نقد فیلم All We Imagine as Light | مستقل اما مقلد
فیلم All We Imagine as Light یک فیلم هندی است که البته میتوان آن را یک اثر مستقل نیز محسوب کرد که از طریق همکاری مشترک چند شرکتِ سینمایی از کشورهای مختلف (هند، ایتالیا، فرانسه و …) تولید شده است. کارگردانی اثر بر عهده فیلمسازِ زنِ تازهکار به نام «پایال کاپادیا» بوده و بازیگران کمتر شناخته شدهای با نامهای «کانی کسروتی» و «دیویا پرابها» در آن به ایفای نقش پرداختهاند.
فیلم داستان دو پرستار، یکی میانسال به نام «پربها» و دیگری جوان به نام «آنو»، را روایت میکند که با یکدیگر همخانه نیز هستند. فیلم با روایت مستندگونهای از نریشن شهروندان شهر بمبئی آغاز میشود که همگی در سریع بودنِ همه چیز در این شهر پرجمعیت اشتراک نظر دارند و سپس مخاطب پس از دقایقی انتظار، با دو کاراکتر محوری فیلم آشنا میشود که البته همان را هم فیلمساز مستقیماً سراغ آنها نمیرود و گویی از میان جمعیت تصمیم میگیرد که قصهی این دو کاراکتر را روایت کند.
طبیعتا این نوع روایت که عنوان بهترش را روایتی آزاد و تجربی نیز میتوان نامید، سلیقه و خوراک مدنظر فستیوالهاست و از این رو فیلمساز توانسته با همین نوعِ روایت خود نامزد جایزه نخل طلای جشنواره کن بشود. فیلم روند کُندی دارد که صبر زیادی از مخاطب میطلبد تا همراه فیلم بشود مخصوصا که در محوریت قصهگویی خود تمرکز و انسجام ندارد یعنی به جای اینکه ماجرا را روایت کند، از طریق دو شخصیت خود به خصوص «پربها» به چیزهای مختلف ناخنک میزند تا اثر را به تأویل و تفسیر نیازمند سازد (تأویل در وضعیت بغرنجِ شهر بمبئی از جمله جمعیت بیش از حد یا تضاد طبقاتی).
اما در مجموع اصلیترین ضعف اثر در محسوس نکردن ریشهی رفتارها و محافظهکاریها بهخصوص در کاراکتر «پربها» میباشد. فیلم تابوها را به خوبی در ساختار روایت خود ترسیم نمیکند بنابراین رابطهی پنهانی کاراکترِ «آنو» با معشوقش از سوی مخاطب قابل درک نیست و از این بابت میتوان گفت که فیلم بیشتر برای مخاطب هندی خود قابلیت همذاتپنداری و سمپاتی دارد.
مخاطب شرقی، مانند ما، تا حدی میتواند با این پنهانبازیها همراه شود اما باز هم یک فیلم میبایست خود را قائمبهذات نشان داده و همهچیز در آن منحصربهفرد باشد و از تکیه بر مفروضات اجتماعی و هنجارهای عرفی خارج از فیلم خودداری کند، و ما را به جهان اثر (شهر بمبئی و فرهنگ هندوستان) و همچنین شخصیتهایش را به مخاطب نزدیک کند.
هویت کاراکتر «آنو» در این فیلم به رابطهای پنهانی محدود شده است که باید پرسید، پنهان از چه کسی یا چه چیزی است؟ از چه فرهنگی؟ که شامل چه نوع افرادی میشود؟! بله، میتوان جامعه سنتی و محافظهکار هندوستان را بهعنوان دلیل اصلی در نظر گرفت اما همانطور که پیشتر گفتیم، فیلم نباید به فرضیات و تصورات تکیه کند. ما از این محافظهکاری و تابو بودن تنها در حد یک دیالوگِ غیبتگونه از یکی از پرستارها میشنویم، در حالی که پچپچکنان رابطهی پنهانی «آنو» را به گوش «پربها» میرساند. خانوادهی مسلمانی که «آنو» دارد نیز کاملاً از روایت حذف شده و صرفاً بهصورت شنیداری مطرح میشود؛ بنابراین، نمیتواند عاملی بازدارنده برای او محسوب شود.
اما شخصیت «پربها»، که بهعنوان فردی محافظهکار در فیلم نمایش داده میشود، تا حدی با دوریگزینیاش از دیگران، این محافظهکاری را به تصویر میکشد. بااینحال، رفتار او نیز حالتی تحمیلی دارد و این تحمیل آنقدر محسوس است که این سؤال را مطرح میکند: چرا او همچنان در انتظار شوهری است که در ابتدای ازدواج، او را رها کرده و به خارج از کشور رفته است؟ نه نوع رابطهاش با شوهر مشخص میشود و نه این سرسپردگی کورکورانه از سوی او بهخوبی در فیلم پرداخت میشود.
فیلم بسیاری از لحظات را طولانی و کشدار میکند و نریشنها یا مونولوگهایی از زبان شخصیتها به گوش ما میرساند که صرفاً اتلاف وقت به نظر میرسند. فیلمساز تلاش میکند از این طریق به شخصیتها و روایتش عمق ببخشد، اما این تلاش تنها باعث خستگی مخاطب میشود. برای مثال، صحنهای که شخصیت «آنو» و معشوقش در غار حضور دارند و تصاویر و نوشتههایی میبینند، هیچ نقشی در پیشبرد روایت یا نزدیک کردن این دو شخصیت به مخاطب ندارد. رابطهی عاشقانهای که میان آن دو به تصویر کشیده شده، تا پایان فیلم هیچ مانع محسوسی ندارد و همین امر باعث میشود تابو بودن این رابطه کاملاً تصنعی و غیرواقعی به نظر برسد.
در اواخر فیلم، با یک حرکت بیمنطق و شبهسورئال، شوهرِ گمشدهی «پربها» از طریق دریا نزد او بازمیگردد. جالب اینجاست که در ابتدا هیچیک از آنها یکدیگر را نمیشناسند و اولین دیالوگهایشان کاملاً غریبانه است. بهویژه شوهر، که به نظر میرسد دچار فراموشی است. بااینحال، بهطور ناگهانی در میان دیالوگها یکدیگر را شناسایی میکنند و شوهر به «پربها» ابراز ندامت و پشیمانی میکند. این صحنه مخاطب را کاملاً گیج و مبهوت میکند.
در مجموع، فیلم همه آنچه بهعنوان نور تصور میکنیم، هرچند اثری مستقل در سینمای هندوستان محسوب میشود و طبیعتاً با تصوری که ما از سینمای پرزرقوبرق آن، موسوم به ″بالیوود″ داریم، فرسنگها فاصله دارد و از زاویهای، نکتهی مثبتی نیز در این سینما به شمار میرود. بااینحال، اینکه فیلمساز برای متفاوتنمایی خود، به تقلید از آثار شبهروشنفکرانهی اروپایی متوسل شود، بهنوعی از آنسوی بام افتادن است و جای افسوس دارد.
امتیاز نویسنده : ۳ از ۱۰
پر بحثترینها
- بازی Intergalactic ناتی داگ را زود قضاوت نکنید
- تاریخ عرضه بازی South of Midnight مشخص شد + تریلر داستانی
- فیل اسپنسر: بازیهای بیشتری از Xbox برای پلتفرمهای دیگر عرضه خواهند شد
- فیل اسپنسر: Starfield انحصاری Xbox باقی نخواهد ماند
- سیستم مورد نیاز بازی DOOM: The Dark Ages مشخص شد؛ عرضه با DRM دنوو
- شایعه: لیان کندی شخصیت اصلی Resident Evil 9 خواهد بود
نظرات
Nice Kill👍