فیلمهای علمی تخیلی با گیجکنندهترین پایان
برخی از معروفترین فیلمهای علمی تخیلی که تا به حال ساخته شدهاند، پایانهای پیچیدهای دارند که بینندهها را گیج کردهاند.
مفاهیم گیجکننده و خطوط داستانی پیچیده در فیلمهای علمی تخیلی رایج هستند و میتوانند باعث شوند تا درک پایان این آثار سینمایی دشوار باشد. ژانر علمی تخیلی برخی از تأملبرانگیزترین و پیچیدهترین روایتهای داستانی دنیای سینما را درون خودش دارد و ماهیت تفکری آن نیز این امکان را فراهم آورده تا بتوان تفاسیر متنوعی از این روایتهای داستانی داشت و همین نیز باعث شده تا این ژانر وسیله بسیار خوبی برای انتقال ایدههای پیچیده فلسفی و علمی به مخاطبان باشد. با این حال، همین پیچیدگی سبب میشود تا برخی از آثار موجود در ژانر علمی تخیلی پایانهای گیجکنندهای داشته باشند.
کارگردانهای بزرگی همچون استنلی کوبریک و کریستوفر نولان فیلمهایی با پایان گیجکننده ساختهاند اما این گیجکنندگی همیشه عمدی نبوده است. در حالی که برخی از فیلمهای علمی تخیلی با رتبه بالا بهصورت عمدی پایانی مبهم دارند که سؤالات بیپاسخ زیادی را باقی میگذارند اما برخی دیگر از فیلمهای علمی تخیلی فقط در مفهوم خود گم شدهاند و نتوانستند پایانی منطقی ارائه بدهند. بسیاری از فیلمهای مربوط به سفر در زمان در چنین وضعیتی گرفتار شدهاند. در ادامه همراه با ما باشید تا به معرفی ۱۲ فیلم علمی تخیلی بپردازیم که پایانی گیجکننده دارند.
هشدار اسپویل!
۱۲. فیلم تلقین یا سرآغاز (Inception)
- محصول سال: ۲۰۱۰
- کارگردان: کریستوفر نولان
نمای پایانی فیلم «تلقین» یکی از بحثبرانگیزترین پایانها در سالیان اخیر در دنیای سینما به شمار میرود. این صحنه این سؤال را در مخاطبان ایجاد کرده که آیا فرفره چرخان سرنگون میشود یا خیر؟ پاسخ این سؤال بیان میکند که آیا شخصیت اصلی داستانی یعنی کاب همچنان در خواب است یا خیر. با این حال، هیچوقت پاسخ این سؤال به طور قطعی داده نشد. در این صحنه، فرفره چرخان همانطور میچرخد و برای لحظهای تکان میخورد اما سرنگون نمیشود و همین نیز این سؤال مهم را بیپاسخ رها میکند.
سازنده فیلم «تلقین» یعنی کریستوفر نولان درباره پایان مبهم فیلمش اظهار داشته که در نهایت، آنچه مهم است این است که شخصیت کاب خودش اهمیتی نمیدهد که فرفره چرخان سرنگون شود یا خیر. کاب دیگر تحت تأثیر گناه و اقدامات همسرش نیست و این فرفره را رها میکند و سعی دارد تا با فرزندانش وقت بگذراند.
۱۱. فیلم کد منبع (Source Code)
- محصول سال: ۲۰۱۱
- کارگردان: دانکن جونز
فیلم «کد منبع» یک اثر مهیج و مربوط به حلقه زمانی است که در آن، یک کاپیتان ارتشی به نام کولتر استیونز در یک شبیهسازی هشت دقیقهای از حمله تروریستی واقعی به یک قطار شهری نشان داده میشود. فیلم با نجات پیدا کردن قطار توسط استیونز به پایان میرسد و این در حالی است که شخص مسئول نیز این شبیهسازی را در همان حالت اجرا رها میکند تا از این طریق استیونز بتواند به زندگی شبیهسازی شده با زنی که دوستش دارد ادامه بدهد.
با وجود اینکه قوانین کد بیان میکند که شبیهسازی فقط از خاطرات هشت دقیقه آخر قربانیان بمبگذاری تشکیل شده، پایان این فیلم نشان میدهد که شبیهسازی میتواند برای همیشه ادامه داشته باشد و کولتر در بدن قربانی بمبگذاری شان فنترس است.
۱۰. فیلم لوپر (Looper)
- محصول سال: ۲۰۱۲
- کارگردان: ریان جانسون
فیلم «لوپر» ساخته ریان جانسون اثری مهیج درباره سفر در زمان است و در حالی به پایان میرسد که شخصیت اصلی داستان یعنی جو جوان با درک آسیبی که روزی به بار خواهد آورد، تصمیم گرفت تا به سینه خودش شلیک کند تا خود مسنش را از انجام کارهایی برای ظهور Rainmaker باز بدارد.
این فیلم هم برداشتی جالب از داستان سفر در زمان بهصورت حلقه بسته است و هم به بررسی چرخههای خشونت میپردازد. هنگامی که جو جوان به خودش شلیک میکند، جو مسن بلافاصله ناپدید میشود. این پایان منطقی است اما با قوانین سفر در زمان که در ابتدای فیلم مطرح شده بود، ناسازگار است.
۹. فیلم یادآوری کامل (Total Recall)
- محصول سال: ۱۹۹۰
- کارگردان: پل ورهوفن
فیلم «یادآوری کامل» ساخته پل ورهوفن که در سال ۱۹۹۰ میلادی به روی پرده سینماها آمده بود، شخصیت داگلاس کواید را دنبال میکند که یک ماجراجویی مهیج را تجربه میکند. کاشت حافظه برای او اشتباه پیش میرود و همین نیز باعث میشود تا او زندگی گذشته خودش بهعنوان یک جاسوس مرگبار را به یاد بیاورد. اما آیا این کاشت حافظه اشتباه پیش رفته یا کل فیلم کاشت موفقیتآمیز یک ماجراجویی جعلی درون ذهن کواید بوده است؟
فیلم به طور هدفمندی از پاسخ دادن به این سؤال امتناع میکند و حتی داستان را با این دیالوگ از کواید به پایان میرسد که «چه میشود اگر همه اینها یک رؤیا باشد؟». کارگردان پل ورهوفن میگوید که فیلم را میتوان به هر شکلی تفسیر کرد. او گفته: «هرگز پایان خاصی برای من یا نویسنده وجود ندارد که بگویم این واقعاً همان چیزی است که ما درباره پایان داستان در نظر داشتم.»
۸. فیلم اگزیستنز (eXistenZ)
- محصول سال: ۱۹۹۹
- کارگردان: دیوید کراننبرگ
فیلم علمی تخیلی و سورئال «اگزیستنز» ساخته دیوید کراننبرگ در حالی به پایان میرسد که شخصیتهای اصلی فیلم یعنی آلگرا گلر و تد پیکول درون یک کلیسا از خواب بیدار میشوند و بهتازگی یک بازی واقعیت مجازی فوق واقعگرایانه را بهعنوان بخشی از یک گروه آزمایش کردند.
هر آنچه که قبل از این اتفاق افتاده است، از جمله دو شخصیت که وارد یک بازی واقعیت مجازی میشوند، همگی درون یک بازی گستردهتر جریان داشتند. با این حال، از آنجایی که آلگرا و تد خود را بهعنوان فعالان واقعگرا نشان میدهند، فیلم این سؤال را بدون پاسخ میگذارد که آیا آنها هنوز داخل بازی هستند یا خیر؟
۷. فیلم ورود (Arrival)
- محصول سال: ۲۰۱۶
- کارگردان: دنی ویلنوو
فیلم «ورود» اولین فیلم دنی ویلنوو درباره تماس با بیگانگان بود که از طریق تجربه لوئیز بنکس برای ارتباط برقرار کردن با بیگانگانی که زمان غیر خطی را تجربه میکنند، به بررسی جالبی از آزادی اراده، فقدان و همچنین زمان پرداخته است.
پایان پر پیچ و خم و در عین حال تأثیرگذار این فیلم نشان میدهد که خاطرات لوئیز از دختری که بر اساس یک بیماری لاعلاج از دنیا میرود، اصلاً خاطرات نیستند بلکه تصوراتی از آینده خود لوئیز هستند. لوئیز با دانستن اینکه آیندهاش چگونه است، همچنان تصمیم میگیرد آیندهای را که بیگانهها به او نشان دادن را در پیش بگیرد چراکه معتقد است عشق ارزش غم و اندوه را دارد.
۶. فیلم همدوستی (Coherence)
- محصول سال: ۲۰۱۳
- کارگردان: جیمز وارد بیرکت
در مرکز داستان فیلم مستقل و متفکرانه «همدوستی»، یک شهابسنگ در حال عبور قرار دارد که باعث میشود هشت نفر شاهد آن باشند که خیابانشان پر از نسخههای متفاوتی از خودشان شده است. فیلم زمانی به اوج خودش میرسد که شخصیت اصلی داستان یعنی امیلی تصمیم میگیرد تا دنیای خودش را ترک کند و به دنیایی برود که در آن خوشحال باشد.
امیلی تصمیم میگیرد تا نسخه خودش در آن دنیا را بکشد و جای او را بگیرد اما جسد وی یک شبه ناپدید میشود. در همین حین نیز نامزد وی یک پیام صوتی از همان امیلی کشته شده دریافت میکند و همین نیز امیلی را در موقعیت بدی قرار میدهد.
فیلم سؤالات بیپاسخ بسیار زیادی را درون خودش دارد که از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد: چطور امیلی پیام صوتی از امیلی دیگر را توضیح میدهد، آیا رویداد شهابسنگ ادامه دارد یا خیر و آیا اهمیت نگاه مرموز پایانی امیلی با نامزدش چیست؟
۵. فیلم نابودی (Annihilation)
- محصول سال: ۲۰۱۸
- کارگردان: الکس گارلند
فیلم «نابودی» هم سفری گیرا در یک منظره وحشت کیهانی است و هم پرترهای هولناک از تأثیرات آسیب و اندوه روی روان است. «درخشش» را میتوان هم بهعنوان موجودی بیگانه و هم بهعنوان تجسم استعاری غم و اندوه دانست، اندوهی که لنا پس از مرگ احتمالی شوهرش به نام کین به آن دچار شده است.
در پایان فیلم، لنا و کین دوباره به هم میرسند اما نمیتوانند تشخیص بدهند که آیا واقعاً خودشان هستند یا اینکه آنها توسط «درخشش» ایجاد شدهاند. شات پایانی این اثر نیز نشان میدهد که چشمان هر دو کاراکتر با «درخشش» برق میزنند اما مخاطب نمیتواند بفهمد که تا چه اندازه «درخشش» در آنها وجود دارد.
۴. فیلم تنت (Tenet)
- محصول سال: ۲۰۲۰
- کارگردان: کریستوفر نولان
فیلم پر محتوا، علمی تخیلی و بلاکباستری «تنت» احتمالاً گیجکنندهترین فیلم کارگردان کریستوفر نولان به شمار میرود که شامل چندین خط زمانی متقاطع است که به جلو و به عقب حرکت میکنند. پایان این فیلم نشان میدهد که شخصیت اصلی داستان کسی است که در نهایت سازمان تنت را تأسیس میکند، سازمانی که در حال حاضر خودش بخشی از آن است. این شخص همچنین متوجه میشود که او کسی است که مربی خودش یعنی نیل را در جدول زمانی معکوس به خدمت میگیرد. برخلاف برخی از فیلمهای نامبرده شده در این فهرست، پایان فیلم «تنت» عمداً مبهم نیست فقط پیچیده است و تجزیه و درک آن تا حدودی دشوار است.
۳. فیلم بلید رانر (Blade Runner)
- محصول سال: ۱۹۸۲
- کارگردان: ریدلی اسکات
سردرگمی درباره پایان فیلم «بلید رانر» با برشهای متعدد آن پیچیدهتر نیز میشود. سکانس پایانی فیلم که در آن، دکارد شاو یک تکشاخ اوریگامی را میبیند و مکالمه خودش را با گاف درباره این حیوان به یاد میآورد، این احتمال را ایجاد میکند که خود شاو ممکن است فردی شبیهسازی شده با خاطرات کاشته شده در ذهنش باشد.
مسئله انسانیت دکارد همچنان بدون جواب است اما نسخههای مختلف ارائه شده از این اثر سینمایی، سطحی از قطعیت را در بین طرفداران ایجاد کرده است. یک نسخه از فیلم که در سال ۲۰۰۷ میلادی عرضه شد، نشان داد که دکارد رؤیای تکشاخها را میبیند و این به معنای آن است که او و گاف هر دو شبیهسازی شده هستند که این تصویر را درون ذهن خود کاشتهاند. همین نیز پاسخی قطعی درباره پایان فیلم را ارائه میکند.
۲. فیلم میان ستارهای (Interstellar)
- محصول سال: ۲۰۱۴
- کارگردان: کریستوفر نولان
فیلم «میان ستارهای» سومین فیلم کریستوفر نولان در این فهرست به شمار میرود که سفری جذاب و مهیج به فضا را به تصویر میکشد. هنگامی که کوپر خودش را در پایان فیلم به درون سیاهچالهای پرتاب میکند، به درون تسراکت کشیده میشود، یک تجلی فیزیکی از یک فضای چهار بعدی که توسط انسانهای فضای پنج بعدی ساخته شده و نمایانگر کل زندگی دختر کوپر به نام مورف است.
از طریق تسراکت، کوپر قادر بود تا مختصاتی را به خود گذشتهاش بفرستد، مختصاتی که مربوط به سایت مخفی ناسا است و در نهایت نیز این منجر به آن شد تا او به فضا فرستاده شود. در حالی که میتوان پایان فیلم را درک کند، مفاهیم فکری و انتزاعی موجود در آن، نتیجهگیری تلخی را برای فیلمی ارائه میدهد که قبل از آن به علم نظری نسبتاً مستدلی پایبند بوده است.
۱. فیلم ۲۰۰۱: ادیسه فضایی (۲۰۰۱: A Space Odyssey)
- محصول سال: ۱۹۶۸
- کارگردان: استنلی کوبریک
فیلم «۲۰۰۱: ادیسه فضایی» یکی از بهترین فیلمهای علمی تخیلی تاریخ سینما به شمار میرود. موضوعات فلسفی و گستره وسیع فیلم به آن این اجازه را داده تا بتواند بیش از پنج دهه پس از اکران اولیهاش همچنان طنینانداز و جذاب باشد اما همین جنبهها سبب شده تا بینندهها نتوانند پایانی با قابلیت درک راحت را شاهد باشند.
پایان سورئال فیلم، فضانورد دیو بومن را نشان میدهد که درون یک گرداب بین بعدی سفر میکند و خودش را بهعنوان پیرمردی قبل از یکپارچگی میبیند که او را به یک جنین غولپیکر آسمانی و مشرف به زمین تبدیل میکند. پایان ممکن است دلالت بر این داشته باشد که یکپارچگی به دیوید اجازه داده تا بتواند به مرحله بعدی تکامل انسان برسد. با این حال، تصاویر مبهم این سکانس سبب شده تا تفاسیر متعددی از آن شکل بگیرد.
در این مطلب به معرفی برخی از گیجکنندهترین پایانها در فیلمهای علمی تخیلی پرداختیم. نظر شما درباره این آثار چیست؟
منبع: اسکرین رنت
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
- این ۱۵ ویژگی منحصر به فرد GTA 6 را به یک تجربه خیرهکننده تبدیل خواهند کرد
نظرات
تنت، فیلم پر محتوا ؟؟؟
از نظره گاف و سوتی پر محتواست :)))
اسی دیس لایک چقدر بدیم تورو اینجا نبینیم؟؟؟
اسی دیس برای همیشه 🤣
فک میکردم میان ستاره ای اول باشه
نولان استاد این گیج کنندگی هست
ماشاالله نولان
دقیقاً
یعنی کاری میکنه مغزت سوت بکشه
تلقین و اینتراستلار یکی از بهترین تجربه های عمرم بود
فقط تو دانکرک منتظر چنین چیزی بودم ولی اتفاق نیافتاد (حداقل واسه من)
استاد گیج کردن مخاطبان نوب.
این من بودم تنت رو نفهمیدم😐🤣🤣
باز ایشون نظرات گهربار داد
شما چرا با یه خدافظی همرو خوشحال نمیکنی دوست عزیز
اصلا وجودش اینجا فقط جهت دیس لایکه اسی دیس لایک
شرمنده مثل شما پرو نیستیم،
به یه چیز ساده خیلی عمق میده که گیجت میکنه ،
پرستیژشو ببین ،میفهمی چی میگم
درمورد تلقین هم باید بگم که فرفره قشنگ معلومه که در حال کند شدن بوده
پایان فیلم تلقین زیاد هم گیج کننده نبود . کاب در واقع چهره بچه هاش رو یادش نمیومد ولی در پایان چهره اونا رو دید پس این یعنی اینکه کاب در خواب نبود
حرف های ضد و نقیض زیاد هست
اسپویل:
.
.
.
.
..
.
.
میگن چون همه به یاد آورش دست زدن فرقی نمیکنه وایسه یا واینسته
خود مایکل کین هم چند سال پیش تو مصاحبه تائید کرد که تو بیداری بوده
تحلیل احسان منصوری هم ثابت میکنه بیدار بوده
خیلی فیلمهای خوبی هستند. اگر یک فیلم دیگر هم میخواهید که بخوبی بتونه گیجتون کنه شاتر آیلند خیلی عالیه.
اون گیج کننده نبودا
واییییی ،مت هنوز توی پایانی که توی فانوس بود گیرم ،نامصب این دیکاپریو ببین چه میکنه
یه چی میگم که ته تهشه اصلا بالاتر از این نیست، آثار andrei tarkovsky دیوونت میکنه از صحنه اول بگیر تا آخر صحنه، که نمونش Solaris
مطمئن باش بار اول گیج و مبهوت میشی
قشنگ باید ده بار فیلم رو ببینی تا هر صحنه ای رو رمزگشایی کنی
آثار اندری تارکوفسکی برای مخاطب عام نیست درسته هر شاتش مثل یه بوم نقاشیه ولی پر از نماد و استعاره هستن که از درک خیلیا خارجه منجمله خوده من که با دیدن فیلم میرور و استاکر این فیلمساز مات و مبهوت بودم
تو اکران فیلم “آندری روبلف” خبرنگار پرسید چرا تو فیلم اصلا آسمون رو نشون نمیدی ؟ این نماد چیه ؟
گفت: خودم اصلا به این موضوع دقت نکرده بودم. تو فیلمهای من دنبال نماد و نشانه نباشید.
تارکوفسکی همیشه به ساده بودن و قابل فهم بودن هنر برای همه تاکید داشت
ارجاع میدم شما رو به فیلم میرور که پر از نماد و استعاره هست حتی بعضی شات ها با فریم پایین فیلمبرداری شدن تا روی این موضوع تاکید کنن.
این که نظر خود تارکوفسکی با عملش همخوانی نداره به سبب ملیت و شرایط کشورش بوده و ترجیح میداده که تکذیب کنه.
اندری تارکوفسکی جزء فیلمسازان معناگرا و نمادگراست. اصلاً فیلمهاش با فیلمهای بالا (بغیراز اودیسه فضایی) که عمدتاً هیچ گیج کنندگی خاص و قابل توجهی ندارن قابل مقایسه نیستن.
معناگرا هست ولی نمادگرا نه. اینو خودش بارها گفته.
تو کدوم فیلمش از نمادگرایی استفاده میکنه ؟
دنیای کلاورفیلد
فیلمهای کلاورفیلد که خیلی واضح هستن. شما کجاش گیج شدی؟
…
کلاً عنوان کلاورفیلد سه تا فیلم داره. فیلم سوم (The Cloverfield Paradox) دلیل اتفاقات دوتا فیلم قبلی رو توضیح میده.
.
.
اسپویل
.
.
در فیلم سوم زمین با بحران انرژی مواجه شده و یکسری دانشمند با یه سفینه به فضا میرن تا یک روش جدید تولید انرژی رو آزمایش کنن، آزمایش موفقیت آمیز میشه ولی اینکار باعث میشه که فضا-زمان دچاره اختلال بشه و سفینه اشون به یه دنیای موازی دیگه بره. از اونطرف موجودات فضایی (فیلم دوم) و هیولای عظیم الجثه (فیلم اول) از دنیاهای موازی دیگه وارد زمین بشن.
اگر سر فیلم ادیسه فضایی ۲۰۰۱ خوابمون نبره، منظورش رو هم درک میکنیم! 😀
فیلم واسه ۱۹۶۸ بود. هفت سامورایی هم فیلم عالی بود ولی من وسط بعضی سکانس های اول فیلم خوابم میگرفت دلیل نمیشه بد باشه
<<< ۲۰۰۱: A Space Odyssey 💙
پایان بندی فیلم تلقین خیلی هوشمندانست و در حین حال گیج کننده یکی از بهترین پایان های تاریخو داره و میشه گفت پایانو میزاره به عهده بیننده که فکر کنه فرفره متوقف میشه یا نه
این چیز عجیب یا تازه ایی نیست. بهش میگن “پایان باز”
فیلمهای:
American Psycho
Shutter Island
Prisoners
از نمونه های فیلم با پایان باز هستن.
…
اگرچه پایان باز در سینمای ایران به شکل غلطی جا افتاده. بقول معروف در سینمای ایران وقتیکه نویسنده و کارگردان از روایت کلافه می شوند و در نیمه های راه فیلم،کنترل و فرمان قصه و روایت از دستشان در می رود،می دانند که دیگر فیلم وا رفته پس تصمیم می گیرند از ابزاری تحت عنوان “پایان باز” استفاده نمایند.در اینگونه مواقع پایان بندی فیلم شدیدا چرت و پرت انجام می گیرد و نقطه اوج ماست مالی می شود و توجیه کارگردان هم به این صورت است (“فیلم پایانش باز است و تصمیم و اتفاق نهایی به عهده بیننده است.بیننده بعد از تماشای فیلم در فکر فرو رفته……. و در افق محو میشود”)
منظور از پایان باز رو متوجم… ولی فیلم جدایی نادر از سیمین یک پایان باز مناسبه
اسی ول کن
فیلم تلقین (Inception) پایانش واضح بود میخواست بگه که زندگی واقعی و این دنیا هم همش یک خوابه مثل یک خواب مصنوعی و ما مردیم، زمانی که به اصطلاح مرگمون اتفاق میوفته در واقع تازه بیدار و زنده میشیم
تا جایی که یادم میاد تو یه صحنه از فیلم اشاره میشه که اگه کسه دیگه ای تارتو لمس کنه دیگه اعتبار خودش از دست میده با این حساب چون ژاپنیه فرفره رو لمس کرده دیگه چرخششم خیلی مهم نیس به نظرم کل کارکترای فیلم تلاش میکنن کاپ از رویا بیدار کنن
ماشاالله نولان
دوستانی که به داستان های راجع به سفر در زمان و چند بعدی علاقه دارن سریال Dark رو حتما ببینین
“چند بعدی” !!! :/
…
البته سریال دارک درباره سفردرزمان و دنیاهای موازی (parallel universe) هست نه دنیای ابعاد دیگه. کلاً بحث دنیاهای موازی با دنیای ابعاد دیگه متفاوت هست.
سفر به دنیای ابعاد دیگه شبیه چیزیه که در آخره فیلم میان ستاره ایی نشون میده. وقتی که کوپر وارد اون سیاهچاله میشه و به دنیایی چهاربعدی و تسرکت گونه سفر میکنه که توش همه زمانهای گذشته-حال-آینده رو میتونه ببینه (اونم بر این فرضیه که میگن بعد چهرم بعد زمان هست) اگرچه این سکانس هیچ پایه و اساس علمی نداره چون تا جائیکه به علم اکنون مربوطه هیچی از داخل سیاهچاله ها نمیدونیم به غیراز اینکه هرچی واردش بشه احتمالاً تحت نیروی سیاهچاله نابود میشه.
تلقین
یکی از خلاقانه ترین و متفاوت ترین ایدههایی رو داشت که میشد توی یه فیلم بکار برد
اسپویل: a space Odyssey 2001
.
.
.
سکانس آخرش در واقع توی یک human zoo هست که آدم فصاییا دارن حرکتاش رو میبینن و آنالیز میکنن تا وقتی که پیر میشه و آدم فضاییا آخرین تکنولوژی رو روش تست میکنن و اونو به یک موجود برتری تبدیل میکنن که معلوم نیست چه موجودی خواهد بود.
در تصاویری از یک مستند ناتمام، استنلی کوبریک در مورد انتهای فیلم ۲۰۰۱ ادیسه فضایی، صحبت کرده است. کوبریک از گرفته شدن فضانورد توسط موجودات خداگونهای صحبت میکند که تنها از جنس اندیشه و انرژی هستند. آنها فضانورد قصه -دیوید بومن- با بازی Keir Dullea را در یک محیط ایزوله جهت مطالعه نگه داشتهاند. در نهایت وقتی کارشان با او تمام شد، او مانند تمام اسطورهها به صورت موجودی ابرانسانی به زمین بازمیگردد. موجودی که میتوانیم در تخیلمان آینده او و زمین را تصور کنیم. مستندی که از آن صحبت شد در سال ۱۹۸۰ توسط Jun’ichi Yaoi ساخته شده بود. این مستند هیچ وقت نهایی نشد، اما در سال ۲۰۱۶ ویدئوی خام و تدوین نشده آن به صورت VHS به فروش رسید.
…
استنلی کوبریک میپذیره که هرگز دوست نداشته پایانبندی «اودیسه فضایی» را به دیگران توضیح بدهد چون «وقتی شما فقط ایده را میگویید، احمقانه به نظر میرسد، در حالی که اگر همان ایدهها نمایشی شوند، دیگران احساس میکنند.» سینماگر نامدار در ادامه به موضوع مورد بحث یعنی پایان عجیب و شگفتانگیز فیلم خود میرسد و درباره آن مفصل حرف میزند؛ اتفاقی که درک آن اندکی شگفت به نظر میرسد. پایان «اودیسه فضایی» اینگونه است: دیوید بومن فضانورد (با بازی کایر دالی) پس از یک سفر فضایی غریب بیدار میشود و خود را در اتاق خواب با دکوری عجیب مییابد. در این شرایط، سن او به تدریج بالا میرود و به یک کودک متولدنشده تبدیل میشود. بومن در آن حال در هالهای از نور شناور میماند و… کوبریک در این باره میگوید: «قرار بود اینگونه به نظر برسد که انگار موجودی خدایگون او را درون خود میکشد؛ مخلوقی با انرژی و هوش محض که شکل خاصی ندارد.»
استنلی کوبریک چنین ادامه میدهد: «آنها او را در جایی شبیه باغوحش انسانی قرار میدهند تا دربارهاش مطالعه کنند و تمام زندگی مرد از همان لحظه در آن اتاق مرور میشود، در حالی که خودش حس گذر زمان ندارد. آنها اتاقی انتخاب کرده بودند که به نظرم نمیتوانست معماری فرانسوی را القا کند. راستش هیچکدام از ما نمیدانستیم در باغوحش برای دادن حس شرایط طبیعی به حیوانها چه میکنند.» ادامه حرفهای فیلمساز برنده اسکار درباره پایانبندی «اودیسه فضایی» هم شنیدنی است: «در هر حال، وقتی کار آنها با بومن تمام میشود، بسان بسیاری از اسطورهها در تمام فرهنگهای سراسر جهان، به نوعی موجود فراانسانی تبدیل و به زمین بازگردانده میشود. او حالا دیگر یک نوعی سوپرانسان تبدیل شده است. در این شرایط، ما فقط میتوانیم حدس بزنیم وقتی او به زمین میرسد چه اتفاقی میافتد.»
تو رو خدا عکس فیلم شماره ۵ نابودی رو نگا 🤦♂️
ندیدمش
ولی اینجوری بجای دفاع از حقوق زنا دارن بدتر تحقیرشون میکنند چون تو واقعیت که اینجوری نیست
پس یعنی شما اگه نتونید بجنگید بی ارزشید و باید مث مردا باشید و تو جنگا شرکت کنید تا برابر باشید
اگه هم ادعا دارن که واقعا زن ها می تونند تفنگ ب دست بگیرن بجنگن
چندتا از همینا رو بفرستین اوکراین کارو جمع کنند دیگه
اگه سربازای جنگ جهانی اول و دوم زنده بودن این عکس میدیدن جنگ جهانی سوم شروع میشد
اونا تو فیلم همشون دانشمندن هستن نه سرباز، برای جنگیدن هم نرفتن.
الآن دقیق یادم نیست، ولی فکرکنم چون گروه اولی که به اون منطقه مرموز اعزام شدن همگیشون مَرد بودن و همگی (بجزء یکنفر) برنگشتن تصمیم گرفتن گروه دوم رو از زنان باشن.
همشون عالین ، یک فیلم هست اسمش تقدیر که اسم انگلیسیش Predestination
این فیلم کم از فیلم های بالا نداره ، نمیدونم چرا ولی احساس میکنم بعد از پایانش به جنون رسیدم حتما نگاه کنید
یک تالکین فن واقعی@ فیلم (Predestination 2014) که فوق العاده بود بازی Sarah Snook و Ethan Hawke که اصلا فوق العاده دیوانه کننده و درخشان بود این Sarah Snook رو دفعه اول بود که میدیدمش واقعا عالی بازی کرد، این فیلم فقط پایانش گیج کننده نبود کلا گیج کننده بود تا آخر میخکوبت میکنه ذهنتو به بازی میگیره از اون فیلماس که نمیشه تعریف کرد فقط باید خود آدم ببینش منم بعد از پایانش مدتها درگیر بودم با خودم میگفتم چی شد اصلا، مرسی که یادآوری کردی دوست من به کل فراموش کرده بودم این فیلمو البته خب ۹ سال گذشته از زمانی که دیدمش بعدم فیلم آندرریتدی بود از اونا نبود که خیلی سرزبونا بیوفته متاسفانه، همونطور که دوست عزیزمون گفت حتما این فیلم رو نگا کنید
بیشتر شوک بود پایان پرستیژ، بد گول خوردیم
پایان فیلم تلقین زیاد هم گیج کننده نبود . کاب در واقع چهره بچه هاش رو یادش نمیومد ولی در پایان چهره اونا رو دید پس این یعنی اینکه کاب در خواب نبود
سه تا فیلم نولان توش بود
ای کاش ممنتو هم بود
دوستان از این لیست کدوما رو پیشنهاد میدین (تلقین و اینتراستلار و ورود رو دیدم
بیکار @ من از این لیست فیلمای (Inception)، (Source Code)، (Looper)، (Arrival)، (Annihilation)، (Interstellar) رو دیدم سه تاش رو هم که شما دیدی دوست عزیز پس پیشنهاد میکنم فیلم Source Code رو ببینی چون با Looper و Annihilation حال نکردم بنابراین پیشنهاد میکنم فیلم Source Code رو ببینی حتما
ادیسه از همشون بهتره👌
زیبا بود اما بد نبود فیلم پرایمر هم میزاشتید
همه فیلم ها عالی بودن
اگه از این مدل فیلمها میخوااین که مختون سووووت بکشه پیشنهاد میدم اینا رو هم امتحان کنین
*****
ممنتو
*
جاده مالهایلند*
جزیره شاتر*
ماه *
یک ادوسیه فضایی *
پرستیژم اینجوری ،شوک میده بهت