۱۳ دلیل که ما در یک شبیه ساز زندگی می کنیم؛ به ماتریکس خوش آمدید
چند روز پیش قسمت چهارم فیلمهای ماتریکس بعد از نزدیک به ۲۰ سال از آخرین ورودی این مجموعه تحت نام Matrix Resurrections روی پرده سینما رفت و باری دیگر ما را به یاد این سوال انداخت که آیا واقعاً ما نیز مانند نئو در یک شبیه ساز و دنیای شبیه سازی شده کامپیوتری زندگی میکنیم؟ آیا ما نیز در دنیایی نفس میکشیم که ماشینهای پیشرفته و هوشمندتر از ما بر آن سلطنت میکنند؟
شاید فکر کردن به این نظریه اندکی مسخره و غیرمنطقی به نظر برسد ولی هر چه قدر که به آن بیشتر فکر کنید و همچنین بیشتر به تماشای فیلمهای این مجموعه بنشینید، بیشتر به محتمل بودنش تحت شرایطی خاص باور پیدا میکنید.
در ادامه ما به برخی از دلایلی که این نظریه را تایید میکنند، نگاه میاندازیم. شاید برخی از آنها غیرمحتمل و برخی دیگر محتملتر از سایرین به نظر برسند ولی پیش از آن که قضاوت کنید، سپر خود را پایین بیاورید و حداقل به عنوان یک مطلب تفننی، این مقاله را مطالعه کنید.
- آیا The Matrix Awakens گرافیک واقعگرایانه را محقق میکند؟
- منطقه ۵۱ چیست؟ گورستان یوفوها؟
- چرا کامپیوترهای کوانتومی میتوانند دنیا را متحول کنند؟
شاید ما هم دچار تصورات و افکاری شدهایم که به سادگی حاضرند با به دوش کشیدن احساسات، واقعیتی هر چند غیرحقیقی را بپذیرند و در آن به زندگی ادامه دهند، حتی اگر این زندگی واقعی نباشد. اگر ماتریکس، نظریههای جذاب و اندکی ماجراجویی از مولفههای اصلی زندگی و علایق شما هستند، این مطلب را از دست ندهید.
پر بحثترینها
- ادعای مدیر سابق Sweet Baby: استودیوها سراغ ما میآیند تا داستان بازیهایشان را بهبود دهیم
- مشخصات کامل سختافزار پلی استیشن ۵ پرو فاش شد
- مدیرعامل پلی استیشن: طرفداران باید انتظارات خود را کاهش دهند، PS5 Pro یک کنسول نسل بعدی نیست
- سازنده سابق راکستار: مردم سالها از واقعگرایی GTA 6 صحبت خواهند کرد
- ۷ بازی مخفیکاری با پیشرفتهترین هوش مصنوعی دشمنان
- تماشا کنید: گیمپلی چندین بازی روی پلی استیشن ۵ پرو
- ادعای سازنده Concord: اثری ساختیم که تجربه فوقالعادهای را به گیمرها ارائه میدهد
- تهیهکننده Final Fantasy: اسکوئر انیکس میخواهد بازیهای آینده را همزمان روی Xbox منتشر کند
- نقد و بررسی فیلم Joker: Folie à Deux | هیچ جوکری وجود ندارد
- شمار بازیکنان همزمان Dragon Age: The Veilguard در روز عرضه به بیش از ۷۰,۰۰۰ نفر رسید
نظرات
من کاری به اینا ندارم
یکی جواب منو بده وقتی میمیریم چی میشه
میریم Gulag
دیدگاه اسلام تقریبا اینه:
اول نامه اعمالتو میدن بعد بهت میگن میری جهنم یا بهشت (اگه جهنم باشه مدت زمانی که باید بمونی هم بهت میگن) بعد میری برزخ منتظر قیامت می مونی. بهشت رفتن هم کاری نداره ، نماز بخون روزه بگیر گناه نکن.
یکی از دیالوگ های جنجالی شخصیت توماس شلبی تو سریال پیکی بلایندرز میگه:
” تمام ادیان یه جواب مزخرف به یه سوال مزخرفه… “
این سوالی هست که احتمالا هیچ وقت جوابشو به دست نمیاریم.ولی به نظر من این دو حالت اتفاق می افته.
یا در یک جسم دیگه دوباره متولد میشیم.(هر زمان و جنسیتی میتونه باشه) و همینطور این چرخه تکرارمیشه.
یا اینکه خیلی ساده و شیک میمیریم و به کل نابود میشیم.و تنها چیزی که ازمون باقی میمونه یاد و خاطرتمون هست.پس بهتره تا جایی که میتونیم کار مفید و ماندگار انجام بدیم.
جوابش رو احتمالا موقعی که بمیریم متوجه میشیم…
بله اما اونوقت دیره دیگه . بهتره تا زنده ایم کارهای خوب بکنیم . هر عمل و پدیده ای عکس العملی داره و نتیجه و ثمره ای داره مثل یک نهال وقتی میکاری اگر به ریشه اون اتیش بزنی هیچ ثمری برات نداره اما وقتی مرتب بهش اب بدی و ازش مراقبت کنی در نهایت به یک درختی بزرگ تبدیل میشه و برات میوه میده پس همون نتیجه و ثمره ی اب دادن و مراقبت از همون نهال درخت شدن و میوه دادن هست یک کشاورز اگر به محصولاتش اب نده و اب از اسمان نباره همه ی محصولاتش میمیره پس اگر خوب باشید و گناه نکنید و اگر کردید با خوبی ها زیاد و پر تعداد جبرانش کنید مطمئن باشید ثمر و نتیجه ی اون اعمال خوبتون را میبینید که اون وعده ی خدا بهشت هست . پس سزای ادمهای بد مطمئن باشید و این باورو در خودتون بیدار و زنده کنید که وعده ی ادمهای بد جهنم هست تا بدان از بدیها دور بشن و خوب باشن و خوبها خوب بمونن و بد نشن وعده ی خدا حق هست و این افکار اینکه برای چی عبادت میکنید و خدایی وجود نداره کار شیطان هست و هیچوقت در دامش نیفتید
داداشم با احترام به تمام نظارت این پست و البته احترام کامل به نظر تو باید بگم که
تکرار طوطی وار چیزی که از بچگی تو گوش هامون خوندن بدون درک اون ذره ای ارزش نداره
اگه تو حافظ کل قران هم باشی ولی ندونی داری چی میخونی یا چیزی ازش نفهمی هیچ ارزشی نداره هر چیزی نسبیه بنابراین اگه من بگم قطعا اینو میدونیم مطمئنا هیچی ازش نمیدونم من به نظرت احترام میزارم و اگه نظرات من را بخونی میبینی که باهات هم نظرم ولی قطعیتی که تو داری میتونه به همون سرعت تو را منحرف کنه به نظر من این خوبه که تو اعتقاد داری هر چند اعتقاد در حالی که بهترین دوست آدمه میتونه بدترین دشمن آدم هم باشه ولی اگه این اعتقاد را به یقین به دست آوردی و اونقد میدونی که بگی هیچی نمیدونی قطعا بهت تبریک میگم چون واقعا یه چیزی میدونی ولی اگه فقط داری یه سری حرف را به خاطر القای باور های دور و برت یا جامه تحویل بقیه میدی ارزش تمام این باور از یک دونه ارزن هم کمتره
حافظ ۳ نیمه عمر داشت و گرچه اول کاملا با خدا بود ولی در آخر عمر به کل منکر همه چی شد همونطور که میگه
پدر روضه رضوان به ۲ گندم بفروخت
ناخلفم باشم اگر من به جویی نفروشم
پدرم یعنی آدم روضه رضوان یعنی باغ بهشت گندم هم خودت میدونی
بنابراین اینجور اعتقاد با یه دلیل درست درمون به همون شدت که میتونه ایمان بیاره به همون شدت هم میتونه بشکنه ولی اعتقادی که پشتش عقل باشه هیچ جوره خم نمیشه اگه اعتقادت از نوع دومه و نه سنت و باورها تبریک میگم
سلام دوست عزیز
من خودم به شخصه تحقیق و مطالعه کردم و به این نتیجه رسیدم که خدا وجو داره، اسلام هم دین خداست و در نتیجه بهشت و جهنم هم وجود داره
اگر ذهن شما هم باز باشه و به صورت کورکورانهای متعصب نباشید میتونم برای شما هم اثباتشون کنم
هرکسی که میل داره سعی کنم براش این موضوع رو به صورت منطقی اثبات کنم به من در تلگرام پیام بده
آیدی تلگرامم:
@dvxu8
سلام
پس از مرگ وارد برزخ میشیم هرکدوممون و در اونجا بر اساس اعمالمون در این دنیا خواهیم بود ( یعنی درستکار بودن یا نبودن مون تاثیر داره ک چه حال و اوضاعی در برزخ داریم )
پس از پایان دنیا و آغاز آخرت دادگاه الهی برپا میشه و تمامی اعمالمون تا ریز ترین جزییات بررسی میشه و بر اساس اون نامه اعمالمون به ما داده میشه ک اگه دست راستمون بدن میریم بهشت و اگه دست چپمون بدن میریم دوزخ ، نامه اعمال ما مثل نامه های عادی نیست ک فقط گزارش بدن بلکه از عمق و باطن و نیت هر کار آشکاره درون اون نامه
😘😘😘😘
بر اساس دیدگاه فیزیک
هر چیزی از انرژی تشکیل شده و انرژی یعنی ارتعاش بنابراین ماده نابود نمیشه بلکه چون خودش از اتم و الکترون هست و نوعی انرژی محسوب میشه بنابراین فقط از حالتی به حالت دیگه تغییر میکنه و دچاره دگرگونی و دگردیسی میشه بدن تو بعد از مرگ تجزیه میشه و تبدیل به انرژی دیگه در هوا یا خاک میشه و ذهن تو (نه مغز) چون هنوز فعاله ارتعاش اون در محیط پیراهمون پخش و یا جذب ارتعاش موجودات دیگه میشه
بر اساس دیدگاه عرفانی علمی بدن دارای ۷ چاکرا و ۷ کالبد مجزا هست که به صورت پوسته پوسته درون و بیرون بدن را به شکل هاله فرا گرفتن وقتی بدن مادی تو زیر خاک تجزیه شد و تبدیل به انرژی جهان پیرامونی و طبیعت میشه به محض مردن اولین بدن تو که شامل بدن ذهن فعال تو میشه از جسم خارج میشه اسم این بدن بدن اختری یا اثیری یا ستاره ای هست سرعت این بدن در ۳ حالت تغییر میکنه سرعت معمولی یک انسان سرعت باد و در نهایت سرعتی کمی کمتر از نور این بدن هیچ تفاوتی به لحاظ شکل با بدن مادی تو نداره و دقیقا عین هم هست تنها تفاوت اینکه سرعت این بدن و احساس این کالبد به دلیل اختری بودن با بدن مادی فرق داره همه چیز از اون رد میشه ولی روح نیست و دقیقا شکل بدن مادی تو هست این بدن توسط کابل یا رشته ای از مرکز چاکرای آجنای کالبد مادی به مرکز اعصاب و بالاترین قسمت نخاع کالبد اختری دوخته شده و به هنگام مرگ این رشته پاره میشه و این بدن آزاد میشه قابلیت اینو داره که از ۷ آسمان بگذره و یا در زمین بمونه همچنین قابلیت طی الارض داره این بدن به مدت محدودی بعد از مرگ کالبد جسمانی میمونه و بعد تبدیل به انرژی میشه کالبدهای دیگه مثل کالبد نیروانی که نهایی ترین کالبده و ۶ کالبد دیگه که هر یک مروبط به یکی از چاکراهای اصلی هستن به سمت بالا پرواز میکنن و یک بدن واحد را میسازن
بر اساس دیدگاه مذهبی
روح بعد از مرگ از جسم خارج میشه (که با اون ۷ کالبد فرق داره) و به مدت معلومی در محدوده ۲ بعد برزخ و دوزخ زندگی میکنه تا در روز قیامت دوباره به جسم برگرده و مورد دادرسی قرار بگیره
تا اون موقع ابعاد دیگه ای از بدن تو (کالدب های ۷ گانه) بسته به میزان شفافیت روحت در زندگی مادی ای که داشتی به کمک نیروی های کیهانی و هدایت اونها از ۷ حجاب یا ۷ فلک میگذرن تا در هر کدوم در این فلک ها به زندگی خودشون تا رستاخیز ادامه بدن. در این چرخه ممکنه یکی از کالبد هات بسته به تیرگی که داره در چرخه یا یک لوپ گرفتار بشه و روان اون کالبد به جنینی تازه متولد شده دوباره باز گرده به این معنی که هر یک از ما ممکنه در زندگی قبلی دختر یا پسری بوده باشیم و یا چندین بار مرده باشیم و دوباره به جنینی حلول کرده باشیم که اسمش تناسخه این خاطره در کودکی همراه هر کس هست و بعد از ۲ سالگی محو میشه
این تناسخ هم همیشه محدود به جنین نیس و بسته به اینکه آلودگی روحت چقدره میتونه در تمام اجزای دنیا برگرده و یک دور جدید زندگی را شروع کنه مثلا میتونه به یک جنین تازه متولد شده برگرده یا یک حیوان مثل گربه و یا درخت و یا یک شیء و یا هر چیز دیگه یعنی قسمتی از روان تو با قسمتی از روان دیگر موجودات همگروه تو که در یک پایه بصیرت یا تاریکی هستن پیوند میخوره و یکی میشه ولی خودت نمیدونی و نمیفهمی مثلا مورچه ای که زیرپات له میکنی یا مگسی که میکشی ممکنه یک انسان در زندگی قبلی بوده باشه که حالا به این جایگاه سقوط کرده
با نهایت احترام به نظرتون من به “تناسخ” اصلا اعتقاد ندارم…
به هیچ عنوان…
در زندگی یا زندگی های بعدیمون ممکنه به شکل حیوان یا گیاه متولد بشیم یا از قبل همچین چیزی بوده… ما متوجه اش نشدیم و ممکنه هیچوقت نشیم…
اگه این قانونا تماما واسه تک تک جاندار های رو کره ی زمین واقعیت باشه ، این چرخه ی نامحدود آخرش چه هدفی رو دنبال میکنه؟ و آخرش قراره به چی برسیم؟.. تا حالا سوال کردی از خودت؟؟!!
این مقاله اصل حرفش سر اینه ، که “واقعیت” چیه؟
این چرخه ی نامحدود چه هدفی را دنبال میکنه؟
زمان یک توهمه همه چیز هم زمان و با هم در حرکت و سپری شدنه این چرخه نامحدود میچرخه چون زنده اس و چون زنده اس محکوم به اینکه همه چیز دور و برش هم زنده نگه داره و این یعنی مرگ یعنی زندگی و زندگی یعنی مرگ هر دو فقط ۱ حالت از یک چیز هستن مرگ ما زندگی در حواس بعد کوانتومه و زندگی ما قابل درک برای ما با حواس بعد مادیه اما چون این چرخه نامحدوده چون زندگی و مرگش تفاوتی با هم ندارن بنابراین چیزی به اسم زمان یا مکان براش معنایی نداره چون نه مکان خاصی داره چون در همه چیز هست و در هیچ چیز نیس و نه زمان تاثیری روش میزاره چیزی که در زمان بوجود نیومده محکوم فنا نیس(در زمان بوجود نیومده یعنی از اول بوده بعد وقتی آگاهیش را شناخته از اون آگاهی بقیه چرخه ها مثل زمان بوجود اومدن) همچین چیزی که نه مرگ داره نه زندگی بلکه فقط هست حالتی بین هستی و نیستی خارج از هستی و خارج از نیستی بیرون از هر دو و هم زمان درون هر دوست (تو میتونی اسمش را خدا بزاری) برای اینکه بدونی قوانین طبیعت چطور کار میکنه باید اول از همه بدونی یک بعد وجود نداره بلکه لایه های نامحدودی یک غشای داخلی را پوشوندن اون غشا هستی بخش تمام اون لایه هاس و تمام اون لایه ها معرف اون غشا
من به این هسته میگم دایره چرخان (چیزی که از درون به بیرون و از بیرون به درون یک شکله) درست مثل یک نقطه نامحدود که در همه جهات گسترش پیدا میکنه این را خدا در نظر بگیر پس هدف از این چرخه میشه آگاهی به وجود خود(یعنی چون میدونه که هست) و چون نامحدوده هدفش زندگی خودشه (یعنی پس هست) و زندگی خودش(یعنی هستی خودش) مساوی با زندگی تمام لایه ها و پوسته ها یا ابعاد کیهانه
قراره آخرش به چی برسیم؟ برای جواب به این سوال باید راجبه ۱۰ سفیروت بخونی
این مقاله اصل حرفش سر اینه ، که “واقعیت” چیه؟ واقعیت توهمه و توهم واقعیت
ضمن اینکه کسایی که واقعا از واقعیت اصلی خبر دارن همیشه تنها ترین و منزوی ترین هم هستن چون واقعیت همون قدر که زیباس زشت هم هست وقتی تو چیزی را بدونی که دیگران ندونن دیگه توی یک رویای راحت نیستی بنابراین واقعیت در حالی که میتونه زیبا باشه زجر آور هم هست.
برای دوستانی که میخوان بدونن اصلا هدف این چرخه بی پایان چیه من دو تا کتاب معرفی میکنم
آدوایتا در ذن و تائو از رامش بالسکار
نیروی کابالا نوشته یهودا برگ
موضوع اینکه ما اصلا نمیدونیم داریم کجا زندگی میکنیم
در نهایت
اینکه شما آتئیست یا تئیسیتی به خودت مربوطه من میگم بهتره قبل از رد هر موضوعی لااقل بدونیم خودمون چی هستیم ما اصلا بدنمون را نمیشناسیم اگه این بدن را میشناختیم خیلی راز ها آشکار میشد
😂😂😂😂
البته بهتون بر نخوره فقط برای من خنده دار بود وگرنه احترام میزارم
امیدوارم همیشه خوش خنده باشی 🙂
سلام، هموطن خوبم شما خودت به یه عزیز دیگه از باور کردن هر چیزی با دلیل و منطق علمی حرف می زنی اما بدون استثنا تمام حرفهات غیر علمی، بدون کوچکترین اثباتی از فیزیک مدرن ولی فقط ارجاعهای مبهم و صد در صد اشتباه از مکانیک کوانتوم و دیگر علوم نوین بشریه، چاکرا و چه می دونم حرفهای صد من یک غاز سیچین و سفیروت و این حرفها در قاموس علم و دانش انسان هوشمند کنونی هیچ اثبات و در نتیجه کوچکترین ارزشی نداره، همانطور که ادعای باورمندان به زمین تخت هم خیلی سخنوران خوبی هستند و اتفاقا خیلی هم به فیزیک آویزان می شوند ولی آیا شما به ادعای اونها باوری دارید؟ چیزی که تا الان روشن و در دسترسه اینه که چیزی به نام روح وجود نداره و اون چیزی که شما به عنوان من در خودت حس می کنی اسمش خودآگاهیه که در مدارهای مغزی شما به تدریج شکل گرفته و به همین دلیل هم با از کار افتادن مغز حالا یا با داروی بیهوشی یا با مرگ از بین خواهد رفت، ما چه بخواهید چه نخواهید و چه باور کنید چه نکنید فقط یک بار شانس زندگی پیدا کرده ایم که شانس بسیار بسیار باارزشی است چون همین مجموعه اتم و مولکولهای گوشی هوشمند شما هرگز این شانس را پیدا نکرده اند، پس این یک بار را بر پایه اصول انسانیت درست زندگی کنیم و از آن لذت ببریم که به قول شاعر این قافله عمر عجب می گذرد…
دوسته عزیزی که سوال کرد که “وقتی بمیریم چی میشه” : هیچ نگران نباش . بسپارش به ما خزندگان و زیرخاکی ها . دقت بالایی داریم . ذره ذره تون رو به دامان طبیعت بر میگردونیم .
جیگر من
شوخی شوخی داره جدی میشه
فرار کن سوسمار😂
مگه سوسمارها لاشه خوارن؟
این بده😂
حله سید
وقتی بمیری تو بیمارستان بیدار میشی
به زندگیت میرسی
ممکنه صد ها سال عمر کنی
بعد دوباره پیر میشی و میمیری
بعد قیامت رو میبینی
بعد میری تو یه دنیای شیک و باحال
بعد دوباره زندگی میکنی
بعد دوباره زندگی میکنی
میلیارد ها سال زندگی میکنی
آخرش هم به خداوندی میرسی
همین 🙂
این چرخه بنظرم معیوبه ، زندگی کردن یه جایی دیگه کاملا خسته کننده میشه!
بهشت چیز منطقی ایه ولی بنظرم تو سنی که الان هستم مسخره میاد
که بری یه جایی که همه چیز خوش و خرم باشه و فلان ، خب تهش که چی؟ ، فرضیه ی پوچی بعد از مرگ رو ترجیح میدم
والا چون بهشت رو ندیدم زیاد نظر نمیتونم بدم در موردش
ولی تا اونجایی که میدونم اونجا هم مثل همینجا هست ولی یه سازماندهی خاص و تمیزی داره ، اونجا هم زندگی ها مثل همینجاست ولی بهتر و قشنگ تر ، ولی باز مردم دنبال کسب علم و اشنایی با بقیه مردم میرن مثل همینجا ، همیشه آدم ها هر جایی باشن دنبال کامل کردن خودشون میرن تا وقتی به کامل ۱۰۰ برسن
علم و دانش یه چیز تقریبا بی انتهاست
ولی چون تقریبا بی انتهاست همون هم یه جایی تموم میشه ، یعنی انقدر انسان درک میکنه که دیگه چیزی نمیمونه که بخواد درکش کنه ، از اونجایی هم که خبری از مرگ نیست خیلی سریعتر از چیزی که اینجا هست اتفاق میافته
بنظرم که دارم راجبش اشتباه فکر میکنم و اصلا یه فلسفه دیگه پشتشه ، ایشالله که هست ( اگر نبود هیچی دیگه تو بهشت باید خود کشی کنم برسم جهنم😂)
اره بشر انقدر پیشرفت میکنه تا سقوط کنه(فواره چون بلند شود سرنگون شود) ولی اون سقوط باعث نابودی بشریت میشه
به نظرم اون موقعی که به علم ۱۰۰ رسیدیم اون موقع خدا هستیم دیگه
وگرنه راه زیاده حالا ، یه مشکل خیلی بزرگ که خیلی از علمای دین اسلام یا دین های دیگه دارن اینکه فقط بحث رو تا بهشت پیش میکشن و از بعدش نمیگن ، البته خیلی هاشون هم نمیدونن بعدش چی میشه ، انقدر گفتن بهشت خیلی ها فکر میکنن تا بهشت میریم بعدش عین بیکار ها ول میچرخیم و حوصلمون سر میره
ولی واقعا من اعتقاد دارم تو هر زمینی بریم دقیقا مثل همین الانمون زندگی میکنم ولی بهتر و قشنگ تر و هر روز بیشتر درک میکنیم و حس هامون هم بهتر از قبل میشن
آره خیلی از بهشت چیز تعریف کردن برامون😂
قبول دارم
بازگشت همه به سوی اوست
دقیقا 🙂
ولتر: «اگر خدا وجود نداشت، لازم میشد اختراعش کنیم».
جناب ملکی علم ناتوانه تو درک وجود god کارای خدا با علم نمیشه توصیفشون کرد (مثل عصای حضرت موسی) درک خداوند برای ما سخته ما موجودات محدودی هستیم فقط میتوانیم راهی که او نشان داده است رو برویم تا راستگار شویم
دقیقا جناب ملکی
سوالی که از بچگیم تا همین الان بهش فکر میکنم،شاید هرروز
هیچ جوابی ک قانعم کنه تا حالا نگرفتم
عزیزم درک خدا برای انسان خیلی سخته بهش فکر نکن عه فراتر از اون چیزیه که ما بتونیم درکش کنیم به جواب نمیرسی خودتو خسته نکن فقط راهی که او نشان داده است را برو تا رستگار شوی وسلام
نوع شما اکثر اوقات خیلی افسردست من هم از شما بودم… ان درخی که در دل شماست خیلی پژمردست: از یک ادم خوب کمک بگیرید که شما را هدایت کند اگر هدایت نشدید برید طرف یکی دیگر و رفته رفته چیزی که در انتظارش هستید را میابید و احساس خیلی خوبی به شما دست میدهد
انجا حس میکنید ان درختی که توی دلتونه بسیار سبز و تنومند و قوی شده و دوست دارید همیشه اینطوری بمونه و اصلا به حالت اولش برنگرده.
من تا مرز بی دینی رسیدم…
الانم این مدتیه تا مرز ندامگرایی هم دارم میرسم: ندامگرایی زیر شاخه های زیادی دارد… از خدا هست یا نیست گرفته تا فرض کنید رفتیم بهشت اخرش چی؟ و خیلی چیزای دیگر از این قبیل
این سوال که میگه “رفتیم بهشت اخرش که چی” یکم اذیتم میکنه و برعکس دلم میخاد در این دنیا موفق بشم و خیلی دارم سعی میکنم حتا بیمار هم شدم از شدت ناآرام بودن ذهنم و روحیم فقط بابت ایندم.
بعضیا ساده میگن اینده چیه بابا… ولی برای من اینطوری نیست من اینده ی خودمو دوست دارم تا گذشته ی خوبی برای خودم بسازم گذشتها چیزایی هستم که ما الان داریم برای انها زندگی میکنیم کسی که بگه گذشته مهم نیست یا دروغ گفته یا چیزی سرش نیست همین که فکر کنید دیشب کلی خندیدید و دلتون شکوفا بشه از گذشته ی دیشب یعتی گذشته بسیار مهمه!
همین که دارید کاوش میکنید تا مثلا از یک مطلبی دانا باشید یعنی دارید روی گذشتتون کار میکنید و هرچه روی ان کار کنید بزرگتر و وسیعتر میشود و ذهن بشکل خوبی از ان برای رشد خود استفاده میکند و اگر گذشته ی درخشانی بسازید خیلی از مردم شما را الگوی خود قرار میدهند.
حالا رفتیم بهشت که چی؟ براش یک تعریفی دارم: اگر رفتیم بهشت خدا میتونه افکار مارو اسایش بده و قناعت لازم را ببخشد اما بازم میخام اینجا موفق بشم نه اونجا و دلیل این خاصیت فکر بابت ادم بودن ماست.
احترام خیلی مهمه احترام واقعی: وقتی به همه چیز احترام بذاریم و البته منظور من به چیزای محترم و درست رفته رفته آنگاه خیلی خوب هم میتونیم ارام راه و مسیر خودمان را پیدا کنیم یعنی دل خودش جذب یک راه ان راهی که از همه راه ها رخشانتر است میشود… مثال: من از این پست گیمفا خوشم نیومد البته نه از گیمفا ناراحت شدم و نه از ادمین بلکه این یک حس شخصیه و چونکه میدوم شخصیه احترام میذارم خلاصه اگر برای دیگر ادیان هم اینگونه احترام بذاریم دل خودش جذب یک دین خاهد شد و برای خدا هم مهم نیست چه دینی دارید مهم اینه که خوب باشید و شما بابت این که خوب و بهترین باشید یک دینی را انتخاب میکنید تا پیشرفت مثبت را حاصل شوید ختا اگرم دین شما دین بیخدایی باشد بلاخره ان هم عقیدست که برقی به ان معتقد هستند حتا ان هم برای خدا سهله چونکه خدا خیلی فراونه هرکسی را به اندازه ی عقل خودش با ان حساب کتاب میکند چونکه خدا خداست.
وای ببخشید کامنتم خیلی طولانی شد امیدوارم که ابتدائی شما و دوستان را کمک کرده باشم تمام نظرات محترم هستند باید احترام بذاریم تا رشد لازم را به دست بیاوریم shonar این دوست عزیزمون هم میبینم دقیقا با احترام بر اکثر جاها نظر دارند… هشون افرین میگم بسیار اموزنده.
ممنون از مقاله ی جذابتون آقای ملکی …
خط به خطش آدم رو به فکر فرو میبره…
“” اجازه دهید برای لحظاتی تصور کنیم که در یک جهان شبیهسازی شده زندگی میکنیم. اگر زندگی واقعی جایی خارج از این جهان باشد، حاضر هستید قرص قرمز را انتخاب کنید؟ واقعیت ما، انتخاب یا اجبار …؟ “”
من بدون شک قرص قرمز رو انتخاب میکنم…
فهمیدن حقیقت رو به جای عادت کردن به دروغ ترجیح میدم…
بر اساس دیدگاه کابالا همه ما نور هستیم و همچنین همه ما در ذهن خداوند (هوش برتر.هوش کیهانی یا هر چیزی که اسمشو میزاری) زندگی میکنیم بنابراین ما جزوی از خدا هستیم و او جزئی از ما گرچه خودش نیستیم برای همین میتونیم در بالاترین درجه با او یکی بشیم و نور خالص بشیم یا در پایین درجه اسفل السافلین با تاریکی یکی بشیم و ورای تاریکی هستی بشیم
بر اساس دیدگاه تائوئیسم
ما چیزی جز یه سری یاخته یا اتم نیستیم ولی چون آگاهی داریم فکر میکنیم که هستیم درصورتیکه واقعا نیسیتیم به این معنی که یه واحد کل نیستیم بلکه جزئی از یک کل بزرگتر هستیم هر چند هر جزء کوچک میتونه یک کل مجزا بشه چون کوچکترین جزء خلقت خودش و به تنهایی یک کل واحده
به قول مولانا
ضد اندر ضد پنهان مندرج
آتش اندر آب سوزان مندمج
از یکی رو ضد و یک رو متحد
از یکی رو هزل و از یک روی جلد
این شعر کل جهان ما را شامل میشه
جهان از تضاد بوجود اومده
تضاد ها کثرت را بوجود میارن
و از کثرتِ کل یعنی جمع اضداد تکامل و وحدت شکل میگیره درست مثل یک آهن ربا قطب منفی و مثبت به تنهایی هیچ ارزشی ندارن بلکه با هم یک کل واحد را میسازن
تشکر که مطالعه کردید. ۸۰ درصد مقاله ترجمه بود ولی اتفاقا اون قسمت رو خودم نوشته بودم =]
مهدی جان احیانا کتاب های زکریا سیچین را نخوندی؟
خیر متاسفانه
جناب ملکی از قضا باید می گفتید خوشبختانه وقتم را برای چنین کتابهایی هدر نداده ام
فیلم خوبی نبود با کمال احترام متاسفانع هیچ چیز جدیدی نداشت و هدف فیلم مشخض نبود
دوستانی که خیلی این قضیه ماتریکس جذبشون کرده پیشنهاد میکنم اگر سنشون بالای ۱۸ هست این فیلم رو ببینن
a glitch in the matrix
در کل فیلم خیلی جالبی هست در مورد نسخه اول ماتریکس و داستانی که در مورد اینکه واقعا تو دنیای شبیه سازی هستیم یا نه رو میگه
آخرش هم یه نتیجه گیری خیلی خوب داره