وارد خیابان میشود.آرام آرام قدم میزند.خیلی آرام است.در فکر فرو میرود.سرش را...
وارد خیابان میشود.آرام آرام قدم میزند.خیلی آرام است.در فکر فرو میرود.سرش را پایین می اندازد.چند لحظه مکث میکند.سکوتی حکم فرما شده است که تنها داریل, میتواند صدای قلب خویش را بشنود.بادی میوزد اما نه خبری...