تیتر این مقاله سوالی است که ذهن خیلیها که حتی بارها بازیهای دارک سولز را تجربه کردهاند، درگیر کرده است. حق هم دارند. داستان این سری اصلا و ابدا سرراست و واضح نیست و باید در توضیحات آیتمها و صدها ویدیوی Lore در یوتیوب و … داستان کامل این سری را دریابید. اما نکته این است که برخی به اشتباه فکر میکنند چون آنها داستان را نفهمیدهاند و چون داستان بازی سرراست نیست، پس این سری داستان خاصی ندارد یا بدتر از آن داستان ضعیفی دارد! این حرف خیلی غلط است.
کافی است سری به یوتیوب و کانالهایی مثل واتیویدیا بزنید تا ناگهان ببینید ساعتهاست دارید به داستان بازی و شخصیتهای Dark Souls گوش میدهید و حتی گاهی چشمانتان خیس میشود. داستان این بازی و سرنوشت شخصیتهای آن، عمیقتر و زیباتر و پرمحتواتر از هر بازی دیگری هستند که داستانش را سرراست با چند کاتسین میگوید.
در این سری به قدری جزئیات داستانی هست که سرتان سوت میکشد از این که سازندگان چهقدر برای مخاطبشان ارزش قائل بودهاند و چهقدر این سری ریزهکاری دارد. در Dark Souls حتی برای این که شما میمیرید و باز زنده میشوید، داستان و دلیل وجود دارد و مثل اکثر بازیها اینطور نیست که خب شما دوباره ریسپاون میشوید چون این یک بازی است! شما به عنوان یک انسان، اسیر نفرین Undead هستید. نفرینی که کسی دقیق نمیداند از کجا آمده است، ولی با هر بار مرگ انسانها و زندهشدنشان، آنها بیشتر و بیشتر Hollow میشوند تا جایی که دیگر کنترل عقلشان دست خودشان نیست و میشوند یکی از آن موجودات دیوانهای که تا شما را میبینند، حمله میکنند.
در این مقاله میخواهم به طور کامل داستان سری دارک سولز را برای شما بازگو کنم تا ببینید چه در دنیای این بازی میگذرد و نقش شما چیست و اصلا دارک سولز چیست؟ قصد دارم تا این مقاله را تبدیل به یک سری کنم که در آن داستان عناوین مختلف سولز و شخصیتهای آن را برای شما بازگو کنم. امروز و در آغاز کار، داستان بازی اول Dark Souls را برای شما عزیزان شرح خواهم داد. پس آماده باشید تا سری به لردران بزنیم.
- هیچکس نبود غیر از اژدهایان جاویدان
داستان Dark Souls مدتها قبل از این که شما بازی را آغاز کنید شروع شده و قرنها و قرنها گذشته است. قرنها قبل از این که شما از Undead Asylum فرار کنید، چیزی وجود نداشته است. نه انسانی زنده بوده و نه مرده. فقط اژدهایان و برخی موجودات باستانی وجود داشتهاند و بس. داستان این بازی با عصر باستانیها یا the Age of Ancients آغاز میشود که در آن اژدهایان روی همه چیز تسلط داشتهاند. در واقع در آن بخشی از داستان که میگویند یکی بود یکی نبود، ما در داستان دارک سولز باید بگوییم هیچکس نبود غیر از اژدهایان جاویدان یا Everlasting Dragons. بله، عصر، عصر اژدهایان جاویدان بود و آنها حاکم مطلق زمین بودند.
در همین حین، یک آتش جادویی که به آن اولین شعله یا First Flame میگویند، در زیر زمین ناگهان پدیدار میشود و میدانید که با آتش، نور و تاریکی میآید؛ مرگ و زندگی میآید. این آتش بسیاری از موجودات را به خود جذب کرد. ۳ موجودی که ابتدا به سراغ این آتش میروند، شامل Gwen به همراه نیتو و جادوگر آیزالت هستند که Gwyn روح نور، جادوگر آیزالت روح زندگی و نیتو روح مرگ را از این آتش میگیرند. این روحهای باستانی به آنها قدرتی عظیم میدهند و به نوعی این ۳ نفر تبدیل به خدا میشوند. اما یک نفر دیگر هم بود که کسی زیاد به او توجهی نکرد. یک Furtive Pygmy که در واقع جد انسانهاست، از این آتش اولیه، روح تاریک یا Dark Soul را میگیرد که بعدا به موجودات انسانمانند یا Hollow، پاداشی عظیم به نام Humanity میدهد. به این ترتیب انسانها به وجود میآیند و پای به دنیا میگذارند، ولی قدرت آنها در مقایسه با ۳ لرد اصلی بسیار کمرنگ است.
- نابود کردن عصر اژدهایان
Gwyn که حالا بسیار قدرتمند بود، در پی یافتن راهی برای شکست اژدهایان بود که هیچکس نمیدانست چه نقطه ضعفی دارند. این اژدهایان ابدی با روشهای معمول هیچ آسیبی نمیدیدند و جنگ با آنها بیفایده بود. اما اینجا یک پیچش در داستان به وجود میآید و پای خیانتی عظیم به دنیای این بازی باز میشود.
یک اژدها به نام Seath the Scaleless که همانطور که از نامش پیداست بدون Scale به دنیا آمده بود (او جاویدان نبود و پا هم نداشت) و همواره مورد تمسخر همنوعانش قرار گرفته بود، خیانتی بزرگ به اژدهایان میکند و با لرد Gwyn همدست میشود و به او میگوید که راه از بین بردن اژدهایان، از طریق نیروی Lightning است که از حفاظ سنگی پوست آنها رد میشود.
بنابراین ۳ لرد شروع به جنگ با اژدهایان میکنند و Gwyn با استفاده از نیروی Lightning، راه را برای دو لرد دیگر هم باز میکند تا اژدهایان را از بین ببرند. لرد نیتو، مرگ و بیماری را بین آنها که حالا آسیبپذیر شدهاند پخش میکند و جادوگر آیزالت آنها و خانههایشان را میسوزاند. این سلسله حوادث، تقریباً همهی اژدهایان جهان را از بین برده و فقط برخی نژادهای ضعیفتر آنها مانند Drakeها و Wyvernها باقی میمانند. تنها اژدهای واقعی، Seath خیانتکار است که باقی مانده است. بعد از این، لردها به سطح زمین منتقل شده و آن را تصرف میکنند.
- عصر آتش
داستان ما (بازی اول Dark Souls) در عصر آتش روایت میشود. با کنترل لردها بر جهان، عصر آتش آغاز میشود که آن را یک دورهی طلایی میدانند که همهچیز شکوفا شده است. Gwyn، آنور لوندو، پایتخت خود را در بالای کوه بنا کرد تا بتواند به خورشید نزدیکتر باشد. نیتو، کاتاکومبهای زیرزمینی را به دست گرفت و مفهوم مرگ را در زیر زمین گسترش داد، در حالی که جادوگر آیزالت آتش را مطالعه میکرد که این منجر به تواناییهای Pyromancy شد که در بازیهای Dark Souls شاهد آنها هستیم.
در این دوره اوضاع برای Seath خیانتکار که باعث از بین رفتن تمام همنوعانش شده بود نیز خیلی خوب پیش میرفت و بابت خوشخدمتی به Gwyn حسابی از او تقدیر شد. او به عنوان یکی از اعضای سلطنتی شناخته شد و حتی Gwen به او لقب دوک اعطا کرد. به او یک قصر و آزمایشگاه کامل داده شد تا انواع آزمایشات را بر روی موجودات انجام دهد، زیرا او به طور دیوانهواری شیفتهی درک و کسب جاودانگی بود که برخلاف تمام همنوعانش در اختیار نداشت.
این آزمایشات اکثرا غیرانسانی او که با گذشت زمان بدتر هم شدند، برخی افراد در آنور لوندو را خشمگین کرده بودند. Havel the Rock که یکی از شوالیههای خوشنام Gwyn بود، حسابی با Seath و آزمایشاتش دشمنی داشت و شروع به جمع کردن گروهی کرد تا Seath را از بین ببرند، ولی Gwen ابدا موافق این موضوع نبود. Gwyn سرانجام شولیهاش را زندانی کرد تا نهایتا Hollow و دیوانه شود.
در سمت دیگر، آزمایشات و وسواس دیوانهوار Seath برای جاودانگی، باعث جنون کامل او شدند. البته او در نهایت یکجورهایی راز جاودانگی را کشف کرد (همان کریستال جاودانگی او که در نبرد با Seath باید بشکنید) و بعد هم خودش را از ترس این که بقیهی لردها به او حمله کنند و بخواهند دستاوردش را بدزدند، در قصر و آزمایشگاهش حبس کرد.
- بیدار کردن Abyss
در بخش دیگری از این دنیا، روستایی به نام Oolacile تحت تاثیر یکی از سرپنتهای نخستین به نام Kaathe یا همان Kaathe, the primordial serpent که همیشه دوست داشت عصر آتش به پایان برسد، نابودی خود را رقم زدند و باعث شدند تا Abyss که سیاهی مطلق است، با کندن قبر Manus، از قعر زمین بالا بیاید. Abyss را به طور کلی در این دنیا، تاریکیای میدانند که در وجود هر بشری موجود است و اگر مهار نشود، میتواند باعث خاموشی آتش نخستین شود.
Kaathe بود که باعث شد مردم Oolacile به قعر زمین رفته و قبر Manus, the primordial man را نبش کنند. کسی که سالها و سالها عذاب کشیده و شکنجه شده بود (داستانش را در یک قسمت کامل برایتان میگویم) و وقتی او را از مرگ بیدار کردند، موجودی دیوانه شده و در نهایت هم تبدیل به Manus، پدر Abyss شد و سبب گردید تا Abyss شدیدا گسترش یابد.
به منظور جلوگیری از گسترش بیشتر Abyss، لرد Gwyn یکی از ۴ شوالیهی وفادار و مورد اعتمادش به نام Artorias که عزمی آهنین داشت به Oolacile فرستاد. او به همراه گرگ زیبا و قدرتمندش Sif، به نبرد با Manus رفتند، ولی شکست خوردند و در آخرین لحظات، آرتوریاس که زرهش شکسته بود، از سپر و جادویش به جای محافظت از خودش، برای نجات Sif استفاده کرد تا گرگش را در امان نگه دارد و او را به زمین برگرداند.
در همین زمان بود که Manus در طول زمان و مکانهای مختلف، به دنبال pendant محبوبش میگشت و نهایتا آن را در آینده پیدا کرد و آن را به همراه Chosen Undead که در واقع شخصیت شما در دارک سولز است، به سمت خود کشید (وقایع دیالسی بازی اول). در نهایت شخصیت شما یعنی Chosen Undead، با Manus مبارزه کرده و او را شکست میدهد و جهان را از گسترش بیشتر Abyss نجات میدهد.
البته این نبرد و حواشی اطراف آن و شخصیتی که شما نجات میدهید، خودش داستان کاملی دارد که بعدا در یک قسمت جداگانه، از حماسهی آرتوریاس و افسانهی او که بعدا منجر به تشکیل Abyss Watchers شد، صحبت خواهم کرد. Gwyn برای جلوگیری از گسترش Abyss کارهای زیادی کرد و حتی شهری مثل New Londo را به طور کل غرق کرد و در آب فرو برد که این داستان و قضیهی Four Kings را هم برایتان در یک قسمت شرح خواهم داد.
- آغاز محو شدن و خاموشی آتش اولیه
Gwyn مدت زیادی بر مسند قدرت بود و حسابی در عصر آتش برای خودش فرمانروایی میکرد، ولی هر چیز خوبی بالاخره انتهایی دارد. آتش اولیه در نهایت شروع به محو شدن و خاموشی کرد. لردها حسابی ترسیده بودند، زیرا این آتش منبع اصلی قدرت آنها از زمان آغاز عصر آتش بود.
جادوگر آیزالت شروع به انجام آزمایشاتی کرد تا این آتش اولیه را دوباره خلق کرده و حتی قویتر کند، ولی نهایتا شکست خورد و کنترل این آتش از دستش در رفت، زیرا این “آتش قویشده” روحش را مسموم کرد و او تبدیل به Bed of Chaos شد و آتش قویشده که در واقع همان Chaos بود از کنترل خارج شده و باعث ایجاد نسل جدیدی از موجودات به نام شیاطین یا Demonها شد. داستان جادوگر آیزالت و دخترانش، از برترین و تلخترین زیرشاخههای داستانی سری سولز است که در قسمتی جداگانه کاملا برایتان شرح خواهم داد.
- Gwyn، اولین لرد سیندر و انجام اولین گناه
به عنوان آخرین تلاش، لرد Gwyn روح خودش را برای روشن نگه داشتن آتش اولیه فدا کرد و تا زمانی که او در کنار این آتش حضور داشت، آتش اولیه از بین نمیرفت. او با این کار در واقع موضوعی اجتنابناپذیر را به تعویق انداخت و خیلیها از این کار Gwen به عنوان اولین گناه یاد میکنند، زیرا در برابر نیرو و روند طبیعت ایستاد.
Gwyn در واقع با این کار تبدیل به اولین Lord of Cinder شد؛ موجودی که آنقدر روحش قوی است که میتواند باعث روشن نگه داشتن آتش اولیه شود. البته فکر نکنید این قوی بودن روح به معنی خوب بودن آن شخص است، زیرا مثلا در دارک سولز ۳ میبینیم که شخصیت پلید Aldrich هم لرد سیندر است.
در دنیای سولز، سرچشمهی اصلی و اولیه و دلیل قاطع ایجاد نفرین آندد یا همان روند Hollow شدن مشخص نیست، اما برخی اعتقاد دارند که Gwyn با فدا کردن روحش برای روشن نگه داشتن آتش اولیه و انجام اولین گناه، باعث ایجاد نفرین آندد که انسانها را با جاودانگی نفرین کرد، شد. انسانهای آندد مدام دوباره به زندگی برمیگردند، ولی هر بار که میمیرند به Hollow شدن و از دست دادن کل اختیار و کنترلشان نزدیکتر میشوند و در نهایت وقتی Hollow میشوند، دیگر انسانیتی ندارند و هیچ خاطره و اختیار و روحی برایشان نمانده است و کاملا مجنون هستند.
جالب است که ما تازه در اینجا است که بازی اول دارک سولز را آغاز میکنیم (البته غیر از قضیهی Manus) و در واقع وقتی ما شروع میکنیم، مدتها از این وقایع رد شده و Gwyn روحش را برای آتش اولیه قربانی کرده و دنیا پر شده ازHollowها و شیاطین و …
- Chosen Undead و آغاز مسیر رقم زدن پیشگویی
در ابتدای بازی، Chosen Undead که به همراه خیلی از آنددها و Hollowها در بخشی جداافتاده از دنیا (Northern Undead Asylum) زندانی شده است، توسط شخصیتی به نام اسکار که از یک پیشگویی صحبت میکند و کلید زندان را برای شما میاندازد، نجات داده میشود تا پیشگویی و سرنوشتش را کامل کند. داستان اسکار را هم در یک قسمت جدا برایتان شرح خواهم داد.
شخصیت شما یعنی Chosen Undead باید پیشگویی Rekindling the Flame را کامل کند. طبق این پیشگویی شما باید آنقدر قوی شوید تا در نهایت بتوانید روحتان را برای آتش اولیه قربانی کرده و تبدیل به یک لرد سیندر شوید. به این منظور، شما باید به Kiln of the First Flame بروید. برای این کار هم باید Lordvessel و بخشهای مختلف روح Gwen که در اختیار برخی باسهای خاص است را به دست بیاورید تا با قربانی کردن این روحها در Lordvessel، بتوانید وارد Kiln of the First Flame شوید.
در Kiln of the First Flame، شما با حالت سیندر Gwyn در کنار آتش اولیه روبهرو میشوید که در واقع باس نهایی بازی است. بعد از شکست او به شما یک انتخاب داده میشود؛ شما میتوانید مطابق پیشگویی، آتش اولیه را Rekindle کنید یا این که بگذارید آتش خاموش شود.
اگر بگذارید آتش خاموش و عصر تاریکی آغاز شود، شما تبدیل به Dark Lord میشوید و Kaathe, the primordial serpent به همراه کلی از سرپنتهای نخستین دیگر، شما را به خاطر این که اجازه دادهاید عصر تاریکی آغاز شود، پرستش خواهند کرد. از عصر تاریکی به عنوان عصر انسانها هم نام برده میشود. بالاخره هر چه باشد، اولین جد انسانها یعنی Furtive Pygmy بود که روح تاریک اصلی یا Dark Soul را در ابتدا پیدا کرد.
- نکته: میدانید که لرد Gwyn که باس پایانی دارک سولز است، تمام زندگیاش را صرف گسترش عصر آتش و روشنایی کرده و همیشه در نبرد با تاریکی بوده و لقبش Lord of Sunlight است. نکتهای در اینترنت خواندم که در نبرد پایانی دارک سولز با Gwyn، موزیک این مبارزه که یک قطعهی پیانو است، گویا تنها و تنها از کلیدهای سفید پیانو استفاده میکند و حتی موسیقی نبرد با Gwyn هم کلید تاریک ندارد! واقعا اگر این موضوع صحت داشته باشد، خیلی جالب است. اگر از صحت و سقم این نکته آگاهی دارید، لطفا در این مورد در بخش نظرات کامنت بگذارید.
در این بخش داستان بازی نخست به پایان میرسد و دارک سولز ۲ که داستان Vendrick و Drangleic را روایت میکند، مجددا ما را به دنیای این سری میبرد. در قسمت بعدی این مقاله، داستان بازی دارک سولز ۲ را برای شما شرح خواهم داد.
نظرات
سعید جان خسته نباشی ، خدمتی که گیمفا و مخصوصا شما به بازی های میازاکی و هاردکور در ایران کردید واقعا جای تقدیر داره دمتون گرم :yes: :rose:
همچنان داستان سعید آقابابایی و سری سولز ادامه داره و ما هم لذت میبریم. :heart: :rose:
چیزی که داستان سری سولز رو فوقالعاده جلوه میده، فقط بخشیش مربوط به خفن بودن کاراکترها و جذاب و رازآلود بودن سرنوشتشون هست؛ فوقالعاده اینه که تمام این داستان ها به بهترین شکل ممکن با گیم پلی بازی به هم تنیده میشن…
در مورد سئوال آخر و موزیک فوقالعاده ی باس نهایی دارک سولز هم کلی ویدئو تو یوتیوب هست که نشون میده تمام این موزیک با کلیدهای سفید پیانو نواخته میشه که دونستنش واقعا مبارزه رو حماسی تر میکنه…
محسن ببخشید تو رو اشتباها ریپلای کردم.
نوید جان شما هر موقع دوست داشتی به من ریپلای بزن :rose:
:rose: :rose: :rose:
سلام و عرض ادب خدمت شما نوید عزیز و گل. یک دنیا سپاس نوید جان از محبت و حمایتت. من افتخار میکنم که مخاطبینی مثل شما دارم و برای شما مطلب می نویسم. واقعا در هم تنیده شدن داستان این شخصیت ها و روند روایت اونها فوق العاده اس همنونطور که اشاره کردی نوید عزیز. مثل همشه لذت بردم از خوندن نظرت. خیلی ممنونم ازت
سلام و درود خدمت دوست عزیزم محسن جان. سلامت باشی. تشکر از لطف و محبت محسن عزیز. باعث افتخار منه که رضایت داری از کار ما. همیشه خوندن نظراتت باعث دلگرمی و خوشحالیه.
سلام، آقا سعید واقعا خسته نباشی بابت این مطلب بسیار زیبا و جذابتون. من خودم به شخصه تمامی مقاله های سولز رو خوندم و بازم اگر بنویسید میخونم. فقط به نظرم(چون داستان قسمت اول تو این مقالع تموم شده میگم) اگه میشد داستان ان پی سی های بازی رو هم روایت میکردید خیلی مقاله بهتر میشد یا مثلا به اینکه نوری دروغین شهر آنور لاندور رو پوشونده و دلیلش رو هم توضیح میداد یا خیلی موارد دیگه ای هم بود که میتونستید اشاره کنید و نکردید
خواهشا اگه براتون مقدوره تو مقالات دیگرتون این موارد رو هم اشاره ای بکنید ممنون :rose:
داستان عالیه امیدوارم ادامشم بسازن ببینیم چه اتفاقی برای آخرین آتش میوفته خاموش میشه یا روشن میمونه.
سلام و درود خدمت شما. تشکر که لطف کردید نظر گذاشتید.
قربانتون
سلامت باشید انشالله
قربان شما :rose: :heart:
مقاله واقعا فوق العاده بود
یکی از بهترین مقالههایی بود که توی عمرم خوندم سعید جان
با این که خودم حدود سه سالی داره میشه که در تکاپوی فهمیدن داستان سولز یک و دو بودم، و چیزای نسبتا زیادی از داستانشون دستگیرم شده، بازم از این مقاله فوق العاده لذت بردم و کلی چیز جدید یادگرفتم و خیلی از اون ویدیوهایی که دیده بودم، داستان سرراستتر و بهتر توضیح داده شده بود …
دستتون درد نکنه سعید جان و بیصبرانه منتظر مقالههای توضیح داستان شخصیتها هستم …
سلام و درود خدمت محمد عزیز و گل. یک دنیا سپاس محمد جان. باعث افتخار منه که رضایت داشتی از این مقاله. خیلی خوشحالم اگر این مطلب تونسته باشه نکاتی رو روشن کنه برای شما در مورد داستان بازی. انشالله که از مقالات بعدی هم راضی باشی. تشکر از حمایت و محبتت محمد عزیز و گل.
سعید اقا دمت گرم واقعا واسمون زحمت میکشی
اگر روی داستان دیمن سولز و بلاد بورن خصوصا اولد هانترز هم وقت بذاری ممنونت میشیم
سلام و عرض احترام خدمت شما. خواهش میکنم. من از شما ممنونم که لطف میکنید و حمایت می کنیدو مطالعه می فرمایید. این خیلی خیلی ارزشمنده برام که نظر می نویسید.
روی چشم حتما داستان این شاهکارها رو هم بررسی میکنم.
جناب اقابابایی بی نهایت ممنون بابت این مقاله . واقعا داستان گنگ و مبهم دارک سولز ها واسه من خیلی خیلی بیشتر از داستان های سر راست لذت بخشه . به قدری دنیا سازی میازاکی پیچیده و بی نظیره که حد نداره . داستان هایی که هر محیط و باس پشتشون هست یه دنیا داستانه .
سلام و درود خدمت شما. خیلی متشکرم از این لطف و محبتتون. باعث افتخار منه که رضایت داشتید از مقاله. برای من هم دقیقا مثل شما همینطوره. اینطوری بسیار مرموزتره و حتی یک خط دیالوگ خیلی ارزش پیدا میکنه.
من چند تا سوال داشتم اونم این که چرا توی بلادبورن بقیه شکارچی ها به ما حمله میکردن؟چرا abyss watcher به هم حمله میکردن؟چرا غول ها توی بازی به ما کمک میکردن؟میشه اینا رو جواب بدین لطفا
۱- هانترها هر کدام دلیل خاص خودشون رو دارن مثلا Djura از هیولاها دفاع میکنه. دو هانتری که داخل GrandCathedral میبینیم در حقیقت آدم ربا و دزد هستند و … هر کدام lore خاصی دارن، یه دلیل واحد برای تمامی هانترها وجود نداره. دشمنان عادی که داخل دی ال سی تجربه میکنیم sanity خودشون رو از دست دادن.
۲- ابیس واچرز یکدیگر رو میکشن چون وظیفه اصلیشون جلوگیری از گسترش یافتن abyss بوده، اما وقتی abyss خودشون رو تصرف میکنه، تصمیم میگیرن با مبارزه بین خودشون این فساد رو در یک مکان نگه دارن. (ارتباط مستقیم با آرتوریس)
۳- منظور از غولها رو نفهمیدم، اما خیلی از لُردها giant نیستند، بلکه به دلیل قدرت زیاد بدن عظیمی داشتند.
یعنی بلاد بورن یک بازی فرعی از سری دارک سولز هست؟!
یا من اشتباه متوجه شدم
نکته اول مربوط به Bloodborne هستش. دومی مربوط به ds 3 سومی هم به سری ds. سه تا سوالی که مطرح کرد ربطی به هم ندارن.
درود بر شما. تشکر از این که لطف کردید و نظر گذاشتید. امیدوارم پاسختون رو گرفته باشید که محمدحسین کریمی عزیز زحمت کشید نوشت.
من قبلا چنتا ویدیو یوتیوب و چنتا مقاله انگلیسی طولانی از داستان بازی خوندم ولی بازم خیلی از نکاتش واسم مبهمه.بنظرم دلیلش اینه که خیلی از نکات داستانی به ذهن و تئوری سازی گیمرا وابستس.مثلا این که تو ringed city دقیقا اخرش به کجا میریم و یا این که اولین فایر منشا اش چی بود.
درود بر شما. خیلی ممنون که لطف کردید نظر نوشتید. حرف شما کاملا صحیحه چون باز هم در خیلی مواقع، سازندگان نتیجه رو به تئوری های شخصی هر کس واگذار کردن و برداشت های مختلفی در مورد بشیاری از موارد در این سری وجود داره. مخصوصا یک دلیلی بزرگش اینه که سازندگانش اصلا و ابدا اهل مصاحبه نیستن و هرگز هیچ توضیحی در مورد خیلی از موارد داستانی نمیدن.
خسته نباشید اقای بابایی.تجدید خاطره شد خوندن مقاله داستان بازی.
کاشکی یه سری مقاله هم در مورد تیوری های بازی برین.واقعا بحث جالبیه.خصوصا ویدیو های واتی ویدیا هر کدوم پتانسیل یه مقاله رو دارن
عرض سلام و ادب خدمت شما. سلامت باشید انشاله. یک دنیا سپاس از لطف و محبتتون. خوشحالم مقاله خاطرات این سری رو براتون زنده کرده.
بله قطعا درست می فرمایید. حتما در بحث شخصیت ها و داستان اونها و … در مورد تئوری های مهم و پرطرفدار هم صحبت میکنم. اتفاقا الگو و الهام گیری اصلی من برای این سری مقالات هم واتی ویدا هست.
سلام
دارک سواز، داستانی افسانهای با روایتی خاص!
درود بر شما ارین جان. خیلی ممنون که لطف کردید نظر نوشتید. دقیقا با جمله ای که اشاره کردید موافقم
سلام
قربان شما، لطف دارید.
“داستان Dark Souls مدتها قبل از این که شما بازی را آغاز کنید شروع شده و قرنها و قرنها گذشته است. قرنها قبل از این که شما از Undead Asylum فرار کنید، چیزی وجود نداشته است. نه انسانی زنده بوده و نه مرده. فقط اژدهایان و برخی موجودات باستانی وجود داشتهاند و بس. داستان این بازی با عصر باستانیها یا the Age of Ancients آغاز میشود که در آن اژدهایان روی همه چیز تسلط داشتهاند. در واقع در آن بخشی از داستان که میگویند یکی بود یکی نبود، ما در داستان دارک سولز باید بگوییم هیچکس نبود غیر از اژدهایان جاویدان یا Everlasting Dragons. بله، عصر، عصر اژدهایان جاویدان بود و آنها حاکم مطلق زمین بودند.
در همین حین، یک آتش جادویی که به آن اولین شعله یا First Flame میگویند، در زیر زمین ناگهان پدیدار میشود و میدانید که با آتش، نور و تاریکی میآید؛ مرگ و زندگی میآید. این آتش بسیاری از موجودات را به خود جذب کرد. ”
میشه یکم بیشتر توضیح بدین؟
چه تفاوتی بین آتش ذاتی اژدهایان و first flame وجود داشت؟ این first flame منشأ اش چیه؟
سلام و درود خدمت شما. خیلی ممنون که محبت کردید مطالعه فرمودید و نظر نوشتید.
عرض کنم خدمتتون در مورد نکته ای که فرمودید، فکر میکنم تفاوت این آتش اولیه با آتش اژدهایان، این بود که این اتش توانایی ایچاد حیات داره و روح های اصلی از اون گرفته شدن و به نوعی میشه گفت این اتش روح داره. منشان اولیه اش رو ولی کسی نمیدونه از کجا اومده.
آقا سعید عالی مثل همیشه
درود بر شما. یک دنیا سپاس از محبت و حمایتتون. این بسیار برام ارزشمنده.
سلام و درود خدمت شما. سلامت باشید انشالله. خیلی ازتون ممنونم که محبت کردید مطالعه فرمودید و نظر نوشتید. خوشحالم رضایت داشتید.
مرسی از لینکی که قرار دادین.
سلام آقا سعید gwyn در زبان ولزی به معنای سفید هست و آهنگش هم با نوت های سفید زده شده (آهنگش در کنار آهنگ سیف باعث حلای روح میشه)
سلام و عرض ادب خدمت شما. خیلی ممنون که وقت ارزشمندتون رو گذاشتید و مطالعه فرمودید مقاله رو. Gwyn اصلاح شد. عرض کنم حضورتون که امیدوارم بتونم این سری مقالات رو تبدیل به یک سری کامل کنم در کنار راهنماهای کاملی که قبلا برای این سری نوشتم و حالا از نظر داستانی هم یک مرجع کامل برای این سری در کشورمون وجود داشته باشه. بعد از نوشتن داستان ۳ بازی؛ به بیان داستان شخصیت ها و … خواهم پرداخت و کلا تاریح حانواده ی Gwyn و خانواده ی جادوگر ایزالت و … رو شرح بدم. حتما در مورد کاوننت ها هم صحبت خواهم کرد. خیلی از نظرتون ممنونم.
منتظر داستانهای پشت شخصیتای سولز بودم
درود بر شما Manchester_U. حتما در قسمت هایی کامل به بررسی داستان تک تک شخصیت های سری هم می پردازم.
آخ هرچی از دارک سولز نوشته بشه و گفته بشه بازم حق مطلب ادا نمیشه ممنون برا مقاله پرمحتواتون
سلام خدمت شما سعید جان. یک دنیا سپاس از لطف شما. باعث افتخار منه که رضایت داشتید. بله من هم مثل شما سیر نمیشم از این سری
مرسی بابت مقاله و خسته نباشی الان داستان بازی خیلی برام روشن تر شده فکر نمیکردم پشت bed of chaos همچین داستانی باشه از بس رو مخ بود باس فایتش
سلام و عرض احترام خدمت شما. سلامت باشید انشالله. خیلی متشکرم که محبت کردید مطالعه فرمودید و وقت عزیزتون رو گذاشتید. خوشحالم برخی موارد رو براتون روشن کرده.
داستان جادوگر ایزالت و دخترانش یعنی دختران آشوب یکی از بهترین و جذاب ترین و تلخ ترین داستان های این سری هست که یک قسمت کامل کامل رو براش می نویسم. اون دو هسته ی کناری این باس، دو دخترش هستن و خود باس هم جادوگر ایزالت هست که وقتی میخواست اتش رو قوی کنه Chaos رو خلق کرد و سبب خلق دیمون ها شد و خودش هم بستر Chaos شد. دختران دیگه اش هم یکی توی مرداب قبل از باس عنکبوتی نشسته. یکی خود باس عنکبوتی قبل از ورودی ایزالته. یکی دیگه خواهرشه که بعد از کشتن این باس عنکبونی بهش میرسیم یعنی Fair Lady که قبل از ورودی ایزالته. یکی دیگه هم اگر اشتباه نکنم دقیقا دم درب ورودی باس Bed of Chaos باید بکشیم.
ممنون میشم اگه اینکارو بکنی. بدجور منتظرم سری مقاله برسه به Slave Knight Gael چون توی ویدئو تو یوتیوب بود فک کنم گفتن با آرتوریاس ارتباط داشته gael
سلام و درود خدمت شما. مرسی از نظر متفاوتتون.
عرض کنم حضورتون که این مطلب در واقع روایت داستان این سریه که بسیار گنگه و در توضیح ایتم ها و … روایت میشه. این مقاله برای روشن کردن داستان این سریه و یک مطلبی مثل مقاله ی قبلی Nier Automata که تحلیل کامل داستان بود نیست.
سلام و درود خدمت شما. خیلی ممنونم از نظر زیبایی که نوشتید و نکاتی که اشاره فرمودید.
نه من ننوشتم هیچ چیزی وجود نداشته غیر اژدها، بلکه نوشتم اونها حاکم مطلق بودن در عصر باستانی ها. توی متن هم گفتم برخی موجودات باستانی که بعدا همون لردها میشن، وجود داشتن ولی اژدهایان قدرت مطلق بودن.
سلام و عرض ادب خدمت شما. بسیار خوشحالم مثل همیشه از دیدن نظرتون. بسیار لذت بردم از خوندن نظرتون و نکاتی که فرمودید چون همگی از برترین موارد داستانی این سری هستن. باعث افتخار منه که رضایت دارید از مقالات.
انشالله در داستان شخصیت ها به تمام این موارد کاملا اشاره میکنم. این مقاله یک سری کامل خواهد بود که سعی میکنم تمام موارد داستانی رو در اون پوشش بدم. دلیل این که مقاله طولانی نبود اینه که میخوام داستان شخصیت ها رو جداکانه توضیح بدم. این ۳ قسمت اول تنها بیان روند کلی داستان این سری هستن و بعدش میریم به پرداختن به داستان شخصیت هایی که در این قالب کلی جای گرفتن چون اونجور دیگه خواننده ها میدونن فلان شخصیتی که داریم ازش حرف میزنیم کجای داستان قرار داره.
اقا بابایی ایول دمت گرم خیلی خوب بود ولی ای کاش میشد دانلودش کرد نمیشه لینک بزارید؟؟؟
کاملا دسته وتوصیفات شما با درخت کابالا و زوهرها و شاخه های مختلف اون وادان کادمدون و مرحله عین اسوف وتجلی نور درست درمیاد وبنظرم استاد میازاکی درنوشتن داستان سری سولز از کتابهای عهد عتیق و خدایان باستانی داستان هبوط وشعله نخستین و فرهنگ اساطیر ملل الهام گرفته و مطالعه جامع داشته و این ارتباط جالب بین شخصیتهای مختلف داستان در هر سه سری و همچنین بلادبورن کاملا حساب شده و کارشده است که مسلما زمان خیلی زیادی برده و شخصیت های جالب انمی و باس های بازی خلاقیت اعجاب برانگیز اعجوبه سبک سولز میازاکی است