نقد و بررسی فیلم All Quiet on the Western Front | تراژدی بیهوده
فیلم All Quiet on the Western Front یا خبری در جبهه غربی نیست، محصول آلمان و سال ۲۰۲۲ به کارگردانی ادوارد برگر، در ژانر درام و جنگی میباشد.
در تاریخ سینما آثار بسیاری با موضوع، ژانر و داستان جنگ ساخته شدهاند. برخی شاید به سرعت فراموش شده و برخی نیز شاهکارهایی از آب در آمدند که احتمالا تا سالهای بعد نیز دیده خواهند شد. آثاری مثل فهرست شیندلر، پیانیست، نجات سرباز رایان، مینی سریال جوخه برادران و چندین و چند اثر ماندگار دیگر در ژانر و یا با موضوع جنگ ساخته شدهاند.
اما بسیاری از آثار برجسته و یا مورد توجه در این ژانر، درباره جنگ جهانی دوم بوده و این تفاوتی است که فیلم All Quiet on the Western Front با آنها دارد. تعداد آثار ساخته شده از جنگ جهانی دوم بسیار زیاد است و قصههای کوچک و بزرگ زیادی را از این جنگ شنیدهایم. درباره جنگ جهانی اول باید گفت با وجود ساخته شدن چند فیلم درباره حال و هوای آن، اما همچنان تعداد آثار برجسته در این باره کم میباشد.
فیلم All Quiet on the Western Front یا خبری در جبهه غربی نیست، قصهای را در دل جنگ جهانی اول روایت میکند. قصهای که تمام هدفش ترسیم پوچی و بیهودگی جنگ و همچنین به تصویر کشیدن مقدار بسیار زیادی انرژی و نیروی جوان هدر رفته، و البته نبود هیچ برندهای در جنگ، میباشد.
هشدار اسپویل!
فیلم با پلانی آرام از منظرهای زیبا آغاز میشود که البته کاملا به پلان پایانی فیلم نیز شباهت دارد. در ادامه درباره این شباهت خواهیم گفت. سپس این آرامش موجود، به پلانی پر از جنازه و پس از آن به سکانسی شلوغ و پر سر و صدا پیوند میخورد.
در این کشمکش با جوانی به نام هاینریک گربر آشنا و همراه میشویم. او شخصی است که مشخصاً روحیات جنگی نداشته و از اتفاقات در حال وقوع وحشت کرده است. در ابتدا بنظر میرسد او جوان اول و شخصیت اصلی قصه فیلم باشد، اما به زودی مشخص میشود که قصه کوتاه او پیشدرآمد و البته آینهای بر قصه اصلی و اتفاقات پیش روی پاول بامر است.
قبل از ورود پاول بامر و دوستانش به قصه، فیلم All Quiet on the Western Front مخاطب را با یک چرخه بنظر بیانتها و البته دردناک آشنا میکند. جایی که لباسهای بر تن سربازهای کشته شده به محل اعزام سربازهای جدید بازگشته و شسته و دوخته میشوند تا مجددا بر تن سرباز دیگری قرار گیرند.
همین قصهی لباسها خود گویا چرخه و لوپ بسیار آزاردهنده و البته باطلی است. گویا که کشتههای قدیمی تنها جای خود را به کشتههای جدید میدهند. فیلمنامه All Quiet on the Western Front، تماما پر از چنین دقتی در قصهگویی است.
پاول بامر و دوستانش یعنی آلبرت، فرنز و لودویگ تصمیم میگیرند تا برای جنگ به سربازان خط مقدم ملحق شوند. البته که آنها جنگ را بسیار ساده فرض میکنند و بخشی از این موضوع به دلیل تبلیغات و حرفهای نادرست حکومت و سیاستمداران آلمان است. آنها اما خیلی زود با ماهیت و چهره واقعی جنگ روبرو میشوند. بخشی از پنهانکاری و دروغهای حکومت آلمان در سکانس مربوط به تحویل گرفتن لباسها به بهترین شکل تصویر شده است.
هنگامی که پاول بامر برای دریافت لباسهای جنگ خود اقدام میکند، لباس هانریک گربر، همان جوان کشته شده در ابتدای فیلم را به او میدهند. او این موضوع را با مسئول مربوطه در میان گذاشته و میگوید که نام شخص دیگری بر روی آن نوشته شده است. اما مسئول به دروغ میگوید که حتما این لباس سایز او نبوده و اتیکت نام هانریک را کنده و به زمین میاندازد.
اما دوربین همراه با اتیکت به زیر میز رفته و نشان میدهد که چندین و چند اتیکت اسم دیگر در آن زیر وجود دارند. لباسهای افرادی که کشته شدهاند و حال لباسهایشان در اختیار افراد دیگری است و این موضوع میتواند شمار بسیار زیادی کشتهشدگان را نشان داده و همچنین این رفتار دوربین کارگردان، باعث ایجاد نوعی وحشت و تعلیق نیز میشود.
با همین سکانس ساده دروغگویی حکومت به سربازان کاملا مشهود است و به شکلی درست و سینمایی به تصویر کشیده میشود.
اما کمی بعد هنگامی که پاول و دوستانش با فضای واقعی جنگ آشنا میشوند، بنظر میرسد تردیدی در آنها برای آمدن به جنگ شکل گرفته است. آنها به طور مشخصی فریب تبلیغات حکومت را خوردهاند. اما بیش از همه لودویگ این موضوع را بروز میدهد و البته او اولین شخصی است که کشته میشود.
پاول که مسئولیت به ظاهر ساده جمعآوری پلاکهای کشته شدگان را دارد با جنازه دوستش لودویگ روبرو میشود. یکی از ایرادات فیلم All Quiet on the Western Front دقیقا پس از این سکانس رقم میخورد.
بعد از این لحظه در فیلم پرش زمانی اتفاق میافتد و ما هرگز وضعیت روحی پاول را بر اثر این اتفاق و مرگ دوست صمیمیاش نمیبینیم. بنظر برای اولین مرگ اتفاق افتاده در جنگ، فیلم باید مکث بیشتری بر روی این اتفاق میکرد تا بزرگی و دردناکی آن قابل لمستر باشد. اینگونه حس میشود که گویا بخشی از فیلمنامه گم شده است.
فیلم در واقع درباره از دست دادن است. درباره این که چگونه پاول بامر تمام نزدیکانش و در نهایت جان خودش را از دست میدهد و البته که چقدر این از دست دادن بیهوده است. اما چنین پرش زمانی خیلی کمککننده به درک این موضوع نیست.
فیلم در کل در ساخت فضای رفاقت و دوستی چندان موفق نبوده است و بجز ارتباط نصف و نیمه پاول بامر با کت که از طریق خواندن نامههای همسر او شکل میگیرد، بقیه روابط چندان شکل نمیگیرند.
فیلم All Quiet on the Western Front تاکید بسیار زیادی بر روی کثیف بودن سیاست و سیاستمداران و قربانی بودن تمام سربازان دارد. فیلمنامه فیلم All Quiet on the Western Front با روایتهای موازی خود به خوبی این موضوع را تایید میکند.
در حالی که سربازان دو جناح در جبهه جنگ بوده و در بدترین حالت در حال کشتن یکدیگر هستند، سیاستمداران دو کشور در فضایی بسیار شیک با بهترین امکانات در حال مذاکره با یکدیگر هستند یا همانند ژنرال پشت میز خوش رنگ و لعاب خود نشسته و دستور حمله میدهند.
در جنگ چیزی کثیفتر از سیاستمدارانی که طمع دارند و عدهای را به جان هم انداخته و خود از عقب تنها نظارهگر هستند، وجود ندارد و این فیلم نمونه تمام عیار برای اثبات این موضوع است.
تمام فیلم All Quiet on the Western Front در پلان ابتدایی و پایانی خود خلاصه میشود که هر دو از منظرهای ساکت و زیبا میباشند. دو پلان یکسان که اتفاقات بسیاری در بین آنها رخ میدهد اما در نهایت همه چیز یکسان باقی میماند.
این شباهت و یکسان بودن پلان ابتدایی و پایانی فیلم، تمام منظوری است که فیلمساز دارد. در نوشتههای آخر فیلم اینگونه نوشته شده است که بر اثر جنگ در جبهه غربی سه میلیون نفر کشته شدند، در حالی که اغلب برای چند صد متر زمین میجنگیدند و در نهایت نیز تغییر چندانی در مرزها ایجاد نشد.
در واقع همه چیز همانگونه که بود، باقی ماند، درست مانند پلان آغازین و پایانی فیلم، اما در میان این دو پلان، عده زیادی کشته و خانوادههای زیادی عذادار شدند.
از زمان سکانس مربوط به مرگ هاینرک تا سکانس مربوط به مرگ پاول بامر، تنها چیزی که فرق کرده تعداد کشتهها میباشد.
پاول بامر که با دوستان خود وارد این جنگ شد و تمام آنها و حتی دوستانی که در جبهه جنگ نیز پیدا کرده بود را از دست داد و در نهایت جان خودش را نیز فدا کرد و تمام اینها برای هیچ بود. در حالی که تمام سیاستمداران با یکدیگر دست داده و پیمان صلح امضا کردند، نیروهای جوان دو کشور هدر شدند.
اوج به تصویر کشیدن این تراژدی، در پایان فیلم و لحظهای است که ژنرال قصد دارد تا با سربازان خود تا پبش از ساعت یازده که زمان آتشبس میباشد، منطقهای را فتح کند و آنها را به آخرین جنگ خود میفرستد و سربازانی در این نبرد کشته میشوند تا چند دقیقه بعد همه چیز عادی شده و به حالت اولیه بازگردد.
فیلم All Quiet on the Western Front تماما پوچی جنگ را با چنین ترفندهای زیرکانه و فیلمنامهای دقیق به تصویر میکشد.
این پوچی در جایی به اوج خود میرسد که پاول بامر در آخرین لحظه و تنها چند ثانیه پیش از اعلام آتشبس زخمی شده و سپس میمیرد و پس از آن پسر جوانی که مسئول برداشتن پلاکها میشود که مخاطب را به یاد ابتدای راه خود پاول بامر میاندازد تا بیش از پیش چرخه اعزام و نابودی در جبهههای جنگ را به تصویر بکشد.
در پایان باید گفت فیلم All Quiet on the Western Front اثری ضد جنگ بوده که تماما زوایای پوچی و بیهودگی جنگ را به تصویر کشیده و در قالب روایت قصه جوانی که همه چیز و جان خود را از دست داده است، نشان میدهد که جنگ چیزی جز ضرر و زیان نداشته و البته چیزی جز بازی کثیف سیاستمداران نیست.
این بار این مفهوم در قالب قصهای در جنگ جهانی اول روایت میشود. قصهای درباره جبهه غربی و درگیری آلمان و فرانسه برای چندین متر زمین که چیزی جز جنازه در پی نداشته و هیچ چیز در آن تغییر نمیکند. به عبارتی میتوان گفت، “خبری در جبهه غربی نیست”.
پر بحثترینها
- تریلر معرفی بازی جدید ناتی داگ، Intergalactic، روی کانال پلی استیشن بیش از ۲۳ هزار دیسلایک دریافت کرده است
- اولین اطلاعات از بازی جدید ناتی داگ، Intergalactic: The Heretic Prophet، منتشر شد
- Astro Bot بهترین بازی سال شد؛ فهرست کامل برندگان The Game Awards 2024
- ناتی داگ از بازی جدید خود به نام Intergalactic: The Heretic Prophet رونمایی کرد
- ناراحتی کارگردان Black Myth: Wukong بابت نبردن جایزه بهترین بازی سال
- نکات مخفی تریلر بازی جدید ناتی داگ، Intergalactic، که شاید متوجه آنها نشده باشید
- گپفا ۲۵؛ تریلرهای مورد علاقه شما از مراسم The Game Awards 2024
- منبع داخلی: دوران عناوین انحصاری ایکس باکس به پایان رسیده است
- رسمی: سونی تایید کرد که قصد دارد شرکت مادر FromSoftware را خریداری کند
- ناتی داگ بازی Intergalactic: The Heretic Prophet را با الهام از Akira و Cowboy Bebop توسعه میدهد + اطلاعاتی از مضامین داستانی و بازیگران
نظرات
فیلم بینظیری بود واقعا خوش ساخت بود قشنگ تونسه بودن نشون بدن جنگ جنگ بد و چقد انسان بیگناه کشته میشن
یکی از بهترین فیلم های ۲۰۲۲ همین فیلمه. جلوه های ویژه فیلم عالی و البته بسیار دلهره آور بود.
فیلم خفنی بود 🔥
حتی خوندن نقدش هم آدم رو ناراحت می کنه ،اینهمه آدم سر واقعا هیچی مردن !فیلم نامه واقعا تاثیر گذاره (:
بنظرم از هر فیلمی بهتر ماهیت جنگ جهانی رو نشون داده بودن
من همین الا دیدم این فیلم رو،واقعا ناراحت شدم اخرش
فیلم بسیار خوش ساخت و تراژیکی بود.من معمولا آثار درام جنگی رو نگاه نمیکنم چون یا از جنگ جهانی دوم و موارد معدودی جنگ ویتنام و عراق و افغانستان هستن اون هم از دید آمریکایی ها.ولی این فیلم متفاوت بود(در این دوره رو میگم وگرنه فیلم های جنگ جهانی اول هم کم نیستن) و جنگ جهانی اول رو از دید آلمانی ها نشون میداد و تابوی شیطان محض بودن اونها رو به کار نگرفت.البته درسته که آلمانی بودن عوامل سازنده تاثیر زیادی در این موضوع داشت ولی بازهم سرباز های فرانسوی رو به دید انسان هایی که احساسات و خانواده دارن به تصویر کشید و نشون داد تنها شیطان هایی که در جنگ هستن سیاستمدار ها و فرماندهان جنگ هستن.
نکته جالب:مدفن کرم های شب تاب و این فیلم از نگاه طرف بازنده جنگ هستن ولی هردو خیلی غم انگیز تر از اکثر آثار هالیوودی هستن که از نگاه متفقین جنگ رو نشون میدن.
یاد این انیمه رو زنده کردی خیلی قشنگ بود ..حتی با وجودی که من از اثاد در مورد جنگ بدم میاد …ولی این انیمه درام شاهکاری داشت
باز یه فیلم دیگه در باره جنگ جهانی ..داستانش لابد در باره اینکه چنتا ادم بیهوده مردن هست و چقدر رنج بیهوده کشیدن {واقیعیت تاریخی هم کشک}..قبول دارم خوبه ولی دیگه بکشید بیرون از جنگاتون یکی جنگ جهانی یکی دفاع مقدس ….واقعا با وجود اینکه فیلم ها رو می تونن با کیفیت بسازن ولی و دیگه بسه خسته نشدن
چی میگی؟خوشت نمیاد این ژانر نگاه نکن،خیلیا هستن عاشق اینجور فیلمان