میشل گوندری در ((درخشش ابدی یک ذهن بیآلایش)) میزانسنهایی میآفریند که در نگاه نخست گویی قرار است نمایشگر همزمان درون و بیرون شخصیت جول باشد. به نظر میرسد در میزانسن اولویتش جنبههای درونی شخصیت است چرا که فیلم بر خلاف آثار کلاسیک که با یک نمای باز آغاز میشود، افتتاحیهاش یک نمای کلوز از شخصیت جول است. انگار دوربین تمایل دارد به درون ذهن جول نفوذ کند و از آنجا راوی داستان فیلم باشد. دوربین روی دستی که در فاصلههای متفاوت از او قرار میگیرد و ضمن نمایش آشفتگی درونی، نسبت او با محیط را در معرض نمایش میگذارد. در سکانس اول کاربرد درست نور به یاری میزانسن میآید و با وجود اینکه نور به داخل خانه میتابد اما همچنان بیشتر خانه را سایه پوشانده. این تمهید کمک شایانی به مفهوم آشفتگی موجود در ذهن فیلمساز میکند. حال باید بررسی کرد فیلم با توجه به ساختار رواییاش چگونه قصد دارد سوژه را از موقعیت الف تا ب هدایت کند.
نقد و تحلیل فیلم Eternal Sunshine of the Spotless Mind
نظرات