حماسه‌ای نو آفریده‌اند | نقد و بررسی بازی Dark Souls 3: Ashes of Ariandel - گیمفا
حماسه‌ای نو آفریده‌اند | نقد و بررسی بازی Dark Souls 3: Ashes of Ariandel - گیمفا
حماسه‌ای نو آفریده‌اند | نقد و بررسی بازی Dark Souls 3: Ashes of Ariandel - گیمفا
حماسه‌ای نو آفریده‌اند | نقد و بررسی بازی Dark Souls 3: Ashes of Ariandel - گیمفا

حماسه‌ای نو آفریده‌اند | نقد و بررسی بازی Dark Souls 3: Ashes of Ariandel

میثم عبداللهی پور
۰۸:۵۰ ۱۳۹۵/۰۸/۱۱
حماسه‌ای نو آفریده‌اند | نقد و بررسی بازی Dark Souls 3: Ashes of Ariandel - گیمفا

“حماسه گونه‌ای از متون وصفی است که به توصیف اعمال پهلوانی و افتخارات و بزرگی‌های قومی یا فردی می‌پردازد.” این جمله ساده ترین تعریفی است که می توان از یک حماسه ارائه کرد. موضوع مهم تر از تعریف کردن حماسه این است که داستان های حماسی و پهلوانی اصول و قوائدی دارند که کمتر پیش آمده در بازی های رایانه ای شاهد رعایت شدنشان باشیم. به طور خاص می توان گفت که حماسه در بازی های رایانه ای و مخصوصاً در این روز ها خلاصه شده در گرافیک های واقع گرایانه و داستان هایی وسیع، با یک سری شخصیت های بزن بهادر که اعمالشان معمولا منجر می شود به نجات دادن دنیا. اما متاسفانه در همین بازیه های بزرگ و البته به شدت هم دوست داشتنی، فرمول اصلی حماسه سازی فراموش شده است. فرمولی که شاید منِ نگارنده هم با آن آشنا نباشم، اما به دلیل مواجه شدن با داستان های حماسی بسیار، درک اندکی از آن را در خود بیابم. قضیه از این قرار است که حماسه سرایی در واقع  به مسائل داستانی و طرز چینش رخ داد های قصه باز میگردد، به بسط مفاهیم درون داستان مربوط است و نه به ساخت شخصیت های خفن که همیشه پیروز باشند، چه بسا که در حماسه هایی کهن از سرزمین های مختلف شاهد تباه شدن و حتی افول قهرمان ها هستیم، قهرمان هایی که گاه در چنگال شیطان اسیر می شوند و گاهی هم در عمق دره مرگ گرفتار.
در سال های اخیر و مخصوصا در نسل هشتم، شاهد بازی هایی هستیم که با وجود داستان های بسیار عظیم و دوست داشتنی، فاصله ای بسیار از مفهوم اصلی حماسه دارند. در ابتدا باید گفت که بهترین بستر بازی های رایانه ای برای حماسه سرایی را می تواتن در سبک نقش آفرینی یافت، سبکی که به علت وجود داستان های گسترده و چند لایه استعدادی غریب برای روایت کردن حماسه ها را ایجاد می کند. اما چطور است که بازی شاد و شنگولی مثل سری افسانه زلدا، حماسه ای غنی تر است نسبت به سری عصر اژدها؟ و این چگونه ممکن است؟

dlc1 keyart v2

آفرینش یک حماسه نو

به هیچ وجه قصد زیر سوال بردن داستان زیبای سری عصر اژدها را نداریم، ما به طور قطع هم می توانیم بگوییم که در حماسه سرایی و ایجاد کردن حس های مربوط به آن، سری افسانه زلدا به شدت موفق تر از بازی های بزرگی همچون عصر اژدها ۳ و حتی اسکایریم ظاهر می شود، و دلیل اصلی آن چینش درست و دقیق است. چینشی که شاید توان و مهلت توضیح دادنش در این مقاله نگنجد، اما در قدم اول این عمق یک اثر حماسی است که آن را از دیگر آثار متمایز می کند و نه صرفاً وسعت آن. در مرحله اول حماسه ها به شدت جدا از عنصر زمان و مکان روایت می شوند و به هیچ وجه درگیر بعد زمانی نیستند. به عنوان مثال، هیچ کدام از ما می دانیم داستان های هرکول و ۱۲ خان معروفش در چه زمانی رخ داده است.
حماسه ها برخلاف داستان های قهرمانی دوران معاصر ما پر هستند از عقاید، آموزه ها و البته داستان هایی که به شکلی تمثیل گونه درس های بزرگی در زندگی را به انسان ها می آموزند. همچنین در حماسه ها معمولا شاهد داستان هایی از شکل گیری تمدن یک ملت، شکل گیری شهر ها و یا حتی شکل گیری دنیا هستیم. حماسه ها با یک چینیش دقیق در نوع روایت، آموزه ها، اتفاقات پر غلو و البته داستان یک یا چند قهرمان شکل می گیرند. چینشی که باید علاوه بر ایجاد کردن احساسات گوناگون در مخاطب باعث ایجاد شدن تغییراتی هرچند اندک در خواننده هایش شود.
حال بگذارید بازگردیم به داستان بازی های رایانه ای، در طول دوران موفق این صنعت، بازی های بسیاری بوده اند که حتی با وجود کمبود تکنولوژی و وجود نداشتن گرافیک های عظیم، توانسته اند داستانی به شدت حماسی و البته درگیر کننده را روایت کنند که علاوه بر ایجاد احساسات مختلف در بازیباز، بر نگرش و طرز تفکر او هم اثر گذار باشند. یکی از مثال های خوب برای این گونه از بازی ها، سری میراث کین است. بازی ای که به طور دقیق یک داستان حماسی را روایت می کند و حتی در سبک نقش آفرینی هم جای نمی گیرد.
باید گفت که متاسفانه در حال حاضر نگرش ما، به عنوان مخاطبین این صنعت، نسبت به داستان های حماسی تغییر کرده است، به نوعی که شاید فراموش کرده ایم که با چینش درست المان های داستانی می توان به یک حماسه دست یافت و با چینش غلط همان عناصر، دقیقا همان عناصر به یک داستان ساده. بگذارید مثالی ساده و در یک روایت تمثیلی برایتان بیاورم تا به طور دقیق تری با مفهوم تفاوت داستان حماسی و غیر حماسی آشنا شوید.

روزی شیخ اجل، سعدی شیرین سخن، در جمعی نشسته بود؛ سخن از حکیم فردوسی و اشعار حماسی ایشان به میان آمد، سعدی معتقد بود که سرودن اشعار حماسی فردوسی، اگرچه شایسته تقدیر و توجه است، اما کار چندان مشکلی نیست و او هم می تواند اشعاری مانند فردوسی بسراید. از آنجا که شهرت سعدی به غزلیات عارفانه و عاشقانه بود، شنیدن این سخن از شیخ برای حاضرین جالب توجه بود. سعدی برای اثبات ادعای خود دو بیت شعر حماسی سرود:

خدا کشتی آنجا که خواهد برد
اگر ناخدا جامه بر تن درد

و همه اعتراف کردند که ادعای شیخ درست است. شب هنگام  سعدی در خواب فردوسی را دید که در مقابلش ایستاده است ، حکیم در حالی که به سعدی خیره می نگریست، فرمود:

برد کشتی آنجا که خواهد خدای
اگر جامه بر تن درد ناخدای

darksouls0002

منم من، سنگ تیپاخورده رنجور/ منم، دشنام پست آفرینش، نغمه ناجور (آریندل، یکی از شخصیت های اصلی این بسته الحاقی)

از این روایت می توانیم به این موضوع برسیم که این فقط ابزار ها و ظواهر نیستند که در ساخت یک اثر عالی نقش دارند، بلکه عنصر اصلی برای ساخت و خلق یک اثر جاودان، توانایی استفاده درست و به موقع از این ابزار ها است. حماسی بودن یک اثر نه به طول و عرض آن ربط دارد و نه به پولی که بابتش پرداخت می شود، یک اثر وقتی حماسی تلقی خواهد شد که با جای‌گذاری درست عناصر، عمقی بی وصف به اثر داده شود. عمقی که بتواند مخاطبان را در خودش غرق کند و آن ها را از دنیای واقعی دور کند، طوری که گاهی زندگی واقعی خودشان را از یاد ببرند. هیچ حماسه ای با گسترش بی معنی کلماتش ارزشمند نمی شود، این معنای نهفته در پس کلمات است که ارزش یک اثر را نمایش می دهد.
در صنعت باز سازی بسیارند کسانی که بهترین ابزار ها و حتی ایده ها را در اختیار داشته اند و هیچ تحویلمان داده اند. اما به تازگی و در چند سال اخیر، مردی ظهور کرده که علاوه بر داشتن ایده های ناب، دقیقاً می داند چطور و چگونه با چینش درست عناصری که در دست دارد، یک شاهکار خلق کند. این مرد کسی نیست جز هیدتاکا میازاکی (Hidetaka Miyazaki)، سازنده ای که با گسترش دادن المان های قصه گویی محیطی کاری و درست و به جایش کاری می کند که مخاطب هم با تمام وجود همراه بازی رشد کند. میازاکی در بازی هایش سیر تحول قهرمان داستان را به تصویر می کشد، یکی از مهمترین عناصر داستان پردازی، اما این سیر تحول و رشد به گونه ای دقیق و درگیر کننده به خورد مخاطب داده می شود که بعد از مدتی کوتاه او را هم همراه خودش بزرگ می کند، متحول می کند. این سیر تحولِ عظیم از پشت صفحه های دیجیتالی پا به عرصه واقعیت می گذارد و ما را هم همراه خودش، پرورش می دهد تا سرسخت تر شویم، بهتر تصمیم بگیریم و همچون قهرمان بازی، با انسانی که در ابتدای شروع این سفر بوده ایم متفاوت باشیم.

سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت،سرها در گریبان است

سری دارک سولز همیشه با یک جور گنگی خاص هم پیمان بوده است، یک جوِ بی انتها و سنگینِ سرشار از تضاد که مدام شما را پس می زند و بی وقفه شما را فرا می خواند، این حس عجیب اصلاً بی شباهت به زندگی واقعی نیست. به لطف قصه گویی بی همتای محیطی و دیالوگ های کوتاه، اما عمیق، بازیباز ها همیشه خودشان را در موقعیتی پیدا می کنند که سال هاست از گم شدنشان در دنیای غنی سری سولز می گذرد.
این دنیای غنی و پر رمز و راز، بستر مناسبی است که همه طرفداران سری را با تئوری های دقیق و زیبا به سمت خود بکشاند تا با همفکری خودشان، داستان عمیق و طولانی بازی را شکل دهند، داستانی که فقط با ارائه سرنخ هایی هوشمندانه و زیبا از جانب سازنده ها همراه است. نه روایتی در کار است و نه صحنه های سینمایی و میان پرده های قصه گو. و شاید، شاید بزرگترین عامل موفقیت سری بازی های ارواح تاریک هم در همین نکته نهفته باشد، داستانی که با تعامل فکری شما شکل می گیرد، با تخیلات شما بسط داده می شود و با همه ساده بودنش، آنقدر عمیق و درست چیده می شود که هر مخاطبی را غرق خودش می کند.

dark souls ashes of ariandel 5

نگه جز پیش پا را دید، نتواند/که ره تاریک و لغزان است ( ترس و تنهایی در محیط ها موج می زند)

در گام اول باید به این موضوع فکر کنیم که نبوغ بیمارگونه این سازنده های خوش ذوق بوده که باعث شده، محیطی با چنین جزییاتی خلق کنند و به وسیله آن داستان مورد نظرشان را تعریف کنند. داستانی که چارچوبی کلی از آن را فقط در دیالوگ ها، طراحی محیط و البته توضیحات گنجانده شده در آیتم ها می توان یافت. و بعد نوبت خودمان است که دست به کار شویم. و این اوج هنر حماسه بافی است، حماسه ای که با تعامل مخاطب شکل می گیرد، رشد می کند و مخاطبش را هم در دل سکوتی غم زده، متحول می کند.
Ashes of Ariandel اولین محتوای قابل دانلود، از دو محتوایی است که سازنده ها برای بازی در نظر گرفته اند. این محتوای اضافی بر خلاف رسم بازی های روز، کامل کننده یک بازی ناقص نیست. بلکه به طور کلی محیط ها و محتواهایی را به بازی اضافه می کند که تجربه کامل Dark Souls 3 را لذت بخش تر جلوه می دهد. Ashes of Ariandel در جهان یک نقاشی رخ می دهد. جهانی به شدت دور از ذهن و البته خطرناک که چالشی عظیم و البته جدید پیش رویمان می گذارد و باز هم به سبک قبل، مجبورمان می کند برای شخصیت هایش داستان ببافیم. چرا که مثل همیشه، بیشتر از آنکه قهرمان این داستانِ غم زده باشیم، ناظری هستیم که در سکوت، راز و رمز های قهرمانان سقوط کرده را کشف می کند.

حقیقت امر این است که این فرمول تازه و جدید در زمینه حماسه سرایی که توسط میازاکی خلق شده، آنقدر دل نشین و زیباست که هیچ کس از تحسین کردنش خسته نخواهد شد. در محتوای قابل دانلودی که به تازگی ارائه شده، Ashen one یا قهرمانِ غرق شده در سکوتِ ما، باید وارد “دنیای نقاشی شده آریاندل” شود تا بفهمد که چرا این دنیای سرد و تاریک، اما دلرحم رو به افول نهاده و رنگ تباهی به خودش دیده است.
داستان این محتوای دانلودی مثل همیشه و همانطور که پیشتر توضیح داده شد روایت می شود و پر است از تئوری های متفاوت، حدس و گمان های عجیب و خرده داستان های غم انگیز که هیچ کدامشان را نمی توان زیر سوال برد. در نوع روایت و داستان گویی این محتوای دانلودی، همچون Dark Souls 3 و پدرانش، هیچ عیب و نقصی نمی یابید، چرا که فرمول جدید میازاکی، اصول داستان گویی در بازی های رایانه ای را به حد غیرقابل وصفی گسترش داده و به معنای واقعی کامل کرده است. این فرمول جدید که پر شده از تضاد هایی سازنده، کمک می کند تا بازی کننده ها علاوه بر تعامل در گیم پلی بی‌نظیر سری، در سیر داستانی و روایی، بدون تغییر دادن آن به سبک بازی های نقش آفرینی دیگر، دخالت بسیاری داشته باشند، چرا که داستانِ اساسی بازی را به عنوان یک شاهد همیشه بیدار نظاره می کنند و همچون یک باستان شناس، یک مورخ و یک تحلیل گر شروع به فرضیه سازی می کنند. فرضیه هایی که بر اساس شواهد محیط، قصه های بازمانده ها و اشیاء به جا مانده از گذشتگان شکل گرفته اند. به نظر من، این نوع قصه گویی دقیقاً ما را در دل حماسه ای قرار می دهد که سال‌های سال پیش شکل گرفته است و حالا باید کشف شود. همچون رویداد های تاریخی که باید جزییات بسیارشان را با توجه به شواهد کشف کرد. میازاکی با این روش قصه گویی تعامل جدیدی ساخته که در هیچ بازی دیگر و مهمتر از آن، در قالب هیچ رسانه ای دیگری ممکن نیست.

۲۰۱۶۱۰۱۹۱۲۳۵۴۵ dead wolves 0

تگرگی نیست، مرگی نیست/ صدایی گر شنیدی، صحبت سرما و دندان است (مبارزات نسبت به بازی اصلی سخت تر شده اند)

ای ترسای پیر پیرهن چرکین، هوا بس ناجوانمردانه سرد است

در همین ابتدای امر، باید بگویم که این محتوای دانلودی به غایت سخت است، سازنده ها برای ایجاد کردن یک چالش جدید و البته دوست داشتنی برای طرفداران سری دست به کارهایی زده اند که شما را حیرت زده خواهد کرد. دنیای نقاشی شده آریاندل، دنیایی یخ زده است. جایی که حتی دیدن فاصله چند متری هم به لطف مه غلیظ موجود در محیط برایتان دشوار است و این دید کم، بلای جان‌تان است. محیط وسیع و گسترده Painted World of Ariandel به زیبایی طراحی شده و جاذبه هایش قطعاً باعث شگفتی خواهند شد، اما همین محیط زیبا و آرام یکی از پرخطر ترین مکان های سری را برای جنگجوی خسته ما ایجاد می کند. در همان لحظات اول متوجه خواهید شد که محیط جدید پر است از راه های مخفی و میانبر هایی که سعی دارند شما را به بن فایر های معروف سری برسانند تا پیشرفت هایتان را ذخیره کنید، اما این همه تلاش برای چیست؟ کمی که در بازی پیشروی کنید، قطعاً به پاسخی مناسب برای سوال خواهید رسید،  Ashes of Ariandel  سخت است و بخشی از سختی اش را مدیون فاصله زیاد بین بن فایر هاست، فاصله ای که پیمودنش اگر هم از نظر مکانی زیاد سخت نباشد، به دلیل وجود دشمنان بسیار زیاد و البته خطرناک، به شدت دشوار است.
محیط بازی به طور قطع بزرگ تر از محیط های معرفی شده در محتواهای قابل دانلود Dark Souls 2 است، این محیط بزرگ و پویا، پر شده است از دشمنانی که در هرگوشه ای از نقشه به کمینتان نشسته اند تا در فرصتی مناسب به سراغتان بیایند، همچنین در این محیط یخ زده آن قدر راز و رمز نهفته است که ساعت ها وقت برای کشف تمامی آن ها نیاز دارید. به طور کلی اما روند گیم پلی این محتوای الحاقی هیچ تفاوتی با نسخه اصلی بازی ندارد، پس توضیح دادن اضافی در مورد عملکرد ها و توانایی های شخصیت را کنار می گذاریم و بدون معطلی سراغ تفاوت های اصلی خواهیم رفت.
اصلی ترین تفاوت این محتوای دانلودی با بازی اصلی تعداد دشمنان و الگو های حمله آن ها است، در بازی اصلی کمتر پیش می آمد که با چند دشمن به طور همزمان مواجه شوید. در واقع طراحی مراحل بازی به نوعی انجام شده بود که با کمی هوشیاری می توانستید از مبارزه با چند دشمن به طور همزمان پرهیز کنید. اما در دنیای آریندل از این خبر ها نیست.

۰۰۸۶۵ dark souls ariandel

سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت (غول آخر اصلی که یک چالش عظیم و طاقت فرساست)

سازنده ها با طراحی کردن تعداد بسیاری از دشمن های جدید، چالشی به شدت طاقت فرسا برای بازی باز ها ایجاد کرده‌اند. دشمن هایی که همگی از الگوهای حملات متفاوتی بهره می برند و بیشتر از همیشه سعی می کنند هر طور شده شما را بکشند. این دشمنان های جدید تنوع بسیاری دارند و از سلحشورانی غول پیکر گرفته تا حشره هایی شیطانی را شامل می شوند که حسابی بلای جان شما خواهند شد. از سوی دیگر به علت جدید بودن همه الگو های حمله و ضربات این دشمن ها، مدتی به طول می انجامد که راه حل مناسب و الگوی درست مبارزه با هر دشمن را فرا بگیرید که خود یک چالش جدید و پر هیجان محسوب می شود. موضوع حیاتی دیگری که در این محتوای جدید موج می زند، این است که بازیباز ها باید بدانند و باید درک کنند که دنیای عظیم ارواح تاریک، هنوز هم چیزهای بسیاری دارد که به آن ها بیاموزد. حتی روش های جدید جنگیدن.
علاوه بر دشمنان سخت جان تر و متنوع، ما شاهد وجود داشتن تعداد بسیار زیادی از سلاح ها و سپر های جدید هستیم که اکثراً Weapon Art های متفاوت و جدیدی را هم همراه خودشان دارند. این سلاح ها و شمشیر ها به طور دقیق ۱۶ عدد هستند که برای یک محتوای قابل دانلود عدد قابل ملاحظه است. از سوی دیگر تعداد ۵ ست زره کامل و زیبا به بازی اضافه شده اند که مثل همیشه از طراحی بسیار زیبایی برخوردارند. یکی از این زره ها که توجه من را به طور خاص به خودش جلب کرد، ست زیبای Millwood بود، این ست زیبا و بسیار جالب، ظاهری شبیه به برسکرها به شما خواهد داد، جنگجویان قدرتمند و توانای نورس که در سرزمین های یخ زده زندگی می‎کردند. همچنین در این محتوای قابل دانلود که به طور دقیق بیش از ۵ ساعت برای پایان بردن بخش داستانی اش نیاز دارید، با دو غول آخر فوق العاده مواجه می شوید که پوست از سرتان خواهند کند.
به طور دقیق تر باید بگویم که با وجود یک محیط به نسبت بزرگ و پر از رمز و راز و راه های مخفی، دشمنان جدید با طراحی های منحصر به فرد، آیتم ها و سلاح های جدید و غول آخر هایی به شدت هیجان انگیز، ما با یک محتوای قابل دانلود ارزشمند مواجه هستیم.
به نظر می رسد سازنده های سری Dark Souls همیشه سعی داشته اند با ساخت محتواهای دانلودی، علاوه بر سرگرم کردن مخاطب های عام، چالشی جدید و البته سخت تر برای بازی کننده های حرفه ای تر رغم بزنند. این موضوع را می توان از طراحی محیط ها و البته باس فایت هایی که در این محتواها حضور دارند دریافت. Ashes of Ariandel هم به عنوان اولین محتوای دانلودی Dark Souls 3 از این قائده مستثنی نیست و طبق همین روند تجربه ای سخت تر از بازی اصلی را برایتان به ارمغان می آورد. تجربه ای که قطعاً نیازمند به اتمام رساندن بازی و یک شخصیت با سطح بسیار بالا است. چرا که تک تک دشمنان موجود در این محیط جدید، برای تازه وارد ها خطری جدی و کشنده محسوب می شوند. علاوه بر این هر دو غول آخر موجود در محیط بازی به شدت سرسخت و سخت جان طراحی شده اند و طبق الگوی اصلی این محتوا، به تنهایی هم با شما نمی جنگند.

dark souls 3 ashes of ariandel

نفس، کز گرمگاه سینه می آید برون، ابری شود تاریک (طراحی میحط های یخ زده حرف ندارد، واقعاً حیرت انگیز است)

علاوه بر این به طور قاطعانه باید بگویم که برای مبارزه و دوام آوردن در این محتوای دانلودی نیاز به سلاح هایی قدرتمند و البته تسلط کامل بر گیم پلی نسخه اصلی دارید، چرا که قرار است با چالشی جدی و البته بسیار دوست داشتنی مواجه شوید و هیچ چیز بهتر از آمادگی کامل نیست. درست است که روند مبارزات در Ashes of Ariandel کمی متفاوت است و ذره‌ای سخت تر شده، اما همچنان هسته اصلی خود را حذف کرده است. در این بسته الحاقی، دقیقا همانند بازی اصلی، حتی در مواجهه با ضعیف ترین دشمنان هم نباید عجله کنید و بی گدار به آب بزنید، چرا که هر موجود زنده ای در محیط می تواند شما را بکشد. برای پیشبرد بازی و پشرفت کردن در آن، همیشه باید مراقب باشید، هوشیار بمانید و هیچ وقت غفلت نکنید. در مبارزات مثل همیشه به صبر و تحمل بسیار زیادی نیاز است که با وقت شناسی و واکنش های سریع کامل می شود.
باس فایت اصلی Ashes of Ariandel که با دنبال کردن روند داستانی با آن مواجه خواهید شد Sister Friede نام دارد، این غول آخر پر هیجان و درگیر کننده، به جرأت یکی از بهترین و سرسخت ترین مبارزه ها با باس های نهایی بازی است. یک مبارزه طولانی، طاقت فرسا و بسیار پرهیجان که همه داشته هایتان را به چالش خواهد کشید. این باس فایت نهایی، به قدری جذاب و خوش ساخت است که ارزش کلی این محتوای قابل دانلود به به شدت بالا می برد.
از سوی دیگر، یک غول آخر انتخابی در محیط بازی وجود دارد که کلید اصلی ورود به یکی از هیجان انگیز ترین محیط های این محتوا را در اخیتارتان قرار می دهد. درست پس از شکست دادن این غول آخر است که کلید ورود به منطقه Hollow Arena را به دست می آورید. منطقه ای که میزبان نبرد های تک به تک و تیمی شما در مقابل دیگر بازی کنان است. به طور دقیق تر این منطقه در واقع همان میدان نبردی است که سازنده ها قولش را داده بودند. در این میدان نبرد شما می توانید با بازی کن های دیگر دوئل کنید و تا سرحد مرگ بجنگید، البته با این تفاوت که استفاده از استوس فلاسک ها ممنوع شده و نمی توانید در حین مبارزات خودتان را درمان کنید. از سوی دیگر در حالت Brawl که میزبان ۶ بازیکن است، این امکان وجود دارد که با شخصی سازی نفرات تیم ها، اجازه استفاده از آیتم ها و حتی نحوه مبارزات، میدان نبرد دلخواهتان را خلق کنید. در این حالت مبارزات می توانند به شکل تیمی و یا تکی دنبال شوند. در آخر هم بازیکنی که بیشتر امتیاز را کسب کرده است برنده مبارزات خواهد بود.

mapsnow hill dks3 dlc

شب با روز یکسان است… (…)

به طور کلی باید بگویم که محتوای اصلی Ashes of Ariandel، به گونه ای برنامه ریزی شده که همه بازیباز ها را راضی نگه دارد، این محتوای قابل دانلود بخش تک نفره ای غنی اما کوتاه به بازی اضافه می کند که قطعاً ارشمند است و در کنار آن روح تازه ای به بخش چند نفره بازی می دمد که جذابیت آن را چند برابر می کند.

 که سرما سخت سوزان است

دنیای نقاشی شده آریندل، سرد است، تاریک است و پر است از بیگانگیِ محضی که در سری موج می زند، این فضای غم زده و تاریک قرار بوده تا پناهگاهی باشد برای مردمانی قدیمی، در دل یک نقاشی. به لطف طراحی بی نظیر محیطی…
در واقع اجازه دهید که بگویم بی نظیر کلمه درستی برای وصف این نوع از طراحی ها نیست، این طراحی های منحصر به فرد، از دل ذهن هایی به شدت فعال و خلاق بیرون آمده اند. ذهن هایی که می توانند فقط و فقط با یک تصویر داستانی بسیار عمیق و وسیع را روایت کنند. حس های را درونمان بیدار کنند که تا سال ها از یاد و خاطرمان بیرون نرود. این طراحی های دیوانه وار و فوق العاده بستر اصلی مباحث مربوط به گرافیک در سری سولز را شکل می دهند. جایی که گرافیک فنی و کیفیت بافت ها و تکسچر ها به اندازه این طراحی های بی نظیر اهمیت ندارد.
مفهوم هنری بودن طراحی در Ashes of Ariandel به قدری پیشرفته تر از نسخه اصلی بیان می شود، جایی که سازنده ها می بایست یک جهان غم زده، غرق شده در یخ و سرما و البته خشن را به تصویر بکشند که برای آرامش یافتن مردمان ساخته شده بود. یک محیط ناب که تضاد در تمام وجوهش موج می زند و گذشته از آن، داستانی بسیار عمیق را در دل تک تک سنگ ها و درخت های زنده اش(!) پنهان کرده است.
دنیای نقاشی شده آریندل همانطور که از اسمش پیداست، بی ربط به نسخه اول سری ارواح تاریک نیست. و این ربط عجیب و عریب در مرحله اول از معماری و طراحی محیطی بازی پیدا می شود. یک طراحی دقیق و حساب شده که در اوج زیبایی، ارتباطات، داستان ها و رمز و راز های بسیار را در خودش پنهان کرده و با یک مفهوم متضاد همه آن ها را هم بازتاب می کند. یعنی در حالی که ربط های این داستان با نسخه اول در معماری پنهان شده، اما هنوز هم آنقدر غیرقابل درک نیست که هیچ کس متوجه آن نشود. و این اوج نبوغ طراحان بازی را نشان می دهد.

dark souls 3 ashes of ariandel trailer breakdown njxn

هوا بس ناجوانمردانه سرد است… آی (یکی از مهم ترین نقاط موجود در محیط که حسابی درگیرتان خواهد کرد)

محیط های اصلی این محتوای قابل دانلود، پوشیده شده در برف و یخ هستند، محیط هایی که از یک تمدن رو به افول باقی مانده اند و به درستی قصه دوران های آن را از ابتدای خلق شدن تا روز های نابودی اش به تصویر می کشند (کاری که از یک حماسه انتظار داریم!). لحظه هایی پیش می آید که در این محیط زنده و سخن گو، با آن سلحشور تنها مانده رنج کشیده زیر بارش برف بی حرکت می ایستید و خیره نگاه می کنید به آسمان، دنیا و چرخش بی رحم روزگار که رو به روی چشم هایتان به تصویر کشیده شده است.
در دنیای ارواح تاریک گویی همیشه زمستان است، حتی اگر برف نبارد، حال تصور کنید که در دنیای نقاشی شده آریندل همیشه در یک محیط یخ زده و زمستانی حضور دارید، همه چیز بوی ناامیدی می دهد، نفس هایتان ابر است، دلتان خسته و غمگین است و درختان اسکلتهای بلور آجین
زمین دلمرده ، سقف آسمان کوتاه
غبار آلوده مهر و ماه
زمستان است.
طراحی هنری در این بسته الحاقی، به طور قطع متفاوت از بازی اصلی انجام گرفته تا نشانه هایی از دنیایی جدید و نو را رو به روی چشم هایمان ایجاد کند، اما فراتر از این تفاوت، در بطن تک تک تصاویری که از بازی به یاد دارید همه این محیط ها آشنا و به شدت شبیه به هم به نظر می رسند. به شخصه همیشه از وجود این همه تضاد در سری سولز حیرت کرده ام، تضاد هایی که عامل اصلی و حیاتی موفقیت سری هستند، تضاد هایی که سازنده ها با نبوغ بی مثالی آن ها را دقیقاً مثل دنیای واقعی در کنار هم به تصویر کشیده اند. بگذارید کمی ساده تر بگویم، واضح است که سازنده ها برای طراحی محیط های بازی در کل سری از فرمول یکسانی بهره برده اند، فرمولی که در پس زمینه باعث می شود همه محیط ها در هر سه بازی اصلی و محتوا های دانلودی آن ها شبیه به هم باشند و حسی مشابه را منتقل کنند، اما در تضاد با همین موضوع در طول هزاران ساعت تجربه هر سه عنوان از سری ارواح تاریک هیچ وقت با محیط هایی برخورد نکرده ام که مشابه یکدیگر باشند. و این دقیقاً یکی از وجوه تضاد های قابل درکی است که در بازی نهفته شده. این تضاد ها را می توان در گیم پلی، موسیقی و حتی داستان سری هم مشاهده کرد، تضاد هایی که به هیچ وجه ضربه زننده نیستند بلکه به غایت سازنده عمل می کنند و باعث می شوند تجربه غریب بازی ها به شدت قابل درک و واقعی جلوه کند. و وای به حال کسی که گرفتار این دنیای تلخ شود.
در Ashes of Ariandel همانند بازی اصلی، به واسطه طراحی محیطی، حس تنهایی و ترس موج می زند، ترسی که با ادغام شدنش با یک محیط برفی، حس جدیدِ غربت و درماندگی را هم به بازی می افزاید. این حس های عمیق که همیشه در اتمسفر و فضای سری وجود داشته اند، یکی از مهم ترین عناصر بازی را شکل می دهند، عنصر اصلی فانتزی تاریک و تلخ. محیط های این بسته الحاقی همانند بازی اصلی الهام گرفته شده از آثار فانتزی و دنیای تلخ فانتزی های تاریک هستند، محیط هایی که حس تلخِ غم زدگی، از دست رفتگی و در هم پیچیدگی سرنوشت یک سرزمین را بدون وجود هیچ لایه ای از شادی، به طور مستقیم به قلب و ذهن بازیباز تزریق می کنند. حس هایی که به طور قطع با همخوانی داشتن با هم باعث می شوند دنیای سری سولز به حد نهایی تلخ شود و تاریک و ناامید به نظر برسد. اما یک سوال اساسی و غیر قابل درک درباره این دنیا وجود دارد؛ که چرا با همه دل‌مردگی ها و ناامیدی تلخی جاری در فضا، هنوز هم دنیای فانتزیِ تلخ و سیاه سری سولز زنده است و ما را وادار می کند با امید و استحکام به راهمان برای نجاتش ادامه دهیم، حتی با اینکه می دانیم مقصدی جز نابودی نخواهیم داشت؟

۲۰۱۶۱۰۲۰۰۹۱۲۴۷ ۰

سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشای (راز و رمز هایی به وسعت تاریخ یک تمدن نابود شده در این محیط سرد و تاریک نهفته است)

باید گفت که این موضوع هم یکی از آن تضاد های بی نظیرِ حل شده در فضای بازی است، که باعث می شود یک محیط بی‌نهایت مرده و غرق شده در نابودی، باز هم به دنبال منجی باشد، یک منجی که از ابتدای امر می داند قرار نیست چیزی را عوض کند، اما باز هم سفر می کند، سفر قهرمانی که پر است از تضادها و شکل گرفته از تضاد ها.
در سوی دیگری از طراحی محیط، مواجه می شویم با صداهایی که انگار از دل جهنم در آمده اند، صدا هایی عجیب و غریب، اما پر معنی. در ابتدای امر این صداگذاری شخصیت هاست که توجه همه را جلب می کند، همان شخصیت هایی که معمولا چهره های ساده و بدون جزییاتی‌شان خبر از دنیای مرده بازی می دهد. این شخصیت های غرق شده در غم اما با صداهای خسته و درحال مرگشان بیشتر از چهره های ساده ای که دارند، به رسیدن پیام غم انگیز و چندشناک بازی کمک می کنند. در ورای این صدا ها اما کلمات دقیق و حساب شده ای که بر زبانشان جاری می شود، هم شما را میخکوب می کند و پیام می دهد که سفری که می روید، بی حاصل است و هم در ورای لفظ ها و در دنیای معانی، تشویقتان می کنند که راهی را که آغاز کرده اید تا آخر بپیمایید، شاید که در پس همه این بیچارگی ها، سحر آمده باشد، اما فریبت می دهد ، بر آسمان، این سرخیِ بعد از سحرگه نیست. حریفا ! گوش سرما برده است این، یادگارِ سیلیِ سردِ زمستان است.

منم من ، میهمان هر شبت

Ashes of Ariandel یک محتوای الحاقی قابل احترام است، درست است که طول بخش داستانی این محیط جدید بیشتر از ۵ ساعت نیست، اما در مبحث عمق و توانایی عجیب حماسه سرایی، هنوز هم یکی از بهترین هاست. گیم پلی‌ای ۵ ساعته در یک محیط کاملا نو، با آن طراحی های بی نظیر سری که میزبان دشمنانی جدید، الگو های جدید مبارزه و البته چندین آیتم جدید است. از داستان و شگفتی های طراحی بازیی هم بیشتر از حد کافی حرف زده ام. علاوه بر این در Ashes of Ariandel درگیر دو غول آخر عجیب می شویم که واقعاً سطح طراحی غول آخر ها در صنعت بای های رایانه ای را یک پله بالاتر برده اند. و همه این ها فقط و فقط مربوط به بخش تک نفره است. این محتوای قابل دانلود جدید، غنای تازه ای به بخش چند نفره سری بخشیده و با اضافه کردن آرینا، نبرد های تن به تن را به دنیای تاریک Dark Souls 3  آورده است. دنیایی که به شدت غنی و کامل است.
در وصف Ashes of Ariandel شاید عبارت یک بازی کامل زیاده روی باشد، چرا که متاسفانه مدت به پایان رساندن آن کم است، اما اگر این مدت زمان کم را کنار بگذاریم، با یک بازی کامل مواجه خواهیم شد. سیستم ناب و دقیق مبارزات، یک داستان کاملا جدید و البته کامل باعث شده اند که Ashes of Ariandel بی شباهت به یک بازی کامل نباشد. این محتوای دانلودی هر چیزی که بخواهید را در خودش جای داده و یک تجربه کامل و بی نقص را به Dark Souls 3 اضافه می کند.

  • ابیات استفاده شده در متن، برداشته شده از مجموعه زمستان مهدی اخوان ثالث هستند.

dark souls 3 ashes of ariande

Dĥeebvj⁷UklRezaGtx

مطالب مرتبط سایت

تبلیغات

حماسه‌ای نو آفریده‌اند | نقد و بررسی بازی Dark Souls 3: Ashes of Ariandel - گیمفا
حماسه‌ای نو آفریده‌اند | نقد و بررسی بازی Dark Souls 3: Ashes of Ariandel - گیمفا
حماسه‌ای نو آفریده‌اند | نقد و بررسی بازی Dark Souls 3: Ashes of Ariandel - گیمفا
حماسه‌ای نو آفریده‌اند | نقد و بررسی بازی Dark Souls 3: Ashes of Ariandel - گیمفا
حماسه‌ای نو آفریده‌اند | نقد و بررسی بازی Dark Souls 3: Ashes of Ariandel - گیمفا

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

حماسه‌ای نو آفریده‌اند | نقد و بررسی بازی Dark Souls 3: Ashes of Ariandel - گیمفا