نقد و بررسی بازی Trine 5: A Clockwork Conspiracy
دوستانی کوچک با قلبهایی بزرگ و اشتباهاتی که هربار تکرار میکنند؛ بازی Trine 5 را میشود اینطور توصیف کرد.
اساس مسئلۀ تراین ۵ این است که به دورانی از مدیا و تولیدات انیمیشنی و سینمایی تنه بزند که در آن هنوز در طول و عرضش خبری از «دعوا دعوا سر مربا» نبود و هر شخصی بهنوعی نمیخواست تا حساب و کتابهای شخصی اشتباهش را بیندازد وسط ماجرا و فرار کند. بنابراین شاید دلیل اینکه کلیت سری «تراین» بهنوعی از انواع خودش شبیه به خواب و خیال و رویای پسربچهای است که تازه دنیا را دیده هم همین باشد. شخصیتهای تراین، دنیای تراین، حرفها و صحبتهای تراین همه شبیه به آن داستانهای خیلی بچهگانهای هستند که از شدت بچهگانه بودنشان صمیمانه شدند و از شدت صمیمانه شدنشان قابلیت این را داشتند که برای مدت کوتاهی هم که شده بر دل بچهها و بزرگترهایی که آن گوشه و اطراف بهشکلی زیرمیزی تماشا میکردند بنشینند.
تراین ۵ هم در حقیقت ماجرا از اینکه چنین اثری باشد زیاد خجالت نمیکشد و اتفاقاً رویکردش را خیلی دوست دارد. استودیوی Frozenbyte دست به حرکات نامطلوب نمیزند و در سکوت بازی خودش را میسازد و هر اشتباهی هم که در جریان تولید آخرین محصولش داشته باشد، لااقل نتیجهاش یک بازی ویدیویی شده که گویی واقعاً شخصیتهاش از صمیم قلب برای یکدیگر ارزش قائل بودند؛ فقط با این ضمیمه که این نوع از صمیمیت و لطافت موجود در بطن دیالوگها و تعامل کاراکترها با یکدیگر از قدیمالایام در سری تراین مشهود بوده و چیز جدیدی نیست.
بنابراین در کلیت ماجرا اگر آمده بودید تا چیز جدیدی از دستان لطیف ولی گرهخوردۀ سری ببینید، آدرس را اشتباه آمدید چون تراین ۵ هم کم و بیش در همان زمین بازی قدیمی و دستنخوردهای بازی میکند که شمارههای قبلی در آن بودند. با این تفاوت که بهنظر میرسد حتی آن دست ریسکهای نسبتاً قابل توجهای که در شمارۀ سوم انجام دادند هم از دست رفتهاند و جای خودشان را دادند به ترکیب برندهای از مکانیکها و تعاملات فرمال که تا کار میکنند از نظر توسعهدهنده نیازی به تغییر ندارند. این پیرمردبازی و احتیاطی که مشخصاً با نوعی هراس همراه است را میشود خیلی جاها بهعنوان فرصتهای از دست رفتهای دید که جای خالیشان بهمراتب واضحتر و پررنگتر از همان تکسچرهایی هستند که بازی بهعنوان تابلوهای نقاشی نمادین ویدیوگیمیاش نشان میدهد. اینجاست که باید یکبار به فروزنبایت بابت دور بودنش از فضای تکراری و مغرضانۀ ویدیوگیمی کنونی تبریک گفت و یکبار هم باید او را بابت افتادن در دور تکرار خودش سرزنش کرد.
قسمت پنجم تراین یعنی «تراین بیشتر» و از این بابت جای مباحثۀ چندانی نیست. سادهترین دلیلش دقیقاً از همان جایی شروع میشود که در همۀ شمارههای قبلی سری شروع میشد. یعنی حادثهای طبق رسم چندین سالۀ بازی رقم میخورد و قهرمانان «تراین» را که به دلایل خاصی از هم دور شده بودند را دوباره دور هم جمع میکند تا برای برآمدن از پس این حادثۀ نامطلوب در کنار یکدیگر تلاش کنند. در بازی چهارم این حادثه گم شدن شاهزادۀ خامی بود که نمیدانست باید با زندگیاش چهکار کند و در بازی پنجم هم مشکل این است که «لیدی سانی» ناگهان نقشهها و افکار شرورانهاش را –مبنی بر بهدست آوردن جایگاه قدرت در قلمروی پادشاهی– رو میکند. البته اینکه در ابتدای هر بازی از سری چه اتفاقی میافتد ممکن است فقط در ابتدای کار اهمیت داشته باشد؛ چراکه در واقعیت هردو نمونهای که مطرح شدند بهاندازهای کمعمق و بیبخار هستند که بعد از مدتی تبدیل میشوند به نیمچه بهانههایی برای ریختن باری از پازلها و قطعات گیمپلی روی سر بازیکن.
از این رو خیلی راحت میشود دست بازی را از حیث راویگری خواند؛ ولی نکته اینجاست که از طرف دیگر شخصیتهای تراین ۵ وقتی که لازم شود، خوب میدانند که چهگونه کارشان را انجام بدهند. اینجاست که شاید یکی از معدود نقاط قوت کار که بهطرز عجیبی مربوط به گیمپلی هم نیست ظاهر میشود. یعنی هرکجا که داستان لنگ بزند و نتواند برای مخاطبش ادا و اطواری برای جلب توجه دربیارد، زویا و پانتیوس و آمادئوس از راه میرسند و تبدیل میشوند به دوستان بامزهای که صرفاً قرار بوده تا برای مدت کوتاهی هم که شده، این بامزه بودن را در دل بازی هم پیاده کنند. و اینچنین است که تراین، خصوصاً این نسخه، پر شده از دیالوگهایی باکیفیتتر و شخصیتهایی زلالتر و بعد از آن دوباره نقطهنظرات و حرفهایی لطیف و گاهی هم طنزآمیزتر که مشخصاً برازندۀ دنبالۀ جدید سری بودنش هستند. گاهی زویا را میبینید که با پانتیوس بهخاطر خوشقلب بودن و سادگی بیش از حدش کلکل و بگو مگو دارد و گاهی هم آمادئوسِ پیر را میبینید که از ترسهایش برای رفقا میگوید و رفقا به او دلداری میدهند. از این دست ریزهکاریهای شخصیتی در بازی زیاد است و اتفاقاً باعث میشوند تا روند پیشروی تقریباً یکنواختی که شامل حل پازلها و چند باسفایت خیلی خوب میشود پر شود از لحظات استراحت و زنگهای تفریح دوستان قدیمی.
رغبت اساسی تیم سازنده بازی به اجرای باکیفیتتر این تریپهای شخصیتی مرتبط به کاراکترهای اصلی نکتۀ واضحی است که میشود خیلی راحت دید. خصوصاً از این لحاظ که انواع و اقسام ریزهکاریهای دستچین شده فقط در دیالوگنویسی نیستند و اگر حواستان جمع باشد، شاید بتوانید چند رقم علامت رفتاری ویژه هم از کاراکترهای بازی بهلطف انیمیشنهای پیشرفتهتر در کاتسینها ببینید. مثلاً در یکی از موارد، زمانی که «پانتیوس» شوالیۀ محافظ تراین برای اولینبار در بازی با «سربازان کوکی» لیدی سانی مواجه میشود، میتوان بهراحتی مخلوط بودن ترس و نامطمئنی را در رفتارهایش و چهرهاش دید و فهمید که احتمالاً تراین ۵ موضع واضحی در قبال قلبهای واقعی انسانها و تکههای آهنی و دیجیتالی بیاحساس دارد؛ هرچقدر هم که یک ربات بتواند تظاهر کند، بازهم برای قلب سادۀ پانتیوس فهمیدن اینکه او نمیتواند با آنها کنار بیاید کار سختی نیست. و البته مشکل اساسی موجود در تراین ۵ هم دقیقاً از همینجا گذر میکند و سوال بزرگی پیش میآورد مبنی بر اینکه اگر چنین ظرفیت و امکان قابلملاحظهای برای بیان احساسات و عواطف و نگرانیهای مدلها در جریان راویگری وجود داشت، چرا از آن استفاده نشد. در طول بازی بارها و بارها میتوانید این سوال را از خودتان بپرسید.
عجیب است که چرا همیشه یک «خیر» بزرگ به راویگری این سری چسبیده است. گاهی واقعاً پیش میآید که این فرصت خالیِ از دست رفتۀ خیلی اساسی را میشود با چشمان غیر مسلح دید. مثلاً زمانی که بازی تا آخرین سطح قابل دسترسی که برای خودش چیده بود پیش میرود و حتی سعی میکند که نتیجۀ تلاشهای مغرضانۀ تبلیغاتی لیدی سانی را روی اهالی قلمروی پادشاهی نشان بدهد ولی بعد از آن ناگهان همۀ اینها کنار گذاشته میشوند و تبدیل میشوند به یکسری اتفاق سرراهی و گذرا درحالی که میتوانست اینطور نباشد. تراین ۵ میتوانست اثری باشد که واقعاً از پس بیخیالیهای سومشخص ترند و زاویۀ دوربینهایی که بیدلیل روی شانه هستند بربیاید و از دو و نیم بعدی بودن خودش هراس نداشته باشد و علیرغم اینها یک داستان جدیتر و جمعوجورتر و جامعتر بگوید ولی نمیگوید. تراین ۵ میتوانست از انیمیشنهای ارتقایافتهاش و شخصیتهای پرداختهشدهاش برای ثابت کردن این مسئله که یک بازی داستانگوی خوب قرار نیست حتماً شوتر سومشخص ماجرایی باشد استفاده کند ولی اینکار را انجام نمیدهد. بههمین سادگی میشود که یک بازی ویدیویی خودش را جدی نمیگیرد و لااقل از این لحاظ در همان جایی که سالها پیش نشسته بود میماند.
ولی از مناظر دیگر، Trine 5 با تکیهاش بر اکشن جدیدی که در این شماره راه انداخته اصرار دارد که نگارندۀ عزیز زیاد به مسئلۀ داستانگویی در این بازی ایراد نگیرد و مثل سازندگانش خیلی زود از این قسمت بازی رد شود و برسد به قسمتهای دیگر که وقت برای این حرکتها نیست. از این رو، نخست در رجوع به مظاهر فرمال بازی، تغییر در عین حال که کم است، نکات قابل توجه خودش را هم دارد. عمدهترین مسئله هم این است که مبارزات در این شماره بیشتر به چشم میآیند؛ دلیلش برمیگردد به ذات پازلگونه و پلتفرمر بازی که از دوران سابقش تا همین اواخر چندان دریچهای برای لحظات اکشن پیوسته و متمرکز باز نکرده بود و حتی باسفایتهایش هم بهنوعی زیر سایۀ مکانیکهای پلتفرمینگ قایم میشدند. در این شماره اما یک قدم جلوتر بهسوی تمرکز روی اکشن بیشتر برداشته شده اما همین یک قدم هم گویی با نوعی ترس از خراب شدن روال قبلی بوده. با یک حساب و کتاب ساده میشود فهمید که مبارزات در تراین ۵ دو نوع هستند: اولی باسفایت است و دومی هم مدلهای استاندارد سیاهیلشکر و ترس اساسی در برداشتن این قدم جدید هم در نوع دوم مبارزات خیلی پیدا و روشن است چون سیاهیلشکرها در یک کلام صرفاً موانعی هستند برای اینکه مثلاً ساعات گیمپلی شما را بالا ببرند و اگر قرار بود که بازی را در هشت ساعت تمام کنید، حالا در ده ساعت این کار را انجام خواهید داد.
مشکل اساسی در اینجاست که حتی با وجود «درخت مهارت» هم چینش و طراحی مبارزات و طراحی دشمنانی که به شما در مقاطع غیرمنتظرۀ بازی حمله میکنند جوابگوی سطح کیفی پازلها نیستند و همیشه این شکاف کیفی عمیق در بازی، بخشهای سادهتر نبرد با اسکلتها یا سربازان کوکی را خستهکننده میکند. البته جای نگرانی از این بابت نیست؛ چون مبارزات معمولی خیلی زود تمام میشوند و انگار که همه در تیم توسعه میدانستند که بازی کشش حضور این حرکات را ندارد. بر این اساس بازی خیلی زود جای خالی اکشن را میدهد به باسفایتهای جدیدی که شاید جزء موارد قابل ملاحظهای باشند که از لحاظ کیفی رشدشان کاملاً ملموس است. باسفایتی که در Trine 5 میبینید دیگر خیلی جدیتر از اینحرفها است و بهشکل شلوغتری اقدام به ترکیب بخشهای سکوبازی و اکشن میکند و حتی تا جایی پیش میرود که یک باسفایت را تبدیل میکند به یک پازل دیگر که برای حل آن باید حواستان به سرعت بالای تغییرات محیط باشد. این یعنی باسفایتها تا حد زیادی بار بخش اکشن و مبارزهای بازی را بهدوش میکشند و صدایشان هم درنمیآید.
نباید هم از این بابت دلی برای باسفایتها سوزاند چون مشخصاً تراین به چنین پیشآمدها و مبارزات سریعی نیاز داشت تا اندکی جریانات بازی را از افتادن در دام تکراری پازل به پازل قدیمی نجات دهند. صحبت از پازل شد و وقتی میگوییم «صحبت از پازل شد» یعنی قصد داریم تا بهنوعی نوشته را جلو ببریم چون پازلها قلب واقعاً طلایی تراین ۵ هستند و تمامیت بازی روی همین ستون استوار مانده. این ستون خیلی استوار، که حالا با نماکاریهای ویژه رنگ و روی جدیدی دارد، نه میشکند و نه تکان میخورد و نه خراب میشود و میتواند تا آخر کار همۀ بارهایی که به او تحمیل میشوند را حمل کند. در یک کلام: محتوایی که پازلها با خودشان به بازی اضافه میکنند با باقی بخشها جای مقایسهای باقی نمیگذارد. هر پازل تقریباً بیشتر از یک یا حتی دو راه حل دارد و بیشتر پازلها حتی بیشتر از این حرفها دست مخاطبشان را باز میگذراند. این یعنی خلاقیت بازیکن در عبور از موانع صرفاً یک شوخی تبلیغاتی با چاشنیهای مارکتینگ نیست و لااقل در اینجا کار میکند. جالبتر اینکه پازلها میتوانند بسته به تعداد اشخاصی که بهشکل همزمان مشغول تجربۀ Trine 5 هستند تفاوتهای محسوسی هم پیدا کنند. مثلاً اگر یکی از مراحل بازی را بهصورت تکنفره تمام کنید و بهصورت سه یا چهارنفره به همان قسمت برگردید، شک نداشته باشید که متوجۀ تغییرات واضح در ساختار مراحل میشوید.
البته این را هم باید اضافه کرد که مراحل بازی و محیطهای پیرامونی که بازیکن پیش رویش دارد آنقدرها هم تکبعدی و سادهسازی شده نیستند که حالا فقط بشود به تنوع راه حلها برای ایجاد تنوع اشاره کرد. گاهی برخی شخصیتهای بازی میتوانند بخشهای کوتاه مختص به خودشان را داشته باشند که نوعی جوایز شخصیسازی شده هدیه میدهند و در کل بازی از لحاظ شخصیسازی هم برای این سه کاراکتر حرّاف کم نمیگذارد و انواع و اقسام آیتمهای تفننی در بازی پخش و پلا هستند و منتظر اکتشاف در مسیرهای تازه. مسیرهایی که عموماً خارج از خط اصلی داستانی هستند و برای رسیدن به بعضی از آنها شاید نیاز باشد تا برای شخصیتها چند عدد مهارت از درخت مهارات بازی برداشت کنید. و تازه این درخت مهارتی که در این پاراگراف به آن اشاره شد با آن درخت مهارتی که دو پاراگراف بالاتر کار نمیکرد فرق دارد؛ وقتی که مهارتهای استخراج شده مربوط به پازلها و تواناییهای پلتفرمینگ شخصیتها باشند، اتفاقاً درخت مهارت خیلی هم خوب کار میکند و باعث میشود که کلّی انیمیشن جدید ببینید.
بههرحال اما انیمیشن جدید همیشه نان و آب نمیشود؛ در آخر ماجرا، Trine 5 بعد از همۀ تلاشهایش در زمینههای مختلف، این نکتۀ مهم را از دست میدهد که به اینور و آنور هم نگاهی بیندازد و فقط خودش را نبیند و در قسمت پنجم، بهنظر میرسد که تراین هنوز هم چندان علاقهای به دیدن دوردستها نداشته باشد. اینگونه میشود که تراین ۵ دوباره با بازگشت به جملههای نخستین نوشته، تبدیل میشود به «تماشای تراین بیشتر و بیشتر» و نکات مثبت و منفی همیشگی بازی که شاید لازم باشد آنها را از بررسی قبلی بهاینجا منتقل کنیم.
Trine 5: A Clockwork Conspiracy
«تراین ۵» درواقع تکرار همان چیزهایی است که باعث شناخته شدن قسمتهای قبلی و کلیت سری شدند. البته که این قسمت هم ریزهکاریهای مخصوص به خودش را دارد و پر شده است از پازلهای باکیفیت و باسفایتهای مطلوب؛ اما خروجی نهایی نشان میدهد که فعلاً سری تراین قصد ندارد تا از سر جایش تکان بخورد.
نکات مثبت:
- از لحاظ بصری مطمئناً با مرغوبترین خروجی موجود در سری مواجه هستید
- پازلها از لحاظ وجود انتخابهای متعدد و راه حلهای زیاد سنگ تمام میگذراند
- باسفایتها برخلاف مبارزات موردی و معمولی نیازمند تحرک و سرمایهگذاری بازیکن هستند و حتی گاهی خود مثل یک پازل عمل میکنند
- بخش چندنفره یک تجربۀ کاملاً متفاوت است
- گزینههای شخصیسازی
نکات منفی:
- فرصتهای از دست رفته در داستانگویی کاملاً مشهود هستند
- راویگری گاهی عجلهای و نامرغوب میشود
- نقص در کارکرد بخشی از مکانیکهای مربوط به اکشن
۷
این بازی روی PC تجربه و بررسی شده است
پر بحثترینها
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- ۱۰ بازی سینماتیک که میتوانند با بهترین فیلمهای سینمایی رقابت کنند
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
- شایعه: حالت پرفورمنس بازی STALKER 2 روی Xbox Series X به خوبی اجرا نمیشود
- بازی Death Stranding Director’s Cut دومین بازی پرفروش ایکس باکس شد
- بدون اشتراک پلاس، امکان انتقال فایل سیو بازیها از پلی استیشن ۵ استاندارد به پرو وجود ندارد
- رسمی: شرکت مادر FromSoftware پیشنهاد خرید از سوی سونی را تایید کرد
- بازی GTA V با این هدف ساخته شد که از هر نظر بهتر از GTA IV باشد
نظرات
سلام میشه کمکم کنید بگید Asus TUF Gaming F15 fx506he چجور لپ تاپی هستش گیم های به روز رو چطور میاره …. ( مثلا بگید ردد ۲ رو چند اف پی اس میده )
خیلی خیلی ممنون اگه بگید
میدونی از نظر من واسه گیمینگ اصلا طرف لپتاپ نرو کانفیگ این لپتاپ اصلا مناسب نیست و نهایتا بتونی یک سال دیگه اونم با گرافیک مدیوم بازی کنی
خودم پارسال ۴۰ میلیون دادم لیژن ۵ ۲۰۲۱ با کانفیگ rtx 3060 و ryzen 7 5800 خریدم خرید بدی نبود ولی اصلا انتظاراتم رو از نظر پرفورمنس برآورده نکرد در صورتی هم که کارت گرافیکش ۱۳۰ وات بود و از نظر واتیج خیلی خوب بود اگه واتیج گرافیکت پایین تر باشه دیگه بدتر
امسال پول دستم اومد یه سیستم با سی پی یو ۱۳۶۰۰k و گرافیک ۳۰۸۰ استوک بستم واقعا دارم از پرفورمنس که بهم میده لذت میبرم و خیالمم تا آخر نسل راحته برای بازی ها
مثلا همین رد ددی که پرسیدی رو روی 2k و تنظیمات اولترا بهم راحت تا ۱۲۰ فریم میده و فریم تو جاهای سنگین مثل شب های سینت دنیس زیر ۱۰۰ نمیاد
طولانی شد مَخلص کلام واسه گیم تحت هیچ عنوانی طرف لپتاپ نرو با پول لپتاپ میتونی یه سیستم ببندی چندین برابر قوی تر و بهتر فقط حواست باشه کارت گرافیکت رو استوک ببندی و از جای مطمئن بخریش
فکنم این سیستم تو رد دد ۲ رو تنظیمات high (بالا) با وضوح تصویر ۱۰۸۰ به صورت میانگین ۵۵ اف پی اس بتونه بده
نمره من به این بازی ۹ هست. یه کم کم دادین بازی خدایی.گرافیک عالیه گیم پلی همینطور ..داستان بازی خوبه ولی تنها مشکل این بازی که باهاش خاطره دارم هوش مصنوعی دشمنان و کمبو بازیه
من هر چهار شماره قبلی رو بازی کردم و عالی بودن، اینم حتما بازی میکنم اگه تخفیف بخوره، یا یه اکانت ظرفیتیش رو بگیرم،
( جالبیش اینه همه ۴ شماره قبلی رو با دختر ۸ سالم coop بازی کردیم، یه دختر گیمر دارم الان ۸ سالشه و باهم چند تا بازی مثل it takes a tow و همین تراینها رو پلات کردیم
بخاطر عکس پروفت دیس لایک دادم
تو انتخاب الگوی های زندگیت دقت بیشتری کن
گرافیک بد نیست ، گیم پلی خوبه ، داستانم قویه دیگه چی میخوای
اقای غزالی شبیه به گوست توی کال اف دیوتی می مونن
هیچ اطلاعاتی ازشون در دسترس نیست
هیچ کس نمیدونه کجا هستن و چند سالشونه
فقط گاشون رو نحو احسن انجام می دن
امید داشتم با اضافه شدن بخش (درباره منتقد گیمفا) کمی از ایشون اطلاعات پیدا کنیم
ممنون از شما جناب غزالی عزیز بابت این بررسی.
این فرنچایز در قلب من جایگاه ویژه ای داره چون هیچ وقت انتظار نداشتم انقدر لذت بخش باشه.
در مورد ایراد های داستان گویی که اشاره کردید میشه گفت از اولین نسخه، تراین هیچ وقت داستان به یادماندنی و درست و حسابی که نداشته که البته مایه افسوسه.
امیدوارم زودتر از ترافیک بازی های پاییز عبور کنیم تا بتونم بازی رو تجربه کنم.
کلن این سری گرافیک فوق العاده گادی داره فضای هنریشم بی چکو چونه شاهکاره ، جدیدشو بازی نکردم ولی بنظرم طراحی هنری نقشه و فضا سازی تراین ۲ تا اینجا بهترین این سری بوده حالا ببینم جدیدش بهتر از دوش هست یا نه
همچنین خسته نباشید بابت نقد
سلام.
ممنون از آقای غزالی بابت نقد این بازی دوست داشتنی.
من این نسخه را تمام کردم و الان هم دارم کالکتیبل های هر مرحله را تکمیل می کنم. واقعا این سری خیلی لذتبخشه. ولی من هم با منتقد عزیز در مورد اینکه تحول خاصی در این نسخه نسبت به نسخه های قبلی صورت نگرفته و اینکه داستان جالبی نداره موافق هستم. با این حال گرافیک هنری، گیم پلی روان و پازل های جالب بازی نمیذاره نمره ای کمتر از ۹ به بازی بدم.
نسخه اول خیلی خوب و نو اوری داشت نسبت به بازیهای مشابه ولی رفته رفته عقب گرد کرد و پسرفت به علت فکر غلط در شناخت از سرگرمی و دور شدن از ذات اصلی بازی ولی نسخه ۴ نسبتا متفاوت عمل کرد و قابل قبول بود این نسخه هم کاملا مشخصه صرفا برای اینکه از یاد نره ساخته شده و جزیاد و گرافیک بازی همشون اصلا دلچسب در نیومده و کسایی که تو حوزه گرافیک هستن متوجه میشن که اصلا وقتی برای گرافیک بازی نزاشتن و از قدرت تکلونوزی برای سریع در اوردن قالب اماده استفاده شده نسخه یک در ماقبل این شاهکاری هست که میشه دوباره تجربش کرد و غقید این بازی رو زد