برخی از فرنچایزها هستند که حتی فقط نامشان، وزن بسیار بالایی دارد و آنقدر بزرگ و محبوبند که میتوان آنها را یکی از ستونهای استوار بنای بازیهای ویدیویی در طول تاریخ قلمداد کرد که نقش مهمی را در شناساندن این موضوع که بازیهای ویدیویی هنر هشتم هستند به عموم جامعهی هنر و سرگرمی ایفا کردهاند. عناوینی که آنقدر طرفداران و عاشقان سینهچاک دارند که حتی کوچکترین خبر و ریزترین جزئیات مربوط به آنها شدیدا توسط مخاطبین دنبال شده و تاثیر زیادی را روی جامعهی گیمینگ میگذارند.
اگر بخواهم براساس این دو سه خط توضیحاتی که برایتان نوشتم، چند فرنچایز را به عنوان مثال و مقیاس بارز این توضیحات انتخاب کنم، بدون هیچ شکی یکی از اولین آنها سری Metal Gear است که بیش از سه دهه با شاهکارهای جاودانهاش، روز به روز در دل بازیبازان بیشتر و بیشتر جا باز کرده و محبوب شده است.
اما در حال حاضر این سری در روزهای اوجش به سر نمیبرد که متاسفانه این موضوع به نوعی در مورد تمامی فرنچایزهای بینظیر کونامی صدق میکند. بسیاری از طرفداران، شدیدا نگران آیندهی Metal Gear هستند و نظرات مختلفی در مورد این که کونامی باید چه سیاستی را در قبال این سری پیش بگیرد، بین طرفداران وجود دارد، اما اکثرا معتقدند که بدون کوجیما، Metal Gear هم باید تعطیل باشد. امروز و در این مقاله قصد داریم تا نگاهی کوتاه داشته باشیم به مسیری که فرنچایز Metal Gear تا امروز طی کرده و به گمانهزنی در خصوص آیندهای که در انتظار این سری است بپردازیم.
هدف اصلی من از نگارش این مطلب آن است که موضوعش را تبدیل به یک بحث عمومی با شما عزیزان کنیم تا در بخش نظرات، با توضیحات و بیان تحلیل شخصیتان، این مبحث را ادامه دهید. پس لطفا بعد از مطالعهی مقاله، نظرتان را در بخش کامنتها با ما در میان بگذارید.
در حوزهی صنعت و هنر بازیهای ویدئویی، تعداد بسیار زیادی بازیساز با استعداد و بسیار قدرتمند حضور دارند که در سال، دهها بازی فوقالعاده میسازند و عرضه میکنند، ولی مثل هر حوزهی دیگری، تعداد نوابغ و اسطورههایی که مقدار زیادی از وزن صنعت و هنر بازیهای ویدئویی را به دوش میکشند اصلا زیاد نیست. نوابغ و اساتیدی مثل کن لوین، شینجی میکامی، هیدکی کامیا، هیدتاکا میازاکی و برخی از اسطورههای دیگر این صنعت که در مجموع تعدادشان شاید حتی به اندازهی یک هزارم تعداد بازیسازانی که دارند در این صنعت کار میکنند هم نیست. یکی از این اساتید اسطورهای، بدون شک آقای هیدئو کوجیماست که حتی اگر بخواهیم بین این نوابغ باز هم چند تا از برترینها را نام ببریم، نامش قطعا جزو آن چند نفر برگزیده خواهد بود.
این موضوع به خاطر خلق افسانهای به نام متال گیر است که این مرد بزرگ به ما هدیه داد و کل دنیای هنر، از بازیهای ویدئویی گرفته تا فیلم سینمایی و طراحی و داستاننویسی را با کیفیت آن به چالش کشید. فرنچایزی که طی سالها بسیاری از ما گیمرها را عاشق و شیفتهی خود کرده و خاطرات شیرینی را برایمان رقم زده است. از همان آغاز به کار این سری، مشخص بود که متال گیر و به ویژه متال گیر سالید، با تمام بازیهای دیگر فرق دارد، زیرا توسط نابغهای به نام هیدئو کوجیما ساخته شده است که خودش هم مانند شاهکاری که خلق کرد، با دیگر نوابغ بازیسازی فرق دارد و میشود گفت کوجیما “آقای خاص” صنعت گیم است.
کم پیدا میشود کسی که داستانی عظیم مانند داستان Metal Gear را بنویسد، دنیایی مانند دنیای Metal Gear را بیافریند، مراحلی مانند مراحل Metal Gear را خلق کند و به شخصیتهایی با عمق و عظمت شخصیتهای این سری جان بدهد. حالا تصور کنید این کارها که هرکدام به تنهایی برای نابغه خواندن یک هنرمند کافی هستند، همه را تنها یک نفر انجام داده است. بله، به همین خاطر است که میگویم هیدئو کوجیما با دیگر نوابغ این صنعت فرق دارد و “آقای خاص” بازیسازی است.
۳۴ سال از زمانی که آقای کوجیما نخستین بازی سری Metal Gear در سال ۱۹۸۷ را خلق کرد میگذرد (اولین بازی Metal Gear Solid در سال ۱۹۹۸ منتشر شد) و جالب اینجاست که هنوز وقتی به سراغ تجربهی عناوین اولیه مثل Metal Gear Solid میرویم، کاملا مشخص است که المانهای گیمپلی و مخفیکاری آن، هنوز هم بعد از ۲۳ سال کاملا قابل اتکا هستند و میشود در حال حاضر هم بسیار از تجربهی آن لذت برد؛ این نشان میدهد که چهقدر این بازی در هنگام انتشارش از زمان خود جلوتر بوده و چه کیفیت فوقالعادهای داشته است.
جالبتر اینجاست که برخلاف خیلی از فرنچایزها که بعد از عرضهی یکی دو بازی موفق، دیگر کار برای سازندگانشان سخت شده و بازیهای دنباله اصلا نمیتوانند کیفیت بازیهای اولیه را داشته باشند، سری Metal Gear با هر نسخهای که از آن منتشر شد، بهتر و بهتر شد و هر بار که عنوانی از این سری عرضه میشد، نه تنها بازیهای قبل را کاملتر کرده بود، بلکه باز هم چه از سوی منتقدین و چه از سوی طرفداران، یک شاهکار قلمداد میشد.
وقتی که به لیست عناوین منتشر شده در این سری نگاه میکنیم، به وضوح میبینیم که Metal Gear یکی از باثباتترین فرنچایزها در طول تاریخ بازیها از نظر بازخورد و نمرات بوده است. راستش فکر نمیکنم اصلا فرنچایزی وجود داشته باشد که با این تعداد بازی، همهی نسخههایش پشت سر هم از اصلی و فرعی و نسخههای کنسول دستی و … بازخوردهای به این شگفتانگیزی دریافت کرده باشند. شاید مثلا یک فرنچایز باشد که ۲-۳ بازی دارد و همه شاهکار هستند، ولی وقتی از Metal Gear حرف میزنیم، صحبت از بیش از ۲۰ بازی مختلف است که خیلی از آنها شاهکار هستند و میشود گفت این فرنچایز، عنوان سطح پایین ندارد.
در واقع طی این ۳۴ سال و تا امروز بیش از ۲۰ نسخهی مختلف Metal Gear عرضه شده و جالب است که بین عناوین فرعی سری هم بازیهای ضعیف دیده نمیشوند، چه برسد به عناوین اصلی سری (مخصوصا عناوین Metal Gear Solid) که از شاهکارهای کل تاریخ بازیها هستند و هر جا نام برترینها مطرح باشد، نامهایی مثل متال گیر سالید، متال گیر سالید ۲ سانز آو لیبرتی، متال گیر سالید ۳ اسنیک ایتر، متال گیر سالید ۴ گانز او پاتریوتس و متال گیر سالید ۵ فانتوم پین هم به چشم میخورد.
اما به هر حال این روند انتشار بازیهای افسانهای متال گیر هم پایانی داشت و در اواخر ساخت نسخهی پنجم سری Metal Gear Solid (که یک شاهکار باکیفیت بود و کاندید بازی سال ۲۰۱۵ هم شد)، روابط استاد کوجیما و کونامی رو به تیرگی رفت و نهایتا این موضوع، باعث جدایی آقای کوجیما از کونامی شد و حتی مقداری از پایان بازی متال گیر سالید ۵ هم ناقص ماند و بعدا طی یک مرحله عرضه شد. جالب است که این بازی حتی با این که آخرش به نوعی ناقص بود، آنقدر باکیفیت بود که کلی امتیاز ۱۰ گرفت و کاندید گوتی شد.
جدایی آقای کوجیما ضربهای مهلک بر پیکرهی متال گیر و کونامی بود، ولی این شرکت که میخواست نشان بدهد این موضوع اصلا برایش اهمیتی ندارد و هنوز صاحب و مالک این سری است، یک بازی جدید و بسیار بیربط از هر نظر را با نام Metal Gear Survive در سبک بقا معرفی کرد و مشخص شد که قرار است پای موجوداتی زامبیمانند به سری باز شود و این یک ضربهی سنگین به طرفداران این سری بود.
در واقع Metal Gear Survive عنوانی بود که از قبل انتشار و فارغ از هر کیفیتی که قرار بود داشته باشد، تکلیفش مشخص شده و محکوم به نابودی بود، چون بدون حضور آقای کوجیما، نام متال گیر را یدک میکشید، آن هم در زمانی که هنوز داغ جدایی کوجیما از کونامی برای طرفداران بسیار تازه بود و این بازی مثل نمک پاشیدن روی زخمشان بود. اما با وجود کلی طرفدار عصبانی که حسابی از دست کونامی به خاطر معرفی این بازی و جدا شدن آقای کوجیما و لغو شدن سایلنت هیلز شاکی بودند، کونامی در نهایت Metal Gear Survive را منتشر کرد.
البته یک حسی به من میگوید شاید کونامی میخواست به کوجیما ضدحال بزند و نشان دهد که هر کار دلش بخواهد میتواند با شاهکاری که کوجیما خلق کرده انجام دهد. راستش فکر میکنم حتی خود کونامی هم از شکست این بازی مطمئن بود، ولی از انتشارش هدف دیگری داشت.
زمان گذشت و نهایتا Metal Gear Survive منتشر شد و همانطور که فکر میکردیم کسی به کیفیت بازی کاری نداشت و فقط آن را میکوبیدند که خب قابل هضم بود. اگر منصف باشیم Metal Gear Survive بازی خوبی در سبک بقا و دفاع از قلعه بود، ولی به هیچ عنوان کونامی این اجازه را نداشت که نام این بازی را متال گیر قرار دهد، آن هم صرفا چون در ساخت بازی از همان انجین، مدلهای شخصیتها و طراحی دنیایی که در متال گیر سالید ۵ دیده بودیم، استفاده شده بود.
این یک توهین بزرگ، بیشتر از همه به خود کونامی بود که ارزش یکی از بزرگترین فرنچایزهای تاریخ بازیها را که در اختیار دارد، تا این حد پایین آورد، آن هم به دلیل لجاجت با کوجیما و برای این که نشان دهد میتواند هر کاری که میخواهد با این سری انجام بدهد.
در حقیقت باید اینطور بگویم که کونامی با این کار، هم به سری Metal Gear توهین کرد و هم Metal Gear Survive را کاملا سوزاند و کاری کرد که قبل از عرضه میدانستیم این بازی با هر کیفیتی که داشته باشد محکوم به شکست است، چون نامش Metal Gear است و کوجیمایی وجود ندارد. این را اصلا نباید با بازی متال گیر رایزینگ پلاتینیوم گیمز مقایسه کنیم، زیرا آن یک بازی کاملا جدا بود و کوجیما هم رویش نظارت داشت و ساختنش هم به یک استودیوی نابغه و فوقالعاده کاربلد سپرده شده بود، نه این که خود کونامی بدون کوجیما و بدون هیچ داستان و شخصیت مهم و پیشینهپردازی خاصی، پای موجوداتی زامبیمانند را به این سری باز کند.
ساختن یک بازی متال گیر کامل با همان کیفیتی که همیشه از عناوین این سری دیدهایم، بدون حضور کوجیما در راس تیم سازندگان، کاری است که نه تنها کونامی، بلکه شاید هیچ شرکت دیگری هم در دنیا نتواند انجام دهد، زیرا این فرنچایز، محصول ذهن کوجیماست و فقط خودش میتواند تمام موارد لازم برای شاهکار شدن یک بازی از این سری را رعایت کند.
در واقع اصلا کیفیت و نام تیم سازنده مطرح نیست. حتی اگر کونامی، متال گیر را به راک استار یا ناتی داگ بدهد تا یک نسخهی جدید از آن بسازند (یک نسخهی اصلی مانند تمام عناوین سری، نه در سبکهای دیگر)، باز هم فکر میکنم نتیجهی نهایی، هرگز آن متال گیری که عاشقان این سری میخواهند و خود کوجیما میتواند بسازد نخواهد شد.
در هر حال و با وجود تمام این بحثها و صحبتها یک نکته به وضوح مشخص است و آن هم این است که سری متال گیر بدون حضور آقای کوجیما دیگر هرگز آن فرنچایزی که طی ۳۴ سال شاهد نسخههای شاهکار از آن بودیم، نخواهد بود و یک چشمه از این موضوع را در بازی Metal Gear Survive دیدیم که کونامی قادر است چه بلایی بر سر این نام بیاورد و با قرار دادنش روی یک بازی کاملا بیربط، هم نام متال گیر را لکهدار کند و هم احتمال خلق یک فرنچایز جدید و جذاب سبک بقا را از خودش بگیرد.
شاید بهتر باشد که این سری دیگر بایگانی شود و تا زمانی که مجددا خود آقای کوجیما نسخهای از این سری را برای کونامی بسازد، شاهد هیچ بازیای با نام متال گیر نباشیم تا خاطرات شیرینمان از این سری خراب نشود و بازیهایی با نمرات و امتیازات پایین به گالری پرافتخار این سری که پر از بازیهایی است که هر کدام از بهترینهای نسل خودشان بودهاند، اضافه نشده و این افتخارات را خدشهدار نکند. چون عاشق این سری هستیم، امیدواریم که دیگر نام Metal Gear را تا روزی که در کنارش نام استاد کوجیما هم وجود داشته باشد، در دنیای بازیهای ویدئویی نبینیم.
شاید یکی دو سال بعد که آتش خشم و رابطهی بد کونامی و کوجیما بیشتر خوابید، باز هم کونامی با کوجیما صحبت کرده و قراردادی ببندند برای ساخت یک Metal Gear جدید توسط کوجیما پروداکشنز؛ فقط در این صورت است که میتوان به آیندهی این فرنچایز امید داشت، زیرا Metal Gear بدون کوجیما، همان بهتر که بایگانی شود.
خالی از لطف نیست تا در انتهای این مقاله، برای آشنایی بیشتر شما عزیزان با تاریخچهی عناوین مختلف متال گیر و راه درازی که این سری معرکه و خالق نابغهاش پیمودهاند، لیست عناوین مختلف متال گیر را برای شما عزیزان قرار دهم تا نگاهی به آنها داشته باشید و برخی از خاطرات شیرینتان زنده شده و اگر برخی از عناوین این سری را نمیشناسید، با آنها آشنا شوید.
- ۱۹۸۷ – Metal Gear
- ۱۹۹۰ – Snake’s Revenge
- ۱۹۹۰ – Metal Gear 2: Solid Snake
- ۱۹۹۸ – Metal Gear Solid
- ۱۹۹۹ – Metal Gear Solid: VR Missions
- ۲۰۰۰ – Metal Gear: Ghost Babel
- ۲۰۰۱ – Metal Gear Solid 2: Sons of Liberty
- ۲۰۰۴ – Metal Gear Solid: The Twin Snakes
- ۲۰۰۴ – Metal Gear Solid 3: Snake Eater
- ۲۰۰۴ – Metal Gear Acid
- ۲۰۰۵ – Metal Gear Acid 2
- ۲۰۰۶ – Metal Gear Solid: Portable Ops
- ۲۰۰۷ – Metal Gear Solid: Portable Ops Plus
- ۲۰۰۸ – Metal Gear Solid Mobile
- ۲۰۰۸ – Metal Gear Solid 4: Guns of the Patriots
- ۲۰۰۸ – Metal Gear Online
- ۲۰۰۹ – Metal Gear Solid Touch
- ۲۰۱۰ – Metal Gear Solid: Peace Walker
- ۲۰۱۲ – Metal Gear Solid: Social Ops
- ۲۰۱۳ – Metal Gear Rising: Revengeance
- ۲۰۱۴ – Metal Gear Solid V: Ground Zeroes
- ۲۰۱۵ – Metal Gear Solid V: The Phantom Pain
- ۲۰۱۸ – Metal Gear Survive
نظر شما عزیزان در مورد این فرنچایز محبوب و آیندهی آن چیست؟ آیا به نظر شما کونامی باز هم باید سراغ این سری برود و بدون کوجیما متال گیر بسازد یا خیر؟ آیا اصلا ممکن است که یک روز یک بازی متال گیر فوقالعاده که کوجیما نساخته است را شاهد باشیم؟
همانطور که در ابتدای مقاله خدمتتان عرض کردم، هدف اصلیام از نگارش این مطلب آن است که موضوعش را تبدیل به یک بحث عمومی با شما عزیزان کنیم که در بخش نظرات این مطلب را ادامه دهید. لطفا نظرات خود در این خصوص را در بخش کامنتها با ما در میان بگذارید تا از مطالعهی نظرات شما بهرهمند شویم.
نظرات
دستتون درد نکنه به خاطر این مقاله ❤❤ انشا الله یک نسخه جدید بدن که عین فانتوم پین باشه
واقعا لذتی که از این فرانچایز بردم اندازه نداره
نسخه ۳ که خدا بود (لعنی دیوونم کرد از بس که حال داد)
لذتی که موقع بازی کردن metal gear solid 3 بردم از کمتر گیمی بردم یجورایی کم نظیر بود لذت تجربش
نسخه ۴ انحصاری ps3 و هیچوقت نشد بازی کنم
نسخه pace walker جالب بود اما نه اونقدر که جای اسنیک ایترو برام بگیره
نسخه ۱ و ۲ رو هم بازی کردم اما مشکل اینجا بود که من این فرانچایز رو با شماره ۳ شروع کردم و و دیگه اون دو نسخه به چشمم نیومد
هنوز جرئت نکردم برم سراغ فنتیوم پین(به خاطر حواشی که براش پیش اومد میترسم اون لحظات شیرین اسنیک ایتر رو برام خراب کنه) اما دیگه توان صبر کردن ندارم 😀 هر جوری شده باید برم سراغش
ممنون آقا سعید
سلام
من خودم اولین mgs که بازی کردم نسخه ۴ بود. یعنی انقدر برام جذاب بود که هر دو دقیقه نگهش میداشتم از صحنه Screenshot میگرفتم، و بعد ادامه…. 😀
خیلی بازی حماسی و قشنگی بود.
از طراحی باس هاش تا داستان زیبا و درگیرکنندش.
بعد از اون Ground zero.
وقتی خواستم نصبش کنم دیدم ۲گیگه! بعدش که بازی کردم فهمیدم در اصل یک پیش درآمدیه به phantom pain 😀
ولی نسخه چهارم چیزی که اذیتم کرد اینه که تا مرحله آخر میرم، بعد دقیقا سر مرحله آخر که آدم کنجکاوه بدونه آخرش چی میشه، بازی قطع میشه 😐
.
خلاصه از اینجا بود که استعداد محشر استاد کوجیما رو شناختم و به بازی هاش علاقهمند شدم.
Mgs4 یکی از بهترین تجربه های زندگیم بود.
.
ممنونم آقای آقابابایی بخاطر این مقاله :beer:
چه استاد خوبی هست که یک فیلم را تحویل داد به جای بازی
گیمری که نسل هشتم گیمر شد.
تایید لطفا
منظورم death stranding هست. وگرنه در شاهکار بودن متال گیر که شکی نیست
پست در مورد متال گیر است.شما در مورد دث نظر میدهی؟
پست درباره شاهکار سازی کوجیما هم هست.
منظور من متال گیر سالید نبود . بلکه death stranding هست منظورم. آخرین دست پخت استاد (به قول شما البته)
لازم به ذکر هست که تازه بر فرض نسل هشتم هم گیمر شده باشد متال گیر سالید ۵ را بازی کرده است.
سلام
بازیاش خیلی حال میده، دیگه این چیزا مهم نیست!
death stranding. بابا من منظورم اونه .
سلام
آهان! فهمیدم.
تولدت مبارک ♥️
دوست داشتنی ترین فرنچایزی که تو عمرم بازی کردم.
فقط کافیه که این فرنچایز رو تموم کنید تا به نبوغ آقای کوجیما پی ببرید.
تو این فرنچایز خندیدم،عصبانی شدم،گریه کردم و در آخر باهاش وداع کردم.
مثل مردی که دنیا رو فروخت.
سلام
دنیای ما، متالگیر….
دادا تو فعلا Aboanded رو بده بیرون 😀
فکر میکردم v اخرین نسخست از این سری
میدونم گفتید تعدادی اسطوره دیگر ولی باید اسم از کوری بارلوگ هم میبردید
کار ناپسندی بود اقا محسن 😀
راستی نظرتون هم بسی جذاب بود :yes: :rose:
نوکرتم محسن خان 😀 :rose:
نرو هیدئو اگه بری نمیگن اختلاف داشت میگن ساختن بازی یادش رفته بود اگه بری اینا مخفی کاری درست نمیکنن که مبادا فروش کم کنه،بتل رویال و پی تو وین میسازن نروووو اگه میری خاطراتتم ببر.
Wow
خیلی جذاب بود 😀 :yes:
کارما:
wow
خیلی جذاب بود 😀 :yes:
برادر
😀 😀
چاکرتم :rose:
مرسی بابت مقاله
.
بیچاره ترین یتیمی که دیده بودم یتیم k.o.s 😀 تو بلادبورن بود
.
داستان خیلی غمگینی داره
بار اول و دوم که بازی میکردم پیر شدم سر این باس
اصلا به فرم و شکل ناتوانش نگاه نکنید خیلی گول زننده اس 😀
نباید روح خود را محدود به بازی و این مسخره بازی ها کنیم.
محدود نمی کنیم عشق به گیم مکمل عشقای دیگه است
اختیاریه و همین اختیاری بودنش جذابش میکنه