در قسمتهای اول و دوم این سری مقالات به بررسی داستان بازی اول دارک سولز و داستان بازی دوم این سری پرداخته و روند کلی داستان آنها را برای شما بیان کردم. در این بخش نوبت به داستان سومین قسمت این سری یعنی Dark Souls 3 میرسد که آن را برای شما عزیزان شرح خواهم داد. دقت داشته باشید که هدف این مقاله بیان روند کلی داستان بازی دارک سولز ۳ است و در این مطلب به ریز شدن روی جزئیات داستانی تکتک شخصیتهای این بازی نمیپردازیم، زیرا هر کدام داستان و پیشینهای کامل دارند که در این سری مقالات “داستانهای Dark Souls” و بعد از بیان داستان کلی سهگانه، به صورت جدا جدا به داستان زیبای تمامی آنها خواهیم پرداخت تا در نهایت یک مرجع Lore کامل برای سری دارک سولز در گیمفا و به زبان فارسی برای شما عزیزان ایجاد شود تا در کنار راهنماهای اختصاصی قدم به قدم عناوین دارک سولز که گیمفا تقدیم شما کرده است و نظیرش در جای دیگری وجود ندارد، از نظر داستانی نیز علاقهمندان این سری یک مرجع کامل فارسی برای دنبال کردن داستانهای بینظیر این فرنچایز داشته باشند. گیمفا همیشه کنار شما عزیزان است و به علایقتان توجه میکند.
- داستان بازی اصلی دارک سولز ۳
سرانجام رسیدیم به پایان جهان. از انتهای بازی دوم کلی زمان گذشته است و شاهد چرخهی دیگری از Rekindle کردن شعلهی اولیه هستیم؛ چرخهای که احتمالاً یکی از آخرینهاست. شعلهی نخستین، بار دیگر رو به خاموشی است و لرد سیندری که مسئول Rekindle کردن آن است، یعنی Lothric، از انجام مسئولیتش خودداری کرده و به نوعی به رگ و ریشه و وظیفهی خانوادگی و تاریخیاش برای روشن نگه داشتن شعله خیانت میکند؛ زیرا نظر و دیدگاهش در خلاف عصر آتش و روشنایی است. به همین دلیل هم هست که ۴ لرد سیندر قبلی به زندگی بازگردانده میشوند تا از قدرت آنها برای Rekindle کردن شعله استفاده شود. اما جالب است که از این ۴ لرد سیندر که بیدار میشوند، فقط یکی از آنها یعنی Ludleth سرنوشت دوبارهاش را میپذیرد و روی صندلیاش در فایرلینک شراین حاضر میشود. اما ۳ لرد دیگر که شامل Yhorm the Giant ،the Abyss Watchers و Aldrich Devourer of Gods هستند، انگار نمیخواهند یک بار دیگر شعلهی اولیه را Rekindle کنند و برای آن فدا شوند.
این پنج لرد سیندر از بازههای زمانی مختلفی در دنیای Dark Souls آمدهاند. ما هرگز این شخصیتها را در این سری و در زمان اوج قدرتشان ندیدهایم، اما بر اساس روابط آنها با سایر باسها و اطلاعات مختلفی که در داستان و Lore بازی به دست میآوریم، میدانیم که آنها قبل از اینکه روح خود را برای شعلهی نخستین فدا کنند، دارای قدرت زیادی در دنیای دارک سولز بودهاند. برخی میگویند دلیل این که لردهای سیندر (۳ لرد شامل Yhorm the Giant ،the Abyss Watchers و Aldrich Devourer of Gods) بعد از زنده شدن دوباره، از Rekindle کردن شعله خودداری میکنند و حاضر نیستند دوباره برای آن فدا شوند، ترس از مرگ دوباره و تجربهی تلخی است که بعد از Rekindle کردن شعله برای بار اول و فدا کردن روحشان داشتهاند و حالا دیگر حاضر نیستند وقتی فرصت زندگی دوباره به دست آوردهاند، مجددا پای در مسیر این تجربهی تلخ بگذارند. البته این یک فرضیه است و دلیل قطعی این که چرا لردهای سیندر که یک بار شعله را Rekindle کردهاند، برای بار دوم از انجام این کار خودداری میکنند، برای کسی به وضوح مشخص نیست، اما فرضیهای که خدمتتان عرض کردم، بسیار محتمل و قابل قبول به نظر میرسد.
- The Ashen One
با محو شدن تدریجی شعله، زنگها به صدا درآمده و Unkindled را بیدار میکنند. Unkindledها با Undeadها که عموماً به دنبال انسانیت و تاریکی هستند، متفاوتند. در عوض، Unkindledها به دنبال شعله هستند و به جمعآوری Emberها میپردازند. البته این احتمال هم وجود دارد که شخصیت شما یا به طور کلی Unkindledها قبلا کسانی بودهاند که نتوانستهاند شعله را کنترل و آن را Rekindle کنند. این به نوعی توضیح میدهد که چرا اکنون Humanity با Ember در Dark Souls 3 جایگزین شده است.
Ashen One یکی از Unkindledهاست که برای برآورده کردن یک پیشگویی بیدار شده است و از این نظر بر دیگر همنوعانش ارجحیت دارد و خاص است. آنها باید به اندازهی کافی روح جمع کنند تا بتوانند آنقدر قدرتمند شوند که هر پنج لرد سیندر را از کوچه و خیابان جمع کنند و بنشانند سرجایشان؛ یا خودشان و یا روحشان را! از شوخی گذشته Ashen One باید ۵ لرد سیندر یا روح آنها را به فایرلینک شراین ببرد تا وظیفهشان در قبال شعلهی نخستین را مجددا انجام دهند.
- جمع کردن لردهای سیندر
Ludleth بیچاره که خودش پسر خوبی است و روی صندلیاش نشسته و تازه کمکتان هم میکند، ولی ۴ لرد سیندر دیگر زبان خوش حالیشان نمیشود و باید با آنها نبرد کرده و روح قدرتمندشان را بگیرید. هر یک از این لردها پیشینهی داستانی بسیار قوی و عمیقی دارند که در این مقاله مجال گفتنش نیست، زیرا برای هر کدام یک مقالهی جداگانه و کامل برایتان مینویسم تا به طور کافی با داستان و سرگذشتشان آشنا شوید. داستانهایی که میدانید در دنیای دارک سولز غالبا عاقبت خوشی ندارند.
این در واقع کلیت داستان بازی دارک سولز ۳ است و هدف شما در تمام طول بازی از ابتدا تا انتها، در گروی جمع کردن ۵ لرد سیندر است تا در نهایت و بعد از باسفایت پایانی، سرنوشت شعلهی نخستین و جهان را با تصمیمتان مشخص کنید. همانطور که قبلا هم گفتهام، لرد سیندر بودن دلیلی بر خوب و مثبت بودن نیست و مثلا شخصیت Aldrich Devourer of Gods یکی از بدترین، پلیدترین و سیاهترین شخصیتهای سری دارک سولز است که لرد سیندر هم هست. در واقع لرد سیندر بودن به قدرتمند بودن روح و توان کنترل آتش برمیگردد، نه خوب و بد بودن آن شخص.
به هر شکل Ashen One بعد از به دست آوردن روح ۵ لرد سیندر، از آنها استفاده میکند تا به Kiln of the First Flame برسد؛ شعلهی نخستین در اینجا توسط Soul of Cinder محافظت میشود که در واقع ترکیبی از تمامی لردهای سیندری است که قبلا شعله را Rekindle کردهاند؛ یعنی شامل Chosen Undead و The Bearer of the Curse از دو بازی اول و دوم دارک سولز نیز میشود.
- چه سرنوشتی برای دنیا در نظر دارید؟ آتش، تاریکی یا عصری جدید؟
وقتی که Soul of Cinder را شکست دادید، ۴ گزینه روبهرویتان قرار دارد تا پایان را رقم بزنید.
در پایان اول خودتان را برای Rekindle کردن شعله قربانی کرده و عصر آتش را ادامه میدهید؛ البته شعله به روشنی و گستردگی بازی نخست دارک سولز نیست.
پایان دوم که در آن به عصر آتش پایان میدهید، دو حالت دارد. برای هر دو حالت باید از علامت احضار موجود در کنار بونفایر Kiln of the First Flame استفاده کنید و آتش را به Fire Keeper واگذار کنید تا جذب نماید. در یک حالت که خب کاری نمیکنید و Fire Keeper آتش را میگیرد. در حالت دوم به او حمله میکنید و آتش را برای خودتان میگیرید. در هر حال عصر آتش به پایان میرسد.
در پایان سوم یا Usurpation of Fire که بیشترین پیچیدگیها را برای آمادهسازی دارد و باید یک سری کارها را در بازی انجام دهید تا به آن دست یابید، شما آتش را جذب و به نوعی مصرف میکنید و تبدیل به لرد تاریکی جدید یا New Dark Lord میشوید و پیروانتان هم کنارتان هستند. در این حالت به نوعی میشود گفت که Ashen One یک عصر جدید یا بهتر است بگویم نوع جدیدی از چرخه و عصر را در دنیا ایجاد میکند.
در اینجا برای این که بدانید هر یک از پایانهای بازی چهطور داستان را به نتیجه میرسانند و چگونه باید به آنها دست پیدا کنید، روند هر ۴ پایان دارک سولز ۳ را برایتان مینویسم تا بعد برویم سراغ داستان دو DLC فوقالعادهی این بازی.
پایان اول: To Link the Fire
- باس Soul of Cinder boss را در Kiln of the First Flame شکست دهید.
- از بونفایر موجود در Kiln of the First Flame استفاده کنید.
پایان دوم: The End of Fire
- آیتم کلیدی Eyes of a Fire keeper را از Untended Graves به دست بیاورید.
- Eyes of a Fire keeper را به Fire Keeper در فایرلینک شراین بدهید.
- باس Soul of Cinder boss را در Kiln of the First Flame شکست دهید.
- از علامت احضار موجود در کنار بونفایر Kiln of the First Flame استفاده کنید.
نوع دیگر از پایان دوم:
- آیتم کلیدی Eyes of a Fire keeper را از Untended Graves به دست بیاورید.
- Eyes of a Fire keeper را به Fire Keeper در فایرلینک شراین بدهید.
- باس Soul of Cinder boss را در Kiln of the First Flame شکست دهید.
- از علامت احضار موجود در کنار بونفایر Kiln of the First Flame استفاده کنید.
- وقتی که صحنه رو به تاریکی رفت، دکمهی حمله را فشار دهید!
پایان سوم: Usurpation of Fire
- هرگز نگذارید Fire keeper حالت Dark Sigil را درمان کند، حتی یک بار.
- خط داستانی Yoel of Londor را فعال کنید تا به فایرلینک شراین بیاید.
- به لول ۲۰ در Hollowing برسید (چندین بار بمیرید) تا Yoel of Londor بتواند ۵ بار گزینهی draw out the player’s true strength را برای شما انجام دهد (باید حتما قبل از کشتن باس Aldrich باشد).
- بعد از مرگ Yoel of Londor به طور مداوم با Yuria of Londor صحبت کنید.
- بار اول Anri of Astora را در Road of Sacrifices ملاقات کنید و تا آخر با او حرف بزنید.
- بار دوم Anri of Astora را در فایرلینک شراین بعد از کشتن Deacons of the deep ملاقات کنید و تا آخر با او حرف بزنید.
- دو بار Anri of Astora را در Catacombs of Carthus ملاقات کنید و تا آخر با او حرف بزنید، بلافاصله هم Horace را در Smouldering Lake بکشید.
- Anri of Astora را در Church of Yorshka bonfire در منطقهی Irithyll of the Boreal Valley ملاقات کنید و تا آخر با او حرف بزنید و assassin موجود در گوشهی این اتاق که به شکل مجسمه است را نکشید.
- به Darkmoon Tomb در منطقهی Anor Londo بروید و با یک pilgrim حرف بزنید تا با Anri of Astora ازدواج کرده و dark sigilهای آنها را قبول کنید.
- باس Soul of Cinder boss را در Kiln of the First Flame شکست دهید.
- گزینهی usurp the flame را انجام دهید.
حالا وقت داستان دو DLC فوقالعادهی دارک سولز ۳ است. این دو بستهی الحاقی، داستان بازی را خیلی گسترش میدهند و در نهایت DLC دوم یعنی The Ringed City، داستان این سری را میبندد و به نتیجه میرساند.
داستان بستهی الحاقی Ashes of Ariandel
- The Painted World of Ariandel
در طول تجربهی نسخهی سوم و با اضافه شدن دیالسیهای این بازی، شما با شخصیتی به نام Slave Knight Gael دیدار میکنید. او شخصی است که از زمان Gwyn تا امروز زندگی کرده و یک نقاشی جادویی دارد که وقتی آن را لمس کنید، Ashen One به World of Ariandel میرود. Gael از شما میخواهد که آتش را به این جهان ببرید، زیرا در حال پوسیدن و از بین رفتن است.
World of Ariandel به نوعی یک خانهی نهایی برای کسانی است که هیچ دلیل دیگری برای زندگی کردن ندارند و بسیاری از موجودات Forlorn در این دنیا خانه گزیدهاند. این دنیا هم مثل دنیای بیرونی در دارک سولز، قربانی چرخهها شده است. در نهایت، این دنیای نقاشی شده در معرض پوسیدن قرار میگیرد و تنها با آتش است که میتوان آن را پاکسازی کرد. در این روند، نقاشهای مسئول خلق این دنیاها در زمانهای مختلف، دنیایی جدید خلق میکنند (نقاشی میکنند) تا ساکنین این دنیا با از بین رفتنش، به آن پناه ببرند. در زمانی که شما در آن حضور دارید، نقاش مسئول این کار، یک دختر جوان بدون نام است که از Gael با عنوان Uncle Gael یاد میکند که قرار است برای او رنگدانهای جدید بیاورد تا او دنیای جدیدی را نقاشی کند.
در دنیای آریاندل، شما شخصیتی به نام Friede را ملاقات میکنید که او هم یک Unkindled است که در این دنیا خانه گزیده است (داستان او و پدرش را به طور کامل برایتان در یک قسمت شرح خواهم داد، چون خیلی جذاب است). با این که او بایستی به دنبال آتش و افروختن آن میرفته، او و پدرش از این مسئولیت اجتناب کرده و آتش را به دنیای آریاندل نیاوردهاند و این دنیا رو به پوسیدن رفته است. به همین دلیل Ashen One با او درگیر شده و در نبردی سخت، او و پدرش را از بین میبرد که در نتیجهی این نبرد، آتش شروع به سوزاندن دنیای آریاندل میکند.
داستان بستهی الحاقی The Ringed City
- The Ringed City
در حالی که Ashen One دنیای آریاندل را به آتش میکشد، Gael به دنیاهای بیرونی رفته و شروع به جمع کردن تکههای مختلف روح تاریک میکند و آنها را با خونش پیوند میزند. او این تکهها را با کشتن پیگمیها (که نوادگان Furtive Pygmy هستند که روح تاریک اصلی را پیدا کرد) در شهر The Ringed City در انتهای دنیا به دست میآورد. هدف او این است که روح تاریک را تبدیل به رنگدانهای کند و به دختر جوان نقاش بدهد تا در حالی که آریاندل در آتش میسوزد، دنیایی جدید و جاودانه نقاشی کند.
چرا جاودانه؟ Gael اعتقاد دارد که این دنیای جدید قابل نابودی نخواهد بود، زیرا با روح تاریک جاودانه به عنوان رنگدانه خلق خواهد شد. در حقیقت این فکر و اعتقاد Gael، درست نیز هست و وی به دنبال انجام کاری صحیح در حق این دنیای سیاه است. این هدف که در ابتدا شرافتمندانه بود، Gael را به آخر دنیا و زمان در شهر The Ringed City کشید، ولی خون تغییریافتهاش، نهایتا وی را دیوانه کرد. او تبدیل به موجودی شد که دیگر منطق و تفکر نداشت و یادش رفته بود که میخواهد رنگدانه را به نقاش بدهد؛ او دیگر فقط به صورت دیوانهواری خون و روح تاریک را میخواست.
Ashen One هم به The Ringed City که آخرین شهر انسانهاست میآید و در اینجا به طور جادویی به انتهای زمان منتقل میشود. وی در آنجا Gael را ملاقات میکند. Slave Knight Gael که تشنهی خون و روح تاریک است به شما حمله میکند، ولی در نهایت شکست میخورد و شما خون روح تاریک (Blood of the Dark Soul) را به دست میآورید. شما این خون را به نقاش میدهید تا یک دنیای جاودانه با آن نقاشی کند که Painted World of Ash نام دارد. در اینجاست که دیگر داستان سهگانهی دارک سولز به پایان میرسد، ولی یک نکته قابل ذکر است.
حالا که داستان ۳ بازی دارک سولز را برایتان گفتم، آیا یک الگوی خاص نمیبینید؟ انگار که تمام این پایانها و هر کاری که در بازیهای اول تا سوم انجام دادهایم، تصمیمات نهاییای که گرفته و پایانهایی که رقم زدهایم، همگی در گذر زمان بیمعنی هستند و تفاوت خاصی ندارند؛ پادشاهیها و امپراطوریها مدام صعود و سقوط کرده و چرخهها مدام ادامه پیدا میکنند، دنیاها نابود و ساخته میشوند و عصرهای مختلف میآیند و میروند. تنها دنیای Painted World of Ash است که بدون توجه به اتفاقات دنیاهای بیرونی، جاودانه میماند …
سرانجام داستان سهگانهی دارک سولز به پایان رسید؛ از قسمت بعدی شروع میکنم به بیان داستانهای جذاب شخصیتهای مهم این سری از بازی اول تا سوم.
لطفا در بخش نظرات بگویید دوست دارید داستان کدام شخصیتها را در ارجحیت بگذارم و زودتر بنویسم. ترجیحا اگر از بازی اول انتخاب کنید بهتر است، زیرا در طول داستان ۳ بازی، به ترتیب با داستان شخصیتها پیش خواهیم آمد.
نظرات
سلام اقا سعید تمام این داستانها از توی متون داخل بازی استخراج میشه یا منابعی غیر از خود بازی اینا رو بازگو میکنه ؟؟
سلام
فرقی نمیکنه، دانش نزد همه ست!
همشون ولی از بازی استخراج میشن، منتها بازی خیلی سرراست داستان نمیگه که آدم دو سوته همه چی رو بفهمه!
بیشترش توی توضیحات ایتم ها هست
ممنون
من خیلی دوست دارم از یورم بشنوم
اولین و دومین و سومین باری که بازی رو نصب کردم و انیمشین آغازین بازی رو که نگاه می کردم هر لحظه شو دوست داشتم ولی وقتی صحنه یورم میومد مو به تنم سیخ میشد از هیجان ….کلا یورم و غولا و چیزای غول پیکر برام جذابن و یه حس خیلی آشنایی برام دارن ولی یادم نیست چی……!!!
سلام
میازاکی هم میگوید: تنها اصل ثابت، بیثباتی ست.
تشکر جناب آقابابایی!
خسته نباشید اقای اقابابایی
انالیز عالی بود و از خوندنش لذت بردم :yes:
میخواستم بگم که اگه خواستید انالیز داستان شخصیت هارو برید به نظرم اون دو چاق و لاغر یعنی اسمو و اورنشتین گزینه های خوبی هستن و داستان عجیب و جالبی دارن و همینطور فریدا و اریاندل و البته سالیوان هم فراموش نشه.
در این سری کلی شخصیت هست که داستان های جذابی دارن برای خودشون پس منتظر انالیز های بعدی شما هستیم :rose:
خسته نباشید
ممنون از زحماتتون
مرسی از این مقاله. مبارزه با gael برای من از همه ی باس های بازی سخت تر بود نمیتونستم خودمو با تایمینگ حمله هاش مچ کنم مخصوصا تو فاز دوم باس فایت. اگه میشه یبار داستان Gael و Yhorm رو کامل تو ی مقاله بیان کن
آقا یک چیزی درباره منم بگید.
لامصب من بودم همه لرد هارو برگرداندم به تخت 😀 😀 😀
سلام
راست میگید ها! اصلا حواسمون نیست!
درود و خسته نباشید خیلی زیبا بود
افا شما این داستان هارو رو از کجا پیدا می کنید؟؟ من از اول تا آخر دارک سولز رو رفتم برخی از اینا رو هنوز نیافتم…
ولی ممنون بابت مقاله و این که بیشتر مقالات سولز درست می کنین… واقعا لذت می بریم..
دوستانی که عاشق سولز هستن حتما این ویدئو دوساعته فارسی از تحلیل الدن رینگ رو نگاه کنند.. مطمئنا لذت خواهند برد
:
دارک سولز ۳ هم واقعا یه بازی همچی تموم هست که استاد میازاکی رو تمام قسمت هاش خیلی کار کرده و بازی هیچ نقص مهمی نداره. داستان رو هم که سعید آقابابایی برامون کار کرد :rose: تا بیشتر به عمق این شاهکار پی ببریم.
البته یسری نوستالژی ها و ارتباط هایی در قالب داستان های محیطی، این بازی رو به دارک سولز ۱ وصل میکنه که قبلا تو همین سایت راجع بهش مقاله نوشته شده.
به نظرم داستان Knight Artorias و Sif، از بقیهی شخصیتهای سری زیباتره و در اولویته. با تشکر از نویسندهی مطلب.
ممنون بابت مقاله خیلی زیبا بود لطفاً برای مقاله بعدی داستان ارتوریاس رو در اولویت قرار بدید
دارک سولز ۳ اولین بازی بودکه به صورت اتفاقی بازی کردم که من را با سری سولز بورن آشنا کرد و حس و حال یک بازی شمشیر زنی سخت و طاقت فرسا اما خفن رو به نمایش میزاره امیدوارم دنباله معنوی خوبی برایش ساخته شود
حاجی دسخوش خیلی خوب بود
سلام خسته نباشین خدا قوت.. فوق العاده بود
به جرات میگم dark souls 3 یکی از بهترین بازی های تاریخ
من دارک سولز ۲ رو همون زمانی ک اومده بود ۳ بار پشت سر هم تموم کردم و دارک سولز ۳ رو هم ۲ بار کامل با حوصله تموم کردم ک هر ۲ عالی بودن ولی دارک سولز ۱ رو تازه یک هفته پیش بلاخره تونستم برای اولین بار برم سراغش و واقعا عاشقش شدم :yes: اصلا دارک سولز ۱ برای من ی چیز دیگه شد نسبت ب ۲و۳-تا الان ۲ بار کامل تموم کردم و الانم دارم برای بار سوم بازیش میکنم و مطمئنا تا مدت ها سر وقتش هستم-از نظر من دارک سولز ۱ ریمستر از نظر گیم پلی و ریتم خیلی بهتر از ۲ و ۳ هست.Demon’s Souls ریمیک هم گیم پلی شو دیدم لعنتی عجب چیزی شده :yes: با این وضعیت قیمت کنسول ها ک مشخص نیست پایین بیاد ولی حداقل ایکاش میشد برای pc هم منتشرش میکردن.
خیلی خوب بود دمتون گرم.واقعا دارک سوز ۳ معرکس. بازم اگه دوستان میخوان مفصل تر داستانو بدونن بهشون پیشنهاد میکنم یه سر به کانال omid lennonبزنن تو youtubeاونجا کامل واکرو داره