چند روز‌ مانده به: گرگ سپید! | قسمت اول - گیمفا
چند روز‌ مانده به: گرگ سپید! | قسمت اول - گیمفا
چند روز‌ مانده به: گرگ سپید! | قسمت اول - گیمفا
چند روز‌ مانده به: گرگ سپید! | قسمت اول - گیمفا
چند روز‌ مانده به: گرگ سپید! | قسمت اول - گیمفا
چند روز‌ مانده به: گرگ سپید! | قسمت اول - گیمفا

چند روز‌ مانده به: گرگ سپید! | قسمت اول

علیرضا قاسمیان مقدم
۰۰:۰۸ ۱۳۹۴/۰۲/۲۷
چند روز‌ مانده به: گرگ سپید! | قسمت اول - گیمفا

گیمفایی ها سلام!!!!

پیرو تصاویر، تریلر ها و دریای اطلاعاتی که از بازی The Witcher 3: Wild Hunt هر روز منتشر می شد، می شود و حالا حالاها خواهد شد؛ خیلی از شما دوستان سرو صدا راه انداختید که «ای آقا، این چه وضعی است؟ این همه عکس و ویدیو چه می گوید؟ این همه سایت، حتی یک عکس نذاشته اند! شما چرا؟» خب، ما هم به خودمان آمدیم و تصمیم گرفتیم ضمن عرض اینکه: «گیمفا، که هر سایتی نیست! گیمفا، گیمفا است!»؛ بر عمق دریای هایپ شما بیافزاییم و با یک سری پست سریالی جدید که از همین امشب شروع می شود، ضمن آماده کردن شما برای ورود به دنیای فانتزی و عمیق ویچر، راهنمای سانتی متر به سانتی متر بازی را نیز برایتان آماده کنیم!

امشب تمام ( ۱/۴ امش را حقیقتا!) مقدمات ورود شما را به دنیای فوق الذکر در ادامه همین پست آماده کرده ایم، البته باید بگوییم که نه تنها شب های آینده شاهد قسمت های بعدی این پست های سریالی(!) خواهید بود، بلکه تا روز انتشار بازی بصورت جهانی، سورپرایز های دیگری را نیز برایتان آماده کرده ایم!

همراهم باشید در ادامه همین مطلب!

 

یک خبر خوب برایتان دارم، The Witcher 3: Wild Hunt یک بازی فوق العاده باحال است! یک خبر خوب دیگر هم دارم، گیمفا برای این بازی ( و البته بازی های معروف و‌محبوب آینده هم) کلی نقشه و سورپرایز برایتان آماده کرده است! اما یک خبر بد هم دارم، دنیای ویچر خیلی پیچیده و لایه لایه است! اصولا اغلب بازی های جهان باز و نقش آفرینی درست و‌حسابی، باید یک سری پیچیدگی در محیط بازی، داستان، گیم پلی و حتی نحوه روایت داستان داشته باشند!( Bloodborne شاهد این ماجرا است!). خب، گفتم که دنیای ویچر خیلی پیچیده است دیگر؟ گفتم که این خبر بدی است؛ چون بدون یک تصویر ذهنی و‌ پیش زمینه درست و حسابی از بازی و دنیایش، محال است که لذت ۱۰۰ درصدی از بازی ببرید! اما نگران نباشید، علیرضا و گیمفا اینجا هستند تا دیگر غمی نداشته باشید! قرار است با هم، دنیای ویچر را بخوریم!

اما لطفا قبل از ادامه دادن به بقیه مراحل هضم و جذب ویچر، همین یکی دو دقیقه فایل صوتی که در زیر گذاشته ام را گوش‌کنید! باور‌کنید شنیدنش برای این سری پست ها از واجب هم واجب تر است!

دانلود به حجم ۴ مگابایت

خب، حال شروع میکنیم! (اگر فایل بالا را گوش نداده ای، هیچ چیز از ادامه نخواهی فهمید!)

سلام! چه خبر؟

سلام! خبر سلامتی… پراجکت کارز رو بازی کردی؟ خیلی بازی خوش ساختیه!

اوه، آره! روی هر چی فورزا هرایزن و درایو کلاب بود رو کم‌کرده! خب… ویچر ۳! چجور بازی هست؟ چیزی هست که باید بدونم؟

فوق العاده هست این سری! مطمئنا نسخه سومش هم عالی و تک خواهد بود!

به نظرم در ابتدا باید بهت بگم که این بازی کلا از سری داستان های کوتاه ویچر، اثر Andrzej Sapkowski، نویسنده ی لهستانی، الهام گرفته و البته جالبه بدونی که در سال ۲۰۰۳ هم یک فیلم به نام The Hexer بر اساس همین داستان ها و با محوریت شخصیت اصلی گرالت معروف و‌محبوبمون ساخته شد؛ هرچند منتقدین روی خوشی بهش نشون ندادن!

1254188793619987121

خب، من نه کتاباشو خوندم و نه فیلمشو‌دیدم! تکلیف من چیه؟

حقیقتشو میخوای؟ اهمیت چندانی نداره! همونطور که گفتم داستان های ویچر یک سری داستان کوتاه هستن و خودشونم‌ اونقدری ارتباط ندارن با هم! خب اگر کتاباشو بخونی و فیلمشو هم ببینی، مطمئنا بیشتر در دنیای ویچر فرو‌خواهی رفت و ارتباط قشنگ تر و‌راحت تری با بازی پیدا می کنی، مثلا میدونی اینجا کجاست و اون آدم کیه، اما بخاطر اینکه بازی های ویچر پس‌ از کتاب هاش رخ میده و در حقیقت یک‌ سری نسخه ی فرعی به شمار میان، پس، بیشتر از خوندن کتاباش و دیدن فیلمش، آشنایی با دو بازی قبلی این سری اهمیت پیدا میکنه.

سعی میکنم کتاباشو بخونم و‌فیلمشم ببینم، اما خب حالا درباره ی بازیهاش بیشتر بگو؟

خب… اتمسفر و محیط بازی دقیقا مثل تمام افسانه ها و داستان های فانتزی این سبک هست، پر از اژدها و هیولا، قلعه و روستا، جادوگر و ساحره و خلاصه، کلی عناصر فانتزی که تو تمام بازی ها، فیلم ها و داستان های اینجوری‌ میبینی! اسم دنیای این بازی…

صبر کن! کوتوله ها و الف ها هستن؟

مگه میشه نباشن؟ آره، کوتوله ها و الف ها هم در بازی حضور دارن، اما به دلایلی که در ادامه میگم، جزو‌طبقه محروم که در خرابه ها و فاضلاب ها زندگی میکنن، به شمار میان.

خیلی آشنا به نظر میاد… دراگن ایج… اسکایریم… یادش بخیر!

آره! اجازه میدی که ادامه بدم؟ همونطور‌که داشتم می گفتم، اسم این دنیای زیبا و‌فانتزی ما، قاره٬ (The Continent) هست! (آره، این اسم یک دنیاست!)

گفتی که دنیای بازی خیلی شبیه عناوینی که‌ ذکر‌کردی هستش؟

آره دیگه… همشون همینجورین!

خب نه!  شاید در یک نگاه سطحی و گذرا، این دنیاها شبیه هم باشند و حقیقت هم اینه که پایه و اساس همه شون شبیه هم هستش؛ اما دنیای ویچر در عین این شباهت گاهی میتونه خیلی پیچیده و عجیب به نظر برسه؛ دلیل این مورد هم چیزی نیست به جز وجود دنیاهای مجازی که در کنار دنیای بازی در جریانند و لایه های دیگری که در ٬قاره٬ وجود داره.

اوه! بحث سنگین شد! یعنی از اینجور بازیاس؟

آره! بزار بیشتر برات توضیح بدم؛ اینجا با چیزی مثل BioShock Infinite و Final Fantasy روبرو نیستیم!

اصل داستان به حدود ۱۵۰۰ سال قبل از وقایع کتاب و بازی بر میگرده! در اون موقع، واقعه ای بنام ” پیوستگی دنیاها (حوزه ها)” باعث شکل گرفتن پیوندهایی بین دنیاهای موازی شد؛ به شکلی که دنیاهای خطرناک هیولاها و شیاطین هم به قاره پیوند خورد. خب، این هیولاها و شیاطین از اولین نوع اون ها بودن و میشه گفت خطرناک تریناشون بودن که تونستن از طریق درگاه هایی به دنیای بازی، قاره، راه پیدا کنن و اونجا رو مثل بهشت مورد انتظارشون به خرابی بکشن!

اما این تنها هیولاها و‌شیاطین نبودن که به قاره وارد شدن، علاوه بر اون ها، انسان ها، کوتوله ها و الف ها هم به قاره اومدن و به نوعی میشه قاره رو به یک سرزمین و دنیای بکر تشبیه کرد که هر نژادی برای بهره برداری از اون پس از ” واقعه ی پیوستگی حوزه ها” با طمع به جونش افتاد!

در این میان انسان ها تونستن تقریبا تمام قاره رو به کنترل خودشون در بیارن و هیولاها رو تنها بیرون دروازه هاشون نگه دارن.

خب، حالا قبل از اینکه بیشتر در رابطه با این دنیا و‌ همزیستی انسان ها و هیولاها صحبت کنیم، لازمه تا کمی بیشتر با شخصیت اصلی این داستان، گرالت از ریویا ( Geralt of Rivia) که یک ویچر هست، آشنا بشیم.

geralt_of_rivia_in_the_witcher_3_wild_hunt-wide-1

خب، این گرالت که میگی، همون آدم خوشتیپ مو‌سفید تمام تصاویر تبلیغاتی بازی هستش؟

آره! همونه! خیلی خوشتیپ به نظر نمی رسه؟ سن و سالی ازش گذشته ها!

گفتی که گرالت، یک ویچر (Witcher) هستش، درسته؟ یعنی کار مفیدش فقط کشتن ویچ‌ها (ساحره ها – جادوگران بد!) هستش؟

بهت تبریک‌ میگم! از منم یک قدم جلویى! اما گرچه طبق اسمشون‌ باید به شکار ساحره ها بپردازن ولی ویچر ها در دنیای این بازی نقش‌دیگری دارن، اونم شکار هیولاها!

خب، فهمیدی که نقش‌ ویچر ها چندان ربطی به ویچ ها نداره؛ حالا بزار درباره ی خود ویچر ها صحبت کنیم. تمام‌ ویچر ها در ابتدا انسان های عادی بودن و اینطور نیست که بگیم شاخ و‌دم داشتن(!)؛ اما اونا در سن کودکی جذب مدارسی می شدن که در اونجا پس از گذروندن سال ها مشقت و ریاضت فیزیکی و روحی، در آخر و‌ در عین جوونیشون مجبور‌ به شرکت و انجام امتحانی بنام The Trial of the Grasses  می شدن. خب شاید بپرسی که این ٬محاکمه (امتحان) علف ها٬ چیه اصلا؟

ببین، اساس این امتحان اینه که دقیقا شبیه به اوایل Dragon Age: Origins، شاگرد ها و ویچر های آینده(!) مجبور‌ به نوشیدن و خوردن یک سری معجون و زهر خاص می شن و دلیل این هم چیزی نیست بجز غربال کردن افرادی که پتانسیل نیروهای ماوراالطبیعه یک‌ ویچر رو دارن از افراد عادی تر و ضعیف.

درحقیقت گفته شده که از هر ۱۰ نفری که این امتحانو انجام میدن، تنها ۴ تا ۵ نفرشون زنده میمونن، یعنی فقط نزدیک ۴۰٪ افراد پتانسیل تبدیل شدن به یک ویچر رو دارن و‌ بقیه در برابر قدرت اون معجون از بین میرن.

حالا این چند نفری که‌ زنده موندن، تغیرات زیادی رو در خودشون خواهند دید؛ تغیراتی مثل عمر طولانی ( در آغاز نسخه ی سوم بازی، گرالت نزدیک به ۱۰۰ سال سن داره که برای یک‌ ویچر اصلا زیاد نیست!)، قدرت خیلی زیاد، سرعت خیلی بالا، هوش بیشتر، حس های قوی تر و مقاوم شدن در برابر تقریبا تمام بیماری ها و زهر ها. البته علاوه بر همه ی این ها، کسانی که با موفقیت امتحان رو پشت سر بگذارند- که البته بنا به دلایلی که هیچکس نمیدونه- تنها مرد ها میتونن ویچر باشن- تغیرات ظاهری رو هم به خودشون می بینن، از زرد شدن چشم هاشون (که به راحتی میشه شناختشون) تا عدم توانایی زاد و ولد!

یه چیز جالب در مورد گرالت هم باید بگیم، در بازی ویچر اعلام شده که موهای گرالت طی همین امتحان سفید شده، ولی در داستان های ویچر قضیه طور دیگه ای‌اعلام شده، اونجا دلیل سفیدی مو‌ گرالت آزمایش ها و تجربه هایی هست که خودش انجام داده! حالا دلیلش به کنار، مهم اینه که خیلی بهش میاد!

فهمیدم… خب، پس ویچر ها فقط برای کشتن هیولاها اینهمه سختی رو می کشن؟

خب آره… وقتی که اون همه دنیای موازی با هم ارتباط برقرار کردن و قاره تبدیل شد به جایی برای جولان هیولاها ، انسان ها به این فکر افتادن که با تربیت یک سری شکارچی هیولای خیلی خفن و‌ حرفه ای، این موجودات خبیث رو سر جاشون بنشونن و تا حدی نظم و قانون رو به قاره القا کنن!

چندین مدرسه برای تربیت ویچر‌ها در سراسر قاره وحود داره که در عین مشترک بودن هدفشون، قوانین و نظم خاص خودشون رو دارن. گرالت از مدرسه ی گرگ فارغ التحصیل (!) شده و برای همین هستش که گردنبند گرگ رو به گردنش آویخته؛ به عبارتی، هر مدرسه ای (مثلا مدرسه شیر دال، گربه، خرس و …) یک نماد خاص (سر اون حیوون) دارن که نشون از مکتب فکری و قدرت های اون ویچر داره و اون نماد رو بصورت یک مدال بزرگ‌ به گردنشون یا جاهای دیگه می آویزن. ویچر ها با کمک این مدالیون ها می تونن تمرکز کنن و قدرت های خاصی رو بدست بیارن و البته، یه قیافه ی خفن پیدا کنن!

PCG258_pre_witcher3_grab1_

خب… حالا چرا این همه آدم، با اینکه میدونن تقریبا همشون در امتحان کشته می شن، برای کشتن هیولاها به این مدرسه ها میان؟

اونا دل به خواهی و داوطلبانه که نمیان!

اغلب ویچرها، یا در کودکی یتیم بودن و یا اینکه پدر مادرشون اون ها رو- با علم به اینکه احتمالا آخرش از بین میره این بچه-  به مقرهای تربیت ویچرها میارن. یعنی این افراد یک عده یتیم و یا بچه ی‌ ناخواسته بودن و بود و نبودشون چندان برای مردم اهمیت نداشته!

البته علاوه بر این روش، یک روش دیگه بنام “قانون غافلگیری” هم در دسترس ویچرها برای جذب نیروی‌ جدید هست.

قانون غافلگیری یک رسم قدیمی در قاره هست که بیشتر بجای پول و چنین چیزایی در معاملات و موقعیت هایی که نیاز به پرداخت پول هست، استفاده میشه. یکی از متداول ترین موقعیت هایی که قانون غافلگیری استفاده میشه هنگامی هست که یک شخص، کمک‌ خیلی بزرگی به یکی‌ دیگه می کنه، مثلا زندگیش رو نجات میده و شخصی که کمک رو دریافت کرده (زندگیش نجات یافته) نمیتونه کمک شخص مقابل رو حالا چه با پرداخت پول و‌ چه دیگر موارد جبران کنه! این قانون شخصی که نجات یافته رو تحت جملاتی مثل ” وقتی رسیدی به خونه، اولین چیزی که دم در خونت میبینی” یا ” اولین چیزی که هنوز‌ نمیدونی داری و بزودی خواهی فهمید” دیکته به انجام کاری می کنه.

خیلی پیچیده شد!

آره! همون اول گفتم که گاهی بازی و داستان پیچیدگی جالبی به خودش میگیره!

ببین، قانون غافلگیری رو‌ میشه به یک تخم مرغ شانسی(!) تشبیه کرد!  یعنی هیچ‌ یک از طرفین معامله خبر ندارن که اون عبارت روی کارت نوشته شده، معنی اش چیه! خب وقتی گفته که “اولین چیزی که هنوز‌ نمیدونی مال تو هستش و‌ بزودی خواهی فهمید”، حتی خود طرف نمیدونه منظور‌این نوشته چیه! خود کارت هم‌ حتی گفته هنوز‌ نمیدونی چیه! پس ویچر از کجا بدونه؟ واسه همینه که اسمش قانون غافلگیری هست! حالا اون چیز میتونه یه اسب، یه انگشتر یا حتی یه بچه تازه متولد شده باشه! آره! بچه ی تازه متولد شده! از اونجایی که ویچرها زندگی خیلی از مردم رو‌نجات میدن و خب اون ها هم خیلی وقتا نمیتونن از خرج این خدمات بر بیان، پس ویچر‌ها از این قانون استفاده می کنن و خیلی وقت ها به کمک‌ همین قانون افراد جدیدی رو جذب مدارسشون میکنن!

خب… حالا فهمیدم! بزار‌ببینم،‌ گفتی از خرج خدمات بر بیان؟ مگه ویچر ها برای کارهاشون پول‌ هم‌ میگیرن؟

مگه نشنیدی که میگن هیچ گربه ای محض رضای خدا موش نمی گیره؟ خب مگه ویچرها جدا هستن از بقیه مردم و نمی خوان زندگی کنن؟

ویچر ها اغلب بصورت انفرادی و فارغ از هرگونه حکومت و قدرت منطقه ای فعالیت و‌ شکار میکنن، اصلا اساس و بنیان مدارسشون هم همینه، به هیچ کس و هیچکی کاری ندارن! مثل Nights Watch  در سریال گیم آو ترونز!

کار ویچرها مستقل هست و تنها به شکار هیولاها و کمک به مردم، در برابر دریافت مبلغی ( یا مثلا شمشیری، کلا مفت کار نمیکنن)، خلاصه میشه؛ اون ها هر جایی که هیولایی رو ببینن از بین می برنش، اما در برابرش درخواست چیزی هم میکنن.

ویچر ها این روش زندگیشون رو “The Path” (مسیر) می نامن و به صورت مستقل از هر شخص و حکومتی شغل قبول می کنن و‌هرچه هیولا بزرگتر باشه، چیز بیشتری‌ هم از طرف معامله میخوان! خیلی هم از زندگیشون راضی هستن و کلی هیبت برای خودشون درست کردن!

پس خیلی خوب میشد اگر یه چنتا از اینا، دوست و آشنامون بودن!

برای ما آره! ولی مردم قاره اصلا از ویچرها خوششون نمیاد! میترسن ازشون و اون ها رو یک سری روانی خطرناک چندش آور می دونن! حکومت ها و پادشاهان هم از اون ها می ترسن، صرفا بخاطر اینکه اون ها رو تهدیدی برای حکومت و تاج و تختشون میدونن و البته حق هم دارن، ویچر‌ها، همونطور که تو‌ نسخه ی دوم بازی هم دیدیم،  به راحتی توانایی عوض کردن نتیجه ی جنگ بین دو ملت رو دارن و به همین خاطر یک خطر برای هر حکومتی به شمار میان!

خب به نظرم دیگه هرچی لازم بود رو درباره ی ویچر ها فهمیدم، بهتره درباره ی قاره و حکومت ها و مناطق این دنیا صحبت کنیم؟

حق با تو هستش، اما این اطلاعات رو ایشالله فردا شب با هم مرور می کنیم!

بزار برنامه ی ۳ شب آینده رو بگم بهت:

فردا شب: صحبت در مورد دنیا و مناطق قاره + معرفی نژاد های داخل بازی

پس فردا شب: صحبت در مورد اشخاص کلیدی دنیای ویچر (ینفر و تریس مری گلد و…)

پس دیگر(!) فردا شب: سورپرایز اولیه ی گیمفا + آخرین قسمت چند روز مانده به: گرگ سفید! و صحبت در مورد وقایع دو نسخه ی قبلی بازی

بعدش کلا پرونده ی ویچر بسته میشه؟

نه! بعدش خیلی زود نقد کامل گیمفا درباره ی بازی رو‌ میخونید و هفته ای ۳ بار هم با راهنمای سانتی متر به سانتی متر بازی همراه من خواهی شد! البته بعدش هم یک سورپرایز دیگه براتون داریم!

همراه من و گیمفا بمونید!

ایرانیکارت

مطالب مرتبط سایت

تبلیغات

چند روز‌ مانده به: گرگ سپید! | قسمت اول - گیمفا
چند روز‌ مانده به: گرگ سپید! | قسمت اول - گیمفا
چند روز‌ مانده به: گرگ سپید! | قسمت اول - گیمفا
چند روز‌ مانده به: گرگ سپید! | قسمت اول - گیمفا
چند روز‌ مانده به: گرگ سپید! | قسمت اول - گیمفا
چند روز‌ مانده به: گرگ سپید! | قسمت اول - گیمفا
چند روز‌ مانده به: گرگ سپید! | قسمت اول - گیمفا
چند روز‌ مانده به: گرگ سپید! | قسمت اول - گیمفا

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

چند روز‌ مانده به: گرگ سپید! | قسمت اول - گیمفا