سفر به متن تصویر

در آن زندگی میکنی.قدم میزنی.بارانش را بو میکنی,حس میکنی.با مردمش گفتگو میکنی...

در آن زندگی میکنی.قدم میزنی.بارانش را بو میکنی,حس میکنی.با مردمش گفتگو میکنی و لحظاتت را در آرامش بر روی سنگفرشهای آن طی میکنی.بعضی مواقع خیابانهایش را متر میکنی.بعضی مواقع زیر بارانها در اوقات تاریکی شب...

همیشه وقتی کار را تا پایان میبری و مشکل را حل میکنی...

همیشه وقتی کار را تا پایان میبری و مشکل را حل میکنی به خیال این نشسته ای که دیگر تمام شده است ولی همیشه پای مشکلی دیگر در سر راهت باز میشود.همیشه از فرود مشکلات...

وقتی بخواهی انسان باشی و نتوانی.وقتی عاشق صلح و آرامش باشی و...

وقتی بخواهی انسان باشی و نتوانی.وقتی عاشق صلح و آرامش باشی و نگذارند.وقتی فکرت,ذهنت و قلبت به سوی دوست داشتن سیر کند ولی آخر ماجرا بدانی که نه میخواهند تو را و نه میتوانی طعم...

زیبایی تمام هستی جنسش یک احساس هست.احساس لذت بردن از ثانیه ثانیه...

زیبایی تمام هستی جنسش یک احساس هست.احساس لذت بردن از ثانیه ثانیه لحظات زندگی.اینکه گاهی لازم است اشک ریخت,خندید,بغض کرد,شاد بود و دانست که دوست داشته شده ایم و دوست داریم.زندگی بدون احساس زندانی سنگی...

اگر تهدیدت کردند بدان در برابرت ناتوانند,اگر خیانت دیدی بدان ارزشت بالا...

اگر تهدیدت کردند بدان در برابرت ناتوانند,اگر خیانت دیدی بدان ارزشت بالا بوده است و اگر توهین شنیدی بدان در رسیدن به هدفت موفق بوده ای.دنیا را به آتش جنگ کشاندی یکی به نفع تو,خون...

نه سرمای هوا و یخ زدن دست ها و پاهایم مرا آزار...

نه سرمای هوا و یخ زدن دست ها و پاهایم مرا آزار میداد و نه گرمای هوا و عرق سوز شدن ها و تب های طولانی مدت.نه حشرات مناطق مرطوب که خواب را از من...

سال ۲۰۲۵ است و جنگ سردی بین دو ابر قدرت چین و...

سال ۲۰۲۵ است و جنگ سردی بین دو ابر قدرت چین و آمریکا اتفاق افتاده است.شخصی به دلیل کینه های شخصی آتش این جنگ را میخواهد که شعله ور سازد.نام او رائول منندز است.همزمان فلش...

رفاقت ریسمانش را بر گردنت مینهد و هر دم با نشانی از...

رفاقت ریسمانش را بر گردنت مینهد و هر دم با نشانی از معرفت و محبت و جوانمردی آن را بر گردنت محکمتر میکند و میرسی به جایی که از دوست خود نقاشی زیبایی بر دیواره...

دستی که آلن را از آب بالا کشید باعث شد تا الن...

دستی که آلن را از آب بالا کشید باعث شد تا الن در مطب دکتر هارتمن به هوش بیاید.دکتر بدجوری روی مخ ال میرود تا اینکه نم نم ال باورش می شود که دچار توهماتی...

اینقدر در تاریکی فرو می رویم که حتی دیدن روشنایی اول صبح...

اینقدر در تاریکی فرو می رویم که حتی دیدن روشنایی اول صبح هم برایمان دشوار میشود.اینقدر غرق اندیشه های تار میشویم که چندین چراغ قوه بصیرت نیز وجودمان را روشن نمیکنند.اینقدر فکرمان سیاه میشود که...