بررسی تفاوت بازی سازی در غرب و شرق - گیمفا
بررسی تفاوت بازی سازی در غرب و شرق - گیمفا
بررسی تفاوت بازی سازی در غرب و شرق - گیمفا
بررسی تفاوت بازی سازی در غرب و شرق - گیمفا
بررسی تفاوت بازی سازی در غرب و شرق - گیمفا
بررسی تفاوت بازی سازی در غرب و شرق - گیمفا

بررسی تفاوت بازی سازی در غرب و شرق

آریا مقدم
۱۷:۳۲ ۱۴۰۳/۰۴/۳۱
بررسی تفاوت بازی سازی در غرب و شرق - گیمفا

استودیوهای شرقی و غربی، همواره دو سبک بسیار متفاوت از بازی ها را به بازار عرضه کرده‌اند. در این مقاله به بررسی تفاوت بازی‌سازی در غرب و شرق پرداخته‌ایم.

یکی از رقابت‌های بی‌صدایی که همواره در صنعت بازی در جریان بوده، رقابت بین استودیوهای بازی‌سازی شرقی و غربی است. وقتی از شرق سخن می‌گوییم عمدتاً منظورمان کشور ژاپن است که بدون شک یکی از قطب‌های بازی‌‌سازی جهان محسوب می‌شود. وقتی هم که از غرب صحبت می‌کنیم، منظورمان در وهله‌ی اول ایالات متحده و در درجات بعدی، برخی از کشورهای اروپایی است که طی سالیان به نام‌هایی آشنا در صنعت بازی‌سازی تبدیل شده‌اند. در واقع اگر نگاهی به معروف‌ترین استودیوهای بازی‌سازی بیندازیم، ژاپن و ایالات متحده با اختلاف بسیار زیاد از سایر کشورها، بازار بازی‌های ویدیویی را به قبضه‌ی خود درآورده‌اند. در این میان استودیوهایی مانند Ubisoft یا CD Projekt Red که به ترتیب در فرانسه و لهستان بنا شده‌اند، یا استودیوی Tencent Games که اصالتی چینی دارد نیز توانسته‌اند با بازی‌های خود در این بازار سَری میان سرها داشته باشند.

با یک بررسی دقیق‌تر، این رقابت را نه فقط در عرصه‌ی تولید بازی، بلکه در نقطه به نقطه‌ی این صنعت می‌تواند مشاهده کرد. رقابت دیرینه‌ی سونی و مایکروسافت به عنوان دو ابرکمپانی مطرح در صنعت بازی، در واقع رقابت بین ژاپن و آمریکا برای تسخیر بازار بازی‌های ویدیویی است. در این میان نباید نینتندو را نیز فراموش کرد که هنوز پابرجاست و با قدرت به کار خود ادامه می‌دهد. رقابتی که می‌توان با صراحت اعلام کرد تا به اینجا بیشتر از اینکه ضرری برای کسی داشته باشد، به نفع گیمرها تمام شده و آن‌ها پیروز این رقابت بوده‌اند.

اما تفاوت این دو منطقه‌ی جغرافیایی در توسعه و تولید بازی‌ها چیست؟ چرا ساخت بازی در یک سبک خاص در این دو منطقه به قدری متفاوت است که برای مثال ژاپنی‌ها گاهی تصمیم می‌گیرند به اول نام آن سبک حرف “J” را اضافه کنند تا گیمرها بدانند با یک JRPG طرف هستند، نه با یک RPG خشک و خالی! چرا گروهی از گیمرها کاملاً به بازی‌های یک منطقه گرایش دارند و بازی منطقه‌ی دیگر حتی اگر متای بالای ۹۰ هم داشته باشد، برای آن‌ها جذابیتی ندارد؟ موضوعی که گاهی حتی باعث می‌شود یک بازی خاص در یک منطقه عرضه نشود یا حداقل دیرتر عرضه شود.

تفاوت‌های زیادی در ساختار شرکت‌های بازی‌سازی شرقی و غربی وجود دارد که می‌توان ساعت‌ها در مورد آن‌ها بحث کرد. در این مقاله در دو بخش کلی به تفاوت در توسعه و نتیجه‌ی بازی‌سازی در این دو منطقه خواهیم پرداخت و کمپانی‌های دو منطقه را از حیث سازمانی، مالی، سیاسی-اجتماعی، فنی، محبوبیت و سایر موارد مقایسه خواهیم کرد. فقط در نظر داشته باشید همواره استثناهایی در هر دو منطقه وجود دارد. در واقع جنبه‌ی هنری در پروسه‌ی ساخت یک بازی به قدری پررنگ است که می‌توان محصول نهایی را یک محصول هنری نامید و هنر نیز همیشه تا حد زیادی به خلاقیت و سلیقه‌ی خالقش وابسته است. وقتی از یک موضوع کلی صحبت می‌کنیم، به ناچار باید از این استثنائات چشم‌پوشی کنیم.

با این توضیحات، اکنون زمان آن رسیده تا به مقایسه‌ی موردی بازی‌سازی در شرق و غرب و تفاوت‌های آن‌ها بپردازیم.

ساختار اداری و سازمانی

از دیدگاه مدیریتی، چینش تیم و نحوه‌ی نقش بخشیدن به اعضای آن، می‌تواند خروجی ماجرا را تا حد زیادی تحت تاثیر قرار دهد. این یکی از اولین موضوعاتی است که به وضوح کمپانی‌های ژاپنی و غربی در آن با یکدیگر فرق دارند. این موضوع را در دو جنبه می‌توان مورد بررسی قرار داد:

در ژاپن، استودیوهای بازی‌سازی معمولاً ساختاری سلسله‌مراتبی و متمرکز دارند. این ساختار باعث می‌شود تا تصمیم‌گیری‌ها بیشتر به مدیران ارشد واگذار شود و خلاقیت در سطوح پایین‌تر سازمان به اجرا درآید. شرکت‌های بزرگ ژاپنی مانند Nintendo و Sony معمولاً این رویکرد را دنبال می‌کنند که در آن نقش هر فرد کاملاً با فرد دیگر تفاوت دارد و مسئولیت‌ها با مرزبندی مشخص تقسیم شده‌اند.

در مقابل، شرکت‌های بازی‌سازی غربی بیشتر به ساختارهای مدیریتی افقی و تیم‌محور تمایل دارند. این رویکرد به توسعه‌دهندگان بیشتر امکان می‌دهد تا ایده‌های خود را به راحتی بیان کنند و فرآیند خلاقیت را در تمامی سطوح سازمان به اشتراک بگذارند. استودیوهای غربی معمولاً مرزبندی کم‌رنگ‌تری میان نقش افراد دارند و اعضای تیم به شکلی پویا با یکدیگر در ارتباط هستند. استودیوهایی مانند Blizzard و Naughty Dog نمونه‌هایی از این نوع مدیریت هستند که تأکید بیشتری بر همکاری و نوآوری تیمی دارند. اگر سَری به تاریخچه‌ی بسیاری از این شرکت‌ها بزنید، می‌بینید دو یا چند دوست در ابتدا گرد هم آمده‌اند و طی زمان کمپانی بزرگ و بزرگ‌تر شده است.

نکته‌ی دوم، نحوه‌ی تیم‌بندی کمپانی‌هاست که در ژاپن معمولاً به شکل واحد به واحد انجام می‌شود. یعنی در یک شرکت ژاپنی معمولاً شاهد این هستیم که اعضای شرکت به تیم‌های کاملاً مجزا تقسیم شده و هر تیم به شکل مجزا بر روی تولید یک پروژه تمرکز دارد. این در حالی است که اکثر شرکت‌های آمریکایی، پروژه‌ها را یکی پس از دیگری دنبال می‌کنند و برای مثال نمی‌توانید انتظار داشته باشید Uncharted و The Last of Us در فاصله‌ی زمانی کمی از یکدیگر منتشر شوند. در مقابل کپکام می‌تواند دو نسخه‌ی جدید از سری‌های Devil May Cry و Resident Evil را در یک سال روانه‌ی بازار کند و ککش هم نگزد!

داستان‌سرایی و گیم‌پلی

تفاوت دیگری که در بسیاری از بازی‌های شرقی و غربی به چشم می‌خورد، نحوه‌ی داستان‌سرایی و پیاده‌سازی مکانیزم‌های گیم‌پلی است. برخی از شرکت‌های ژاپنی مانند FromSoftware با تمرکز ویژه روی گیم‌پلی، تمامی مکانیزم‌های بازی را به شکل دقیق پیاده می‌کنند و داستان در بازی‌های این شرکت معمولاً به شکل کاوش در محیط روایت می‌شود. این سیستم داستان‌سرایی تا به حال دو واکنش مختلف را از سوی گیمرها دریافت کرده است. عده‌ای از پیدا کردن تکه‌های مختلف پازل، پر کردن جاهای خالی و گُنگ بودن این شیوه‌ی روایت لذت می‌برند و عده‌ای دیگر آن را خسته‌کننده و پیچیده می‌دانند.

در مورد بازی‌های غربی این موضوع تا حد زیادی فرق می‌کند. برای مثال عناوینی مانند The Last of Us و یا Detroit: Become Human کاملاً بر محوریت داستان بنا شده‌اند و محیط بازی، کاراکترها و مکانیزم‌های گیم‌پلی کاملاً در خدمت داستان‌ هستند. چیزی که نهایتاً باعث ارائه‌ی یک تجربه‌ی سینمایی و عمیق می‌شود و کاراکترهای به‌یادماندنی‌تری از خود به جا می‌گذارد. البته منتقدین این نوع داستان‌سرایی نیز اعتقاد دارند گاهی اوقات گیم‌پلی در این بازی‌ها نادیده گرفته می‌شود و به اندازه‌ی کافی برای مخاطب چالش ایجاد نمی‌کند.

البته همان‌طور که در ابتدای مقاله نیز اشاره کردم، برخی از موارد ذکر شده مثال‌های نقض زیادی دارند. برای مثال سری DOOM یک بازی غربی کاملاً گیم‌پلی محور است و سری Yakuza نیز به داستان‌سرایی روان و درگیرکننده‌ی خود شهرت دارد. اما در حالت کلی و با کمی تحقیق بیشتر می‌توان گفت غربی‌ها همواره تمایل بیشتری به داستان‌سرایی خطی داشته‌اند.

موفقیت تجاری و بازده مالی

بُعد مالی هر صنعت، از مهم‌ترین ابعاد آن و شاخصه‌ای برای تعیین موفقیت کلی آن صنعت به حساب می‌آید. شکی نیست که طی زمان، صنعت بازی‌های ویدیویی به یکی از پول‌سازترین و پربازده‌ترین رسانه‌ها در کل جهان تبدیل شده است و هر سال شاهد میلیاردها دلار گردش مالی در این صنعت هستیم. سهم ایالات متحده‌ی آمریکا تا به اینجای کار بسیار بیشتر بوده و این صنعت در سال ۲۰۲۳ برای این کشور چیزی حدود ۱۰۶.۸ میلیارد دلار سوددهی داشته است. اما این تفاوت به چه دلیل است و هر یک از دو منطقه در کدام زمینه‌ها موفق‌تر بوده‌اند؟

طبق آمار، پرفروش‌ترین بازی‌های ژاپنی مربوط به کنسول‌های نینتندو بوده‌اند و عناوینی مانند The Legend of Zelda و Super Mario همواره به عنوان چهره‌ی اصلی بازی‌های ژاپنی عمل کرده و پول زیادی روانه‌ی مارکت بازی‌های ویدیویی این کشور کرده‌اند. کشور چین نیز چند سالی است که با تمرکز بر بازار بازی‌های موبایل و تولید بازی‌های PUBG Mobile و Genshin Impact، به کمک ژاپن آمده تا بازار بازی‌های شرقی پررونق‌تر از همیشه باشد.

در سمت دیگر جهان اما بازی‌های AAA فروش به مراتب بالاتری دارند و عناوینی مانند FIFA، Grand Theft Auto و Call of Duty با هر نسخه‌ی جدید، رکوردهای جهانی فروش را جابجا می‌کنند. احتمالاً خیلی از شما اطلاع دارید که نسخه‌ی پنجم از مجموعه‌ی Grand Theft Auto (GTA)، چند سال پیش توانست رکورد فروش را در کل حوزه‌ی سرگرمی بزند و به پرفروش‌ترین محصول سرگرمی تاریخ تبدیل شود. این یعنی نه تنها بازی‌های دیگر، بلکه حتی هیچ آلبوم موسیقی، سریال و یا فیلمی نیز یارای مقابله با فروش بالای این بازی را نداشته‌ است!

در زمینه‌ی جنگ کنسولی برای چندمین نسل متوالی، کنسول محبوب سونی یعنی پلی استیشن، با اختلاف فاحشی از رقیب آمریکایی خود ایکس باکس پیش است و تا اوایل ماه مارس ۲۰۲۴، میزان فروش PS5 چیزی حدود ۵۴.۱۷ میلیون دستگاه و فروش ایکس باکس سری X و S روی هم، چیزی حول و حوش ۲۷.۶۸ دستگاه بوده است. این در حالی است که موفق‌ترین کنسول مایکروسافت یعنی Xbox 360 نیز حدود ۳.۵ میلیون دستگاه کمتر از رقیب آن زمان خود، پلی استیشن ۳، فروخته بود. به نظر می‌رسد استراتژی‌های فروش سونی و بازی‌های انحصاری کنسول پلی استیشن هنوز هم جذابیت بیشتری برای اکثر گیمرها دارند.

در کل می‌توان به راحتی ادعا کرد که ایالات متحده در زمینه‌ی تولید بازی و ژاپن در زمینه‌ی تولید کنسول تا به اینجا پیروز این رقابت بوده‌اند و به نظر هم نمی‌رسد فعلاً این توازن به هم بخورد.

حقوق و دستمزد

یک جنبه‌ی دیگر از بُعد مالی که باید به شکل مجزا بررسی شود، بحث مربوط به حقوق و دستمزد است. اگر بخواهم به شکل خلاصه موضوع را شرح دهم، باید بگویم برنامه‌نویسان، طراحان و کارگردانان ژاپنی دستمزد بسیار پایین‌تری نسبت به همتایان غربی خود دریافت می‌کنند. این در حالی است که میانگین ساعات کاری در ژاپن به طرز چشمگیری بیشتر است که این موضوع ریشه در فرهنگ ژاپن و ارزش‌های معنوی آنان دارد.

از طرف دیگر باید هزینه‌های زندگی و اقتصاد کشورهای مختلف را نیز در نظر گرفت. هزینه‌ی زندگی در شهرهایی مانند سن فرنسیسکو، سیاتل و لُس آنجلس که قطب‌های بازی‌سازی آمریکا هستند بسیار بالاست و طبیعتاً کارمندانی که در این شهرها مشغول به کار هستند باید دستمزد بیشتری برای گذران زندگی خود دریافت کنند. البته هزینه‌ی زندگی در شهری مانند توکیو نیز کم نیست، اما روی هم رفته زندگی غربی پرخرج‌تر و گران‌تر از زندگی شرقی است.

کمپانی‌های هر دو کشور از روش برون‌سپاری نیز برای کاهش هزینه‌های خود استفاده می‌کنند. در واقع آن‌ها با استخدام نیروهای جهان سومی از کشورهایی مانند هندوستان، چین و یا کشورهای آمریکای لاتین، با پرداخت دستمزد پایین‌تر کار خود را پیش می‌برند تا از هزینه‌های نهایی خود بکاهند.

طراحی بصری و مسائل فنی

یکی دیگر از تفاوت‌های اصلی غرب و شرق در بازی‌سازی، برمی‌گردد به طراحی بصری و گرافیکی بازی‌ها. کمپانی‌های هر دو منطقه هر ساله بازی‌های زیادی با سبک‌های گرافیکی مختلف وارد بازار می‌کنند که هر کدام گروهی از مخاطبان را به خود جذب می‌کنند، اما اگر بخواهیم به طور کلی به بررسی این تفاوت‌ها بپردازیم، باید بگوییم ژاپنی‌ها معمولاً سبکی فانتزی‌تر و انتزاعی‌تر برای بازی‌های خود پیش می‌گیرند. تاکید بر حماسه و اغراق در شخصیت‌پردازی و صحنه‌های سوررئال، ویژگی‌های دیگر بازی‌های شرقی هستند که نظر طرفداران بسیار زیادی را به خود جلب کرده‌ است. البته همین موضوع موجب دفع بسیاری از گیمرهای دیگر نیز شده است. خیلی‌ها طراحی فانتزی و اغراق‌آمیز ژاپنی‌ها را نمی‌پسندند و به همین دلیل هم سراغ بازی‌های ژاپنی نمی‌روند.

در مقابل، نگاهی به کارنامه‌ی غرب در بازی‌سازی، گواهی است بر این موضوع که آن‌ها اکثراً طراحی واقع‌گرایانه را ترجیح داده‌اند. بازی‌ Red Dead Redemption 2 که با رویکردی بسیار واقع‌گرایانه ساخته شده‌ و بر ریزترین جزئیات گرافیکی بازی نیز تمرکز دارد، نمونه‌ای موفق از طراحی واقع‌گرایانه و رئال بازی‌های غربی است. این ویژگی ممکن است برای برخی از طرفداران بازی‌های شرقی خسته‌کننده به نظر برسد و آن‌ها نتوانند ارتباط لازم را با محیط بازی برقرار کنند.

به دلایل گفته شده، بسیاری از بازی‌های شرقی معمولاً به سخت‌افزار پیشرفته‌ای برای اجرا نیاز ندارند، اما بازی‌های غربی به دلیل جزئیات گرافیکی بیشتر و سنگین‌تر بودن بازی، همواره سیستم پیشرفته‌تری طلبیده‌اند.

بُعد فرهنگی و اجتماعی

می‌رسیم به بخش آخر این مقایسه که اتفاقاً بخش بسیار مهمی هم است. یکی از مواردی که بازی‌های شرقی و غربی را از هم تمیز می‌دهد، بُعد اجتماعی و فرهنگی آن‌هاست که می‌بینیم هر سال بیش از سال پیش مورد بحث قرار می‌گیرد.

ژاپنی‌ها در تمام این سال‌ها استراتژی محافظه‌کارانه‌تری را اتخاذ کرده‌اند و سعی داشته‌اند بازی‌هایشان در وهله‌ی اول سرگرم‌کننده و جذاب باشد. بازی‌های نینتندو نمونه‌های خوبی برای تصدیق این موضوع هستند که بسیار ساده‌تر، سرراست‌تر و سرگرم‌کننده‌تر ساخته شده‌اند. مفاهیم مذهبی، سیاسی و موضوعات حساس دیگر در بازی‌های این منطقه به ندرت مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرند و تم اکثر بازی‌های آن‌، فانتزی و به دور از هیاهوی جهان است. عناوین جدی‌تر این منطقه مانند سری Resident Evil یا Silent Hill نیز با وجود اشاره‌هایی به جهان سیاست یا دین، بیشتر بر ارائه‌ی گیم‌پلی جذاب و سرگرم‌کننده متمرکز بوده‌اند. حتی کوجیما، بازی‌ساز افسانه‌ای ژاپنی نیز با وجود بازی کردن با این مفاهیم، تا به حال اعتراض خاصی از سوی طرفداران دریافت نکرده است.

در مقابل، غربی‌ها از پتانسیل‌های فرهنگی این رسانه به شیوه‌ای دیگر استفاده کرده‌اند و آن را به عنوان پلتفرمی برای بیان عقیده‌ها و بررسی موضوعات جدی‌تر در نظر گرفته‌اند. موضوعاتی مانند تنوع نژادی و جنسیتی، جنبش‌های نوگرایانه و سیاسی، دین و مذهب، در بسیاری از بازی‌های غربی به دقت مورد بررسی قرار گرفته‌اند. این موضوع در سال‌های اخیر نمود بیشتری نیز داشته و بازی‌هایی مانند نسخه‌ی دوم The Last of Us، با وجود کیفیت بالای فنی و داستان تاثیرگذار، به خاطر بیان این موضوعات شدیداً مورد انتقاد برخی از اهالی جامعه‌ی گیم قرار گرفته‌اند.

اینکه وجود این مفاهیم در بازی‌های ویدیویی مفید است یا مخرب، نسبت به دیدگاه و سلیقه‌ی شخصی هر فرد فرق می‌کند، اما این مفاهیم تا به حال آغازگر بحث‌های عمیق و جالبی بوده‌اند که به مخاطبان جوان‌تر کمک کرده به دیدگاه فرهنگی-اجتماعی ژرف‌تری برسند. گیمر امروز دیگر مانند گیمر بیست سال پیش نیست و در هر بازی، کلی چیز در مورد سیاست، تاریخ و هنر می‌آموزد.

نتیجه‌گیری

اگر بخواهیم بازی‌های موردعلاقه‌مان را لیست کنیم، احتمالاً در لیست هر کدام از ما چندین بازی ژاپنی و چندین بازی غربی پیدا می‌شود. هر دو منطقه توانسته‌اند طی این سال‌ها بازی‌هایی روانه‌ی بازار کنند که اکنون تکه‌ای ارزشمند از خاطرات ما شده‌اند. اینکه برخی‌ها بازی‌های یک منطقه را به منطقه‌ی دیگر ترجیح می‌دهند، باعث شده تا بازی‌سازانِ هر دو طرف از هم یاد بگیرند تا بازی‌های خود را در دل مخاطبان یکدیگر جای دهند. رقابتی که مخاطب نهایی برنده‌ی آن بوده است. امیدوارم روزی بازی‌سازان ایرانی نیز بتوانند در سطوح جهانی وارد این رقابت شوند و شاهد بازی‌های ایرانی در کلاس جهانی باشیم.

و اما مانند همیشه دوست دارم نظر شما را نیز در مورد این موضوع بدانم. بازی‌های کدام منطقه را بیشتر دوست دارید؟ به نظرتان نقاط ضعف و قوت هر یک در چیست؟ در بخش نظرات منتظر شما هستم!

xbox gamerتنها اکانت رسمی ( شب دشنه های بلند )snowgirlبهنامhamed2007قاتل فنبوی1Behzad zargaryFidoCambyses The ThirdAEObrother of deathآرمان زرمهرViboroPorfosorAmscNathanMamad꧁𝔽abulous 𝕊layer꧂WalleR MaNباراکا اساسینmore

ایرانیکارت

مطالب مرتبط سایت

تبلیغات

بررسی تفاوت بازی سازی در غرب و شرق - گیمفا
بررسی تفاوت بازی سازی در غرب و شرق - گیمفا
بررسی تفاوت بازی سازی در غرب و شرق - گیمفا
بررسی تفاوت بازی سازی در غرب و شرق - گیمفا
بررسی تفاوت بازی سازی در غرب و شرق - گیمفا
بررسی تفاوت بازی سازی در غرب و شرق - گیمفا

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

  • نه مکان مهمه نه اسم و نه کشور نه استودیو
    کیفیت مهمه که عامل اصلیه فروش و موفقیته
    البته یه سری گیم توی غاره های دیگه همون طور که گفته شد فروش بیشتری دارن

    𝗣𝗢𝗣𝗘𝗬𝗘💚𝙑𝙀𝙂𝘼𝙉snowgirlآریابهنامPinocchiov-alkalineBehzad zargarysilent-man(Metro edition)محمدحسینWalleR MaNmore
  • DANTE گفت:

    فقط ژاپن
    فقط کپکام
    فقط دویل می کرای

    راکستار و اکویویژن و اینا بچه بازیه

    xbox gamer■Mr.Nobody□Perfectتنها اکانت رسمی ( شب دشنه های بلند )Mad_GodAmirsnowgirlآریاPinocchioArshiyamore
  • من که شرق رو ترجیح میدم باید به این هم توجه کنید که صنعت غرب فقط محدود به آمریکا نیست و اروپا هم شامل میشه . دلیل اولم بر برتر قرار دادن شرق اینه که تمرکز بالایی روی شخصیت پردازی انجام میشه دلیل دوم من هم جو و محیط سازی اونهاست دلیل سوم هم خلق ژانر هست از نظر من خلق ژانر خیلی با ارزش تر از خلق یک بازی بی نقصه . علاوه بر این غرب توی جهنمی به نام woke گرفتار شده و ما شاهد خلق شدن کلی شخصیت نچسب و غیر کاریزماتیک هستیم . ولی اگر بخوایم روی گیم پلی تمرکز کنیم به خصوص توی زمینه شوتینگ غرب خیلی جلوتره

    AlirezaReversepointsnowgirlPinocchiohamed2007WalleR MaNOda nobunaga(در حال جمع آوری ارتش)PS1 HAGRIDcrashArmanmore
  • Dokhtar_Gamer گفت:

    اگه لست و لست ۲ نمونه گیم های غربی باشه باید بگم فاتحه گیم سازی غربی خوندس

    PerfectReversepointPinocchiohamed2007AmscOda nobunaga(در حال جمع آوری ارتش)WalleR MaNA normal guyCambyses The Thirdjonathan reidmore
  • فرایند تفکر مخاطب نقش خیلی مهمی در گرایش به این دو سمت داره، اما به طور کلی، رویکرد «رئال» غربی‌ها و رویکرد «فانتزی» شرقی‌ها بیش از این که درون‌مایۀ رقابتی داشته باشه، دو قطب «مکمل» محسوب میشه. ما در صنعت گیم هم به بازی‌هایی نیاز داریم که یادآور واقعیت‌ها و بازتابی حقیقی از زندگی باشن، هم به آثاری نیاز داریم که تخیل ما رو قلقلک بدن و از جنبه‌های اغراق‌آمیزتر مفاهیم انسانی رو انتقال بدن. به نظر میرسه این دو قطب از گیمینگ مکملی در راستای تقاضای مخاطب‌ها باشن.

    جدا از جبهه‌های غربی و شرقی، صنعت گیم زمانی خروجی‌های مطلوب داره که

    ۱- حقوق کارمندان در هر دو جبهه معقول باشه

    ۲- روند توسعۀ بازی‌ها از سیستم‌های کارخانه‌‎ای و فرمولی شده مبنی بر صرفاً پُر کردن نقشه یا مدت زمان گیم‌پلی از اتفاقات به رویکردهای Hand Craft و حساب شده سوق پیدا کنه. هر بازی با توجه به تم، داستان و روایت ساختار گیم‌پلی و نقشه و Layout داشته باشه. نه این که تم و داستان اجباراً مطابق فرمول طرح‌ریزی و محدود بشه.

    ۳- پروسۀ تولید بازی تحت تاثیر سازمان‌های سوم شخص به نفع هر عقیده و تفکری قرار نگیره و دقیقاً چشم‌انداز تیم سازنده و کارگردان عملی بشه و کاراکترها غوطه‌وری ایجاد کنن و این احساس رو القاء کنن که متعلق به اون دنیا هستند، نه این که احساسی ایزوله از اون دنیا انتقال بدن.

    اگر روزی موارد بالا اعمال بشه، فرقی نداره بازی در شرق تولید شده یا غرب، تحت دو فلسفۀ متفاوت بازی‌های باکیفیت رئال و فانتزی تولید میشن.

    snowgirlDANTEبهنامbrother of deathباراکا اساسینAEOProfessor genkiAQUARIUSMamadآریا مقدم
  • این یه امر کاملا سلیقه ایه ولی برای من بازی های غربی خیلی خیلی جذاب ترن اونم به خاطر اینه که شخص من عاشق خشونت توی بازی هام ولی ممکنه یک نفر از خشونت بیزار باشه و جذب بازی های شرقی بشه
    برای مثال من همش حرص میخوردم تو فاینال فانتزی ریبرث که چرا مثلا قطع عضو و خونریزی و اینا توش وجود نداره
    حتی توی گوست اف سوشیما هم گزینه ای وجود داشت که افکت خون رو کامل حذف میکرد که رسما بازی واسم خنده دار میشد

    سوپرماریو بازیه شاهکاریه ولی من ترجیح میدم با لنسر مارکوس فینیکس یه لوکاست رو اره کنم و خونش بپاشه رو صفحه ی بازیم
    زلدا قطعا یکی از مفاخر صنعت گیمه ولی من دوست دارم با شاتگان الی مغز یه اسکارفیسو بترکونم و تیکه تیکه شدنش رو ببینم روی زمین
    فاینال فانتزی قطعا فرانچایز بسیار قدیمی و خفنیه ولی من دلم میخواد به جای یه کاراکتر خوشگل و خوشتیپ مثل کلاود کنترل جین ساکایی رو به عهده بگیرم که مغولا رو گردن میزنه و خون میپاشه رو سرو صورتش

    در کل چیز سلیقه ایی هستش این مسئله به نظرم و عقاید و سلایق همه ی گیمرا محترمه ❤️❤️

    Amirقاتل فنبوی1ShhshhdhMR Jسوار بی نامAmsc
  • skylord گفت:

    هر کدوم زیبایی و هیجان خودشو داره. شرقی بیشتر رو گیم پلی کار میکنه غربی رو داستان سرایی

    بهنامv-alkalineقاتل فنبوی1AEO
  • Mamad گفت:

    کلا شرق(ژاپن) سلیقه های خاصی رو پوشش میده در حالی که غرب سلیقه های زیادی رو می‌تونه پوشش بده،البته دلیلشم معلومه چون غرب استودیو های بیشتری داره تا شرق، بشخصه بجز سری رزیدنت اویل نمیتونم با بقیه بازی های ژاپنی ارتباط بگیرم، البته سلیقه ی هست، و بهتره به سلیقه هم احترام بذاریم

    saeedgreat(🥩Diamontor (🥕omniAEO
  • Porfosor گفت:

    کاملا سلیقه ای
    از لحاظ داستانی فکر می کنم اجماع داریم که شرق بهتر
    گیم پلی هم هر دو در حیطه خودشون عالین
    و موارد دیگه ولی در کل توجهات به شرق چند سالی کم تر شده بود که الان به نظرم نگاه ها به شرق و علاقه به شرق به شدت در حال رشد

    (🥩Diamontor (🥕omni
  • نمیشه به صورت صفر و صدی یکی رو انتخاب کرد گاهی اوقات هرکسی دوست داره از تجربه های رئال لذت ببره و گاهی اوقات تجربه های فانتزی تر
    ولی در بیشتر موارد من تجربه فانتزی رو ترجیح میدم چون راستشو بخوام بگم بازی های رئال دیگه خیلی بیش از حد شبیه هم شدن از نظر گرافیکی ولی گرافیک ها و طراحی های هنری یسری از بازی های فانتزی رو ببینید که یکی از دلایل اصلی خاص بودن برخی از آثار بودن مثل زلدای برث اف د وایلد که یکی از دلایل فوق العاده بودنش گرافیک زیبا و خاصشه
    از طرفی رویکرد و سبک کاری استدیوهای ژاپنی رو خیلی بیشتر میپسندم

    snowgirlhamed2007Chen Ge
  • AEO گفت:

    عجب ترکیبی بشه ترکیب این دوتا منطقه ولی خب زیاد هم به همدیگه نمیخونن

  • AEO گفت:

    سلیقه ی هر کسی با اون یکی فرق میکنه ولی خب
    در کل ژاپنی ها علاقه دارن یه قهرمان رو توی ذهن پلیر ها بسازن و اون انسان معمولی رو خیلی خفن نشون بدن
    مثلا توی اویل ۴ لیان تکی پاشو میزاره تو جهنم و زنده و سالم و شنگول و منگول میاد بیرون تنها هم نه اونم با اشلی که خودش عامل دردسره
    ولی از اون طرف آمریکایی ها دوست دارن واقع گرایانه تر باشن و برد و باخت های اون شخصیت رو نشون بدن و خیلی هم روی داستان تمرکز میکنن(نمیگم که ژاپنی ها هم اصلا داستان براشون مهم نیست ولی به نسبت تمرکز آمریکایی ها روی داستان بیشتره)
    و همینطور توی طراحی کرکتر ها هم میشه دید که ژاپنی ها و اکثرا شرقی ها دوست دارن کرکتر گیمشون رو انیمه مانند درست کنن ولی آمریکایی ها یه کرکتر معمولی و خیلی قیافه عادی داره رو درست میکنن
    ولی خب ژاپنی ها اکثرا کپکام توی سیاست یه تیکه هایی هم به آمریکا میندازه که میشه اینو توی اویل ها دید که اصلا قضیه توی آمریکا شروع شد و بعدش هم به جاهای دیگه رفت و یا مثلا یکی که با اویل آشنایی نداشته باشه لیان رو میبینه و در نگاه اول بخاطر استایل و حالت موهاش فکر میکنه که ژاپنیه یا شرقیه ولی اینطور نیست و البته بعضی از شرکت ها هم سعی کردن توی فرهنگ مقابل خطور کنن(مثلا ژاپنی ها کرکتر و پایه یا حتی اصل داستان رو توی آمریکا نشون بدن(بازم میگم مثل سری رزیدنت اویل) یا برعکس که میشه مثل همین اساسین جدید که یوبیسافت داره می‌سازه که داخل ژاپن اتفاق میوفته)

    v-alkaline
  • هیچکس گفت:

    واقعا هرچی فکر میکنم ، میبینم بازی های مورد علاقم همه غربی هستن

  • Zabi گفت:

    اگر نظرم را پرسیده باشید، من سیاست نه شرقی و نه غربی را در بازیبازی اتخاذ کرده ام چرا که اخیرا دل و دماغ بازی کردنو ندارم.

    snowgirl
  • Reza گفت:

    به شخصه با بازیای غربی و سبک بازیای استودیو هایی مثل راکستار بیشتر حال میکنم تا بازیای فانتزی. هرچند موارد استثنا هم هست

  • hamed2007 گفت:

    به طور کلی بخوام بگم طبق این چند سالی که گیمو شروع کردم بازی های غربی از جزییات بیشتری( منظورم فیزیک، واقع گرایی و…) بهره میبرند و داستان مستقیم تری دارن…
    ولی بازی های شرقی بیشتر تمرکزشون روی فیزیک بدن و طراحی بصری و هنری خلاصه میشه و داستان به نسبت پیچیده تری دارن…
    همچنین واقعا نمیشه فیزیک و واقع گرایی بازی های شرقی و غربی رو مقایسه کرد چون بازیساز های شرقی بیشتر سبک فانتزی موردپسندشون هست…
    از لحاظ طراحی بصری و هنری کمتر استودیویی میتونه چیزی به زیبایی بازی های شرقی بسازه و نمونش هم تو بازی های فرام سافتور قابل مشاهده هست…
    داستان هم که دیگه همه میدونید بازیساز های غربی بازی های خطی میسازن که داستان رو توی مراحل و کات سین ها میتونید ببینید ولی بازی های شرقی مثل پازل میمونن که خودتون باید کنار هم بچینیدشون

  • بازی‌های غربی:☠️💀🗡️
    بازی های شرقی:🥺🌷💐💮
    بازی‌های ایرانی:🧪

  • snowgirl گفت:

    خیلی ممنون واقعا توضیحاتتون مفید و عالی بودن
    من فقط سعی میکنم از ویدیو گیم لذت ببرم ، به شرطی که یه بازی خوب بهم تحویل بده حالا مهم نیست شرق باشه یا غرب
    ولی خب نظر شخصیم اینه که تو این چندسال اخیر شرکتای شرقی خیلی بهتر بودن و خب ، شرکتای غربی واقعا درگیر حاشیه و سیاست های بدی شدن

  • شرق و غرب مهم نی . بازی به دل بشینه بسه

  • A Slash گفت:

    چطوری رقابت ایکس باکس و پلی استیشن رقابت غرب و شرقه اگه از نحوه بازیسازی هردو به عنوان مثال بارز غربی نام برده شده تو مقاله؟

بررسی تفاوت بازی سازی در غرب و شرق - گیمفا