نقد و بررسی قسمت هشتم و نهم سریال The Last of Us
سریال The Last of Us حال پس از نه قسمت به ایستگاه پایانی فصل اول رسیده است و اکنون باید منتظر فصل دوم باقی ماند.
سریال The Last of Us در قسمت هفتم خود قصهای فرعی که البته با قصه اصلی پیوند داشت را روایت کرد. قصهای که درباره الی و ارتباط او با رایلی صمیمیترین دوستش بود.
در این قسمت شاهد شب آخر حضور آن دو در کنار یکدیگر بودیم پیش از آنکه رایلی و الی آلوده شوند.
پس از روند نسبتا آرامی که در دو قسمت ششم و هفتم سریال دنبال میشد، انتظار میرفت که قسمت هشتم سریال The Last of Us ورق را برگرداند و قسمتی متفاوت نسبت به دو قسمت پیشین خود باشد.
در واقع باید گفت چنین اتفاقی نیز رخ میدهد و میتوان قسمت هشتم سریال The Last of Us را یکی از بهترین قسمتهای این فصل دانست.
در تمام طول سریال به مقدار زیادی علاقه جوئل نسبت به الی را دیدهایم. تمام فداکاریهای او و یا حس پدرانهای که نسبت به الی دارد و نگهداری و نگهبانی از او را در قسمتهای مختلف تماشا و حس کردهایم.
اما شاید چنین موضوعی را از سمت الی بسیار کمرنگتر دیده باشیم. قسمت هفتم و هشتم وظیفه داشتند تا با پر رنگتر کردن شخصیت الی در روند سریال، حال میزان علاقه او به جوئل و میزان ارزش جوئل در زندگیاش را ببینیم.
این اتفاق از همان قسمت هفتم شروع شد. جایی که الی تصمیم میگیرد بماند و جوئل را درمان کند تا بار دیگر همانند رایلی فرد مهمی در زندگیاش را از دست ندهد.
در قسمت هشتم این موضوع ادامه پیدا کرد و الی را در حال تلاش برای مراقبت و نگهداری از جوئل میبینیم.
قسمت هشتم سریال The Last of Us قسمتی با ریتم مناسب، نقطه عطف درست در فیلمنامه و البته هیجان است.
در واقع این قسمت در رسیدن به هدف خود که آن به تصویر کشیدن ارزش جوئل در زندگی الی میباشد، بسیار موفق است.
اما پس از پایان قسمت هشتم جوئل و الی به انتهای مسیر خود بسیار نزدیک شدهاند. مسیر پر افت و خیزی که هر دوی آنها را تغییر داده است.
سریال The Last of Us از همان ابتدا مشغول به روایت قصه دو شخصیت بود که بنا بر ماموریتی با یکدیگر همراه شده بودند.
دو شخصیتی که در ابتدا هیچ ارتباطی به یکدیگر نداشتند و رفته رفته به یکدیگر نزدیک شده و ارتباط بین آنها شکل گرفت.
در واقع سریال The Last of Us بیش از هر چیزی قصه همین ارتباط بین جوئل و الی میباشد که بر بستر شرایطی پسا آخرالزمانی روایت میشود.
تم اصلی سریال The Last of Us هرگز مربوط به زامبی و یا مسائل پسا آخرالزمانی نبوده است و تمرکز سریال و قصهگویی آن بر روی موارد دیگری است.
اما با این حال سریال میتوانست با انتخابهایی متفاوت کمی میزان هیجان موجود در اثر را بیشتر کند.
سریال شاید اشتباهاتی در وارد کردن هیجان به روند قصه خود داشت، اما به هدف اصلی خود که نزدیک کردن دو شخصیت کاملا غریبه به یکدیگر بود، به بهترین شکل ممکن رسید.
تمام مکثهای سریال در طول این نه قسمت بر روی ارتباط بین جوئل و الی لازم بوده است و حال پس از نه قسمت شاهد ارتباطی عمیق و چند بعدی بین این دو شخصیت هستیم که در طول سریال هرگز به مخاطب تحمیل نشده بلکه در روند قصه ساخته شده است.
این پرداخت عالی باعث شده است تا لحظات دراماتیک بین جوئل و الی در بالاترین سطح کیفیت خود قرار گرفته و همواره احساسات مخاطب را درگیر کند.
هنگامی که سریال موفق شده تا ارتباط بسازد، حال تنها کافی است که دو شخصیت خود را در موقعیتی دراماتیک قرار دهد و آنچه که نه قسمت کاشته بود را برداشت کند.
قسمت نهم سراسر پر از این لحظات است. از گفتگوهای جوئل و الی درباره سارا، زندگیشان و آینده گرفته، تا لحظات پایانی فصل اول و علاقه جوئل به الی و تلاش برای از دست ندادن دوباره فردی مهم در زندگیاش پس از سارا.
در واقع جوئل پس از سالها از مرگ سارا بار دیگر با الی احساس سرزندگی و امید میکرد و او به وضوح وضعیت روحی جوئل را بهبود بخشیده بود.
سریال به خوبی قادر بود تا این موضوع را در طول نه قسمت به تصویر بکشد. به شخصیت جوئل در قسمت اول و قسمت نهم نگاه کنید تا متوجه این تغییر بشوید.
بنابراین هنگامی که متوجه شد قرار است الی را نیز از دست بدهد دست به شورش زد تا او را نجات دهد. در واقع نقطه ضعف قسمت نهم نیز مربوط به همین شورش جوئل میباشد.
روند این شورش بسیار سریع بوده و ابدا کارکرد دراماتیک نداشته و هیچگونه هیجانی را نیز در مخاطب زنده نمیکند.
در واقع سکانس مربوط به کشتن تمام آن افراد توسط جوئل برای رسیدن به الی و نجات او از اتاق عمل باید بسیار با صبر و حوصله بیشتری به تصویر کشیده میشد.
این عبور کردن سریع از این سکانس که از لحظات کلیدی در بازی The Last of Us نیز میباشد، باعث میشود تا حس آن کاملا از بین برود.
حس خشم و علاقه توامان جوئل که منجر به نجات الی میشود در این روند سریع هدر رفته است و مخاطب تلاش جوئل و سخت بودن مسیر او برای نجات الی را حس نمیکند.
سکانسی که میتوانست بسیار پر هیجان و پر تعلیق باشد و شرایط را بسیار دراماتیکتر کند به سادگی هر چه تمامتر هدر میرود. جوئل بدون آنکه هیچ سختیای در مسیرش حس شود به الی رسیده و به سادگی او را نجات میدهد.
چنین جنسی از عجله چند بار دیگر نیز در قسمتهای مختلف سریال حس میشود.
در مجموع سریال The Last of Us عملکرد خوبی را در فصل اول خود داشت. سریال موفق به ساخت شخصیت و ترسیم بینقص ارتباط بین آن دو شد به گونهای که این ارتباط کاملا باورپذیر و قابل حس بود و این تمام هدف قصه The Last of Us میباشد.
البته که سریال دچار ضعفهایی نیز بود و برخی انتخابهای غلط کمی آن را از مسیر خود خارج کرد اما روند کلی سریال از ابتدایی تا پایانی فصل اول را باید مثبت دانست.
حال باید منتظر فصل دوم سریال The Last of Us ماند و دید که سازندگان چه برنامهای برای آن داشته و چگونه از اشتباهات جزئی خود در فصل اول درس میگیرند تا فصل دومی کم اشتباهتر را شاهد باشیم.
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- ظاهراً تریلر معرفی Intergalactic: The Heretic Prophet به تاریخ عرضه آن اشاره دارد
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
نظرات
واقعا سریال انقدر قشنگ بود
اشک منو در اورد هر قسمت
یعنی بی نظیر بود
واقعا باید ایستاده برای کریگ مازن و نیل دراکمن
و علی عباسی و پدرو و بلای عزیز دست زد
دروود قسمت هشت هم همچون قسمت های پیشین یک شاهکار (Trash) به تمام معنا بوود
😂😂یعنی کل فیلمو دیدی😂
یکی از زباله ترین سریال های ۱۰ سال اخیر
قسمت نهم به این مهمی رو ۴۵ دقیقه گذاشته بودن و به وضوح عجله ای روایت شدنش رو حس میکردی بعد سر قسمت ۳ یک ساعت و بیست دقیقه کامل به داستان دو تا گوریل پرداخته بودن که هیچ تاثیری روی داستان نداشت و نمیدیدی هم فرقی نمیکرد
یه سریالو کامل نشستی نگاه کردی
ما لذتشو بردیم
پر بیننده ترین سریال امسال و کل تاریخ hbo بود
طبق متا کریتیک و imdb بهترین اقتباس از بازی ویدئویی بود
و تو ۹ قسمت تمام گریه کردی 😂🤣🤣
تو چقدر فشار داری میخوری
اگه زباله بوده چرا پس هر قسمت میومدی چرت و پرت بلغور میکردی از اول نگاه نمیکردی خب
اتفاقا این خیلی بهترش کرده بود قسمت ۴۵ چون همون آخر بازیه و تغییر زیادی نکرده پخاطب میدونه چی قراره پیش بیاد و تغییرات کمی لازم داشت ولی قسمت ۳ چون یه قسمت کاملن جدیده باید بهش بیشتر پرداخته میشد و واقعا مهم نبود که هرچیزی که بودن مهم عشق بین دوتا شخصیت بود
قسمت ۸ خیلی خوب بود.
قسمت ۹ هم خوب بود. علی عباسی کارو خوب درآورد.
امیدوارم واسه فصل بعد هم کارگردانی یکی دو قسمت رو بهش بسپرن.
اتفاقا کارگردانی قسمت ۹ مخصوصا تو بحث سکانس های اکشن به وضوح ضعیف بود
رسما جوئل عین جبار سینگ میرفت جلو همرو رگباری میکشت که تو هندوستان هم قفل بود
یک پلان بود همینجور میرفت جلو ۱۰ نفر آدمو تیر میزد
بعد اون یارو هم از جلو تیر میزد
معلوم نیست به کجا دقیقا تیر میزد که هیچکدوم به جوئل نمیخورد
بازیش از سریالش خیلی واقعی گرایانه تر بود
البته از علی عباسی بیشتر از این انتظار نمیره
حالا گریه نکن
اشکاتو پاک کن
آخه کدوم سریالی تا الان طبیعی طبیعی و عسن واقعیت بوده که این دومیش باشه بیشتر میخواست زشت بودن کار جوئلو نشون بده که خیلی خوب نشون داد و ما میدیم که آدمایی که میخواستن دنیارو نجات بدن چجوری میمردن
به نظرم اون سکانس شورش تعمدا به اون شکل تدوین شده تا بتونن تا حد امکان از قهرمانه بودن و حماسی بودنش دوری کنن هر چند شاید میشد یذره طولانی ترش کنن.
فصل اول سریال هم بالاخره تموم شد و از کیفیت کار راضی بودم هرچند برای فصل های بعدی انتظار پیشرفت های بیشتری دارم. فکر میکنم قسمت مورد علاقه من، قسمت هفتم بوده باشه.
برای فصل دوم مطمئن نیستم فیزیک رمزی مناسب اون نقش آفرینی مناسب الی انتقام جو باشه البته که یبار برای فصل اول همه رو متعجب و شگفت زده کرده و بعید نیست یبار دیگه این کار رو بکنه.
احتمالا هم بلا رمزی هست هم یه بازیگر دیگه
بلا برای فلش بک ها
و یکی دیگه برای زمان حال
از لحاظ فیزیکی قد مناسبی داره و دقیقا هم قد الی پارت دو تا گردن جوئله ولی هنر کارگردانی خوب بوده که زیاد به چشم نیومده ولی من بیشتر از اون که بخوام با عوض کردنش موافقت کنم بیشتر هایپم ببینم نیل دراکمن و کریگ مازن چجوری میخواد از اون چهره مظلوم یه قاتل در بیاره و واقعا به نیل دراکمن و کریگ مازن ایمان دارم چون اینجوری بیشتر تحت تاثیر قرار میگیریم که الی چی بود و چی شد
قد الی در دلست ۲، ۱۶۵ سانتی متر هست و بلا رمزی در حال حاضر ۱۵۶ سانتی متر هست. بماند که قد الی در دلست ۱ هم ۱۶۰ سانتی متر ذکر شده.
من هم مثل شما کنجکاوم ببینم چه اتفاقاتی قرار بیفته و امیدوارم شگفت زده بشم.
نمیدونم والا گاهن بعضی اوقات که کنار جوئل و تس وا میستاد به عنوان یه دختر ۱۴ ساله احساس میکردم قدش بلند تره حالا باید دید چی میشه
بلا رمزی با پدرو پاسکال اختلاف قد ۲۴ سانتی متری و با آنا ترو هم تقریبا ۱۷ سانتی متری اختلاف داره. خیلی مواقع توی فیلم ها برای این که اختلاف قد زیاد به چشم نیاد، از ترفندها و تکنیک های خاصی استفاده میکنن و به همین دلیل هم هست که شما این احساس رو داشتی.
فیلم و سریال کلا نمیبینم.. فقط یه نکته ای ذهنمو درگیر کرده….
قیافه دختره بنظرتون شبیه آدمای سندروم داون نیست؟
واقعا قسمت های عالیی بود ولی بنظرم اگه شخصیت دیوید به جای اون بازیگرش تروی بیکرو میزاشتن جالب تر میشد چون قد بلا به اندازه الی پارت دو بازیه ولی هنر کارگردانی خوب و گذاشتنش تو جاهای کم ارتفاع تر زیاد به چشم نمیومد ولی وقتی کنار دیوید قرار میگرفت سن کمش زیاد دیده نمیشد ولی اگه تروی بیکرو میزاشتن خیلی بهتر زشت بودن کارش دیده میشد به غیر از این همچی عالی بود