۱۵ بازی ویدیویی که برخلاف انتظارات مخاطبین موفق ظاهر شدند
از دنبالههایی که در پی رستگاری بودند گرفته تا ایدههای جدید برای فرنچایزهای قدیمی، در ادامه قصد داریم به بررسی ۱۵ بازی ویدیویی که علیرغم انتظارات به موفقیت دست پیدا کردهاند بپردازیم.
اگر پیش از این مشخص نبود، باید گفت که توسعه و طراحی یک بازی ویدیویی کار بسیار دشواری است. در کنار داشتن ایده اولیه قوی و جذاب، شما باید هنرمندان و برنامهنویسان را استخدام کنید، بودجهبندی همه چیز را با دقت انجام دهید، چرخههای تولید را مدیریت کنید، باگها را رفع کنید و تیمهای مختلف را با یکدیگر هماهنگ کنید. این پروسه به مدت چندین سال طول خواهد کشید. چه با تیمی مستقل طرف باشیم و چه یک بازی با بودجه عظیم، پیشبینی سرنوشت برخی بازیها پیش از عرضه آنها کار دشواری است.
با این حال، بازیهایی وجود دارند که بهتر از انتظارات مخاطبین ظاهر شدند. حتی اگر این بازیها در تبلیغات و پیشنمایشها خوب به نظر برسند، برخی اوقات نتیجه نهایی آن قدر ویژه و با کیفیت است که طرفداران را شوکه میکند. این شما و این ۱۵ بازی ویدیویی که علیرغم انتظارات پایینتر توانستهاند به اثری موفق تبدیل شوند.
Inside
پس از موفقیت Limbo، استودیوی Playdead Games کار خود روی Inside را آغاز کرد. Inside به نوعی یک دنباله معنوی برای Limbo بود. علیرغم آغاز توسعه Inside دو ماه بعد از Limbo، عرضه این بازی به پروسهای بسیار طولانیتر برای Playdead Games تبدیل شد. Inside در سال ۲۰۱۴ معرفی شد، اما شاهد تاخیر خوردن چندباره بازی بودیم که باعث نگرانی برخی شد. بسیاری انتظار داشتند که این بازی خوب باشد، اما نه در حد و اندازه Limbo.
در نهایت، این بازی به هنگام عرضه در سال ۲۰۱۶ به اثری بهتر از تمام انتظارات تبدیل شد. این عنوان به خاطر لحن و اتمسفر تاریک خود تحسین زیادی را دریافت کرد و به عقیده بسیاری، روایت آن حتی بهتر از Limbo بود. مدت زمان کوتاه آن هم نشان داد که بازیهای ویدیویی چگونه میتوانند ریتم بینقصی را در ارائه پازلها و مکانیکهای خود داشته باشند. چند سال پس از عرضه، حالا از Inside به عنوان اثری بهتر از Limbo یاد میشود که توانسته از هویت خود به عنوان یک بازی مستقل عبور کند و به یکی از بهترین بازیهای تاریخ تبدیل شود.
Metal Gear Acid
سری Metal Gear بیشتر به خاطر داستانهای حماسی و اغراقشده خود شناخته میشود و بازیکنان از این بازیها انتظار انواع پیچ و تابهای روایی را دارند. همه تقریبا میتوانند قبول کنند که گیمپلی این بازی همیشه عالی بوده است. با این حال، وقتی Konami Computer Entertainment Japan (پیش درآمد Kojima Productions) یک نسخه فرعی از این سری را برای PSP معرفی کرد، مخاطبین از جلوههای بصری سل-شید، کارتها و مکانیکهای نوبتی و نقشآفرینی تاکتیکی آن شوکه شدند.
دیدن این نسخههای فرعی عجیب برای سری Metal Gear چیز جدیدی نبود، اما Metal Gear Acid حتی بیشتر از حالت عادی برای این سری خارج از عرف بود. شاید عجیبترین قسمت ماجرا این باشد که Metal Gear Acid یک اثر کاملا افتضاح نبود. بله، این بازی به خاطر داستان و درجه سختی خود نقدهای متوسطی را دریافت کرد، اما واکنشهای کلی به آن مثبت بودند و گیمپلی نوبتی و جلوههای بصری منحصر به فرد آن تحسین شدند. در مبحث فروش نیز بازی عملکرد خوبی را از خود نشان داد و به اندازه کافی مشتری به خود جذب کرد.
Until Dawn
استودیوی Supermassive Games پیش از تبدیل شدن به یک توسعهدهنده ژانر وحشت، به خاطر کار روی بسته الحاقی LittleBigPlanet و Killzone HD شناخته میشد. این استودیو با Until Dawn برای اولین بار وارد عرصه توسعه بازیهای AAA شد. البته Until Dawn به هنگام معرفی در سال ۲۰۱۲ اصالتا یک شوتر اول شخص با تمرکز روی کنترلرهای PlayStation Move بود.
با گذشت زمان، تیم توسعه بازی تمرکز خود را روی پلی استیشن ۴ و زاویه دید سوم شخص گذاشت. همچنین ژانر بازی بیشتر به سمت وحشت و روایتی عمیق رفت. در حالی که تغییرات زیادی روی بازی اعمال شدند و چیزهای زیادی میتوانستند اشتباه از آب در بیایند، Supermassive Games بازی Until Dawn را در سال ۲۰۱۵ بدون بازاریابی خاصی از سوی ناشر آن یعنی سونی عرضه کرد. Until Dawn در زمینه فروش فراتر از انتظارات عمل کرد و توانست نقدهای در مجموع مثبتی را دریافت کند. همین مهم باعث شد تا Supermassive Games بیشتر روی ژانر وحشت تمرکز کند و بازیهای خود را در دسترس پلتفرمهای دیگر نیز قرار دهد.
Mario + Rabbids: Kingdom Battle
وقتی اولین تصاویر هنری از بازی Mario + Rabbids: Kingdom Battle منتشر شدند، افراد زیادی نسبت به آنها با بدبینی واکنش نشان دادند. چرا Mario به جای همکاری با یکی دیگر از نمادهای ژانر پلتفرمر یعنی Rayman با Rabbids همکار شده بود؟ چرا او در حال استفاده از سلاحهای گرم بود؟ به هنگام رونمایی کامل از بازی مشخص شد که با یک نقشآفرینی تاکتیکی نوبتی طرف هستیم. واکنشها نسبت به این رونمایی در مجموع بسیار مثبتتر شد.
با این وجود، همچنان چیزهای زیادی در مورد این بازی بودند که میتوانستند آن را به یک اثر ناامیدکننده تبدیل کنند. شما میتوانید تعداد نقشآفرینیهای تاکتیکی خوب توسعه یافته توسط این توسعهدهنده را با یک دست بشمارید. در نهایت اما، نتیجه به شدت رضایتبخش بود و شاهد یک سیستم مبارزات عالی، سناریوهای چالش برانگیز و جلوههای بصری زیبا بودیم و حتی داستان بازی هم سرگرمکننده بود. متاسفانه با وجود واکنشهای مثبت، دنباله این بازی یعنی Sparks of Hope به نسبت عملکرد ضعیفتری داشت.
Metal Gear Rising: Revengeance
معرفی اولیه Metal Gear Rising: Revengeance بار دیگر شوکی برای طرفداران سری Metal Gear بود. این بازی که اصالتا با نام Metal Gear Solid: Rising شناخته میشد، تمرکز خود را بیشتر روی Raiden به عنوان پروتاگونیست و همچنین گیمپلی هک-اند-اسلش گذاشته بود. مکانیک zan-datsu بازیکنان را مجاب میکرد که دشمنان خود را برای جوایز بیشتر تکهتکه کنند. از سوی دیگر، مکانیکهای مخفیکاری همچنان در بازی حضور داشتند و کشتن انسانها پاداشی برای شما در نظر نداشت.
روند توسعه بازی به خوبی پیش نمیرفت و در نهایت پس از به وجود آمدن احتمال لغو شدن کامل بازی، Kojima Productions با PlatinumGames همکاری کرد و بازی از نو با نام Metal Gear Rising: Revengeance معرفی شد. مخفیکاری همچنان در بازی وجود داشت اما میزان آن به شدت کاهش یافته بود تا گیمپلی اکشن پر انرژی مشهور PlatinumGames جای آن را بگیرد. Metal Gear Rising: Revengeance به هنگام عرضه نقدهای بسیار مثبتی را دریافت کرد و در حالی که فروش آن در حد و اندازه نسخههای اصلی سری نبود، اما مبارزات، موسیقی و لحظات داستانی دیوانهوار آن جزو افسانههای جهان بازیهای ویدیویی هستند.
The Legend of Zelda: The Wind Waker
آیا معرفی The Legend of Zelda: The Wind Waker را به یاد دارید؟ پس به احتمال زیاد فریادهای خصمانه طرفداران نینتندو را هم به یاد دارید. این اولین بازی The Legend of Zelda برای کنسول نینتندو گیمکیوب بود. کنسول قبلی نینتندو یعنی N64 میزبان برخی از بهترینهای تاریخ این فرنچایز بود و به همین خاطر با یک Zelda اصلی طرف بودیم که طرفداران انتظارات بالایی از آن داشتند. وقتی نینتندو سرانجام از آن رونمایی کرد، The Wind Waker سبک هنری سل شید و کارتونی داشت که جدایی بزرگی از نسخههای قبلی به حساب میآمد.
هر چیز دیگر در مورد بازی از جمله مکانیکهای قایقرانی را فراموش کنید. برخی از طرفداران سرسخت The Legend of Zelda صرفا تصمیم گرفتند تا وجود این بازی را انکار کنند. همین مهم باعث فروش کمتر آن و سبک هنری تاریکتر بازی بعدی یعنی The Twilight Princess شد. با این وجود، آنهایی که به این بازی فرصت دادند متوجه شدند که با یک ماجراجویی غنی و ارزشمند طرف هستند. The Legend of Zelda: The Wind Waker حالا یکی از آثار کلاسیک نینتندو به شمار میرود.
Watch Dogs 2
Watch Dogs 1 پیش از عرضه کوهی از هایپ را پشت سر خود میدید. از وعده تواناییهای فوقالعاده هکری گرفته تا کیفیت بصری بالای بازی، به نظر میرسید که با بزرگترین موفقیت برای ناشر آن طرف هستیم. اما با نزدیک شدن به عرضه گرافیک آن در تریلرها دائما افت کرد و همین مهم باعث انتقاد طرفداران شد. بازی فروش خوبی را تجربه کرد اما وجود باگهای زیاد، مشکلات فنی و گیمپلی ناامیدکننده باعث شد تا بسیاری دیگر یوبیسافت را جدی نگیرند.
به همین سبب، Watch Dogs 2 کار دشواری را پیش رو داشت. این بازی شهر شیکاگو را کنار گذاشت و در عوض به سراغ سان فرانسیسکوی آفتابی رفت. همچنین با پروتاگونیست دوستداشتنیتری در قالب Marcus Holloway طرف بودیم. طراحی جهان، حمل و نقل، رانندگی و مکانیکهای هک کردن همه بهبود یافته بودند. نتیجه یک زمین بازی سرگرمکننده برای طرفداران بود.
علیرغم دریافت نقدهای بسیار خوب به هنگام عرضه، بسیاری به خاطر عملکرد ناامیدکننده بازی اول، به این سری فرصت دوباره ندادند. البته توسعهدهنده بازی انتظار این رویداد را داشت و با گذشت زمان و افزایش نظرات مثبت در مورد بازی، Watch Dogs 2 فروش بهتری را تجربه کرد. این بازی تا سال ۲۰۲۰ توانست ۱۰ میلیون نسخه فروش داشته باشد.
Metroid Prime
Metroid Prime به هنگام عرضه از تمام انتظارات بهتر ظاهر شد و توانست به یکی از بهترین بازیهای سال از نظر منتقدان و همچنین یکی از پرفروشترین بازیهای کنسول گیمکیوب تبدیل شود. علیرغم این که کمی طول میکشید تا به کنترلهای بازی عادت کنید، حقیقتا با اثری طرف بودیم که در عین حفظ روح Metroid، گیمپلی، باس فایتها و سیستم پیشرفت منحصر به فرد خود را ارائه میداد. طراحی Metroid Prime آنقدر استادانه است که ریمستر اخیرا منتشر شده آن برای نینتندو سوییچ هم یکی از بهترین بازیهای سال از نظر منتقدان است. آیا این مهم منجر به عرضه زودتر Metroid Prime 4 خواهد شد؟ امیدواریم.
Sonic Mania
Sonic Team در طول دههها با بازیهای پلتفرمر سهبعدی Sonic فراز و نشیبهای خود را داشته است، اما ما آثار نسبتا سرگرمکنندهای را در قالب Sonic Generations ،Sonic Colors و جدیدترین اثر یعنی Sonic Frontiers دریافت کردهایم. با این حال، یک Sonic کلاسیک به مانند یک رویا بود. Sonic 4 به نوعی یک بازی ۲.۵ بعدی است که بهترین واکنشها را هم دریافت نکرد.
پس وقتی یک Sonic ساید-اسکرولر کلاسیک توسط Sonic Team معرفی شد، واکنشها نسبت به آن ضد و نقیض بودند. البته نه کاملا منفی، چرا که توسعهدهندگان آن یعنی کریستین وایتهد (Christian Whitehead) و Headcannon، به خاطر کار روی بازیهای طرفداری Sonic شناخته میشدند. همچنین نه کاملا مثبت، چرا که آنها همچنان زیر نظر SEGA کار میکردند و به دنبال توسعه اثری بودند که علاوه بر ادای احترام به بازیهای قدیمی، راه را برای آینده هموار کند.
در کمال تعجب، Sonic Mania یک اثر به شدت موفق بود. مشخص شد که طرفداران هنوز هم به دنبال پلتفرمر Sonic کلاسیک سرگرمکننده و با کیفیت هستند. حتی منتقدان هم موافق بودند که با اثری عالی با جلوههای بصری جذاب، مراحل جدید و گیمپلی کاملا مشابه با بهترین آثار قدیمی Sonic طرف هستیم. این بازی در آگوست ۲۰۱۷ عرضه شد و توانست تا آوریل ۲۰۱۸ بیش از ۱ میلیون نسخه بفروشد.
Wolfenstein: The New Order
Wolfenstein (2009) ابدا اثر بدی نبود. با اثر فوقالعادهای طرف نبودیم، اما یک بازی افتضاح هم نبود. در هر صورت، به نظر میرسد که این بازی نتوانسته آن شیرازهای که شوترهای کلاسیک Wolfenstein را به آثار فوقالعادهای تبدیل کرده بودند را دوباره خلق کند و از آن بهره ببرد. پس وقتی استودیوی MachineGames از بازی Wolfenstein: The New Order پردهبرداری کرد، برخی هیجانزده شدند اما عدهای نیز بر این باور بودند که این فرنچایز در حال دور شدن هر چه بیشتر از ریشههای خود و رفتن به سمت بازیهای AAA سینمایی است.
با عرضه بازی در سال ۲۰۱۴، مشخص شد که این نگرانیها کاملا بی پایه و اساس بودهاند. در حالی که The New Order داستان پررنگتر و کاتسینهای بیشتری داشت، اکشن پر انرژی و سریع این سری بیشتر از همیشه به چشم میآمد. این بازی مثل تزریق آدرنالین برای طرفداران بود و به آنها درجات سختی بسیار دشوار و راههای خونین برای کشتن زامبیها را ارائه میداد. البته داشتن داستانی درگیرکننده با طراحی ماموریت قوی، شخصیتهای خوب و جهتی جدید برای این سری هم بدون شک تاثیرگذار بودند.
Wolfenstein: The New Order به اندازه کافی فروخت و نقدهای مثبتی را هم از سوی منتقدان دریافت کرد. این بازی همچنین استودیوی MachineGames را به نام بزرگی در ژانر شوتر اول شخص تبدیل کرد. دنبالههایی مثل The Old Blood و Wolfenstein 2: The New Colossus هم برای بازی عرضه شدند.
Hi-Fi Rush
اولین Developer Direct ایکس باکس به نظر میرسید نمایشی خوب، اما نه چندان هیجانانگیز برای خبرهایی مربوط به ایکس باکس باشد. ما کمی بیشتر در مورد Forzo Motorsport و Redfall یاد گرفتیم. اما این ناشر بازی جدیدی از استودیوی Tango Gameworks به نام Hi-Fi Rush را معرفی و در لحظه عرضه کرد.
در حالی که تریلر معرفی بازی چندان هیجانانگیز نبود، اما خیلی زود مشخص شد که با اثری بسیار جذاب با مکانیکها و سیستم مبارزات منحصر به فرد و فوقالعاده طرف هستیم. حتی داستان بازی هم سرگرمکننده بود و توانست حال و هوای کارتونهای قدیمی را داشته باشد. باس فایتهای چالش برانگیز و دیوانهوار، محیطهای فوقالعاده زیبا و ترکیب بسیار عالی مکانیکهای هک اند اسلش با جنبه ریتمیک را نیز به این ترکیب اضافه کنید.
نه تنها Hi-Fi Rush تحسین بسیار زیادی را از سوی منتقدان دریافت کرد و توانست از زمان عرضه در ماه ژانویه از مرز ۲ میلیون بازیکن عبور کند، بلکه مشخص شد که ایکس باکس غافلگیریهای امیدوارکنندهای را هم در چنته دارد. همین مهم کافی بود تا برای این برند در سال ۲۰۲۳ هیجانزده باشیم.
Little Nightmares
این بازی اصالتا در سال ۲۰۱۴ تحت نام Hunger معرفی شده بود و تیزر آن در سال ۲۰۱۵ منتشر شد. با این حال تا سال ۲۰۱۶ خبری از آن نبود. Little Nightmares در مجموع چرخه توسعه بسیار عجیبی را سپری کرد. با اعلام انتشار بازی توسط Bandai Namco و تغییر نام آن به Little Nightmares، برخی برای آن هیجانزده شدند. استودیوی Tarsier همچنان توسعهدهنده ناشناختهای بود و پلتفرمری مثل این میتوانست به روشهای مختلفی شکست بخورد.
خوشبختانه این اتفاق نیفتاد، چرا که Little Nightmares صرفا یک بازی پلتفرمر نبود. شما یک سری پازل را حل میکردید و بعضی وقتها باید پلتفرمینگ میکردید، اما در مجموع با اثری طرف بودیم که خیلی بیشتر به ژانر وحشت بقا نزدیک بود. شخصیت اصلی بازی با نام Six قصد داشت تا از جهانی کابوسوار به نام Maw فرار کند. Little Nightmares روایتی درگیرکننده با رازها و وحشت سورئال را نیز ارائه میداد.
اگرچه کنترلهای بازی در بهترین وضعیت ممکن قرار نداشت، Little Nightmares توانست نقدهای بسیار مثبتی را دریافت کند و تا سال ۲۰۲۰ بیش از ۲ میلیون نسخه بفروشد. آماری که ابدا برای یک آیپی جدید از سوی یک استودیوی مستقل ناشناخته بد نیست.
Dredge
یک نفر در استودیوی Black Salt Games از خود پرسیده که «چه میشد اگر ماهیگیری با وحشت کیهانی ترکیب میشد؟» و نتیجه آن اثری به نام Dredge است. به عنوان یک ایده، این ترکیب فوقالعاده به نظر میرسد. بسیاری از ماهیگیری لذت میبرند، پس چرا آن را با وحشت ترکیب نکنیم؟ یک سبک هنری درگیرکننده با ترکیبی از آرامش و موجودات ماورایی وحشتناک هم مردم را بیشتر جذب کرد.
این یکی از آن ایدههایی است که روی کاغذ باید به هزاران دلیل شکست میخورد. شاید ماهیگیری در بازی سرگرمکننده نباشد یا جنبه وحشت آن به صورت ضعیفی پیادهسازی شده باشد. همچنین ممکن است شاهد مکانیکهای مدیریت یا تکراری زیادی باشیم. در حالی که برخی از این نگرانیها باقی ماندند، اما Dredge توانست ایدههای هستهای خود را به خوبی اجرا کند. این بازی تقریبا یادآور Strange Horticulture است؛ گیمپلی سرگرمکننده با آیتمهای کافی برای جمعآوری، اما همراه با داستانی سرگرمکننده و جهانی که شما را به خود جذب میکند.
Dredge نقدهای مثبتی را از سوی منتقدان دریافت کرد و نمره آن در متاکریتیک روی ایکس باکس سری ایکس، پلی استیشن ۵، نینتندو سوییچ و PC بالاتر از ۸۰ شد. از سوی دیگر، این بازی توانست برچسب نقدهای Overwhelmingly Positive را روی استیم دریافت کند.
Middle-earth: Shadow of Mordor
بگذارید صادق باشیم، Middle-earth: Shadow of Mordor یک کپی از Batman: Arkham Asylum است. البته با گذشت زمان این بازی سیستم مبارزات خود را که از Batman: Arkham Asylum و City الهام گرفته بود، هایلایت کرد و سیستم جدیدی به نام Nemesis System به وجود آورد که میتوانست به صورت تصادفی دشمنان قدرتمند را خلق کند.
تا عرضه بازی طول کشید تا بفهمیم که این المانها چه قدر خوب با هم ترکیب میشدند. Nemesis System تنها به شما دشمنان قوی برای مبارزه نمیداد، هر Orc یک شخصیت منحصر به فرد داشت و برای شکست دادن او باید استراتژی مناسبی را اتخاذ میکردید. همچنین شما میتوانستید به سلسله مراتب Orcها نفوذ کرده و اطلاعات بیشتری را کسب کنید. اینگونه به بالاترین ردهها میرسیدید و میتوانستید قاتل خانواده Talion را پیدا کنید.
البته این که سیستم مبارزات شامل المانهایی بود که آن را از سری Batman: Arkham مجزا میکردند و جهان آن هم به خوبی طراحی شده و شامل فعالیتهای ماندگار میشد، همگی به ارزشمند بودن این بازی کمک میکردند.
Firewatch
وقتی Campo Santo اولین بار در سال ۲۰۱۴ از بازی Firewatch رونمایی کرد، بیشتر گیمرها در مورد آن کنجکاو بودند و نه چیزی دیگر. این بازی اثری ماجراجویی و اول شخصی بود و چیزی بیشتر از یک شبیهساز پیادهروی به نظر نمیرسید. تیم توسعه بازی به خاطر کار روی Telltale’s The Walking Dead و Mark of the Ninja شناخته میشد، اما چه چیزی این بازی جدید را منحصر به فرد میکرد؟ Firewatch دقیقا چه نوع اثری بود؟
با گذشت زمان در حین تجربه بازی، حال و هوایی مرموز حول آن شکل گرفت و به نظر میرسید که این جنگل به ظاهر آرام، رازهای تاریکی را در خود دارد. به عنوان Henry، یک دیدبان حریق داوطلب، شما با ناظر خود به نام Delilah روی رادیو صحبت میکردید و میتوانستید پاسخهای مختلفی را انتخاب کنید که روی رابطه شما تاثیر میگذاشت. شما میتوانستید صرفا برای سرگرمی کارهای مختلفی را در جهان بازی انجام دهید. در هر صورت، واضح بود که چیز عجیبتری در حال رخ دادن است، مگر نه؟
Firewatch یک راز مرکزی درگیرکننده را در خود جای داده است، اما این بازی به صورت کلی یک اثر آرامشبخش است. با وجود پایانی نسبتا ناامیدکننده، گشت و گذار در طبیعت حس بسیار خوبی را به شما القا میکرد. شما میتوانستید روی جهان بازی آزمایشهایی را انجام دهید و نتایج آن را مشاهده کنید. حتی با وجود یک سری دیالوگ ضعیف، داستان شما با Delilah بسیار جذاب و حتی کمی غمانگیز بود.
پر بحثترینها
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
- شایعه: حالت پرفورمنس بازی STALKER 2 روی Xbox Series X به خوبی اجرا نمیشود
- شایعه: کمپانی مادر FromSoftware احتمالا برای جلوگیری از تصاحب خصمانه از سوی یک شرکت کرهای به سونی مراجعه کرده است
- از صنعت بازی های ویدیویی در سال ۲۰۲۵ چه انتظاراتی داریم؟
- رسمی: شرکت مادر FromSoftware پیشنهاد خرید از سوی سونی را تایید کرد
- بازی Death Stranding Director’s Cut دومین بازی پرفروش ایکس باکس شد
- بازی GTA V با این هدف ساخته شد که از هر نظر بهتر از GTA IV باشد
نظرات
metal gear rising & inside &metroid & hi fi rush & shadow of mordar & little nightmare & sonic mania و همچنین wolfenstein new order واقعن بازی های خیلی خوبی بودن پیشنهاد تجربه ۱۰۰%
خدایی watch dogs 1 بهتر از watch dogs 2 بود
اصا watch dogs 2 بچه بازی شده بود…
تو سه گانه watch dogs من نسخه یکو از همه بیشتر دوست داشتم
اون دوتای دیگه انگار اومده بودی شهر بازی…
دقیقا
جو تاریک بازی اول و داستانش خیلی خوب بود.
بازی دوم حداقل در سطح گیمپلی به یک شبیه بود.
بازی سوم که افتضاح بود
به نظرم Watch Dogs اول خودشو خیلی جدی میگرفت. از نظر مکانیکی هم تقریبا تو تمام زمینهها تو Watch Dogs 2 با پیشرفت روبهرو بودیم و نتیجه یه بازی خیلی سرگرمکننده بود.
سیستمی که بازی بر پایه اون بنا شده رو هیچ کجا نمیشه مشابهش رو پیدا کرد
به شخصه watch dogs 1 یکی از بهترین بازی هاییه که تجربه کردم و خیلی لذت بردم .چرا؟!
چون نمایش های بازی (مخصوصا اون e3 مشهور ۲۰۱۲) رو ندیده بودم
ولی بعد از دیدن اون دمو خیلی دوست داشتم یوبیسافت یه E3 edition ازین گیم عرضه کنه :)
از جهت اتمسفر و داستان اره واچ داگز یک بهتر بود
ولی تو بعضی زمینه های گیم پلی مث ریسینگ و قابلیتای هک و تکنولوژی دو بهتر بود بنظرم
رنچ کافی بود تا واچ داگز دو تا هنیشه تو ذهنم باقی بمونه.
اقا من به شخصه با جفت واچ داگزا خیلی حال کردم بنظرم تنها اشتباهشون این بود که تو ذهن مخاطبا یه توهم به اسم (رقیب جی تی ای) درست کردن
یوبی سافت کاراش خیلی خفنه بحثی نیست ولی طبیعیه بازی مثل جی تی ای که چندین سال بیشتر روش وقت گذاشته شده خیلی سرتر باشه از بازی های یوبی سافتی که تو بازه های زمانی کوتاه تر ریلیز میشن.
البته این دلیل نمیشه بگیم یوبی سافت اشتباه میکنه . اینکه ده سال یه بار بخوان همه کمپانیا گیم بدن بیرون ازونجایی که اندازه جی تی ای فروش ندارن بودجه تامین نمیشه و جدا از این صنعت گیم کویر میشه
سردمدار همه اینا چیزی نیست جز Marvel’s Guardians Of Galaxy و تا حدودی هم The Division 2
فکر میکردم که marvel guardians of the galaxy هم توی لیست باشه
تعجب کردم که توی لیست نبود
خدایی فکر نمیکردم fire watch و dredge بازی های خوبی باشن ، ولی وقتی بازیشون کردم کلا نظرم عوض شد مخصوصا در مورد Dredge ، واقعا بازی بینظیری هست.
با توجه به سابقه بازیهای هری پاتر، هاگوارتز لگسی فراتر از انتظارات من بود.
wolfenstein واقعا شوترش عالیه!
هنوزم بازیش میکنم
لیتل نایتمرز هم یه ایندی دارک کم نظیر بود
اوف یادش بخیر سونیک مانیا🔥 واقعا عالی بود این بازی
Watch از همنون سری اول بازی خوبی از آب در اومد
Metal Gear Rising: Revengeance رو وقتی شروع کردم با کلی هایپ ولی هنوز نمیدونم چرا اصلا حال نکردم باهاش همون اول پاک کردم :/
Little Nightmares هم یادمه سی دی ش رو خریده بودم سیستم خودم نیومد مجبور شدم بدم فامیلم پلی بده من نگا کنم 😂
Shadow of Mordor برا دوران خودش واقعا بازی جذابی بود
این شخصیت ها (Rabidds) ها درست مثل مینیون ها معروف شدن حتی از جهاتی بهشون شبیه هستن واقعا ایده ترکیب کردن شون با ماریو عالی بود
بازی
The Chronicles of Riddick: Escape from Butcher bay
می تونست جزوشون باشه
پس گاردیانس آد گلکسی چی!؟
خدایی اولش همه میگفتن یه استودیوی گمنام چجوری میخواد یه همچین بازی رو خوب در بیاره ولی واقعا از پسش بر اومدن و برخلاف انتظار ها بازی خوب ظاهر شد
حقیقتش من موفقیتی از واچ داگز۲ ندیدم
من شخصا بیشتر بازی هایی که انجام دادم مطابق انتظاراتم بودن ولی خب یه چند تا بازی هست که در موردشون اشتباه میکردم. مثلا دث لوپ وقتی تریلرهاش رو میدیدم اصلا جذبش نشدم و خیلی انتظاراتم پایین بود ولی موقعی که خودم بازیش کردم فهمیدم اشتباه میکردم. شوتینگ، لول دیزاین و موسیقی سه عاملی بودن که بازی رو برای من لذت بخش کردند. من یه موردی که از این بازی یاد گرفتم اینه که تو تریلر نشان دادن جنبه های مختلف لول دیزاین برای توسعه دهنده کار سختیه موردی که تو این بازی سطح بالایی داره.
واچ داگز ۲ ک داستانش شت خالصه
گیم پلی فقط بهتر به روزتر شده بود
Starwars jedi Fallen order هم سیاست های غلط EA سر Battlefront II زیاد امیدی بهش نبود ولی خب حسابی بازی خوبی بود
های فای راش اصلا انتظاری وجود نداشت که بخواد خلافش عمل شه XD
همشون واقعا شاهکار یا عالین
واچ داگز یک عالی بود، یک گیمپلی کاملا مدرن و جدید رو وارد ژانر open world کرد اما چون هایپی که دورش تشکیل شده بود همه منتظر یک بازی انقلابی بودن و گرافیک بازی هم چون برا نسل هفت هم بود مجبور شدن کمش کنن برا همین یکم خورد تو ذوقشون وگرنه یک نوآوری کاملا خلاقانه بود تو اون زمان، واچ داگز ۲ هم که فوق العاده بود فقط داستانش و شخصیت پردازیش میتونست بهتر باشه.
warframe هم همه فکر میکردن شکست میخوره و هیچ ناشری گردنش نگرفت تا خودشون عرضش کردن الانم که دیگه از بهترین بازی های مجانی و لایو سرویسه
sleeping dogs و guardians of galaxy هم بنظرم تو لیست میتونستن باشن
فقط Inside
Marvel’s spiderman 2018 هم میتونست تو لیست باشه
همه که قبل از اون دیدیم تعداد بازی های ساخته شده از مردعنکبوتی که واقعا با کیفیت و عالی بودن انگشت شماره وقتی همه تریلر این بازی رو دیدن گفتن اینم چیز جالبی در نمیاد ولی بعدش که اومد ……
ولی بنظر استدیوی جدیدی که قراره لیتل نایت مرز ۳ رو بسازه نتونه مثل استدیو قبلی کار کنه
واچ داگز ۲ واقعا بازی سرگرم کننده ای بود
Firewatch اگه کسی از آخرش باخبر بود موفق نمیشد
Middle-earth: Shadow of Mordor بنجلی ک بیش نبود ، کیبورد رو خراب میکرد چه برسه کنترلر
با واچ داگز ۲ و شادو اف موردور مخالفم
مارکوس هالوی بهتر از ایدن پیرسه؟
شوخی میکنید؟
با هیچکس دیگه جز آیدن پیرس نتونستم انقد خوب ارتباط برقرار کنم
مارکوس هالوی یه شخصیت کاملا لوس و بیمزس
این چند مورد هم به نظر من فراتر از انتظار ظاهر شدن
Mad Max
Immortals: Fenyx Rising
A Plague Tale: Innocence
Castlevania 2 : Lords of Shadow
Persona 5
Alien Isolation
Tales from the Borderlands
NieR
اینساید و لیتل یه چیز دیگه بودن پیش بردن داستان بدون یک خط دیالوگ 🙂
Marvel’s guardians of the galaxy جزو معدود بازی های ابرقهرمانی بود که دوست داشتم
ارین لیست ۵ تارو تجربه کردم و جدی خیلی کیف داد بازیشون واقعا بعضی اوقات آدم انتظار نداره بازی خوب باشه ولی همین که پلی میدی تازه میفهمی پا تو چه دنیایی گذاشتی….
حالا اینا به کنار یه سری از بازی ها بودن مثلا برای ۴ یا ۵ سال پیش که فکر میکردم نه بابا باهاشون حال نمیکنم مثلا سری رزیدنت ایول یا فارکرای یا چیزای دگ که خیلین…ولی الان شدن واقعا یکی از تجربه های لذت بخشم….
و اینکه چیزی که جالبه بازی ها دارن همینطور پیچیده میشن و مکانیسم ها کیفی و کمیشون داره میره بالا بعضی اوقات فکر میکنم برای لذت بردن از این بازیا فقط باید سنت به اون محدوده خاص برسه تا بتونی لذت ببری….زیر یه سنی که باشی همه چی سطحیه برات….
گاها با سن کم تر به بازی شاهکار رو صعیف میدونی چون نمیتونی پیش ببری و دائم شکست میخوری….
مردم زیاد به الدن رینگ امید نداشتن ولی ترکوند جاش تو این لیست خالیه
بنظرم Dishonored باید تو لیست میبود
به نظرم شادو آف موردور اصلا به بتمن نمیخوره
و اتفاقا شادو آف وار میشه گفت ادامه خوبی بود
من به شخصه با واچ داگز ۱ خیلی حال کردم اون فضا و اتمسفر رو ۲ نداره
Shadow of mordar 👌👌👌🗿🗿 ۱۰/۱۰
واقعا mgrr از لحاظ گیمپلی موسیقی های که تو باس فایت پخش میشه آدم لذت میبره شخصیت پردازی هم که جای خودش عالیه پیشنهاد میشه تجربه نکردید یه امتحانی کنید
Batman arkham asylum هم میتونست تو این لیست باشه
Little nightmares 1&2 و shadow of mordor خیلی بازی های خفنی بودن امیدوارم ادامه هایی براشون ساخته بشه