نقد فیلم A Man Called Otto | آرام اما راکد
«مردی به نام اتو» (A Man Called Otto) به کارگردانیِ «مارک فورستر» جدیدترین هنرنمایی «تام هنکس» بازیگر کهنهکار و کاربلد هالیوودی است که اینبار هم مطابق اغلب آثارِ بازیگریاش در نقش کاراکتری “تنها” نقشآفرینی کرده است. در این فیلم «تام هنکس» در نقش یک پیرمردِ عبوس، بدخلق و حساس و البته تنها ظاهر شده است. پیرمردی که به تنهایی زندگی میکند و البته بر روی محلهی زندگیاش و همچنین فعالیتهای عمومی همسایگانش حساس و تیزبین است.
نکتهای که اما در این بین توجه مخاطب را بیشتر جلب میکند، اقدام به خودکشی از طرف «اتو» هست. این مورد حفرهای پرسشی را در درون فیلم ایجاد میکند که علت این کار او چیست! چرا در حین اینکه «اتو» مانند سایرین به انجام روتین یک زندگی عادی همچون انجام فعالیتهای روزانهاش میپردازد اما در حرکتی کاملا وارونه قصد خودکشی دارد.
فیلم علت این کار در فلشبکهای جوانی و گذشتهی «آتو» تعبیه کرده است که البته بهصورت منقطع و تنها در زمان خودکشیهای چهارگانهی وی (اولی: با طناب دار / دوم: خفگی با گاز / سوم: پرتش شدن جلوی قطار / چهارم: شلیک با اسلحه) به تصویر میآید که البته علت علمیاش هم یحتمل گزاره «در زمان مرگ، کل زندگی از جلوی چشمان میگذرد» هست.
با اینحال فیلم پله به پله و البته با دوربینی متین و آرام پیش میرود. با بدخلقی «آتو» با همسایگانش شروع میکند که البته در عمق این بدخلقی انتظاراتی منطقی نهفته است و با ارتباطش با یک همسایه بهخصوصش که یه خانواده چهارنفره میباشند، ادامه میباید.
در واقع در تحلیل شخصیتی «آتو» دو نکته وجود دارد: یک “کرختی در حال” و دوم “اشتیاق به گذشته”، مورد دوم که ریشهی وجودیِ «آتو» را علتیابی میکند همه چیز با همسرش گِره خورده است جایی که در فلشبک ها نحوه آشنایی «آتو» با وی، ازدواج و ماجرای فرزندشان روایت میشود اما نکتهای که هست «آتو» در اواخر فیلم اذعان میکند که قبل از زندگی با همسرش «سونیا» (با بازی ریچل کلر) هیچ چیز نبوده و بعد از مرگش هم چیزی نیست (زندگی بدون او رنگی نداشته است).
در اینجا باید اشاره کرد زندگی قبل از همسرش که در فیلم جایی نداشته و نهایتا در حد یک “ثبتنام ناموفق در ارتش” به نمایش آمده است اما زندگی بعد از مرگ همسرش محسوس و به زمان حال و کرختی وی مربوط میشود اما چیزی که نهایتاً اثر و حالِ «آتو» را در حد مقبولیت به عنوان یک کاراکتر تیپیکال برای مخاطب جلوه میدهد همین فلشبک ها و حسرتی مختص به یک رختخواب و بیدارشدن صبحگاهی هست و نه بیشتر.
اگر به جای سر و کله زدن با همسایهها به لحظاتی نقب میزد که در آنجا پیوندی میان رایحهی وجودی همسرش «سونیا» و زمان حال به چشم مخاطب میآمد قطعاً بهتر میتوانستیم با «آتو» همذاتپنداری کنیم و او را به مثابهی یک پرسوناژ یا شخصیت در نظر بگیریم و با احساساتش پیش رویم اما فیلم بنیهی وجودیاش در همین حد است و صرفاً با فلشبکها و گذشتهی او در حد یک ملودرام شیرین و کوتاه کار میکند اما آنقدر نطفهی دراماتیکشدهای ندارد که ما قبول کنیم که در زمان حال «آتو» به بنبست زیستی رسیده و اقدام به خودکشیاش قابل توجیه و درک است.
از همسایگانش گفتیم، یکی از آنها خانوادهای چهار نفره میباشند، که تازه به محلهی «اتو» نقل مکان کرده است و در رأس این خانواده، خانم این خانواده با نام «ماریسول» قرار دارد که زنی مکزیکی تبار و شیرین طبع است. «اتو» در طول فیلم با خلق و خوی غالباً عبوسِ خود با این خانواده ارتباط میگیرد و از این منظر که چرخشی ۱۸۰ درجه در رابطه با طبعِ رفتاریاش آنهم به طور غیرمنطقی و مضحک رخ دهد، مشاهده نمیکنیم اما نکتهای که به چشم میآید و در ذوق میزند عدم تأثیرپذیری واضح و پررنگ از جانبِ «اتو» در رابطه با این خانواده است.
«اتو» ابتدا صرفاً در حد اتفاقاتی اغلب ناخواسته با این خانواده ارتباط میگیرد همچون کمک به پارک کردن اتومبیل یا همچنین به طور راکد همچون نگهداری از بچهها یا یاددهی رانندگی به «ماریسول» که «اتو» صرفاً به دنبال این ارتباطات که ریزهکاریِ دراماتیکی نیز درشان نهفته نیست به نقطهای میرسد که در یکی دو مرحله با «ماریسول» به درد و دل می پردازد اما نقبی شخصیتپردازانه به گذشتهاش نمیزند.
در مجموع فیلم «مردی به نام اتو» را اثری قابل تماشا و متوسط میتوان ارزیابی کرد که اولاً نباید با انتظار هیجان یا تنشهای متحرک به تماشایش نشست و دوماً حوصله در گروی آرامبودن و بعضاً راکد بودنش گذاشت. بازی «تام هنکس» نیز نکته و ظرافت تازه و جدیدی با خود به همراه ندارد و صرفاً در حد تیپیکال رفتاری (بدخلقی و عبوس بودن) به نقشآفرینی پرداخته است اما با اینحال او «تام هنکس» است و به صرف نقشآفرینیهای خوب او در آثار دیدنی و نوستالژیک سینما، آنقدر کاریزما و جذابیت دارد که با تمام ضعف های اثر، فیلم «مردی به نام اتو» را تا پایان به نظاره نشست.
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- ظاهراً تریلر معرفی Intergalactic: The Heretic Prophet به تاریخ عرضه آن اشاره دارد
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
نظرات
واقعاً تجربه خوبی بود:))) بازیگری تام هنکس هم که مشخصه:)))
من وقتی فیلم رو دیدم تنها تعرفی که داشتم این بود که معنی واقعی عشق اینه !
دوست داشتن و وفاداری …
اسم خودشو گذاشته بود “اتو” که همیشه به یاد باباش باشه و برای همین هم تلاش میکرد بره سربازی و..
تا زمانی که عاشق میشه که باور داره زندگی بدون زنش براش دیگه معنی نداره ..
امسال دوتا فیلم در این زمینه دیدم فکر میکنم هر دوشونو باید کسانی که هنوز معنی عشق رو نفهمیدن ببینن ..
The Whale و A Man Called Otto ..
نسخه سوئیسیش به مراتببهتر از این بود.
بیشرفا نقش همسایه ایرانیو تبدیل کرده بودن به همسایه مکزیکی. یعنی اینقدر این امریکایی ها از ما ایرانیا بدشون میاد؟
یعنی الآن یه سوئدی باید بیاد بگه “بیشرفا نقش اصلی سوئدی رو کردن آمریکایی. یعنی آمریکایی ها از ما سوئدی ها اینقدر بدشون میاد؟!”
…
عزیزم فیلم یک اقتباسه. حتی اسمش هم از A Man Called Ove شده A Man Called Otto و شخصیت اصلی سوئدی شده آمریکایی و محل وقوع داستان از شهری در سوئد به پیتسبرگ در پنسیلوانیا تغییر کرده.
تو اقتباس قرار نیست همه چیز نقطه-به-نقطه شبیه منبع باشه. نمونه اش فیلم ایرانی “بی همه چیز” که از نمایشنامه آلمانی “ملاقات بانوی سالخورده” اقتباس شده.
امریکایی ها اصلا نمی دونند ایران کجاس تو کدوم قاره
چه انتظاری داری. تو آمریکا هستن کسائیکه فکر میکنن شیر کاکائو از گاو قهوه ایی بدست میاد :)))
دلیل احمق بودن امریکایی ها یه بخشیش بر میگرده ب ریختن فلوراید تو اب اشامیدنی شون و همین طور خمیر دندون ها و دهان شویه ها که اونجا خیلی مصرف دارن و باعث میشه غده پینه ال یا همون چشم سومشون کاملا از کار بیفته و سطح اگاهیشون بیاد پایین
اگر این فیلم رو ایران بسازه و نقش اصلی ایرانی باشه همسایه هم ترک باشه احتمالا باید آمریکا و سوئد بگن ایرانی ها و ترک ها احمق هستن ؟!
انقدر شما ناشیانه نسبت به موضوعی برخورد میکنید که به کل ی مملکت توهین میکنید ؟!
فیلم نگفته مستند که فیلم بر اساس داستان ساخته شده
خواهشا این نطرو ثبت کنید تا ملت درک و فهم انتفاد رو بدونن و الکی سره هر مسعله ای توهین نکنن …
اون قضیه همسایه ایرانی اصلا برا من اهمیتی نداره
فقط یه سری اطلاعات دادم راجب دلیل پایین بودن هوش و قدرت درک شهود امریکایی ها
همچنان توهین …
نچنچنچنچنچنچن
داش چه تعصبی داری رو امریکایی ها
خودشون چیزی که من گفتم قبول دارن بعد ب تو برخورده ؟ 😄
حداقل از یه کشوری دفاع کن که ذره ای احترام برای ایران قائل باشن
ارع داداش کلن نع ایران آمریکا فقط مردم خودش واسش مهمن همین
به خاطر گربه هم شده میبینم
اقتباس امریکایی ضعیف از یه کتاب سوئدی!!البته یه اقتباس سوئدی هم داره توصیه میکنم اونو ببینین
فیلم خوبی بود ولی توی کتاب اوه زن مکزیکی یه در اصل ایرانی ای به اسم پروانه است که اوه فکر میکنه پروانه عربه /=
فیلم خوبی بود ولی نسخه سوئدی به مراتب بهتره.در ضمن اون زنه از یه ایرانی تو نسخه اصلی تبدیل شده به یه ایتالیایی نه مکزیکی