بستههای الحاقی که متفاوت از بازی اصلی بودند
در این مقاله قرار است به بستههای الحاقی بپردازیم که در بازی های ویدیویی ایدههای جدیدی را پیادهسازی کرده و یا رویکردهای تازهای را اتخاذ کردند.
بستههای الحاقی امروزه تقریبا به بخشی جدایی ناپذیر از بازیهای ویدیویی تبدیل شدهاند که راهی را برای ارائهی محتوای تازه فارغ از محتوای ابتدایی بازی فراهم میآورند. این فرصت به سازندگان و توسعه دهندگان اجازه میدهد تا ایدههایی را که شاید برای قرار گیری در بازی اصلی مناسب یا بهینه نبودند را پیادهسازی کنند و آزادی عمل بیشتری در این زمینه داشته باشند از همین رو گاها پیش میآید که شاهد عرضهی محتوای اضافهای برای بازیها هستیم که شاید رویکردی بسیار متفاوت نسبت به فضاسازی، گیمپلی، داستان و ابعاد دیگر نسبت به بازی اصلی دارند.
طی این مقاله قصد داریم نگاهی داشته باشیم به برخی از این دسته از DLCها که تغییر رویکردها جالبی را نسبت به بازی اصلی اتخاذ کردند و از همین رو توانستند همچون یک تجربهی متمایز ظاهر شوند.
Far Cry 3 – Blood Dragon
عنوان Far Cry 3: Blood Dragon در ابتدا به کلی به عنوان یک محتوای اضافه برای قسمت سوم فرنچایز Far Cry در دست توسعه قرار داشت و در حالی که همچنان نام یکسانی را با آن اثر به دوش میکشد اما در نهایت به عنوان یک بازی مستقل عرضه شد و میتوان گفت تجربهای کاملا متفاوت را بر پایهی ساختار و طراحی FC3 ارائه میداد. شخصا به یاد دارم که به شدت این اثر مرا جذب خودش کرده بود چرا که شخصا علاقهی زیادی به استایل فیلمهای دههی ۸۰ و ۹۰ میلادی دارم و این اثر نیز با استایل مملو از نئون و رنگهای جذاب حسابی مرا مشتاق تجربهاش کرده بود.
میتوان گفت Blood Dragon از آن دسته تجربههایی در بین بستههای الحاقی است ک در عین آشنا بودن بسیار متفاوت از بازی اصلی جلوه میکند. در بخش داستانسرایی به خوبی میتوانستیم متوجه تغییر حس و حال و به اصطلاح Tone روایی این بستهی الحاقی باشیم که حالا از میزان قابل توجهای شوخیهای جالب برخوردار بوده و کمی لحن سبکتری نسبت به داستان اصلی FC3 داشت که کمک شایانی به جذابیت هر چه بیشتر این تجربه شده و به خوبی به مکملی برای طراحی هنری آن تبدیل میشد.
علاوه بر مبحث روایی در بخش گیمپلی نیز با وجود اینکه شاهد سازوکار مشابهی به FC3 بودیم اما این بازی با دشمنان و مکانیزمهای تازهی اختصاصی خود به کلی تجربهای متمایز را در این بخش ارائه میداد. به طور کلی میتوان گفت Far Cry 3: Blood Dragon اثری بسیار متمایز و خاص بود که حداقل برای من بسیار خاطرهانگیز است؛ همچنین این بسته الحاقی مستقل را تقریبا میتوان پایهگذار سیاستی دانست که از آن پس در بستههای الحاقی عناوینی همچون AC IV نیز شاهدش بودیم.
Grand Theft Auto IV – The Ballad Of Gay Tony
GTA IV اثری بسیار تاثیرگذار در صنعت گیمینگ محسوب میشود که همگان آن را با خاطرات بسیار خوب به یاد میآورند؛ مسلما یک اثر عالی، پتانسیل دریافت بستههای الحاقی عالی را نیز دارد.
اولین بستهی گسترش دهندهی این بازی با نام The Lost and Damned که به راستی محتوای جدید جذابی را به بازی اضافه کرد، برخی مکانیکهای بازی همچون موتور سواری را بهبود بخشید و همچنین یک روایت تازه و بسیار با کیفیت را در اختیار پلیر قرار میداد اما The Ballad Of Gay Tony بستهی الحاقی بود که به راستی کمی خودش را از بازی اصلی جدا کرده و حتی مکانیزمهای تازه را به ساختار نسخهی چهارم این مجموعه معرفی کرد.
The Ballad Of Gay Tony به غیر از آن که درست همچون The Lost and Damned بهانهی جدیدی برای تجربهی و جذب محتوای بیشتر GTA IV بود بلکه به راستی مکانیزمهای تازهای را معرفی کرد که پس از آن در GTA V به کار گرفته شدند گویی راکستار از این بستهی الحاقی برای زمین آزمایشی خود برای تست برخی مکانیزمهای جدیدی بود قصد ارائهی آنها را در قسمت بعدی مجموعه داشت. یکی از مهمترین مکانیزمهای معرفی شده در این DLC مدیریت کسب و کار بود و علاوه بر آن ما شاهد بهبود ابعاد فنی بازی از جمله گرافیک نیز بودیم.
بستهی الحاقی The Ballad Of Gay Tony همچنین تعداد قابل توجهی از فعالیتهای فرعی تازه را در اختیار پلیر قرار میدهد که در بازی اصلی وجود نداشتند و از همین رو میتوان گفت به راستی این DLC کار خودش را در راستای گسترش بازی اصلی و ارائهی تجربههای جدید بسیار عالی انجام داده است.
Resident Evil Revelations 2 – Little Miss
حقیقتا مدت زیادی است که در نظر دارم یک مقالهی اختصاصی در باب RE Revelations 2 بنویسم و کمی به جذابیتهای این عنوان آندرریتد فرنچایز بپردازم مخصوصا برخی خصوصیات آن که باعث میشود تجربهای کاملا متمایز از تمامی عناوین Resident Evil باشد اما در حال حاضر قصد پرداختن به این مسائل را نداریم، شاید در آیندهای نزدیک به سراغ این موضوع برویم.
اما صحبت حال حاضر ما در ارتباط با بستهی الحاقی Little Miss این عنوان است، تجربهای که لزوما نمیتوان آن را جزو برترین محتوای اضافه ارائه شده در این مجموعه قرار داد اما قطعا میتوان برخی از خصوصیات متمایز و جذاب آن را نه تنها نسبت به بازی اصلی بلکه نسبت به کلیت فرنچایز تحسین کرد. Little Miss داستان دخترک داستان این نسخه یعنی Natalia را دنبال کرده و در واقع یک پیش درآمد به شمار میآید که مستقیما به ابتدای داستان اصلی متصل میشود.
داستان این DLC به خوبی برخی از حفرهها و ابهاماتی که حول محور کاراکتر Natalia در داستان اصلی وجود دارد را از بین میبرد و به طور کلی میتوان گفت فارغ از کیفیت بحث روایی داستانی خاص و متمایز را روایت میکند و حتی میتوان گفت به دلیل اعمال تحلیلهای روانی Natalia در این تجربه تا حدی با یک روایت نسبتا فانتزی روبهرو هستیم که شخصا فکر میکنم تجربهی جالبی بود. اما بزرگترین تمایز این محتوای اضافه با بازی اصلی در بخش گیمپلی است؛ همانطور که احتمالا میدانید RER2 برخی مکانیزمهای مخفیکاری را در اختیار پلیر قرار میداد که در حالی که لزوما عمیق نبودند اما میتوانستند کارآمد ظاهر شوند.
در حالی که این مکانیزمها در طی بازی اصلی به عنوان یک مکمل در گیمپلی به کار میرفتند در طی Little Miss تمامیت تمرکز گیمپلی روی مبحث مخفیکاری است بنابراین میتوان گفت این DLC برای اولین بار یک تجربهی شبیه ساز قدم زدن ترسناک را در این مجموعه ارائه داد! شما در طول تجربهی این بستهی الحاقی از محیطهایی که در پایان داستان اصلی در آنها قرار میگیرید بازی را شروع و طی روایت آن از محیطهای آشنا عبور کرده و باید تمام تلاشتان را بکنید که از چشم هیولاها مخفی بمانید.
Little Miss تجربهی مخفیکاری ترسناکی را ارائه میداد که در آن دوره با وجود خام بودن برخی ابعاد آن به نوبهی خود یک تجربهی بسیار متمایز در فرنچایز به شمار میآمد.
Assassin’s Creed: Odyssey – The Fate Of Atlantis
Assassin’s Creed: Odyssey به نوبهی خود یک اثر بسیار متمایز از تقریبا تمامی آثار دیگر فرنچایز AC بود چرا که شاید بتوان گفت کمترین تمرکزش حداقل در تجربهی اصلی روی مواردی بود که هویت آثار سابق فرنچایز را تشکیل میدادند به همین دلیل شخصا این عنوان را بیشتر به عنوان یک تجربهی RPG مطلوب میبینم تا یک عنوان از مجموعه AC با این وجود یوبیسافت تلاش کرد این مسئله را تا حدی در بستههای الحاقی این عنوان جبران کرده و کمی بیشتر به سمت محتویاتی سوق پیدا کند که بیشتر نامی که این عنوان با خودش حمل میکرد را توجیه کند.
یکی از این DLCها The Fate Of Atlantis است که تا آن لحظه متمایزترین بستهی الحاقی این مجموعه محسوب میشد چرا که تمامیت تمرکز آن روی پرداختن به اساطیر یونانی بوده و همچنین تا حد زیادی به Lore مجموعه متصل شده و اطلاعات بیشتری پس از مدتی بسیار زیاد از Isuها در اختیار طرفداران قرار میداد.
این محتوا تا حد زیادی از استایل تاریخی بازی اصلی جدا شده و حالا استایلی فانتزیتر به خود گرفته و بیشتر با لحن روایی فرنچایز بازی میکند. البته لازم به ذکر است که در ابتدا قصد داشتم از بسته الحاقی The Tyranny of King Washington نسخهی سوم یاد کنم چرا که آن محتوای اضافه نیز نه تنها مکانیزمهای کاملا جدیدی را به ساختار بازی معرفی میکرد بلکه آن اثر نیز کمی از قالب تاریخی خودش خارج شده و سبک و سیاق فرا طبیعی به خود میگیرد.
یکی از دلایلی که آن را انتخاب نکردم کمرنگ بودن تاثیر داستانی آن در Lore کلی مجموعه است چرا که آن روایت Canon نبوده و بیشتر همچون یک بستهی الحاقی جذاب و سرگرم کننده با پیچشی جذاب جلوه میکند که البته همچنان تا حد زیادی سبک تاریخی خودش را حفظ کرده است در حالی که The Fate Of Atlantis به کلی رویکردی تازه نسبت به فضاسازی اتخاذ کرده و در کنار آن داستانی بسیار متفاوت از بازی اصلی و در عین حال حائز اهمیت را روایت میکند.
Prey – Mooncrash
Prey اثری بود که شخصا فکر نمیکردم آن چنان جذبش شوم اما لحظهای که شروع به تجربهی آن کردم دیگر نتوانستم آن را کنار بگذارم بنابراین میتوانم بگویم این بازی تجربهای بود که برخلاف انتظارم بسیار مرا جذب خودش کرد. حال اگر شما هم مثل من از بازی اصلی و تجربهای که ارائه میدهد لذت بردید ولی بستهی الحاقی Mooncrash را تجربه نکردید پیشنهاد میکنم هر چه سریعتر به سراغ انجام این کار بروید چرا که این DLC رسما ساختاری تازه را در قالب نسخهی اصلی پیادهسازی میکند که تجربهی آن را چندین برابر جذاب و درگیر کننده جلوه میدهد.
Mooncrash در واقع مکانیزمهای Rogue-Like را به این بازی معرفی میکند که به شدت تجربهی این محتوای اضافه را سرگرم کننده و لذت بخش میکند. در واقع میتوان از این تجربه به عنوان یک مود جدید یاد کرده که دقیقا روی ساختار بازی اصلی ساخته شده است و ابعاد مختلف آن را تحت تاثیر قرار میدهد.
در حالی که مراحل و محیطهای این بستهی الحاقی ثابت است اما ترتیب و نظم آنها کاملا متغیر بوده و هر بار که بمیرید مکان آیتمها، اسلحهها و حتی دشمنان به کلی تغییر میکند و از همین رو میتوان گفت شما هرگز نمیتوانید یک پیش زمینهی ذهنی ثابت برای تجربهی Mooncrash داشته باشید و همین مسئله از تکراری شدن این تجربه جلوگیری کرده و همچنین به پلیر اجازه میدهد در یک روند دائما در حال تغییر استراتژیهای مختلفی را خلق کرده و پیادهسازی کند. این DLC از لحاظ ساختاری و رویکرد تجربهای کاملا متفاوت از بازی اصلی را ارائه میداد در حالی که به طور همزمان چالشهای کاملا تازهای را نیز در این تجربه اعمال میکند.
Cyberpunk 2077 – Phantom Liberty
بسته الحاقی Phantom Liberty را شاید بتوان یکی از برترین مثالهای برای مضمون مقالهمان بیان کرد، این بستهی الحاقی به عنوان مکملی برای آپدیت ۲.۰ عنوان Cyberpunk 2077 عمل میکرد که توانست بسیاری از ابعاد تجربهی اصلی را بهبود بخشیده و یا حتی به کلی تغییر دهد و همچنین برخی مکانیزمهای کاملا تازه را معرفی میکند که میتوانند به کلی این تجربه را متمایز کنند.
این DLC داستانی کاملا جدید با رویکردی متفاوت را همراه با بسیاری از کاراکترهای تازه و همچنین یک پایانبندی جدید ارائه میدهد که حقیقتا CDPR میتوانست همانند یوبیسافت این اثر را به عنوان یک بازی مستقل عرضه کند. علاوه بر داستان اصلی مراحل و فعالیت فرعی نیز از عمق بسیار بیشتری برخوردارند و گیمپلی بازی نیز برخی مکانیزمهای کاملا تازه همچون وسایل نقلیهی مسلح را دریافت کرده است و پس از آن یکی از بزرگترین تغییری که این محتوای اضافه ارائه میدهد درخت مهارت و قابلیتهای کاملا تازه هستند.
این مهارتهای تازه نه تنها ابعاد کاملا تازهای را در این تجربه خلق میکنند بلکه کمک میکنند که این بازی عملکردی بهینهتر را از درخت مهارتهایش به نمایش بگذارد. Phantom Liberty و آپدیت ۲.۰ رسما تجربهای تازه را از Cyberpunk 2077 در قالب سابقش خلق کردند که به راستی تمایز آن نسبت به بازی اصلی احساس میشود.
Red Dead Redemption – Undead Nightmare
این مورد نیز یکی دیگر از آن مواردی است که با وجود اینکه در هستهی خود یک بستهی الحاقی وابسته به اثری خاص است اما در واقع آنقدر محتوای تازه و متفاوتی را عرضه میکند که در نهایت به عنوان یک بازی مستقل نیز در دسترس قرار گرفت. Red Dead Redemption: Undead Nightmare تا حد زیادی یک بازی کاملا جدید است و این مسئله بیشتر از هر چیزی از تم کاملا جدید آن سرچشمه میگیرد که به کلی برخی ابعاد تازه را به قالب کلی قسمت اول Red Dead Redemption اضافه میکرد.
داستان بازی همچنان کاراکتر John Marston را دنبال میکند که شهر و اطرافیانش را گرفتار در یک سناریوی آخرالزمانی مییابد. روایت این DLC به همان اندازه که ظاهر آن متفاوت است نسبت به بازی اصلی متمایز است و لحنی بسیار متفاوت را به خود گرفته است. فضاسازی بازی به کلی در این بستهی الحاقی دستخوش تغییرات شده است و حالا با ورژنی تاریکتر از بازی اصلی روبهرو هستیم که رسما به یک تجربهی دورگهی غرب وحشی زامبی محور تبدیل شده است. همچنین لازم به ذکر است که ما شاهد اضافه شدن برخی محتوای جدید از جمله اسلحهها تازه هستیم که تنوع تازهای به این بخش از تجربهی اصلی میبخشند.
شما در طول داستان کاراکترهای آشنا از بازی اصلی را در موقعیتهای کاملا متفاوتی مییابید و حتی علاوه بر انسانها با موجودات دیگری نیز روبهرو میشوید که کمی چاشنی فانتزی نیز به کلیت تجربهی این DLC افزوده و به راستی آن را به تجربهای خاطرهانگیز تبدیل میکنند. به طور کلی Undead Nightmare یک تجربهی کاملا تازه با مکانیزمها، یک محیط مخفی کاملا تازه، داستان و حتی موجودات افسانهای جذابی است که باعث میشوند به کلی حسی متفاوت نسبت به بازی اصلی به پلیر منتقل شده و نه تنها این DLC به یک تجربهی بسیار جذاب و سرگرم کننده تبدیل شود بلکه لقب یک بستهی الحاقی عالی را نیز به خودش اختصاص دهد.
جمعبندی
در پایان باید گفت بستههای الحاقی فرصتی مناسب برای سازندگان هستند تا کمی از ساختار بازی اصلی جدا شده و در همان قالب به آزمایش و پیادهسازی ایدههای تازه بپردازند، البته این لزوما بدان معنا نیست که اگر سازندهای چنین رویکردی نسبت به DLC خود نداشته باشد پس نمیتواند یک بستهی الحاقی با کیفیت و جذاب خلق کند؛ گاهی اوقات برخی آثار آنقدر استانداردهای کیفی بالایی را رعایت میکنند که مخاطبان تنها انتظاری که از محتوای اضافهی آن دارند آن است که بهانهای جدید برای وقت گذرانی بیشتر در آن بازی ارائه دهد. DLCهایی که امروز به آنها پرداختیم همگی به نوعی رویکردی متفاوت را نسبت به ابعاد مختلف بازی پیشه کرده و از همین رو تجربههایی متمایز از آنها ارائه میدادند.
و اما حالا نوبت شماست که بگویید کدامیک از بستههای الحاقی که طی این مقاله دربارهی آنها صحبت کردیم برایتان جذابتر و به یادماندنیتر بوده است.
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- ظاهراً تریلر معرفی Intergalactic: The Heretic Prophet به تاریخ عرضه آن اشاره دارد
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
نظرات
بسته الحاقی سایبرپانک رو میشه گفت که بازی رو از این رو به اون رو کرد . از نظر من بازی تازه با این بسته الحاقی کامل میشه
legion – bfa – shadowlands -Dragonflight
این ۴ تا بسته الحاقی از world of warcraft نه به یاد ماندنیه و نه جذابه کلا یه حس و حال مسخره و ضعیف نسبت به خود بازی میداد و انگار اصلا جزوی از داستان و بازی اصلی نیست
جالب اینجاست بالای همش battle for azerat زده
چقدر داستان ناتالیا و Little Miss رو دوست داشتم.
مخصوصا وقتی با پایان بد بازی ارتباط پیدا میکرد
واقعا آندرریتد بود این بازی.
جدی چرا هر بازی یه دی ال سی نمیده
کاره راحتیه جدی
انقدر دیگه راحته ک DLCها رو ب عنوان بازی جدید میدن بیرون
حق پرو مکس👍
فک کنم منظورتون آپدیت ۷۰ دلاریه درسته؟
😂
Mirage :دی
مدرن وارفر ۳ : it’s show time
به جز prey همه dlc ها رو تجربه کردم
،phamtom liberty,tony gta iv,undead nighmareواقعا عالی بودن و حتی میتونستن یه نسخه جدا باشن
بسته های الحاقی سری بایوشاک
پس دی ال سی های ویچر ۳ کجاست
اونها خیلی قشنگ بودن(مخصوصا از نظر داستانی) ولی بازی همون بود و فقط ان پی سی های جدیدتر و عجیب تر(مثل گانتر و رجیس) و سلاح ها و لباس های جدیدتر بهشون اضافه شده بود
اونا که هر کدوم یه بازی مستقلا فقط گرالت نقطه مشترکشونه.خیلی عالین
وقتی تازه تیک آبی گرفتی و توی هر مقاله میخای با کامنت اول ثابتش کنی …
اونی که باید بگیره خودش میگیره
(حقیقتا مدت زیادی است که در نظر دارم یک مقالهی اختصاصی در باب RE Revelations 2 بنویسم و کمی به جذابیتهای این عنوان آندرریتد فرنچایز بپردازم)
میشه بفرمایید ریولیشن دو دقیقا کجاش آندرریتد بود نویسنده عزیز؟ اگر نسخه اولش رو گفته بودی درست بود ولی نسخه دوم متوجه نمیشم که چی داشت که میگی آندرریتد بود به اعتقاد من اویلی که از اول بازی تا آخر یک یار همراه داشته باشی اویل نیست البته اویل پنج یک استثناس که من لذت بردم ازش
نسخه شیشم غیر از داستانش که هیچی نداشت ریولیشن دو که کلا هیچی اصلا همین الان اگر ازم بپرسن نقطه قوت این بازی چی بود به یاد نمیارم و نمیدونم چی به طرف بگم، یک بازیه خوب هیچوقت فراموش نمیشه ریولیشن دو چیز خاصی نداشت که به یاد آدم بمونه یا بگیم در حقش کم لطفی شده نمیدونم این بازی چی داشت که کسی خوشش بیاد جز کلر ردفیلد، وگرنه گیم پلی و گرافیکش که خشک و منسوخ شده بود چون آخرین رزیدنت اویلی بود که با انجین قبلیه کپکام ساخته میشد موسیقی هم که همیشه نقطه قوت این فرنچایز بوده تو این نسخه قطعه شنیدنی نداشت مگر فقط داستانش رو با ارفاق قبول کنیم
ریولیشن دو تنها اویلی بود که قبل از ریمیک اویل سه به زور تموم کردم در صورتی که من همه اویل ها رو بارها تموم میکردم وگرنه ریولیشن دو برعکس نسخه اولش هیچی نداشت یعنی اگر کلر ردفیلد شخصیت اصلیش نبود حتی همون یک بار هم ارزش پلی دادن نداشت
داش حامد تروخدا متن هاتو توی سه چهار خط خلاصه کن ، اینقدر زیاد مینویسی باور کن هیچکس نمیخونه ، نمونش خودم هی میخوام متن هاتو بخونم ولی نمیتونم اصن اذیت میشم
عزیزم دلم آدم وقتی میخواد یک انتقادی بکنه باید کامل راجع بهش توضیح بده من میتونستم فقط بیام بگم نویسنده عزیز برای چی به ریولیشن دو میگی آندرریتد؟ خب باید کامل توضیح بدم که چرا این بازی آندرریتد نیست تو چهار خطم نمیشه توضیح داد
بعدم من کسی رو مجبور نمیکنم کامنتای منو بخونه هرکی ناراحته نخونه شما هم همینطور اگر فکرمیکنی اذیت میشی نخون من مثل کاربرای دیگه نیستم چهار خط ترول یا هیت بنویسم کامنتای مفید و کامل میزارم اگر کامتای اون مدلی دوست داری مختاری، موفق باشی
RD🤍.
دی ال سی undead nightmare واقعا یه چیز دیگه بود، اون موقع ها راکستار خلاقیت بیشتری داشت بیشتر ریسک میکرد. یه همچین dlc هایی برای gta v و rdr2 بهمون بهکاره
درواقع اونموقعا این درامد از فروش دیالسی براش زیاد محسوب میشد، ک بعد از جی تی ای انلاین براش شد پول خرد و…
دی ال سی آندد نایتمر خیلی خوب بود و فیت آف آتلانتیس از بازی اصلی خیلی بهتر بود ولی در کل دی ال سی چیز خوبیه اگه اینطوری باشه و محتوای با کیفیت جدید جلوت بزاره نه اینکه ۲ ساعت محتوای جدید باشه که قیمتش هم نصف بازی اصلیه
تا تیتر رو دیدم سریع فکرم رفت رو DLC شاهکار Farcry 3
همون Far Cry 3 – Blood Dragon
توی undead nightmare چندتا اسب افسانه ای بود که هرکدوم یه قابلیتی داشتن من عاشق اون اسب اتیشی بودم خیلی زیبا بود ولی زود میمرد باید خیلی مراقب میبودی
دی ال سی بایوشاک اینفینت مخصوصا اونی که در نقش الیزابت بازی می کنی بسیار متفاوت با بازی اصلی بود
نمی دونم چرا بهش اشاره ایی نشد مخصوصا قابلیت مخفی کاری برای اولین بار به سری بایوشاک در این دی ال سی اضافه شده بود
دفعه اول پدرم در اومد تا تمومش کنم😂 خیلی مهمات کمه و به شدت باید مخفی کاری بازی کرد عجب شاهکاری بود burial at sea اپیزود اولش یکم طولانی تر بود دیگه از شاهکار فراتر میرفت
بدترین بسته الحاقی بهمن ۵۷ اومد
سنگین بود
DLC های رزیدنت ایول ۷ هم حساب میشه ؟ مثلاً DLC not a hero که سلاح های دیگه هم اضافه شده مثل نارنجک و مشت زدن و دید در شب و سلاح های زوم هم میشه یا مثلاً DLC end of Zoe که نقش عموی زوئی هستیم که مثل بروسلی فقط مشت میزنه
دی ال سی رگناروک والهالا چی ؟
بهترین DLC برای من برای بازی Neverwinter nights بود به نام Hordes of underdark
البته مکانیک های بازی رو تغییری نمیده ولی به خاطر prestige class ها و اون فصل سه معرکه اش
burial at sea عملا دی ال سی نبود یک بازی جدا در قالب دو اپیزود بود ساختارش کاملا با اینفینیت متفاوت بود پارت اول به ریشه ها برگشته بود تا حدودی و پارت دوم مخفی کاری به شدت خوبی بود جدا ناراحت شدم بهش اشاره نکردید
دی ال سی رددد شاهکار بود 🤝
ینفرم تو کامنتا از پری نگفته
از برترین بازیای ایمرسیو سیم تاریخه بدون شک
از دید من جزو ستای تاریخ…
ناراحت کنندس ،شاید اگه پری بچشم میومد ردفالی ساخته نمیشد
غیر از یکی دو مورد بقیه رو پلی دادم
واقعا موارد خوبی اشاره کردن آقای زرمهر
مواردی مثل ballad of gay Tony ،phantom liberty ,blood dragon اگه کسی ندونه اصلا تشخیص نمیتونه بده که دی ال سی هستن
درود بر سازنده هاشون که انقدر با جسارت بودن که ریسکی هوشمندانه کردن و خروجی خوبی گرفتن
بنظرم دی ال سی ویچر ۳ و اساسین والهالا هم میتونستن در این لیست قرار بگیرند
از DLC رگناروک و عنکبوت لواشکی که ۷۰ دلار سونی گدا انداخت به فنا بچه سالش هم جا داشتتو مقاله یاد میشود، البته شاید بخاطر آشغال بودن این دوتا dlc ازشون اسم آورده نشده
بسته الحاقی Command and Conquer Generals که Zero Hour نام داشت و هزاران مادی که براش ساخته شد.
فارکرایبلاد دراگون که خیلی خوش ساخت بود.ولی رد دد نایتمر چنگی به دل نمیزد.گل سرسبد بست ها هم که gta بود
اگر پلیر سری واچ داگز باشید میدونید که بازی واچ داگز لیجن فقط بخاطر دی ال سی Bloodline با کرکتر اصلی سری بازی فقط قابل تحمله ، اما واقعا خوب بود اگه میتونید تجربه کنید
فقط Undead Nightmare 🔥
عالی