اصرار مداوم بر بازی های بزرگتر و زیباتر میتواند به ضرر آثار AAA باشد
صنعت بازی های ویدیویی طی چند سال اخیر شاهد پیشرفتهای چشمگیری بوده است. این پیشرفتها باعث شده تا عرضهی بازیهای AAA کمی شلختهتر از قبل شود.
چندین گرایش مختلف گریبان بازار AAA را در یک دههی اخیر گرفتند. بسیاری از این گرایشها با گذشت زمان نه تنها از بین نمیروند، بلکه اصرار روی آنها بیشتر هم میشود. بسیاری از آنها هم بیضرر هستند. مثل از بین رفتن انحصار بسیاری از بازیها یا تاخیر خوردن متوالی آنها. با این حال، برخی نه تنها به تجربهی گیمر ضربه میزنند، بلکه تاثیری منفی روی کل مدیوم بازی میگذارند. این گرایشها میتوانند عرضهی بازیهای AAA در شرایط فنی بسیار بد، یکنواختی تمام بازیهای بزرگ از نظر مکانیک و لحن و شیوههای کسب درآمد نه چندان منصفانه باشند.
متاسفانه از این دسته گرایشها به وفور دیده میشود. برای مثال، تعداد بازیهای میان نسلی طی سالهای اخیر به شدت افزایش یافته است. امروزه بازیها به جای محتوای بیشتر، با محتوای کمتری نسبت به بازیهای قدیمی عرضه میشوند. ناشرها ترجیح میدهند به جای سرمایهگذاری روی آیپیهای جدید، برای آیپیهای قدیمی و معروف خود دنباله بسازند. حتی آیپیهای جدید هم معمولاً یک روکش جدید برای یک سبک یا ترند محبوب هستند.
البته به عنوان گیمر ما دوست داریم که این گرایشها از صنعت بازیهای ویدیویی و خصوصاً بازیهای AAA حذف شوند. با این حال، یک مسئله نباید فراموش شود؛ این درخواست قشر خاصی از گیمرها برای دستیابی به بهترین و پیشرفتهترین فناوری در بازیهای ویدیویی و خلق واقعیترین جهانها و داستانها است که باعث به وجود آمدن شرایط کنونی شده است. شاید دوست نداشته باشید چنین چیزی را بشنوید، اما حقیقت این است که درخواست برای بهترین گرافیک در بازیهای ویدیویی به مشکلات متعددی ختم میشود. این مشکلات خود را در سه نوع مختلف نشان میدهند:
- بودجه بیشتری برای توسعهی بازیهای ویدیویی نیاز است.
- زمان بیشتری برای توسعهی بازیهای ویدیویی نیاز است.
- عملیاتهای پیشرفتهتری باید مدیریت شوند.
هر کدام از این سه فاکتور به نحو خاصی منجر به خلق بسیاری از مشکلات و گرایشهای بد بازیهای ویدیویی میشوند. پس بگذارید در ادامه به صورت یک به یک آنها را بررسی کنیم.
بودجه بیشتر برای توسعهی بازیهای ویدیویی
نیازمند پول بیشتر بودن برای توسعهی بازیهای ویدیویی چندین تاثیر دارد. بودجهی بازیها آن قدر زیاد میشود که ناشر ترجیح میدهد ریسکپذیر نباشد. این یعنی ناشرها ترجیح میدهند چندان پول خود را روی ایدههای تایید نشده و جدید سرمایهگذاری نکنند. چرا که باید از بازگشت این سرمایهگذاری تا حدی مطمئن باشند. به همین خاطر است که امروزه اکثر ناشرها ترجیح میدهند روی دنبالهها، فرنچایزهای قدیمی و بازسازیها سرمایهگذاری کنند. این مهم تنها مختص به ناشرهای Third Party مثل الکترونیک آرتس (Electronic Arts) و یوبیسافت (Ubisoft) نیست. حتی پلیاستیشن هم اخیرا تصمیم گرفته تا فرنچایزهای بزرگ خود را به چندین رسانه مختلف گسترش دهد. مثال آن را میتوان سریال The Last of Us یا فیلم Ghost of Tsushima دانست.
اما کمبود آیپیهای جدید تنها یکی از معایب افزایش بودجه است. حقیقت این است که حتی وقتی یک آیپی جدید هم عرضه میشود، صرفاً با یک روکش جدید برای یک بازی قدیمی طرف هستیم. این مهم به بدترین صورت خود، در بازیهای یوبیسافت دیده میشود. اطمینان به ژانرهای قدیمی و محبوب، مکانیکهای تکراری و سبک بازیهایی با کمترین ریسک ممکن، همگی باعث شدهاند تا با بازیهای بسیار یکنواختی در کارنامهی این ناشر مواجه شویم. یوبیسافت هم تنها ناشری نیست که از این یکنواختی رنج میبرد. شکی نیست که بازیهای انحصاری سونی هم امروزه از تنوع بسیار کمتری نسبت به دوران پلیاستیشن ۲، پلیاستیشن ۳ یا حتی پلیاستیشن ویتا برخوردار هستند. آن کنسولها بازیهایی مثل Ape Escape را در کنار God of War ،Gravity Rush و Killzone داشتند. اخیراً اکثر بازیهای انحصاری سونی تمرکز خود را روی سبک خاصی از روایت سینمایی در ژانر اکشن ماجراجویی میگذارند. تعداد بازیهای عجیب و منحصر به فرد در مجموعهی آنها تا حدودی کاهش یافته و این به خاطر افزایش هزینهی لازم برای توسعهی بازیهای ویدیویی است.
متاسفانه یکنواختی بازیها تنها بخشی از عواقب افزایش بودجه محسوب میشود. بزرگترین مشکل، مشکلی که اکثر مردم با آزاردهنده بودن آن موافق هستند، رویههای مضر کسب درآمد از طریق پرداخت درون برنامهای است. مزایای پیشخرید، نسخههای ویژهی گران، بستههای الحاقی، لوت باکس، سیزن پس و بتل پس بخشی از روشهای جدید ناشرین برای کسب درآمد اضافه به حساب میآیند. شرایط کنونی به نحوهای است که شاید صرفاً فروش بازیها بودجهی آنها را جبران نکند. به همین سبب ناشرها از این طریق به جبران این اختلاف میپردازند.
حرکت به سمت بودجههای بیشتر عواقب دیگری هم برای بازیهای ویدیویی، هم به عنوان یک مدیوم و هم به عنوان یک صنعت، داشته است. البته اگر بخواهیم منصف باشیم باید گفت که بسیاری از این عواقب هم مثبت هستند. برای مثال، کمتر شدن تعداد بازیهای انحصاری یکی از این نتایج مثبت به شمار میآید. با توجه به هزینهی زیادی که صرف ساخت یک بازی میشود، محدود کردن مخاطبان از نظر مالی چندان عقلانی نیست. حتی سونی و مایکروسافت هم بازیهای انحصاری خود را برای پلتفرم PC عرضه میکنند. همچنین یکی از دلایل میان نسلی بودن بازیها هم همین افزایش بودجه است. محدود کردن یک بازی گران به سیستمی که تنها ۲۵ میلیون دستگاه فروخته، از نظر تجاری توصیه نمیشود. سونی در نسل جاری بازیهایی مانند Spider-Man: Miles Morales و God of War Ragnarok را به صورت میان نسلی عرضه میکند.
پر واضح است که اگر بودجهی ساخت بازیها کمتر بود، بسیاری از این فاکتورهای منفی در صنعت بازیهای ویدیویی دیده نمیشدند. حداقل میتوان تضمین کرد که شدت آنها تا این حد نمیبود. همین حالا هم مثالهای زیادی برای اثبات این ادعا وجود دارند. تنها کافی است که نگاهی به بازار بازیهای مستقل، بازیهای ژاپنی و بازیهای نینتندو بیندازید. در این بازارها است که عناوین نوآورانهای مثل Persona 5 و Hollow Knight یافت میشوند. این بازیها سعی در ارائهی واقعیترین جلوههای بصری را ندارند. به همین سبب خلاقیت آنها محدود نشده است.
زمان بیشتر برای توسعهی بازیهای ویدیویی
فکر کنم این مورد نیاز به توضیح چندانی نداشته باشد. در حال حاضر سازندگان به زمان بیشتری برای تولید محتوا نسبت به گذشته نیاز دارند، چرا که فناوری مدرن پیچیدهتر است. به زبان ساده، میتوان گفت که ساخت جهانی بزرگ در Final Fantasy 7 بسیار سادهتر از Final Fantasy 7 Remake است. عرضهی Monster Hunter Generations Ultimate با بیش از ۱۰۰ هیولا راحتتر از توسعهی ۵۰ هیولا برای Monster Hunter World محسوب میشود. طراحی ماموریتهای متنوع و گسترده در Morrowind از انجام کاری مشابه در Skyrim آسانتر به حساب میآید. Halo 3 توانست برخلاف Infinite با بخش داستانی، co-op، چندنفره و Forge عرضه شود.
این مورد اجتنابناپذیر است، چرا که منابع توسعهی بیشتری برای ساخت محتوا با سطح گرافیکی مورد انتظار امروز باید در دسترس سازنده قرار گیرد. به عبارت دیگر، ساخت یک محیط واحد در شرایط فعلی، زمان، زحمت و پول بیشتری نسبت به طراحی چندین محیط در دوران پلیاستیشن ۲ میطلبد. پس طبعاً محتوای موجود در بازیها به هنگام عرضه کاهش مییابد. البته مگر این که راکستار گیمز (Rockstar Games) باشید و ۱۰ سال برای توسعه یک بازی به شما زمان داده شود. به زبان دیگر، طولانی شدن چرخههای توسعه هم زیر سر این مورد است. شما نمیتوانید در پنجرهی زمانی کوتاهتری یک بازی AAA امروزی را توسعه دهید. اگر یادتان باشد ناتی داگ (Naughty Dog) در دوران پلیاستیشن ۳ موفق به توسعه و عرضهی سه بازی Uncharted و The Last of Us شد، اما روی پلیاستیشن ۴ این استودیو تنها یک بازی Uncharted کامل و یک The Last of Us را توسعه داد. بتسدا (Bethesda) روی ایکس باکس ۳۶۰ سه بازی جهان باز بزرگ را عرضه کرد، اما روی ایکس باکس وان تنها شاهد عرضهی Fallout 4 و Fallout 76 بودیم. روی ایکس باکس ۳۶۰ شاهد عرضهی چهار بازی Halo بودیم، اما ایکس باکس وان تنها میزبان یک بازی Halo جدید بود.
در ادامهی دو نکتهی قبلی باید گفت که این مهم به عرضهی بازیها با باگها و ایرادات فنی فراوان نیز ختم میشود. در نسل هشتم شاهد انتشار عناوینی مثل Cyberpunk 2077 ،Star Wars Battlefront 2 ،Fallout 76 و Sea of Thieves بودیم که در هنگام عرضه از نظر فنی یک فاجعه بودند. هر چه زمان بیشتری را صرف توسعهی یک بازی کنید، هزینهی لازم برای توسعهی آن افزایش مییابد. سرانجام به نقطهای خواهد رسید که صرفاً عرضهی بازی با شرایط بد از نظر تجاری عقلانیتر است.
باز هم مثل مورد قبل، نمونههای خوبی برای اثبات این ادعاها وجود دارند. خیلی کم پیش میآید که در بازار بازیهای ژاپنی و مستقل شاهد محتوای کم یا باگهای زیاد باشیم. بازیهایی مثل Shin Megami Tensei 5 و Hollow Knight از همان ابتدای کار با حجم بالایی از محتوا عرضه میشوند. همچنین شاهد انتشار آنها با کیفیت فنی خوبی هستیم. چرا که این بازیها به دنبال بهترین و پیشرفتهترین فناوری در توسعهی بازی نیستند.
تیمها و عملیات پیشرفتهتر
با توجه به تعداد بالای بخشها و زمینههای پروسهی توسعهی یک بازی، احتمال خطا و اشتباهات در ساخت بازیها به شدت نسبت به گذشته بالا رفته است. کار کردن المانهای زیاد با یکدیگر به این معنا است که باید احتمال رخ دادن اشتباهات بسیار بیشتر را بپذیرید. در ترکیب با دو نکتهی دیگر، باید گفت که استودیوها حالا حتی زمان کمتری هم برای رفع این خطاها دارند. با توجه به شرایطی که توسعهدهندگان در آن قرار دارند، طبیعی است که انتخاب آنها عرضهی بازیها با ایرادات فنی و سپس رفع آن ایرادات با آپدیتهای متعدد باشد. با این حال، این به معنای عرضهی بازیهای بیشتر در شرایط فنی ناامیدکننده است.
سخن پایانی من این است؛ خواستهی کنونی گیمرها برای بازیهای AAA با پیشرفتهترین فناوری توسعهی بازیها و بالاترین سطح بصری ممکن در بلند مدت قابل دستیابی نیست. سرانجام روزی فرا خواهد رسید که این روند باید متوقف شود. روندی که بدون شک برای صنعت و هنر بازیهای ویدیویی به شدت مضر است. در نسل هشتم استودیوهای بسیاری مجبور به اعلام ورشکستگی و تعطیلی شدند. همچنین توسعهی دنباله برای بسیاری از فرنچایزهای معروف و قدیمی لغو شد، چرا که این فرنچایزها آن قدر نمیفروختند که وجود خودشان را توجیه کنند. بازیها روی نسل هشتم و حتی هفتم از نظر بصری به شدت زیبا هستند. نیاز حیاتی و همهجانبه به بالا بردن سطح فناوری و هزینهها در آغاز نسل جدید نیست. بازیها میتوانند بدون ارائهی بهترین جلوههای بصری ممکن هم عالی باشند.
پر بحثترینها
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- ۱۰ بازی سینماتیک که میتوانند با بهترین فیلمهای سینمایی رقابت کنند
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
- شایعه: حالت پرفورمنس بازی STALKER 2 روی Xbox Series X به خوبی اجرا نمیشود
- شایعه: کمپانی مادر FromSoftware احتمالا برای جلوگیری از تصاحب خصمانه از سوی یک شرکت کرهای به سونی مراجعه کرده است
- رسمی: شرکت مادر FromSoftware پیشنهاد خرید از سوی سونی را تایید کرد
- بازی Death Stranding Director’s Cut دومین بازی پرفروش ایکس باکس شد
- بازی GTA V با این هدف ساخته شد که از هر نظر بهتر از GTA IV باشد
نظرات
نه دیگه. شما متوجه نمیشی، اشکال نداره یه بازی نصفه نیمه و ناقص با قیمت کامل عرضه بشه. همه ی بازی ها اینطورن. شما انتظاراتت بالاست. اصلا هیتر هستین همه تون
همه ی هایپ هم تقصیر خود گیمر هاست. دقت نکردین زده Work in progress؟ بهونه داریم برای هر انتقادی
انشالله توی یکی دوسال آینده با آپدیت درست میشه 🤡🤡
پی نوشت : Sarcasm بود اگه کسی متوجه نشد 🙂
تو اشتب میزنی دادش .
مثال سایبر پانک الان خوب شده ولی اوایل تا میرفتی تو بازی همش درگیر باگ میشدی عصابت خراب میشد بعد آخه کی دوسال صبر میکنه شاید فن بوی ها صبر کنن ولی خیلی ها صبر نمیکنن 😐😐😐🤌🤌😐😐
شاهد بارش حق بودیم در این مقاله.باهاتون کاملاموافقم.اینکه جزییات گرافیکی دارن بیشتر میشن و از اونطرف میخوره تو سر محتوا،روال خوبی نیست.من اگه بتونم بین مرحله های متنوع تر و انعکاس دنیای بازی تو چشم فلان حیوون یکیو انتخاب کنم قطعا اولیو بر میدارم.تاثیرش خیلی بیشتر حس میشه تو بازی.بازی ها تو همین نسل هشت از حیث گرافیک به جای خوبی رسیدن و تفاوت گرافیکی که مثلا بین نسل شیش و هفت داشتیم عمرا بین نسل هشت و نه داشته باشیم
قطعاً بتلفیلد هیچگاه به سمت مپ های قوطی کبریتی شبیه کالاف نمیره
داداش مپ های کالاف کاملا استاندارد هست برای خودش
همانطور که بتلفیلد مپ های استاندارد مخصوص خودش رو داره
اصلا باید مپ های بتلفیلد بزرگ باشه
برای حالت تیم دث مچ یا سایر حالت های infantry همون مپ بزرگ رو یه تیکه کاور دارش رو برش میزنن جالبه همون هم بیشتر مواقع از مپ های کالاف بزرگتره
تازه میگن سازنده جزئیات زیادی به مپ های بتفیلد ۲۰۴۲ ندادن😐بعد میگی کالاف بده؟
خودم تو بازی ها اصلا به کیفیت بصری توجه زیادی نمی کنم چیزی که برام تو یه بازی مهمه محتوا، آرت استایل کارکترها ، داستان ، گیمپلی و طراحی خلاقانه مراحل و دنیای بازیه، اگه جامعه گیمینگ انتظارش از بازی هایی با کیفیت بصری مثل ردد ۲ نباشه و به محتوا توجه بیشتری کنن هم گیمرا با بازی های خلاقانه بیشتری روبرو می شن هم سازنده ها می تونن تو ساخت بازی آزادانه تر تصمیم بگیرن و تمرکزشون رو کیفیت بصری نباشه رو محتوا باشه چون الان واقعا امکانش نیست برای همه استودیو مخصوصا استودیو های مستقل با بودجه محدود.
البته بستگی داره کی بسازه بازی رو
بعضیا میسازن با باگ و گرافیک نسل قبلی بازم نمره میشه ۱۰۰ یکی دیگه میسازه به بند بند گرافیک بازیش گیر میدن !!!
اگه میخواید به درست بودن این متن پی ببرید نگاهی به بازیهای نینتندو کنید. فقط به جدول فروش بازیها نگاه کنید و ببینید چه تعداد از صدر نشینهای هفتگی متعلق به نینتندو هستند.
یک کنسول با قدرت کمتر از یک ترافلاپس داده و سرگرم کنندهترین بازیها رو رویش عرضه میکنه. بدون اینکه دنبال زرق و برق گرافیکی و اینجور چیزها باشه. به شخصه از فروش هر چه بیشتر کنسول سوییچ و بازیهایش خوشحال میشم تا بقیه ناشرین بفهمند که همه چیز فقط جهان بزرگ یا گرافیک نیست!!
البته اینا همه بهانه است، افزایش بودجه وقتی بده که بازآوری سرمایه احتمالش کم باشه ولی حتی بدترین بازیها هم با عرضه روی یه سرویس و عرضه DLC به بازآوری سرمایه میرسن
و اینکه در مورد طولانی شدن پروسه، دلیلش طمع شرکتهاست که بازی رو زود معرفی میکنن و پیشفروش و بعد دچار مشکل در عرضه به موقع میشن درحالیکه اگه بعد از تموم شدن ساخت بازی و تو مرحله باگگیری بازی رو معرفی کنن، چنین مشکلاتی نخواهند داشت،
در مورد محتوای کم هنگام عرضه هم باز پاراگراف بالا صادقه و لزوما میزان محتوی بحث نیست، مادامی که کیفیت محتوی بالا باشه میزان کم رو میشه تحمل کرد ولی وقتی کیفیت پایین باشه، میزان زیاد هم دردی رو دوا نخواهد کرد،
و در آخر تمرکز بر گرافیک به جای گیمپلی نتیجه تصمیمات شرکتهای سازنده کنسوله که تفاوت بین نسلها رو بولد میکنن که فروش نسلهای جدید بیشتر بشه وگرنه همین الان هم اکثر بازیهای نسل هفت از اکثر بازیهای نسل هشت خیلی بهتر عمل میکنن در تقریبا هر زمینهای به جز گرافیک، کماینکه برای من حتی gow 2018 و DS3 نتونستن جای gow3 و dark souls 1 رو بگیرن
متن خوبی نبود
عالی بود