نقد و بررسی بازی HEAL؛ زندگی در خیالات - گیمفا
نقد و بررسی بازی HEAL؛ زندگی در خیالات - گیمفا
نقد و بررسی بازی HEAL؛ زندگی در خیالات - گیمفا
نقد و بررسی بازی HEAL؛ زندگی در خیالات - گیمفا

نقد و بررسی بازی HEAL؛ زندگی در خیالات

سجاد باقریان
۶ اسفند ۱۳۹۹ - 09:00
نقد و بررسی بازی HEAL؛ زندگی در خیالات - گیمفا

با روی کار آمدن بازی‌های آنلاین و مولتی‌پلیر، گیمر‌های زیادی به‌طور کامل از بازی‌های داستان‌محور دست کشیدند و به سراغ این‌گونه بازی‌ها مانند Fortnite ،PUBG یا دیگر عناوینی رفتند که همه‌ی ما با آن‌ها به خوبی آشنا هستیم. اما با وجود تغییر سلایق گیمر‌ها و نوع نگاه سازندگان به بازی‌های ویدیویی، هم‌چنان بازی‌های داستان محور فراوانی می‌توان یافت که بسیار باکیفیت و با سلیقه ساخته شده‌اند و می‌توانند شما را غرق خود کنند. امروز به سراغ نقد و بررسی عنوانی زیبا، جذاب و غم‌انگیز به نام HEAL رفته‌ایم و می‌خواهیم شما را با تک‌تک جنبه‌های مختلف بازی آشنا کنیم. بازی HEAL ساخته استودیو فنلاندی Jesse Makkonen می‌باشد که تجربه بسیار خوبی در ساخت بازی‌های ماجراجویانه و پازل‌محور دارد. این عنوان برای کنسول‌های نسل هشتم، رایانه‌های شخصی و گوشی‌های هوشمند منتشر شده که ما به بررسی نسخه اندروید این بازی پرداخته‌ایم.

داستان کوتاه و غم‌انگیز

اول از همه سراغ بررسی داستان بازی می‌رویم. باید گفت که این بخش از بازی عالی است. قطعا تحت تاثیر داستان بازی قرار خواهید گرفت و قرار است اشک‌های زیادی بریزید. بازی روایتگر زندگی پیرمردی بدون نام و نشان است که در خیالات خود فرو رفته و می‌خواهد از طریق شکست دادن تمامی مشکلات در ذهنش، به معشوقه خود برسد. نکته جالب این است که شما تا آخرین لحظه بازی خبر ندارید دقیقا چه می‌خواهید و دنبال چه هستید. در هر مرحله از بازی به شما سرنخ‌هایی داده می‌شود که در نهایت با کنار هم قرار دادن آن‌ها پیش هم می‌توانید تمام و کمال داستان بازی را درک کنید و به من اعتماد کنید که تحت‌تاثیر قرار خواهید گرفت. این خلاصه‌ای از داستان بود که برای شما بازگو کردیم و در ادامه به بررسی کامل و مفصل داستان بازی خواهیم پرداخت.

در این قسمت از مقاله، داستان بازی کاملا اسپویل خواهد شد و هدف از نوشتن این بخش، تحلیل و بررسی کامل تمام اتفاقات و محیط‌های داستانی بازی است. اگر شما بازی HEAL را تجربه نکرده‌اید، این قسمت را رد کرده و  بررسی گیم‌پلی را مطالعه بفرمائید.

داستان در کل دارای هفت مرحله بوده و در هر کدام از آن‌ها با یک جنبه از شخصیت پیر داستان آشنا خواهید شد. در مرحله اول بازی با یک اتاق نمور و کثیف مواجه هستید که می‌خواهد خسته بودن پیرمرد را نمایش دهد. در این اتاق شما شاهد تار عنکبوت‌، جعبه‌های کثیف و قدیمی و دیوار‌های نه‌چندان زیبایی هستید که می‌خواهد تلنبار شدن خاطرات پیرمرد را به تصویر بکشد. خاطراتی که از ذهن خارج نمی‌شود و تا آخر عمر همراه شما خواهد آمد. اما شما می‌توانید از خاطرات فرار کنید و تنها یک راه برای آن وجود دارد.

بازی heal

لحظه شروع بازی که از همان ابتدا می‌توانید غم را در چهره پیرمرد ببینید.

 

در ادامه و بعد از خارج شدن از آن اتاق تاریک و سیاه، وارد فضایی مانند پارک می‌شوید که به‌نظر می‌رسد نویسنده با این بخش از بازی می‌خواهد ما را با تنهایی و یکنواختی زندگی پیرمرد بیشتر آشنا کند. در این مرحله شما باید چندین پازل شبیه به هم را در چهار بخش از روز یعنی صبح، عصر، غروب و شب حل کنید که می‌تواند برای هرکسی خسته کننده باشد. این پازل‌های تکراری، به خوبی توانسته یکنواختی زندگی یک انسان سالخورده را به تصویر بکشد و شما با پوست و استخوان این افراد را درک خواهید کرد.

باید اشاره کنیم در انتهای هر مرحله شما باید یک بخشی از نوت موسیقی را با استفاده از پیانو بنوازید که در هر مرحله نوت‌های آهنگ بیش‌تر شده و درنهایت تکمیل می‌شود. همین نوت موسیقی یکی از مهم‌ترین المان‌‌های داستان بازی محسوب می‌شود که در پایان بازی دلیلش را متوجه خواهید شد.

در ادامه مسیر، پیرمرد وارد یک محیط تاریک شده که چشم، چشم را نمی‌بیند. بدون این‌که بدانید چه چیزی در ادامه راه انتظار شما را می‌کشد قدم بردارید و انتظار هر اتفاقی را داشته باشید. در این مسیر تاریک بعد از چندین قدم به یک کورسوی نوری می‌رسید که فلشی قرمز رنگ ادامه راه را به شما نشان می‌دهد. فلش‌ها عجیب کار می‌کنند. گاهی اوقات به شما می‌گویند که باید برگردید و با کمال تعجب با بازگشتن به مکان قبلی شما شاهد وسایل جدیدی هستید که قبلا آن‌جا نبوده. سردرگمی یک انسان سالخورده، یکی از بزرگ‌ترین مشکلات او می‌تواند باشد و شما در این مرحله به طور کامل با این موضوع آشنا خواهید شد. زیرا هیچ جایی را نمی‌بینید و فقط باید ریسک کنید و قدم بردارید تا به یک مکان جدید برسید. بالاخره در انتهای مسیر به یک تلویزیون می‌رسید و باید تصویری را روی آن تنظیم کنید. در این‌جا یکی از بزرگ‌ترین سر‌نخ‌های داستانی را دریافت خواهید کرد. عکسی از یک عروس و داماد جوان که به‌نظر می‌رسد مربوط به جشن عروسی پیرمرد داستان ما است. آن عکس دقیقا در تضاد تفکرات و دنیای خیالی پیرمرد بوده و شما می‌توانید لبخندی از روی شادی محض را در چهره داماد جوان ببینید. بعد از این عکس شما با گهواره‌ای روبه‌رو می‌شوید که بعد از مدتی از زمین بلند شده و به سمت آسمان تاریک پرواز کرده و ناپدید می‌گردد. این اتفاق شاید نشان‌دهنده این باشد که پیرمرد، بچه‌ی نوزادش را در دوران جوانی از دست داده. در این زمان شما خودتان را باید به جای شخصیت اصلی بگذارید و ببینید که چگونه یک نوزاد بی‌گناه، در حال گریه کردن به آسمان می‌رود و صدایش رفته رفته قطع می‌شود. واقعا که غم‌انگیز است.

بازی heal

یکنواختی زندگی را در این مرحله به خوبی درک خواهید کرد

 

بخش بعدی بازی واقعا عجیب است. هر چه فکر کردم نتوانستم توضیحی دقیق و شایسته برای آن پیدا کنم. یک محیط نسبتا زنده با گل‌های مختلف، دقیقا بعد از محیطی کاملا سیاه و تاریک، کمی عجیب به‌نظر می‌رسد. شاید سازنده بازی با این کار قصد داشته تا نشان دهد در اوج افسردگی هم اندکی امید وجود دارد و شاید هم می‌خواسته چیز دیگری را به نمایش بگذارد. باید به این نکته اشاره کنیم که بعد از این مرحله، شاهد بخش پایانی هستیم که دارای محیطی سرد و یخ زده است و پیرمرد در این بخش می‌میرد. شاید هدف از گنجاندن یک محیط زنده دقیقا قبل از مرگ پیرمرد، نشان دادن خوشحالی او قبل از مرگ است. جایی که پیرمرد متوجه شده که مرگش نزدیک بوده و برای دیدن معشوقه‌اش بسیار خوشحال است. البته این تنها یک فرضیه به حساب می‌‌آید و جذاب‌ترین نکته بازی این است که شما می‌توانید تحلیل خودتان را از داستان آن داشته باشید.

همان‌طور که گفته شد در انتها محیطی یخی و سرما‌زده به نمایش در می‌آید که با اتمام این مرحله، بازی نیز تمام می‌شود. پیرمرد پشت پیانوی قدیمی می‌نشیند و شروع به نواختن آوایی جذاب می‌کند که مخصوص خود او و همسرش است. این موسیقی، همان نوت‌هایی است که در پایان هر مرحله در اختیار شما قرار می‌گرفت. در نهایت او در سرمای ذهن خود یخ‌زده و به سوی معشوقه خود می‌رود. در آخرین لحظه از بازی متوجه می‌شویم که تمامی این خیال‌پردازی‌ها برای پیدا کردن و تکمیل کردن نوت موسیقی‌ای به نام HEAL بوده که پیرمرد با نواختن آن به خواب ابدی می‌رود. پیرمردی عاشق که حتی در لحظه مرگ خود به یاد همسرش بوده و نمی‌خواهد که هیچ‌گاه در ذهن او به فراموشی سپرده شود.

گیم‌پلی ساده اما کافی

گیم‌پلی بازی مانند خیلی از عناوین دیگر این سبک به فشردن چندین دکمه و کشیدن وسایل مختلف به مکان‌های دیگر خلاصه می‌شود. شما در هر مرحله با چندین دستگاه خیالی مواجه هستید که باید قفل‌ آن‌ها را باز کنید تا به مرحله بعدی بروید. پازل‌های بازی از تنوع مطلوبی برخوردار بوده و شما در طول بازی با اعداد و سمبل‌های مختلفی مواجه هستید.  جذاب‌ترین سر‌نخ‌های بازی، آن‌هایی هستند که به صورت یک اتفاق مجازی در ذهن پیرمرد رخ می‌دهند. در این مواقع شما ضمن دریافت سرنخ‌های مختلف، خاطرات پیرمرد را هم مشاهده می‌کنید که بسیار باسلیقه کار شده است.

بازی heal

یکی از چندین پازل‌ موجود در بازی که می‌تواند چالش خوبی برای شما باشد.

 

خلاصه تمام کارهایی که شما باید انجام بدهید، پیدا کردن اعداد و شکلک‌های مختلف و استفاده از آن‌ها برای رفتن به مرحله بعدی است. با توجه به کوتاه بودن بازی، همین مقدار از المان‌های مختلف در بازی کفایت کرده و شما خسته نخواهید شد. بازی با ارفاق دارای یک ساعت گیم پلی بوده و اگر بخواهید، می‌توانید در ۴۰ دقیقه بازی را به پایان برسانید. می‌شد کمی داستان بازی و تنوع گیم‌پلی را گسترش داد تا گیمر‌ها بتوانند زمان بیشتری را به تجربه این عنوان بپردازند. در بازی هیچ‌گونه راهنمایی قرار داده نشده که نکته مثبتی است. حداقل در این شرایط گیمر با کمی چالش مواجه می‌شود و می‌تواند از مدت زمان کوتاهی که در اختیار دارد نهایت بهره را ببرد. در کل تنها مشکل بازی کوتاهی بیش از حد آن بوده و مشکل خاصی به غیر از این موضوع در بخش گیم‌پلی و داستان بازی وجود ندارد.

گرافیک فنی و بصری

درمورد طراحی محیط بازی تنها و تنها از واژه چشم‌نواز می‌توان استفاده کرد. طراحی‌ای که شما را به یاد بوم نقاشی می‌اندازد و از تنوع بی‌نظیر آن به وجد خواهید آمد. محیط‌های سیاه و تاریک، سرسبز، تابستانی و سرمازده‌‌ای در بازی قرار داده شده که هرکدامشان بسیار باسلیقه ساخته شده‌اند. هر مرحله حس و حال جدیدی را به شما منتقل می‌کند و به لطف همین موضوع شما با جنبه‌های روحی مختلف پیرمرد بیشتر آشنا خواهید شد. چهر‌ه ماتم‌زده پیرمرد با آن کت و شلوار قدیمی و قهوه‌ای رنگش بسیار زیبا است. خلاصه از حیث بصری، این عنوان را یک شاهکار فرض کنید.

بازی heal

رنگ‌بندی و طراحی بازی واقعا زیبا است.

 

بازی از نظر گرافیک فنی، با توجه به حجم بسیار کم خود که حدود ۱۵۰ مگ می‌شود، بسیار راضی کننده ظاهر شده و ایرادی به آن وارد نیست. جزئیات و تکسچر‌ وسایل و محیط بازی در سطح استانداردی قرار داشته و برای یک عنوان که در گوشی‌های هوشمند منتشر شده، مناسب است و توی ذوق نمی‌زند. نبود انیمیشن صورت یکی از مشکلات بازی محسوب می‌شود. سازندگان می‌توانستند با قرار دادن انیمیشن برای صورت شخصیت اصلی، حس و حال بیشتری را به بازی بدهند و با این کار گیمر‌ها احساسات مختلف پیرمرد را خیلی بهتر درک می‌کردند. به جز این موضوع، انیمیشن راه رفتن و دیگر چیز‌ها طبیعی و مطلوب کار شده است.

بهینه سازی بازی چنگی به دل نمی‌زند و شما با گوشی‌های میان‌رده با مشکل لگ و افت فریم مواجه خواهید شد که البته چندان شدید نیست. اما با توجه به حجم و نوع گرافیک بازی،  عملکرد بهتر و پایدار‌تری از بازی پیش‌بینی می‌شد.

موسیقی و صداگذاری

یکی دیگر از بخش‌های شاهکار در بازی، موسیقی و صداگذاری فوق‌العاده آن است. یکی از اصلی‌ترین دلایل جذابیت عنوان HEAL بدون شک موسیقی آن است. آوا‌های مختلفی در بازی استفاده شده که به زیبایی با جهان بازی سازگار بوده و به خوبی می‌توانند احساسات مختلف را به شما منتقل کند. به خودتان می‌آیید و متوجه می‌شوید که موسیقی بازی کاری کرده که استرس بگیرید و ضربان قلبتان بالا برود و لحظه‌ای دیگر ناراحت شده و اشک می‌ریزید. حس افسردگی یکی از اصلی‌ترین احساساتی است که از طریق موسیقی بازی به شما منتقل می‌شود. پس مواظب خودتان باشید تا زیاد تحت‌تاثیر قرار نگیرید.

بازی heal

موسیقی نقش بسیار مهمی داشته و عضو جدانشدنی بازی است.

 

ناگفته نماند که هسته اصلی داستان بازی درمورد نواختن پیانو می‌باشد که به دلیل اسپویل شدن داستان به آن نمی‌پردازیم. فقط این موضوع را بدانید که قطعه‌های گوش‌نوازی را از طریق پیانو خواهید شنید.

بازی HEAL از نظر صداگذاری نیز عالی کار شده و به شما پیشنهاد می‌کنم که حتما بازی را با هندزفری یا هدفون تجربه کنید تا بیشترین لذت را از تجربه این عنوان ببرید. صداهای آرام و مرموز، صدای گریه بچه، وزش باد و تمام آن چیزی که در بازی قرار داده شده، فوق‌العاده است.

در نهایت باید گفت که تجربه عنوان HEAL برای هر گیمری واجب بوده و نباید آن را از دست بدهید. عنوانی که می‌تواند نوع نگاهمان را به زندگی عوض کند و نشان بدهد که چه چیز‌های ارزشمندی در زندگی ما وجود دارد که بسیار ساده از کنار آن‌ها رد می‌شویم و چه چیز‌های بی‌ارزشی در زندگی ما هست که بیهوده برایش حرص و جوش می‌خوریم. عنوانی هرچند کوتاه اما تاثیرگذار که بدون شک شاهکاری در صنعت بازی‌های ویدئویی محسوب می شود. اگر می‌خواهید زندگی را بیشتر درک کنید، عنوان HEAL به شما کمک خواهد کرد.

نکات مثبت:

داستان عالی و تاثیر‌گذار

طراحی بصری فوق‌العاده

موسیقی و صداگذاری بی‌نظیر

طراحی و سختی پازل‌ها در سطح مطلوبی قرار دارد

نکات منفی:

بازی بسیار کوتاه است

مشکلاتی در انیمیشن‌ شخصیت اصلی بازی که در مقاله به طور کامل توضیح داده شد

مشکلات کوچکی در بخش بهینه‌سازی وجود دارد

نقد و بررسی بازی HEAL؛ زندگی در خیالات - گیمفا

امتیاز گیمفا

مطالب مرتبط

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نقد و بررسی بازی HEAL؛ زندگی در خیالات - گیمفا