بررسی ریشهها و ارتباط کریتوس، آرتور مورگان و گرالت ریویا
طی دههی گذشته، بازیهای خاصی به خاطر جلو راندن قالب داستانگویی در بازیهای ویدیویی ستوده شدهاند. چنین عناوینی با ارائهی روایاتی سینمایی و درگیرکننده، به مهر تایید هنر بودن بازیهای ویدیویی تبدیل شدهاند. جالب است بدانید که سه بازی از این دسته، پروتاگونیستهای بسیار مشابهای دارند که از جهات زیادی به هم شبیه هستند. منظورمان کریتوس از God of War، آرتور مورگان از Red Dead Redemption 2 و گرالت ریویا از The Witcher 3: Wild Hunt است. این سه شخصیت از آرکتایپهایی سینمایی مشابهای الهام میگیرند. در این مقاله قصد داریم تا به ریشههای این آرکتایپ و ارتباط آن با این کاراکترها بپردازیم.
به طور واضح هر سه خونسرد و نسبتا بیاحساس هستند. هر سه از نظر اخلاقی خاکستری بوده و حس شوخطبعی کنایهآمیزی دارند. اعمال خشونتآمیز این سه شخصیت قطعا بر روی مزاج آنها تاثیر گذاشته، اما در نهایت هر کدام فرصتی برای رسیدن به رستگاری و نشان دادن طینت خوب خود را دارند. چنین آرکتایپی از دیرباز در سینما وجود داشته، اما دلیل موفقیت این شخصیتها در دنیای بازی چیزی بیشتر از محبوبیت آن است. این آرکتایپ در مدیوم بازی تاثیرگذاری خاصی داشته که بر پردهی نقرهای از آن خبری نیست.
آرکتایپ؛ ریشههای آرتور مورگان، گرالت و کریتوس
تاریخ سینما پر از شخصیتهای خشک، بیاحساس، طعنهآمیز و مرموز است. پس دوام آوردن این آرکتایپ در دوران بازیهای ویدیویی تعجبی ندارد. برخی از محبوبترین فیلمهای قرن بیستم، خصوصا آنهایی که شامل بازیگران درجهیکی مثل کلینت ایستوود یا جان وین میشدند، شخصیتهایی خاکستری را به تصویر میکشند. مسئلهای که در تضاد با طبیعت سیاه و سفید فیلمهای قدیمیتر این قرن قرار میگرفت.
نقشآفرینی کلینت ایستوود به عنوان مردی بدون نام در فیلم A Fistful Of Dollars مثال بسیار خوبی است. البته هم روایت فیلم و هم بسیاری از نماهای آن دین زیادی به یکی از بهترین فیلمهای کوروساوا یعنی Yojimbo دارند. شخصیت سانجورو در آن فیلم هم توسط توشیرو میفونه بازی شده است. میفونه در سینمای ژاپن با بازی در نقش شخصیتهایی مشابه با آرتور، گرالت و کریتوس اسم و رسمی برای خود به هم زد.
میفونه در طیفی از فیلمهای مختلف نقش مردانی جدی و با عرضه را بازی کرد که حس شوخطبعیشان هر از گاهی گل میکند. چنین شخصیتهایی در یک لحظه میتوانند خشونت خود را به رخ بکشند. با این حال معمولا گذشتهی تاریک آنها باعث شده تا به دنبال جبران گناهان خود باشند. صداپیشهی آرتور مورگان یعنی راجر کلارک هم از میفونه به عنوان یکی از منابع الهام خود نام برده است. اما میراث شخصیتهای این بازیگر در گرالت و کریتوس هم به طور مساوی حس میشود.
گرالت توسط میراث خود به عنوان قاتل بلاویکن و نفرت سایرین از او به خاطر جهشیافته بودن نفرین شده است. در God of War (2018) هم اعمال خشونتآمیز کریتوس در جهان یونان به کابوس او تبدیل شده است. چرخهای خشن که کریتوس قصد شکستن آن را دارد. آرتور در طول Red Dead Redemption 2 خودش را یک مرد بد میداند. راستش را بخواهید نمیتوان با او مخالفت کرد.
اخلاقیات در یک مدیوم تعاملی
وقتی صحبت از توشیرو میفونه، کلینت ایستوود و شخصیتهایشان میشود، پرسش اخلاقیات نهایی آنها توسط پایان فیلم پاسخ داده میشود. معمولا آنها علیرغم شخصیتی خاکستری در طول فیلم، در نهایت تصمیم درست را میگیرند. دلیل کارآمد بودن این آرکتایپ در بازیهای ویدیویی، این است که بازیبازان تاثیر بسزایی در پایان شخصیتهای گرالت و آرتور دارند. این آرکتایپ شخصیتی باعث شده تا انتخاب مسیری خوب یا بد برای این کاراکترها کاملا قابل باور باشد. حتی با اینکه در God of War نمیتوان تصمیمات تاثیرگذار زیادی گرفت، اما گذشتهی خونین کریتوس و مهربانی کنونی او در این آرکتایپ جای میگیرند.
این نوع شخصیت به خصوص در مدیومی تعاملی مثل بازیهای ویدیویی پاسخگو است، چرا که با انعطاف زیادی سر و کار داریم. به هنگام تماشای یک فیلم، مخاطب معمولا سوالاتی در رابطه با شخصیت داشته که توسط فیلمنامه پاسخ داده میشوند. در یک بازی ویدیویی بازیباز وظیفه دارد که خود به این سوالات پاسخ دهد. فقط کریتوس، گرالت و آرتور هم نیستند که کارآمد بودن این شخصیت در بازیها را به نمایش میگذارند. بازیهای سینماتیک موفق و تحسین شده معمولا به چنین آرکتایپی رو میآورند. هر دو شخصیت تروی بیکر در Bioshock Infinite و The Last of Us چنین پسزمینهای دارند.
این آرکتایپ خصوصا در انتقال از سینما به بازیهای ویدیویی موفق است. با این حال سوالاتی هم در این زمینه پیش میآید. استودیوهایی مثل ناتی داگ (Naughty Dog)، راکستار گیمز (Rockstar Games) و سانتا مونیکا (Santa Monica) از این آرکتایپ آن قدر خوب در بازیهای خود استفاده کردهاند که مشخص نیست در آینده چگونه میتوان در این زمینه نوآوری داشت. اگر استودیویی بتواند پروتاگونیستی چنین منعطف اما با آرکتایپی متفاوت بسازد، قطعا سر و صدای زیادی به پا خواهد کرد.
طبعا آرتور، کریتوس و گرالت تفاوتهایی هم دارند. هر کدام از بازیها هم درجهی متفاوتی از کنترل و انعطاف را در اختیار ما قرار میدهند. بعید است که آنها آخرین شخصیت بازیهای ویدیویی باشند که از این آرکتایپ استفاده میکنند. سوال این است که آیا این آرکتایپ در آینده به چنین موفقیت عظیمی میرسد یا خیر؟
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- ظاهراً تریلر معرفی Intergalactic: The Heretic Prophet به تاریخ عرضه آن اشاره دارد
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
نظرات
(قیمه ها رو میریزی تو ماستا) به روایت پستD:
یکی بیاد توضیح بده این رددو چجوری ساختن این شکلیه مگه میشه یه بازی از هر نظر کامل باشه اصلا یه کلاس خاصی داره لامصب این بازی
این سوال در ذهن منم ایجاد شده و خیلی بهش فکر کردم و تنها جوابی که تونستم به خودم بدم این بود که راکستاره دیگه😁
کامل؟بازی رو جزئیاتش به شدت کار شده ولی ولی به شدت برای من خسته کننده بود مخصوصا گیم پلیش.بنظرم ده سال دیگه که تب و تاب گرافیک هیولاش پرید ملت مثل سن اندریاس هنوز بازی و یادش نکنن.
Geralt>Arthur<Kratos
kratos=arthur=geralt
احترام به بزرگان#
ازاین دست مقالات بیشتر کار کنید
واقعا ممنون بابت مقاله آرش جان موافقم شخصیت پردازی روایت و داستان پردازی در این گیم ها در بهترین حالتشون بودن گرچه هیچ چیز پرفکت نیست در هیچ عرصه ای اما این اثاری که ذکر کردین خیلی به کامل بودن یک اثر نزدیکن …
درواقع حتی تصور خلق شخصیت هایی بالاتر ازین ها دور از ذهنه ….من نمیتونم بهترش رو تصور کنم بازی هایی که حتی دنیای سینمارو هم به چالش میکشن ….و گاها ازونا هم سرترن
– I’m afraid
– There Is Nothing to be Afraid Of , Mr.Morgan. Take Gamble That Love Exists … And Do a LOVING Act
“Arthur’s confession” 😔
جمله به یادموندنی Arthur Morgan 🍻
راستی!
ممنون از مقاله 🍻
ارتور واقعا شخصیت دوست داشتنی بود
یادمه اون اوایل همه میگفتن ای بابا این کیه دیگه فقط جان مارستون ولی راکستار و راجر کلارک کاری کردن که ارتور توی دل همه قرار بگیره
اسپویل:
.
.
.
وقتی دیدم ارتور طلوع خورشید رو به ارومی دید و به چیزی که سعی داشت برسه رسید دلم یکمی اروم گرفت
آره من خودمم اول دیدمش تو تریلر اصلا باهاش ارتباط برقرار نکردم انتظار یک شخصیت خشک رو داشتم.
و همینطور منتظر جک مارستون
ولی آرتور به راحتی تونست خودشو در قلب ما جا بده، به قول شما با شخصیت پردازی راکستار و صدای راجر کلارک
.
.
.
دقیقا همینطوره
هم خیالت راحت میشه و هم ناراحت
من تا یک هفته افسرده بودم (تازه از قبل این جریان رو میدونستم!)
آرتور واقعا بهای بزرگی رو برای به دست آوردن رستگاری داد.
.
.
.
موفق باشی 🍻
👍🍻
تحلیل خیلی جالبی بود، خسته نباشید آقای بوالحسنی
یه چیزی که خیلی این سه شخصیتو برام جذاب میکنه، همینه که افراد خوبی نبودن اما دارن سعی میکنن که «تغییر» کنن و افراد بهتری بشن، هر سه این شخصیتا به خوبی نشون میدن حتی اگه کار هایی کرده باشین که هیچ وقت خودتونو به خاطرش نبخشید، هنوزم جا واسه این که جبرانش کنید هست و تغییر غیر ممکن نیست
گاد و ردد همه چی شون خداست
ولی با ویچر اصلا نتونستم ارتباط برقرار کنم
چونکه شما خوشتون نمیاد؟😁
دقیقا 👌
چرا آنقدر دیس لایک زیاد شده سر .سازهای الکی هم کلی دیس لایکه
چونکه شما دوست ندارید دلیلی نیست که شاهکار نیست دوست گرامی.
نه من نگفتم ویچر بده گفتم باهاش ارتباط برقرار نکردم وگرنه اونم خداست بازی سال شده یک دروه ای هم پر افتخار ترین بازی سال بود
احترام به بزرگان#
دقیقا 👌
هر سه این عنوان و شخصیت هاشون در دل من جایگاه ویژه ای دارن
هرسه دوست داشتنی هستن و واقعا شخصیت پردازی ویژه ای داشتن. در حدی که احساس میکنم در نبودشون دیگه کسی نتونه جاشون رو پر کنه
کریتوس به نظر من با ابهت ترین شخصیت ویدیو گیمه
گرالت و ارتور هم همینطور و این دو پرستیژ و ابهت زیادی داشتن و در دل خیلی از گیمر ها جا گرفتن
کریتوس❤❤
ارتور❤
گرالت❤
با مقاله خیلی حال کردم
بابت مقاله ممنون اقای بوالحسنی🌹🙏
درود بر شما محسن جان حرفتون بسیار جالب بود👍 هر فردی برای خودش یک شخصیت کاملترینه و ممکنه از آن حتا خیلی چیزها را باد بگیرد… به نظرم این به نیازهای احساسی انسان بر میگرده🌺😊✌️.
اگر سوال این باشد که: چرا این شخصیت ها در دنیای گیم محبوب شدند؟ به دو دلیل است دلیلی منطقی و دلیلی دیگر غیر منطقی…
از منطقی: باید خدمتتون عرض کنم که جامعه ی گیمرها با این شخصیتها زندگی کردند و دنیای گیم چند برابر دنیای سینما این تقارب احساسی را به مخاطب القا میکند… یعنی دنیای گیم خیلی جالب زندگی شخصیتها ی جهان خود را برای مخاطبان خودش شرح میدهد و وقتی که شخصیت در دستهای ما باشد دیگر بیشتر میتوان شخصیت را درک کرد چونکه واقعا گیمر با شخصیت محبوب خودش زندگی را شروع میکند و اما دنیای سینما شاید بتوان شخصیت های خودش را خیلی خوب به مخاطبانش شرح دهد اما ان بطور گذشته و رفته است و غیر قابل کنترول میباشد.
دلیل غیر منطقی: هم از فن بویی گرفته تا جایزه و پر طرفدار بودن وغیره. . . است.
و در کل: این به نیازهای احساسی انسان بر میگردد یعنی هر فردی برای خودش یک شخصیت کاملترین است و حتا ممکن است که مخاطب از آن خیلی چیزها را یاد بگیرد…
امیدوارم فنهای گرامی سینما ناراحت نباشید از نظر من راجب سینما خود جهان گیم یک بخشی از سینماست و کلی مدیون این هنر بزرگ هست👍💎🌺💞
بهترین بازی نسل هشتم: ویچر ۳. بهترین بازی تاریخ صنعت گیم: گاد و متال گیر سالید. (نظر شخصی)
قبل از هر بزارین اشاره کنم که هر سه این شخصیتها از یه یه آرکتایپ میان برای همین عادیه که شبیه هم باشن، و البته این آرکتایپ کم استفاده نشده ولی بحث اینه در مورد این سه شخصیت در نهایت کمال پیاده سازی شده
این ۳ شخصیت یکی بهترینها در دنیای گیم هستن هر سه شخصیت پردازی فوق العاده ای داشتن به نظرم مقایسه شون با شخصیت های فیلم اشتباهه چون با شخصیت های گیم راحت تر میشه ارتباط گرفت چون ما بخشی از آنها هستیم ولی واسه فیلم ما فقط روایت آنها رو میبینیم و بازی رو با بند بند وجود حس میکنیم، در کل آرتور مورگان بهترین شخصیت پردازی رو در دنیای گیم داره به نظر من
(جای جوئل و نیتن خالی واقعا)
درود بر شما: خیلی مشخصه داستان داستانه بازیهای موفق هست بله درسته DMC یک عنوان نسبتا موفقیه ولی نه به این موفقیت این ۳عنوان…
حالا وقتیکه میگم DMC نیاز به ارتقاهایی داره مثلا مثل نقشه ی بازی باید مثل سابق برگرده و کمی بیشتر توسعش بدن تا یجورایی بزرگتر بشه و این حق DMC هست چونکه نسخه ی یکش وقتی که عرضه شد نقشش نسبت به بازیی های دیگر خیلی بزرگ و بزرگتر بود و فلان… بعد یک سریا که فن این بازی نیستن تازه نفس میان مخالفت خودشون را برای ما اعلام کرده و هزار دلیل بی منطق کپی از اون و ان میآرن که حرف شما درست نیست هیچ کس منتقدی اینارو نمیگه.
به نظرم فن یک عنوان حالا هر عنوانی که باشه همیشه حرفش در مورد بازی مورد علاقش درسترین است به شرط این که حرفش معقول باشه.
خیلی عجیبه! معلوم نیست گرایش و انگیزه های بعضیا چیه یا فن بوی هستن و نمیخان عناوین دیگر موفق بشن در حد عنوان مورد علاقشون و بخاطر عنوان مورد علاقشون و یا بازی میکنن ساده لذت میبرن تازه نفس هستند و به فکر انتظارات فن اصلی بازی نیستن و جالب اینجاست که قانع نمیشن که هیچ ول کن قضیه هم نیستن.
خودم به شخصه فکرم به خیلی جاها میرسه در مورد این افراد.
خلاصه با شماهم در این بابت کاملا موافقم.
با سلام،منظور من از گفتن اینکه شخصیت ورجیل ممکن در این لیست جا داشته باشه فقط بر اساس بحث روایت و داستان بود،به نظر من وقتی بحث مقایسه شخصیت و داستان اونها در مدیوم گیم میشه،تا حد زیادی به معقوله گیم پلی و مباحث دیگر کمتر باید نگاه کرد و فقط داستان اون شخصیتها رو باید مقایسه کرد و من اصلا قصد مقایسه دستاوردها عنوان DMC با این ۳ عنوان نداشتم..البته گرچه به عنوان یه فن از سری DMC میتونم بگم که اکتشاف و لوکیشن ها چندان در اخرین عنوان فوق العاده نبوده وشاید جای کار داشته(مثل نسخه اول و سوم که تعاملی تر بوده) اما همچنان به سری DMC و این فن این سری هستم افتخار میکنم و بنظرم چیزی در دستاورد از عناوین نام دار و بزرگ چندان کم نداره چون بنظر خود من این عنوان حداقل از نظر خود گیم پلی بهترین هک اند اسلش بین تمامی عناوین بوده،من امیدوارم به جایی برسه که بهترین روایت نسل، و بهترین موسیقی و حتی گرافیک نسل رو هم بدست بیاره ولی همینکه درجایگاه گیم پلی انقدر بالا هست ارزش این سری بین هم سبک هاش برای من نشون میده
و همچنین سلام و درود بر شما. بله حرف شمارو فهمیدم و کاملا عالی بود… و باز هم درست بود حرفتون در مورد اخرین نسخه ی این سری محبوب👍😊.
راجب موفقیتهای جدید برای DMC دیگه باید گفت به امید خدا
یعنی هر بار رد دد رو بازی کنی متوجه جزیات جدید میشی چقد بزرگه این بازی ❤🤦♂️