ساخت بازی شده بود. به هر حال هر طور که بود، با این تریلر مشخص شد که روند ساخت بازی به خوبی قابل انجام است. پس از این، حضور بازی در رویدادهای مختلف به شدت افزایش یافت و در E3 2018 نیز تریلرهایی از چندین دنیای جدید بازی به نمایش در آمدند. به هر حال هر طور که بود، روند ساخت بازی در ۲۰ نوامبر ۲۰۱۸ سرانجام به پایان رسید و خود بازی نیز در ۲۹ ژانویه بعد از گذشت حدود ۱۳ سال از عرضه آخرین نسخه شماره دار سری، در نهایت به دست طرفداران رسید. در ادامه بررسی دقیق‌تر این عنوان می‌پردازیم.

ابتدا از داستان بازی شروع می‌کنیم. این نسخه از نظر داستانی به نوعی جمع بندی تمامی نسخه‌های پیشین است. در طول این سال‌ها، نسخه‌های مختلفی که برای این سری عرضه شده‌اند، هر کدام داستان بازی را به نحوی جلو برده‌اند و البته بخش‌هایی از داستان نیز در این چند سال به طور سازمان نیافته باقی مانده است. سرانجام در این نسخه قرار است همه این موارد به یک سرانجام و سامان رسیده و خط داستانی مربوط به شخصیت Xehanort که در تمامی این نسخه‌ها نقش اصلی منفی سری بود نیز به پایان برسد. خوشبختانه داستان بازی با وجود این که دنیاهای بسیار گسترده‌ای وجود دارند و موارد بسیار زیادی نیز از نسخه‌های قبل حل نشده باقی مانده، چندان دچار سردرگمی در نحوه روایت نشده و اکثر موارد به خوبی روایت می‌شوند. البته شاید در همین جا یک نقطه ضعف برای بازی به وجود بیاید و آن هم این که اگر به هیچ وجه نسخه‌های قبلی را بازی نکرده و از داستانشان اطلاعی نداشته باشید، شاید در ابتدا نتوانید خیلی با داستان ارتباط برقرار کنید. هر چند به هر حال بعد از چند ساعت از بازی، کلیات داستان بازی را در حدی که بتوانید داستان این قسمت را دنبال کنید، متوجه خواهید شود؛ اما به هرحال کسانی که از داستان نسخه‌های قبلی اطلاع بیش‌تری داشته باشند از داستان این نسخه و اشاراتی که به عناوین قبلی می‌شود بیش‌تر لذت خواهند برد.

این لحظات شلوغ را در مبارزات بازی بارها مشاهده خواهید کرد

نکته مهم دیگر در مورد داستان بازی، استفاده مناسب از دنیاهای مختلف دیزنی –و پیکسار که اکنون زیرمجموعه دیزنی محسوب می‌شود- است. در بازی تعداد قابل توجهی از دنیاهای دیزنی با اسامی مختلف به شکل بسیار خوبی پیاده سازی شده‌اند. از دنیاهای فانتزی نظیر Kingdom of Corona در انیمیشن Tangled و Arendelle از انیمیشن Frozen گرفته تا موارد خاص‌تری مانند Monstropolice در کارخانه هیولاها و حتی انیمیشن‌های قدیمی‌تر نظیر Olympus از دنیای هرکول. حتی دنیای خاصی برای مجموعه دزدان دریایی کارائیب نیز در بازی قرار داده شده است. هر کدام از این دنیاها، داستان‌های مخصوص و خاص خود را دارند که به شکل مناسبی با داستان اصلی بازی پیوند خورده است؛ اما نکته مهم‌تر این است که شخصیت‌های بازی صرفاً به این دنیاها محدود نشده‌اند و حتی از دنیاهایی که در بازی حضور ندارند نیز شاهد شخصیت‌هایی هستیم. مثلاً شاهد موش سرآشپز (رمی) از انیمیشن Ratatouille در بازی هستیم که اتفاقاً حرکاتی مشابه اتفاقات انیمیشن را روی شخصیت اصلی بازی انجام می‌دهد. بسیاری از شخصیت‌های دیگر نیز در بازی حضور دارند که هر کدام به شکل بسیار زیبایی درون این عنوان جای گرفته‌اند و در این نقد و بررسی نیز قصد نداریم بیش‌تر از این سورپرایزهای بازی را برای شما آشکار کنیم.

خود داستان بازی از جایی شروع می‌شود که شخصیت اصلی (سورا) در نسخه Dream Drop Distance، بخش زیادی از قدرت‌های خود را از دست داده و حالا سعی دارد با بازپس‌گیری قدرت‌هایش، برای همیشه جلوی نقشه‌های Xehanort را که شخصیت منفی اصلی داستان در این سری است، بگیرد. در این میان برای شروع کار او به پیش هرکول می‌رود تا از او کمک بخواهد اما در همین حین، ماجراهای جدیدی برای شخصیت پیش می‌آید و به تدریج موضوعات داستانی خاصی آشکار می‌شوند که اهداف جدیدی را نیز برای سورا مطرح می‌کند که برای پیگیری آن‌ها، او مجبور به ورود به دنیاهای مختلف دیزنی نیز می‌شود.

با این وجود داستان بازی در بخش‌های آخر، بیش‌تر روی شخصیت‌های اصلی خود مجموعه Kingdom Hearts متمرکز شده و در اواخر کمتر به خود شخصیت‌های دیزنی پرداخته می‌شود. البته چنین موضوعی را نمی‌توان نکته منفی دانست زیرا نشان می‌دهد که سازندگان به هر حال نخواسته‌اند صرفاً از شخصیت‌های دیزنی استفاده کنند و داستان مخصوص خود این سری را که در تمامی این سال‌ها از عرضه اولین نسخه ادامه داشته است را نیز مورد توجه قرار داده‌اند.

نمونه دیگری از لحظات شلوغ در جریان مبارزات بازی

در مجموعه از نظر داستانی بازی کیفیت بسیار خوبی داشته و در عین حال زمان حدوداً ۳۰ ساعته بازی نیز بسیار خوب و قابل قبول است. به طور کلی استفاده از این تعداد بالای شخصیت، این نگرانی را به وجود می‌آورد که در بخش‌هایی از داستان شاهد گسستگی‌های فراوان باشیم اما خوشبختانه سازندگان به خوبی از پس پیاده سازی داستانی با این تعداد بالای شخصیت‌ها که هر کدام نیز زمینه متفاوتی دارند برآمده است و در کنار همه این موارد، داستان خاص و ویژه خود بازی و دنیای آن نیز به خوبی روایت می‌شوند. البته به هر صورت اگر به هیچ وجه از داستان این سری اطلاعی نداشته باشید، احتمالاً در اوایل بازی کمی سردرگم خواهید بود که به تدریج برطرف می‌شود. در کل از نظر داستانی بازی جذابیت لازم و کافی برای جذب مخاطبان و همچنین کسب رضایت طرفداران قدیمی را داشته و عملکرد تیم سازنده بازی در این زمینه بسیار خوب بوده است.

پس از داستان نوبت گیم پلی بازی می‌رسد. سازندگان سری Kingdom Hearts تا به حال مکانیک‌های بسیار متنوعی را در نسخه‌های مختلف بازی تست کرده‌اند که گاهی اوقات بعضی از آن‌ها خیلی خوب پیاده سازی نشده بودند و بعضی نیز کیفیت بالایی داشتند. سازندگان از همه تجربه‌های خود در طول این سال‌ها استفاده کرده‌اند و سیستم‌های کلی بازی تقریباً در حالتی هستند که همگی آن‌ها در هماهنگی کامل با یکدیگر قرار داشته و ایرادات نسخه‌های قبلی برطرف شده‌اند.

اولین چیزی که در مورد گیم پلی این بازی بررسی می‌کنیم، سیستم مبارزات آن است. در نسخه‌های پیشین سیستم‌های مختلفی برای این بازی تست شده بودند که با توجه به بازخورد بازیکنان، در نهایت برای این نسخه سیستم مبارزاتی همزمان و به صورت Hack and Slash پیاده سازی شد. خوشبختانه پیاده سازی این سیستم توسط سازندگان را می‌توان فوق‌العاده دانست. حرکات شخصیت‌ها و اجرای کمبوهای مختلف در بازی بسیار روان بوده و به راحتی با توجه به Keyblade هایی که در بازی به دست می‌آورید، می‌توانید حرکات مختلف و بسیار متنوعی را به شکلی بسیار روان روی دشمنان اجرا کنید. در این میان علاوه بر شخصیت اصلی بازی، در طول مراحل گوفی و دانلدداک نیز او را همراهی کرده و امکان اضافه کردن دو نفر دیگر نیز به گروه بسته به مراحل مختلف وجود دارد. این افراد نیز در طول مبارزات کمک حال شما بوده و در عین حال امکان انجام حرکاتی تیمی نیز وجود داشته که در هر کدام با انیمیشن مخصوص خود باعث نابودی و آسیب زدن به دشمنان به شکل‌های بسیار گوناگونی می‌شوند. بخش دیگری به نام Disney Attraction یا نیز در طول مبارزات وجود دارد که با استفاده از آن می‌توانید آسیب زیادی به دشمنان بزنید. این حملات شکل ظاهری جالبی دارند و باعث می‌شوند که وسایلی بزرگ شبیه دستگاه‌های بازی دیزنی پارک‌ها در بازی ظاهر شده و به عنوان مثال با یک قطار رنگی و قدرتمند به دشمنان حمله خواهید کرد. علاوه بر این سیستم‌ها، سیستم استفاده از جادو و ارتقای آن‌ها نیز در بازی وجود دارد که باعث می‌شوند مبارزات بازی بسیار لذت‌بخش‌تر و کامل‌تر بشوند.

قطاری که در پایین تصویر قرار دارد، یکی از Flow Attraction های بازی است. این حرکات نوعی حرکت ویژه و بسیار قوی محسوب به حساب می‌آیند و البته در حین اجرای آن‌ها دست بازیکنان برای کنترلشان کاملا باز است.

همه این مکانیک‌ها، باعث شده‌اند که بازی سیستم مبارزاتی بسیار لذت‌بخش و کاملی داشته باشد. از طرفی سیستمی مانند Keyblade های مختلف وجود دارند که بسته به Keyblade ای که شخصیت شما استفاده می‌کند و قابلیت‌هایی که به دست آورده است، هر کدام توانایی‌های ویژه‌ای به او می‌دهند و در عین حال بعضاً باعث تغییر لباس و سلاح مورد استفاده او در مدت زمان مبارزه می‌شوند. بعضی از این قابلیت‌ها قدرت شخصیت را افزایش داده و بعضی دیگر نیز باعث اجرای ضرباتی بسیار قوی با انیمیشن‌هایی منحصر به فرد و خاص می‌شوند. همچنین در حین اجرای بعضی از این حملات امکان شلیک تعداد بسیار زیادی گلوله به سمت دشمنان هم وجود دارد که باعث تضعیف قدرت آن‌ها می‌شود. از طرف دیگر، حملات Disney Attraction نیز صرفاً یکسری حمله با انیمیشن‌های از پیش تعیین شده و مشخص نیستند. بلکه در حین این حملات که به شکل بسیار عظیمی اجرا می‌شوند، شما کنترل شخصیت‌ها را نیز همچنان بر عهده داشته و می‌توانید به شکل پویا، قابلیت مورد نظر را در میدان جنگ کنترل کنید.

سیستم گشت و گذار در محیط نیز بهبود بسیار زیادی پیاده کرده و با اضافه شدن قابلیت‌هایی نظیر بالا رفتن از دیوارها، کندوکاو و جست‌وجو در محیط‌های پهناور بازی بسیار لذت‌بخش شده است. سایر مکانیک‌های پلتفرمینگ بازی نظیر پرش‌ها نیز بسیار روان‌تر شده‌اند و با تغییراتی که صورت گرفته، برخلاف نسخه‌های قبلی دیگر نیازی نیست برای عبور از بعضی محیط‌ها پرش‌های خیلی دقیق و درست در لب مرز انجام دهید و با خیال آسوده‌تری می‌توانید به تجربه بازی بپردازید.

سیستم‌های نقش آفرینی نظیر انتخاب جادوهای مختلف، ارتقای آن‌ها، لباس‌های مختلف و همچنین استفاده از آیتم‌های گوناگون برای بهبود کیفیت مبارزه با دشمنان نیز در بازی وجود دارند. همه این سیستم‌ها باعث می‌شوند که بازی به عنوان یک اثر در سبک نقش آفرینی نیز کیفیت قابل قبولی داشته و توانسته است به خوبی این سیستم‌ها را نیز درون اکشن روان و زیبای بازی قرار دهد.

فارغ از این موارد بازی ترکیب‌هایی از انواع و اقسام بازی‌های دیگر را هم در خود دارد. مثلاً در زمان جا به جا شدن بین دنیاها، شما وارد سفینه‌ای می‌شوید و مانند بازی‌های شوتر فضایی باید با سفینه خود دشمنان دیگر را نابود کنید. در بخش دیگری از بازی که مربوط به دنیای وینی پو می‌شود، بیش‌تر تمرکز بازی بر روی حل معماهای مختلف است و از جنبه مبارزه‌ای بازی کاسته می‌شود. در دنیایی به نام Classic World نیز باید یکسری مینی گیم به شکل بازی‌های خیلی قدیمی را انجام دهید. از طرف دیگر در دنیای دزدان دریایی کارائیب، شاهد نبرد بین کشتی‌ها با استفاده از توپ‌های جنگی بوده و در عین حال نبرد تن به تن بین خدمه کشتی‌ها نیز روی خواهد داد. حتی گشت و گذار در جزیره‌های کوچک درون دریا نیز در بازی قرار داده شده است. به طور کلی هر دنیایی در این بازی ویژگی‌های خاص خودش را داشته و همین باعث می‌شود که با عنوانی به شدت متنوع از لحاظ گیم پلی طرف باشیم. بازی با همین روش توانسته مشکل بسیاری از بازی‌های طولانی را که خسته کننده شدن در اواخر بازی است، برطرف کند و بدین ترتیب در تمام طول بازی مدام با مکانیک‌ها و چالش‌های جدیدی رو به رو خواهید شد که جلوی خسته کننده شدن بازی را به طور کامل می‌گیرد.

مبارزات دریایی نیز در بازی وجود دارند. سازندگان این عنوان به خوبی توانسته اند مکانیک‌های مختلف را در بازی پیاده سازی کنند.

تنها موردی که شاید به عنوان نقطه ضعف در بازی محسوب بشود، این است که بازی از لحاظ سختی نسبتاً آسان محسوب می‌شود و اگر بازیکن حرفه‌ای باشید، احتمالاً با چالش خیلی سختی در مبارزات بازی رو به رو نخواهید شد. البته خود مبارزات بازی و پیاده سازی آن‌ها به قدری خوب و لذت‌بخش هست که حتی با وجود سادگی به انجام بازی بپردازید اما مطمئناً اگر امکان این وجود داشت که بازی از حد فعلی سخت‌تر شود تا برای بازیکنان حرفه‌ای‌تر چالش بیش‌تری ایجاد کند، با عنوان بهتری رو به رو می‌بودیم.

در مجموع و با مواردی که گفتیم، می‌توان گفت که از لحاظ گیم پلی سازندگان توانسته‌اند به خوبی از پتانسیل‌های بازی استفاده کرده و با خلق مکانیک‌های مختلف متناسب با دنیاهای مختلف دیزنی که بازی در آن‌ها جریان دارد، گیم پلی بسیار خوبی را به بازیکنان ارائه کنند. بدین ترتیب با خلق مکانیک‌های مختلف جلوی تکراری شدن بازی نیز گرفته شده و بازی تا آخر ویژگی‌های جدیدی برای ارائه به بازیکن در اختیار دارد. تنها ایراد بازی در این بخش شاید آسان بودن نسبی بازی باشد که ممکن است باعث شود از جذابیت بازی برای بازیکنان حرفه‌ای کاسته شود.

در این تصویر شخصیت خرگوش از دنیای وینی پو را مشاهده می کنید. سازندگان واقعاً خیلی خوب از پس کنار هم قرار دادن این همه دنیای مختلف و گوناگون دیزنی در کنار یکدیگر بر آمده‌اند.

بعد از گیم پلی نوبت به گرافیک بازی می‌رسد. در این زمینه نیز Kingdom Hearts 3 کیفیت فوق‌العاده بالایی دارد. از لحاظ هنری سازندگان بازی عملکرد فوق‌العاده‌ای داشته‌اند. از آن جایی که بازی در محیط‌های مختلفی به وقوع می‌پیوندد، سازندگان صرفاً از یک تم هنری خاص استفاده نکرده و برای هر کدام از دنیاهای بازی شکل و شمایل خاصی طراحی شده است. از طرفی دنیاهای فانتزی مثل Frozen یا Tangled شکلی فانتزی داشته و از طرف دیگر دنیای دزدان دریایی کارائیب، شکل بسیار واقع‌گرایانه‌ای دارد؛ به طوری که شاید اگر برای اولین بار تصاویر مراحل این بخش بازی را به شما نشان دهند، نتوانید حدس بزنید که با عنوانی از سری Kingdom Hearts طرف هستید. این موضوع که بازی یک تم هنری ثابت نداشته باشد، در صورتی که تیمی حرفه‌ای از طراحان هنری روی بازی کار نکنند ممکن است در نهایت باعث مشکلات زیادی در بازی بشود اما خوشبختانه برای این بازی این اتفاق نیفتاده و نتیجه نهایی فوق‌العاده شده است.

وضعیت گرافیک فنی بازی نیز بسیار خوب است. گرافیک فنی بازی متناسب با هر کدام از محیط‌ها، از کیفیت بسیار خوب و بالایی برخوردار است. از طرفی مواردی نظیر بافت‌های موجود در محیط‌ها و شخصیت‌ها همگی طراحی‌های بسیار خوبی داشته و از طرف دیگر افکت‌های بسیار باکیفیتی برای جادوها و حرکات مختلف در بازی قرار داده شده است. سیستم نورپردازی نیز در بازی به شکل مناسبی پیاده سازی شده است. همه این موارد نشان می‌دهند که با وجود این که بازی بر اساس دنیاهای انیمیشنی ساخته شده است، اما سازندگان در پی کاهش کیفیت گرافیکی بازی نبوده و حتی در همین محیط‌های انیمیشنی نیز کیفیت گرافیکی بسیار بالایی را شاهد هستیم. از طرف دیگر برای ضربات شخصیت‌ها و به خصوص ضربات ویژه که تعداد بسیار بالایی هم دارند، انیمیشن‌های بسیار گوناگون و متنوعی طراحی شده است که جذابیت بازی را از بعد بصری افزایش می‌دهد.

همه این موارد نشان می‌دهند که سازندگان از بعد گرافیکی نیز در این بازی کم کاری نکرده و با عنوانی به شدت زیبا طرف هستیم. به جز این عنوان، شما بازی دیگری را پیدا نمی‌کنید که این تعداد از دنیاهای دیزنی را با چنین کیفیت فوق‌العاده‌ای پیاده سازی کرده باشد و برای هر کدام نیز توانسته باشد گیم پلی بسیار خوبی را متناسب با فضای آن عنوان فراهم کند.

بعید است کسی این تصویر را برای اولین بار ببیند و متوجه شود که مربوط به بازی Kingdom Hearts 3 است

از لحاظ موسیقی و صداگذاری نیز سازندگان کم کاری نکرده‌اند. آهنگساز بازی خانم یوکو شیمومورا (Yoko Shimomura) در تمام این سال‌ها وظیفه ساخت موسیقی متن برای سری Kingdom Hearts را بر عهده داشته‌اند که در هر نسخه نیز با موسیقی بسیار فوق‌العاده و شاهکاری رو به رو بوده‌ایم. قطعات طراحی شده برای بازی فضاهای مختلفی داشته و هم شاهد قطعاتی با ریتم سریع برای بخش‌های هیجان انگیز بازی بوده و هم شاهد قطعات آرام و ارکسترال برای بخش‌های احساسی‌تر و قسمت‌هایی نظیر منوی اصلی بازی هستیم. همچنان شاهد قطعات معروف سری نظیر Dearly Beloved که در منوی بازی پخش می‌شود نیز هستیم اما حتی همین موسیقی‌ها نیز با تغییراتی همراه بوده و ضمن حفظ تم و ساختار کلی اثر، آهنگ‌های جدیدی بر اساس نسخه‌های قدیمی‌تر ساخته شده‌اند تا حتی در این بخش نیز در بازی کم‌کاری صورت نگرفته باشد.

در زمینه صداگذاری نیز بازی فوق‌العاده است. همه قسمت‌های بازی به خوبی صداگذاری شده است و این صداگذاری‌ها نیز در اکثر موارد توسط صداگذاران اصلی شخصیت‌ها در مجموعه‌های دیزنی و پیکسار انجام شده است. احتمالاً اگر مدت‌ها باشد که انیمیشن‌های سنتی و قدیمی دیزنی را ندیده باشید، شنیدن صدای بامزه دانلدداک شما را به خنده خواهد انداخت.

نتیجه‌گیری نهایی:

در کل، Kingdom Heart 3 عنوانی بسیار خوب و خوش ساخت است که به خوبی توانسته از پس پیاده سازی دنیاهای مختلف دیزنی و پیکسار و همچنین طراحی مکانیک‌های منحصر به فرد برای هر کدام از این دنیاها بربیاید. از نظر مواردی نظیر گرافیک، موسیقی و صداگذاری نیز بازی بسیار باکیفیت بوده و سازندگان هر چیزی که لازم بوده را برای لذت‌بخش و زیباتر کردن بازی انجام داده‌اند. اگر از طرفداران این سری هستید که قطعاً نیازی به توصیه این عنوان به شما نیست و خودتان می‌دانید قرار است با چه چیزی طرف باشید ولی حتی اگر تا به حال این سری را تجربه نکرده‌اید هم پیشنهاد می‌کنم حتماً این عنوان زیبا و فوق‌العاده را تجربه کنید؛ شاید در ابتدا کمی نسبت به داستان بازی ناآشنا باشید ولی این مشکل به مرور برطرف شده و به هر حال در همین زمان نیز می‌توانید از سایر عناصر بازی لذت ببرید.