بهترین نقل قول های تاریخ بازی های ویدیویی – قسمت دوم
بازیها معجزهگران عجیبی هستند؛ جادوگرانی مدرن با رداهای باستانی که گاه دست به قلم میشوند و عمیقترین مفاهیم و معانی را با چند جمله به ذهن ما وارد میسازند و گاه نیز پس از اتمام صحنهای طولانی، با چند کلمه، یک سرفه و سیاهی بعدش، دین خود را به هیبت یک نقل قول ادا میکنند.
آیا رازی در این آثار دیجیتال نهفته است که ما روزها را با آنها میگذرانیم تا شب باری دیگر، صبحی دوباره را به انتظارشان بنشینیم؟ از خود باید این چگونه و چراها را پرسید و پرسید و سپس پس از بیجوابی محض، باری دیگر سوال کردن را شروع کرد.
در بطن این پرسشها، درخشش تصویر و کلمات و ترکیب موسیقی و صداگذاری راه خود را از میان شاهراه افکار باز میکنند و هدف را نشانه میگیرند و میکوبند تا ما حتی پس از قرنها خاطرات خود از بازیها را فراموش نکنیم، از آنها یاد بگیریم و به یاد آوریم.
و در این بین شخصیتهای مجازی به چیزی فراتر از چند بافت و طرح تبدیل میشوند. آنها دوستان و دشمنان بازیبازان در جهانی ناشناخته هستند که زبان میگشایند و کلمه میگویند. چه بخوانیم یا نه، چه گوش کنیم یا خیر، کلماتشان هنوز هم بر زبان ما جاری است و ما صدایشان را از پس تصورات شلوغمان میشنویم.
بازیها اینگونه حرف میزنند تا ما آنها را بشناسیم و بازگو میکنیم تا فراموششان نکنیم و فراموش نشوند. اما در حقیقت چگونه ممکن است که دردهای شخصیتها از پشت کلمات سر بر آورند؟ خشم یک شخصیت مجازی چگونه از صدای او بر اصوات جاری میشود؟ چگونه است که ما با یک بازی میخندیم و اندکی بعد در همان بازی بغض گلویمان را میفشارد و تا زمانی که به معجزه اغراق نکنیم، ما را رها نخواهد کرد؟
پس باید اغراق کنیم، این معجزه بازیهاست. معجزهای که خواه، ناخواه در چند خط و فرکانس به شکل دیالوگ و مونولوگهای پس و پیش، زمزمه میشود. اکنون ما اینجاییم که دوباره آنها را زمزمه کنیم. مسلماً این اولین زمزمه نیست و به آخرین آنها نیز تبدیل نخواهد شد اما چه کسی است که از تعلیق در میانه لذت نبرد؟
اگرچه نمیتوان تاریخ بازیها را به چند کلمه از چند ذهن پرعیب و ایراد برای برگزیدن آنها خلاصه کرد اما میتوان به سمت کمال حرکت و راه را باز کرد. در ادامه به بازگو کردن نقل قولهایی از بازیها میپردازیم که از زمان اولین اجرایشان تا کنون، همواره در یادها ماندهاند. ما این نقل قولها را دوست داریم و در نقطهای پنهان از ضمیر ناخودآگاهمان، از آنها حفاظت میکنیم؛ و این بهترین زمان است که آنها را دوباره به یاد بیاوریم، بنویسیم و بگوییم. با دومین قسمت بهترین نقل قولهای تاریخ بازیهای ویدیویی، در ادامه همراه ما باشید.
Stand amongst the ashes of a trillion dead souls, and ask the ghosts if honor matters
The silence is your answer
میان خاکستر میلیاردها روح مرده بایست و از آنها بپرس که آیا افتخار مهم است؟ «سکوت» پاسخ توست.
بازیها چند بار توانستهاند ما را به فکر فرو برند؟ یک بار؟ دو بار و یا سه بار؟ دقیقاً مانند نقل قول فوق، جواب ما سکوت است، چرا که با یادآوری دوباره آنها، باری دیگر به فکر فرو خواهیم رفت. آنها گاه انتخابی به ما نمیدهند تا ما نتیجه مطلق اعمالمان را ببینیم.
از سوی دیگر زمانی هم انتخاب به دست ما سپرده میشود اما نتیجه حقیقی ماجرا تغییری نمیکند. باید یکی را فدا کرد تا دیگری جان سالم به در ببرد. این «یکیها» برخی موارد تکهای از روان انسان و برخی موارد، مرگ میلیونها نفر برای محافظت از نفرات دیگر است.
گاه نیز نتایج متفاوت هستند ولی رنگبندیها ثابت باقی میمانند. رنگ آنها اغلب سرخ و در معدود شرایطی، خاکستری است. به هر حال چه امید داشته باشیم، به نجات انسانها بتازیم و چراغ بشریت را روشن نگه داریم، رنگها از خاکستر ساخته شدهاند.
خاکستر گذشتگانی که جانشان فدای نجات آیندگان شده و این نسل مدعی بر چشم بر هم زدنی، رنگ میبازند. و اینگونه، تصمیمگیری همیشه سخت بوده است و خواهد بود. پشت نمایشگرها با فشردن یک دکمه چند خط را تغییر میدهیم و صحنهای دیگر را مشاهده میکنیم.
هیچ چیز غیرعادی به نظر نمیرسد اما چه کسی در خارج از آن اتاق میفهمد که ما تجربهای به وسعت تاریخ جهان را مرور کردهایم و تصمیماتی را پشت سر گذاشتهایم که امپراتورها نیز از انجام آنها گریزان بودهاند؟ پاسخ باز هم، سکوت است و طرفداران Mass Effect بیشتر از هرکس دیگری سکوت خواهند کرد.
The right man in the wrong place can make all the difference in the world
آدم مناسب در مکان نامناسب میتواند تمام تفاوتهای موجود در جهان را رقم بزند.
نقل قول بالا گویا نه برای شخصیتهای Half-Life بلکه برای خود ولو و ستارهسازان دیگر نوشته و گفته شده است. به هیبت هزاران جزئی که به شکل یک کل واحد نغمهسرایی انجام میکنند و بارها در تاریخ تکرار میشوند.
این کل میتواند در راه پله و ستونهای آتن نیز کار خود را انجام دهد. پستترین خیابانها و بهترین سنگفرشها در کارکردشان تاثیر نمیگذارند. برخی آمادهاند که نسل بشر را تغییر دهند و آن را به جلو بکشند. برخی به جزئیترین شکل ممکن، کل را معنی میکنند. حال شاید شما آن را در غالب گوردون فریمن ببینید یا شاید قهرمانان دیگری دارید که به اندازه متنهای همین نوشته مجازی اما حقیقی هستند.
قهرمانانی که علم، ادبیات، هنر، سرگرمی و دیگر مواردی که بارها و بارها تکرار کردهایم را تغییر میدهند. قهرمانان ما تکههای بیشکلی از پازل هستند که به قسمتهای گم شده ماجرا چفت خواهند شد. آنها از تغییر شکل ابایی ندارند، آب سرد بر پیکره داغ آنها اثرگذار نیست و دقایقی که پشت سر میگذارند، یک به یک در زمان ثبت خواهند شد.
The Cake is a lie
کیک تنها یک دروغ است.
از عمق زمین تا انتهای ماه؛ این Portal است. دستپخت ولو که ساختههای قبلی و بعدی خود این شرکت را نیز به سخره گرفته و پس از یک دهه از عرضه آخرین نسخهاش، هنوز هم به عنوان یک معیار در جهان بازیهای ویدیویی دست نخورده باقی مانده است.
پورتال چه به ما میگوید؟ که همه چیز از ورای دود دودکشها تا ابرهای چندرنگ آسمان حقهای بیش نیستند؟ که ما در فریبی ناگوار زندگی میکنیم؟ سخنان سیاستمداران و ادیبان همه از ایل دروغ و ناراستی است؟ کیکها همان وعدههای پوچی هستند که به خوردمان میدهند بدون این که ما از آنها سیر شویم؟
احتمالاً بله ولی هنوز هم ارزشش را دارد که جنگید. Portal اینگونه میگوید که باید برای دو خط حقیقت در کتابی گمنام، در میان هزاران هزار خط دروغ از کتابها، جنگید و پویید. باید خط به خط را خواند تا دو خط حقیقت باقی مانده را پیدا کرد.
باید دروازهای زد از این سوی کتابها به آن سوی سطرها و همه را از بر شد. Portal حتی به این نیز قانع نیست. این مجموعه چه زیبا میگوید که اگر دو خط حقیقت نیز درون همان کتابها نیست، پس دست به کار شوید. در این صورت باید پاراگراف کتابها را کند، نقطهها را ویرگول کرد و حقیقت را ساخت. اگر چشم چیزی را دروغ میبیند و مفهوم آن را دروغ میخواند، قلم نباید به آن قانع شود. تا زمانی که قلم در دست ماست، جوهری وجود دارد که نقطهها را از سر بگیرد. سری تا حقیقت.
Thank you mario, but our princess is in another castle
ماریو ممنون ولی پرنسس ما در یک قلعه دیگر است.
یکی از اولین شوخیهای ماندگار در تاریخ این صنعت نه به چشم ماریو، بلکه مانند تیغ به شکم بازیکنان فرو رفته و هنوز هم سر جایش باقی مانده است. چند دهه قبل بازیبازان در اولین ماجراجوییهای خود برای نجات پرنسس قصه، با یک مرد سیبیلو به راه میافتادند، جعبهها را میکوبیدند، پرش را یاد میگرفتند و دشمنان را له میکردند تا حماسهای بزرگ در جهان کوچکشان خلق کنند.
اما زمانی که همه چیز به انتها میرسید و زمان نجات پرنسس میشد، این جمله را میدیدند. پرنسس آنجا نیست؛ احتمالاً این نقل قول پدر بزرگ «The Cake is a lie» است. ولی آنها باید چه میکردند؟ خرد کردن کنسول نینتندو روش مناسبی برای جواب نبود و کنترلرها چنان در عصر دلربایی به سر میبردند که هنوز مفهومی به نام «کوبیدن» آنها تعریف نشده بود.
به سمت طناب دار میرفتند؟ خودشان را شکنجه میکردند؟ به زبان ژاپنی مسلط میشدند تا مسئولان و سازندگان Super Smash Bros. را به فجیعترین شکل ممکن مورد عنایت قرار دهند؟ ابداً! راه حل تنها در خندیدن و بازی کردن نهفته بود. باید سبیل ماریو را چرب میکردند، کنترلر را در آغوش میکشیدند و به سمت قلعهای دیگر میرفتند. چند دهه بعد، ما هنوز هم به این راه و رسم اعتقاد داریم. مهم نیست با یک بازی ویدیویی طرف هستید یا زندگی؛ در مقابل مشکلات بخندید و به راه خود ادامه دهید.
You died
شما مردید
اما زمانی میرسد که شما نمیتوانید به راه خود ادامه دهید؛ زیرا زندگی با وجود تمام شوخیهایش، تبدیل به یک Dark Souls واقعی میشود. هر ضربهای که به مشکلات بزنید، ۵۰ ضربه به سوی شما باز میگردد. درد همانند زنگی میشود که دست ما روی آن قرار گرفته است. ما در گرو صدای زنگی هستیم که هرگز پایانی ندارد. زندگی در فرکانسهای این صدا معنی میشود و با هر فراز و فرودش، ما هر بار به یک چاله جدید و عمیقتر فرو میرویم.
ولی حقیقتاً چند بار پس از مشاهده You died در این مجموعه دست از کار کشیدهاییم؟ آیا این نیست که هر بار با قدرتی بیشتر و تجربهای فزونتر به مکانی بازگشتیم که ما را در آن جا تحقیر کرده بودند؟ پس چرا در زندگی عقب مینشینیم؟ اگر زندگی برای ما سهمگینتر، خشنتر و دردناکتر است، با هر شکست، به سمت روزهای بس بهتری میرویم که نمیتوان انتهای آنها را متصور شد.
مشخص نیست که «سرنوشت» چه بازی جدیدی را برای ما در نظر گرفته است اما هر چه که هست شما نباید به شکست ایمان داشته باشید. امید تنها چیزی است که از درون این کلمات میتواند بیرون بخزد و به ما یادآوری کند که در کجا ایستادهایم.
Finish him
کارشو بساز
و بله؛ اگر فکر کردید که ما یکی دیگر از تاریخیترین نقل قولهای بازیها را فراموش خواهیم کرد، کور خواندهاید. این نقل قول به خودی خود میتواند کوتاهترین نقل قول تاثیرگذار تاریخ بازیهای ویدیویی باشد.
چه بازیهای مبارزهای این مجموعه و چه عناوین دیگر این ژانر با مشکلات متعددی جهت جایگزینی این نقل قول مواجه شدهاند. آنها هر چقدر هم که تاثیرگذار، با معنی و لذتبخش بیان شوند، حتی به تصاحب جایگاه Finish Him نزدیک هم نمیشوند. آنها هرگاه احساس میکنند که میتوانند این جایگاه را به خودشان اختصاص دهند، از آن سوی میدان مجموعه Mortal Kombat فریاد میزند: Finish Him!
کاربران به خوبی میدانند که شنیدن این عبارت چه معنایی دارد. آنها گاهی در مقام گوینده این نقل قول و گاهی در مقام شنوندهاش بودهاند. به هر حال تفاوتی ندارد؛ گفتن و شنیدن این نقل قول حتی از آن سوی نمایشگر، کارمان را میسازد! ما به دو کلمهای وابسته هستیم که باطنشان سنگینتر از آن است که بتوان تحملش کرد.
?Did I ever tell you what the definition of insanity is
تا به حال تعریف دیوانگی را برایت گفتهام؟
وقتی به بهترین نقل قولهای تاریخ بازیهای ویدیویی اشاره میکنیم، نیمی از کاربران نسلهای جدیدتر اولین گزینهشان همین مونولوگ است و مابقی نیز مسلماً در گزینه دوم به سراغ این نقل قول ماندگار واس از Far Cry 3 خواهند رفت.
در حقیقت این نقل قول احتمالاً میتواند تمام اعمال بازیکنان در مجموعه بازیهای Far Cry 3 را توضیح دهد. یک شخصیت منفی، یک شخصیت اصلی و یک سری فرایندهای ثابت. این فرایندها شاید شیوه و اصول متفاوتی را به نمایش بگذارند اما در حقیقت به یک عمل خلاصه میشوند.
شاید به همین دلیل است که ما برای مشاهده پایانبندی اصلی این بازیها گاه به چندین ساعت زمان نیاز داریم. زندگی نیز به همین شیوه عمل میکند. ما اعمال تکراری را دنبال میکنیم و با نتایج تکراری روبهرو میشویم. این خود دیوانگی است. انیشتین سالها پیش آن را درک کرده بود و واس به خوبی توانست آن را در مغزمان فرو کند. برای موفقیت چه در ابعاد خرد و چه در ابعاد کلان، باید شهامت به خرج داد و راهکارهای متفاوتی را امتحان کرد.
نهایتاً این چنین، انتخابهایی سخت را از بهترین نقل قولهای تاریخ به پایان میرسانیم. هفته آینده، قسمت بعدی با انتخابهایی بسیار گستردهتر از بازیهای بیشتر منتشر خواهد شد. هیچ کدام از نقل قولهای بالا رتبهبندی خاصی را شامل نمیشوند و این فرایند برای قسمت آینده نیز ثابت باقی خواهد ماند؛ چرا که مفاهیم بشری غیرقابل رتبهبندی هستند و خاطرات نمیتوانند بر دیگری برتری یابند. شما میتوانید قسمت اول این مقاله را نیز تا آن زمان مطالعه نمایید.
باید توجه داشت که در انتخاب نقل قولهای بالا، مفاهیم و تناسب آنها با پیام هر فرنچایز در نظر گرفته شده است. اگر انتخابهای دیگری را مد نظر دارید، هیچ قدرتی نمیتواند مانع از ارسال نظر از سوی شما در بخش نظرات شود. همانطور که ذکر شد در قسمت بعدی با دید کلیتر و جامعتر به موضوع مورد بحث خواهیم پرداخت.
پر بحثترینها
- بازی Intergalactic ناتی داگ را زود قضاوت نکنید
- گزارش: بازی بعدی God of War با محوریت اساطیر مصر در دست ساخت قرار دارد [بهروزرسانی شد]
- کارگردان Ori: پلی استیشن بهزودی استراتژی چندپلتفرمی ایکس باکس را دنبال خواهد کرد
- تاریخ عرضه بازی South of Midnight مشخص شد + تریلر داستانی
- فیل اسپنسر: بازیهای بیشتری از Xbox برای پلتفرمهای دیگر عرضه خواهند شد
- فیل اسپنسر: Starfield انحصاری Xbox باقی نخواهد ماند
نظرات
You died
یعنی همین دو کلمه نابودمون کرد
YOU DIED این ۲ کلمه بسیار بیچارمون کردن . بعضی وقت ها به جای Dark Souls بازی You Died بازی میکردم :rotfl:
نقل قول فقط نقل قول ترور فلیپس کبیر که بعد ده سال اومد خونه مایکل و تو اون اوضاع دعوای خانواده دی سانتو اومد وسط و گفت sombody say yoga پشمای همشون فر خورد حتی من با این سخن گرانبهاش
خسته نباشید اقای ملکی
خیلی منتظر این مقاله بودم و الان هم خوندمش و بسیار لذت بردم.
you died
همین دو کلمه کافیه تا اشکمون رو در بیاره من سر دارک سولز خیلی عصبی میشدم این دو کلمه بدجور نابودمون میکرد 😀
دیالوگ واس مونتنگرو هم بسیار جذاب بود و این انتاگونیست یه جورایی دیوانگی رو توی این صنعت معنی کرد
خیلی چیزای دیگه هست که حقشونه توی این لیست باشه ولی یکی از دیالوگ هایی که من ازش خوشم میاد مربوط میشه به بازی بایوشاک و شخصیت اندرو رایان
in the end what separates a man from a slave?money?power?no,a man chooses and a slave obeys
?Did I ever tell you the definition of insanity
جمله ی به این قشنگی رو چرا دست کاری ش میکنید :))
خیلی بخش خوبیه لطفا ادامش بدید :yes:
df
منظورم من (مطابق عکس پست)لحظه ای بود که واس از نزدیک (و در حالتی که میشه خشم و جنون رو توی صورتش دید) برای بار دوم این رو میگه بود
(شاید باید واضح تر میگفتم)
Fools laugh at everything, even at their superiors. But beware, laughter isn’t harmless! Laughter spreads like a disease, and soon everyone is laughing at you.You sic need to strike at the source of this perverse merriment quickly to stop it from spreading.
Zote the Mighty –> Hollow Knight
این یه جمله آرتور تو رد دد۲ واقعا قلب منو به درد آورد .
I gave you all I had
دیگه کسایی که بازی رو تموم کرده باشن میدونن کجا میگه این جمله رو و اون thank you که تو نزدیکای آخر چپتر ۶ به اسبش میگه.
may i stand unshaken
Don’t be two people at once that’s all I’m talking about
Arthur Morgan
آقای ملکی مکالمه بین پرایس و مکراو هم توی قیمت آخر mw3خیلی برای قسمت بعدی مقاله مناسبه
من نمینویسمش که با قلم خودتون زیباش کنین
وقت بخیر
شما لطف دارید. چشم حتماً در نظر میگیرم
Zeus your son has return.
چند روز پیش داشتم یک بازی میکردم رو گوشی اسم بازی رو ترجیح میدم نگم خیلی بهتره که نگم ولی یه جایی یه جمله ایی گفت یکی به یکی که کلا در تاریخ گیم نظیر نداشت حقیقتا اگر پول داشتم استودیوش رو میخریدم و اون جمله این بود
You are so cute but i play hard
.
.
من دیگه حرفی ندارم :laugh: مهدی جان ممنون بابت مقاله اگرم تایید نکردی کامنتو بازم عشقی فقط برا خودت نوشتم :rose: 😀
اسمشو پی وی بگو
محسن جان ما ارادت داریم. مرسی که توجه داری D:
مخلصم 😀