نقد و بررسی فیلم Mission Impossible: The Dead Reckoning 1
مجموعه فیلمهای Mission Impossible که در ایران با نام «ماموریت غیرممکن» هم شناخته میشوند بدون هیچ شکی یکی از بزرگترین مجموعههای سینمایی در ژانر اکشن محسوب میشوند که محبوبیت بالایی هم دارند. این مجموعه در سال ۱۹۹۶ آغاز شد و امسال دنباله دیگری از این فیلم تحت عنوان «ماموریت غیرممکن: روز شمار مرگ ۱» اکران شده است.
به نظرم خوب است پیش از اینکه به بررسی این دنباله بپردازیم؛ نگاهی گذرا به ۶ فیلم قبلی این مجموعه داشته باشیم. بی تردید در سالیان اخیر فیلمهای «ماموریت غیرممکن» یکی از بهترین فیلمهای اکشن محسوب میشوند. فیلمهایی که با نام بزرگ «تام کروز»، مردی که سن و سال برایش کوچکترین اهمیتی ندارد، عجین شدهاند. اما علاوه بر تام کروز که شاخصه اصلی این مجموعه فیلم محسوب میشود؛ ستارگان دیگری از جمله «هنری کویل»، «لئا سیدو»، «جرمی رنر»، «میشل موناگان»، «پائولا پاتون»، « فیلیپ سیمور هافمن» و بازیگران شناخته شده دیگری هم در این فرنچایز به ایفای نقش پرداخته بودند. در این فیلم هم ستارگانی چون «هیلی آتول»، «ونسا کربی»، «ربکا فرگوسن» و «سایمون پگ» حضور دارند. بنابراین همواره مجموعه فیلمهای Mission Impossible از نظر کست جذاب بوده است و این فیلم هم از این قضیه مستثنی نیست. علاوه بر چنین ستارگانی، این مجموعه کارگردانهای مختلفی را هم به خود دیده است. به ترتیب «برایان دی پالما»، «جان وو»، «جی. جی. آبرامز» و «برَد بِرد» فیلمهایی را در سالهای نه چندان دور کارگردانی کرده بودند. در سال ۲۰۱۵ «کریستوفر مک کواری» کارگردانی این مجموعه را برعهده گرفت و با احتساب فیلم جدید، ۳ فیلم را در این فرنچایز کارگردانی کرده است. (کارگردانی که سال گذشته در کنار تام کروز دنباله فیلم Top Gun را پس از ۳۶ سال ساخت و آن فیلم تحسینهای بسیاری را چه از طرف مردم و چه از طرف منتقدان متوجه خود کرد.)
فیلمهای Mission Impossible همواره اکشنهایی خوش ساخت و مهیج با تم جاسوسی و سیاسی بودهاند و ما در طول این سالها «ایتن هانت» و تیمش را دیدهایم که چگونه ماموریتهایی غیرممکن را ممکن کردهاند. یکی از نکات قابل توجه این است که شما نمیتوانید بگویید هیچ یک از ۷ فیلم ساخته شده ضعیف بوده است. همگی این آثار، حداقل اکشنهایی قابل قبول و سرگرم کننده بودهاند. در ضمن نسخههایی از این مجموعه، فیلمهای اکشن فوقالعادهای بودهاند که از بهترین فیلمهای اکشن دهههای اخیر هالیوود محسوب میشوند. کارگردانی «برد برد» خلاق و دوست داشتنی، اتفاق بسیار مثبتی در این مجموعه به حساب میآمد. او که ساخت انیمیشنهای شاهکار و تماشایی مثل The Iron Giant، Incredibles 1,2، Ratatouille را در کارنامه داشت در سال ۲۰۱۱ فیلم Mission Impossible: The Ghost Protocol را کارگردانی کرد و به شخصه خودم این نسخه را بالاتر از بقیه فیلمهای این مجموعه میدانم. (گرچه نسخه اول و سوم را هم نسخههای بسیار خوبی میدانم.) اکنون با توجه به این مقدمه به نقد و بررسی نسخه جدید این فیلم به کارگردانی «کریستوفر مک کواری» میپردازم:
یک فیلم اکشن، پیش از آنکه سکانس های اکشن خوبی داشته باشد، باید فیلم باشد. متاسفانه فیلم جدید ماموریت غیرممکن این نکته را فراموش کرده است. در واقع ماموریت غیرممکن ۷ تمام تمرکز و حواس خود را به اجرای سکانسهای اکشن و بدل کاریهای خود تام کروز داده است. در تبلیغات هم حقیقتا ما هیچوقت نمیدیدیم که روی داستان مانور بدهند و کل تبلیغات راجع به بدل کاریهای تام کروز و آن صحنه عجیب و غریب پرش از درّه با موتور سیکلت بود! این بدل کاریهای خود تام کروز و این حجم از ریسک کردن و تلاش کردن برای هر بینندهای به شدت قابل احترام است و در ادامه هم به آن بیشتر اشاره خواهم کرد. ولی اینکه صرفا برای سکانسهای اکشن زحمت زیادی کشیده شود؛ دلیلی بر این نیست که این فیلم را به فیلمی خوب تبدیل کند. همانطور که گفتم یک فیلم اکشن پیش از هر چیزی یک فیلم است. پس باید فاکتورهای یک فیلم سینمایی خوب و درست را داشته باشد که متاسافانه این فیلم اکثر آنها را ندارد. شخصیت پردازی همواره یکی از مهمترین رکنهای هر فیلمی است. در اینجا شخصیت پردازیای نمیبینیم. چند تا آدم میبینیم که نهایتا میتوان گفت یک تیپ هستند. برخی از آنها تیپهای قابل قبول تری هستند. مثل کاراکتر «گریس» با نقش آفرینی «هیلی آتول». ولی برخی از آنها مثل ۲ مامور FBI که همواره در تعقیب ایتن هانت هستند بیشتر کاریکاتور هستند تا کاراکتر! به هیچ وجه برایم قابل قبول نیست که فیلمنامه، انقدر زمان به این ۲ کاریکاتور داده است! (البته هدف سازندگان را درک میکنم که میخواستند در راستای مضمون فیلم گام بردارند و در ادامه هم به طور دقیقتری به مضمون فیلم که یکی از مهمترین نقطه قوتهای فیلم است خواهم پرداخت.) از بحث شخصیت پردازی جدا نشویم. ویلن فیلم هم شخصیت پردازی ندارد. یک ویلن به شدت کلیشهای و مزخرف که بیننده حتی انگیزههایش را هم متوجه نمیشود چه برسد که بخواهد با او همذات پنداری کند! یا شخصیت «پاریس» که دستیار ویلن است چقدر ضعیف است. قوس شخصیتی به شدت آبکیای دارد. اصلا این زن بیشتر از اینکه یک آدم باشد یک ربات است. تصمیمهایش همگی کلیشهای و بد است. جدا از ویلنها، شخصیت «الانا» با نقش آفرینی «ونسا کربی» هم به هیچ وجه ساخته نمیشود. در کل باید قبول کرد که درست است که فیلمهای ماموریت غیرممکن هیچگاه چندان روی شخصیت پردازی زمان نگذاشتهاند ولی معمولا حداقلها را رعایت میکردند. متاسفانه در این فیلم شخصیت پردازی در بدترین وضعیت خود در کل فرنچایز قرار دارد.
حالا که درمورد شخصیت پردازی بد فیلم صحبت کردیم، میتوانیم در مورد نقطه ضعف بزرگ دیگر فیلم هم صحبت کنیم. داستان فیلم حقیقتا داستان به شدت ساده و کلیشهای است. داستان فیلم درباره ۲ نیم کلید است که هر کسی که آنها را پیدا کند؛ میتواند به بزرگترین سلاح جهانی دست یابد که طبیعتا چندین و چند گروه در پی کشف آن هستند و یکی از این گروهها هم همان گروه معروف ایتن هانت است. واقعا این قضیه ۲ نیم کلید بیش از حد پیش پا افتاده و غیر قابل قبول است. با اینکه فیلمهای ماموریت غیرممکن همواره داستانی جذاب با چندین پیچش داشتهاند، این فیلم با داشتن سوژه بزرگتر(سلاح هوش مصنوعی که تهدیدی برای کل بشریت است.) ولی از نظر داستان از فیلمهای دیگر مجموعه عقب تر است! ضمنا نوع روایت فیلم، پیچشهای حداقلی این فرنچایز -که جزو امضای آن است- را هم ندارد! این پیچشها همواره به این مجموعه کمک کردند. یا به صورت یک شوک و غافلگیری ظاهر شدهاند و یا باعث ایجاد یک تم معمایی در فیلم و درگیری بیشتر مخاطب شدهاند که مشخص نیست در این قسمت، چرا چنین نکته مهمی را از فیلم حذف کردهاند.
اگر هنوز فیلم را ندیدهاید و نمیخواهید اسپویل شوید پاراگراف بعدی را رد کنید و دوباره به خواندن متن ادامه دهید.
وقتی داریم درمورد فیلمنامه حرف میزنیم حتما باید راجع به تصمیم نادرست کشته شدن «السا فاست» با نقش آفرینی «ربکا فرگوسن» هم صحبت کنیم. این کاراکتر در روند داستان چه نقشی داشت و برای چه در فیلم بود؟! یعنی اصلا این فیلمنامه نتوانسته است نقشی را برای این کاراکتر در نظر بگیرد و به شکلی مسخره هم او را از فیلم خارج میکنند. مرگ کاراکتری با این پیشینه -که در ۳ فیلم حضور داشته است- به این شکل و بدون تاثیر خاصی در ادامه داستان یک توهین به مخاطبان این مجموعه تلقی میشود!
در راستای همین ضعف فیلمنامه و نوع روایت اتخاذ شده، ریتم این فیلم اگرچه خسته کننده نیست اما چندان درگیرکننده هم نیست. اینکه چنین فیلمی را با ران تایمی نزدیک به ۳ ساعت ساختهاند اصلا درست نیست. تازه قرار است این فیلم یک نسخه دومی داشته باشد و تقریبا همه اتفاقات مهم به آن قسمت منتقل شده است. این قسمت به وضوح آب بندی شده است و سازندگان، فیلم را الکی کش دادهاند و همین امر نه تنها به فیلم کمکی نکرده است بلکه موجب افت ریتم فیلم و پوکی داستان شده است.
البته این فیلم علیرغم ایراداتی که دارد چندین و چند نکته مثبت دارد که گذشتن از آنها ممکن نیست:
ابتدا باید درباره تام کروز ۶۱ ساله صحبت کنم. این ستاره حقیقتا قصد پیر شدن ندارد! در این فیلم هم کماکان تام کروز جذابیتهای خودش را دارد و فیلم را به سطحی بالاتر میبرد جوری که تصور این فیلم بدون تام کروز ترسناک است! در ضمن چنین شخصی تقریبا تمام بدلکاریهایش را خودش انجام داده است و احتمالا میدانید که در سکانس معروف فیلم، ۶ بار با موتورسیکلت از دره به پایین پریده است! شما چطور میتوانید چنین چیزی را ببینید و به وجد نیایید؟! چنین کاری از این ستاره بی چون و چرای سینما و ارزشی که او برای فیلمش و مخاطب قائل میشود قابل تحسین و ستایش است.
به نظرم سکانس افتتاحیه هم یکی از بهترین سکانسهای فیلم است. سکانسی است که پرتعلیق و به شدت پرهیجان کار شده است و هوش مصنوعی را به عنوان یک سوپر ویلن به ما معرفی میکند. اگرچه در طول این فیلم ما بیشتر با ویلن خسته کنندهای روبرو میشویم و هوش مصنوعی را مستقیما نمیبینیم؛ اما بی تردید این پرداخت به قسمت بعدی این فیلم کمک خواهد کرد.
سکانسهای اکشن جور واجور، خوراک اکشندوستان را فراهم میکند. سکانسهای اکشن فیلم فوقالعاده هستند و حتی میتوان آنها را بهترین سکانسهای اکشن سال ۲۰۲۳ دانست. من نقد زیادی به «مک کواری» دارم و مهمترین آنها را در متن ذکر کردم. اما باید قبول کرد که او اکشن ساختن را خوب بلد است و در این زمینه حرفهای محسوب میشود. سکانسهای اکشن جذاب فیلم زیاد هستند. سکانس تعقیب و گریز با ماشین فیات در کنار جذاب بودن، با نمک هم هست و به یکی از سکانسهای به یاد ماندنی فیلم بدل میشود. همچنین سکانسهای دویدن تام کروز و پرش او از درّه به پایین هم با وجود بدل کاریهای شخص تام کروز دیدنی و خاص از آب درآمدهاند. به این موارد سکانس پایانی سقوط قطار را هم اضافه کنید که بمبی از هیجان و استرس است.
موسیقی متن فیلم برعهده «لورن بالف» است. آهنگسازی که این روزها سرش حسابی شلوغ است و موزیک متن ۶ فیلم هالیوودی اکران شده در سال ۲۰۲۳ را ساخته است. (قبلا به اسامی این فیلمها در نقد و بررسی «گرن توریسمو» اشاره کرده بودم.) میتوان گفت او در این فیلم هم بار دیگر موفق شده و سربلند بیرون آمده است. تا حدی که میتوان از موسیقی متن این فیلم به عنوان یکی از بهترینهای مجموعه یاد کرد. البته مطمئنا خیلیها (از جمله خودم) دوست داشتند که از تم معروف Mission Impossible علاوه بر تیتراژ، در طول فیلم هم استفاده میشد.
در انتها درباره مضمون فیلم هم باید حرف زد. اگر همیشه ایتن هانت را به عنوان یک مامور کاربلد حرفهای جذاب دوست داشتم؛ این بار با طرز فکر او هم به شدت موافقم. در ابتدای فیلم میبینیم که از طرف سازمان اطلاعاتی آمریکا به پیش او میآیند و از او میخواهند که کلید را پیدا کند و به آنها بدهد. اما او این پیشنهاد را قاطعانه رد میکند. در طول فیلم هم چندین و چند بار نفراتی را از سازمان اطلاعاتی آمریکا میبینیم که دنبال او میگردند. دیدگاه او دیدگاه درستی است. او میخواهد هر دو نیم کلید را به دست بیاورد و در نهایت سلاح را نابود کند و به کسی ندهد! شاید در نگاه اول کار او مسخره به نظر بیاید ولی قدرت سیاسی، انسان و انسانیت نمیفهمد. دیدگاه او این است که:« این کلید به دست هر دولت و کشوری بیفتد قصد دارد تنها به نفع منافع خودش از آن استفاده کند و برای منافعش هر کاری از دستش بر بیاید انجام دهد. حتی دولت خودمان! (آمریکا) بنابراین نابودش میکنم.»
در پایان باید گفت فیلم «ماموریت غیرممکن ۷ : روز شمار مرگ» با وجود اشکالات متعدد در فیلمنامه اثری قابل قبول است. یک فیلم اکشن است که صحنههای اکشن مهیج و جذابی دارد و شما میتوانید دوباره ایتن هانت را در یک ماجراجویی جدید ببینید. اما باید به این نکته توجه کنید که این فیلم صرفا یک اکشن قابل قبول است و چیزی بیشتر از این نیست. اگر شما با انتظارات زیاد به تماشای این فیلم بنشینید ناامید خواهید شد چون در حد تبلیغاتش نیست.
پر بحثترینها
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- ۱۰ بازی سینماتیک که میتوانند با بهترین فیلمهای سینمایی رقابت کنند
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
- شایعه: حالت پرفورمنس بازی STALKER 2 روی Xbox Series X به خوبی اجرا نمیشود
- فیل اسپنسر: تولید کنسولهای ایکس باکس در نسلهای آینده متوقف نخواهد شد
- فیل اسپنسر: STALKER 2 یکی از مدعیان بهترین بازی سال است
- بازی Death Stranding Director’s Cut دومین بازی پرفروش ایکس باکس شد
- بدون اشتراک پلاس، امکان انتقال فایل سیو بازیها از پلی استیشن ۵ استاندارد به پرو وجود ندارد
نظرات
یکم دیر نقد کردید چند ماهه این فیلم آمده
به هر حال دستتون درد نکنه
سه مرد فنا ناپذیر:
وین دیزل در سریع و خشن
تام کروز در ماموریت غیر ممکن
کاپیتان پرایس در مدرن وارفر😎
پروتکل شبح و فال اوت بهترین قسمت ها هستند
فیلم خوبی نبود واقعا !
ویلن مسخره و بدون پرداخت، داستان ضعیف، سکانس های مرگ احمقانه و سرسری این مورد واقعا بعید بود، ب جز اون صحنه پرش از دره هم اکشن ضعیفی داشت نسبت به قسمت های قبلی.
فیلم کلیشه ایه
خودمون میسازیمشون خودمون علیهشون فیلم
میدونی فیلمای الان با اینکه میتونن امتیازی مثل ۸ و حتی ۹ بگیرن ولی یه چیزی توشون کمه به اصطلاح نمیچسبه به آدم، فقط میتونی نگاه کنی و چند لحظه مهیج رو بگذرونی، میگیری چی میگم؟! قبلا فیلما طوری بودن که با داستانش زندگی میکردی، شاید امتیازشونم کمتر از اینا بوده باشه، در کل مرسی از نویسنده محترم
حقیقتا این فیلم خیلی تو ذوقم خورد
اگه با نسخهmission impossible ghost protocol مقایسه کنیم خلاقیت کم تری داشت و حتی اکشن هاش هم اونقدر به چشم نمیومد البته به جز پرش با موتور
همیشه شخصیت پردازی جز رکن های این سری بود و واقعا در اینجا کم لطفی کرده اند نمیدونم من اینجور حس کردم فیلم با یک سرعت غیر ملایم و شلخته جلو میرود حتی در بخش داستان هم آشفتگی و شلختگی کاملا مشهود
در کل فیلمی بود فقط برای بار اول قابل تحمل است برای بار دوم اصلا
اما سری های قبلی حتی بعد از بار دوم و سوم جذابیت خود برای ببینده به هیچ وجه ازدست نمیداد مخصوصا نسخه Ghost Protocol
این خلاف جهت آب حرکت کردن نقدهای سینمایی خیلی دیگه یه جوری شده
تام کروز و دیگر هیچ…
واقعا فیلم فوقالعاده ای نبود به اون صورت حتی از بعضی قسمت ها دیگه همین مجموعه مثل گوست پروتوکل پایین تر بود ولی بازم خیلی خفن بود.
ربکا فرگوسن رو چرا آخه..من دویتس دارم
با وجوده نقطه ضعف هاش، فیلم مهیج و سرگرم کننده ایی بود. از دیدنش لذت بُردم.
…
در قطار وقتی Grace خودشو جای Alanna میزنه، رنگ چشماش با Alanna فرق میکنه. ولی Zola (همکاره آلانا) اصلاً متوجه این تفاوت تابلو نمیشه!
ارزش دیدن نداره .
به عنوان فن سری که عاشق نسخه های قبلتر بود باید بگم این فیلم یه پسرفت خیلی بزرگ بود متاسفانه. بسیار کلیشه ای بود و به راحتی میشد حدس زد جلوتر چه اتفاقی میوفته. اکشن فیلم هم اصن چیزی که انتظارشو داشتم نبود. امیدوارم پارت ۲ خیلی خیلی بهتر باشه تا اینو بشوره ببره …..
فیلم جذابی بود حین تماشا تکراری نمیشه هرچند بنظرم fallout قشنگتر بود ولی همین فیلم از فیلم های زیادی در حال حاضر خیلی بهتره
داستان مدرن و اکشن تمیزی داشت
چرا نقد های سایت اینطوری شده :D
همیشه ساز مخالف …
حالا نمیگم حق با شماست یا نه ولی عجیبه برام
دلیل ازدیاد فیلمها و عناوین آبکی از این دست نه تنها پول پرستی کمپانی ها است، بلکه به این دلیل است که فیلم نامه ها ایده و هدفی ندارند، نویسندگان، کارگردان و تهیه کننده گان دغدغه مند نیستند. تقصیری هم ندارنر چرا که در محیط بدون دغدغه و بدون چالش حیاتی ای رشد کرده و از ابعاد چالش های زندگی اجتماعی انسان هدفمند بی اطلاع اند.
واقعا نقد درستی بود من فقط کمی بیشتر از نیم ساعت از فیلم و دیدم ولی چن بار شک کردم این واقعا ماموریت غیر ممکن آیا؟فیلمایی که با هر نسخه مفاهیم جدیدی از ژانر اکشن و تعریف میکردن ؟فیلمای جک ریچر ازین سرگرم کننده تر بودن