بهترین نقل قول های تاریخ بازی‌های ویدیویی؛ یادبود بشریت - گیمفا
بهترین نقل قول های تاریخ بازی‌های ویدیویی؛ یادبود بشریت - گیمفا
بهترین نقل قول های تاریخ بازی‌های ویدیویی؛ یادبود بشریت - گیمفا
بهترین نقل قول های تاریخ بازی‌های ویدیویی؛ یادبود بشریت - گیمفا

بهترین نقل قول های تاریخ بازی‌های ویدیویی؛ یادبود بشریت

مهدی ملکی
۰۹:۰۰ ۱۴۰۰/۰۴/۱۰
بهترین نقل قول بازی های ویدیویی

بازی‌ها معجزه‌گران عجیبی هستند؛ جادوگرانی مدرن با رداهای باستانی که گاه دست به قلم می‌شوند و عمیق‌ترین مفاهیم و معانی را با چند جمله به ذهن ما وارد می‌سازند و گاه نیز پس از اتمام صحنه‌ای طولانی، با چند کلمه، یک سرفه و سیاهی بعدش، دین خود را به هیبت یک نقل قول ادا می‌کنند.

آیا رازی در این آثار دیجیتال نهفته است که ما روزها را با آن‌ها می‌گذرانیم تا شب باری دیگر، صبحی دوباره را به انتظارشان بنشینیم؟ از خود باید این چگونه و چراها را پرسید و پرسید و سپس پس از بی‌جوابی محض، باری دیگر سوال کردن را شروع کرد.

در بطن این پرسش‌ها، درخشش تصویر و کلمات و ترکیب موسیقی و صداگذاری راه خود را از میان شاهراه افکار باز می‌کنند و هدف را نشانه می‌گیرند و می‌کوبند تا ما حتی پس از قرن‌ها خاطرات خود از بازی‌ها را فراموش نکنیم، از آن‌ها یاد بگیریم و به یاد آوریم.

و در این بین شخصیت‌های مجازی به چیزی فراتر از چند بافت و طرح تبدیل می‌شوند. آن‌ها دوستان و دشمنان بازی‌بازان در جهانی ناشناخته هستند که زبان می‌گشایند و کلمه می‌گویند. چه بخوانیم یا نه، چه گوش کنیم یا خیر، کلماتشان هنوز هم بر زبان ما جاری است و ما صدایشان را از پس تصورات شلوغمان می‌شنویم.

بازی‌ها این‌گونه حرف می‌زنند تا ما آن‌ها را بشناسیم و بازگو می‌کنیم تا فراموششان نکنیم و فراموش نشوند. اما در حقیقت چگونه ممکن است که دردهای شخصیت‌ها از پشت کلمات سر بر آورند؟ خشم یک شخصیت مجازی چگونه از صدای او بر اصوات جاری می‌شود؟ چگونه است که ما با یک بازی می‌خندیم و اندکی بعد در همان بازی بغض گلویمان را می‌فشارد و تا زمانی که به معجزه اغراق نکنیم، ما را رها نخواهد کرد؟

پس باید اغراق کنیم، این معجزه بازی‌هاست. معجزه‌ای که خواه، ناخواه در چند خط و فرکانس به شکل دیالوگ و مونولوگ‌های پس و پیش، زمزمه می‌شود. اکنون ما این‌جاییم که دوباره آن‌ها را زمزمه کنیم. مسلماً این اولین زمزمه نیست و به آخرین آن‌ها نیز تبدیل نخواهد شد اما چه کسی است که از تعلیق در میانه لذت نبرد؟

اگرچه نمی‌توان تاریخ بازی‌ها را به چند کلمه از چند ذهن پرعیب و ایراد برای برگزیدن آ‌ن‌ها خلاصه کرد اما می‌توان به سمت کمال حرکت و راه را باز کرد. در ادامه به بازگو کردن نقل قول‌هایی از بازی‌ها می‌پردازیم که از زمان اولین اجرایشان تا کنون، همواره در یادها مانده‌اند. ما این نقل قول‌ها را دوست داریم و در نقطه‌ای پنهان از ضمیر ناخودآگاه‌مان، از آن‌ها حفاظت می‌کنیم؛ و این بهترین زمان است که آن‌ها را دوباره به یاد بیاوریم، بنویسیم و بگوییم. با اولین قسمت بهترین نقل قول‌های تاریخ بازی‌های ویدیویی، در ادامه همراه ما باشید.

Building the future and keeping the past alive

are one and the same thing

بهترین نقل قول های تاریخ بازی های ویدیویی

ساخت آینده و زنده نگه داشتن گذشته هر دو یکسان و دقیقاً‌ یک چیز هستند.

اگر بخواهیم افراطی پیش برویم، تمام گزینه‌های لیست می‌توانند به نسخه‌های مختلف مجموعه Metal Gear Solid اختصاص یابند و احتمالاً این جمله را می‌توان برای نیمی از گزینه‌های فهرست پیش‌رو به کار برد. یک سلاح، یک استاد و یک شاگرد. تمام صلح و جنگ از دید این مجموعه در ۳ عنصر بالا خلاصه و سپس تمام جامعه در آن‌ها باز تعریف می‌شود.

دیالوگ بالا که سالید اسنیک آن را در Metal Gear Solid 2: Sons of Liberty ادا می‌کند، هنوز هم در صفحات تاریخ به عنوان یکی از اولین نمونه‌های صعود بازی‌ها از افکار کوچک، به مفاهیم بزرگ تلقی می‌شود. با وجود تمام نقل قول‌های پرمعنا، احساسی و ماندگار، این جمله و پیشینه‌اش به لحظه خاصی تعلق ندارد و تمام مجموعه Metal Gear Solid و پیامش را در بر می‌گیرد.

زندگی فقط انتقال ژن‌هایت نیست. ما می‌توانیم چیزهای بیشتری از ژن‌هایمان به یادگار بگذاریم؛ از طریق سخنرانی، موسیقی، ادبیات، فیلم‌ها و … که دیده‌ایم، شنیده‌ایم، حس کرده‌ایم، از آن‌ها خشمگین شده‌ایم، لذت برده‌ایم و ناراحت شده‌ایم. این‌ها چیزهایی هستند که من منتقل خواهم کرد. این‌ها چیزهایی هستند که من به خاطرشان زندگی کردم. ما باید مشعل را منتقل کنیم و بگذاریم فرزندانمان با نور آن، تاریخ و سرگذشت ناراحت کننده‌مان را بخوانند. ما همه جادوی عصر دیجیتال را در دست داریم تا آن را انجام دهیم. احتمالاً نسل بشریت در مقطعی به پایان خواهد رسید و شاید گونه جدیدی بر این سیاره حکمرانی کند. زمین ممکن است جاودان نباشد اما ما وظیفه داریم که رد پای زندگی خود را تا جایی که ممکن است،‌ بر جای بگذاریم. ساخت آینده و زنده نگه داشتن گذشته، هر دو یکسان و دقیقاً‌ یک چیز هستند.

در متن کامل این نقل قول، هدفی که کوجیما دنبال می‌کرد و در این بین بشریت را در ابتدا و انتهای افکارش در نظر داشت،‌ ستودنی است. زنده نگه داشتن گذشته و ساخت یک آینده برای بشریت به یک معناست؛ باید از اشتباهات گذشته درس گرفت تا آینده به بازتابی از گذشته تبدیل نشود.

اما صد حیف و افسوس که ما از نسل باد هستیم. سالیان سال می‌وزیم اما نمی‌دانیم برای چه و برای که. تکرار می‌شویم و تکرار می‌کنیم. ادبیات و هنر از روی دادن یک فاجعه تکراری خبر می‌دهند اما ما چنان در کوره راه‌های زمان گم شده‌ایم که صدای تاریخ را نمی‌شنویم. به قدری هشدار را نادیده می‌گیریم که تاریخ، تکرار خود را باری دیگر شروع می‌کند، ادامه می‌دهد و به پایان می‌رساند. آن زمان است که برخی مغزها نقل قول بالا را تکرار می‌کنند و می‌دانند که تاریخ بیش از تکراری از مکررات نیست.

No Gods Or Kings, Only Man

بهترین نقل قول های تاریخ بازی های ویدیویی

نه از خدایان و پادشاهان؛ تنها انسان

بایوشاک و دیگر هیچ! ما می‌توانیم خط به خط از سخنان به کار رفته در این مجموعه را گردآوری کنیم و به عنوان برترین دیالوگ‌های این صنعت به شما عرضه کنیم. بنابراین اگر کوجیما پدر نقل قول‌های ماندگار باشد، کن لوین مادر آن‌هاست! این مجموعه به راستی ماجرای خدایان و پادشان را بر نمایشگرهای ما حک نمی‌کند، فقط انسان‌ها در این تراژدی که اتفاقاً این بار خنده دار است، نقش‌آفرینی کرده‌اند.

این مجموعه یک بهشت واقعی برای کسانی است که می‌خواهند دغدغه‌های انسان را از نزدیک دنبال و به روانشان تزریق کنند. شما می‌توانید کتاب‌ها، سینما و موسیقی را زیر و رو کنید، اما هیچ کدام به اندازه این مجموعه در ترسیم این دغدغه‌ها موفق عمل نکرده‌اند. چه چیزی بهتر از آرمان‌شهر رپچر می‌تواند شما را تا انتهای سوالات بشریت ببرد و بازگرداند و چه چیزی به اندازه کلمبیا، این شهر آسمانی بوی تعفن می‌دهد؟

نقل قولی که انتخاب کردیم، در برابر چند مدعی دیگر از این مجموعه، ارزشی دقیقاً برابر ولی عمیق‌تر را داراست. شاید بسیار دشوار به نظر برسد که در برابر تمام نقل قول‌های شفاهی از مجموعه‌ای به این عظمت، به سراغ یک نقل قول کتبی برویم اما اگر قرار باشد که در کوتاه‌ترین حالت ممکن، مجموعه بایوشاک و ستایش بی‌حد و حصر در خور آن را برای کاربران ناآشنا به این صنعت توضیح دهیم، همین جمله چند کلمه‌ای که ذکر شد، حق مطلب را ادا می‌کنند.

بایوشاک با این جمله و مفهومش، به نسل انسان اشاره می‌کند که نقش‌های مختلف اما مهارت‌های اندک دارد و در یکی از این مهارت‌ها به غایت خبره است: نابودی. نقل قول فوق به انسان‌ها پیام می‌دهد که:«آرمان‌شهرها را کنار بگذارید. چیزی به نام بهشت برین وجود ندارد. بهشت‌ها زادگاه جهنم و آرمان‌ها شروعی بر نابودی هستند.  بدانید که هنر در مرتفع‌ترین قصرها و زیباترین شهرها ساخته نمی‌شود.

هنر به پس‌کوچه‌ها، به زیر زمین و خانه‌های تنگ و به محدودیت‌ها تعلق دارد. بدانید که انسان خود نابودگر حیاتش است، آگاه باشید که ما خود پیامبر زمانمان هستیم و باید به کرات بگوییم که بنویسند و بر دیوار بکوبند تا یادگار بماند بر جهانیان: انسان انتخاب می‌کند با بهترین‌ها، به عمق بدترین‌ها سقوط کند. ما در این دنیای کذایی از ورای آسمان به ژرفای حقیقی اقیانوسی از حماقت سقوط می‌کنیم.» ولی چه فایده؟ صدا را از کوچه می‌شنوید؟ هنوز درباره بهشت بانگ می‌دهند.

Tell him he is not safe while i walk the earth

بهترین نقل قول های تاریخ بازی های ویدیویی

به او بگو تا زمانی که من روی زمین راه می‌روم، امن نیست.

شخصیت کریتوس در تمام نسخه‌های God of War با خشم، درد و مسئولیت آمیخته است. این نقل قول همین موضوع را بازتاب می‌دهد. جمله یاد شده خشم فراوانی را نمایش می‌دهد که از سر مسئولیت فروزان شده است. خشمی که دردی نامتناهی را زاییده است؛ دردی از جنس ابدیت که تا منتهای تصور همراه کریتوس به بقا ادامه خواهد داد.

بهترین جمله برای معرفی، برای ورود و برای تفکر به او، احتمالاً همین است. تا زمانی که او زنده است، مهم نیست که شما در چه وضعیتی به سر می‌برید. آیا نفس می‌کشید؟ در امان نخواهید بود؛ آیا مرده‌اید؟ در جهان مردگان به سراغتان می‌آید. آیا خدای خدایان هستید؟ مهم نیست ای مردمان؛ از ترس به خود بلرزید، چرا که کریتوس در این جهان قدم می‌زند. کریتوس ابتدای خشم و انتهای خشم را با این جمله تعریف می‌کند و ما آغاز و پایان درد را درون آن عیناً می‌بینیم.

کریتوس به معنای راستین با این کلمه آغاز می‌شود و اگر پایانی برای او مجسم شده باشد، به همین جمله باز می‌گردد. خشم زادگاه او و خشم آرامگاه اوست. خشم در وجود او، معبدی باستانی به قدمت افسانه‌های چند هزار ساله است. رنگ خشم او، از خون پررنگ‌تر است و دنباله عقده‌اش، زنجیر تایتان‌ها را پاره می‌کند. او کریتوس، خدایی است، قاتل خدایان و خدایی است که به خدایان پشت کرده است. از خشم او بترسید و این جمله را از یاد نبرید.

War, War never changes

بهترین نقل قول های تاریخ بازی های ویدیویی

جنگ، جنگ هرگز تغییر نمی‌کند.

جنگ یکی از دشوارترین تعاریف تاریخ بشریت را دارد؛ چرا که کنترل کنندگان آن هم به خوبی نمی‌توانند تعریفش کنند و شرکت کنندگانش لنگ در هوا مانده‌اند. آن‌ها کشت و کشتار را بلدند و آموخته‌اند که چطور با صدور چند دستور، صدها نفر را به عمق خاک و به زیارت مرگ بفرستند. وقتی دستور صادر می‌شود، نه طرف مقابل، بلکه خودی‌ها هستند که ابتدا بی‌درنگ مرگ را مزه مزه می‌کنند.

این موضوع حتی پیش از آن که شروع به شمارش تاریخ کنیم وجود داشت. ما پیش از یادگیری شمارش اعداد و آمار یاد گرفتیم که جنگ راه بیندازیم و مدتی نگذشت که بشر پیروزی در شکست را آموخت. یک پیروزی تلخ، به تلخی حقیقت. اما چه زمانی درک خواهیم کرد، کسی که پیروز شده است، بیشتر شکست خورده است؛ طرف پیروز ماجرا، بیشتر کشته، خون ریخته و سنگ‌ذات شده است. چه تعریف فلسفی و غریبی این حقارت غیرانسانی را پیروزی می‌نامند؟ خود انسان؛ زاینده جنگ‌ها.

مجموعه Fallout به زیبایی این موضوع را در نهادش حمل و هزاران بار بازگو می‌کند. هر نسخه از این مجموعه، عمق فاجعه‌ای را نشان می‌دهد که سرانجام در انتظار بشری است که به آموخته‌هایش از جنگ، توجه نمی‌کند. اگر Metal Gear Solid روزمرگی‌های ما در این دنیای پر از جنگ و نفرت و باریکه‌ای از صلح را به نمایش می‌گذارد، Fallout آینده‌ای است که نشان می‌دهد اگر این‌گونه بکشیم و چنین احمقانه پیروز شویم، بشریت فراتر از روزمرگی‌ها و شکست‌های همیشگی‌اش نخواهد رفت. جنگ همین است، تغییر نخواهد کرد. خون تا ابد، خون باقی خواهد ماند و پیروزی به چیزی جز شکست تعبیر نخواهد شد.

She said that to me once. about being a machine

بهترین نقل قول های تاریخ بازی های ویدیویی

او یک بار آن را به من گفت؛ درباره ماشین بودن.

چه چیزی به انسان بودن معنا می‌بخشد؟ اگر روزی گونه ما با تغییرات گسترده‌ای در DNA مواجه شود، ما کدام گروه را در دسته انسان‌ها قرار خواهیم داد؟ گونه‌ای که در آن طبقه‌بندی شد‌ه‌ایم، یا گونه‌ای که از آن سوی ماجرا به ما خیره است؟

هوش مصنوعی، ربات‌ها و دیگر موجوداتی که خودمان دست به آفرینش آن‌ها می‌زنیم چه طور؟ این آفریده‌های دست انسان چه جایگاهی را اشغال خواهند کرد؟ آیا آن‌ها می‌توانند خصوصیات پدرانشان را به ارث ببرند و انسانیت را معنا کنند؟ اگر آن‌ها نیز بتوانند عاشق شوند، عشق بورزند، شعر بخوانند و سپس دقیقاً مانند انسان مرتکب قتل شوند، می‌توانیم جزوی از بشریت بدانیمشان؟

تقابل مستر چیف و کورتانا در مجموعه Halo اوج هنر بازی‌های ویدیویی در تعاریف ما را در این نقل قول کوتاه بازگو می‌کند. آیا ابرسربازانی که قادر به گذراندن تیغ از زیر گردن تمام بشریت هستند، بیشتر انسان تلقی خواهند شد یا هوش مصنوعی که به نجات آن‌ها از این مخمصه فکر می‌کند؟ تاریخ به قضاوت این بخش از دنیای ما خواهد پرداخت ولی چه کسی تاریخ را می‌نویسد؟ انسان؟ چه کسی ماهیت او و صحت ذات و نظر او را تایید خواهد کرد؟

بحث بسیار، فلسفه طولانی و ذهن ما عاری از هرگونه پاسخی است. این سوال از همان جنسی است که می‌تواند یک نسل را به نابودی بکشاند و نسلی نو را متولد سازد. باید از این سوال ترسید اما همچنین باید به یاد داشت که انسانیت تعریف‌شدنی نیست.

ما تنها هاله‌ای مبهم از آن داریم و در جست‌وجوی این هستیم که چگونه از تبدیل شدن به نقطه مقابلمان اجتناب کنیم. اسپارتان‌ها گریه نمی‌کنند اما بسیاری از ما باور داریم که مستر چیف هنگام بازگو کردن این جمله و یادآوری خاطراتش، زیر کلاهخود خود، چند قطره اشک چکاند؛ اشک‌هایی که ماشینی سخت و قدیمی را به انسانی نو و تازه مبدل ساخت، فرشته‌ای اهریمنی را متولد کرد و سرنوشت را باری دیگر به دستان او سپرد.

We Work in the dark to serve the light. We are assassins

Nothing is true, everything permitted

بهترین نقل قول های تاریخ بازی های ویدیویی

ما در تاریکی کار می‌کنیم تا به روشنایی خدمت کنیم. ما قاتلین هستیم.

[در این راه] هیچ چیز حقیقت (حقیقی) نیست. همه چیز مجاز است.

قتل در هر شرایطی بیش از دو معنی ندارد: یا شما روان یک آدم را قربانی کرده‌اید و یا خون رگ‌های او را سد. هر دو در دادگاه درون، جنایتی بر علیه بشریت و جبران ناپذیرند. انسان با زبان بی‌زبانی به هم‌نوعان خود حکم کرده است که از هر دو بر حذر باشند ولی اگر کسی روان جهانیان را قتل عام کند، چگونه باید با این عمل جبران‌ناپذیر مقابله کرد؟ باید اعلامیه داد؟ کتاب نوشت؟ موسیقی سرایید؟ یا که تیغ را تیز و در قلب آنان فرو کرد؟

اساسین‌ها به راه آخر باور دارند. آن‌ها صاحبان تیغ هستند؛ مبارزانی قهار که از تاریکی بیرون می‌خزند تا روشنایی عقایدشان، جهان را پرفروغ سازد. آن‌ها به هیچ قانونی غیر از عقایدشان پایبند نیستند. عقاب را نمی‌توان زیر ابرها نگه داشت و ایده‌ها را نمی‌توان با گلوله و باروت کشت. این چنین است که این عقاب‌ها بر فراز جرم و جنایت پرواز می‌کنند و آن‌جا که ظلمی می‌شود و ناله‌ای بلند است، فرود می‌آیند. عقیده آن‌ها راه را برایشان روشن می‌کند و تاریکی‌ها دشمنان را کور.

نقل قول فوق چه زیبا آن‌ها را توصیف می‌کند. قاتلانی در تاریکی ولی از جنس روشنایی. قاتلانی که به قانون تیغ، بیشتر از قانون قلم باور دارند. فرقه‌ای که قرن‌ها در پی سکوت حاکمان متوجه شده‌اند، آن‌هایی که به دنبال برقرار ساختن عدالت هستند، خود دشمن عدالتند. قلم‌ها بر زمین، تیغ‌ها بر آسمان، به تماشای عقابی بنشینید که عقیده‌اش، ظلم را می‌درد و عدالت را می‌خرد.

There are things in life you cannot choose: how you feel

بهترین نقل قول های تاریخ بازی های ویدیویی

برخی چیزها در زندگی وجود دارند که شما نمی‌توانید درباره آن‌ها تصمیم بگیرید: [مثلاً] احساستان.

انتخاب یک دیالوگ از مجموعه Max Payne دیوانگی است؛ یک دیوانگی محض. شاید بتوان دیالوگ مجموعه‌های دیگر را تکه تکه کرد، سپس دست انداخت و یکی را با احتیاط بیرون کشید و منتظر باقی ماند تا جماعت شما را تشویق کنند اما درباره Max Payne این‌طور نیست. با نقل قول‌های دیگری که این مجموعه دارد، به صراحت می‌دانم که مورد انتخابی من هیچکس را خوش‌حال نخواهد کرد اما ما در حال صبحت درباره Max Payne هستیم؛ خوش‌حالی درباره این مجموعه و درون آن،‌ بی‌معنی است.

حال باید گفت معیار مناسب برای انتخاب یک نقل قول چیست؟ نقل قول بالا، خود تعریف یک معیار است. همان‌طور که با توجه به دیگر نقل قول‌های مجموعه ما نمی‌توانیم گذشته را تغییر دهیم، برخی از حقایق این دنیا نیز به طرز بی‌رحمانه و عذاب‌آوری، تغییرناپذیر هستند. احساسات، یکی از آن‌هاست و درد به عنوان حسی قدرتمند، بالاتر از هر چیز دیگری می‌ایستد.

اگر ترس همان چیزی باشد که به ما بال می‌دهد و گذشته ما را به پرواز وا می‌دارد تا آینده را دگرگون کنیم، احساسات همان چیزی است که می‌تواند فارغ از شرایط در گذشته، حال و آینده بی‌وقفه حضور داشته باشند. احساساتی که برای مکس فقط به درد و رنجی با میل به بی‌نهایت خلاصه می‌شوند.

تصمیمات او نمی‌تواند در حقایق دردناک هستی نفوذ کند. او نمی‌تواند مهم‌ترین عزیزانش را نجات دهد. هر بار که عشق در قلب او هبوط می‌کند، بوی خون در فضا می‌پیچد و اطرافیانش یک به یک نقش بر زمین می‌شوند. تصمیمات در مقابل عذابی که بر سرش نازل می‌شوند، مضحکه‌ای بیش نیستند. او نمی‌تواند احساساتش را تغییر دهد. درد تا ابد برای او درد است. او اگر می‌توانست، به این مقدار از درد غلو شده در بطن چند پیکسل و نوشتار می‌خندید اما حیف که سرنوشت راه رخسار او را از خنده به یغما برده است و لبخند را مجازاتی جاودان کرده که هرگز بر لبانش نقش نخواهد بست.

I’ve struggled a long time with surviving, but no matter what, you have to

find something to fight for

بهترین نقل قول های تاریخ بازی های ویدیویی

من مدت زیادی در حال تلاش برای بقا بودم. مهم نیست که چی پیش میاد.

همیشه یه چیز پیدا کن که براش بجنگی.

زمانی که بهترین مقدمه‌تان را برای بهترین‌های دیگری استفاده می‌کنید، برای مقدمه نوشتن برای بهترین‌های باقی مانده، با مشکل مواجه می‌شوید. بنابراین با اندکی اقتباس از مقاله‌ای که پیش‌تر درباره تحلیل مجموعه The Last of Us نوشته‌ام و از این لینک قابل مطالعه است، و اندکی فشار بر مغز این نقل قول آخرین ما را به سرانجام می‌رسانم.

شاید آخرین بودن در نبرد بین یک انسان و غیرانسان ربطی به بقا و زنده‌ماندن پس از آن نداشته باشد؛ شاید آخرین بودن یک انسان در دنیایی جهنمی، به معنای امیدی باشد که برای نواختن موسیقی بشریت خاموش نمی‌شود. شاید آخرین بودن به معنای تلاش برای شعله‌ور کردن آخرین جرقه‌های امید است. این آخرین شاید واپسین فرصت برای آشنایی، فهم و درک جرعه‌ای از انسانیت است.

زمانی که پل‌ها خراب می‌شوند، فاجعه آغاز می‌شود و مغزها از خواب می‌پرند، آن هنگام است که می‌بینیم پیش‌تر چقدر پوچ و تهی می‌نگریستیم و از آن افتضاح‌تر این که زمان حال نیز، در آینده‌ای محتمل تبدیل به بهترین در برابر رویدادهای بعدی خواهد شد. و به این سان دریغا که زمان حال ما، گذشته‌ای نیک برای آینده‌ای تلخ است.

انسانی که زمانی با بی‌امیدی به بلندبالاترین خوشبختی‌های دنیا، نگاهی محقرانه دارد، در پساآخرالزمان باید ژرف به دیوار،‌ به پنجره و دقیقاً به هر چیز عبثی خیره شود تا اندکی خوشبختی را از زیر غبار ناامیدی بیرون بکشد. این تاوانی است که تمام بازی‌های این فهرست که توانسته‌اند دو سه کلمه تاریخی ادا کنند، به خوبی با آن آشنا هستند.

و ما حقیقتاً چه اکنون و چه ۲۰۰۰ سال بعد، در تاریکی چه تفاوتی با یکدیگر داریم؟ آیا این نیست که تنها تابش نور ما را متمایز می‌کند؟ چه چیزی آن تمایز را موجب خواهد شد، جز ذره‌ای امید برای بقا و ذره‌ای باور به خوشبختی در نگاه‌ها؟ بنابراین باید جنگید، به وصول خوشبختی امید داشت  و خود را برای زندگی کشت. چه چیزی بهتر از تجربه پدری که همه چیزش را از دست داده و شاید دخترخوانده‌اش را در این دنیای سخت ناجوانمردانه از دست بدهد، می‌تواند مفهوم بالا را منتقل سازد؟ هیچ؛ تنها خودش و آخرین کلماتش.


نهایتاً این چنین، انتخاب‌هایی سخت را از بهترین نقل قول‌های تاریخ به پایان می‌رسانیم اما این مقاله هنوز به اتمام نرسیده است. هفته آینده، قسمت بعدی با انتخاب‌هایی از دیگر مجموعه‌ها منتشر خواهد شد. هیچ کدام از نقل قول‌های بالا رتبه‌بندی خاصی را شامل نمی‌شوند و این فرایند برای قسمت‌ آینده نیز ثابت باقی خواهد ماند؛ چرا که مفاهیم بشری غیرقابل رتبه‌بندی هستند و خاطرات نمی‌توانند بر دیگری برتری یابند.

باید توجه داشت که در انتخاب نقل قول‌های بالا، مفاهیم و تناسب آن‌ها با پیام هر فرنچایز در نظر گرفته شده است. اگر انتخاب‌های دیگری را مد نظر دارید، هیچ قدرتی نمی‌تواند مانع از ارسال نظر از سوی شما در بخش نظرات شود.

.

مطالب مرتبط سایت

تبلیغات

بهترین نقل قول های تاریخ بازی‌های ویدیویی؛ یادبود بشریت - گیمفا
بهترین نقل قول های تاریخ بازی‌های ویدیویی؛ یادبود بشریت - گیمفا
بهترین نقل قول های تاریخ بازی‌های ویدیویی؛ یادبود بشریت - گیمفا
بهترین نقل قول های تاریخ بازی‌های ویدیویی؛ یادبود بشریت - گیمفا
بهترین نقل قول های تاریخ بازی‌های ویدیویی؛ یادبود بشریت - گیمفا

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

بهترین نقل قول های تاریخ بازی‌های ویدیویی؛ یادبود بشریت - گیمفا