ساختار دوگانه Red Dead Redemption 2 چطور نقصهای آن را میپوشاند
تفکر انتقادی از آن دست مهارتهایی است که داشتنش میتواند هویت افراد را شکل دهد. داشتن نگاهی تحلیلگرانه به محتوایی که در طول روز مصرف میکنیم و شناخت ضعفها و قوتهای آنها میتواند به ما کمک کند تا سلیقهی خاص خودمان را شکل دهیم و از به اصطلاح افرادی که هر چیزی را چشمبسته دنبال میکنند جدا شویم. Red Dead Redemption 2 اما دقیقاً همان عنوانی است که برای لذت بردن از آن نباید تفکر انتقادی داشته باشید.
در اصل، نقد کردن نه وظیفهی منتقد و بلکه مهمترین حق مخاطب است؛ پس وقتی اثری چنین با شدت از مخاطبش میخواهد تا دست از فکر کردن راجع به ایراداتش بردارد، چندان بیراه نیست که تصور کنیم با عنوانی به شدت ضعیف روبهرو هستیم که حتی توانایی توجیه کردن مشکلاتش را هم ندارد.
در این بین، RDR2 از جمله استثنائاتی است که نه برای پوشاندن ضعفهایش، بلکه برای این که مخاطب بتواند به بهترین شکل ممکن از آن لذت ببرد چنین درخواستی از او دارد. Red Dead Redemption 2 از همان اکت اول و با تعلیق فراوان موجود در فضایش به مخاطب خود میگوید «لطفاً از اینجا به بعد فقط اعتماد کن». اعتمادی که در نهایت باعث میشود تا این بازی برایتان تبدیل شود به نقطهی اوج داستانگویی و شخصیتپردازی در تاریخ ویدیوگیم و یا تنها یک شبیهساز اسبسواری حوصله سر بر که هیچ چیزی جدیدی برای ارائه ندارد.
قبل از پرداختن به این اعتماد، تفکر، داستانگویی و شخصیتپردازی، باید با شمشیر دو لبهی RDR2 که در هستهی آن قرار دارد آشنا شویم. سوال مهمی که در شناخت این عنصر باید از خود بپرسید این است که بزرگترین نقطهی قوت Red Dead Redemption 2 برای شما چیست؟ شاید عدهای داستان این بازی و شخصیتهایش را بهترین بخش آن بدانند. شاید عدهی دیگری بگویند دنیای این بازی چیزی است که آن را از دیگر عناوین متمایز میسازد و شاید عدهای نه یک جزء خاص و بلکه جمع این اجزا را نقطهی قوت این بازی بدانند.
حال اگر بخواهیم کمی ریشهایتر به سؤال نگاه کنیم، میتوان گفت که RDR2 موفقیت خود را بیش از هر چیزی مدیون تجربهی سینماتیکی است که به مخاطب ارائه میدهد. تجربهای که در عین تبدیل کردن این اثر به شاهکاری فراموشنشدنی، برای میسر شدن، سازندگان را مجبور به پذیرش ریسکی بزرگ میکند: دست کشیدن از هویت آن به عنوان یک ویدیوگیم.
اما قبل از پرداختن به اصل موضوع و برای این که متوجه شویم Red Dead Redemption 2 دقیقاً چطور به چنین جایگاهی دست پیدا میکند، ابتدا باید تمام عناصر تشکیلدهندهی آن را شکافته و کنار بگذاریم تا در نهایت به هستهی مرکزی بازی رسیده و نگاهی به قلب طلایی آن داشته باشیم.
این مقاله قرار نیست نقدی جامع بر Red Dead Redemption 2 باشد اما با این حال، اسپویلرهای فراوانی در ادامه وجود دارند که قطعاً بهتر است قبل از تجربهی کامل این بازی با آنها مواجه نشوید.
قتل جهان باز به دست مراحل خطی
شاید عبارت «همافزایی منفی» به گوشتان خورده باشد. همافزایی منفی به حالتی گفته میشود که در آن دو عنصر به تنهایی فایدهی بیشتری دارند تا ترکیب آنها. این دقیقاً همان حالتی است که طراحی کلیت گیمپلی RDR2 در آن قرار دارد؛ دو عنصر کاملاً متضاد و جدا از هم با شدت حداکثری حضور دارند، که جایی جز بازیهای Rockstar در کنار یکدیگر دیده نمیشوند.
RDR2 بهترین جهان باز Rockstar است. پس از سالها، سرانجام برای اولین بار در یکی از بازیهایشان میتوان ساعتها در دنیای بازی وقت گذراند و همیشه کاری برای انجام دادن داشت. تنها کافی است کمی علاقه به اسبسواری در طبیعت غرب وحشی و یا شهرهای نوپایش داشته باشید تا دهها ساعت را به گشت و گذار در دنیای آن بگذرانید.
ولی دقیقاً در طول یکی از این گشت و گذارهای آزادانه است که به کمپ دستهی ون در لیند و یکی از مأموریتهای اصلی بازی میرسید. درست در اینجا است که بازی تمام دنیایش را به کناری انداخته و تبدیل به تجربهای چنان خطی میشود که حتی برای راه رفتنتان هم باید از آن اجازه بگیرید. خود طراحی مراحل به شدت محدود و دست و پا بستهی Red Dead Redemption 2 نیاز به مقالهای جداگانه دارند و فعلاً از آنها چشمپوشی میکنیم و برای ادامهی بحث، تنها نقطهی قوت این سبک از طراحی مرحله، یعنی قدرت فوقالعاده زیاد آن در داستانگویی به شیوهی مدنظر سازنده را در نظر میگیریم.
در واقع تقابل این مراحل محدود و به شدت خطی سینماتیک با جهان باز و بی محدودیت RDR2 است که در نهایت باعث به وجود آمدن همافزایی منفی در ساختار گیمپلی آن میشود. آرتور مورگان میتواند روزها به دور از کمپ مشغول شکار و ماهیگیری باشد و در شهرهای بازی آشوب به پا کند و دنیای بازی هیچگاه به شما نمیگوید که نمیتوانید کاری را که دوست دارید انجام دهید.
بزرگترین مشکل داستانی اما هنگامی به وجود میآید که به جای لذت بردن از سندباکس بازی، وارد مراحلی میشوید که هیچ آزادی عملی به شما نمیدهند. در طول تمام بازی، تنها طی این مراحل داستانی است که بازی به یاد میآورد داچ و دار و دستهاش مجرمانی تحت تعقیب هستند و بر علیه آنها عمل میکند. هیچ کجای بازی نوشته نشده که هرچقدر بیشتر داچ را معطل کنید، شانس مرگ تمامی کسانی که میشناسید بیشتر میشود؛ با این حال، هرچقدر که در داستان Red Dead Redemption 2 جلوتر میروید، خطر پینکرتونها و تهدیداتشان برای گروه جدیتر نشان داده میشود و بازی بهطور ناموفقی سعی میکند تا وقت را برای فرار گروه از مخمصه تنگ نشان دهد.
و اینجاست که RDR2 برای اولین بار از مخاطبش میخواهد تا فکر نکند. بازی مستقیماً از شما میخواهد تا هنگامی که در طبیعت هستید فراموش کنید که پینکرتونی وجود دارد و وقتی به مراحل داستانی میرسید، فراموش کنید که این بازی یک جهان باز عظیم است. شاید در ابتدا کار، نویسندگان تا حدی راجع به پوشاندن این خلأها ایدههایی را به کار برده باشند اما از نیمهی دوم بازی، عملاً هیچ تلاشی برای پیوند زدن بخش جهان باز و داستانی RDR2 به چشم نمیخورد و تنها با بستن چشمانمان بر روی تمامی این ایرادات است که میتوانیم تجربهای لذتبخش از بازی داشته باشیم.
تناقض به پا خواهد شد
شاید یکی از تعاریفی (یا انتقادات) که میتوان به وفور دربارهی Red Dead Redemption 2 دید، شباهت بسیار زیاد این اثر به یک فیلم سینمایی وسترن مدرن باشد. گذشته از خوب یا بد بودن چنین ویژگی نهچندان خاصی، RDR2 در تمام طول خود حداکثر تلاشش را میکند تا به نزدیکترین شکل ممکن روایتی شبیه به روایت یک فیلم وسترن بازنگرانه داشته باشد.
دوباره در همینجاست که نقطهی قوت دیگر RDR2 و تفاوت درونمایهاش با نسخه پیشین باعث میشود تا شاهد بروز مشکلاتی غیرقابلچشمپوشی در بدنهی بازی باشیم. وسترن بازنگرانه زیرشاخهی نسبتاً تازه از سبک وسترن است که به دنبال بخشیدن هویتی واقعگرایانه به این ژانر، تقریباً فراموش شده است. برخلاف وسترن اسپاگتی – ژانری که RDR1 در آن قرار میگیرد – وسترن بازنگرانه عوامل رمانتیک داستانهای وسترن قدیمی (قهرمان، عشق، شخصیت منفی شرور و…) را از داستان خود حذف میکند تا با کارکترهایی خاکستری و درد و رنج واقعی زمانه غرب وحشی روبهرو باشیم.
Red Dead Redemption 2 نیز همانطور که باید، کارکترهایش را تبدیل به افرادی به شدت عمیق و چندلایه میکند که هیچیک به دنبال نجات دنیا و رسیدن به عشق ابدی نیستند. در این وسترن بازنگرانه، با خلافکاران رذلی طرف هستیم که مردان قانون به دنبالشان هستند و از همان ابتدا مطمئنیم که به انتهای کار خود رسیدهاند.
با این وجود، بازی با دنیای باز خود عملاً این امکان را به مخاطب میدهد تا این تم واقعگرایانه را از بین برده و دست به کارهای عجیب و به دور از واقعیت بزند. با وجود این که این آزادی به خودی خود تمام تم وسترن بازنگرانهی بازی را زیر سؤال میبرد، اما نمیتوان سازنده را به خاطر کاری که مخاطب انجام میدهد سرزنش کرد؛ بلکه سازندگان و نویسندگان RDR2 هنگامی مرتکب خطا میشوند که این عناصر را وارد داستان اصلی خود میکنند.
بگذارید با یک مثال به طور کامل متوجه این قضیه شویم. در یکی از مراحل آخر بازی، آرتور و گنگی که تقریباً دیگر چیزی از آن باقی نمانده به یک قطار حمله میکنند. در بخشی از این مرحله، آرتور کنترل تیرباری را به دست میگیرد و شروع به کشتن سربازانی میکند که مسئول محافظت از قطار هستند. درست در همینجا دو مشکل اساسی در ساختار بازی به وجود میآید:
اول این که دقیقاً برخلاف تم واقعگرایانهی داستان، آرتور به راحتی شروع به کشتن دهها سرباز آموزش دیده میکند و حتی هیچیک از باقی اعضای گنگ نیز طی این سرقت کشته نمیشوند و تنها یکی از آنها به زندان میرود. این مرحله یکی از آن مراحلی است که RDR2 هویت خود را به عنوان یک داستان واقعگرایانه کنار میگذارد و از مخاطبش میخواهد تا به چیزهایی که میبیند فکر نکند و به این مراحل Call of Duty مانند راضی باشد.
مشکل دوم اما چیزی است که تقریباً برای اولین بار وارد داستان بازی میشود. طی این بخش از بازی، برای آرتورِ در حالِ رسیدن به رستگاری نمونهی بسیار روشنی از تناقض روایت و گیمپلی (Ludonarrative Dissonance) را شاهد هستیم. آرتور مورگان که تا کمی پیش با یک راهبه راجع به ترس از مرگ صحبت میکرد و از بدهی یک زن بیوه میگذشت، حالا بدون هیچ مجازاتی از سوی گیمپلی بازی، دست به کشتن دهها سرباز بیگناه میزند.
در واقع از کجا معلوم که یکی از این سربازان به همان بیماری آرتور مبتلا نباشد؟ از کجا معلوم که یکی از آنها همسن برادر عشق سابق آرتور نباشد؟ از کجا معلوم که زن دیگری قرار نیست با کشته شدن یکی از این سربازها بیوه شود؟ و بازی به همین سادگی تمامی این سؤالات را دور میریزد تا برای چند ثانیه تبدیل به یک شوتر سوم شخص بلاک باستری خالص شود.
مراحل اینچنینی در طول کمپین به شدت طولانی Red Dead Redemption 2 به هیچ وجه کم نیستند و بازی در طول این مراحل نه تنها به معنای واقعی کلمه هویت اصلی خود را کنار میگذارد، بلکه باز هم از مخاطبش درخواست میکند تا دست از فکر کردن برداشته و زندگی هفتتیرکشی به نام آرتور مورگان را از قاب نویسندگانش «حس کند».
به خاطر یک مشت انتخاب
داشتن حق انتخاب در بازیهای ویدیویی، علاوه بر این که به مخاطب اجازه میدهد تا حس ارتباط بیشتری با اثر داشته باشد، با پوشاندن قسمتهایی از بازی ارزش تکرار آن را بالا میبرد. انتخابهای RDR2 به هیچ وجه اینطور نیستند. در Red Dead Redemption 2 شما دو سیستم انتخاب متفاوت دارید: انتخابهای جزئی بیتأثیر و سیستم شرافت.
انتخابهای جزئی بیتأثیر همانطور که از نامشان برمیآید، انتخابهایی جزئی و بیتأثیر هستند! در طول مراحل بازی بدون هیچ دلیل و نظم سیستماتیکی، دو یا سه انتخاب بسیار جزئی و بیدلیل در مقابل شما قرار میگیرند و بازی عملاً از شما میخواهد تا چند لحظه از تجربهی سینماتیکش خارج شوید تا انتخاب کنید که آیا کارکتر شما است که اول از در رد میشود یا همراهتان.
دو یا سه انتخاب ابتدایی بازی به پلیری که قبلاً تجربهی داشتن انتخاب در عناوین دیگر را داشته این تصور را میدهند که این انتخابها روی سرنوشت شخصیتها تأثیر خواهند گذاشت و یا دست کم روند مأموریت را تغییر خواهند داد. حقیقت ماجرا این است در RDR2، پلیر نه با دیدن بینتیجه بودن انتخابهایش و بلکه با متوجه شدن شدت کوچک بودن انتخابها – و بعد، دیدن بینتیجه بودن انتخابهایش – این موضوع را درک خواهد کرد که هیچ دلیلی برای وجود این انتخابها در بازی وجود ندارد و تنها کارکرد آنها از بین بردن حس غرقشدگی در دنیای بازی و قرارگیری به جای شخصیت اصلی است.
از سوی دیگر، سیستم شرافت (بخوانید سیستم رستگاری) را داریم که با تمام عناصری که تا به اینجا بررسی کردیم، تفاوت دارد. سیستم شرافت در Red Dead Redemption 2 نه تنها به حس واقعگرایی داستان که بازی همواره سعی در انتقال آن را دارد ضربه میزند، بلکه حتی گیمپلی و میزان لذت بسیاری از مخاطبان از این اثر را تنها به خاطر اهمیت دادن به آن تحت تاثیر منفی قرار میدهد.
در واقع، مخاطبی که انتخاب میکند تا از سندباکس پویای راکستار دست بکشد و آرتور مورگان شریفی داشته باشد که به سراغ قتلعام در شهرهای بازی نمیرود و یا قطار ربایی نمیکند، باز هم کافی است تا روی اسب با کسی تصادف کند تا بخشی از شرافتش را از دست بدهد؛ کافی است دکمهی اشتباهی را فشار دهد تا به اشتباه از شرافتش کم شود؛ انتخابهایی داشته باشد که طبق معیار خودش کاری اخلاقی است اما بازی آن را کاری اشتباه میداند (برای مثال اگر اسبی که در حال زجرکُش شدن است را با شلیک گلولهای خلاص کنید باز هم شرافت خود را از دست میدهید).
این در حالی است که بازی در طول مراحلش فراموش میکند که به سیستم شرافت اهمیت دهد. شرافت آرتور و دوستانش در حال دزدی از بانک و کُشتار افسران پلیس کم نمیشود؛ یا در همان مرحلهی دزدی از قطار، کشتن سربازها هیچ تأثیری روی شرافت آرتور ندارد.
و این ایرادات تنها برای کسانی هستند که نمیدانند این سیستم به قدری غیرواقعی و قابل دستکاری است که تنها با یک روز برگرداندن ماهیها به رودخانه میتوانید شرافت خود را از حداقل به حداکثر برسانید. آیا قتلعام یک شهر را میتوان با سلام کردن به مردم شهر دیگری جبران کرد؟ طبق منطق این سیستم بله! آیا با چوب بریدن برای کمپتان میتوانید تقاص یک عمر زندگی خلافکارانهی خود را بدهید؟ باز هم بله!
تنها راهی که میتوان از دست چنین سیستمی خلاص شد، اهمیت ندادن به نوار پایین بازی و زندگی کردن به عنوان آرتور مورگانی است که نقشش را بازی میکنید. رول پلی کردن به عنوان یک آرتور مورگان شریف یا یک هفتتیرکش شرور کاری است که بازی کاملاً اجازهی آن را به شما میدهد و حتی – با وجود این که از لحاظ داستانی تا اواخر بازی عاقبت انتخابهایتان را نمیبینید – طبق پلی استایلی که دارید پاداشهایی را هم برای شما در نظر میگیرد.
تنها کافی است که به طور کلی این سیستم را از یاد ببرید و تنها در صورت نیاز (که احتمالش بسیار کم است چون مراحل پایانی بازی به راحتی امتیاز شرافتتان را بالا میکشند) کمی شرافت گرایند کنید. اینجا بازی بار دیگر نه تنها به پلیرهایی که قصد غرق شدن در داستانش و بلکه حتی به پلیرهایی که قصد لذت بردن از سندباکس بینظیرش را دارند میگوید که چشم خود را روی بخش دیگری از ساختارش ببندند و باز هم به بازی اعتماد کنند تا در انتها تجربهای تکرار نشدنی داشته باشند.
جایی برای فکر کردن نیست
منطقی است که در پایان چنین مقالهای نتیجه بگیریم که RDR2 یک عنوان افتضاح است که در بطن خود اشکالاتی غیرقابلبخشش دارد. پاسخ من و احتمالاً هرکس دیگری که به تجربهی این عنوان پرداخته این است که: اینطور نیست. Red Dead Redemption 2 در اصل هنگامی آغاز میشود که از فکر کردن دربارهی آن به عنوان یک بازی ویدیویی دست میکشید؛ هنگامی که بالاخره پویایی دنیایی که راکستار سالها برای ساخت آن زحمت کشیده را حس میکنید و مانند یک هفتتیرکش ناشناس در غرب وحشی شروع به زندگی در این دنیا میکنید.
برای بسیاری از افراد، RDR2 نه با داستان تراژیک خود و بلکه با کمپ زدنهای آرتور مورگان در دل طبیعت دستنخورده به یاد آورده میشود. برای بسیاری دیگر، این مراحل خطی نیستند که در نهایت به یادشان میمانند، بلکه این داستان و شخصیتهای چندلایه و عمیق بازی است که تا سالها با تمام جزئیاتشان در خاطرشان باقی ماندهاند؛ چون Red Dead Redemption 2 عنوانی است که -اگر به آن اعتماد کنید- شما را در خود غرق میکند. جادوی راکستار نه در نوآوری در ساختار بلکه در کنار هم قرار دادن اجزایی است که در کنار یکدیگر تجربهای احساسی را برای مخاطب خلق میکنند.
حداکثر تلاش بازی در این است که حس دیدن یک فیلم سینمایی را داشته باشید. سبک گرافیکی بازی نه فوتورئالیستیک بلکه به سبک یک نقاشی است که تا حد امکان نزدیک به واقعیت کشیده شده اما نقاشی بودن خود را فراموش نکرده است و از بستر خود برای خلق صحنهای دراماتیک استفاده میکند. فضاسازی و اتمسفر جهان بازی در جایجای آن پررنگ هستند و در کنار تمامی اینها، صداگذاری فوقالعاده و موسیقی تکرار نشدنی بازی کاری میکنند تا RDR2 در لیست عناوینی قرار بگیرد که نباید دربارهی آنها فکر و بلکه باید آنها را احساس کنید.
هنر Red Dead Redemption 2 و دوگانگی آن دقیقاً در این است که کاری میکند تا بدون آن که بدانید، قبول کنید که شما تنها در حال تماشای فیلمی لذتبخش هستید و چیزی که از مانیتور خود به آن خیره شدید، تنها یک بازی ویدیویی دیگر نیست. تمام هدف این بازی در تبدیل شدن بیسروصدا از یک بازی ویدیویی به واقعیتی غیر قابل تشخیص است و به راحتی در هدف خود موفق میشود چون میداند که مخاطبش به تجربهای که برایش ساخته شده اعتماد دارد.
در اصل، Red Dead Redemption 2 مصداق بارز این جملهی لومباردی است که میگوید: «کمال دستنیافتنی است؛ اما اگر به دنبال کمال باشیم، به تعالی میرسیم».
پر بحثترینها
- رسمی: Forza Horizon 5 بهار امسال برای PS5 عرضه خواهد شد
- گزارش: بازی بعدی God of War با محوریت اساطیر مصر در دست ساخت قرار دارد [بهروزرسانی شد]
- کارگردان Ori: پلی استیشن بهزودی استراتژی چندپلتفرمی ایکس باکس را دنبال خواهد کرد
- منبع داخلی: Halo: The Master Chief Collection به PS5 میآید
- شایعه: Halo: Infinite به پلی استیشن خواهد آمد
- سیستم مورد نیاز Marvel’s Spider-Man 2 مشخص شد + تریلر نسخه PC
نظرات
در هر صورتی رد دد بهترینه چه یک چه دو
رد دد شاهکاره
و اینکه هیچ گیمی به رد دد نمیرسه حتی رد دد😂
فقط رد دد میتواند رد دد را شکست دهد🗿
چون شخصیت اصلیشون میمیره؟
پس باید شخصیت اصلی بمیره تا بازی شاهکار شه؟ پس این گونه است بازی سازی 😳
مرگ یک شخصیت مهم در بازی باعث می شه برای دقایق دنیای بی رحم رو حس کنیم
واقعیت هم همینه گاهی وقتا در اوج بی خیالی و ناباوری عزیزانی رو از دست می دیم که تا هفته ها و ماه ها تو شک هستیم
گاهی زندگی خودمون اینقدر بی رحم می شه که حس غیر واقعی بودن می ده
به نظرم روایت ردد ۲ سعی خودش رو می کنه خیر و شر رو به نمایش بکشه و دنیا رو به صورت پویا به نمایش بگذاره
بازی بی ایراد ما نداریم یعنی اگر بخوای سخت گیری کنی به راه رفتن کارکتر ها هم می شه ایراد گرفت
چیزی مهمه اینه که این بازی نشون داده از سایر عناوین نسل جلوتر حرکت می کنه
نه😂😂😂،یه نفر میگفت جی تی ای وی بهترین بازی تاریخه رد دد ۲ هم چون کاراکترش میمیره انقد تو مرکز توجه اگر نه هیچی نداره نه گرافیکش خوبه نه اندازه جی تی ای خوبه😂😂😂
چون بازیه که ژانر وسترنو تو ویدئو گیم هم زنده کرد. تا قبل از رد دد این ژانر بیشتر تو مدیوم سینما بهش توجه شده بود و تو ویدئو گیم زیاد نه. چون یکی از بهترین و پخته ترین شخصیت پردازیای تاریخ ویدئو گیمو داره. چون گیمپلیش ( حالا درسته یه سری مشکلات ریز و درشت هم داره) ولی در کل صدها ساعت سرگرمت میکنه. چون واقع گرایانه ترین یا لاقل یکی از واقع گرایانه ترین گرافیک های صنعت گیمو داره و ازین نظر چند سال از زمان خودش جلوتره و…. کلی دلیل دیگه. دیگه چی میخواین از یه ویدئو گیم که رد دد نتونه برآورده کنه؟
“دیگه چی میخواین از یه ویدئو گیم که رد دد نتونه برآورده کنه؟”
بازی بودن :دی
من خودم از رد دد لذت بردم ولی به هیج وجه به چشم بازی بهش نگاه نمیکنم چون در اون صورت به هیچ وجه بازی تاپی نیست دلیل عمدش هم مربوط به مشکلات گیم پلی میشه اما وقتی به عنوان یه اثر شبیه ساز دنیای وسترن بهش نگاه میکنم میبینم عالی عمل کردند و محصولی مشابه و نزدیک بهش رو نداریم به همین خاطر همیشه یه درگیری بین شاهکار بودن رد دد بین عاشقان بازی و عاشقان اثر غوطه ور یا exprience محور (یا هر اسمی که میشه روش گذاشت)به وجود میاد.
اگه ردد۲ فیلم هست پس باید بگیم Ragnarok یه کارتون دیزنیه. رفتن آترئوس به ماجراجویی، فرار از خونه، بخشیدن دشمن آخرسر، خانواده پسند، کات سین غیر قابل رد کردنی، پیوند و گسترش دوستی و متحد شدن با بقیه برای نجات دنیا
آقای کریمی عزیز حتما توقع داشتید داخل رددد هم انواع هیولاها و باس فایت ها باشه تا بشه بهش گفت بازی؟
این بازی اساسش واقع گرایانس و راکستار هم این واقع گرایی رو ب بهترین شکل ممکن انجام داد
این سطحیترین پاسخی هست که حول این موضوع بارها دریافت کردم. این مدل پاسخها متاسفانه مجبور میکنه که کامل توضیح بدم:
1- انتظارها (توقعات): سیستم اقتصادی مطلوب، آزادی عمل نسبی در ماموریت ها، سیستم تعقیب و گریز و پلیس مطلوب، Pacing روایی مناسب یک بازی ویدیویی، کنترل مطلوب.
2- بازی RDR 2 یک اثر واقعی هم حتی نیست. ضعف در تمام سیستم های بالا + تناقض های شرافت و روایت و بسیاری از مشکلات ریز و درشت دیگه، باعث میشن واقع گرایی درستی هم نداشته باشه. تمام سناریوها از پیش تعیین شده و مو به مو اعمال شدن. دنیایی که همه چیزش مو به مو توسط انیماتور و طراح گیمپلی از پیش تعیین شده و هیچگونه پویایی و انعطافی حتی در یک جبهه وجود نداره، چطور میتونه واقعی و رئال باشه. شما فقط واقعیت رو در جلوه های بصری و منقبض و منبسط شدن بیضههای اسب میبینی یا دوست داری عمیق تر بشی و نگاهی به مکانیکهای و بطن ماجرا هم داشته باشی؟
بیش از واقع گرایی، غوطهوری اهمیت پیدا میکنه و واقع گرایی خودش ابزاری برای غوطه ور شدن در تجربه هست. اگر RDR 2 یک بازی غوطه ور یا واقع گرایانه هست، تعریف شما از یک بازی واقعی و غوطه ور برای من هیجانی نداره. برای من، تعریف یک بازی واقعی و غوطه ورانه اینه که سیستمها در گیمپلی با یکدیگر مداخله و مراوده داشته باشن. یعنی آب به الکتریسیته واکنش نشون بده، آتش زیر باران خاموش بشه و اجزای دنیا با یکدیگر به طور تمامل کمال در ارتباط باشن به لطف فیزیک شبیهسازی شده و طراحی های سیستماتیک. مثل TOTK و BOTW. دو بازی اخیر زلدا شاید در بحث جلوه های بصری واقع گرایانه نباشن، ولی در بطن و ذات، سیستمها و ارتباطات خیلی غوطهورانه تر و واقعی تر از RDR 2 هستند. در یک بطن تخیلی، زلدا تونسته روح واقعی و حتی علمی داشته باشه. سازهها و حرکت دادنشون از قوانین فیزیک و ریاضی پیروی میکنن، موارد زیادی بهم واکنش نشون میدن و تمام این ها با گیمپلی و حل پازل در ارتباط هستند.
بازی RDR 2 اثری سناریونویسی شده اس. هیچ چیز سیستماتیک نیست. اتفاقات پویا نیستند بلکه از قبل نوشته و موشن کپچر شدن. با فرد رندومی که ملاقات میکنید حاصل یک دنیای واقعی و پویا نیست، این شخص توسط سازنده ای انیمیت و طراحی شده و کوئستی براش در نظر گرفته شده. این حاصل تلاش بی وقفه سازندگانه و قابل تحسینه ولی پوینتی برای واقع گرایی نیست.
اما اثری مثل BOTW میتونه بر اثر تداخل سیستمها به طور خودکار سناریوها و راه حل های رندوم به وجود بیاره.
بازی سیستماتیک ارزش تکرارپذیری بیشتری داره، به پلیر اجازه میده خلاق باشه و گیمپلی رو به لطف این خلاقیت اعتلا میده. بازی سناریونویسی شدهای مثل RDR 2 پروسه های ساخت رو بیش از حد طولانی و خلاقیت رو محدود میکنه و بیشتر بازی ها رو به سمت یک بار مصرف شدن میبره. صنعت گیم زمانی پیشرفت میکنه که راه حلی برای ایمرسیو کردن تمام بازی ها از جمله آثار جهان باز پیدا کنه.
بله، حرفتون رو متوجه شدم درست میگید کاملا ، من شاید بیش از حد تعصبی رو این بازی رفتار کردم
حرفتون کاملا درسته و امیدوارم راکستار تو بازی بعدیشون ینی gta 6 تا حد زیادی این مشکلاتو اصلاح کنه.
ولی خداییش تو بحث pacing بنظرم خوب عمل کرده بود روایتش. بنظرم یکمی تو این بخش زیادی دیگه سختگیری میکنین
به نظرم RDR 2 میتونه بهترین روایت صنعت گیم لقب بگیره. بازی کار سختی هم نسبت به یک اثر خطی داشته و برخی نقص هایی هم که داره حاصل تمرکز روی روایته. Pacing داستان در برخی نقاط بهم میریزه ولی به نظرم بسته به این که تا چه حد به تم و پس زمینه روایی علاقه داشته باشید این مشکلات pacing میتونن در شدت های مختلف برای شما نمایان بشن. بعضی نقاط داستان پیش نمیره برای چندین ساعت اتفاقات جزئی رخ میدن. این با هدف تاکید بر جزئیات شکل گرفته برای همین برخی افراد از این پیش نرفتن داستان اذیت میشن. این موضوع به علاقه شما به تم وسترن و کاراکترهای فرعی هم ارتباط داره.
من به شخصه با نوار شرافت خیلی حال کردم.
و کلا داستان های خطی رو به ار پی جی ترجیح میدم برای همین از این روند رد دد خوشم اومده!
زلدا ار پی جی نیست.
رد دد بازی نیست ؟؟؟🤯
پس یعنی من این چن سال که رد دد بازی میکردم دراصل بازی نمیکردم 😱
حالا جدا از این شوخیا بنظرم خیلی این حرف نامردیه چون سلیقه شما نیست یعنی بازی نیست؟؟؟
مشخصاً اغراق کردم و «:دی» هم برای همین گذاشتم و فکر نمیکردم کسی واقعاً فکر کنه که اعتقاد دارم یک بازی ویدیویی نیست. قطعاً بازی هست. بازی سیستم شوتینگ داره مکانیک های مختلف داره. اما «بازی خیلی خوبی نیست» بیشتر به لطف المان های داستانی روایی و خروجی بصری یک «تجربه خوبه یا عالیه» تا «یک بازی خوب».
بله متوجه شدم منظورتون از بازی نیست در اصل ( بازی خوبی نیست ) هستش ، دیگه وضعم اونقد داغون نیست که فرق جدی بودن و اغراق رو نفهمم🫤
منم منظورم این بود نامردیه به رد دد بگیم بازی خوبی نیست یا حتی معمولیه که شما دلایل خودتونو گفتید .
ولی بنظر خودم هنوزم رد دد شاهکاره درسته اشکالات گیمپلی که توی متن اومده رو قبول دارم و و خودم که بازی رو تجربه کردم متوجه این اشکالات شدم ، ولی اگه تموم ویژگی های مثبت رد دد ۲ رو کنار هم جمع کنیم واقعا اون مشکلات زیاد به چشم نمیان و میشه بهش گفت شاهکار
بستگی داره چقدر نقاط قوت بازی و نقاط ضعف برای شما «مهم» باشن. برخی افراد عاشق بازی هایی هستند که روایت رو در مرکز قرار میدن و تجربه های سینماتیک و با پیش روی ارام و پرجزئیات رو دوست دارن. بنابراین، نقاط قوت rdr 2 در ذهنشون بزرگ و نقاط ضعفش بسیار کوچک میشن.
برخی افراد گیمپلی و طراحی مرحله براشون در اولویته. دوست دارن به جای لحظات سینماتیک، خودشون بر مراحل و نحوه پیشبرد مراحل (مخفیکاری، اکشن یا استفاده از آیتمها یا … ) تسلط داشته باشن تا این که با کات سین و مراحل خطی، کارگردان بازی براشون تصمیمگیری کنه. یا داستان های سریعی رو ترجیح میدن که بیشتر در رقم خوردن حوادث تسلط داشته باشن. این افراد نقاط منفی rdr 2 رو بیشتر میبینن و براشون بولدترن.
یک بار حتماً دقت کنید تعدادی گیمر هستن ابتدا که کنترلر رو در rdr 2 در دست میگیرن، مدام به گوشه و کنار محیط میرن و مناظر رو نگاه میکنن و از بودن در دنیا لذت میبرن.
گیمرهایی هم هستن از همان ابتدا که این قابلیت رو داشته باشن، مکانیکهای مختلف و شوتینگ و مراحل رو تست میکنن و چندین بار مراحل رو تکرار میکنن تا ببینن چه سناریوهای دیگری میتونه رخ بده و براشون مهمه این قضیه.
گیمرها خیلی با هم متفاوتن. اگرچه به نظرم دسته اول تعدادشون بیشتر از دسته دومه.
در کل که همین تجربه ها تکرار نشدنی 🤞
والا ردد بازیه ، فقط بدون ایراد نیست ، نه تو فیزیک نه تو انیمیشن حرکت نه اینکه ارتور نمیتونه وسط میل اتک اسلحه بکشه و … این بهانه های سطحی ، تنها مشکلی که ردد از چشم من پلیر داره تناقض بین داستان و گیم اپن ورد بازیه ، سوتی های داستانی که تو همین متن اشاره شده ، اینکه همونقد که بازی تو جهانش دستتو باز گذاشته توی معموریت ها دستتو بسته ، نه مشکلاتی که الکی به بازی وارد میکنید (حرف و اشکلاتی که پایین تر گرفتید رو هم خوندم)
تمام بازی ها سناریو سازی شده هستن … هیچ هوش مصنوعی زنده ای وجود نداره تو هیچ بازی ، حتی مکانیک خاموش شده اتیش زیر بارون لجند اف زلدایی هم که اشاره کردید یک مکانیک و چیز از پیش تایین شده هستش xD
تعریفتون از ارزش تکرار یک بازی هم که کاملا اشتباهه از نظر من چون برای هرکسی فرق داره ارزش تکرار ، نسبت هم با فان بودن بازی قابل سنجشه ، شاید ینفر از سناریو های تکراری لذت میبره و بازیو به این دلیل دوباره پلی میده ، شاید ینفر تو دور دوم بازی انتظار دیدن چیزهای جدید داره برای مثال انتخابی که بخشی از روند بازیو تغییر بده و یا جایزه ای برای این کار تایین شده باشه
خیلیم جالبه که جمله به جمله حرفای شما ( نه نویسنده مطلب) توسط یک نفر دیگه گفته شده و اینکه میاید از صحبت های اون به عنوان تحلیل خودتون استفاده میکنید هم دزدی هست هم سو استفاده از کاربرایی که نمیتونن محتوای خارجی هارو دنبال کنند
حالا ممکنه بازهم بعضی ها بگن که نه ببین یجا موافق نویسنده ای یجا مخالفی ، من حرفم به این افراد اینه که فقط یک دور دیگه حرف های منو با دقت بخونن
لطفاً بیشتر در مورد چیزی که نوشتم مطالعه کنید ارتباطی به هوش مصنوعی نداره. تحلیل های شما به درد کوچه و بازار میخوره که بهانه ای برای پوشش ضعفهاست. شاید بعضی پلیرها از سناریوی تکراری خوششون بیاد خنده داره واقعاً و البته منزجر کننده. با این بهانههای دو هزاری هر چیزی رو میشه توجیه کرد. شما که حتی از تکرار به عنوان سلیقه یاد میکنی، به نظرم حق اظهار نظر نباید داشته باشی در مورد موضوعات چون مواردی مثل طراحی هنری و کارگردانی اصلا قابل بحث برای شما نخواهند بود در صورتی که ما همیشه بحث و نقد میکنیم در این مورد.
مواردی که نام بردم مهمن و قابل بحث. انیمیشن ها و کنترل RDR 2 واقعاً مشکل داره. سیستم وانتد عمق نداره برای اثری که مدعی واقع گرایی هست. سیستم اقتصادی هم مثل سایر بازی های راکستار مشکل داره و راهی برای خرج کردنش یا آزاد کردن وجود نداره. بزرگ ترین مشکل بازی ها تناقض میان مرحله ها و جهان باز هست.
دزدی؟ از این به بعد اگر احیانا نقدی به بازی X داشتید و با نقد شخص دیگری مشترک بود در هر پلتفرمی دزدی هست؟ صدها نفر داخل ردیت و ریستارا مشکل PACING داستان یا تناقض رد دد رو مطرح کردن. مشکلات بازی ها انقدر واضح و مبرهن و قابل لمس هستن که ۹۰ درصد اوقات بین افرادی این نقدها اشتراک داره.
مهم نیست ، تغییری تو واقعیت نمیوفته بحرحال 🤷♀️
بسیار مهمه که دانش در حد مطالعه سطحی در مورد چیزی که نوشتید داشته باشید و بتونیم از نظر خودتون دفاع کنید وگرنه بچه دو ساله هم میتونه یه سری جمله پشت سر هم بنویسه و بگه تفاوتی نداره. مشکلات RDR 2 واضحن و دلایل برای نادیده گرفتن هم واضحن چون دلایلی برای نادیده گرفتنشون وجود داره دلیل نمیشه در مورد این مشکلات بحثی پیش نیاد چون بازی طرفدار داره دلیلی بر این نیست در موردش صحبت و نقد نشه. البته چون فرد X از بازی انتقاد کرده انگار ما باید با ذکر منبع از بازی ها انتقاد کنیم. از این به بعد هر وقت خواستیم نظر بدیم در مورد بازی باید ده ها هزار کانال یوتیوب و نقد و بررسی سطح اینترنت رو ببینیم و مطالعه کنیم مبادا یه شخص رندوم پیدا شه که دنبال تاییدیه و ذکر منبع هست.
مغالطه از این بزرگ تر نیست که به جای دفاع از بازی و این که توضیح بدی چرا این مشکلات وجود نداره و بهانه هستند، بیای بحث رو به سمتی بکشی که چرا ایراداتت با ایراداتت شخص دیگری یکسانه. شما دنبال اینی در مورد محتوا صحبت کنی یا بحث خالهزنکی شروع کنی؟
البته که نمیفته
پس الکی تعصب نداشته باش با حقیقت رو به رو شو
اینکه رد دد بر خلاف میل باطنی شما ایراداتی داره با قبول کردن یا نکردن توسط شما تغییری نمیکنه
چرا انقد شما راکستار فنا تاکسیکید؟
اون از جی تی ای v که به شدت اورریتده و فنای راکستار در حد خدا میپرستنش
اینم از رد دد که کسی بخواد ایرادات هر چند نسبتا جزئیشو بگه،بدون هیچ دلیلی ازش دفاع میکنید
بعدشم وقتی میگیم رد دد فلان مشکلو داره منظورمون این نیست که بازیه بدیه که،
فقط داریم واقعیت هارو میگیم
به شخصه از رد دد لذت بردم ولی این ایرادات رو هم با تمام وجود قبول دارم که اگه نبودن شاید این بازی بهترین بازی عمرم میشد
میدونی واقعا برای سردبیر زشته این حرفا ، من الان نه توهینی کردم نه چیزی ، اگه بن نشم صلوات xD
راجب بند اخرم میتونم ویدیو رو بیارم ، چون اگه صد نفر راجب یه موضوع نظر بدن نظر هر قد نفر متفاوته (بیاین بجای نظر بگیم تحلیل ) تحلیل های شما عجیب یکیه ، خودمم میدونم شماهم میدونید
حرفهایی هم که زدم ربطی به هوش مصنوعی نداشت اشاره کردم که هیچ بازی تو تاریخ بشریت از خودش زنده نیست و پشتش یه چیز از قبل نوشته شده هستش…
چی زشته؟ چون قاطعانه گفتم که نقدها به بازی ها میتونن اشتراک داشته باشن یا این که به کسی بگی دزد اونم در موردی که دزدی معنایی نداره؟ از کی تا حالا برای نقد کردن باید سورس بذاری؟
این که هیچ بازی در بشریت از خودش زنده نیست چه ربطی به حرف من داره؟
بازیها انواع مختلفی دارن. برخی بازی ها سناریونویسی شدن. برخی سیستماتیک هستند و تداخل سیستمها به خلاقیت و پویایی منجر میشه. اثری مثل RDR 2 در اکثر موارد سناریونویسی شده اما اثری مثل TOTK یا BOTW یا Dreams یا Minecraft (هر کدوم در سطح و با توجه به اهداف) سیستماتیک هستند. یعنی اجزاء رو در دسترس مخاطب قرار میدن و رهاش میکنن تا هر چیزی که دوست داره بسازه یا هر کاری دوست داره انجام بده یا هر طور دوست داره پازل حل کنه (درسته این هر «چیز» در نهایت محدودیتی داره، اما بسیار از بازی های سناریویی خلاقیت محورتر و آزادتره. حتی لگو هم یه جایی محدودیت درش به وجود میاد). مصالح در RDR 2 توسط سازندگان ساخته شدن و در سناریویی که خود سازنده تعیین میکنه عمل میکنن. مصالح در دسته دوم (TOTK وBOTW و…) توسط سازنده ساخته شدن اما سناریو توسط پلیر تعیین میشه. پر واضحه که در مورد چی صحبت میکنم. کسی جایی نگفت بازی ها از خودشون زنده هستن. حتی در بازی های فیزیکی هم این قوانین وجود داره. خمیر بازی و لگو و امثالهم میلیاردها فرصت برای خلق موارد مختلف در اختیار شما قرار میدن (میلیاردها سناریو انتخابی برای فرد)، در صورتی که دفتر نقاشی یک طرح سیاه و سفید به شما میده و میگه هر کدوم رو چه رنگی بکنید (یک سناریوی مشخص).
اگر این دو رو بازی در نظر بگیریم و بخوایم به بازی های ویدیویی تشبیه کنیم:
لگو و خمیر بازی به نوعی به totk تشبیه میشن. (آثاری مثل Dreams و Minecraft با توجه به ژانرشون بیشتر نزدیکن اما totk ماهیت ادونچر داره و در این مسیر حرکت میکنه)
دفترچه نقاشی به rdr 2.
اشاره کنم که از حرفامم دفاع میکنم و دنبال دعوا نیستم
اقای کریمی زشت اونجایی بود که حرف های من رو کوچه بازاری و منزجر کننده خطاب کردین ، بحثی هم که الان میکنید هیچ ربطی به ریپلای بنده نداشت ، فقط یه تیکه از بحث رو باز کردید و اصلا به بقیه موارد کامنتم نپرداختید
این سوالی هم که کردید راجب سورس داشتن نقد واقعا عجیب بود ، یعنی هیچکس از خودش نقد نمیکنه ؟ نمیگم الهام نگیرید میگم کپی نکنید
۱- پاسخی گرفتید که شایستهتون بود و در جواب به اتهامی که زدید. دقیقا داخل کوچه بازار چنین درگیری و اتهاماتی دیده میشه. این موضوع فاقد اهمیت و یک مغلطهاس ایرادی گرفتم رو از کسی کپی نکردم و سالهاست داخل سایت اینا رو مطرح میکنم اما گیریم که دقیقاً کپی پیست یک متن یا حرف دیگه باشه یعنی یک «و» هم از تو ننداخته باشم. همچنان هیچ دلیلی برای مطرح شدن «چرایی» کپی کردن وجود نداره بلکه اون «نقد» مهمه و باید مطرح بشه برای همین گفتم بحث «خالهزنکی» هست چون از نقدها و ایرادات دور میشه و به سمت چرایی کپی کردن یا نکردن میره که هیچ ربطی به rdr 2 نداره. این زمانی رخ میده که طرف توانایی بحث در مورد مطلب رو نداشته باشه و مدام تلاش کنه بحث رو به حاشیه ببره.
در ضمن تمام کامنت شما رو جواب دادم متذکر شدم اشکالات وارده حقیقی هستند یعنی واقعاً بازی در زمینه کنترل و حتی control scheme ایراد داره سیستم وانتد شرافت و طراحی مرحله محدوده و مشکل داره و تناقض هم داره با اوپن ورلد.
در مورد «دزدی» هم صحبت کردم.
ارزش تکرار هم همینطور به طور کامل و بیش از ۵ خط توضیح دادم چرا رد دد یک بازی سناریو محدود هست و بازی های دیگه سیستماتیک هستند و چطور بازی سیستماتیک خلق خلاقیت میکنه و بازی سناریونویسی شده خلاقیت رو کور میکنه.
پر واضحه که بازی های سیستماتیک به خلاقیت منجر میشن و خلاقیت زمانی پیش میاد که بازی هر چه بیشتر سناریو برای پیش روی در خودش جا داده باشه (برعکس rdr که تک سناریویی هست). کسانی که زلدا بازی میکنن دوست دارن به شکل های مختلف پازل ها و مبارزات رو انجام بدن به شکل های مختلف پیش برن و سازه های جدید بسازن که به تکرار منجر میشه. rdr 2 سطح بسیار پایینی از این ازادی رو نداره در خودش. انتظار ازادی زلدا هم ازش نمیره اما میتونست یک ازادی حداقلی در طراحی مرحله داشته باشه مثلا اجازه دادن برای stealth بسیار محدود یا انتخاب سناریوهای مختلف برای پیش بردن یک ماموریت یا طراحی مرحله نوین و تازه تر.
تکرار سناریوها و محدودیت rdr 2 رو نمیتونید با بهانه یکی دوست داره یک چیز رو تکرار کنه توجیه کنید گفتم با این توجیه ها هر چیزی قابل توجیه هست مثلا یک بازی فقط یک سلاح داشته باشه یا یک نوع طراحی مرحله (مثل ac) و یکی مثل شما بگه خب شاید مردم دوست دارن یک چیز رو تکرار کنن این که نشد. مشخصاً برخی بازی ها تکرارپذیری بالاتری دارن و برخی بازی ها به خاطر دلایل مختلف مثل طراحی مرحله منسوخ تکرارپذیری کمی دارن.
اجازه میدم غرورتون خودتون رو نابود کنه کریمی
حالا میتونی با قدرتت تیکمو بگیری یا بن کنی که برام مهم نیست ، همه از واقعیت خبر دارن
غروری وجود نداره. باید متوجه باشید که عملی از سوی شما پاسخی هم داره اتهام زدن با پاسخ مواجه میشه.
اما در مورد بازی سعی کردم به شما وقت اختصاص بدم (احترام گذاشتنی بالاتر از این وجود نداره) و کاملاً بر اساس ساختار بازیسازی پاسختون رو بدم از مثال های فیزیکی مثل خمیر بازی و پازل و لگو هم استفاده کردم تا بهتر بتونید موضوع رو درک کنید. سوال، پاسخ یا مبحثی علمی یا ساختاری باشه در مورد بازی جواب میدم در غیر این صورت هم موفق باشید.
آقای کریمی حالا فارغ از همه بحثایی که زیر رخ داد
یه بازی دقیقا چیه بازی خوب و بازی بد چیه
یا برداشت خودتون ازاین مفاهیم چیه
درود بر آقای کریمی…نمیگم حالا نویسندگان بیان مثل آقای آقابابایی مقاله بدن درمورد رد دد…اما خوبه قبول کنیم همه نمیتونن با این عنوان حال بکنن…چرا بگیم پرفکته…وقتی نمیتونه همه راضی کنه..نامه طولانی نمیخوام بدم..حقیقتا منم مشکلاتی با این عنوان داشتم،حالا خوبه دوستان لذت بردن،اما این عنوان برای همه نیست و قطعا ایداداتی داره
چقد سطحی بین
این مقاله نشون داد راحت میشه همه تیرانداز پشوند
این همه نویسنده زحمت کشیده و ایرادات بازی رو تمومی ندارن لیست کرده که آخرش بیای بگی در هر صورت شاهکاره؟
ردد شاهکاریه که شاید خیلیاها سر لج بندازه که بهش نگن شاهکار
ردد یک بازی که گیمر رو در کالبد خودش قرار می ده و حس زنده و زندگی کردن رو منتقل می کنه
از تک تک ثانیه هاش لذت بردم و هر بار که وارد بازی می شم می گم راکستار دمت گرم باباتو چه کردی با این بازی
چی ساختی که هر بار ادم می یاد و یه سرکی بهش می کشه دلش نمی خواد خارج بشه
ردد۲ به نظر من بهترین بازی حال حاضر دنیا هست و تنها خود راکستار میتونه بازی بسازه که از ردد ۲ هم بهتر باشه
نمیشه گفت که کدوم بازی بهترین بازی دنیاست . میتونی اینطوری بگی که ردد ۲ بهترین بازی زندگی تو هستش ( و قطعا بهترین بازی خیلی از گیمر ها باشه ) ولی قطعا بهترین بازی دنیا نیست چون هر ژانری بازی مخصوص به خودش رو داره که توش شاهکاره . مثلا در ژانر سولز لایک قطعا آثار فرام سافتور حرف برتری رو میزنن ، در ژانر هک اندسلشِ سینماتیک بی شک آیپی گاد اف وار بهترین هست ، در ژانر نقش آفرینی یکی از بهترین بازی ها قطعا ویچر ۳ هستش و خلاصه در ژانر جهان بازه سینماتیک و ماجراجویی داستانی هم ردد ۲ قطعا بهترین آنهاست . برای همین اصلا ما چیزی بنام بهترین بازی جهان نداریم و نخواهیم داشت و قابل رتبه بندی نیستن چون بازی هایی در ژانر های مختلف قرار دارن که در هیچ بخشی قابل مقایسه با یکدیگر نیستن در حالی که احتمال دارن هردو متای ۹۷ رو بگیره . مثلا شما هیچ وقت نمیتونی ردد ۲ رو با کال اف دیوتی مقایسه کنی یا گاد اف وار رو با فارکرای مقایسه کنی بدلیل همینه که اصلا نمیشه که مشخص کرد که کدوم بازی بهترین بازی جهانه . اگرم متای ۹۹ رو بگیره و ۶۰۰ هم جایزه سال بگیره . این نظر هر گیمره که میتونه مشخص کنه کدوم بازی بهترین بازی زندگیش باشه که خب به شخصه ردد ۲ یکی از سه بازی برتر کل زندگیه منه .
امیدوارم که منظور منو متوجه شده باشی
درود👌
نظر من رو بخواید به نظرم حتی راکستار هم دیگه قرار نیست چیزی به بزرگی رد دد ۲ بسازه.
GTA VI میاد و احتمالا تا ده سال آینده جزو پرفروشترین عناوین هر هفتست ولی این سری (حتی GTA IV) هیچوقت نشون دهنده ی استعداد خارق العاده ی راکستار در داستان گویی آمریکایی نبوده و بار این مورد رو دوش سری رد دده.
اما حالا که عملا هسته ی مرکزی راکستار استودیوی خودشونو تشکیل دادن و سهامداراش هم که دیدن نمیتونن رد دد رو تبدیل به ماشین چاپ پول بکنن احتمال نمیدم دیگه با چنین اثری رو به رو باشیم. همونطور که قرار نیست با نیو وگاس و ویچر ۳ دیگه ای رو به رو باشیم.
شاهکار🔥🔥🔥🔥🔥🔥
خدا پدر نیکی جیکیو بیامرزه چیزایی که ما درباره جی تی ای ۵ میگفتیمو تو ویدیو ردد۲ش باعث شد خیلیا متوجهش بشن هرچی جهانبازای راکستار هر بازی بهتر میشه طراحی میشنای راکستار داره هربازی افت میکنه و به سمت میشنای سینمایی خطی برو فلانیو بکش برگرد فلان کاری بکن برگرد تبدیل شده که اجازه مانور و خلاقیت به پلیر نمیده امیدوارم تو جی تی ای ۶ اینو حل کرده باشن چون راکستار سابقه طراحی مراحل خوب زیادی داشت تو نسخه های قدیمتر اگه این مشکلو تو بازیای جدیدش حل کنه (و همینطور ۸سال یبار بازی نده) حتی از اینم بهتر میشه
طراحی مراحل بازیای راکستار همیشه این شکلی بود الان فقط سینمایی تر شده
نه آزادی عمل توشون بیشتر بود تو میتونستی به روش های مختلف یا راهای مختلف یه کاریو انجام بدی مثلا تو سه یکیو باید تعقیب میکردی با ماشین بعد میرفتی و ماشینشو بمب گذاری میکردی مرحله مشابه تو بازیای دیگه همچین کاریو بکنی میشن فیل میشه این عین مثالیه که نیکی جیکی اورد تو وایس سیتی دوباره همینطور آزادی عمل داشتی از سان آندریاس کمتر شد ولی بود یکی از بهترین مثالایی که سان آندریاسو به عنوان بازی که وسط این ترنده نشون میده همون مرحله منفور موتوره همون مرحله هم خیلی با کوچیکترین اشتباه فیل میشه ولی از طرف دیگه پر روشای مختلفه هیچوقت یادم نمیره زمانی که تونستم برسونم خودمو رو سقفقطار و خودم بکشمون کلا وسط ترند دو بازی اول و ترند دو بازی دوم بود ولی از ۴ خیلی سینمایی شد ولی همچنان یکم فریدوم داشتی از ۵دیگه عملا همش فیلم سنماییه یه کارو دقیق انجام ندی شکست خوردی عملا هر بازی که رفت جلوتر منطق سندباکس اپن ورلد بازیو (که نقطه قوت سری جی تی ایه) رو دیگه تو مراحل نمیدیدیم و دیگه ردد ۲ اوجشه که بعضا یه سری جاها سندباکس مراحلم فدای میشنای سینماتیک میکنه بازم میگم بد نیستند که بذارمشون پهلوی یوبیسافت ولی بشدت افت کردند جوری که من بشخصه حتی یک سوم میشنای ۵و نرفتم همش تو شهر بودم و خب عالی بود
لیک های gta vi رو که دیدم خیلی شبیه ردد۲ بود حتی یه ودیو بود لوسیا اسلحه هاشو تو کیف حمل میکرد دیگه نمیتونست آرپیجی رو بزاره تو جیبش
آخه تو کیفشم نمیتونه بذاره اونو lol باید بنده خدا چندتا کبف ببره کلا بنظرم با اینکه این چیزا باحالن اونقدر مهم نیستن چون خودمونو به آب و آتیشم بزنیم جی تی ای نمیتونه مثل ردد باشه تو ردد با اسب حمل میکردیم سلاحو منطقی بود ولی جی تی ای بذاریم تو ماشین کل جی تی اینه که ماشینو بترکونی خوب درنمیاد مگر اینکه محدودیت بذارند مثلا اگه آر پی جی داشته باشی نهایتا یه کلت بتونی برداری که شبیه رمبو نشی و خب بنظرم میشه یکاریش کنن ولی بعیده کلا زیاد دوست ندارم جی تی ای به سمت ردد بره چون جواب نمیده دقیقا نقطه مقابل همن ردد یه تجربه ریلکسه نسبتا که میری میگردی کمپ میزنی شکار میکنی و اینا ولی جی تی ای کلا دیوونه بازیه کلا دوتا انتظار از بازی دارم اولی طراحی میشن با آزادی عمل بیشتر شبیه بازیای قدیمی تر یکی دیگه هم فعالیتای محیطی و شهری پویا مثل گنگای سان آندریاس ولی خب مدرن تر مثلاگنگای دیلر باشن با هم بحث داشته باشند و اقدامات ما روشون تاثیر بذاره (راکستارم قبلا با بولی امتحانش کرده)سیستم دراگ دیلم تو جایناتون وارز امتحانش کرده بودن کلا این دوتا بازی بنظرم آندرریتدترین بازیای راکستارن که بشخصه جفتشونو تو تاپ ۵شون میذارم حالا دقیقا نمیگم سیستمش درباره دراگ باشه ولی خب فعالیتای اینطوری داشته باشه تو سری جی تی ای فقط سان آندریاس همچین چیزیو جالب ولی ابتدایی پیاده کرده اگه تو ۶ بیارنش عالی میشه
یه گیمر از یه بازی خوب چی میخواد ، داستان خوب ، شخصیت پردازی خوب ، گرافیک خوب ، گیم پلی خوب ، فیزیک خوب ،
جهان پر جزعیات ، طبیعت زیبا. Red dead2 یه بازی کامله
چقدر این مقاله برام آشناست انگار یک سری موارد رو جایی خوندم فکر میکنم از همین سایت هم بود
میدونین واقعا از نویسنده ها تشکر میکنم بابت اینکه نقطه ضعف های چنین بازی هایی رو با شجاعت میگن تا باعث نشه که یک سری ها از بازی یا استودیو بت بسازن و بگن که شاهکار قرن هستش وفلان و… امثال این جمله های کلیشه ای تکراری
اکه درست یادم باشه فک کنم ۲۰۲۰ یا ۲۰۲۱ یه یوتیوبری بود که اومد و خیلی راحت راجب این مسایل بحث کرد (تو کل ویدیو هم رو یه توپ یوگا نشسته بود شرمنده واقعا اسمش یادم نیست) بعد از اون بود که این مقاله ها تعدادشون بیشتر شد
nakeyjakey
rockstar game design is outdated ویدیوش
ویدیو خیلی خوبیه من بعد پورت پی سی دیدمش و خب ویدیو جالبیه هرکی ندیده و میتونه بفهمه پیشنهاد میکنم ببینه اسمشم یادم میاد چون چندوقت پیش یه ویدیو دیگه درباره ردد۲ ساخت و ایندفعه یکم نرم تر باهاش برخورد کرد که خب بشخصه خوشم نیومد ازش کلا ایشون و جوزف اندرسون جزو منتقدای خوب یوتیوبن که همیشه سعی میکنند ویدیوهاشون پیشرو و نکته سنج باشه و بجای تعریف و تمجید چیزاییو بهش اشاره کنند که واقعا یه بحث بنیادی تو صنعت گیم راه بندارزه
بله منم ویدیو جدید رو دیدم
NakeyJakey
راجب گیم دیزاین قدیمی و منسوخ شده و تاریخ مصرف گذشته گیمای ناتی داگ هم ویدیو ساخته که دیدنش توصیه میشه
درواقع من از شما متشکرم که بدون تعصب به این مدیوم نگاه میکنید. سلیقه و علایق ما به عنوان مخاطب نباید جلوی انصافمونو بگیره وگرنه تبدیل به یه سری مصرف کننده میشیم که هیچ توانایی تفکری ندارم..
راجع به نیکی جیکی (آقای توپ یوگا) اتفاقا یه بخشی از این مقاله رو هم مدیونش هستم واقعا خدا خیرش بده. اما در کل انتقادها از رد دد ۲ کم نیست. معمولا هم به مذاق کسی خوش نمیاد این ویدیوهای نقد یوتیوب چون انتقاد از بازیای بزرگ واسه خیلیا توهین به مقدساته. به هر حال میشه چشم بست و لذت برد. حداقل من که اینو از این بازی یاد گرفتم.
من یه بار قبلا گفتم که داستان لست او اس ۱ رو بیشتر از رد دد ۲ میپسندم و رد دد ۲ برام جایگاه دوم رو داره.
درسته در کل لست ۱ رتبه اولمه بخاطر اینکه اولین بازی تک نفره داستانی هست که تموم کردم و کلی خاطره دارم باهاش، ولی وقتی به داستان رد دد و شخصیتا و شخصیت پردازیشون و فکر میکنم، فعلا نمیتونم بازی رو تو زمینه داستان گویی بالاتر از رد دد ۲ قرار بدم.
این بازی هیچ وقت از ذهنم پاک نمیشه. هیچ وقت.
جادوی رد دد تو شخصیت پردازی خارق العادشه. بازی بدون هیچ عجله ای و بدون اینکه درباره هیچ شخصیتی شتابزده عمل کنه تک تک کارکتر هارو پردازش میکنه و یه شیمی خیلی فوق العاده بینشون پدید میاره. نه اینکه بگم لست یا باقی بازیا شخصیت پردازی خیلی عالی ندارن، ولی واقعا رد دد تو این زمینه فوق العاده بی نظیر عمل میکنه
بله گفتم که رد دد ۲ تو زمینه داستان گویی قطعا اوله
ولی لست برای من در کل اوله بخاطر دلایل متعدد
لست یه چیز دیگس 🫠
اون داستان . اون شخصیت پردازی شاهکاره
فعلا برای منم همینطور بوده🤭
تمام بازی ها نقطه ضعف دارن. چیزی که اونارو نسبت به یک بهتر میکنه. نقاط قوت بازی اند.
که ماله رد دد اونقدر زیاده که متوجه نقطه ضعف نمیشی.
ولی اگه بخوای منتقدانه بازی رو انجام بدی قطعا نقطه ضعف پیدا میکنی
کاملا درسته
نمیفهمم چرا دیسلایکت میکنن درحالی که داری نظر شخیصتو میگی
من خودم از نظرم ردد ۲ بهترین گیم تاریخه اما بعضیا شاید بگن که لست ۱ یا دو یا جی تی ای یا اساسین کرید
بیاین این مسخره بازیارو کنار بزاریم و همه به نظر هم احترام بزاریم
بله درست میفرمایی
ممنون بابت درکت🙌🏻
داداش دیسلایکم که توهین نیست اونم نظر مخالفه یعنی به نظر فلان فرد اینطور نیست و همین هیچوقت نفهمیدم مشکل کاربرای سایت با دیسلایک چیه
کاملا درسته🙌🏻
کی تمومش کردی لست رو رفیق؟
حدود ۳ تا ۴ سال پیش
چطور رفیق؟
چون منم وقتی ps4 خریدم اولین بازی ای که تمومش کردم لست اف اس بود ، حرفت برام جالب بود❤🙌
چه جالب❤
البته من خیلی بازی ها در اختیار داشتم که میتونستم تموم کنم، ولی بچه بودم و بخاطر همین خیلیاشونو از دست دادم😔
فداسرت رفیق ، مهم اینه که داری الان بهترین بازیا تاریخ رو انجام میدی و لذت میبری اونایی هم که نتونستی بازی کنی به احتمال زیاد ریمستر یا ریمیکشون یا اومده یا در آینده میاد غصه نخور❤
خیلی خیلی ممنونم❤
صد در صد موافقم
با وجود این که اگه نظر من رو راجع شخصیت پردازی بپرسن بدون شک رد دد ۲ رو تو رتبه ی اول قرار میدم اما داستان تلو ۱ چیزی نیست که حتی خود ناتی داگ بتونه تکرارش کنه. یکسری بازی ها به خاطر جو موجود تو زمان خودشون به وجود میان و به خاطر اون جو و اتمسفر میتونن حتی چند پله بالاتر از شاهکاری که در حالت عادی هستن قرار بگیرن. رد دد ۱، تلو ۱، اسکایریم و بایوشاک به نظرم جزو این دسته از بازیا هستن که شاید اگه حتی با کیفیت بهتر اما تو یک بازه زمانی دیگه ای ساخته میشدن به هیچ وجه نمیتونستن تبدیل به چیزی بشن که برای جامعه گیمینگ هستن.
کاملا موافقم درست میفرمایین🙌🏻
خیلی ممنونم بابت توجهتون❤
رددد ۲ هیچ ضعفی نداره
متاسفانه داره، و اینو به عنوان یکی از تعصبی ترین فناش میگم و بیشتر این مشکلات هم تو بحث گیمپلی و لول دیزاینه. ولی با همه اینا قطعا جزو بهترین بازیای کل تاریخه چون نقاط قوتش عملا نقاط ضعفشو میبلعه و یه تجربه خارق العاده به مخاطب میده.
ارتور بعد خوندن کامنتت:
https://youtube.com/shorts/QXrNRIGQUA8?si=zbjZFfK9jGcbPxnw
😂😂 صداش
داره
اما اصلا احساس نمیکنی
“اما از نیمهی دوم بازی، عملاً هیچ تلاشی برای پیوند زدن بخش جهان باز و داستانی RDR2 به چشم نمیخورد و تنها با بستن چشمانمان بر روی تمامی این ایرادات است که میتوانیم تجربهای لذتبخش از بازی داشته باشیم.”
این مشکلی که شما ذکر کردید تقریبا در تمامی بازی های جهانباز وجود داره و فقط مختص به بازی رد دد نیست. خود ساختار از ریشه این مشکل رو به وجود میاره و سازنده به این راحتی نمیتونه این مشکل رو حل کنه.
البته
ولی چون ردد ، ردد هست ازش انتظار بالاتر می ره
همین حد که ازش اینقدر انتظار دارن خودش داره نشون می ده حتی منتقدان هم قبول داره این بازی با سایر بازیها تفاوت داره و نمی شه در یک سطح مقایسه و نقدشون کرد
برای همین ردد باید جدا از دنیای ویدیو گیم نقد کرد ، تک و تنها
اتفاقا مثال نقض خیلی جالبی که تو ذهنم هست برای چنین موضوعی بنیان گذار کلیشه ی جهان باز مدرن یعنی سری فارکرای هست.
فارکرای از نسخه سوم به بعد عملا میاد جهان بازش رو با داستانش پیوند میده و به مخاطب القا میکنه که تو با این کارت داری به بخشی از داستان هم کمک میکنی. اشکالی که از رد دد ۲ گرفتم همچنان تو این بازی هم وجود داره اما به مراتب کمتر. تو فارکرای پلیر میتونه بجای کمک به دوستای کارکتر اصلی بره و کمپ دشمنا رو تسخیر کنه. آیا این یعنی پیوند داستان و جهان باز؟ قطعا خیر. اما آیا این چند پله از کاری که راکستار میکنه به هدفی که دنبالشیم نزدیکتره؟ قطعا بله چون داستان بازی کاری که کارکتر اصلی میکنه رو در طول داستانش به رسمیت میشناسه و فعالیت های فرعی همسو با روند نهایی داستان هستن (برخلاف رد دد ۲ که این هدف رو جمع کردن پول برای کمپ میدونه ولی نه تنها پول جمع کردن آرتور در مقابل کارایی که در مراحل اصلی میکنه ارزشی نداره بلکه در نهایت داستان برخلاف این هدف حرکت میکنه).
و بعد فارکرای ۵ رو داریم که میاد و میگه باید دنیامو بگردی، چیزای جدید پیدا کنی و در نهایت هروقت به یه میزان مشخصی کارای غیرداستانی کردی من داستانم میاد و جلو میره برات (که هرچند قبول دارم بیهوش شدنه خیلی تکراری بود ولی درست ترین گام ممکن در این زمینه بود).
یا زلدا یا الدن رینگ یا بازی های جهان باز اینشکلی که به پلیر میگن اگه میخوای داستان بازی جلو بره باید قوی باشی و این قوی بودن با گشت و گذار تو جهانشون صورت میگیره.
نمیدونم رفیق من رو این بازی تعصب ندارم ولی وقتی بهش میگی
“منطقی است که در پایان چنین مقالهای نتیجه بگیریم که RDR2 یک عنوان افتضاح است که در بطن خود اشکالاتی غیرقابل بخشش دارد.”
عادلانه نیست ما حتی بازی کابوی دیگه هم مثل این نداریم با بیشتر بازی های جدید بعد ۶ سال هنوز مقایسه میشه و با کیفیت تره
«پاسخ من و احتمالاً هرکس دیگری که به تجربهی این عنوان پرداخته این است که: اینطور نیست.»
نقاط ضعف rdr2 چیزهایی هست که همیشه تو بازی های راکستار دیده میشه. نقاط قوت rdr2 و کلا بازی های راکستار انقدر زیادن که ضعفا دیده نمیشه. کلا راکستار میدونه که گیمر ازش چی میخواد و همونو ارائه میده
رد دد یعنی سه سال پشت سر هم پلی دادن و درش زندگی کردن و ازش خسته نشدن بدون شک در قلب ما گیمر ها جایگاه ویژه ای داره
اووریتد و خسته کننده به معنای واقعی
بلخره ی نفر ایراداتشو گفت
شبیه ساز اسب سواری
بیا برو داش چرتوپرت نگو تروخدا
خسته کننده ؟ شبیه ساز اسب سواری ؟
احتمالا تو رفتی گیمنت نشستی نیم ساعت بازی کردی با خودت گفتی بیام نظر بدم
من نه حرف شما رو تایید میکنم،نه میکوبم،چون شخصا با این عنوان ارتباط نگرفتم،بنظرم اگه شخصی عنوانی دوست داشته باشه،ممکن کس دیگه ای بدش بیاد..حتی سردبیر ها اینجا مثل آقا آقابابایی که دل خوشی از رد دد۲ نداشت،شخصا خودم هم بعد از چند ساعت پلی دادن از بازی خسته شدم،اما تا انتها بردمش تا ببینم نظر عوض میشه یا نه…در کل نمیشه گفت اگه بازی متا ۱۰۰ داشته باشه،اگه توی ژانر ما نباشه،خستمون میکنه…رد دد برای من جز این دسته بود،نتونستم با سیستم گیم پلی کنار بیام..و این بحثی که ما از بازی چه انتظار داریم…به چی میگیم بازی…و دوست داریم چطوری بگذره
حرف دلمو زدید بلاخره
تو بیشتر مراحل باید کلی آدم میکشتی
اونم با نشونه گیری خودکار و بدون چالش خاصی یه لشکر رو به خاکو خون میکشید آخرشم همه به خوبی و خوشی بر میگشتن کمپ
میتونستی aim assist رو خاموش کنی ؛ به همین راحتی