روزی روزگاری : برادرجان نمیدونی چه دلتنگم… | نقد و بررسی بازی Brothers : A Tale of Two Sons
بازی Brothers : A tale of Two Sons ابتدا سال ۲۰۱۳ برای PC و کنسولهای نسل هفتم منتشر شد و توانست نظر اکثر منتقدین را به خود جلب کرده و در نهایت برای نسخه PC متای ۹۰ را به دست آورد و در ادامه بر روی پلتفرمهای دیگر ازجمله کنسولهای نسل هشتم نیز منتشر شد و بازخوردهای مثبتی نیز دریافت کرد. . برادرها : افسانهی دو پسر، داستان و ماجراهای دو برادر را روایت میکند که در پی یافتن اکسیر حیات برای نجات پدر بیمارشان از مرگ، راهی سفری طولانی میشوند. ماجرای ۴ ، ۵ ساعته جذاب و پرپیچ و خمی که در ادامه با یکدیگر ابعاد مختلف آن را بررسی خواهیم کرد. لازم به ذکر است که این نقد برای نسخهی PC نوشته شده است.
داستان
ابتدا با مهمترین و بهترین بخش بازی یعنی داستان آن شروع میکنیم. این بخش پنج دقیقهی ابتدای بازی را لو میدهد. بازی با میانپردهای شروع میشود که از همان ابتدا ما را شریک غم و اندوه برادر کوچک میکند. او گریان بر سر مزار مادر خود نشسته و صحنهی مرگ او را به یاد میآورد. به یاد میآورد که تلاش کرد تا مادر را از غرق شدن نجات دهد اما توان و قدرت انجام آن را نداشت. سپس برادر بزرگتر او را صدا میزند تا پدر را که حال وخیمی دارد باهم نزد طبیب روستا ببرند. طبیب میگوید که کاری از دستش ساخته نیست. انگار غم این خانواده تمامی ندارد و اندوه و رنج مرگ یک عزیز، قرار است به شکل دیگری بر سر آنان آوار شود. اما خب یک راه برای زنده ماندن پدر وجود دارد و آنهم یافتن اکسیر حیات است که اگرچه دور است، اما بهغیراز یافتن آن، چارهای نیست. بازی تقریباً در همین میانپردهی اول ما را عمیقاً درگیر و همدرد این خانواده میکند. قطعاً بازی نمیتواند تا پایان همینقدر تیره و غمگین بماند و شاهد فرازها و نشیبها و خوشیها و غمهای بسیاری خواهیم بود اما بهطورکلی غمی در سراسر بازی نهفته که گویی از دید سازندگان، واقعیت این جهان است و باید آن را پذیرفت و با آن کنار آمد. در بازی ماجراهایی را تجربه خواهیم کرد که بهشدت تأثیرگذارند و تا مدتزمانی طولانی در ذهنمان باقی میمانند. داستانهای مملو از عشق و نفرت، از وفاداری و خیانت، از صداقت و دروغ، از انسانیت و رذالت که همه و همه در غالب افسانههای دوران کودکیمان بسیار ساده روایت میشوند. خردهداستانهایی که تا پایان بازی نهتنها خستهکننده نمیشوند، بلکه هرلحظه جذابتر و بدیعتر به نظر میرسند
نکتهای که در سراسر بازی بهشدت اما کاملاً نامحسوس جاری است، دیدگاه روانشناسانه و پرمایهی سازندگان به روابط شخصیتهاست. معمولاً در خانوادهای با دو فرزند با اختلاف سنی بالای دو سه سال، فرزند بزرگتر مسئولیت بیشتری میپذیرد و به اصول اخلاقیای که توسط والدین به فرزندان منتقلشده، پایبندتر است. همچنین از اعتمادبهنفس بیشتری هم بهره میبرد زیرا در اغلب بازیهای دوران کودکی مقابل برادر خود پیروز شده. حالآنکه فرزند دوم، اغلب اوقات به نسبت سن خود باهوشتر و زیرکتر از فرزند اول عمل میکند. دلیل این امر آن است که از خواهر یا برادر بزرگتر بسیار آموخته و همیشه همنشین فردی بوده که چند سال بیشتر از خود تجربه داشته است. در داستان ما برادر کوچکتر به خاطر مقصر دانستن خود در مرگ مادر، همیشه احساس عذاب وجدان و ناتوانی میکند و بهشدت به برادر بزرگ خود وابسته است. سازندگان بازی Brothers هم کاملاً این تجربیات روانشناختی را در بازی خود رعایت کرده و رابطهی عمیق این دو برادر را جانمایهی داستان بازی قرار دادهاند که این امر ارزش بازی را بسیار بالا میبرد.
گیمپلی
یک بازی هراندازه که دارای داستان خوب و جذابی باشد، نهایتاً باید گیمپلی خوبی هم داشته باشد تا به موفقیت برسد. اولازهمه ذکر این نکته ضروری است که کنترل این بازی خاص است و من بهشخصه در بازی دیگری این نوع کنترل را مشاهده نکردهام. در این بازی باید همزمان هر دو برادر را باهم هدایت کنیم که چه بر روی کیبورد و چه دسته، این امر بسیار چالشبرانگیز خواهد بود. آیا تابهحال سعی کردهاید که با یک دست خود دایره و با دست دیگر مربع بکشید؟ دقیقاً همین چالش را در این بازی هم خواهید داشت. نکتهای که در ابتدا کمی نگرانتان خواهد کرد اما بعد از حدود نیم تا یک ساعت متوجه خواهید شد که به توانایی جدیدی دست پیداکردهاید و خواهید توانست نسبتاً راحت دو برادر را کنترل کنید. مطمئناً این یادگیری برایتان تجربهای بسیار لذتبخش خواهد بود. سازندگان باهوش بازی با نبوغ خود کاری کردهاند که این نوع کنترل به ابزاری برای نشان دادن نزدیکی این دو برادر هم تبدیل شود که بهتر است چگونگی آن را خودتان مشاهده کنید. درواقع اگر این نوع هدایت در مورد دو فرد غریبه بود نمیتوانست تا این اندازه جذاب باشد. گیمپلی بازی نیز درمجموع روان و خوشدست بوده و ترکیب آن با مناظر زیبای بازی تجربهی لذتبخشی را به همراه دارد.
در مورد معماهای بازی شاهد معماهای شاهکاری مثل معماهای بازیهای Limbo یا Unfinished Swan که همگی بدیع و خلاقانه باشند نخواهیم بود اما معماها هیچگاه هم بیمنطق و خستهکننده نیستند. معماهای بازی نه آنقدر سادهاند که جذابیت نداشته باشند و نه آنقدر زمانبر و وقتگیر که ریتم خوب داستان را برهم بزنند. اما اگر معماها اندکی چالشیتر بودند و نیاز به خلاقیت بیشتری داشتند درمجموع شاهد تجربهی بهتری بودیم.
گرافیک
میرسیم به گرافیک بازی که طبق معمول از دو منظر فنی و هنری قابلبررسی است. گرافیک فنی بازی طبیعتاً در برابر بازیهای بزرگِ با گرافیک بالای نسل هشتم حرفی برای گفتن ندارد اما قطعاً کیفیت آن را تحسین خواهید کرد و از آن کاملاً راضی خواهید بود. دلیل این امر آن است که با یک بازی کوچک مستقل نهایتاً ۵ ساعته طرفیم که یک و نیم گیگابایت هم بیشتر حجم ندارد و همچنین تمی کارتونی دارد و در این مقیاس و در مقایسه با بازیهای مستقل مشابه، گرافیک بازی واقعاً باکیفیت است. همچنین من پس از چهار بار تمام کردن بازی باگی در آن مشاهده نکردم.
برخلاف گرافیک فنی، گرافیک هنری در بازیهای مستقل یا ایندی معمولا بسیار تعیینکننده بوده و گاهی نیز برگ برندهی یک بازی بهشمار رفته است. در مورد گرافیک هنری این بازی فقط و فقط میتوان از واژههاای چون شاهکار، بی نظیر یا فوقالعاده استفاده کرد. بازی مانند سفری است در سرزمینی پررمزوراز، پر از زیبایی. محیطهایی متنوع از درون غار گرفته تا کوههای یخزده. از جنگلهای سرسبز گرفته تا روستاهایی با ساکنینی که کاملاً پویا و زنده خلقشدهاند. شاید گفتن این جمله تکراری باشد اما در بازی بسیار پیش میآید که دسته یا کیبورد را کنار بگذاریم و فقط و فقط تماشا کنیم. حتی برای این منظور نیمکتهایی در بعضی مناطق بازی تعبیهشدهاند که روی آن بشینیم و منظرهی روبرو را همچون تابلویی نقاشی تماشا کنیم. یادم میآید روزی دوستی که خیلی هم بازی نمیکرد از من خواست بازیای را به او معرفی کنم که بتواند در آن سفری انجام دهد و به جاهایی برود که در واقعیت امکان انجام آن را ندارد. بلافاصله همین بازی را به او معرفی کردم زیرا واقعاً مثل سفری رؤیایی است که هیچگاه نمیتوانیم در زندگی واقعی شبیه آن را تجربه کنیم.
صداگذاری و موسیقی
صداگذاری در بازی بهخوبی انجامشده و صداهای طبیعت مثل رود و باد و یا زوزهی گرگها و پارس سگها، صدای بازی کودکان روستا و … کاملاً طبیعی کارشدهاند تا هر چه بیشتر ما را در بازی غرق کنند. شخصیتها در بازی صحبت میکنند اما نه به انگلیسی، حتی نه به آلمانی و نه به فرانسوی و فارسی. آنها به زبان خودشان صحبت میکنند که زبان ابداعی بازی است و بیشتر شبیه آواهایی است که انسانهای نخستین به کار میبردهاند. باوجود این نوع حرف زدن عملاً دیالوگی را نخواهیم شنید اما تکتک افکار و احساساتشان از چهره و لحن گفتار و نگاهشان پیداست. این امر از طرفی باعث به وجود آمدن تجربهای یگانه در بازی شده که مثل آن را جایی ندیدهایم و از طرفی دیگر بازی را از ظرف مکان و زمان خارج کرده و ارتباط با دنیای آن بسیار عمیقتر و نزدیکتر شده است. موسیقی بازی در یککلام محشر بوده و زیبایی بازی را دوچندان کرده است. نتهای سادهای که در قطعهی اصلی بازی با ویولن به محزونترین شکل ممکن نواخته میشوند در کنار سازهای دیگر که به آن زینت میبخشند همیشه و همیشه زیبا و دلنشیناند و روح را نوازش میکنند. موسیقیای که نهتنها کاملاً هماهنگ با محیط و داستان بازی است بلکه میتوان خارج از بازی هم آن را بارها و بارها شنید و لذت برد.
جمع بندی
Brothers : a tale of two sons سفری است کوتاه اما عمیق. سفری است رؤیایی به سرزمینهایی خیالی و مناطقی با مناظر بدیع و زیبا. سفری است خاطرهانگیز و پرماجرا. شروعی طوفانی و دارد و پایانی بسیار تأثیرگذار که تا مدتها در ذهنمان باقی میماند. ترکیب داستان بازی با گیمپلیای جالب و نو در کنار موسیقی زیبا و گرافیک هنری بینظیر همه و همه همزمان، اوج لذت را به همراه دارند. اگرچه لذت بردن از اینهمه زیبایی مخاطب خاص و عمیق میخواهد اما سادگی آن میتواند پلی باشد برای مهاجرت مخاطب عام از بازیهای عظیم تجاری و تکراری به آثاری کوچک که عشق و معرفت در تاروپودشان جاری است.
پر بحثترینها
- ادعای مدیر سابق Sweet Baby: استودیوها سراغ ما میآیند تا داستان بازیهایشان را بهبود دهیم
- مشخصات کامل سختافزار پلی استیشن ۵ پرو فاش شد
- مدیرعامل پلی استیشن: طرفداران باید انتظارات خود را کاهش دهند، PS5 Pro یک کنسول نسل بعدی نیست
- سازنده سابق راکستار: مردم سالها از واقعگرایی GTA 6 صحبت خواهند کرد
- ۷ بازی مخفیکاری با پیشرفتهترین هوش مصنوعی دشمنان
- ادعای سازنده Concord: اثری ساختیم که تجربه فوقالعادهای را به گیمرها ارائه میدهد
- تهیهکننده Final Fantasy: اسکوئر انیکس میخواهد بازیهای آینده را همزمان روی Xbox منتشر کند
- شمار بازیکنان همزمان Dragon Age: The Veilguard در روز عرضه به بیش از ۷۰,۰۰۰ نفر رسید
- نقد و بررسی فیلم Joker: Folie à Deux | هیچ جوکری وجود ندارد
- Horizon Zero Dawn Remastered در زمان عرضه روی استیم تنها ۲.۵ هزار بازیکن فعال داشته است
نظرات
عجب بازی بود خیلی باهاش حال کردم من با رفیقم بازی کردم رو کامپیوتر برا همین هم به بازی جدید این سازنده خیلی امید دارم نقد خوبی بود ولی اگه من باشم بهش میدم ده
ممنون مجتبی جان لطف داری. من هم تجربه بازی دو نفره رو داشتم و جالبه ولی پیشنهاد می کنم حالت تک نفره رو هم امتحان کنی :yes:
ممنون بابت نقد :rose:
دوستان اگر نسخه کنسولی رو تجربه نکردین حداقل نسخه موبایلشو دانلود کنین
مرسی صالح جان :rose:
احسنت و خسته نباشید به هامون معتقدی عزیز به خاطر انتشار نخستین مطلبش در وبسایت بزرگ گیمفا و نقد خوب و مفید زیبا از یک بازی زیبا. منتظر خوندن مقالات بعدی شما هستیم انشالله.
ممنون سعیدجان عزیز که مثل برادر بزرگم حمایتم می کنی و تعریفت بدون هیچ تعارفی باعث افتخاره :yes: 🙂
این بازی یک ماه قبل از انتشار برای pc و بقیه کنسولها برای Xbox 360 منتشر شد. پاراگراف اول باید اصلاح بشه.
ممنون دوست عزیز از کمکت ، اصلاح کردمش 🙂
به به اقا هامون پس به جمع نویسندگان پیوستی به عنوان اولین نقدت هم خوب بود لذت بردیم :rose:
خیلی خیلی ممنون ، نظر لطفته :rose:
من اینو بازی کردم…همینقدر بی نظیره…مرسی بابت نقد :yes: :rose:
خیلی خیلی ممنون :rose: 🙂
این بازی بی نظیره مخصوصا مراحل برفیش با اون گرافیک و معماهای عجیب
ممنون آقای معتقدی بابت نقد زیبا
قطعا همین طوره! ممنون از شما 🙂
پایان این بازی یکی از برترین و تاثیر گذارترین پایان ها بود و از جمله معدود صحنه هایی بود که اشکم دراومد واقعا .در یه کلام معرکه بود .ممنون از مقاله زیباتون.به خاطد همین شاهکارش به شدت منتظر بازی جدیدش هستم و اون رو در کامپیوتر شیشصد میلیاردیم تجربه خواهم کرد :chicken2:
و در پایان یک جمله از سازنده این بازی که بسیار تاثیر گذار بود:
F…k the oscar 😥
ممنون دوست عزیز، دقیقا در مورد پایان بازی همین طوره که میگین :yes:
تو نسل ٧ از بازی کردنش بی نصیب موندیم و متاسفانه دسترسی ب pc هم ندارم :-(( برای نسل ٨ هم ک نیس 🙁 واقعا حیف
نقد خیلی خوبی بود خسته نباشی رو گیم های خوب قدیمی بیشتر مانور بدین مخصوصا الان ک گیم جدیدی نمیاد
حمید جان ممنون
برای نسل ۸ هم به صورت دیجیتالی موجوده
به عجب مقاله ای آقا هامون مثل اینکه شما هم به جمع نویسنده ها پیوستی بهت تبریک میگم
راستی نمیدونم درست میگم یا نه یادم هست به انیمه بود که همین داستان رو داشت کسی میدونه ؟
مرسی دوست عزیز. ممنون
آخ آخ آخ من این رو فکر کنم رو پلاس دارم ا … ولی وای بر من که بازی ش نکردم آخر سر
Joseph Fares، داداش! امیدوارم بازی جدید ت م موفق بشه
این اثر در نوع خودش فوقالعاده زیبا بود دوستانی که تونستن با این عنوان ارتباط برقرار کنن از تجربه papa & yo غافل نشن
بی نقصه این بازی
خیلی خوبه
بازی بی نظیر! یکی از نکات جالبش حرف زدنشون بود که مطمئن نیستم ابداعی بود یا نه. صحنه آخر فوق العاده دردناک بود
کچه پس کوچه خاکی
در و دیوار شکسته
ادمای روستایی
با پاهای پینه بسته!
اگر سازندگان میدونستن حتما این اهنگ داریوش رو موسیقی متن بازی قرار میدادن!
به به
هامون جان واقعا لذت بردم،ممنون از نقد برسی این بازی
مشتاق شدم حتما این عنوان کم نظیرو بازی کنم
ممنون از شما دوست عزیز :rose:
در یک کلام عالی.الان یک ساعته که بازیرو تموم کردم و واقعا لذت بردم.داستان عالی و غمگین 😥 گرافیک محشر و گیم پلی جالب و خوب.حیف که بیشتر نبود حداقل یکی دو ساعت دیگه اگه بود خیلی خوب میشد.ولی در کل عالی بود تا مدت ها فراموشش نمیکنم :smug: