از الموت تا پاریس؛ Assassins Creed چگونه خلق شد؟ - گیمفا
از الموت تا پاریس؛ Assassins Creed چگونه خلق شد؟ - گیمفا
از الموت تا پاریس؛ Assassins Creed چگونه خلق شد؟ - گیمفا
از الموت تا پاریس؛ Assassins Creed چگونه خلق شد؟ - گیمفا
از الموت تا پاریس؛ Assassins Creed چگونه خلق شد؟ - گیمفا
از الموت تا پاریس؛ Assassins Creed چگونه خلق شد؟ - گیمفا

از الموت تا پاریس؛ Assassins Creed چگونه خلق شد؟

امیرحسین رهنورد
۱۷:۳۱ ۱۴۰۳/۰۳/۲۶
از الموت تا پاریس؛ Assassins Creed چگونه خلق شد؟ - گیمفا

در این مقاله قصد داریم به بررسی منبع الهام، عقاید و دیدگاه‌های احتمالی سری بازی‌های Assassins Creed آن بپردازیم.

تقابل لیبرالیسم و اقتدارگرا

کمتر کسی پیدا می‌شود که در دنیای بازی‌های ویدیویی نام سری محبوب و پرطرفدار Assassins Creed را نشنیده باشد. فرنچایزی که قصد داشت نسخه جدیدی از مجموعه Price of Persia باشد، حال تبدیل به نماد یوبیسافت (Ubisoft) شده است. داستان‌های Assassins Creed معمولا شما را در برهه‌های زمانی خاص زمان قرار می‌دهند تا در یک رویداد تاریخی نقش خود را ایفا کنید. هرچند یوبیسافت در فضاسازی عالی عمل می‌کند اما نمی‌توان منکر تحریف تاریخ و جهت‌گیری خاص آن شد. برای مثال در سکانس پایانی نسخه اول، شما شاه ریچارد اول را مشاهده می‌کنید که از قضاوت پروردگار سخن می‌گوید در حالی که ۲۷۰۰ اسیر مسلمان که شامل زنان و کودکان بی‌گناه می‌شود را در شهر عکا قتل عام کرده بود. با این حال، تحریف یک بخش ماجرا است! در واقع، بازی قصد دارد با استفاده از تاریخ، دو ایدئولوژی قدیمی و ماندگار (آزادی و نظم جهانی) را در طول تاریخ به تصویر بکشد. قاعدتا تعاریف این دو ایدئولوژی برای هر انسانی متفاوت است و بازی قصد دارد با دیدگاه تحریف شده و جهت دار خود این مسائل را تعریف کند با اینکه بازیکن همیشه از دیدگاه یک Assassin یا قاتل به موضوعات نگاه می‌کند، اما دلیلی بر این نیست که تمپلار‌ها (Templars)، عقاید بدی داشته باشند! شاید در میان ما شخصی اولویتش امنیت باشد تا آزادی. اصلا چه کسی گفته صلح تنها با مذاکره به دست می‌آید؟ شاید باور تمپلار‌ها بر اینکه تنها از طریق قدرت به دست می‌آید درست باشد..

از الموت تا پاریس؛ Assassins Creed چگونه خلق شد؟ - گیمفا
بنیتو موسولینی (Benito Mussolini): « من فاشیسم(Fascism)، را خلق نکردم. من آن را از ناخودآگاه ایتالیایی‌ها بیرون کشیدم. اگر این طور نبود ۲۰ سال به دنبال من نمی‌آمدند» با گذشت سال‌های متمادی، موسولینی هنوز طرفداران سرسخت خود را دارد. این نشان می‌دهد که هیچ عقیده‌ای دفن نشده و نمی‌توان تمام انسان‌های جهان را آزادی‌خواه یا طالب صلح دانست.

تقدیم به شما، آقای موسولینی

برخلاف عقیده عموم، ولادیمیر بارتول (Vladimir Bartol: نویسنده کتاب الموت)، از تاریخ ایران بسیار آگاه بود. شخصیت‌های انتخاب شده، توصیفات و تصویر‌سازی درست از اماکن و روایت یک بازه زمانی مناسب با شرایط حیات بارتول، نشان از درک و دانش بالای او دارد! هدف بارتول خلق کتاب تاریخی با جزئیات دقیق نبوده بلکه نوشتن نقدی بر جامعه خود برای بیداری در برابر استبداد بوده است. و شاید آرزوی داشتن رهبری چون حسن صباح را بتوان در تفکرات او دید. البته نباید باور داشت که بارتول آرزوی داشتن رهبری مثل حسن صباح را در ذهن داشته و این فقط یک تفسیر از هزاران تفسیر گفته شده است. ولادیمیر بارتول زاده شهر تریسیته (Trieste) است که اصالت اسلوونی دارد. در زمان حیات بارتول، شهر تریسته و مناطق اسلوونی توسط فاشیست‌های ایتالیایی‌تبار به رهبری موسولینی برای افزودن دارایی خود مورد آزار اذیت قرار می‌گرفتند. عده‌ای الموت را یک رمان ساده و هیجان انگیز و عده دیگر یک تفسیر سیاسی می‌دانند. از دیکتاتور خواند حسن صباح به مانند استالین (Joseph Stalin)، آدولف هیتلر (Adolf Hitler) یا حتی موسولینی، تا پیوند دادن جوزف گوبلز (Joseph Goebbels)، وزیر اطلاعات حزب نازی به ابوعلی خدمتکار حسن صباح، همگی ممکن است نشان از تفکرات سیاسی بارتول باشد.

شاید برخی از دوستان گفتن چنین مطالبی را غیرضروری بدانند که اساسا باوری اشتباه است. همانطور که در ابتدای متن گفته شد، بازی بر پایه دو ایدئولوژی استوار است. به عبارتی، دیگر نویسندگان Assassins Creed جدای از الهام گرفتن از رمان، عقاید بارتول را هم مورد بررسی قرار داده‌اند. نکته قابل توجه دیگر، استفاده از تاریخ برای رساندن دو مفهوم است! این مفاهیم « آزادی و حقیقت » نام دارند. کافی است به سبک روایت بازی دقت کنید. Assassins Creed قصد ندارد به صورت واضح مضامین خود را به مخاطب نشان دهد بلکه با استفاده از اشخاص و تاریخ مورد نیاز داستان خود را روایت می‌کند.

عده‌ای هستند که بارتول را ناسیونالیست (Nationalist: ملی‌گرا)، می‌دانند. برای اثبات این حرف باید به سال‌های ۱۹۲۷ و ۱۹۴۱ میلادی برویم. در آن زمان دوست صمیمی بارتول یعنی زورکو یلینچیچ (Zorko Jelinčič)، رهبر و بنیان‌گذار یک سازمان انقلابی به نام T.I.G.R (Trieste: تریسته، Istria: ایستریا، Gorizia: گوریتزیا، Rijeka: ریْ یِکا)، به همراه جوانانی با عقاید ملی‌گرایی با دولت وقت ایتالیا درگیر شدند. در آن زمان، امپراطوری اتریش _ مجارستان شامل کشور‌هایی مانند ایتالیا، کرواسی، اسلوونی و چند کشور دیگر اروپایی بود. ایتالیا چون یک دولت ملی بود علاقه به چند ملیتی کردن خود نداشت و از این رو، با اقلیت‌های کروات و اسلاو مخالفت کرد. با روی کار آمدن جنبش فاشیستی در سال ۱۹۲۲، موسولینی سیاست‌های ضد اسلاو را پیش گرفت. سال ۱۹۲۳، استفاده از زبان‌های اسلوونیایی و کروات در تمام ادارات دولتی، از جمله دفاتر پست و وسایل حمل و نقل عمومی، ممنوع شد؛ اقدامات ضد اسلاو تا زمان حیات موسولینی ادامه داشت. در یکی از یادداشت‌های بارتول چنین ذکر شده: «زورکو، من انتقام تو را خواهم گرفت دوست من». با این اسناد به راحتی می‌توان تشخیص داد که بارتول تنفر شدیدی نسبت به موسولینی و نحوه حکومت او داشته و از اقدامات دوستش حمایت کرده. اما بارتول در آن زمان بخاطر نبود آزادی بیان نتوانست مقاصد خود را به صورت خطی به مخاطب برساند زیرا سرانجام این کار مرگ بود! ترس از دولت فاشیسم و نگاهی عمیق به شخصیت‌های داستان، ناسیونالیسم بودن ولادیمیر را تایید می‌کند.

اینکه بارتول، سه شخصیت حسن صباح، خیام و خواجه نظام الملک را سه همکلاسی توصیف می‌کند بسیار جالب است زیرا هر کدام از آن‌ها عقاید متفاوتی با یکدیگر دارند. برای مثال، حسن صباح رهبر فرقه اسماعیلیه و موسس دولت الموت، نماد یک ایدئولوژی انقلابی و سیاسی است. او معتقد به استفاده از هر وسیله‌ای، از جمله ترور، برای رسیدن به اهداف خود و برقراری حکومتی براساس اصول اسماعیلیه بود. عمر خیام شاعر، ریاضی‌دان و فیلسوف بزرگ ایرانی است که به دلیل رباعیات فلسفی‌اش شهرت دارد. ممکن است خیام نماد ایدئولوژی علمی و فلسفی باشد. او به جست‌وجوی حقیقت از طریق علم و فلسفه معتقد بود و در اشعارش به ناپایداری زندگی و لذت بردن از لحظات آن تاکید داشت. خواجه نظام‌الملک به عنوان وزیر برجسته سلجوقیان و نویسنده نماد ایدئولوژی دولتی و محافظه‌کارانه است. او معتقد به حفظ نظم و ثبات از طریق حکومت مرکزی قوی و رعایت اصول سنتی و اسلامی بود.

حال شاید سوال شود، ممکن است بارتول از منبع خاصی الهام گرفته باشد؟ باید گفت بله! بارتول از نوشته‌های مارکو پولو (Marco Polo)، جهانگرد و تاجر ایتالیایی اهل ونیز، استفاده کرده است. مارکو پولو ۲۰۰ سال بعد از حسن صباح وارد ایران می‌شود. درواقع مارکو پولو داستان را از محلیان آن منطقه بازگو می‌کند که حس بن صباح را علاءالدین می‌نامند. این باور غلط که سربازان صباح پای منقل نشسته و برای خود حشیش بار زده‌اند، از افسانه‌های ساختگی مردمان آن زمان است (در گذشته چون فرقه اسماعیلیه کار‌های خود را بسیار مخفی و مرموز انجام می‌داد، مردم شایعه‌های بسیاری ساختند و این شایعات بیشتر توسط مردمان غرب شکل گرفته). حشاشین (گرفته شده از کلمه حشیش)، در گذشته به معنای فروشنده دارو بوده و این گیاهان در جبر جغرافیای الموت به راحتی قابل دستیابی هستند. حال چرا می‌گویم حشاشین؟ چون در زمان خود صادر‌کننده دارو بودند.

  • الموت به معنای آشیانه عقاب است.
از الموت تا پاریس؛ Assassins Creed چگونه خلق شد؟ - گیمفا
نیکولو ماکیاولی (Niccolò Machiavelli)

انسان آزاده؟ چقدر سخیفانه

به این جمله دقت کنید:

هدف وسیله را توجیه می‌کند.

ماکیاولی

کاملا عیان است که بارتول از مکتب ماکیاولیسم (Machiavellianism) پیروی می‌کند. این مکتب در Assassins Creed هم وجود دارد. ماکیاولی، شاعر و فیلسوف سیاسی، اعتقاد دارد برای رسیدن به حکومتی قدرتمند، باید سیاست و اخلاق را از یکدیگر جدا کرد. کسی که در راس حکومت قرار دارد، نباید از خشونت علیه مردم ترسی نشان دهد. اصولا شما مجاز هستید برای حفظ قدرت دست به اعمالی چون ترور، بزنید. هدف حفظ قدرت است که وسیله را توجیه می‌کند. ماکیاولی دو دیدگاه جنجالی مطرح کرده که یکی از آن ها به مفهوم فطرت انسان می‌پردازد. ماکیاولی اعتقاد داشت، انسان ذاتا حریص، بی‌رحم و فریبکار است و در زمان لازم منافع شخصی خودش را اولویت قرار می‌دهد. همچنین او باور داشت با ترکیب ترس و جلب نظر مردم می‌توان بر این توده قابل پیش‌بینی حکومت کرد. دیدگاه دوم که مهم‌ترین و جنجالی‌ترین محسوب می‌شود، مربوط به دین است! او بر این باور بود ک دین می‌تواند به عنوان ابزاری موثر برای کنترل مردم باشد. به این طریق، حتی سیاستمداران اقدامات خود را به راحتی می‌توانستند مشروع و قابل توجیه جلوه دهند. ماکیاولی به کلیسای کاتولیک و پاپ اشاره می‌کند که توانسته نفوذ بی‌حد حصری برای خود به ارمغان بیاورد. فرعون هم با نماینده خواندن خود از سوی خدایان یک نمونه از این موارد است. اکنون زمانش رسیده درباره این جمله دیدگاه عمیق‌تری داشته باشیم. حسن صباح می‌گوید:

هیچ چیز حقیقت ندارد، همه چیز مجاز است.

حسن صباح در رمان الموت با استفاده از دین سعی دارد به مقاصد خود برسد. او توضیح می‌دهد که انسان برای رسیدن به اعتقادات خود، برای انجام هر اقدامی آزاد است. اگر شما خواهان رسیدن به آرزوی خود هستید، نگران خیانت کردن به دوستان خود نباشید زیرا مهم‌ترین اصل خود شما هستید! اینکه می‌گویند «سیاست پدر و مادر ندارد» جمله‌ای حقیقی و البته تلخ است. او به همراه فضاسازی مرموز و افسانه‌های ساخته شده و البته اعلام همبستگی با مردم، آن‌ها را به سمت فرقه خود جلب می‌کرد.

از الموت تا پاریس؛ Assassins Creed چگونه خلق شد؟ - گیمفا
فطرت انسان می گوید که او ذاتا به دنبال قدرت است

همه چیز از یک اختلاف شروع شد

فرقه اسماعیلیه یکی از شاخه‌های شیعه است که به نام امام اسماعیل بن جعفر صادق، امام ششم شیعیان، شناخته می‌شود. این فرقه در طول تاریخ به دو شاخه عمده تقسیم شده است: نزاریه و مستعلیه. اسماعیلیان به دلیل عقاید و فعالیت‌های سیاسی و فرهنگی‌شان، نقش مهمی در تاریخ اسلام و ایران ایفا کرده‌اند. اسماعیلیه به عنوان یک فرقه، از شیعه دوازده‌ امامی جدا شد. بعد از وفات امام جعفر صادق (ع)، برخی از شیعیان به امامت پسرش اسماعیل معتقد شدند و او به عنوان امام هفتم پذیرفته شد. دیگران به امامت موسی کاظم، پسر دیگر امام جعفر صادق، ایمان آوردند که به شیعه اثناعشری (دوازده‌امامی) معروف شدند.

اسماعیلیان در اواخر قرن یازدهم میلادی به دو شاخه اصلی تقسیم شدند: نزاریه و مستعلیه. نزاریان پیروان نزار بن المستنصر بالله، خلیفه فاطمی، هستند و عمدتاً در ایران و آسیای مرکزی متمرکز بودند. مستعلیان، که پیروان مستعلی بن المستنصر بالله بودند، بیشتر در یمن و هند فعالیت داشتند. حسن صباح از شاخه نزاریه است. عقاید اسماعیلیه بر اساس یکتاپرستی و شناخت خداوند است و اعتقاد شدیدی نسبت به پیوند عقل و ایمان دارند.

نکته جالب توجه و بسیار مهم مربوط به ترور افراد توسط این شاخه است. حسن صباح برای نابودی دشمنان خود واقعا از تاکتیک ترور استفاده می‌کرد اما در رمان برای جذابیت شاهد تحریف هستیم. حسن صباح همانطور که در رمان نشان داده شده، واقعا فردی باهوش بود و در تاکتیک‌های نظامی بسیار تبحر داشت. برخلاف آنچه در رمان آمده، حسن صباح به شدت وابسته به مکتب اسماعیلیه است تا حدی که دولتی مستقل به ارمغان آورد. سربازان ویژه حسن صباح که فدائیان حسن صباح شناخته می‌شدند، به معنای واقعی قاتلین بسیار مخوفی بودند. فدائیان تحت آموزش‌های نظامی شدید و طاقت فرسا، دست به ترور افراد می‌زدند که یکی از این افراد مهم خواجه نظام الملک نام داشت. فدائیان علاوه بر آموزش‌های نظامی و مذهبی، تشویق به مطالعه علوم مختلف می‌شدند. در قلعه الموت و سایر مراکز اسماعیلی، کتابخانه‌هایی بزرگ و غنی وجود داشت که مجموعه‌ای از کتب در زمینه‌های مختلف از جمله فلسفه، طب، ریاضیات، نجوم و علوم طبیعی را در خود جای داده بود. حسن صباح به تحصیل و تربیت علمی فدائیان اهمیت زیادی می‌داد و آن‌ها را به یادگیری زبان‌ها، فرهنگ‌ها و دانش‌های مختلف تشویق می‌کرد. این امر به فدائیان کمک می‌کرد تا به راحتی در جوامع مختلف نفوذ کنند و اطلاعات لازم را جمع‌آوری نمایند.

از اینکه بنده را تا انتهای این مقاله همراهی کرده‌اید سپاسگزارم.


Mehregan MT𝐌𝐚𝐱 𝐏𝐚𝐲𝐧𝐞AMIR WAZOWSKIBehzad zargaryVAHID.Bmilad sa𝗔𝗿𝗶𝗮.xdObi wan𝐓𝐡𝐞 𝐆𝐮𝐚𝐫𝐝𝐢𝐚𝐧 𝐀𝐧𝐠𝐞𝐥DARKSIRENAminHdriSeraموز خندان(موزاسب)هایزنبرگمصطفی زاهدیhulkirani1BADMANKratosnimaArthur Morganmore

ایرانیکارت

مطالب مرتبط سایت

تبلیغات

از الموت تا پاریس؛ Assassins Creed چگونه خلق شد؟ - گیمفا
از الموت تا پاریس؛ Assassins Creed چگونه خلق شد؟ - گیمفا
از الموت تا پاریس؛ Assassins Creed چگونه خلق شد؟ - گیمفا
از الموت تا پاریس؛ Assassins Creed چگونه خلق شد؟ - گیمفا
از الموت تا پاریس؛ Assassins Creed چگونه خلق شد؟ - گیمفا
از الموت تا پاریس؛ Assassins Creed چگونه خلق شد؟ - گیمفا
از الموت تا پاریس؛ Assassins Creed چگونه خلق شد؟ - گیمفا
از الموت تا پاریس؛ Assassins Creed چگونه خلق شد؟ - گیمفا

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

از الموت تا پاریس؛ Assassins Creed چگونه خلق شد؟ - گیمفا