نقد فیلم A Haunting in Venice | احضار روح فرمالیته
«جنزدگی در ونیز» سومین و جدیدترین قسمت از تریلوژیِ «کنت برانا» میباشد، کسی که هم کارگردانی و هم بازیگری نقش اولِ کاراکترِ معروف «هرکول پوآرو» کاراگاه بلژیکی را عهدهدار شده است. کاراگاهی که اقتباس داستانیاش به قرن بیست و آثار ادبیاتیِ نویسندهی آن یعنی «آگاتا کریستی» مربوط میشود. از آثار این نویسنده با محوریت کاراکتر «هرکول پوآرو» اقتباسهای گوناگونی شکل گرفته است اما شاید معروفترین این اقتباسها حداقل در این دو دهه از قرنِ حاضر که بتوان به آن اشاره کرد، سهگانهی «کنت برانا» بازیگر خوشذوق بریتانیایی و البته فیلمنامهنویسیِ «مایکل گرین» باشد.
قسمتهای پیشین این مجموعه با عناوین «قتل در قطار سریعالسیر شرق» (۲۰۱۷) و «مرگ بر روی نیل» (۲۰۲۲) منتشر شده است و حال آنکه هرچند این فیلمها از جانب منتقدین نقدهای عموماً متوسط دریافت کردهاند اما همواره فروش قابل توجه و سودآوریِ آنها باعث شده است که «کنت برانا» که خود به عنوان یکی از تهیهکنندگان نیز میباشد باز هم به ساخت قسمت سوم از «پوآرو» این کاراگاه بلژیکی و باهوش با شماتیک جالب و کاریکاتوریاش دست بزند. البته به این نکته نیز باید اشاره کرد که علاوه بر فروش بالا، کستینگ (تیم بازیگری) بنام و مشهور آثار او نیز بر موفقیتها و دیدهشدن های این سهگانه کمکهای شایانی کردهاند که با ذوق و استعداد «کنت برانا» در کارگردانی باعث پسنزدهشدن های این مجموعه حداقل برای یکی دو بار تماشا شده است.
در فیلم «جنگیری در ونیز» که واضحاً در شهر زیبای ونیز روایت میشود، «هرکول پوآرو» در حال سپری کردن دوران بازنشستگی خود میباشد هرچند که در این شهر هم طرفداران یا متقاضیانِ هوش و تبحر او در حل معماهای کاراگاهی، وی را در امان نگذاشته و سعی در ارتباطگرفتن با او دارند. در این بین با وجود بیمیلی «پوآرو» در قبول پروندههای معمایی، او به دعوت و وسوسهی دوست نویسندهی خود «آدریان» (با بازی «تینا فی») مشتاق میشود که در یک پروندهی احضار روح در خانهای قدیمی شرکت کرده و البته از آنجایی که وی به دنیای ارواح اعتقادی ندارد، بتواند دلایل معتبرِ منطقی و علت و معلولی برای رد وجود ارواح و دروغین بودن واسطهی ارتباطی بیاورد.
به دنبالهی پلات داستانی دو فیلم گذشته، فیلم در یک مکان بسته و با تعدادی کاراکتر (حداقل به طور معمول ۷ الی ۸ نفر) بعنوان مظنونین شکل میگیرد که در واقع توسط «هرکول پوآرو» مورد کالبدشکافیِ راستیآزمایی میبایست قرار گیرند. در این فیلم یک خانه یا بهتر بگوییم عمارت قدیمی در شهر ونیز حکمِ آن مکانِ بسته را دارد و با یک پلات کلیِ اولیه مبنی بر مرگ یک دختر جوان که به شکل پرتشدن از بالکونِ خانه اتفاق افتاده است آغاز میشود.
پلات یا طرحِ اولیهی داستانیای که البته نه آنی و حضوری که با دستمایهی احضار ارواح اینبار پای «پوآرو» را غیرمستقیم به معما باز میکند. فیلم در قدم اول برای کنجکاو نگهداشتنِ مخاطب یک مقدمهی ابتدایی/اجرایی دارد (فراتر از آن مقدمهی ابتدایی/شنیداری) و آن محفلِ احضار روح به وسیلهی یک واسطه به نام «جویس رینولدز» (با بازی «میشل یئو»؛ برندهی اسکار بهترین بازیگر زن در سال ۲۰۲۲) میباشد.
محفل و اجرایی که از بازی نسبتاً تصنعی «میشل یئو» گرفته تا تضادش در اجرا و کارگردانی تاثیرش بر مخاطب آنچنان طول نمیکشد به طوریکه همان ابتدا خیلی زود دستِ این واسطهی دروغین با افشا شدن دستیارانش و چگونگی کارکردِ تایپِ غیبی رو میشود اما به قتل رسیدن او ماجرا را از این راستاییآزمایی به حل معمای جنایت میکشاند. البته باید گفت گزارهی وجود ارواح با قتلِ واسطه (میشل یئو) پایان نمیپذیرد و فیلم سعی میکند با نشانههای صوتی/بصریای که «پوآرو» شنیده و میبیند تا پایان اعتقاد هستیشناختی و رفتاری او را مورد آزمایش قرار دهد. اعتقادی که البته جنبهی پرداختیِ شخصیتپردازانهای ندارد و در سطحیترین شکل پیش میرود.
در حقیقت فیلم جای اینکه چالشی جدی از نوع اعتقادی برای «هرکول پوآرو» به وجود آورد، به دنبال حل همان جورچینی هست که در دو قسمت گذشته دیده بودیم تنها با این تفاوت که مسئله دیدن و شنیدن روح را میان میکشد که البته با رویکرد مادّهمحوری که فیلم به وضوح به آن پایبند است، همان هم برای مخاطب از نظر ماورالطبیعی کنجکاو برانگیز نمیشود و ما هم میدانیم که در پشت این نشانههای دیداری (دیدن روح دخترِ کشتهشده) و شنیداری (شنیدن صدای بچه ها) علتی منطقی نهفته است که در پایان هم به راحتی با یک جمله روانشناسانه و منطقی، آشکار و وضوح پیدا میکند.
البته ایراد گرفته شده این نیست که فیلم چرا رویکردی ماورالطبیعه ندارد، بلکه این است که فیلم با دستمایه قرار دادن آن (احضار و وجود ارواح) تنها یک تغییر سطحی در شمایل معما به خود تزریق کرده است اما هیچ پرداخت دراماتیکی حول کاراکتر اصلی آن یعنی «پوآرو» مشاهده نمیشود. تنها چیزی که هست در راستای فرمول پیش میرود؛ «روح وجود ندارد – باید به دنبال اثبات رد این ادعا باشیم».
حال سوای مباحث ارواح از نظر جنایی و معمایی نیز فیلم تکبعدی پیش میرود و بزرگترین ضعفش هم در این است که مظنونین فیلم را یا در سطح به ما معرفی میکند (رابطه پدر و پسری آن پزشک و پسرِ ناکودکش / میل سطحی آن نویسنده «آدریان» به موفقیت و دستانداختنِ «پوآرو») یا خیلی پوچ و مُهرهای (رابطهی آن خواهر و برادر دستیار / عذاب وجدان راهبه از مرگ دختر / یا حتی قاتل بودن مادر و علت قتل دخترش)؛ همین است که ما فیلم را صرفاً و تماماً تنها از زاویهی «پوآرو» دنبال میکنیم و مظنونین تنها بسان تکههای جورچینی هستند که در پایانِ فیلم کشف شده و علتِ رفتاریِ آنها جدیّتی به خود و طبعاً برای مخاطب پیدا نمیکند.
در واقع فیلم هرچند که رویکردی معمایی دارد اما از آن دست فیلمهاییست که کاملاً با تعلیق و خلق درام بیگانه است و تنها غافلگیری و کنجکاوی سطحی را دستمایهی داستان خود قرار میدهد، به خصوص از این منظر که حل معما نه به مرور و در دل داستان که آنی و در اواخر فیلم با بیاناتِ و کشفیاتِ کلامیِ کاراگاه «هرکول پوآرو» از آن پردهبرداری میشود. کشفیاتی که هرچند پوچ و زننده نیست اما صرفاً با تکیه بر خردهنشانههای بصری و بیش از حد عقلانی (به جای حسیات) پیش کشانده میشود.
در آخر باید گفت فیلم «جنگیری در ونیز» برای یک یا نهایتا دوبار قطعاً قابل تماشاست اما با کشف و حل معما، کار مخاطب با تماشای آن نیز به پایان میرسد زیرا که فیلم با رویکرد غافلگیریای که دارد خود را یکبارمصرف میسازد و صرفا با عقل و منطق پیش میرود جای اینکه معمایش را با تعلیق و همراهسازی مخاطب در حسیّات کاراکترها به یادماندنی کند.
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
- این ۱۵ ویژگی منحصر به فرد GTA 6 را به یک تجربه خیرهکننده تبدیل خواهند کرد
نظرات
خب انگار برای یک بار دیدن بد نیست
من از بچگی عاشقه سریاله پوآرو بودم واقعا نمیدونم هر چی دنیا پیشرفت میکنه فیلم ها و سریالها آبکی تر میشن آخه این چه شرو وری بود من دیدم , منی که عاشقه فیلم و سریاله جناییم , این واقعا اشغال بود