نقد و بررسی فیلم Trap | تلۀ ام. نایت شیامالان
فیلم Trap جدیدترین فیلمِ کارگردان هندی مشهور هالیوود، ام. نایت شیامالان است. شیامالان این فیلم را در ژانرهای مخصوص خود، یعنی رازآلود و تریلر روانشناختی به تصویر کشیده است.
این فیلم که جاش هارتنت به عنوان هنرپیشه اصلی در آن نقش آفرینی کرده است، موفق شد بالای ۸۰ میلیون دلار بفروشد.
شناسنامه فیلم:
- نام فیلم: Trap (تله)
- سال ساخت: ۲۰۲۴ میلادی (۱۴۰۳ هجری شمسی)
- ران تایم: ۱۰۵ دقیقه
- بودجه: ۳۰ میلیون دلار
- فروش باکس آفیس: ۸۲ میلیون دلار
- کارگردان: ام. نایت شیامالان
- نویسنده: ام. نایت شیامالان
- بازیگران: جاش هارتنت (کوپر)، آریل داناهیو (رایلی)، سالکا شیامالان (لیدی ریون)، هیلی میلز (ژوزفین گرنت) و آلیسون پیل (ریچل)
- تهیهکنندگان: ام. نایت شیامالان، مارک بین استوک، اسکات فرند، اشوین راجان، جف رابینسون، استیون اشنایدر
- آهنگساز: هردیس استفانسدوتیر
- مدیر فیلمبرداری: سایومفو موکدیفروم
- تدوینگر: نوئمی پرایسورک
- انتخاب بازیگران: داگلاس آیبل
- طراح صحنه: دبی دِویا
- کمپانی سازنده: برادران وارنر
سهخطی: یک مرد (کوپر) به همراه دختر نوجوانش (رایلی) به کنسرتی ۳۰ هزارنفره میروند! کوپر پس از مدتی متوجه میشود این کنسرت، تلهای برای یک قاتل سریالی است تا او را دستگیر کنند!
نام ام. نایت شیامالان به گوش هر فیلمباز و خورۀ فیلمی خورده است. کارگردانی متولد هند که از اواخر دهه ۹۰ میلادی و بل فیلم The Sixth Sense (حسّ ششم) نامش بر سر زبانها افتاد. فیلم «حسّ ششم» با نقش آفرینی برویس ویلیس به یکی از فیلمهای خاص بدل شد که موفق شد علاوهبر محبوبیت بالا در بین مردم و تبدیل شدن به دومین فیلم پرفروش سال ۱۹۹۹، در جایزه اسکار هم دو نامزدی را برای شیامالان (کارگردانی و بهترین فیلمنامه) به ارمغان بیاورد! (همچنین این فیلم در وبسایت IMDB هم جزو لیست برترین فیلمها طبقه بندی میشود.) پس از این موفقیت شیامالان فیلم Unbreakable (شکستناپذیر) را هم ساخت و اکران کرد. اما شیامالان هرگز نتوانست موفقیت فیلم «حسّ ششم» را تکرار کند و در سالیان اخیر هم با وجود ساخت آثار مختلف، کمتر فیلمی از او بوده که توانسته باشد با استقبال خوبی از سوی مخاطبان روبهرو شود. شیامالان در سال گذشته فیلم Knock at the Cabin «در کابین را بزن» را ساخت و این فیلم هم به یکی دیگر از آثار کمارزش او بدل شد. در ادامه به نقد و بررسی جدیدترین فیلم این کارگردانِ باتجربه، فیلم «تله»، خواهم پرداخت و خواهم گفت که آیا شیامالان در باتلاق افتاده است و هر چه بیشتر فیلم میسازد خاطرات خوبِ گذشته را خرابتر میکند؛ و یا اینکه «تله» توانسته خاطرات «حسّ ششم» را زنده کند و او را دوباره به اوج بازگرداند؟!
فیلم «تله» با تیتراژی ساده اما جذاب آغاز میشود. از همان ابتدا گوش ما با موسیقی و ترانه آماده میشود. یکی از مهمترین عناصر فیلم «تله»، موسیقی است. در حقیقت یک ساعت ابتدایی فیلم در یک کنسرت موسیقی میگذرد. حقیقتا بنده به یاد ندارم که در این چند سال فیلمی ساخته شده باشد؛ که این حجم از زمان و وقتش را در لوکیشنِ کنسرت موسیقی بگذارد! قطعا این تصمیم جالب و قابل توجه، یکی از بزرگترین نقاط قوت فیلم بوده. تمام موسیقیهایی که در فیلم «تله» استفاده میشود – که اتفاقا ترانههای قابل توجه و جذابی هستند- همگی اورجینال هستند! در حقیقت خواننده همه این ترانهها، شخص سالِکا شیامالان، دختر ام. نایت شیامالان است! حتی lyrics (متن) بسیاری از این ترانههای اورجینال را خودِ سالکا شیامالان نوشته است و بازیگر نقش لیدی ریون (خواننده مشهور و محبوب) هم خودش است! در حقیقت سالِکا شیامالان آلبوم موسیقی به نام Lady Raven (نام کاراکترش در فیلم) منتشر کرده است که به صورت اختصاصی در این فیلم به کار میروند و ترانههایی که داخل کنسرت خوانده میشود هم جزو همین آلبومِ سالِکا شیامالان هستند! به نظر من بی انصافی است اگر اسکار ۲۰۲۵ توجهی به این فیلم در بخش بهترین موسیقی اورجینال (ترانه) نداشته باشد!
برخی از حضور سالکا شیامالان در این فیلم انتقاد کردهاند و حتی در مواردی «تله» را رپورتاژ آگهی ام. نایت شیامالان برای دخترش دانستهاند! اما حقیقتا اگر نگاهی منصفانه داشته باشیم، حضور سالکا شیامالان در فیلم و وجود ترانههای اوجینال و لوکیشن خاصِ کنسرت، یک نقطه قوت قابل توجه در فیلم بوده و به یکی از مهمترین عواملی تبدیل میشود که «تله» را به یکی از بهترین فیلمهای شیامالان در چند سال اخیر تبدیل میکند.
در همان ابتدای فیلم، شاهد دو کاراکتر پدر-دختر هستیم که آنها به کنسرت خواننده موردعلاقه و رؤیایی دختر میروند. شیمی بین این دو از همان ابتدا به شکل قابل قبولی ساخته میشود و در ادامه، هر یک از این دو کاراکتر به شخصیتهایی قابل توجه برای مخاطب تبدیل میشوند. نقش آفرینی آریل داناهیو در نقش رایلی بسیار خوب است و شیامالان به خوبی توانسته از او بازی بگیرد. داناهیو به خوبی میتواند ذوق و شوق جنونآمیز یک دختر نوجوان از تماشای اسطورهاش را به تصویر بکشد و همچنین او در لحظات پرتنش و پراسترس هم به خوبی ظاهر شده است. برای مثال صحنهای که رایلی به روی صحنه میآید را به خاطر بیاورید. آریل داناهیو به شکلی عالی توانست از شور دیوانهوار یک نوجوان در چنین اتفاق بزرگی، به حالتی مملو از استرس و خجالت سوئیچ کند.
اما حقیقتا کاراکترهای دیگر فیلم (به جز لیدی ریون و دو کاراکتر اصلی) عقیم میمانند و دارای سطحیترین پرداخت هستند. برای مثال کاراکترهای مادر و پسر خانواده از تیپ هم فرومایهترند. یا فرمانده اف.بی.آی هم یک کاراکتری است که حتی به تیپ هم تبدیل نشده است! همچنین کاراکتر مادر جودی (مادرِ دوست رایلی) و خرده داستان آنها هیچ سر و شکلی ندارد و موضوعی کاملا اضافه و بلااستفاده محسوب میشوند. بنابراین علیرغم شخصیت پردازی قابل قبول کاراکترهای اصلی، فیلمنامه باقی کاراکترها را کاملا رها کرده است!
اما به بحث ژانری فیلم ورود کنیم. فیلم «تله»، یک فیلم در ژانر تریلر-روانشناختی-جنایی محسوب میشود. فیلمساز از همان ابتدا صفر تا صد قضیه را برای ما روشن نمیکند و در ابتدا ما فقط یک پدر و دختر را میبینیم که قصد دارند به کنسرت موسیقی بروند. در ادامه لحظه به لحظه موارد مشکوک بیشتری پیدا میشود و بیننده متوجه میشود که در حقیقت کل این کنسرت یک تله برای دستگیری فردی به نام «بوچر»، قاتلی زنجیرهای، بوده است. چنین چیزی در فیلم به خوبی جاافتاده است و حس کنجکاوی مخاطب را برمیانگیزد.
هشدار اسپویل:
پس از گذشت حدود نیم ساعت از فیلم، رفتهرفته شک و تردیدهای مخاطب نسبت به کوپر (جاش هارتنت) بیشتر و بیشتر میشود. در ابتدا شاید بیننده خودش را گول میزد و میگفت کوپر انسانی شجاع و باهوش و کمی فضول است و قصد دارد تا به عمق قضیه پی ببرد. اما با گذشت دقایق، بیننده تقریبا میفهمد که قاتل زنجیرهای همان کوپر است. این فضا و اتمسفر رمزآلود فیلم در ترکیب با لوکشین کنسرت و رنگ قرمز، حسّ جذابی را خلق کرده و بیننده را کاملا درگیر فیلم میکند. بیننده در تمام این دقایق مشغول حدس و گمان است و درگیر این تله شده است.
پایان اسپویل
در ادامه فیلم و پس از خروج از کنسرت، فیلم به دلیل برملا شدنِ هویّت قاتل، این اتمسفر وهمآلودِ شیامالانی را از دست میدهد و به فیلم اکشن – تریلری متوسط تبدیل میشود. دیگر قاتل مشخص است و پلیس به دنبال اوست و همه چیز خیلی قابل پیشبینی پیش میرود. اگرچه که در سرتاسر فیلم «تله» میتوان تعلیق را پیدا کرد و شیامالان به لطف موقعیتهای خوبی که میسازد موفق میشود در لحظاتی نفس بیننده را رد سینه حبس کند.
اما فیلم «تله» علیرغم داشتن نقاط قوت قابل توجه، در بحث روانشناسی ضعیف عمل کرده است. ما در این اثر با قاتلی زنجیرهای طرف هستیم و فیلم قصد دارد که نشان دهد حتی این قاتل زنجیرهای هم برای خود خانوادهای دارد و خانواده برایش بسیار عزیز است. چنین ایدهای بسیار خوب است و حتی در یک ساعت ابتدایی با فرم جذاب فیلم هم همخوانی دارد. اما در نیمه دوم (خروج از کنسرت)، قاتل تبدیل به قاتلی روتین میشود که همه چیزش برای بیننده رو شده است. حالا بیننده دوست دارد دلایل تصمیمات قاتل را بداند اما متأسفانه فیلمنامه در این زمینه بسیار ضعیف عمل کرده است و شاهد یکی از ضعیفترین پرداختهای یک قاتل زنجیرهای هستیم که گذشته و دلایل تصمیمات او به هیچ وجه در طول فیلم ساخته و پرداخته نمیشوند!
در مجموع نقش آفرینی جاش هارتنت قابل قبول است. اما او نتوانسته است از یک کاراکتر تیپیکال فراتر رود و اگر هم بیننده نسبت به کاراکتر او حس جالبی میگیرد به دلیل کیفیت بالای فیلم در بحث تعلیق و همچنین فرم خوب نیمه ابتدایی آن است وگرنه از حیث شخصیتپردازی با کیسی ضعیف روبرو هستیم.
در پایان باید گفت فیلم «تله» فیلمی قابل قبول است که ارزش تماشا دارد. شیامالان در جدیدترین اثر خود، لوکیشنی جذاب را برای فیلمبرداری انتخاب کرده است و با استفاده خوب از دختر خوانندهاش (سالِکا شیامالان) موسیقیهای اورجینال قابل قبولی را در فیلم گنجانده است که فرم کلی فیلم را به خوبی میسازند. همچنین «تله» یک فیلم تریلر-جنایی باکیفیت است که شما را درگیر میکند و همچنین با داشتن پیچش، غافلگیر میکند. «تله» میتواند در لحظات متعددی تعلیق بسازد و چنین نکتهای بسیار قابل توجه است. اما «تله» به دلیل ضعفهای فیلمنامه در بحث شخصیتپردازی و عمق داستان، نمیتواند از چنین بستر خوبی، استفاده درستی ببرد و این اثر فاقد عمق است و مضمونی هم برای ارائه ندارد! اما میتوانید «تله» را ببینید و سرگرم شوید!
نمره نویسنده به فیلم: ۶.۵ از ۱۰
پر بحثترینها
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- ناراحتی کارگردان Black Myth: Wukong بابت نبردن جایزه بهترین بازی سال
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- ظاهراً تریلر معرفی Intergalactic: The Heretic Prophet به تاریخ عرضه آن اشاره دارد
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- گپفا ۲۵؛ تریلرهای مورد علاقه شما از مراسم The Game Awards 2024
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
نظرات
🟢 علی جان درود و تشکر
✅ واقعا یه فیلم خوب و دیدنی بود.
بعد از چندتا فیلم ۲۰۲۴ که مدام پاک میکردم،
این من رو مجذوب خودش کرد و نشستم به تماشا.
به نظرم برای این فیلم، امتیاز ۷ منطقیتر هستش💚👍🏻
منم الان دیدمش، موافقم با نظرت
میگم سایتی سراغ داری بدون سانسور اشتراکی نباشه دیجی موویز زر آوا اشتراکی شد 😑
🟢 درود رضا
✅ اینجا پاسخ بدهم، تبلیغ به حساب میاد،
بیا تو اینستا پیام بده تا بهت بگم …
باشه دمت گرم
🟢 این اسماعیل چی میگه این وسط 😂😂
انگار قسم خورده تا آخر عمرش فقط دیسلایک کنه🤣🤣
کلن ناف این پسر با دیس بریدن 😂
پس نیومدی ؟!
داداش پیامت دادم باید قبول کنی استوریت سلام دادم
آدرس پیج بده تا پیام بدم
پیامی از تو نیومده برام
it.mohamaad3
فیلم ترپ ؛ قطعا جزو ضعیف ترین فیلم های شیامالان هست
اسپویل فیلم :
یه فیلم سفارشی برای دخترش ( همون لیدی ریون داخل فیلم ) که تایم زیادی از فیلم باید به صداش گوش بدید و دست آخر تبدیل به قهرمان داستان میشه
ترپ از لحاظ فیلمنامه به شدت ضعف داره و به شعور مخاطب توهین میکنه لحظه هایی از فیلم عملا تبدیل به فیلم هندی میشه و از منطق خارج میشه
قاتل سریالی که به خوبی انگیزه قتل هاش تو فیلم نشون داده نمیشه ؛ از لحاظ شخصیتی کاملا تک بعدی هست
برای کارگردانی که شاهکاری مثل فیلم حس ششم و فیلم نشانه ها و حتی اسپلیت رو ساخته چند ساخته اخیرش واقعا عقبگرد بزرگی بوده
پ ن : دختر دیگه شیامالان هم کارگردان هست یه فیلم به اسم واچرز همین امسال ساخته که متاسفانه اونم جا پای پدرش گذشته و فیلم ضعیف بوده !
خیلی ممنون بابت نقد جناب عبداللهی، به نظرم اگر بخوایم به عنوان یک فیلمی در نظر بگیریم که شیامالان کارگردانش نبوده با ارفاق میگیم یک فیلم خوب که ارزش یک بار نگاه کردن رو داره اما اگر به به عنوان فیلمی نگاه کنیم که شیامالا ساختش قاعدتا با یک فیلم ضعیف طرفیم بخاطر اینکه ما انتظارمون از کارگردان فیلم های حس ششم، نشانه ها، ویزیت و… بالاست
ایده فیلم خیلی خوب بود که از دیدگاه یک قاتل داستان رو روایت میکرد و اینکه ما با یک قاتل باهوش، خونسرد و حرفه ای طرف هستیم مثل هیتمن، تا زمانی که تو کنسرت بودن همه چه عالی بود به محض اینکه از کنسرت خارج شدن فیلم قشنگ افول کرد قاتلمون تبدیل شد به یک قاتل ساده لوح، مهربون و آماتور که راحت دختر خواننده ما بارها از دستش فرار کرد انگار نه انگار این قاتل روانیه که قربانی هاشو تیکه تیکه میکنه اونجا که دختره رو تو دستشویی خونش گیر انداخت و درو شکست هیچ عکس العملی نشون نداد که مثلا کتکش بزنه آدم هرچقدرم دوقطبی باشه اینجور مواقع یک بلایی سر قربانیش میاره از شخصیت پردازی های شخصیت های فرعی هم که دیگه نگم واقعا، به نظرم اگر لوکیشن فیلم تا آخر همون کنسرت بود و قاتل هی راه های مختلف رو برای فرار امتحان میکرد با فیلم هیجان انگیزتری طرف بودیم
حرف آخر اینکه مشکل فیلم های غربی کمبود ایده نیست مشکل اینه که این ایده هارو نمیتونن به پتانسیلشون برسونن و درست ازشون استفاده کنن و در آخر اینم بگم Josh Hartnett خیلی شبیه Liam Neeson هستش چهرش و استایلش جفتشون قد بلند و چارشونه هستن
چرا شیامالان باید چنین آبگوشتی بسازه؟؟؟؟!!!