نگاهی به کلیشههای رایج و مرسوم دنیای گیم؛همان همیشگی!(قسمت هفتم)
نگاهی به کلیشههای رایج و مرسوم دنیای گیم (قسمت هفتم)
با سلامی دوباره خدمت گیمفاییهای عزیز و گل! امیدوارم سال جدید براتون پر از موفقیت و خوشحالی و سلامتی باشه. پس از چند هفته غیبت برگشتیم با یه قسمت دیگه از سری مقالات کلیشههای مرسوم و رایج دنیای گیم. بدون فوت وقت بریم سر اصل مطلب و یه نگاهی بندازیم به کلیشههای این هفته!
قسمت اول مقالهی کلیشه های دنیای گیم
قسمت دوم مقالهی کلیشه های دنیای گیم
قسمت سوم مقالهی کلیشه های دنیای گیم
قسمت چهارم مقالهی کلیشه های دنیای گیم
قسمت پنجم مقالهی کلیشه های دنیای گیم
قسمت ششم مقالهی کلیشه های دنیای گیم
۴۵-بازیهای Horror و ترسناک با یه نامه یا یادداشت شروع میشن
شروع بازیای ترسناک تقریبا نود و نه درصد شبیه هم دیگست. یه آدم بدبخت از همه جا بیخبر نشسته تو خونش داره چایی میخوره و منتظر اینه آپدیت وارزونش دانلود بشه که یهو پست یه نامه براش میاره. بعد اینکه نامه رو ضدعفونی میکنه به خاطر پروتکلها، شروع میکنه به خوندن نامه. این نامه معمولا چند ویژگی داره. اول اینکه همیشه فرستنده نامه یه رفیق یا فامیل قدیمیه که سالها ندیدتش. مثلا عمویی پدربزرگی چیزی. دوم هم اینکه متن نامه یا ناقصه، یا به شکل عجیب نوشته شده یا کلا مرموز.
محتوای این نامهها هم خیلی به هم شبیه. برای مثال شاهد همچین چیزی هستیم:
سلام جون دل. برقراری عزیز؟ خیلی وقته ازت خبر ندارم. رو به راهی؟ حاجی من دارم میمیرم. این نامه رو هم همینجوری الکی نوشتم فرستادم برای تو تا روزگارت سیاه بشه. علت مرگ من یه چیز خیلی ترسناک و مرموزه. یه وقت نیای این سر دنیا بگردی دنبال مدرک و دلیل! اصلا فکرشم نکن. ولی حاجی اگه اومدی، تو زیرزمین خونه من به هیچ وجه نرو. ولی اگه خواستی بری کلیدش تو جلد دفتر خاطراتمه. خلاصه که موفق باشی. دهنت قراره بدجور سرویس بشه!
پ.ن: ترجیحا یه دوربین با قابلیت دید در شب یا Flashlight همرات باشه. به کارت میاد. ولی سلاحی چیزی نیاری همرات. باید فرار کنی فقط. ناسلامتی توی بازی Horror هستیم نمیشه که ما اونا رو بکشیم!
۴۶-در کل NPCها به حریم خصوصی اعتقادی ندارن.
کلا اینجوریه که NPCهای بدبخت زیاد حریم خصوصی و خونه زندگی سرشون نمیشه. مثلا توی اسکایریم یا بازیای دیگه میری تو خونشون. همهی اتاقا رو قشنگ یه چرخی توشون میزنی، وسایل باارزش رو میدزدی و کلا یه دور خونه رو بررسی میکنی ولی صاحب خونه زیاد تو باغ نیست و یه گوشه نشسته داره Potion درست میکنه و آهنگ چاوشی رو میخونه. این برای خیلی از بازیای اپن ورلد صدق میکنه. ویچر هم همینجوری بود. قشنگ میرفتیم تو خونه طرف، تمام کمدا و Chestها رو لوت میکردیم، شمعها رو با جادو خاموش میکردیم و میومدیم بیرون بعد صاحب خونه فقط مثل بز نگاه میکرد. کلا موجودات بیآزارین.
حتی یادمه میرفتم تو خونه طرف، بعد از قاشق و چنگال گرفته تا شمشیر و سپر و طلا و جواهر همه رو بر میداشتم و خیلی شیک و مجلسی میرفتم بیرون و بعد چند ساعت میومدم همون وسایل رو به خودش میفروختم! NPC بدبخت هم همشو میخرید!
۴۷-باسفایتهای شکستناپذیر، یکی از کلیشههای آشنا
این کلیشه رو همهی ما به دفعات دیدیم. معمولا توی بازیای ماجراجویی یا نقشآفرینی، همون مراحل اول شخصیت ما با باس اصلی و به قول معروف غول آخر مواجه میشه. از اونجایی که ما اول بازی یه نوب تمام عیاریم و نه سلاح درست حسابی داریم نه لولمون بالاست، مثل سگ ازش کتک میخوریم. حتی خیلی وقتا اگه بخوایم هم دمیج بدیم و تلاش کنیم اصلا از خون باس کم نمیشه! اینجور وقتا شخصیت اصلی رو میکنه به ویلن بازی میگه: حاجی چیت زدی؟ چرا هر چی دمیج میدم تاثیری نداره؟ همین شما چیترا هستین گند زدین به وارزون. ویلن هم میگه نه حاجی مگه در جریان نیستی توی نبرد اول کلا من خیلی قویام و تو شکست میخوری تا بعدا قوی شدی بیای قشنگ ازم پذیرایی کنی!
و خب اینجوریاست که ده ساعت بعد در حالی که لولمون سه رقمیه و کلی تجهیزات خفن داریم یه بار دیگه با باس آخر میجنگیم و این بار راحت میزنیمش.
۴۸-فروشندهها فقط دنبال کاسبیان و به چیز دیگه اهمیت نمیدن
یادمه یه بار داشتم Skyrim بازی میکردم بعد یکی از مراحل Dark Brotherhood این بود فلانی رو بکشم. بعد فلانی کی بود؟ عضو یه گروه مهاجر بود که بیرون شهرا کمپ میزدن و خرید فروش میکردن. آقا سرتون رو به درد نیارم رفتم هدف مورد نظر رو کشتم، رفیقاش رو هم کشتم. بعد پدر طرف Merchant بود و شروع کرد جنگیدن، بعد اینکه پسرش رو کشتم و Quest کامل شد انگار کلا فراموشی و گرفت و سلاحشو غلاف کرد و خیلی شیک و مجلسی رفت سر جاش نشست. منم اعضای خونوادش رو لوت کردم و رفتم به خود یارو سلاحها و جواهرات و خرت و پرتا رو فروختم! خلاصه این Traderها و Merchantها اصلا کاری به هیچ چیز ندارن و فقط دنبال کاسبین. دمشون هم گرم البته. اینا نبودن این خرت و پرتای به درد نخور که موقع لوت کردن پیدا میکردیم رو چکار میخواستیم بکنیم؟
۴۹-این Banditهای تمام نشدنی…
کلا بازیای نقشآفرینی جهان باز رو Banditها اداره میکنن. یعنی اینا نبودن واقعا بازیای نقشآفرینی چکار میکردن خدا میدونه. از Skyrim و Witcher 3 گرفته تا این نسخههای آخر Assassin’s Creed، کلا نود و نه درصد نقشه و جمعیت رو Banditها تشکیل میدن. راهزن تو غار، راهزن تو دشت، راهزن تو کوه، راهزن تو کوفت، راهزن تو زهرمار! یعنی نود درصد Questهای فرعی اینجوریه که حاجی بیزحمت برو فلان راهزنارو فلان جا بکش. یعنی اینقدر که بازیای نقشآفرینی راهزن دارن آدم معمولی ندارن. مثلا توی Skyrim تو مدرسه از هر ده نفر بپرسی بزرگ شدی میخوای چه کاره بشی احتمالا میگه: آقا اجازه! میخوایم راهزن بشیم و منتظر باشیم شخصیت اصلی بیاد ما رو کلا از صفحه روزگار محو کنه!
نکته جالب هم اینه معمولا اینا خیلی ادعا میکنن و رجز میخونن. یعنی به پایگاهشون وارد میشی میگن: دیگه عمرا از اینجا زنده خارج بشی، جوری ادبت میکنیم بفهمی با راهزن نباید در بیفتی و این جور چیزا اما در عمل Banditها فوقالعاده ضعیفن و توی یه چشم به هم زدن شخصیت اصلی همه رو میفرسته اون دنیا!
البته بعضی وقتا این راهزنا یه باس یا فرمانده قوی دارن که نسبت به بقیه قویتر و سگ جونتره ولی خب بازم حریف شخصیت اصلی نمیشه. کلا راهزنا توی دنیای گیم خیلی بدبختن. فقط نقش سیاهی لشکر رو دارن و نقشه رو پر میکنن.
خب دوستان و گیمفاییهای عزیز. امیدوارم توی این چند ماه از خوندن این سری مقالات کلیشههای دنیای گیم لذت برده باشین. تلاش من این بود در کنار مقالات اصلی، نگاهی طنز به برخی کلیشههای دنیای گیم داشته باشم. این قسمت به طور موقت پایان سری مقالات کلیشههاست. شاید در آیندهای نه چندان دور قسمتهای بعدی این مقاله را نوشتم. از شما دوستان بابت حمایت تشکر میکنم. اگه خدا بخواد و عمری باشه یه سری مقاله طنز دیگه با موضوعات جذاب به زودی براتون مینویسم. یه سری سوپرایز جذاب برای شما دارم که اگه خدا عمری بده و شرایطش فراهم بشه مطمئنم براتون جذاب خواهد بود.
پر بحثترینها
- کانیه وست، رپر آمریکایی اعتقاد دارد که The Last of Us: Part II بهترین بازی تاریخ است
- کامنتهای هفته ۲۸؛ هیتلر: The Last of Us Part 2 بهترین بازی تاریخ است
- کامنتهای هفته ۲۹؛ بَک تو بَک
- تریلر جدید فصل دوم سریال The Last of Us شخصیت ابی را نشان میدهد
- شایعه: کنسول نسل بعدی Xbox در سال ۲۰۲۶ با نام Xbox Prime عرضه خواهد شد [بهروزرسانی شد]
- کارگردان Alan Wake 2: رمدی میخواهد نسخه اروپایی ناتی داگ باشد
- دل نوشتههای یک گیمر خسته؛ نگاهی به حواشی پیرامون The Witcher 4
- ۱۵ بازی بزرگ خاطرهانگیز گیمرهای ایرانی
- کارگردان استودیوی بازی Helldivers 2 المانهای DEI را مورد نقد قرار داد
- کلیپ جدید Assassin’s Creed Shadows با محوریت پارکور
نظرات
وای خدا عالییییی بود
“همهی اتاقا رو قشنگ یه چرخی توشون میزنی، وسایل باارزش رو میدزدی و کلا یه دور خونه رو بررسی میکنی ولی صاحب خونه زیاد تو باغ نیست و یه گوشه نشسته داره Potion درست میکنه و آهنگ چاوشی رو میخونه.”
۴۵ و ۴۶ بی نظیر بودن
دستتون خیلی خیلی درد نکنه آقای زاهدی :rose: :rose: :rose:
این کار هایی رو که گفتی فقط از یک ترچ بر میاد :rotfl:
این قسمت فوق العاده بود. :rotfl: :rotfl:
آقای زاهدی خسته نباشید
امیدوارم قسمت های بعدیم داشته باشه :inlove:
مخصوصا مورد ۴۷ 😀
رشته مقاله بسیار جالبیه
خسته نباشید اقای زاهدی
مورد ۴۵منو بدجوری یاد سایلنت هیل انداخت
شاهکاری که حتی بهترین فیلم های ترسناکم نتونستن بهش ذره ای نزدیک بشن
در اینکه سایلنت یه اثر ترسناک بی نظیره شکی نیست ولی اوژان جان خیلی فیلم ترسناک خفن داریم من جن گیر ۱ رو دیدم البته تو vhs تا مدتی از ترس هیچ جا تنها نمی موندم و یا اولین کلبه وحشت که قشنگ یکماه کابوس داشتم خیلی فیلم ترسناک های خفنی هست که بخوام لیست کنم تعدادشون زیاده ، اینکه میگی بهترین فیلم های ترسناک هم بهش ذره ایی نزدیک نتونستن بشن برا من قبولش سخته چون خیلی فیلما منو نابود کردن البته مقوله ترس برای من زمان بندی داشت فکر کنم از ۲۰ سالگی به اونور دیگه از هیچ اثر ترسناکی نترسیدم و الان باور کنی یا نه ترس فقط باعث خندم میشه تو فیلم البته ولی تو بازی هنوز اون خفن بودنش و استرسش رو برام داره که نمونه بسیار بارزش برام تو نسل ۸ نیمه اول رزیدنت اویل ۷ و امنسیا بود ولی با اینحال اون حس ترسی که تو دوران نوجوانی تجربه کردم خیلی خیلی خیلی خیلی سم بود :laugh:
سلام به داش محسن گلم :rose:
اسپویل سایلنت هیل۲
.
.
.
.
.
میدونم منظورت چیه ولی اکثر این فیلمایی که نام بردی جنس ترسشون فرق داره
من منظورم ترس از جنس سایکالاجیکال هارر بود
بازی کاری باهات میکنه که از درون میترسی
من همیشه سایلنت هیل۲ رو مثل یه شعر میبینم(که واقعا هم هست)
بازی اینقد میزنه تو فاز استعاره که حتی گیم پلی و پازل هاشم همه استعاری میشن
خلاصه اگ بخوام برات بگم تو کل مدیوم سرگرمی و نه فقط گیم دیگه هیچ بازی نمیتونه با این ابعاد بیاد که تو همه چیزش از موسیقی گرفته تا گیم پلی و اتمسفر و مهمتر از همه داستانش ۱۰ از ۱۰ باشه
یه لحظه فکر کن ما بازی رو به عنوان شخصیت خوب قصه شروع میکنیم و تهش میشیم ادم بده
کله حرمی شخصیت منفی بازیه ولی تو کل بازی داشته مارو اگاه میکرده از گناهامون و تبدیل میشه به پرتاگونیست
همیشه بهترین آثار توی مدیوم هنر وسرگرمی اون اثاری هستن که همه چیزشون کنارهم درست قرار بگیره و هیچ چیزی(تاکید میکنم هیچ چیزی حتی یه دیالوگ)بدون دلیل توش جا نگرفته باشه
توصیه میکنم یه بار دیگه بازیش کنی عزیز
مخلصم اوژان عزیز ، ببین اصلا من قصدم مقایسه فیلم و بازی نیست چون دو مقوله جدا از هم هستن فیلم یه زمان اندکی داره و تو همون زمان باید ماموریتش رو به انجام برسونه ولی خب بازی داستانش فرق میکنه من تمام سایلنت هیل ها رو بازی کردم و میدونم چه سم خفنی هستن مخصوصا شماره ۱ که اولین بار بود همچین تجربه ایی داشتم و واقعا کلک پرم ریخت و شماره ۲ که شاهکار ژانر ترس هست تو ویدیو گیم و همینطور شماره های بعدیش هم فوق العاده بودن و لذت کامل بردم ازشون، الان تو سینما ژانر ترس یه جورایی از بین رفته چون تقریبا اکثر موضوعات کلیشه شدن ولی خب تو گیم داستان خیلی فرق داره خلاصه اینکه من هدفم این نیست که بگم کدوم هنر ترسناکتره ولی در هر دو مقوله ترس خفن رو تجربه کردم منتها تو ویدیو گیم هنوز ادامه داره ولی تو سینما یه جورایی برام تموم شدست و شاید هرچند سال یکبار یه فیلم ترسناک درجه ۱ ببینم
نگو اوژان جان. الان مثلا hereditary یا session 9 جزو فیلم ترسناکای واقعا خوبن یا jacob’s ladder که حتی منبع الهام سایلنت هیل بوده. اینا فیلمای بشدت خوش ساخت و خوبین و شاید بهتر نباشن ولی میتونن درکنار شاهکارهایی مثل سایلنت هیل قرار بگیرن
شایدم من فیلم باز خوبی نیستم
یا شایدم اغراق کردم چون صنعت گیم بخاطر اینتراکتیو بودنش برام جالب تر از سینماست
هرچی که هست نظر شمام قابل احترامه عزیز :yes:
مرسی از معرفی این فیلما سعی میکنم نگاهشون کنم
ن اوژان جان هیچی ب سایلنت هیل نمی رسه :inlove:
اوژان و محسن گل :rose: :rose:
فیلم و گیم رو نباید با هم مقایسه کرد.
و هر کدوم تو چارچوب خودشون شاهکارهای ترسناک دارن.
ولیکن در کل مطمئنا هنر گیم از فیلم پیشرفته تر، درگیر کننده تر و لذت بخش تره.
اینا رو خودتون هم میدونستید و احتمالا موافقید؛ فقط خواستم بگم عنوان سایلنت هیل، فقط تو صنعت گیم نبوده و دو فیلم سینمایی هم براش ساخته شده که دیدنشون خالی از لطف نیست، مخصوصاً برای گیمرا.
:yes: 😎
عالی بود :rotfl:
خسته نباشید
فقط قسمت اول مقاله :yes: :rotfl: :rotfl: :rotfl:
مقاله مثل قبلی ها خوب بود هر روز از دیروز بهتر
مقاله زیبایی بود :yes:
این قسمت یکی خنده دار ترین های گیمفا بود :laugh: :laugh:
دستتون درد نکنه آقای زاهدی با مورد ۴۶ و ۴۸و ۴۹ به شدت موافقم
اوایل چیتر ۲ ردد۲ که هنوز حتی بلد نبودم تفنگم را غلاف کنم یه آهو دیدم (تا قبلش تو اون منطقه برفی مگس پر نمی زد واسه اولین بار یه حیوان دیدم) سریع با ۲٫ ۳ تا تیر هد شات اش کردم ۱ ستاره بود رو کولم گزاشتم (بلد نبودم رو اسب بزارم) و تا ولنتاین (یکی شهر های بازی) دویدم رسیدم به قصابی بلد نبودم بفروشم، اولین گزینه R2 بود زدم و قصاب بیچاره هدشات شد بعد چند روز دوباره رفتم دیدم حتی صورت اش هنوز خونیه ولی بازم به خاطر یه لقمه حلال نشته داره کسب درآمد میکنه 😀 😀 😀
سلام به همه گیمفایی ها :rose:
دستت تون درد نکنه آقای زاهدی مثل همیشه عالی و جذاب بود مقاله تون :heart:
یه کلیشه هم هست که تو اکثر بازی ها موقع فرار بغل دری که واردش میشین یه کمدی میزی چیزی هستش که بلافاصله بعد از ورود ازون برای محکم کاری در استفاده میکنیم و ماجرای تعقیب و گریز تمام 😀
اون نامه هه محشر بود واقعا:-D
فقط راهزن های اسکایریم یکم سخت تر بودن
سه تایی میریختن سرت رو مدیوم حتی بدبخت بودی:-D
بعد هم اینکه معمولا یه باس بود تو هر منطقه ی راهرنا که لوت خوبی داشت
اگه نبود هم یه عنکبوت بود:-| که بعدش چست خوبی بود
از این راهزنای اسکایریم بدتر ومپایراشن
یعنی تا تموم کنی دانجن رو نصفه جون میشی:-D
مخصوصا اون اوایل که با مخفی کاری آشنا نبودم ( تقریبا پنجاه ساعت اول:-D)
ممنون از آقای زاهدی
تاحالا شده تو اسکایریم قدم بزنی تو جنگل یا برهوت بعد راهزنا بیفتن به جونت؟یا فقط من اینقد خوش شانسم؟ 😀
Hashem the Dragon 😀 😀 😀 😀 😀
آقا دمتون گرم عجب مقاله ی توپی بود
خیلی خودمونی و طنز بود
خلاصه خیلی خوشم اومد
سلام
خاطرهی خیلی خوبی بود :-))
منم یادمه توی datk souls 3 داشتم نیو گیم پلاس پلاس پلاس بازی میکردم. اصلا حال و حوصلهی لول آپ نداشتم و لول شخصیتم ۹۵ بود. بعد برای اولین بار رفتم dlc ashes of ariamdel. سر باس فایت sister friede اونقدر مردم حس میکردم توی زندگی واقعی هم میمیرم. آخرش چهار ساعت نشستم تا اینکه زدمش
کلا گیمرا این جور خاطرات زیاد دارن. خصوصا با بازیای هاردکور
منم تو هالونایت سر باس نایت واچرز خیلی مردم
اصلا خیلی بد بود:-|
بعد سه ساعت بالاخره ….
بازم مردم مجبور شدم برم کینگدام اج رو پیدا کنم:-D
چیه خب فقط با شدو دش میشه زدش:-D:-D
منم بدون شدو دش نتونستم بزنمش
میشد زد ولی باید حتما وپن رو اپدیت میکردی
من با وپن لول۱ جرواجر شدم سر چندتا باس
تصمیم گرفتم واس نسخه جدیدش هم وپن اپدیت نکنم 😀
من تا باس نوسک اولم یک بود
دیگه سر اون گیر کردم مجبور شدم یجا وپنم رو لول آپ کنم:-D
خیلی برام سخت بود اون باس
You Are Above Even The Boss. I Hereby Award You The Title Of Big Boss. You Are A True Patriot.
Metal Gear Solid 3: Snake Eater. احترام :pirate: :yes:
:yes: 😀
حاجی دمت گرم خیلی خندیدیم
عالی بود
مخصوصا اون نامه
واقعا خیلی خوب بودن دمتون گرم :inlove: :heart: :rose:
فک کنم آقای زاهدی این مدت که نبود رفته بود یه دوره آموزش طنز نویسی
نسبت به قبلیا خیلی خندهدارتر بود. دمتون گرم
….
ولی این بازیای نقش آفرینی هم شورشو در آوردنا
دستمال من زیر درخت آلبالو گم شده اونجا یه حیون وحشی هست نمیزاره برم برش دارم. کمکم میکنی؟
همش ماموریتای چرت و پرت
آقای زاهدی عالی بود دمتون گرم
مخصوصا با مورد اخر بسیار موافقم همیشه سر راه ادم این بندیتا میان مزاحمت ایجاد میکنن وقتو تلف میکنن و اعصاب ادمو خورد میکنن.
فقطbanditها….هی ویچر یادت بخیر 😥 :yes:
:rotfl: :rotfl: وای مردم از خنده یعنی اولی اینقدر خندیدم نوشابه که خوردم ریخت روم.
واقعا حاضرم تویه بازی ترسناک یکی بگه بیا دنبالم توی جهنم بگیم نمیام به درک توی خونه چایی مون رو می خوریم بازی تموم بشه من راضیم تا این زامبی ها بخورنمون 🙂 😯
تشکر از شما آقای زاهدی خیلی جذاب و بامزه بود.
لباس تریسارو چرا میریزین تو اسکایریما 😀
آقای زاهدی. من به شخصه خیلی از این مقاله رازی نیستم.
خیلی متلون مزاج و رنگارنگ تفکر هستید. چرا که یک تفکر قوی و فلسفه جامع اگه صد بار هم تکرار بشه زیبایی و طراوت اولیه خودشو داره. به شرت اینکه نو آوری و مولفه های یک اقتباس و الهام خوب را داشته باشد. که اکثر بازی هایی را که ذکر کردید دارند.موفق باشید.
این مقاله جنبه طنز داره و فقط داره میگه این کلیشهها هستند و اصلا حرفی از این که بد هستند یا نباید باشند زده نمیشه وگرنه همه ما میدونیم که بدون بعضی از این کلیشهها اصلا بازی معنا نداره
درود به مصطفیِ عزیز
واقعا لذت بردم.با سپاس فراوان :rose: :rose: .
.
.
نامه خیلی خیلی عالی بود :rotfl: :rotfl: .
یک کلیشه دیگر در بازی هک اند سلش که دایمی هستد حالت سوپر هستد که از اولین نسخه بازی سونیک که ابدا شد که بعدا سازندگان dmc 1 ایده devil trigger از روی حالت سوپر سونیک گرفته از اونجایی که دویل می کرای خلق کننده سبک هک اند سلش هستد این حالت در دیگر بازی ها هک اند سلش هم رعایت شده در گاد ما ریج اف اسپارت داشتم در metal gear rising حالت ripped بود و در bayonetta هم چندین حالت سوپر وجود داره از احضار یک خانم ۱۰ طبقه تا هیولا که از موی bayonetta ایجاد شده 🙁
این یکی رو آقای زاهدی حتمآ در لیست بعدی قرار بدید :yes:
اقا عالی بود خسته نباشی اقای زاهدی، مقاله خیلی خوبی بود. این مورد ۴۵ واقعا خیلی روی اعصابه، فاز کارگردان رو نیمفهمم. من یه درخواستی دارم از گیمفا که یه مقاله در مورد بهترین بازی های ایندای بزارین.
واقعا مقاله قشنگی بود…به عنوان یک مقاله سرگرم کننده و خنداننده واقعا لذت بخش بود…خسته نباشید و ممنون از زحماتتون❤❤❤
من من مقاله هاتون دیدم خیلی عالی بود :-))
کلی خندیدم :laugh: :yes:
پسر کارت خیلی عالیه. طنز قلمت هم به اندازه است و لبخند به لبای مخاطبانت میاری. امیدوارم بازم اینجوری ادامه بدی داداس
متن خیلی عالی بو اقای زاهدی خسته نباشید
نامه فوق العاده بود :rotfl: :rotfl: :rotfl: